کد مطلب : ۳۲۱۰۹
معارف کربلا از زاویهدیدی دیگر
عاشورا برای فتح تاریخ
علی عسگری:در مجموعه معارف کربلا توجه به عنصر اصحاب از جایگاه ویژهای برخوردار است. سلامهایی که در زیارتهای مختلف از ناحیه معصومین به اصحاب داده شده است نشان از حقیقتی دارد که آشکارکننده جایگاه اصحاب در عالم است. اهمیت کارویژه اصحاب در فهم درست از برنامهریزی است که معصوم برای تاریخ انجام داده است. اسلام در ابتدا برای پیشرفت با کفر آشکار ابوسفیان روبهرو بود، پس از اسلام آوردن ابوسفیان برای پیشرفت، نفاق اموی را در مقابل داشت به همین دلیل حضور در این جبهه تاریخی بصیرت ویژهای را طلب میکرد. فهم این موضوع که کسانی دیروز با شعار زندهباد هبل به جنگ اسلام آمدهاند و حالا با شعار ا...اکبر میخواهند فرزندان اسلام را قربانی کنند، موضوع سادهای نیست.
هنر اصحاب کربلا در این است که از طرفی ناامید از وضع موجود نشدهاند و از طرف دیگر عمق راهبرد امام برای خروج از وضع موجود را دریافتهاند و با آن همراهی میکنند. لازمه این امر داشتن زمانشناسی دقیقی است که در حیات معاویه سکوت کنند و در مرگ او قیام. این زمانشناسی اصحاب نهتنها در سطح کلان جامعه که در سطح خرد هم جاری بود، تذکر زمان نماز توسط ابوثمامه اسدی در بحبوحه جنگ نشان از این موضوع دارد. وقتشناسی صحیح به این معنی است که زمان صحیح گشایش تاریخ و تغییرمحور جامعه درک شود.
درجامعهای که طی هشتاد سال بر بالای منابر آن حضرت علی لعن میشد، با تغییری که کربلا در محور حرکت جامعه ایجاد کرد، چنان تغییر رویکردی در مردم نسبت به اهلبیت (ع) ایجاد شد که بنیعباس توانست با شعار هرآن چه آلمحمد راضی باشد به حکومت برسد.
قطعا اگر اقبال به این شعار از سوی مردم وجود نداشت حرکت بنیعباس به سرانجام نمیرسید. اکنون تحت تاثیر همین وقتشناسی است که حزب اموی در میان تمام دستههای شیعه و سنی منفور است. نمونه بارز وقتشناسی تاریخی در زمان معاصر حضرت امام خمینی است. امام خمینی به دلیل نظام حساس و قوی خود نسبت به باطل متوجه بودند در زیر قالب مذهبی که در جامعه جریان دارد، طرح توسعه پهلوی فرهنگ را دگرگون کرده است و اگر این مسیر ادامه پیدا کند چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند. شرایط فرهنگی در زمان امام حسین(ع) دچار همین فضای نفاقزدگی بود. معاویه با صرف هزینههای فراوان علمای زیادی را از شهرهای گوناگون در شام جمع کرده بود که بنیه معرفتی او را تشکیل میدادند. در کنار این مدارس دینی، مساجد با شکوه شام فضای آرامی را برای نمازگزاران فراهم میکرد.
در کنار این دو دستگاه، دستگاه تبلیغاتی معاویه با استفاده از این دو پایگاه هرگونه حرکت علیه حکومت را خروج از دین مینمایانند، به همین دلیل شاهد قتل تعداد زیادی از صحابه راستین رسول خدا در این برهه هستیم. این سیطره 20ساله خیال هرگونه رسوایی علیه آن را محال جلوه میداد اما هنر امام و اصحاب آن عبور از تنگنای ظلمانی بنیامیه است. برنامه خاص امام در مورد اصحاب این بود که افق نگاه آنان را از پیروزی نظامی بالاتر برد، لذا در همان آغاز حرکت از مدینه بر این موضوع متمرکز شدند که اگر کسی آماده شهادت است، همراه شود.
نکته مهم در مورد اصحاب کربلا این است که با مرگ مسالهای نداشتند، چراکه قطعی است در شرایطی که بیش از سیهزار نفر تعداد لشکر دشمن است، به هر اندازه موفق به هلاکت آنها شوی باز هم کشته خواهی شد، این وضعیت ناشی از این بود که به نوع دیگری از پیروزی فکر میکردند. قطعا اگر افق دید امام و اصحاب در کربلا حذف فیزیکی مهرههای باطل در آن برهه خاص بود، ایستادگی امری غیرمعقول جلوه میکرد، ایستادگی امام و یاران در حالی که امکان فرار از معرکه وجود داشت، نشان از طرحریزی برای آیندهای بلندمدت است.
فهم این موضوع که با وجود ولی خدا قوانین حاکمیت فاقد مشروعیت است و تفکیک بین این عقیده و آنارشیسم، یکی دیگر از ویژگیهای اصحاب کربلا است. سوالی که باید از اصحاب کربلا پرسید این است که حیات در کدام تاریخ موجب سبقت گرفتن آنها از یکدیگر برای شهادت شده است؟ قطعا اگر نگاه وسعتبخش امام برای عبور از ظلمات اموی و آگاهی اصحاب از عمق این نگاه وجود نداشت، شهادتطلبی اصحاب امری غیرعادی تلقی میشد. قسمتی از یاران امام از لایههای حفاظتی ابنزیاد در کوفه گریخته و به استقبال مرگ آمدهاند، هدف این اصحاب شرکت در فتح تاریخی است که امام برنامهریزی کردهاند، چراکه برای آنها واضح بود که حضور در این جبهه منجر به مرگ آنها خواهد شد.
از شاخصهای ویژه مسیری که امام در طول تاریخ برای شیعیان ترسیم کردهاند جمع بین عرفان و اقدام بوده است. اصحاب کربلا نمونههای درخشان این مسیر هستند که اقدام و عمل خود را ذیل شخصیت امامحسین (ع) به اوج رساندند. همانگونه که هر یک از آیات قرآن منظومه اسما الهی هستند، حادثهها نیز این توانایی را دارند که حامل اسمای الهی باشند، کربلا ظهور تمام اسمای الهی است به همین دلیل نه تکهای از حقیقت که همه حقیقت را میتوان در آن یافت، بنابراین باید نسبت به آن دیدگاه رازگونه داشت و در پی کشف برآمد، یکی از علتهایی که معارف کربلا خلاصه و جمعبندی نخواهد شد و در طول تاریخ ادامه خواهد داشت همین تجلی کامل تمام اسمای الهی است.
هنر اصحاب کربلا در این است که از طرفی ناامید از وضع موجود نشدهاند و از طرف دیگر عمق راهبرد امام برای خروج از وضع موجود را دریافتهاند و با آن همراهی میکنند. لازمه این امر داشتن زمانشناسی دقیقی است که در حیات معاویه سکوت کنند و در مرگ او قیام. این زمانشناسی اصحاب نهتنها در سطح کلان جامعه که در سطح خرد هم جاری بود، تذکر زمان نماز توسط ابوثمامه اسدی در بحبوحه جنگ نشان از این موضوع دارد. وقتشناسی صحیح به این معنی است که زمان صحیح گشایش تاریخ و تغییرمحور جامعه درک شود.
درجامعهای که طی هشتاد سال بر بالای منابر آن حضرت علی لعن میشد، با تغییری که کربلا در محور حرکت جامعه ایجاد کرد، چنان تغییر رویکردی در مردم نسبت به اهلبیت (ع) ایجاد شد که بنیعباس توانست با شعار هرآن چه آلمحمد راضی باشد به حکومت برسد.
قطعا اگر اقبال به این شعار از سوی مردم وجود نداشت حرکت بنیعباس به سرانجام نمیرسید. اکنون تحت تاثیر همین وقتشناسی است که حزب اموی در میان تمام دستههای شیعه و سنی منفور است. نمونه بارز وقتشناسی تاریخی در زمان معاصر حضرت امام خمینی است. امام خمینی به دلیل نظام حساس و قوی خود نسبت به باطل متوجه بودند در زیر قالب مذهبی که در جامعه جریان دارد، طرح توسعه پهلوی فرهنگ را دگرگون کرده است و اگر این مسیر ادامه پیدا کند چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند. شرایط فرهنگی در زمان امام حسین(ع) دچار همین فضای نفاقزدگی بود. معاویه با صرف هزینههای فراوان علمای زیادی را از شهرهای گوناگون در شام جمع کرده بود که بنیه معرفتی او را تشکیل میدادند. در کنار این مدارس دینی، مساجد با شکوه شام فضای آرامی را برای نمازگزاران فراهم میکرد.
در کنار این دو دستگاه، دستگاه تبلیغاتی معاویه با استفاده از این دو پایگاه هرگونه حرکت علیه حکومت را خروج از دین مینمایانند، به همین دلیل شاهد قتل تعداد زیادی از صحابه راستین رسول خدا در این برهه هستیم. این سیطره 20ساله خیال هرگونه رسوایی علیه آن را محال جلوه میداد اما هنر امام و اصحاب آن عبور از تنگنای ظلمانی بنیامیه است. برنامه خاص امام در مورد اصحاب این بود که افق نگاه آنان را از پیروزی نظامی بالاتر برد، لذا در همان آغاز حرکت از مدینه بر این موضوع متمرکز شدند که اگر کسی آماده شهادت است، همراه شود.
نکته مهم در مورد اصحاب کربلا این است که با مرگ مسالهای نداشتند، چراکه قطعی است در شرایطی که بیش از سیهزار نفر تعداد لشکر دشمن است، به هر اندازه موفق به هلاکت آنها شوی باز هم کشته خواهی شد، این وضعیت ناشی از این بود که به نوع دیگری از پیروزی فکر میکردند. قطعا اگر افق دید امام و اصحاب در کربلا حذف فیزیکی مهرههای باطل در آن برهه خاص بود، ایستادگی امری غیرمعقول جلوه میکرد، ایستادگی امام و یاران در حالی که امکان فرار از معرکه وجود داشت، نشان از طرحریزی برای آیندهای بلندمدت است.
فهم این موضوع که با وجود ولی خدا قوانین حاکمیت فاقد مشروعیت است و تفکیک بین این عقیده و آنارشیسم، یکی دیگر از ویژگیهای اصحاب کربلا است. سوالی که باید از اصحاب کربلا پرسید این است که حیات در کدام تاریخ موجب سبقت گرفتن آنها از یکدیگر برای شهادت شده است؟ قطعا اگر نگاه وسعتبخش امام برای عبور از ظلمات اموی و آگاهی اصحاب از عمق این نگاه وجود نداشت، شهادتطلبی اصحاب امری غیرعادی تلقی میشد. قسمتی از یاران امام از لایههای حفاظتی ابنزیاد در کوفه گریخته و به استقبال مرگ آمدهاند، هدف این اصحاب شرکت در فتح تاریخی است که امام برنامهریزی کردهاند، چراکه برای آنها واضح بود که حضور در این جبهه منجر به مرگ آنها خواهد شد.
از شاخصهای ویژه مسیری که امام در طول تاریخ برای شیعیان ترسیم کردهاند جمع بین عرفان و اقدام بوده است. اصحاب کربلا نمونههای درخشان این مسیر هستند که اقدام و عمل خود را ذیل شخصیت امامحسین (ع) به اوج رساندند. همانگونه که هر یک از آیات قرآن منظومه اسما الهی هستند، حادثهها نیز این توانایی را دارند که حامل اسمای الهی باشند، کربلا ظهور تمام اسمای الهی است به همین دلیل نه تکهای از حقیقت که همه حقیقت را میتوان در آن یافت، بنابراین باید نسبت به آن دیدگاه رازگونه داشت و در پی کشف برآمد، یکی از علتهایی که معارف کربلا خلاصه و جمعبندی نخواهد شد و در طول تاریخ ادامه خواهد داشت همین تجلی کامل تمام اسمای الهی است.
مرجع : فرهیختگان