کد مطلب : ۳۰۷۷۰
گفتوگو با دکتر عباس دلجو درباره پژوهش در حوزه ستایشگری؛
مهمترین مسئله برای کار علمی در حوزه مداحی، طرح سوال است
مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان در سال ۹۵ به دانشجویان، اساتید و محقّقین توصیه کردند که درباره مداحی کار علمی کنند: «هم تفسیر و تحلیل کنند، هم راههای علمیِ گسترش این را به ما نشان بدهند و یاد بدهند. ما در واقع دستِکم گرفتیم این پدیده را؛ خیلی پدیدهی مهمّی است»
به همین بهانه به سراغ برخی از اساتید دانشگاه و کارشناسان آشنا با این مباحث رفتیم تا نظرشان درباره کار علمی در حوزه مداحی جویا شویم. گفت و گوی دعبل با دکتر عباس دلجو، نویسنده و عاشورا پژوه را بخوانید؛
بررسی علمی و تفصیل و تحلیل پدیدة مداحی به چه معناست و چه ساحتهایی را در بر میگیرد؟
برای علمی کردن هر هنری نیاز به پژوهش داریم و در ادامة پژوهش تعلیم و تعلم قرار دارد. سخن حضرت امیر (ع) که فرمودند تلاش و کوشش در هر زمینهای بدون تحقیق و پژوهش سودی ندارد یک واقعیت است؛ به معنای دیگر هر پدیدة هنری و غیر هنری اگر علمی نشود نه سودی و نه تأثیری دارد. این دو مقوله جدا از یکدیگر هستند. نباید تصور کرد که علمی کردن فقط مختص کلمة علم است؛ چون خود علم انواع مختلفی دارد و در لغتنامه به معنای معرفت، دانستن و یقین معنا میشود؛ اما جان کلام علم همان تحقیق و پژوهش است؛ جمعبندی معنای فلسفی و کلامی علم، تحقیق، به حقیقت رسیدن و دانستن حقیقت امری است.
در تحقیقاتم دربارة علمی کردن مداحی و نیز مقالهای که در این رابطه نوشتم، بیان کردم که باید در این کار همة مراحل و قواعد تحقیق و پژوهش از جمله موانع، هزینهها، زمان و منابع را در نظر بگیریم و با توکل و تلاش کار را ادامه دهیم.
کار علمی به یک تحقیق و پژوهش پایه و نظریات و فرضیههای کاربردی نیاز دارد. باید تحقیقات توصیفی، تبیینی، تحقیقی، اکتشافی و تجربی را در این پدیده تعریف کنیم تا بدانیم از چه تحقیقی در این زمینه استفاده کنیم. میدان وسیعی در رابطه با علمی کردن مداحی و مدح و مرثیه وجود دارد. بعد از این موضوع باید سراغ شخصیت محققان رفت. برخی تصور میکنند فقط کسانی که مداحی را با آهنگ اجرا میکنند مداح هستند؛ ولی اینگونه نیست کسانی که مقتل یا مقاله در رابطه با عاشورا مینویسند یا کسانی که با قلم ادبی خود وقایع کربلا را رقم میزنند مداح نام دارند. یکی از مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم این است که برخی تا دربارة مداحی نظری ارائه میکنند عدهای میگویند که این فرد مداح نیست؛ پس چرا در رابطه با مداحی نظر میدهد؟ از کارهایی دیگر در این زمینه تعریف ماهیت مداحی است. ماهیت مداحی بیان وقایع و مصائب و مدایح است؛ اما باید پرسید با چه عنوانی؟ آیا کسی که وقایع عاشورا را با هنر رماننویسی بیان میکند مداح یا مرثیهسرا نیست؟ یا کسی که نقاشی میکند مرثیهسراست یا باید وقایع کربلا را به صورت آهنگین بیان کند؟ بنابراین هر کدام از جلوههای هنری میتواند مداحی باشد. اجازه دهیم هر کسی که دربارة عاشورا مطلب یا هنری دارد آن را بیان کند حتی یک آهنگساز چون در نوع خود مداحی است.
نکتة بعدی شخصیت محقق است، فردی که دارای ذوق، مهارت، تشنگی و جستوجوگری است. برای علمی کردن باید افراد علمی را کشف و شناسایی کنیم حال باید پرسید کار علمی را از کجا شروع کنیم که تکراری نباشد؛ بلکه فوائد داشته و ضروری باشد؟ و ارزش موضوعاتی که میخواهیم دربارة آنها تحقیق کنیم، چیست؟ و جمعآوری اطلاعات لازم در موضوعی که مدنظر میگیریم، چیست؟ و سطحبندی درجات این اطلاعات و منابع حتی از جهت مستمعان و مخاطبان چیست؟ از سؤالات دیگری که در حوزه مطرح میشود اینکه مخاطب کتابهای عاشورایی کیستند؟ نویسندهای که در حوزة کودک و نوجوان فعالیت میکند حوزة فعالیتش مشخص است؛ اما بعد از آن مخاطب کتابها مشخص نیستند بنابراین عاشورانگاران باید مخاطبان خود را در نظر بگیرند؛ مثلاً این کتاب برای چه کسانی نوشته میشود؛ آیا مخاطب این کتاب مداحان و اهل علم و اهل تحقیق هستند؟ یا این کتاب باید در چه درجة سنی و علمی ارائه شود؟ کتابها بدون کارشناسی و به صورت عمومی نوشته و بدون در نظر گرفتن نظر نویسنده ارائه میشوند و ناقدان در نقد کتابها میگویند که مثلاً سطح قلم کتاب ضعیف است؛ ولی نمیپرسند که آیا این کتاب در سطح نوجوانان یا بالاتر نگاشته شده است یا میگویند سطح قلم کتاب سنگین است بدون اینکه بدانند این کتاب برای افراد تحصیلکرده نگاشته شده است؛ بنابراین علمی کردن به سطحبندی و درجهبندی نیاز دارد؛ البته در این زمینه راهکارهایی دارم که ارائه خواهم کرد.
نکتة دیگر تجزیه و تحلیل و مقایسه است. تجزیه و تحلیل و مقایسه و نظریة منابع محققان و نقد آنها کار علمی است که باید به آن نظر ویژهای داشت. نتیجهگیری تحقیقات انجام شده مسئلهای است و به یک گروه بسیار قوی و واجد شرایط علمی نیاز دارد تا از این همه تحقیق و پژوهش علمیِ مدح و مرثیه نتیجهگیری کنند و البته کار هر کسی نیست؛ مگر کسی که در حوزة علم و عمل مداحی دستی داشته باشد. عجیب است که فرهنگ طرح سؤال از میان رفته در حالی که طرح سؤال برای علمی کردن هر پدیده مهمترین مسئله است.
از نظر شما اولویتهای پژوهشی این حوزه چه باید باشد.
مقام معظم رهبری دستور فرمودند که کار باید علمی باشد ما نیز به فرمایش ایشان استناد میکنیم؛ اما این بخشی از ماجراست که البته تأمین نظر مقام معظم رهبری از وظایف ماست.
ما باید فرامین مقام معظم رهبری را به شکل موضوعات تحقیقی درآوردهایم که به چند نمونه از آنها اشاره میکنم؛ ایشان فرمودند که سرمشق عملی و رفتاری معصومین (ع) را در شعر بیاورید که به نظرم همین جمله به یک هیئت علمی نیاز دارد تا آنها را تشخیص و برای شعرا تعیین کند؛ گاهی شعرا به ما مراجعه میکنند و نمیدانند سرمشق عملی و رفتاری معصومین (ع) چیست و اصلاً آنها را باید از کجا تهیه کنند؛ بنابراین باید یک هیئت علمی باشد تا سرمشقها را معرفی کند و آنها را به کتاب دربیاورد و آنها را در حوزة ادبیات به کار گیرد.
از فرمایشات دیگر مقام معظم رهبری اینکه مدح و مرثیه برای همه قابل فهم باشد؛ مثلاً استادی در بخشی از مداحی خود غزلی از صائب یا حافظ را به عنوان مرثیه انتخاب کرده است؛ مثلاً در مرثیة حضرت علیاصغر (ع) میگوید که «بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت». آیا اینگونه فرمایش حضرت آقا مبنی بر همه فهم بودن مدح و مرثیه تأمین میشود؟ کسانی که شاعر هستند و میتوانند این بیت را تأویل کنند متوجه آن خواهند شد و گریه خواهند کرد و این بیت شعر مناسب همة مردم نیست. بخشی از مرثیهسرایان نیز بسیار عوامانه شعر میخوانند و از اشعاری کاملاً احساسی و ذوقی استفاده میکنند.
فرمایش دیگر مقام معظم رهبری اینکه در کار مداحی چند چشمة هنری از جمله شعر، صدای خوب، آهنگ و اشارات و کارها وجود دارد که به نظرم باید این جمله را وسط گذاشت و دور آن طواف کرد.
مقام معظم رهبری در جای دیگری فرمودهاند که مدح و مرثیه باید عقلانی باشد که به همان بحث علمی کردن بازمیگردد. آیا علم به جز تعقل و تدبر است. آقا میفرمایند که مداحی را علمی کنیم اگر این نقطه را بگیریم به عقلانیت در مدح و مرثیه میرسیم. چقدر شعرهایمان معقول است؟ چقدر آهنگهایمان خردورزی دارد؟ چقدر از چشمههایی که مقام معظم رهبری فرمودند در رشد عقلی مردم تأثیر دارد؟
حضرت آقا از کجا شروع کردن را نیز آموزش دادهاند. مقام معظم رهبری در هر حوزهای اشاراتی دارند و چیزی وجود ندارد که محققان دانشگاهی و حوزوی بخواهند به آن اشاره کنند؛ چون فرمایشات ایشان را جزء جزء کرده و در قواعد تحقیقم ملاک قرار دادهام؛ مثلاً ایشان بیان میکنند که در شعرتان از مضمون آیات و روایات و عقاید ناب مکتب اهل بیت (ع) استفاده کنید. با این سخن مشخص میشود که باید از کجا علمی کردن را آغاز کنیم؟ هر کس در هر سطح سوادی باید به این نقطه نگاه کند. نتیجة تحقیقات را در جملة حضرت آقا ببینید با مدح و مرثیه و شعرتان معرفتافزایی داشته باشید. معرفت بعد از علم است، علم پایة معرفت است. به این معنا که هدف علم، تعقل و تدبر و علمی کردن و رسیدن به نقطة معرفتافزایی است و ارزش آن این است که خدا هیچ عملی را بدون معرفت قبول نمیکند و این حدیث و در روایات آمده است.
در این حوزه نکتهبرداری و تطبیق و استخراج علمی و عملی و تجربی فراوانی دارم. این راهکارها ابداً در قالب مصاحبه نمیگنجد؛ چون هر کدام از اینها مانند مقولة علم به عمل و عمل به علم مورد بررسی است؛ بنابراین اینکه از عمل مداحی وارد علم آن شویم و علمی کنیم یا از علم مداحی وارد عمل آن شویم مقولهای است که باید همهجانبه بررسی و راهکارها با توجه به این مقوله عنوان و ارائه شوند.
آیا فعالیت علمی در حوزة مداحی نیاز به متولی واحد و راهبری ملی دارد؟
همانطور که وزارتی برای ورزش و فرهنگ تعریف شده است برای مداحی نیز چنین چیزی تعریف شود به گمانم مدیریت واحد در حد یک بنیاد یا سازمان گسترده باید مقولة مداحی را بر عهده گیرد. یکی از ضعفهای مهمی که سبب شده کاستیهای مداحی هیچ وقت پیش نرود و به تکامل نرسد نبود مسئلة مدیریت واحد است.
فوتبال و والیبال حمایت میشوند و بودجه دارند و برایشان کد پروژه تعریف میشود؛ اما برای مداحی چنین چیزی وجود ندارد محققان در این حوزه از کجا حمایت مالی و علمی و معنوی میشوند؟ همة تشکلها در این حوزه یا جنبة نظارتی یا جنبة تشویقی یا جنبة محتوایی و علمی دارند. به نظرم بنیاد دعبل مانند سازمانهای بزرگ دولتی باید در همة شهرها شعبه و اداراتی داشته باشد و مدیریت واحد را به عهده گیرد و موازیکاریها در این زمینه را از بین ببرد. همة تشکلها مداحی را با هر سلیقه و عقیدهای آموزش میدهند که به اختلاف سلیقه و عقیده و نتیجه منتهی میشود. یک سخنران در مراسمی بیان میکند که سر حضرت علیاصغر (ع) جدا نشد؛ اما در یک برنامة تلویزیونی روضهای خوانده و بیان میشود که سر حضرت علیاصغر (ع) جدا شد. محققان در مباحث خود به اربعین اول و دوم اشاره میکنند؛ اما در رسانه مداح عزیزی بیان میکند که کاری به اربعین اول و دوم نداریم و تحقیقات شهید قاضی طباطبایی که در چند هزار صفحه زحمت کشیده و تهیه کرده است نادیده گرفته میشود.
مدیریت واحد در اعلام نتیجه، روشها و آموزش بر عهدة کیست؟ چرا تا به حال صورت نگرفته است؟ این کاستی را چه کسی باید جبران کند؟
محققانی در مقولة مدح و مرثیه سراغ دارم که مداح هستند و تحقیق میکنند؛ اما پول کرایه ماشین خود را ندارند که به مرکز بیایند. گاهی برخی از این محققان مقالههای طنزآمیز مینویسند که ای کاش فوتبالیست یا کشتیگیر بودیم. ما دیده نمیشویم ای کاش بازیگر سینما بودیم که در رسانهها تبلیغ میشوند و محبوبیت دارند. به نظرم لازم است که جایی به این احساسات پاسخ داده شود و هیچ کجا شایستهتر از بنیاد دعبل برای پاسخگویی به این احساسات نیست. بنیاد دعبل باید این مدیریت واحد را در سطحی عالی آغاز و در همة شهرها یک مدیریت واحد در حوزههای مدح و مرثیه ایجاد کند.
به همین بهانه به سراغ برخی از اساتید دانشگاه و کارشناسان آشنا با این مباحث رفتیم تا نظرشان درباره کار علمی در حوزه مداحی جویا شویم. گفت و گوی دعبل با دکتر عباس دلجو، نویسنده و عاشورا پژوه را بخوانید؛
بررسی علمی و تفصیل و تحلیل پدیدة مداحی به چه معناست و چه ساحتهایی را در بر میگیرد؟
برای علمی کردن هر هنری نیاز به پژوهش داریم و در ادامة پژوهش تعلیم و تعلم قرار دارد. سخن حضرت امیر (ع) که فرمودند تلاش و کوشش در هر زمینهای بدون تحقیق و پژوهش سودی ندارد یک واقعیت است؛ به معنای دیگر هر پدیدة هنری و غیر هنری اگر علمی نشود نه سودی و نه تأثیری دارد. این دو مقوله جدا از یکدیگر هستند. نباید تصور کرد که علمی کردن فقط مختص کلمة علم است؛ چون خود علم انواع مختلفی دارد و در لغتنامه به معنای معرفت، دانستن و یقین معنا میشود؛ اما جان کلام علم همان تحقیق و پژوهش است؛ جمعبندی معنای فلسفی و کلامی علم، تحقیق، به حقیقت رسیدن و دانستن حقیقت امری است.
در تحقیقاتم دربارة علمی کردن مداحی و نیز مقالهای که در این رابطه نوشتم، بیان کردم که باید در این کار همة مراحل و قواعد تحقیق و پژوهش از جمله موانع، هزینهها، زمان و منابع را در نظر بگیریم و با توکل و تلاش کار را ادامه دهیم.
کار علمی به یک تحقیق و پژوهش پایه و نظریات و فرضیههای کاربردی نیاز دارد. باید تحقیقات توصیفی، تبیینی، تحقیقی، اکتشافی و تجربی را در این پدیده تعریف کنیم تا بدانیم از چه تحقیقی در این زمینه استفاده کنیم. میدان وسیعی در رابطه با علمی کردن مداحی و مدح و مرثیه وجود دارد. بعد از این موضوع باید سراغ شخصیت محققان رفت. برخی تصور میکنند فقط کسانی که مداحی را با آهنگ اجرا میکنند مداح هستند؛ ولی اینگونه نیست کسانی که مقتل یا مقاله در رابطه با عاشورا مینویسند یا کسانی که با قلم ادبی خود وقایع کربلا را رقم میزنند مداح نام دارند. یکی از مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم این است که برخی تا دربارة مداحی نظری ارائه میکنند عدهای میگویند که این فرد مداح نیست؛ پس چرا در رابطه با مداحی نظر میدهد؟ از کارهایی دیگر در این زمینه تعریف ماهیت مداحی است. ماهیت مداحی بیان وقایع و مصائب و مدایح است؛ اما باید پرسید با چه عنوانی؟ آیا کسی که وقایع عاشورا را با هنر رماننویسی بیان میکند مداح یا مرثیهسرا نیست؟ یا کسی که نقاشی میکند مرثیهسراست یا باید وقایع کربلا را به صورت آهنگین بیان کند؟ بنابراین هر کدام از جلوههای هنری میتواند مداحی باشد. اجازه دهیم هر کسی که دربارة عاشورا مطلب یا هنری دارد آن را بیان کند حتی یک آهنگساز چون در نوع خود مداحی است.
نکتة بعدی شخصیت محقق است، فردی که دارای ذوق، مهارت، تشنگی و جستوجوگری است. برای علمی کردن باید افراد علمی را کشف و شناسایی کنیم حال باید پرسید کار علمی را از کجا شروع کنیم که تکراری نباشد؛ بلکه فوائد داشته و ضروری باشد؟ و ارزش موضوعاتی که میخواهیم دربارة آنها تحقیق کنیم، چیست؟ و جمعآوری اطلاعات لازم در موضوعی که مدنظر میگیریم، چیست؟ و سطحبندی درجات این اطلاعات و منابع حتی از جهت مستمعان و مخاطبان چیست؟ از سؤالات دیگری که در حوزه مطرح میشود اینکه مخاطب کتابهای عاشورایی کیستند؟ نویسندهای که در حوزة کودک و نوجوان فعالیت میکند حوزة فعالیتش مشخص است؛ اما بعد از آن مخاطب کتابها مشخص نیستند بنابراین عاشورانگاران باید مخاطبان خود را در نظر بگیرند؛ مثلاً این کتاب برای چه کسانی نوشته میشود؛ آیا مخاطب این کتاب مداحان و اهل علم و اهل تحقیق هستند؟ یا این کتاب باید در چه درجة سنی و علمی ارائه شود؟ کتابها بدون کارشناسی و به صورت عمومی نوشته و بدون در نظر گرفتن نظر نویسنده ارائه میشوند و ناقدان در نقد کتابها میگویند که مثلاً سطح قلم کتاب ضعیف است؛ ولی نمیپرسند که آیا این کتاب در سطح نوجوانان یا بالاتر نگاشته شده است یا میگویند سطح قلم کتاب سنگین است بدون اینکه بدانند این کتاب برای افراد تحصیلکرده نگاشته شده است؛ بنابراین علمی کردن به سطحبندی و درجهبندی نیاز دارد؛ البته در این زمینه راهکارهایی دارم که ارائه خواهم کرد.
نکتة دیگر تجزیه و تحلیل و مقایسه است. تجزیه و تحلیل و مقایسه و نظریة منابع محققان و نقد آنها کار علمی است که باید به آن نظر ویژهای داشت. نتیجهگیری تحقیقات انجام شده مسئلهای است و به یک گروه بسیار قوی و واجد شرایط علمی نیاز دارد تا از این همه تحقیق و پژوهش علمیِ مدح و مرثیه نتیجهگیری کنند و البته کار هر کسی نیست؛ مگر کسی که در حوزة علم و عمل مداحی دستی داشته باشد. عجیب است که فرهنگ طرح سؤال از میان رفته در حالی که طرح سؤال برای علمی کردن هر پدیده مهمترین مسئله است.
از نظر شما اولویتهای پژوهشی این حوزه چه باید باشد.
مقام معظم رهبری دستور فرمودند که کار باید علمی باشد ما نیز به فرمایش ایشان استناد میکنیم؛ اما این بخشی از ماجراست که البته تأمین نظر مقام معظم رهبری از وظایف ماست.
ما باید فرامین مقام معظم رهبری را به شکل موضوعات تحقیقی درآوردهایم که به چند نمونه از آنها اشاره میکنم؛ ایشان فرمودند که سرمشق عملی و رفتاری معصومین (ع) را در شعر بیاورید که به نظرم همین جمله به یک هیئت علمی نیاز دارد تا آنها را تشخیص و برای شعرا تعیین کند؛ گاهی شعرا به ما مراجعه میکنند و نمیدانند سرمشق عملی و رفتاری معصومین (ع) چیست و اصلاً آنها را باید از کجا تهیه کنند؛ بنابراین باید یک هیئت علمی باشد تا سرمشقها را معرفی کند و آنها را به کتاب دربیاورد و آنها را در حوزة ادبیات به کار گیرد.
از فرمایشات دیگر مقام معظم رهبری اینکه مدح و مرثیه برای همه قابل فهم باشد؛ مثلاً استادی در بخشی از مداحی خود غزلی از صائب یا حافظ را به عنوان مرثیه انتخاب کرده است؛ مثلاً در مرثیة حضرت علیاصغر (ع) میگوید که «بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت». آیا اینگونه فرمایش حضرت آقا مبنی بر همه فهم بودن مدح و مرثیه تأمین میشود؟ کسانی که شاعر هستند و میتوانند این بیت را تأویل کنند متوجه آن خواهند شد و گریه خواهند کرد و این بیت شعر مناسب همة مردم نیست. بخشی از مرثیهسرایان نیز بسیار عوامانه شعر میخوانند و از اشعاری کاملاً احساسی و ذوقی استفاده میکنند.
فرمایش دیگر مقام معظم رهبری اینکه در کار مداحی چند چشمة هنری از جمله شعر، صدای خوب، آهنگ و اشارات و کارها وجود دارد که به نظرم باید این جمله را وسط گذاشت و دور آن طواف کرد.
مقام معظم رهبری در جای دیگری فرمودهاند که مدح و مرثیه باید عقلانی باشد که به همان بحث علمی کردن بازمیگردد. آیا علم به جز تعقل و تدبر است. آقا میفرمایند که مداحی را علمی کنیم اگر این نقطه را بگیریم به عقلانیت در مدح و مرثیه میرسیم. چقدر شعرهایمان معقول است؟ چقدر آهنگهایمان خردورزی دارد؟ چقدر از چشمههایی که مقام معظم رهبری فرمودند در رشد عقلی مردم تأثیر دارد؟
حضرت آقا از کجا شروع کردن را نیز آموزش دادهاند. مقام معظم رهبری در هر حوزهای اشاراتی دارند و چیزی وجود ندارد که محققان دانشگاهی و حوزوی بخواهند به آن اشاره کنند؛ چون فرمایشات ایشان را جزء جزء کرده و در قواعد تحقیقم ملاک قرار دادهام؛ مثلاً ایشان بیان میکنند که در شعرتان از مضمون آیات و روایات و عقاید ناب مکتب اهل بیت (ع) استفاده کنید. با این سخن مشخص میشود که باید از کجا علمی کردن را آغاز کنیم؟ هر کس در هر سطح سوادی باید به این نقطه نگاه کند. نتیجة تحقیقات را در جملة حضرت آقا ببینید با مدح و مرثیه و شعرتان معرفتافزایی داشته باشید. معرفت بعد از علم است، علم پایة معرفت است. به این معنا که هدف علم، تعقل و تدبر و علمی کردن و رسیدن به نقطة معرفتافزایی است و ارزش آن این است که خدا هیچ عملی را بدون معرفت قبول نمیکند و این حدیث و در روایات آمده است.
در این حوزه نکتهبرداری و تطبیق و استخراج علمی و عملی و تجربی فراوانی دارم. این راهکارها ابداً در قالب مصاحبه نمیگنجد؛ چون هر کدام از اینها مانند مقولة علم به عمل و عمل به علم مورد بررسی است؛ بنابراین اینکه از عمل مداحی وارد علم آن شویم و علمی کنیم یا از علم مداحی وارد عمل آن شویم مقولهای است که باید همهجانبه بررسی و راهکارها با توجه به این مقوله عنوان و ارائه شوند.
آیا فعالیت علمی در حوزة مداحی نیاز به متولی واحد و راهبری ملی دارد؟
همانطور که وزارتی برای ورزش و فرهنگ تعریف شده است برای مداحی نیز چنین چیزی تعریف شود به گمانم مدیریت واحد در حد یک بنیاد یا سازمان گسترده باید مقولة مداحی را بر عهده گیرد. یکی از ضعفهای مهمی که سبب شده کاستیهای مداحی هیچ وقت پیش نرود و به تکامل نرسد نبود مسئلة مدیریت واحد است.
فوتبال و والیبال حمایت میشوند و بودجه دارند و برایشان کد پروژه تعریف میشود؛ اما برای مداحی چنین چیزی وجود ندارد محققان در این حوزه از کجا حمایت مالی و علمی و معنوی میشوند؟ همة تشکلها در این حوزه یا جنبة نظارتی یا جنبة تشویقی یا جنبة محتوایی و علمی دارند. به نظرم بنیاد دعبل مانند سازمانهای بزرگ دولتی باید در همة شهرها شعبه و اداراتی داشته باشد و مدیریت واحد را به عهده گیرد و موازیکاریها در این زمینه را از بین ببرد. همة تشکلها مداحی را با هر سلیقه و عقیدهای آموزش میدهند که به اختلاف سلیقه و عقیده و نتیجه منتهی میشود. یک سخنران در مراسمی بیان میکند که سر حضرت علیاصغر (ع) جدا نشد؛ اما در یک برنامة تلویزیونی روضهای خوانده و بیان میشود که سر حضرت علیاصغر (ع) جدا شد. محققان در مباحث خود به اربعین اول و دوم اشاره میکنند؛ اما در رسانه مداح عزیزی بیان میکند که کاری به اربعین اول و دوم نداریم و تحقیقات شهید قاضی طباطبایی که در چند هزار صفحه زحمت کشیده و تهیه کرده است نادیده گرفته میشود.
مدیریت واحد در اعلام نتیجه، روشها و آموزش بر عهدة کیست؟ چرا تا به حال صورت نگرفته است؟ این کاستی را چه کسی باید جبران کند؟
محققانی در مقولة مدح و مرثیه سراغ دارم که مداح هستند و تحقیق میکنند؛ اما پول کرایه ماشین خود را ندارند که به مرکز بیایند. گاهی برخی از این محققان مقالههای طنزآمیز مینویسند که ای کاش فوتبالیست یا کشتیگیر بودیم. ما دیده نمیشویم ای کاش بازیگر سینما بودیم که در رسانهها تبلیغ میشوند و محبوبیت دارند. به نظرم لازم است که جایی به این احساسات پاسخ داده شود و هیچ کجا شایستهتر از بنیاد دعبل برای پاسخگویی به این احساسات نیست. بنیاد دعبل باید این مدیریت واحد را در سطحی عالی آغاز و در همة شهرها یک مدیریت واحد در حوزههای مدح و مرثیه ایجاد کند.
چه نسبتی میان فعالیتهای علمی و سیاستگذاری فرهنگی در حوزة مداحی و ستایشگری وجود دارد؟
در شورای عالی انقلاب فرهنگی سینما و جزئیاتش مطرح میشوند به این دلیل که طرفدار دارند. آیا مداحی طرفدار ندارد؟ آیا ملاک، جمعیت و جذب مخاطب است؟ مداحی نیز هوادارانی دارد؛ اما چرا در شورای عالی انقلاب فرهنگی صحبتی از مداحی نمیشود؟ چرا از قرآن به تنهایی یاد میشود در حالی که قرآن و عترت با یکدیگر سفارش شدهاند؟ چرا شورای عالی قرآن داریم؛ ولی شورای عالی عترت در حوزههای گوناگون عترت که بخشی از آن مداحی است، نداریم؟ به نظرم باید این مسئله را دنبال کنیم که اگر قرار است سازماندهی و سیاستگذاری شود نقطة شروع آن شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد تا مداحی را به عنوان هنر رسمی کشور به رسمیت بشناسد؛ اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی در سیاستگزاریش حوزه و ماهیت مداحی را بشناسد و برای آن تعریف خاصی داشته باشد بودجة عظیمی از بودجة فرهنگی نصیب حوزة مداحی میشود و همة کسانی که کار علمی و هنری و نگارش در حوزة مداحی میکنند، حمایت میشوند؛ بنابراین نقطة اصلی سیاستگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
حوزههای علمیه در این زمینه چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
اصلاً این علم و پدیده با حوزههای علمیه گره خورده است. دربارة کدام کتاب در حوزة مدح و مرثیه یک روحانی، عالم، علامه و مرجع نظر نداده است؟ چند کتاب در این حوزه سراغ دارید که دانشگاهی باشد؟ اصلاً وظیفة حوزه است که کار علمی این پدیدة مهم را به عهده بگیرد. شهید مطهری فرمودند که این منبرها مولود عاشوراست؛ یعنی این حوزه و فقاهت در دل عاشورا نهفته است؛ اگر اباعبدالله الحسین (ع) نبود حوزه و فقاهت نبود و اصلاً دینی نمانده بود.
یکی از مهمترین رسانهها در حفظ مکتب عاشورا مداحی است؛ اگر عزاداری و مدح و مرثیهسرایی نبود چنین رشد علمی و حوزوی و نگارشهای علمی در حوزه نبود. عاشورا به اینها حیات بخشید. معتقدم که فرهنگ عاشورا حیاتبخش علوم حوزوی است؛ اگر کسی منکر این است به مباحثه و مناظره بیاید؛ اگر ابی عبدالله (ع) نبود حوزهای، فقاهتی و احکامی نبود. حال چرا در حوزه همة علوم از جزئیترین آنها وجود دارد؛ اما مداحی وجود ندارد؟ چرا بخشی از حوزه به مداحی نپرداخته است؟ چرا بسیاری از آقایان در روضه خواندن کوتاهی میکنند؟ اگر علما و وعاظ مرثیههای علمی بخوانند به مداحی جهت میدهند؟ یکی از کاستیها و نواقص حوزة مداحی عدم فعالیت حوزه است. حوزه باید علما و وعاظی تربیت میکرد که در بخش مداحی و روضة علمی، قوی کار میکردند. باید پرسید که امروز چند واعظ با بهترین مداحان در روضه برابری میکنند؟ آنها روضههای ضعیف را کسر شأن خود میدانند و آن را به مداحان نسبت میدهند؛ اما در حقیقت مربوط به حوزه است؛ البته شنیدهام که اخیراً برای طلاب در قم جلسات جداگانه میگذارند و مرثیهخوانی عالمانه به آنها آموزش میدهند که حرکت مبارکی است که إنشاءالله در کل حوزه تعمیم یابد.
جامعة مداحان در این زمینه چه نقشی دارند؟
چنین سؤالی را از مرحوم مجتهدی در دیداری که در زمان حیاتشان داشتم پرسیدم ایشان فرمودند که مداح باید ملا باشد. پرسیدم اول ملا باشد بعد مداح باشد؟ ایشان گفتند که مداح باشد بعد ملا شود؛ چون اگر ملا باشد دیگر مداح نمیشود. مداح را باید سر کلاس حوزه بنشانیم تا از علوم حوزوی آگاهی یابد و استفاده کند. به نظرم مداحان طبق فرمایش مرحوم مجتهدی تهرانی باید ملا باشند. آقای سازگار و دیگران در حوزة ایشان مینشستند و ایشان بعدازظهرها جلساتی مخصوص مداحان داشتند. حوزه باید این فرزند رها شده را در آغوش بگیرد نباید آن را به پرورشگاههای دیگر سپرد. بهترین پرورشگاه برای این فرزند آغوش گرم حوزه است. مداحان تشکیلات علمیِ منسجم و تعریفشدهای ندارند. امروز حوزة علمیة دانشجویی وجود دارد و میتوان حوزة علمیة مداحی هم تعریف کرد. چه کسی باید مداحی را دربر بگیرد؟ به نظرم بهترین گزینه حوزه است. دانشگاه نمیتواند محیط ذوق و معنویت کار مداحی را ایجاد کند. دانشگاه فقط فضای علمی است. این فضا نه تنها فقط فضای علمی میخواهد؛ بلکه به یک فضای معنوی هم نیاز دارد؛ چون فضای معنوی محرک بحث علمی میشود.
همانطور که توضیح دادم؛ اگر پدیدة مداحی از حوزه جدا شود به عنوان کسی که سالها در این حوزه فعالیت کردهام قول میدهم که نتیجة مثبت و مفیدی از دانشگاهی شدن مداحی کسب نخواهیم کرد مگر اینکه در آغوش حوزه باشد؛ چون کتابهای مداحی حوزوی است، مقتل حوزوی است چه کسی آن را نوشته است؟ مرحوم آ شیخ عباس حال دانشگاهیان چند کتاب مقتل نوشتهاند؟ مداحان باید به حوزه پناه ببرند و علوم حوزوی را یاد بگیرند؛ چون مداحی آمیخته است؛ ریاضی نیست؛ مهندسی نیست. اصلاً جنس کار جنس حوزه است. حال که 99 درصد علوم مداحی متکی و متصل به منابع حوزه است جدا کردن آنها از یکدیگر اگر خیانت نباشد کملطفی به مداحی و آیندة آن و نسل آینده را از علوم اهل بیت (ع) دور کردن است.
دانشگاهی شدن مداحی مساوی است با اینکه هر کسی بخواهد وارد آن شود. امروز مردم از مداحان سؤال شرعی و احکام میپرسند و او را نیمه آخوند و نیمه ملا تلقی میکنند؛ اگر این قداست را از مداح بگیریم باید مداح را به عنوان یک بازیگر و هنرپیشه معرفی کنیم. بگذاریم مداحی قداستی که به به برکت حوزه یافته داشته باشد.
به نظرم روی این موضوع که مداحی را حوزوی یا دانشگاهی علمی کنیم با آقایان بحث کنید.
علوم مداحی با علوم دانشگاهی مشابه نیستند شاید در بخشی از علوم دانشگاهی مانند تاریخ و ادبیات وارد شوند؛ ولی اینها جزء هستند و بخش اعظم آن حوزوی است؛ بنابراین باید جنس علمی کردن مداحیمان حوزوی باشد با قواعدی که حوزه را علمی میکنیم باید با همان قواعد مداحی را علمی کنیم و تحقیقات و پژوهشمان نیز به همان شکل باشد؛ یعنی اگر به جز این باشد چیزی که از دست میدهیم قداست مداحی است؛ اگر بخواهیم بحث دانشگاه را برای مداح تعریف کنیم آن دیدگاه مقدسی که مردم به مداح دارند از مداح گرفتهایم و دیگر مداح به یک هنرپیشه و بازیگر تبدیل میشود. اصلاً وقتی با نام هنر وارد حیطة مداحی میشویم، میترسم؛ چون مردم هنوز ظرفیت شناسایی هنر را در بخش دینی نشناختهاند.
در یک مهمانی در شهرداری که مداحان نیز دعوت بودند پلاکارد زده بودند که «اجتماع هنرمندان مذهبی» با خود گفتم شما حریم را شکستید. هنرمندان مذهبی یعنی چه؟ نباید قداست کلمة مداحان و مرثیهسرایان را از بین برد؛ وقتی میخواهند نوآوری کنند از کلمة هنرمندان استفاده میکنند؛ اما باید بدانید که همه ظرفیت عمیق از آن ندارند و تصور میکنند که مداحان نیز بازیگر و موسیقیگر هستند.
انتهای پیام/