کد مطلب : ۳۱۸۰۷
دکتر محمدرضا سنگری عضو هیئت علمی بنیاد دعبل
دم زدن از حضرت علی(ع) آسان است اما عمل به سیره او دشوار
متن گفت و گوی با دکتر محمدرضا سنگری عضو هیئت علمی بنیاد دعبل را در ادامه بخوانید:
* یکی از مسایل مهم در نهجالبلاغه توصیههای حضرت علی(ع) به کارگزاران و شیوه برخوردش با کارگزاران متخلف است. امام با کارگزاران او چکونه رفتار میکرد؟
سنگری: در خصوص پیوند مولا با کارگزاران، در نهج البلاغه حداقل ۷۹ نامه داریم که این نامههای مولا پیام او به کارگزاران حکومت و کسانی است که از طرف او در مناطق مختلف ماموریت داشتند. مثلا زمانی که قرار است مالک اشتر به مصر عازم شود و حکومت آنجا را داشته باشد حضرت به او نامه مینویسد و توصیههایی میکند و یا محمد بن ابی بکر فرزند خلیفه اول که حضرت او را فرزند خویش مینامید. حضرت به کارگزاران سفارش میکند «جانب انصاف را با مردم نگه دارید مردم را احترام کنید آنها اگر همدین و همکیش شما نباشند در انسانیت با شما مشترک هستند. میان مردم ممکن است افرادی باشند که گاهی وقتها لحن گزنده نسبت به حکومت داشته و منتقد حکومت باشند مبادا آنها را از خود دور کنید.
حضرت به مالک سفارش میکند همیشه زیانهای گزنده را کنار خودت نگه دارد که اگر داری کج می روی یا انحرافی در حکومت ایجاد میشود هشدار دهند و اگر از خط قرمزها عبور اتفاق میافتد تو را بازگردانند. با مردم مشورت کن و در قلمرو مشورت خودت هیچ وقت حریص و بخیل و ترسو را وارد نکن. به هر شهری که وارد میشوی به مردم آن شهر احترام بگذار و مسوولین را از خود مردم آن شهر انتخاب کن». چون این روش پیامبر(ص) هم بوده که هر جا را فتح میکرد رهبران آنجا را از میان خود مردم انتخاب میکرد. حضرت میفرمود «به انصاف با مردم برخورد کنید مردم را احترام بگذارید مبادا صف ثروتمندان را از مردم عادی جدا کنید. عثمان بن حنیف وقتی به مهمانی رفته و در آن مهمانی اشرافزادگان و به تعبیر امروزی ما مرفهین بی درد بودند مورد توبیخ حضرت علی(ع) قرار میگیرد که چرا آنجا رفتی. اگر کسی به عدالت عمل نمیکرد فورا حضرت او را عزل میکرد و میگفت «من هرگز به شیوه خلفای پیشین عمل نمیکنم که درب بیت المال را باز کنم تا هر که خواست وارد شود». اگر دخترش امانتی از بیت المال میگرفت حضرت میگفت «اگر به رسم امانت نگرفته بود من به جرم دزدی دست دختر پیامبر هم بود قطع میکردم» اگر برادرش به سبب فقر و تعداد زیاد فرزندان از مولا اضافه میخواست حضرت میله گداخته بر دستش می گذارد که اگر به تو بیشتر بدهم فردا با این آتش چه کنم که فردا باید پاسخ پروردگار خود را بدهم. پس حضرت کارگزاران خود را به عدالت، انصاف، زی متواضعانه و داشتن امکانات زندگی همسان دیگران دعوت میکند.
یکی از کارگزاران حکومتش خانه ای انتخاب میکند که این خانه خیلی با خانههای مردم متفاوت است حضرت او را مورد سرزنش قرار میدهد و میفرماید «کاش بدانی که دنیا مثل مستطیلی است که یک ضلع آن آفات هستند، یک ضلع این مستطیل مصیبتها، ضلع سوم هوی و هوسهای کشنده و چهارمین ضلع آن شیطان گمراه کننده است. حواست را جمع کن مبادا که اسیر یک چنین دنیا گرایی و دنیا پرست شوی». به هر حال مطالعه این نامهها مشی حضرت علی(ع) و سیره او را در برخورد با کارگزاران حکومت کاملا مشخص و روشن میکند که امید است با مطالعه اینها شناخت و معرفت بیشتری نسبت به امام علی(ع) و معارف علوی پیدا کنیم .
*نحوه رفتار امام علی(ع) به عنوان یک سیاستمدار و زمامدار حکومت با مردم و کارگزاران چگونه بود؟ به عبارت دیگر آیا نحوه گفتار امام علی(ع) در مواجهه با گارگزاران و مردم تغییر می کرد؟
سنگری: اگر دوران زندگی امام علی(ع) و به طور بارز و شاخص حدود ۵ سال حکومت ایشان را بررسی کنیم میتوانیم نمونههای فراوانی را که نشان دهنده نوع رابطه امام علی(ع) با مردم است را بیابیم. البته نوع رابطه حضرت علی(ع) با کارگزارانش به روشنی در مجموعه نامهها و خطبههای ایشان دیده میشود. جز سلوک، سیره و رفتار و نامههای حضرت، خطبهها هم نوع رابطه امیرالمومنین با مردم و کارگزاران را نشان میدهد. در رابطه امام علی (ع) با مردم چند مساله را میبینیم. نکته اول این است که حضرت به همان شیوهای که رسول خدا با مردم رفتار میکرد، با مردم ارتباط میگرفت. یعنی کرامت قایل شدن برای مردم، همدردی و غمخواری با آنها، یاری گری برای حل مشکلات مردم خصوصا معیشت مردم و در کنار گره گشایی از مشکلات آنها، ارتقا فکری و معنوی جامعه را مهم میدانست. اگر کتاب قضاوتهای حضرت را بخوانیم کاملا معلوم است که مولا مرجع مردم است نه تنها در حل گرهها و مشکلاتشان بلکه برای شنیدن رنجها، غمهای و کمک کردن از نظر روانی و روحی هم در کنار مردم بود. حضرت چنان با نیازمندان و بینوایان مینشست که ابوالطفیل میگوید “روزى دیدم على (ع) یتیمان را به حضور خود خواست، سپس چنان به یتیمان تفقد و مهربانى مىکرد و به آنها عسل مى خوراند که بعضى از اصحابش تمنا مى کردند که اى کاش ما نیز یتیم مىبودیم تا مورد توجه و لطف حضرت واقع مىشدیم”. درست در همان دوران اقتدارش است که وقتی وارد خانههایی میشود که همسرانشان به سبب همراهی با حضرت علی(ع) در جنگ ها به شهادت رسیدند همبازی کودکانشان میشود به کارهای خانه کمک میکند و مادر بچهها را در پخت نان، آبرسانی و جارو زدن خانه یاری میرساند و این خصوصیاتی است که از هیچ کسی که در رأس قدرت و حکومت قرار دارد سر نمیزند اما مولا علی(ع) این ویژگیها را دارد. امام حسن(ع) و حسین(ع) وقتی از تشییع جنازه مولا بر میگشتند در خرابه ییرمردی جزامی را یافتند که ناله میکرد و میگفت هر روز شخصی میٰآمد و برایم غذا میآورد. برایم آب آماده میکرد و دست و صورتم را با آن تمیز میکرد. امام حسن و حسین متوجه شدند کسی که سراغ این پیرمرد را میگرفت کسی جز علی(ع) نبوده است. گزارش است ۳۰ نفر از ایران به رهبری شخصی به نام فیروزان به دبدار امام علی(ع) در آغاز حکومتش آمدند حضرت پذیرای آنها شد به فارسی با آنان سخن گفت وقتی از گذشته ایران برای آنها سخن گفت هم پادشاهان دادگر ایرانی را ستود و هم بیدادگران را معرفی کرد و گفت فرجام بیدادگری آنها همین است که به سقوط حکومت آنها منجر شد.
اینکه حضرت شبانه به خانههای مردم برای کمک میرفت به این دلیل بود که شناخته نشود. روایت داریم که حضرت به مردم می فرمود «خواسته خود را در نامه بنویسید تا از مواجه رویاروی با من و شرمندگی و خجالت زدگی پرهیز شود». شخصی واسطهای را نزد حضرت فرستاد که اگر سه بار خرما به من بدهی مشکلاتم حل میشود اما حضرت ۵ بار خرما فرستاد کسی که آنجا بود گفت او از شما سه بار خرما خواست چرا شما ۵ بار می دهید؟ حضرت فرمود «خدا مانند تو را زیاد نکند من میبخشم تو بخل میورزی او خواستهاش را گفته ولی بیش از این خواسته ممکن است نیازهایی برایش وجود داشته باشد که این دو بار خرما می تواند کاستیها و نیازهای او را جبران کند». این نحوه برخورد باعث میشد که حضرت محبوب مردم باشد و مردم او را دوست داشته باشند.از این نمونهها فراوان داریم اما همین حضرت وقتی میدیدند بعضی از مردم تنبلی کرده و کار نمیکنند با آنها برخورد میکرد. روایت است وقتی حضرت علی(ع) وارد کوفه شد در مسجد کوفه تعدادی نشسته بودند. میپرسد اینها چه کسانی هستند؟ گفتند اینها اشب و روز ذکر میگویند و در حال عبادت هستند.
حضرت تازیانه به دست گرفت و فرمود «اگر از فردا شما را مشغول کار نبینم با این تازیانه شما را ادب خواهم کرد در حالی که کار میکنید ذکر بگویید و ارتباط خود را با پروردگارتان حفظ کنید در حالی که همین کار کردن هم عبادت است». حضرت میفرماید «اگر تمام دنیا را به من ببخشند که دانه جویی را از دهان مورچهای به زور بگیرم هرگز اینگونه نخواهم کرد» یعنی من به مردم ظلم نمیکنم، من میتوانم از عسل ناب و مغز دانههای گندم برای خودم غذا تهیه کنم اما این کار را نمیکنم چون میخواهم مثل مردم و با مردم باشم».
در بررسی مشی عملی امام علی(ع) و عملگرایی ایشان مشاهده می شود که حضرت به آنچه میگفت عمل میکرد. حضرت چگونه می توانستند به آنچه به زبان می آوردند عمل کنند در حالی که اغلب مشاهده می شود اغلب مسوولان قادر به عملیاتی کردن همه وعده هایی که می دهند نیستند؟
سنگری: کسی که سخن درست بگوید ما به او میگوییم “صادق” و اگر عمل او سخن او را تایید کند یعنی تجلی هر چه را که میگوید در رفتارش ببینیم اسم او صدیق است. صدیق لقب امام علی(ع) است همچنان که صدیقه لقبی است برای حضرت زهرا(س). چون هر آنچه که میگفت در عمل او بود و عمل او تجلی و تفسیر گفتارش بود یعنی میان گفتار و رفتار او فاصلهای نمیدیدیم. این ویژگی علوی و ویژگی رفتار امام علی(ع) است. هیچ مسوولی حق ندارد سخنی بگوید و قولی دهد اما به آن عمل نکند. خب اگر کسی به این مرحله برسد شامل این آیه قران میشود که خدا می فرماید « کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ» «خشم خدا متوجه کسی است که بگوید اما عمل نکند» یعنی میان گفتار و رفتار او فاصله باشد، قول دهد اما قولش قابل تحقق نباشد نه اینکه عمل نکند بلکه اصلا نشود چینن کاری را انجام داد. “سنگ بزرگ علامت نزدن است” . دادن قولی از شخصی که اصلا در ظرفیت و توان او نباشد و واقعیتها چینن کاری را تایید نکند یا اینکه توانایی داشته باشد اما خودش این کار را نکند یعنی امکانات وجود داشته باشد اما ناتوانی در رفتار، شهامت خطر کردن و با دشواری ها اجازه محقق شدن آن قول را فراهم نکند. چون گاهی کاری شدنی است اما لازمه رخ دادن آن دردسر، دشواریها و حتی ناروا و ناسزا شنیدن است. اما هر کس حرفی زد باید به آن عمل کند هر چند دیگران را خوش نیاید و مشکلاتی را ایجاد کند. اگر چنین کاری را نکند او در رفتار خود صادق نیست و امیرالمومینن چنین بود که هر آنچه میگفت همانی بود که انجام میداد و فاصلهای میان عمل و قول ایشان وجود نداشت.
– حضرت علی(ع) بیش از هر صفتی به عدالت مشهور است. چرا عدالت و برقراری قسط به یکی از مهمترین اهداف امام تبدیل شده بود و چگونه توانستند این مهم را محقق سازند؟ چرا قرن ها پس از ایشان و با وجود پیشرفت های علمی و امکانات هنوز پیروان ایشان نتوانسته اند به این مهم دست یابند؟
سنگری: خود حضرت وقتی عدل را توصیف میکند میفرماید « الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا» اگر هر چیز در جای خویش قرار بگیرد اسم او عدل است. اگر ما آدم ها را در جای خودشان قرار ندهیم این ضد عدالت است یعنی ظلم است. مولا میفرماید« اگر آب را پای خار بریزی ظلم است اما اگر آب را پای درختان بریزی عین عدالت است». اولین بحرانهایی که در زندگی حضرت علی(ع) قرار گرفت همین بود که افراد در جای خودشان نبودند. پس هر کسی در پستی یا ثروتی در جایی قرار میگرفت که جای آنها نبود حضرت با آن برخورد میکرد. من وقتی آمدم کاری میکنم آنها که بالا هستند پایین آیند و آنها که پایین هستند بالا بیایند و کفگیر را چنان بر ته دیگ میزنم که ته دیگ بالا بیاید ». یعنی آنهایی که به ناحق بر پستها تکیه زدند فرو میکشم و کسانی که حقشان بود و شایستگی داشتند که در رأس کار قرار بگیرند در رأس کار قرار میدهم به عبارت دیگر حضرت به دنبال شایسته سالاری است. نکته دوم در حوزه تقسیم ثروتهای اجتماعی است که فرمود «من عدالت را رعایت میکنم» عده ای اول حکومت مولا مال اضافه خواستند چون عادت کرده بودند و در خلافت خلیفه پیشین بهانها امتیازهایی به آنها داده شده بود و فکر میکردند حضرت هم این کار را انجام میدهد در حالی که حتی حضرت شمع بیتالمال را خاموش کرد و فرمود «این شمع تا حالا برای بیتالمال میسوخت و از این لحظه به بعد برای تو می سوزد». وقتی بیت المال را خالی میکرد کمر را میبست جارو به دست میگرفت کف بیت المال را جارو می زد مشتش را بر زمین بیت المال می کوبید و با صدای بلند میگفت «ای زمین گواهی ده تو را برای خدا پر کردم و برای خدا خالی کردم» این عدالت امام علی(ع) بود. اگر امروز کسی به نزدیکان خودش پست و ثروت دهد امکانات را در اختیار آنها قرار دهد یعنی بی عدالتی بورزد این کار مقابل علی(ع) است هر چند که ادعا کند یار علی است و از علی سخن بگوید. دم زدن از علی(ع) آسان است اما عمل کردن به سیرت و روش امیرالمومینن دشوار است.
* یکی از مسایل مهم در نهجالبلاغه توصیههای حضرت علی(ع) به کارگزاران و شیوه برخوردش با کارگزاران متخلف است. امام با کارگزاران او چکونه رفتار میکرد؟
سنگری: در خصوص پیوند مولا با کارگزاران، در نهج البلاغه حداقل ۷۹ نامه داریم که این نامههای مولا پیام او به کارگزاران حکومت و کسانی است که از طرف او در مناطق مختلف ماموریت داشتند. مثلا زمانی که قرار است مالک اشتر به مصر عازم شود و حکومت آنجا را داشته باشد حضرت به او نامه مینویسد و توصیههایی میکند و یا محمد بن ابی بکر فرزند خلیفه اول که حضرت او را فرزند خویش مینامید. حضرت به کارگزاران سفارش میکند «جانب انصاف را با مردم نگه دارید مردم را احترام کنید آنها اگر همدین و همکیش شما نباشند در انسانیت با شما مشترک هستند. میان مردم ممکن است افرادی باشند که گاهی وقتها لحن گزنده نسبت به حکومت داشته و منتقد حکومت باشند مبادا آنها را از خود دور کنید.
حضرت به مالک سفارش میکند همیشه زیانهای گزنده را کنار خودت نگه دارد که اگر داری کج می روی یا انحرافی در حکومت ایجاد میشود هشدار دهند و اگر از خط قرمزها عبور اتفاق میافتد تو را بازگردانند. با مردم مشورت کن و در قلمرو مشورت خودت هیچ وقت حریص و بخیل و ترسو را وارد نکن. به هر شهری که وارد میشوی به مردم آن شهر احترام بگذار و مسوولین را از خود مردم آن شهر انتخاب کن». چون این روش پیامبر(ص) هم بوده که هر جا را فتح میکرد رهبران آنجا را از میان خود مردم انتخاب میکرد. حضرت میفرمود «به انصاف با مردم برخورد کنید مردم را احترام بگذارید مبادا صف ثروتمندان را از مردم عادی جدا کنید. عثمان بن حنیف وقتی به مهمانی رفته و در آن مهمانی اشرافزادگان و به تعبیر امروزی ما مرفهین بی درد بودند مورد توبیخ حضرت علی(ع) قرار میگیرد که چرا آنجا رفتی. اگر کسی به عدالت عمل نمیکرد فورا حضرت او را عزل میکرد و میگفت «من هرگز به شیوه خلفای پیشین عمل نمیکنم که درب بیت المال را باز کنم تا هر که خواست وارد شود». اگر دخترش امانتی از بیت المال میگرفت حضرت میگفت «اگر به رسم امانت نگرفته بود من به جرم دزدی دست دختر پیامبر هم بود قطع میکردم» اگر برادرش به سبب فقر و تعداد زیاد فرزندان از مولا اضافه میخواست حضرت میله گداخته بر دستش می گذارد که اگر به تو بیشتر بدهم فردا با این آتش چه کنم که فردا باید پاسخ پروردگار خود را بدهم. پس حضرت کارگزاران خود را به عدالت، انصاف، زی متواضعانه و داشتن امکانات زندگی همسان دیگران دعوت میکند.
یکی از کارگزاران حکومتش خانه ای انتخاب میکند که این خانه خیلی با خانههای مردم متفاوت است حضرت او را مورد سرزنش قرار میدهد و میفرماید «کاش بدانی که دنیا مثل مستطیلی است که یک ضلع آن آفات هستند، یک ضلع این مستطیل مصیبتها، ضلع سوم هوی و هوسهای کشنده و چهارمین ضلع آن شیطان گمراه کننده است. حواست را جمع کن مبادا که اسیر یک چنین دنیا گرایی و دنیا پرست شوی». به هر حال مطالعه این نامهها مشی حضرت علی(ع) و سیره او را در برخورد با کارگزاران حکومت کاملا مشخص و روشن میکند که امید است با مطالعه اینها شناخت و معرفت بیشتری نسبت به امام علی(ع) و معارف علوی پیدا کنیم .
*نحوه رفتار امام علی(ع) به عنوان یک سیاستمدار و زمامدار حکومت با مردم و کارگزاران چگونه بود؟ به عبارت دیگر آیا نحوه گفتار امام علی(ع) در مواجهه با گارگزاران و مردم تغییر می کرد؟
سنگری: اگر دوران زندگی امام علی(ع) و به طور بارز و شاخص حدود ۵ سال حکومت ایشان را بررسی کنیم میتوانیم نمونههای فراوانی را که نشان دهنده نوع رابطه امام علی(ع) با مردم است را بیابیم. البته نوع رابطه حضرت علی(ع) با کارگزارانش به روشنی در مجموعه نامهها و خطبههای ایشان دیده میشود. جز سلوک، سیره و رفتار و نامههای حضرت، خطبهها هم نوع رابطه امیرالمومنین با مردم و کارگزاران را نشان میدهد. در رابطه امام علی (ع) با مردم چند مساله را میبینیم. نکته اول این است که حضرت به همان شیوهای که رسول خدا با مردم رفتار میکرد، با مردم ارتباط میگرفت. یعنی کرامت قایل شدن برای مردم، همدردی و غمخواری با آنها، یاری گری برای حل مشکلات مردم خصوصا معیشت مردم و در کنار گره گشایی از مشکلات آنها، ارتقا فکری و معنوی جامعه را مهم میدانست. اگر کتاب قضاوتهای حضرت را بخوانیم کاملا معلوم است که مولا مرجع مردم است نه تنها در حل گرهها و مشکلاتشان بلکه برای شنیدن رنجها، غمهای و کمک کردن از نظر روانی و روحی هم در کنار مردم بود. حضرت چنان با نیازمندان و بینوایان مینشست که ابوالطفیل میگوید “روزى دیدم على (ع) یتیمان را به حضور خود خواست، سپس چنان به یتیمان تفقد و مهربانى مىکرد و به آنها عسل مى خوراند که بعضى از اصحابش تمنا مى کردند که اى کاش ما نیز یتیم مىبودیم تا مورد توجه و لطف حضرت واقع مىشدیم”. درست در همان دوران اقتدارش است که وقتی وارد خانههایی میشود که همسرانشان به سبب همراهی با حضرت علی(ع) در جنگ ها به شهادت رسیدند همبازی کودکانشان میشود به کارهای خانه کمک میکند و مادر بچهها را در پخت نان، آبرسانی و جارو زدن خانه یاری میرساند و این خصوصیاتی است که از هیچ کسی که در رأس قدرت و حکومت قرار دارد سر نمیزند اما مولا علی(ع) این ویژگیها را دارد. امام حسن(ع) و حسین(ع) وقتی از تشییع جنازه مولا بر میگشتند در خرابه ییرمردی جزامی را یافتند که ناله میکرد و میگفت هر روز شخصی میٰآمد و برایم غذا میآورد. برایم آب آماده میکرد و دست و صورتم را با آن تمیز میکرد. امام حسن و حسین متوجه شدند کسی که سراغ این پیرمرد را میگرفت کسی جز علی(ع) نبوده است. گزارش است ۳۰ نفر از ایران به رهبری شخصی به نام فیروزان به دبدار امام علی(ع) در آغاز حکومتش آمدند حضرت پذیرای آنها شد به فارسی با آنان سخن گفت وقتی از گذشته ایران برای آنها سخن گفت هم پادشاهان دادگر ایرانی را ستود و هم بیدادگران را معرفی کرد و گفت فرجام بیدادگری آنها همین است که به سقوط حکومت آنها منجر شد.
اینکه حضرت شبانه به خانههای مردم برای کمک میرفت به این دلیل بود که شناخته نشود. روایت داریم که حضرت به مردم می فرمود «خواسته خود را در نامه بنویسید تا از مواجه رویاروی با من و شرمندگی و خجالت زدگی پرهیز شود». شخصی واسطهای را نزد حضرت فرستاد که اگر سه بار خرما به من بدهی مشکلاتم حل میشود اما حضرت ۵ بار خرما فرستاد کسی که آنجا بود گفت او از شما سه بار خرما خواست چرا شما ۵ بار می دهید؟ حضرت فرمود «خدا مانند تو را زیاد نکند من میبخشم تو بخل میورزی او خواستهاش را گفته ولی بیش از این خواسته ممکن است نیازهایی برایش وجود داشته باشد که این دو بار خرما می تواند کاستیها و نیازهای او را جبران کند». این نحوه برخورد باعث میشد که حضرت محبوب مردم باشد و مردم او را دوست داشته باشند.از این نمونهها فراوان داریم اما همین حضرت وقتی میدیدند بعضی از مردم تنبلی کرده و کار نمیکنند با آنها برخورد میکرد. روایت است وقتی حضرت علی(ع) وارد کوفه شد در مسجد کوفه تعدادی نشسته بودند. میپرسد اینها چه کسانی هستند؟ گفتند اینها اشب و روز ذکر میگویند و در حال عبادت هستند.
حضرت تازیانه به دست گرفت و فرمود «اگر از فردا شما را مشغول کار نبینم با این تازیانه شما را ادب خواهم کرد در حالی که کار میکنید ذکر بگویید و ارتباط خود را با پروردگارتان حفظ کنید در حالی که همین کار کردن هم عبادت است». حضرت میفرماید «اگر تمام دنیا را به من ببخشند که دانه جویی را از دهان مورچهای به زور بگیرم هرگز اینگونه نخواهم کرد» یعنی من به مردم ظلم نمیکنم، من میتوانم از عسل ناب و مغز دانههای گندم برای خودم غذا تهیه کنم اما این کار را نمیکنم چون میخواهم مثل مردم و با مردم باشم».
در بررسی مشی عملی امام علی(ع) و عملگرایی ایشان مشاهده می شود که حضرت به آنچه میگفت عمل میکرد. حضرت چگونه می توانستند به آنچه به زبان می آوردند عمل کنند در حالی که اغلب مشاهده می شود اغلب مسوولان قادر به عملیاتی کردن همه وعده هایی که می دهند نیستند؟
سنگری: کسی که سخن درست بگوید ما به او میگوییم “صادق” و اگر عمل او سخن او را تایید کند یعنی تجلی هر چه را که میگوید در رفتارش ببینیم اسم او صدیق است. صدیق لقب امام علی(ع) است همچنان که صدیقه لقبی است برای حضرت زهرا(س). چون هر آنچه که میگفت در عمل او بود و عمل او تجلی و تفسیر گفتارش بود یعنی میان گفتار و رفتار او فاصلهای نمیدیدیم. این ویژگی علوی و ویژگی رفتار امام علی(ع) است. هیچ مسوولی حق ندارد سخنی بگوید و قولی دهد اما به آن عمل نکند. خب اگر کسی به این مرحله برسد شامل این آیه قران میشود که خدا می فرماید « کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ» «خشم خدا متوجه کسی است که بگوید اما عمل نکند» یعنی میان گفتار و رفتار او فاصله باشد، قول دهد اما قولش قابل تحقق نباشد نه اینکه عمل نکند بلکه اصلا نشود چینن کاری را انجام داد. “سنگ بزرگ علامت نزدن است” . دادن قولی از شخصی که اصلا در ظرفیت و توان او نباشد و واقعیتها چینن کاری را تایید نکند یا اینکه توانایی داشته باشد اما خودش این کار را نکند یعنی امکانات وجود داشته باشد اما ناتوانی در رفتار، شهامت خطر کردن و با دشواری ها اجازه محقق شدن آن قول را فراهم نکند. چون گاهی کاری شدنی است اما لازمه رخ دادن آن دردسر، دشواریها و حتی ناروا و ناسزا شنیدن است. اما هر کس حرفی زد باید به آن عمل کند هر چند دیگران را خوش نیاید و مشکلاتی را ایجاد کند. اگر چنین کاری را نکند او در رفتار خود صادق نیست و امیرالمومینن چنین بود که هر آنچه میگفت همانی بود که انجام میداد و فاصلهای میان عمل و قول ایشان وجود نداشت.
– حضرت علی(ع) بیش از هر صفتی به عدالت مشهور است. چرا عدالت و برقراری قسط به یکی از مهمترین اهداف امام تبدیل شده بود و چگونه توانستند این مهم را محقق سازند؟ چرا قرن ها پس از ایشان و با وجود پیشرفت های علمی و امکانات هنوز پیروان ایشان نتوانسته اند به این مهم دست یابند؟
سنگری: خود حضرت وقتی عدل را توصیف میکند میفرماید « الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا» اگر هر چیز در جای خویش قرار بگیرد اسم او عدل است. اگر ما آدم ها را در جای خودشان قرار ندهیم این ضد عدالت است یعنی ظلم است. مولا میفرماید« اگر آب را پای خار بریزی ظلم است اما اگر آب را پای درختان بریزی عین عدالت است». اولین بحرانهایی که در زندگی حضرت علی(ع) قرار گرفت همین بود که افراد در جای خودشان نبودند. پس هر کسی در پستی یا ثروتی در جایی قرار میگرفت که جای آنها نبود حضرت با آن برخورد میکرد. من وقتی آمدم کاری میکنم آنها که بالا هستند پایین آیند و آنها که پایین هستند بالا بیایند و کفگیر را چنان بر ته دیگ میزنم که ته دیگ بالا بیاید ». یعنی آنهایی که به ناحق بر پستها تکیه زدند فرو میکشم و کسانی که حقشان بود و شایستگی داشتند که در رأس کار قرار بگیرند در رأس کار قرار میدهم به عبارت دیگر حضرت به دنبال شایسته سالاری است. نکته دوم در حوزه تقسیم ثروتهای اجتماعی است که فرمود «من عدالت را رعایت میکنم» عده ای اول حکومت مولا مال اضافه خواستند چون عادت کرده بودند و در خلافت خلیفه پیشین بهانها امتیازهایی به آنها داده شده بود و فکر میکردند حضرت هم این کار را انجام میدهد در حالی که حتی حضرت شمع بیتالمال را خاموش کرد و فرمود «این شمع تا حالا برای بیتالمال میسوخت و از این لحظه به بعد برای تو می سوزد». وقتی بیت المال را خالی میکرد کمر را میبست جارو به دست میگرفت کف بیت المال را جارو می زد مشتش را بر زمین بیت المال می کوبید و با صدای بلند میگفت «ای زمین گواهی ده تو را برای خدا پر کردم و برای خدا خالی کردم» این عدالت امام علی(ع) بود. اگر امروز کسی به نزدیکان خودش پست و ثروت دهد امکانات را در اختیار آنها قرار دهد یعنی بی عدالتی بورزد این کار مقابل علی(ع) است هر چند که ادعا کند یار علی است و از علی سخن بگوید. دم زدن از علی(ع) آسان است اما عمل کردن به سیرت و روش امیرالمومینن دشوار است.
مرجع : شفقنا