ایام عاشورا پیش از آنکه مورد توجه مداحان و مبلغان باشد، باید مدنظر کارشناسان مذهب قرار گیرد، به این دلیل که تحریفات و خرافات خلاف واقع در کنار مساله عاشورا مطرح شده و اغلب نسبت به واقعیت این جریان آگاهی ندارند. قصه عاشورا بعضا فقط بهعنوان رویارویی امام حسین(ع) و یزید روایت میشود. این در صورتی است که واقعه عاشورا باید بسیار عمیقتر و بزرگتر از چنین برداشتهایی بررسی شود. نکته مهم در مورد این مساله آن است که چنین اتفاقی یکشبه نیفتاد و و پس از وفات پیامبر 50سال تاریخ مسلمانان به سمتوسویی سیر کرد که حقیقت وحی رسولا... در حال گمشدن بود. تمام دعواها بر سر قدرت بوده و پس از مرگ پیامبر، اسلامی که قرار بود منادی اخلاق باشد و انسانها را از درون عوض کند، صرفا تبدیل شده بود به ابزاری برای تعیین حاکمان. درگیریهای درون حاکمیت اسلامی از مهاجرین و انصار تا بنیهاشم و بنیامیه و... تا جایی ادامه یافت که خلافت تبدیل به سلطنت بهشکل موروثی شد. در این میان عدالت، اخلاق، عقلانیت و آزادگی اسلامی گم شد و جامعهای بر پایه جهلمذهبی پدید آمد. در آن زمان برخی از زهاد و علما در گوشهای به عبادت خود میپرداختند و به شرایط جامعه بیتوجه بودند که خود سیدالشهدا(ع) در یکی از خطبههایی که قبل از عاشورا (زمان معاویه) ایراد کرده بود، این علمای دین را نکوهش میکند که چرا در برابر ظلم ظالمان و منکری که دستگاه خلافت مرتکب میشود، ساکت نشستهاید؛ این بیتفاوتی شما موجب شد خلافت مسلمین به چنین وضعیتی دچار شود و فردی مانند معاویه در رأس کار قرار گیرد. حضرت در قسمتی از این خطبه میفرماید: خداوند در قرآن علمای یهود و نصارا (احبار و رهبان) را به این دلیل توبیخ کرده که این افراد از سخنان گناهآلود و خوردن مال حرام نهی نمیکردند. لازم به ذکر است که در آن زمان دو سنت بد رانتخواری و حرف بیمبنا زدن جامعه را به فساد کشیده بود. امروزه هم انحراف جامعه مسلمانان (و هر جامعه دیگری) از این دو راه اتفاق میافتد و علما به گفته قرآن به هیچوجه نباید در برابر آن سکوت کنند. در روزگاری هستیم که جامعه اسلامی در ممالک مختلف با رنج و ستم روبهروست و در حقیقت با همین دو مشکل مواجه است. از طرفی دروغ و فریب در بازار سیاست و از سویی غصب ثروت جامعه برای اسلحه و باروت، دنیای اسلام را با مشکلات عمده مواجه نموده است. هیچ وقت عزاداری و مداحی اصل نبوده و تنها ابزاری است برای زنده نگه داشتن جریانی که در تاریخ اسلام در پی تقابل عدل و ظلم به وجود آمد. در مورد عزاداری سالگرد شهادت هیچیک از ائمه به غیر از امام حسین(ع) روایت نداریم و دلیل آن هم لزوم زنده نگه داشتن این جریان است. درس عاشورا این است که انسانهای عالم و عدالتطلب وظیفه دارند در برابر ظلم بایستند، اما متاسفانه در این روزگار دچار جهلی تاریخی شدهایم. جریان عاشورا تقابل عدل با ظلم و عقل با جهل است. عنصر جهالت، قدرتطلبی و فساد اقتصادی که در خلافتهای پس از پیغمبر به وجود آمده بود، مسبب به وجود آمدن جریانی به نام عاشورا شد. اکنون نیز اگر از این واقعه عظیم برای روزگار امروز مسلمین درس نگیریم، عزاداریها هیچ فایدهای ندارد. امروز روضه خواندن و عزاداری لزوما پیروی از راه امام حسین(ع) نیست. نکته دیگر قابل ذکر اینکه در طول تاریخ همواره سودجویان و دینابزاران برای اینکه کسی با گوهر واقعی عاشورا آشنا نشود، تلاش بر تحریف آن کردند و نباید از عاشورا جز مداحی، گریستن و هزینه کردن چیز دیگری برایمان اهمیت نداشته باشد. مرحوم شهید مطهری هم در این مورد میگوید در طول تاریخ چه در انگیزهها چه در چهرههای حماسهساز و چه در برنامههای مربوط به عاشورا تحریفهای بسیاری صورت گرفت یا در جای دیگر عرض میکند نباید برای ضربات روحی و جسمی و ضربات شمشیر در روز عاشورا گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دورغ پردازیهایی گریست که مقام حضرت اباعبدا...(ع) را متزلزل میکند. داستان عاشورا تبدیل به ابزاری جهت کسب منفعت مالی یا استفادههای سیاسی شد و این جریان بهعنوان حرکتی جهت نهی از منکر، ایستادگی در برابر ظلم، رفع رنج مسلمین و تکرار نشدن شیوه اموی مورد توجه قرار نمیگیرد. امروز علاوه بر شهادت امام حسین(ع)، عاشورا مظلومیت مضاعفی به نام تحریف فرهنگ ایشان را نیز همراه با خود دارد.
* استاد حوزه و دانشگاه