کد مطلب : ۳۱۹۳۷
پژوهشگر تاریخ تمدن و ادیان اسلامی: شناخت از تشیع در غرب با تاخیر صورت گرفت
وی ادامه داد: در مقابل شناخت از تشیع با تاخیر صورت پذیرفت. شناخت از مکتب تشیع زمانی هم که صورت گرفت بر مبنای آگاهی از نوع نگاه صاحبان فرق اهل سنت به تشیع یا افکار و اندیشهها و آثار هفت امامیان و یا اسماعیلیان بوده است. در حقیقت آشنایی دنیای غرب با مکتب تشیع دوازده امامی به زمان شکل گیری دولت صفوی در ایران برمیگردد. اوج مطالعات شیعه شناسی نیز در جوامع آکادمیک غرب با پیروزی انقلاب اسلامی ایران روند سریع تری را به خود گرفت. حال با این پیش زمینه باید گفت که مستشرقان از جهت اهداف و انگیزه و در نتیجه افکار و آثار علمى در یک سطح نبوده، بلکه طیف وسیعى از غرض ورزان معاند تا محققان منصف را تشکیل مىدهند.
یاریقلی در خصوص رویکرد شرقشناسها به تشیع گفت: باید گفت که آنها عموماپیشفرضهایی برای تحلیل در ذهن داشتهاند و براساس آن پیشفرضها به بررسی دست زدهاند؛ به همین دلیل بسیاری از آنان از فهم واقعیت بازماندهاند. به گفتۀ اسنوک هرگرونیه، بررسیهای جدید نشاندهند عقیم بودن پژوهشهای تاریخی است. باید گفت گرچه عدهای از شرقشناسها نسبت به تشیع موضعی خصمانه دارند و عدهای دیگر موضعی معتدل و حتی همدلانه، اما باید گفت در حقیت، تفاوت آنها فقط در درجه دشمنی و ضدیت با اسلام است، نه در نوع نگاه به اسلام و پیامبر (ص).
وی ادامه داد: با این حال مستشرقانی که درباره جهان اسلام و تشیع کار کردهاند را عمدتا می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که صرفا نگرشی علمی _ تاریخی به مطالعات شرق شناسی داشتهاند، دسته دوم کسانی هستند که درصدد تخریب و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان برآمده و با ماموریتهایی از قبل تعیین شده کارهایی را صورت دادهاند. البته باید در نظر داشت که وجه اشتراک همه اینها مطالعات علمی و تاریخی بر موضوعات در حوزه شرق شناسی بوده است. در مقابل این سه گروه، دیدگاه دیگری وجود دارد که مبتنی بر نگرش کسانی است که ذیل نگرش علمی خود به موضوعات و تفکرات اسلامی، زیبایی و لطافت این اندیشه را یافتند و مستبصر و مسلمان شدند.
یاریقلی در خصوص رویکرد شرقشناسها به تشیع گفت: باید گفت که آنها عموماپیشفرضهایی برای تحلیل در ذهن داشتهاند و براساس آن پیشفرضها به بررسی دست زدهاند؛ به همین دلیل بسیاری از آنان از فهم واقعیت بازماندهاند. به گفتۀ اسنوک هرگرونیه، بررسیهای جدید نشاندهند عقیم بودن پژوهشهای تاریخی است. باید گفت گرچه عدهای از شرقشناسها نسبت به تشیع موضعی خصمانه دارند و عدهای دیگر موضعی معتدل و حتی همدلانه، اما باید گفت در حقیت، تفاوت آنها فقط در درجه دشمنی و ضدیت با اسلام است، نه در نوع نگاه به اسلام و پیامبر (ص).
وی ادامه داد: با این حال مستشرقانی که درباره جهان اسلام و تشیع کار کردهاند را عمدتا می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که صرفا نگرشی علمی _ تاریخی به مطالعات شرق شناسی داشتهاند، دسته دوم کسانی هستند که درصدد تخریب و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان برآمده و با ماموریتهایی از قبل تعیین شده کارهایی را صورت دادهاند. البته باید در نظر داشت که وجه اشتراک همه اینها مطالعات علمی و تاریخی بر موضوعات در حوزه شرق شناسی بوده است. در مقابل این سه گروه، دیدگاه دیگری وجود دارد که مبتنی بر نگرش کسانی است که ذیل نگرش علمی خود به موضوعات و تفکرات اسلامی، زیبایی و لطافت این اندیشه را یافتند و مستبصر و مسلمان شدند.
مرجع : کرب و بلا