تاریخ انتشار
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۵
۰
کد مطلب : ۳۲۱۳۷
آثار اجتماعی عاشورا در گفت‌وگو با عباسعلی رهبر

امام حسین (ع) مبدا، مقصد و راه

امام حسین (ع) مبدا، مقصد و راه
به تازگی از حج تمتع بازگشته است. در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه مدیر گروه علوم سیاسی است. سرشناس است و خوش‌نام. در طول مصاحبه عباسعلی رهبر با وجود ناخوش‌احوالی مانده از سفر عربستان به گرمی پذیرای ما بود، به آرامی سخن می‌گفت. این استاد دانشگاه یکی از کتاب‌های پرفروش چند ساله اخیر علوم سیاسی با عنوان «روش تحلیل سیاسی» را به نگارش درآورده است. تخصص اصلی این هیات‌علمی دانشگاه جامعه‌شناسی سیاسی است. ریاست دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکز از جمله سوابق مدیریتی اوست. با رویکرد فلسفه تاریخی با او وارد گفت‌وگو شدیم. گفت‌و‌گویی دو ساعته. از تاثیرات اجتماعی عاشورا در جامعه ما و زمانه معاصر پرسیدیم و رهبر دیدگاه خود در این‌باره را تشریح کرد. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی «فرهیختگان» با این استاد علوم سیاسی دانشگاه است.

از دیدگاه شما اهمیت عاشورا از منظر فلسفه تاریخی چیست؟
قبل از اینکه بخواهم وارد بحث شوم و تحلیل تاریخی- سیاسی و جامعه‌شناسانه خود را درباره عاشورا و اثرات اجتماعی آن بیان کنم نیاز به طرح مقدمه‌ای است.
مهم‌ترین هدفی که باید به عنوان یک شیعه یا به‌عنوان یک مسلمان یا حتی به‌عنوان یک انسان در بحث عاشورا داشته باشیم،  آن است که باید لباس عاشورا را بر تن بکنیم و متناسب با لباس عاشورایی، لباس دنیایی، لباس اشرافیگری و لباس غرو و غفلت را از تن خود خارج کنیم.
از این جهت بحث لباس عاشورایی را شاید در دو قالب بشود مطرح کرد: یکی در قالب حماسه است و یکی در قالب مباحث عرفانی و شخصی که نسبت به خدا وجود دارد. در غیر این صورت عاشورا برای ما چه می‌شود؟ برای ما تکرار می‌شود و سال‌های سال عاشوراها می‌آیند و می‌روند اما هیچ تغییر و تحولی در ما ایجاد نمی‌‌‌‌شود.
اتفاقی که در سال 57 افتاد این بود که مردم ایران به رهبری حضرت امام تصمیم گرفتند لباس عاشورایی بر تن کنند. مردم هم در قالب حماسه و هم در قالب بحث‌های عرفانی وارد شدند. اگر ما نتوانیم لباس عاشورایی بر تن کنیم نمی‌توانیم لبیک سامان اجتماعی براساس دین را به خدا بگوییم؛ همانند سفر حج. حاجیان وقتی می‌خواهند محرم شوند اولین کاری که می‌کنند بعد از نیت، بستن لباس احرام است. آنها اگر لباس احرام نپوشند لبیک گفتن دیگر فاید‌ه‌‌‌‌ای ندارد.  ما باید اول لباس عاشورا را به تن کنیم و نیت کنیم که به امام حسین(ع) نزدیک شویم. لباس عاشورایی بر تن کنیم و بعد از لباس عاشورایی می‌توانیم بگوییم یاحسین(ع) و به ندای امام لبیک گوییم. در واقع فرآیند حسینی شدن با فرآیند حاجی شدن یکی است. از نیت شروع می‌شود و بعد از نیت لباس است. بعد از لباس هم لبیک.  ما نیت تقرب به امام حسین(ع) می‌کنیم و متناسب با این نیت، لباس عاشورایی می‌پوشیم. در غیر این صورت همین اتفاقات سال‌های سال می‌افتد بدون اینکه در ما تحولی صورت بگیرد. در بحث واقعه عاشورا وقتی ما از حماسه صحبت می‌کنیم که شهید مطهری هم آن را مطرح می‌کنند آن جدیت، صلابت، شجاعت و حمیت است که در فضای عاشورایی وجود دارد.   تحلیل جامعه‌شناسی عاشورا این را به ما نشان می‌دهد که فضای کربلا دو صحنه جدی دارد. یک صحنه آن سیاه است و تاریک. صحنه‌ای که بشریت از آن انزجار پیدا می‌کند؛ صحنه ظلم‌هایی که ظالمان نسبت به امام حسین(ع) انجام دادند و انجام خواهند داد. مثل همین فضایی که امروز می‌بینیم. اما صحنه دومی در کنار این فضا وجود دارد که به مراتب بسیار مهم‌تر از صحنه اول است و آن در واقع برای ما هدف و حقانیت است. در آن صفحه بحث مصباح‌الهدی و سفینه النجاه حسینی برای ما مطرح می‌شود. متاسفانه در جامعه ما در فضای تبلیغات محرم، به جای آنکه به صفحه دوم پرداخته شود بیشتر صفحه اول را باز می‌کنند و از سیاهی و ظلمت‌ها صحبت می‌شود و مردم را با آن فضا آشنا می‌کنند. در حالی که ما وظیفه داریم صفحه دوم که مبنای حرکت و بصیرت شعور است را برای مردم باز کنیم.

در تشریح بحث فلسفه تاریخی عاشورا شما مهم‌ترین هدف پیروان راه ایشان را بر تن کردن لباس ایشان دانستــــید. به نظر شــــما امــام حسین(ع) یک شخص تاریخی است یا یک راه و مسیر؟
این بحث درباره امام حسین (ع) در قالب سه جزء مطرح می‌شود و آن سه جزء امام حسین، مبدا، مقصد و راه هستند. مبدا، مقصد و راه بودن به این معناست که امام‌حسین‌(ع) در طول توحید قرار می‌گیرد. یعنی در همان راهی که خداوند امر فرمودند «ان تقوموا لله مثنی و فردی» قرار می‌گیرند. پس مبدا به این معناست که چراغی می‌شود برای حرکت به توحید و مقصدی می‌شود برای رسیدن به إنّا لله و إنّا إلیه رَاجعُون. مراجعه به خدا به وسیله مقطع رجعت و مسیر است. هیچ مسیری، هیچ فضایی با‌سرعت‌تر و باکیفیت‌تر از مسیر امام حسین(ع) نیست. چون در مسیر امام حسین(ع) هم اقناع عقلی داریم و هم اقناع قلبی. اقناعی هم داریم که از طریق وحی بر ما حاصل می‌شود و در واقع تلاطم تمام راه‌های رسیدن به حقیقت است.

در فهم عاشورا و اثرات مترتب بر آن باید به چه نکاتی توجه داشت؟
در تحلیل جامعه‌شناختی عاشورا یک اتفاق بزرگی می‌افتد که بشریت امروز از آن رنج می‌برد. آن بحث اسارت است. انسان دیروز اسارت در امپراتوری‌ها را داشت و انسان امروز اسارت در رسانه‌ها، اسارت در مصرف‌گرایی و اسارت در تبلیغات فریبنده قدرت‌های بزرگ و در یک کلام اسارت در مدرنیته.  امام حسین(ع) کار بزرگی انجام داد که این احساس بردگی را از مسلمان‌ها برداشت و این آزادگی را به طور عملی و علمی به وجود آورد. اینکه چطور می‌شود این حیات امام حسین‌(ع) بعد از هزار سال و اندی زنده می‌ماند، به این خاطر است که در فطرت انسان قرار می‌گیرد و حتی شما می‌بینید که غیرمسلمان‌های زیادی هستند که به بزرگی امام حسین(ع) اذعان داشته‌اند.
عاشورا با فطرت انسان‌ها سر و کار دارد. وقتی شما تحمل، بردباری و غیرت را ملاحظه می‌کنید می‌بینید که اینها مولفه‌های فردی جامعه‌شناسی یا مولفه‌های روان‌شناختی جامعه‌شناسی هستند که از روح فرد بر روح جامعه  می‌دمند.  اینگونه نیست که این استغنا برای فرد باشد بلکه به جامعه هم منتقل می‌شود. همان‌طور که در بحث انقلاب اسلامی این فضای فردی تبدیل به فضای جمعی شد. اگر ما بخواهیم جامع به عاشورا نگاه کنیم، عاشورا جدا از اسلام نیست. به قول شهید مطهری همان جامعیتی که در اسلام است، همان اسلام را ما نمی‌توانیم در قالب یک فضای فکری، یا فضای حماسی یا حرکتی نگاه کنیم. باید اسلام را از جمیع جهات نگاه کرد که هم فلسفه دارد و هم اخلاق و عرفان. در واقع فقه دارد، کلام دارد. همه را باید با هم در نظر بگیریم. عاشورا هم این گونه است. یعنی شما باید عاشورا را در فضاهای مختلف در نظر بگیرید. وگرنه اگر به عاشورا صرفا از بعد عاطفی نگاه کنیم که متاسفانه در آسیب‌شناسی جامعه ما به طور جدی وجو دارد. اینگونه است که عاشورا را صرفا از بعد عاطفی نگاه می‌کنیم و بر بعد عاطفی عاشورا بیشتر توجه می‌کنیم تا مسائل اخلاقی، حماسی و موضوعاتی که مناسب با احیای جامعه است و عاشورا در جامعه ما متاسفانه تبدیل به یک مساله فردی شده در حالی که عاشورا، عاشورایی است که در معنای انقلاب اسلامی مبنای یک امر جمعی بوده است.

آیا می‌توان حادثه کربلا و عاشورا را یک امر اجتماعی دید؟
عاشورا یک امر اجتماعی است، حتی عاشورا یک امر جهانی است که این ظرفیت از کارکرد بالای عاشوراست که مشاهده می‌شود و خود را در قالب راهپیمایی بیست میلیون نفری در فضای جهانی و عصاره انسانیت نشان می‌دهد.

نسبت عاشورا و انقلاب اسلامی چیست؟ اصلا آیا این دو نسبتی با هم دارند؟
اگر عاشورا نبود انقلاب اسلامی برپا نمی‌شد. البته ما می‌توانستیم انقلاب داشته باشیم. مثل خیلی از انقلاب‌هایی که در جهان اتفاق افتاده است. انقلاب فرانسه، انقلاب انگلستان، انقلاب آمریکا و حتی انقلاب چین. اما ما نمی‌توانستیم چیزی به نام انقلاب اسلامی داشته باشیم.
به‌خاطر همین است که در بحث انقلاب اسلامی ما باید دقت کنیم که در انقلاب اسلامی یک سری عناصری وجود دارد که همان‌ها را هم ما می‌توانیم در بحث عاشورا ملاحظه کنیم. مثلا مهم‌ترین نکته در بحث عاشورا بحث اســـــتکبارستیزی بـــود. بحث ظلم‌ستیزی بود. همین را هم شما در بحث انقلاب اسلامی می‌توانید به طور جدی نگاه کنید که در واقع مبارزه با شیطان بزرگ، مبارزه با استکبار، مبارزه با استعمار یک موضوع اصلی برای ما قلمداد شد.
ما اشتراکات بسیاری را در رخداد عاشورا و انقلاب اسلامی می‌بینیم. بحث رهبری را در عاشورا و انقلاب اسلامی ببینیم، بحث مردم‌گرایی را ببینیم. بحث مردم را. چون مردم بیعت کردند و گفتند ما با تو بیعت می‌کنیم حسین و در انقلاب اسلامی هم مردم بودند. به هر حال بحث خداخواهی را در هر دو داریم.  

فرهنگ عاشورا به چه میزان در انقلاب اسلامی سال 57 نمایان شد؟
در فرهنگ عاشورایی مولفه‌های مهمی به چشم می‌خورد. این فرهنگ عاشورایی می‌تواند خود عاشورا را برای ما زنده نگه دارد و عاشورا را بیشتر به انقلاب اسلامی متصل کند. یکی امر اصلاح است و یکی هم امر اصلاح به وسیله توجه به احکام دین بالاخص امر به معروف و نهی از منکر. این اصلاح امر اجتماعی یک موضوع کاملا اجتماعی و یک موضوع کاملا دینی و بنیادی بوده که جامعه را مدام باید اصلاح کنید و این اصلاح متناسب با مبانی انقلاب اسلامی صورت بگیرد.
در مبانی انقلاب اسلامیت، جمهوریت، آزادی و استقلال دال‌های مرکزی است. ما نمی‌توانیم در واقع آزادی را به دست بیاوریم و استقلال را از دست بدهیم. ما نمی‌توانیم جمهوریت را به دست بیاوریم و اسلامیت را از دست بدهیم یا بالعکس اسلامیت را به دست بیاوریم و جمهوریت را از دست بدهیم.  تمام این چهار عنصر باید کنار هم قرار گیرند و این چهار عنصر می‌توانند کمک کنند به اصلاح امر اجتماعی که امور ما نسبت به مسائل اقتصادی و مسائل فرهنگی بهتر از گذشته شود. در فرآیند این اصلاح مهم‌ترین نکته چه چیزی است؟ نقد. فضای نقد و نقادی در رسانه‌ها. رسانه‌های مستقل که مواجب بگیرجاهای خاصی نیستند اینها می‌توانند این فضای نقد را در جامعه ما ترویج کنند.
نکته دوم امر به معروف و نهی از منکر است. فضای امر به معروف و نهی از منکر متاسفانه در جامعه ما ضعیف شده است. البته این امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد. جهاتی دارد. فضاهای مختلفی دارد که باید به آن توجه کرد. اما با این وجود این امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند بانی یک فرهنگ جدی باشد. این امر به معروف و نهی از منکر فرهنگ مسئولیت‌پذیری است. مسئولیت یک انسان نسبت به انسان‌های دیگر و مسئولیت یک انسان نسبت به بشریت و نسبت به فضای جامعه امروزی راشکل می‌دهد.   امام حسین(ع) وقتی می‌خواهند قیام کنند دو اصل را مورد توجه قرار می‌دهند؛ یکی همین اصلاح در امر جدشان است و دیگری بحث امر به معروف و نهی از منکر. این دو نکته مهمی است. سلیقه‌ای و شخصی نیست. ایشان می‌فرماید: أسیر بسیرة جدی و أبی علی بن أبی طالب.
در واقع ما وقتی می‌خواهیم اصلاح یک امر اجتماعی را انجام دهیم، باید فضای لازم را برای امر به معروف ایجاد کنیم و متناسب با سیره پیامبر اکرم(ص) و سیره حضرت علی(ع) این کار را انجام دهیم.
یک فرهنگ واقعا خیلی عجیب و غریبی وجود دارد، پر از رمز و راز است که حضرت آیت‌ا... جوادی‌آملی به عنوان فرهنگ حماسه و عرفان از آن نام می‌برند. در یک مورد جلوه‌های حماسی وجود دارد که ما می‌بینیم امام حسین(ع) می‌گوید مرگ برای انسان حق است. یا ایشان می‌گویند: آنقدر مشتاق دیدار نیاکان هستم که یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود یا وقتی که مثلا به حر برخورد می‌کند می‌گوید که تو مرا با مرگ تهدید می‌کنی؟ جز کشتن من از شما کار دیگری برمی‌آید؟ یا آنجایی که ایشان می‌گوید مرگ با عزت از عیش با ذلت بهتر است.   یا به خدا قسم نه دست ذلت برای بیعت با شما دراز می‌کنم و لااَفِرُّ فِرارَ العَبیدِ و نه مانند بردگان فرار می‌کنم. هیهات منا الذله در فرهنگ عاشورایی موج می‌زند. در جای‌جای این موارد شما می‌توانید ببینید. یا در پاسخ به محمد حنفیه وقتی که می‌فرماید: به خدا برادر اگر در تمام دنیا برای من پناهگاهی نباشد من دست بیعت به سوی پسر معاویه دراز نخواهم کرد. در جریان نهضت هم وقتی امام را از عراق اخراج می‌کنند و کویت هم ایشان را راه نمی‌دهند، امام می‌گویند که من عمل تکلیف الهی برایم مهم است و هرجا بروم حرفم را می‌زنم.  خب اگر ما به اینها نگاه کنیم با جلوه‌های حماسی که امام حسین(ع) در فضاهای مختلف انجام دادند آشنا می‌شویم.   در فضای عرفانی شما بحث توکل و یاد خدا و تسلیم و صبر را می‌بینید. بحث محضر الهی را می‌بینید که در آن نکات بسیار مهمی را در دعای عرفه ملاحظه می‌کنید. همه  اینها در یک اوج عرفانی قرار دارد.  مثلا ایثار را در نظر بگیرید. حضرت ابوالفضل(ع) وقتی به آب می‌رسد از آب صرف نظر می‌کند. چون به یاد می‌آورد تشنگی امام حسین(ع) را یا ارادت‌هایی که اصحاب در شب عاشورا کردند.  در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند حرمت‌شکنی رخ بدهد. اول گفتند ما باید برویم بعد بنی‌هاشم برود و بنی‌هاشم تا زنده بودند گفتند تا ما نرفتیم امام‌حسین نباید به میدان برود یا اتفاقات ظهر عاشورا را در نظر بگیرید. در کجای تاریخ می‌شود این حوادث را دید؟
در ظهر عاشورا دو نفر از یاران امام حسین‌(ع) که جهت اقامه نماز جلو ایستاده بودند به شهادت می‌رسند. خب شما این قضایا را در نظر بگیرید یا همسر جناده بن کعب انصاری شوهرش اول صبح شهید می‌شود. حدود ظهر بچه‌اش را می‌فرستد به جنگ و وقتی سر او را از بدن جدا می‌کنند مادرش آن سر بریده را هم برمی‌دارد و بر سر یکی از دشمنان می‌کوبد. اینها جلوه‌های مختلف عاشوراست. متاسفانه ما عاشورا را فقط در مقام عاطفه دیده‌ایم. ما عاشورا را در مقام نقل دیده‌ایم. فرهنگ عاشورایی در قالب یک نگاه جدی و بنیادین است که ما حق را ببینیم و حق را با بصیرت تشخیص دهیم و متناسب با آن بتوانیم حرکت کنیم.
این می‌تواند لباس عاشورایی برای ما ایجاد کند. اگر هرکس لباس عاشورایی پوشید مانند لباس احرام می‌ماند. آنجا می‌تواند یاحسین بگوید. اما اگر شما لباس نپوشید نمی‌توانید یاحسین بگویید. چون عاشورا می‌گذرد و اثر جدی بر ما نخواهد داشت.   البته باران می‌آید و آب همه جا را می‌گیرد. عاشورا و محرم مثل باران می‌ماند. ترنم رحمت الهی است.  امام حسین(ع) می‌تواند ما را نجات دهد. روح اسلام، روح این احکام در اهل بیت حسین بن علی (ع) است که با رشادت خودشان، با عبودیت خودشان آن را به ثمر رساندند. بندگی رمز پیروزی امام حسین(ع) بود. باید مداحان ما و سخنوران ما بیشتر به آن جلوه‌ها و صحنه‌های نورانی عاشورا توجه داشته باشند. به جلوه‌های حماسی، به جلوه‌های عرفانی، به آن لباس عاشورایی نگاه کنند.

این ظرفیت فرهنگی هویتی چگونه می‌تواند در بازسازی تمدن اسلامی ایرانی به بازتولید مفاهیم، چارچوب‌بندی نظامات و مفصل‌بندی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مورد نیاز ختم بشود؟
برای تمدن‌سازی نکات بسیاری است که باید به آنها توجه کرد. هر تمدنی در قالب یک فرهنگ شکل می‌گیرد. فرهنگ متناسب از وجوه نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است. در وجوه سخت‌افزاری خب طبیعی است که بحث‌های مهمی مطرح می‌شود. بحث‌های عده و عده مطرح می‌شود. بحث‌های نظامی و نیروی انسانی مطرح می‌شود.
امام حسین هم با یاران زیادی از مکه هجرت کردند. درست است که در شب عاشورا خیلی‌هایشان رفتند کنار، اما باز یارانی داشتند. بیعت خودش یک امر سخت‌افزاری است، مردم گفتند ما می‌خواهیم باشیم و این فضا را ایجاد کنیم.
در قالب تمدن‌سازی هم همین‌طور است. جدا از فضای سخت‌افزاری، نرم‌افراز تمدن اسلامی بسیار مهم است. اولین نکته این است که شما تمدن اسلامی ندارید مگر اینکه نظام اسلامی داشته باشید. مگر اینکه دولت اسلامی داشته باشید. به قول مقام معظم رهبری در فضای دولت اسلامی گیر هستیم و مشکلات جدی داریم.  در فضای دولت اسلامی طبیعی است که رسیدن به تمدن اسلامی برای ما مشکل می‌شود. پس ما اول باید بیاییم این فضای دولت اسلامی و فضای نظام اسلامی را در فضای محدود ایران و در قالب کشورهای مختلف که زمینه دارند احیا کنیم و الگو بشویم و این الگو را بتوانیم در قالب تمدن قرار بدهیم.   همان کاری که انقلاب اسلامی کرد. انقلاب اسلامی نیامد انقلاب را از لبنان شروع کند. نیامد انقلاب را از عراق یا از بحرین شروع کند. آمد و از ایران شروع کرد. در رحم ایران انقلاب اسلامی رشد کرد و حیات پیدا کرد و خود این رشد مثل خورشید شد و حالا می‌رسد به کشورهای دیگر جهان.  برای تمدن اسلامی لاجرم باید دولت اسلامی به وجود بیاید. اگر در جمهوری اسلامی ایران مقدمات و پایه‌هایش به لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری فراهم شود و این دولت اسلامی بتواند در نظام اسلامی فرآیند و کارکردهای نظام اسلامی را خوب تعبیه کند می‌تواند به یک تمدن اسلامی تبدیل شود. وگرنه اگر دولت در جمهوری اسلامی، اسلامی نشود صحبت از تمدن اسلامی بیهوده است.

چگونه در جهانی‌سازی این فرآیند از فضای مجازی می‌توانیم در انتقال پیام عاشورا استفاده کنیم؟
فضای امروز واقعا عصر امپراتوری رسانه است. مدیریت رسانه مدیریت افکار عمومی است، نکته بسیار مهم این است. بالاخره ما مستضعفین فکری زیادی در جهان داریم. مردم در جهان مستضعف فکری هستند. رسانه یک ابزار است که در واقع مثل چاقو می‌ماند. رسانه فی‌نفسه خوب یا بد نیست. ما باید در فضا و در جهان امروزی با توجه به امکاناتی که وجود دارد از رسانه استفاده کنیم. نکته‌ای که وجود دارد این است که در استفاده از رسانه باید این محدودیت‌ها و معذوریت‌ها را ملاحظه کرد.  ممکن است حرفی را یک مداح عزیزی بزند،  نمی‌شود همان حرف را گرته‌برداری کنند و همان را پخش کنند و باعث تغییر ذهن بشوند. رسانه‌ها و مبلغان باید حواس‌شان جمع باشد چرا که برد آن مثل یک منبر معمولی نیست که حرفی را شما بزنید و پنج دقیقه بعد آن را توضیح بدهید. ممکن است از پنج دقیقه، دو دقیقه حرف شما را فهم کنند. لا اله الا الله که ما می‌گوییم ممکن است «لا اله»‌اش را فقط بگیرند «الا الله» را دیگر اینها نگیرند. این دیگر برمی‌گردد به فضای جدیدی که ما باید برای مادحین مبلغان‌مان ایجاد کنیم که استفاده از ظرفیت رسانه را انجام بدهند. الان داعش در جریان کامل باطل است اما با همین رسانه توانست فضای خودش را جهانی کند.
حالا ما می‌توانیم از این ظرفیت بهتر استفاده کنیم به شرط آنکه ملزومات و مقدمات و موخرات کار را بشناسیم و آشنایی بیشتر داشته باشیم. چه اشکالی دارد که مداحان ما در یک دوره سواد رسانه‌ای قرار بگیرند و به کمک آن بتوانند از این ابزار به نحو احسن استفاده کنند.

به نظر شما راهپیمایی اربعین چگونه قابل تحلیل است و چطور منجر به پیوند فرهنگی و تمدنی و فتح تاریخی خواهد شد؟
در بحث نرم‌افزاری یکی از موضوعاتی که بسیار مهم است توجه به نهضت عاشورا و نهضت حسینی است. شما در اربعین فضا و پتانسیل لازم را می‌بینید. حدود 20 میلیون نفر از مردم حرکت می‌کنند، فضاسازی می‌کنند. متاسفانه فضای اربعین در این چند سال صرفا تبدیل شده به فضای رفت و آمد و حرکت. در حالی که واقعا این فضا را می‌شود به گونه‌ای دیگر ساماندهی کرد.
چطور دولت ما برای محیط‌زیست با عراق جلسه می‌گذارد و فضاهای مختلف را ایجاد می‌کنند. چرا دولت ما برای بحث کردستان با عراق جلسات مختلف می‌گذارد و همه را از لحاظ دیپلماتیک بسیج می‌کند؟ دولت وظیفه دارد به لحاظ فرهنگی یک دیپلماسی فرهنگی قوی، منظم و منسجم را در بحث اربعین تعریف کند. دولت نمی‌تواند به اربعین نگاه کند و از مردم فقط تشکر کند. دولت وظیفه دارد دیپلماسی فرهنگی نوینی را چاره‌سازی کند. این حرکت خودجوش مردم سر جای خودش خوب است اما ما چه وظیفه‌ای داریم؟ وظیفه ما نگاه کردن است؟ تشکر کردن از مردم است یا نه ما باید بیاییم وارد عمل شویم و با کشور عراق و کشورهای مختلف شیعه دیپلماسی فرهنگی داشته باشیم. بالاخره مردم حرکت‌شان و رفت و آمدشان موجود است. اما چقدر خوب است که این نرم‌افزار فرهنگی و احیای عناصر عقلانی قیام عاشورا در قالب اربعین مورد توجه قرار گیرد. اما متاسفانه ما از آن غافل هستیم. این هم انتقادی است که به دولت وارد است.

در مقاطع حساس انقلاب اسلامی، فرهنگ عاشورا خیلی توانست به ما کمک کند، در جنگ تحمیلی، نهم دی و همان ابتدای انقلاب و بحران‌هایی که شما فرمودید.
بله در بحث انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک علت محدثه دارد و عواملی که انقلاب اسلامی را ایجاد می‌کند و یک سری عوامل مبقیه دارد. هیچ تضمینی از طرف خدا و شهدا وجود ندارد که مردم و دولت هر جوری رفتار کردند انقلاب اسلامی بماند. اصلا اینجوری نیست. انقلاب اسلامی بالاتر از نهضت پیامبر اکرم، بالاتر از اولیای خدا و انبیای الهی که نیست.
بعضی از نهضت‌های انبیای الهی هم بعد از اینکه پیامبران به رحمت خدا رفتند در دست طاغوت قرار گرفت، چرا؟ چون مردم و زمامداران از آن استفاده نکردند، قدر‌شناسی نکردند. اشرافیت سیاسی و محبت به استکبار، حب جاه، حب مقام، حب خانواده و اینها برای خدمت به مردم مانع شد.
این را باید قبول کنیم که انقلاب اسلامی مثل درختی می‌ماند که اگر باغبان به آن برسد و زمینه‌ها مساعد باشد این درخت رشد می‌کند، اگر باغبان به آن نرسد و آن را رها کند این درخت رشد نخواهد کرد. این اصل اساسی است؛ بله خون شهدا، دعای حضرت امام، همه اینها درست است. اما شما یک ابزار عینی برای این باید داشته باشید. شهدا به وظیفه خودشان عمل کردند، آنها رفتند ولی ما چه وظیفه‌ای داریم؟ ما که نمی‌توانیم هر کاری را می‌خواهیم انجام دهیم خودمان را زیر دین شهدا قرار دهیم که آنها این کار را انجام بدهند؟ خب اگر اینجور باید بشود که ملائکه این کار را برای ما می‌کردند.  شما فرهنگ عاشورایی را در فضای جنگ کاملا دیدید. با همان یاحسین یاحسین، با همان کربلاکربلا ما داریم می‌آییم، با همان شعارها، با همان شور که تبدیل به شعور شد و کسی با شعار نرفت جبهه و با شعور حسینی رفت آن اتفاق افتاد. در فضاهای مختلف هم این فضا را می‌بینید. در فضای 88  بالاخره اتفاقاتی افتاد که نکته بسیار مهمی بود که بالاخره در آن فضا جدای از اعتراض‌هایی که نسبت به انتخابات صورت گرفت بحثی اتفاق افتاد و آن خروج از قانونیت و مدنیت بود. در واقع به نوعی نافرمانی مدنی شکل گرفت، نافرمانی قانونی صورت گرفت. این نافرمانی مدنی فضا را برای ایجاد بحران در کشور باز کرد. صرف اعتراض و نقد که مشکلی نیست باید به آن جواب داد اما این نافرمانی مدنی و نافرمانی قانونی منجر به شکل‌گیری بحران در جامعه شد.  التهاب ایجاد کرد، کشور را درگیر کرد و رسید به آن بحث عاشورا و حریم‌شکنی عاشورا که اتفاق افتاد. در آن فضا ناخودآگاه آن جوشش درونی حسینی شکل گرفت و نهم دی به بار نشست و این فرهنگ عاشورایی بود که به طور جدی تاثیر گذاشت. مرد و زن مسلمان و حتی غیرمسلمان از آن اتفاقی که افتاد بیزار بودند. در سطح مردم ما به نظر می‌رسد مردم در فرهنگ عاشورایی پیشتاز و پیشقدم هستند و ان‌شاءالله خواص و مسئولان هم بتوانند از این فرهنگ عاشورایی بیشتر بهره ببرند و بتوانند با بصیرت -همان ویژگی که در حضرت ابوالفضل‌العباس‌(ع) وجود داشت و در زیارت‌نامه ایشان هم به آن اشاره شده- برای خواص ما هم اتفاق بیفتد.

به عنوان سوال آخر، بعد از حادثه عاشورا قیام مختارها پدید می‌آید و بعضی اوقات پس از این حادثه‌ها برخی تازه از خواب غفلت بیدار می‌شوند. اگر بخواهید تحلیلی نسبت به این افراد داشته باشید آیا به این افراد می‌توان اعتماد داشت؟
بالاخره روز عاشورا که مجددا برنمی‌گردد. انقلاب اسلامی هم بر‌نمی‌گردد. زمان جنگ تحمیلی هم دیگر برنمی‌گردد. هر زمانی وظیفه خاص خود را می‌طلبد و یکی از نکات تحلیل مسائل اجتماعی لحظه‌شناسی است. اولا معلوم نیست بعد از اینکه لحظه گذشت توفیق جبران آن لحظه برای ما وجود داشته باشد یا نه. این نکته مهمی است که همیشه نمی‌شود قیام مختارها صورت گیرد. چون ممکن است توفیق این لحظه وجود نداشته باشد.
ثانیا شرایط آن زمانه و لحظات خیلی متفاوت‌تر از آن است. مثل اینکه قطاری سر پیچ است و باید بپیچد اما می‌رود پایین و گروه امداد می‌آیند کمک می‌کنند. دیگر این قطار آن قطار نیست. جریان امام حسین(ع) با فضای امام حسین(ع) رشد و نمو پیدا می‌کرد. هزاران جریان تاریخی هم که بیاید لزوما آن اثر جریان امام حسین‌(ع) را نخواهد داشت.
به خاطر اینکه ما اگر لحظات را از دست بدهیم آن فضا را از دست خواهیم داد. اولا این امکان بعید است که به وجود بیاید و ثانیا اثر‌پذیری آن زمان مهم است. اثر‌پذیری بسیار نازل می‌شود. رهبری معصوم در قیام عاشورا کجا و رهبری غیر‌معصوم کجا. و بالاخره اتفاقاتی که ممکن است بیفتد قابل قیاس با یکدیگر نیست.
برای همین برای جبران و توبه و بازگشت راه فراهم است اما بعید است که آن اثراتی که در آن زمان است برسد. اما خب بالاخره این راهی است و در فرهنگ عاشورا این راه باز است. در طول انقلاب اسلامی هم همین است؛ شما وقتی ریزش‌هایی را داشتید و داریم -البته اثر رویش‌ها ان‌شاءا... بیشتر از ریزش‌ها است- این ریزش‌ها راه بازگشت و برگشت دارند. اما واقعیت این است که همیشه قرار نیست حادثه مختار اتفاق بیفتد.
مرجع : فرهیختگان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما