تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۶
۰
کد مطلب : ۳۲۱۷۵
گفت‌وگو با اسماعیلی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران

فرهنگ عاشورایی تامین‌کننده فضایل جامعه ایرانی

فرهنگ عاشورایی تامین‌کننده فضایل جامعه ایرانی
تبلور فرهنگ عاشورایی بر جای‌جای فرهنگ ایران پس از اسلام آنچنان محسوس است که به همین راحتی‌ها نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. تاثیرپذیری تحولات اجتماعی معاصر نیز به خوبی گویای آن است که آموزه‌های عاشورایی تاثیر شگرفی بر جنبش‌های اجتماعی داشته است که اوج آن را می‌توان در نهضت اسلامی مردم ایران که درنهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، مشاهده کرد. در همین رابطه گفت‌وگویی کوتاه با محمد مهدی اسماعیلی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
 
اگر بخواهیم از مهم‌ترین تاثیرات آموزه‌های عاشورایی بر فرهنگ ایرانی نام ببریم، می‌توانیم به چه مواردی اشاره کنیم که آن موارد به‌عنوان یک شاخص در فرهنگ ایرانی شناخته ‌شود؟
مهم‌ترین عاملی که موجب شد حماسه عاشورا در تمام تاریخ و به‌ویژه در فرهنگ ایرانی ماندگار شود، مولفه ظلم‌ستیزی و توجه به عدالت است؛ به معنای دیگر مهم‌ترین درس حماسه حسینی حریت انسانی و درس عدالت است که این موضوع با روح و جان انسان‌ها پیوند برقرار می‌کند.  موضوع عاشورا نگاه بنیادی اسلام به عدالت و ظلم‌ستیزی را نهادینه کرد و تصور می‌کنم آن چیزی که باعث شده عاشورا در تمام تاریخ پرافتخار تشیع و به‌ویژه ایران موجب حرکت‌های مهم و مردمی شود، همین موضوع عدالت است. ما عنصر عدالت را مهم‌ترین عامل ماندگاری آن ارزیابی می‌کنیم که موجب شد عاشورا منحصر در یک تاریخ خاص-مثلا سال 61 هجری- باقی نماند و هر روز ‌تکرار شود. فلسفه عاشورا حرکت به سمت ظلم‌ستیزی است و همین موضوع موجب شد آموزه‌های آن بدون دخالت عنصر تاریخ، هر روز با روح و جان انسان‌ها پیوند بخورد و این پیوند نیز توانایی آن را دارد که ورای زمان و مکان با نوع انسان ارتباط برقرار کند.

اگر بخواهیم جامعه ایرانی را مورد بررسی قرار دهیم، این آموزه‌ها به‌طور عینی منجر به ایجاد چه جریان‌های مهم اجتماعی و فرهنگی شده است؟
در تاریخ ایران پس از اسلام، هر نقطه زمانی که حرکتی ایجاد شده است که ما امروز نسبت به آن احساس تعلق می‌کنیم و با افتخار و غرور از آن یاد می‌کنیم، ریشه در عاشورا دارد. عاشورا و آموزه‌های امام حسین(ع) موجب دگرگونی جامعه ایرانی شده است.
در طول این تاریخ بلند، هر کجا که شاهد حرکتی مردمی و انقلابی هستیم، نشانه‌های آموزه‌های عاشورایی به خوبی در آن نمایان است و به‌عنوان مهم‌ترین نمونه نیز می‌توان از نهضت اسلامی مردم ایران در طول پنج دهه اخیر نام برد. جای‌جای نهضتی که امام عزیز در سال 1342 آغاز کرد تا به امروز، سراسر و سرشار از آموزه‌های عاشوراست.
برای مثال امام عزیز آغاز حرکت خود را ظهر عاشورای 1342 قرار داد و بر همین اساس تا پایان نهضت نیز شاهد یک تقویم عاشورایی هستیم. چنانچه آیین اربعین حسینی برای نهضت ما بسیار الهام‌بخش بود و اربعین شهدای قم، تهران، تبریز و... که تاثیر زیادی بر پیروزی نهضت داشت به‌طور کامل منحصر در سنت اربعینی بود که منحصر در نکوداشت امام حسین(ع) است و در طول تاریخ به استثنای اباعبدا... ما برای هیچ امامی اربعین نداریم. اربعین دارای عناصری ورای نکوداشت‌های معمولی است و همین عامل موجب پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران شد. درنهایت اربعین به کلیدواژه انقلاب اسلامی تبدیل شد.
علاوه‌بر این در تجربه جنگ تحمیلی- که این روزها در هفته گرامیداشت آن به سر می‌بریم- آن چیزی که موجب پایمردی و مقاومت مردم شد، چیزی جز نام اباعبدا... و فرهنگ عاشورا نبود. برای مثال اگر به صورت موردی به وصایای شهدای جنگ تحمیلی مراجعه کنید، وصیتنامه‌ای را نمی‌یابید که در آن از درس‌آموزی سید و سالار شهیدان و واقعه جانسوز سال 61 هجری نیامده باشد که این نیز سندی مهم بر تاثیر فرهنگ عاشورایی بر تحولات اجتماعی جامعه ایرانی است.  امروز هم هر زمان که بخواهیم فضایی معنوی بر کشور حاکم کنیم باز هم نیازمند آن هستیم که از آموزه‌های عاشورایی استفاده کنیم که نمونه بارز آن در روزهای اخیر به حادثه شهادت محسن حججی عزیز بازمی‌گردد.  اگر ما مروری کوتاه بر آن حادثه داشته باشیم، صحنه‌های متعددی از عاشورا در آن تکرار شد؛ صحنه‌هایی چون به آتش کشیده شدن خیام، بریده شدن سر شهدا و... که کاملا واضح بود. اساسا پدیده‌هایی در فرهنگ ایرانی رنگ جاودانگی به خود گرفته‌اند که نزدیکی زیادی با حادثه عاشورا و نمادهای آن داشته‌اند که شهید حججی ازجمله نمونه‌های آن بود و هر دستاوردی که به لحاظ فرهنگی به دست آورده‌ایم به نوعی متاثر از حادثه عاشوراست و آن آموزه‌ها در آن موج می‌زند.

ازجمله اتهاماتی که در رابطه با آیین عزاداری اباعبدا... مطرح است از این قرار است که حاصل چنین نکوداشت عظیمی و به طول انجامیدن آن، جامعه شیعی به جامعه‌ای ماتم زده و عزادار تبدیل شده است! این ادعا و گزاره تا چه میزان صحت دارد و اگر در پی رد آن باشیم چگونه می‌توانیم اثبات کنیم که آموزه‌های عاشورایی نه‌تنها موجب سکون جامعه نمی‌شود بلکه عامل تحرک‌بخش آن نیز هست؟
در مثال‌هایی که پیش از این ذکر شد به‌طور کامل مشخص شد که آموزه‌های عاشورایی نه‌تنها عامل سکون جامعه نیست بلکه عامل پویایی، نشاط و پایمردی افراد تحت ارتباط با آن می‌شود. اتفاقا یکی از عوامل ماندگاری آموزه‌های عاشورایی از این قرار است که این آموزه‌ها به‌طور کامل در انطباق با فطرت بشری قرار دارد. مگر می‌شود حادثه‌ای با چنین فاصله تاریخی به وقوع بپیوندد و بدون قرار داشتن در مسیر فطرت انسانی، با فرارسیدن آن چنین شور و حالی را در مردم ایجاد کند.
عاشورا و آموزه‌های آن که تنها به نمادهایی چون علم، کتل و... خلاصه نمی‌شود؛ اینها تنها نمادهای ظاهری هستند. مهم‌ترین دستاورد عاشورا این است که دین و معنویت، هدایت، تعلیم احکام دین و... در فضای جامعه ساری و جاری می‌شود که این موارد تنها جنبه فردی آن به حساب می‌آید.  در بعد اجتماعی نیز حرکت اجتماعی مهمی در تاریخ این کشور- پس از ورود اسلام- پیدا نمی‌کنید که نمادهای عاشورایی در آن وجود نداشته باشد؛ از نهضت تنباکو تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، همه و همه رنگ و بوی عاشورایی دارد. این چه سکونی است که چنین تحولاتی را به وجود می‌آورد و در تاریخ این کشور ماندگار می‌شود.
شما ملاحظه کنید هر زمانی که خوانشی از حادثه عاشورا اتفاق می‌افتد در پی آن تحولی اجتماعی ایجاد می‌شود؛ امام عظیم ما با بهره‌برداری از عاشورا چنین جریان اجتماعی را ایجاد کرد که تا به امروز نیز نه‌تنها در ایران بلکه هزاران کیلومتر فراتر از آن متاثر از نهضت اسلامی مردم ایران قرار دارند و دلدادگان فراوانی نسبت به نهضت امام خمینی و مقام معظم رهبری را به وجود آورده است.  به هرحال ما با آفتی مواجه هستیم که شاید برخی افراد تنها به آن آفت‌ها نگاه دارند. ازجمله آن آفات نیز از این قرار است که برخی افراد حادثه عظیم عاشورا را تنها در سال 61 هجری خلاصه کرده و همانجا به آن خاتمه می‌دهند و نگاه آنها به عاشورا تنها یک نگاه تاریخی است. از چنین نگاهی هرگز جوشش بیرون نمی‌آید. همین الان نیز بخشی از جامعه شیعه ما گرفتار چنین آفتی است و تنها نگاهی «مناسک‌محور» به آن دارند که به فلسفه قیام کاملا بی‌توجه است.  کاملا واضح است که حسین ابن‌علی برای مقابله با ظلم قیام کرد و کسی که تحت‌تعلیم قیام آن قرار دارد، نمی‌تواند نسبت به بی‌عدالتی، ظلم و تبعیض در جامعه بی‌تفاوت باشد و آن را بپذیرد. نگاه تاریخی به عاشورا که سکون را در پی دارد اما کسی که فلسفه قیام را درک کند، نمی‌تواند سکون داشته باشد و ان‌شاءا...این چشمه جوشان و الهام‌بخش تا همیشه برای ما باقی خواهد ماند.  به نظر شما چه همذات‌پنداری میان جامعه و فرهنگ ایرانی و آموزه‌های فرهنگ عاشورا وجود دارد که چنین هم‌افزایی میان این دو فرهنگ به وجود آمده است؟ به هرحال ما تنها جامعه شیعه نبوده و نیستیم اما به نظر می‌رسد که در عمل بیشترین تاثیر را از فرهنگ عاشورایی پذیرفته‌ایم.  فرهنگ ایرانی فرهنگی است که پیش از ورود اسلام نیز دارای شاخص‌های بخصوصی بوده است که شاید نمونه آن را به همین راحتی‌ها نتوانیم در سایر فرهنگ‌ها بیابیم. موضوعاتی مانند عدالت، انتظار اصلاح جامعه و... امری نهادینه شده بود که با ورود فرهنگ تشیع غنای بسیاری یافت.

همواره در بحث‌های آکادمیک نیز این موضوع مورد مجادله است که چرا اسلام شیعی اینچنین در ایران مورد پذیرش قرار گرفت؟! چرا سایر جوامع بسان جامعه ایرانی این قرائت از اسلام را نپذیرفتند و در آنجا اسلام شیعی اینچنین غالب نشد؟!
به نظرم که چند پایان‌نامه در این رابطه راهنمایی کرده‌ام، ‌این چنین به نظر می‌رسد که در فرهنگ شیعی که آموزه‌های عاشورایی در آن تبلور پیدا کرده است، عناصری مانند عدالت، معنویت و عقلانیتی دقیق و عموم فهم وجود دارد که همه این موارد دست به دست هم می‌دهند تا در جامعه ایرانی با توجه به بستری که پیش از ورود اسلام داشته است، کاملا قابل پذیرش باشد.  این‌گونه نیست که این حادثه -گرایش فرهنگ ایرانی به اسلام شیعی- به صورت اتفاقی بوده باشد بلکه منبعث از زیرساخت‌های فکری است که پیش از آن وجود داشته و پرداختن به آن نیز خود موضوع مفصلی است.  فرهنگ عاشورا به دلیل انطباق بسیار فراوان با فضایلی که در جامعه ایرانی وجود داشت، در بستر خود قرار گرفته و بالنده شده و به درختی تناور تبدیل می‌شود. همینگونه است که هرگونه حرکت مثبت اجتماعی در ایران برگرفته از آن فرهنگ است و هر کجا که مردم به سمت فضای اجتماعی رفتند، یک پای آن در عاشورا و فرهنگ عاشورایی بود.

ما امروز با پدیده مهمی به نام «مدافعان حرم» مواجه هستیم که کیلومترها، آن سوی مرزهای کشور ما درحال دفاع از امنیت و منافع ملی ما هستند. چه پیوند فرهنگی میان دفاع از حرم و آموزه‌های عاشورایی وجود دارد؟ آیا این پیوند صبغه‌ای صرفا سیاسی و امنیتی دارد یا فراتر از آن باید آن را جست‌وجو کرد؟
موضوع فرهنگ عاشورایی تامین‌کننده همه فضایلی است که جامعه ایرانی در طول این 14 قرن به آن رسیده است. بر همین اساس باید در پی این باشیم که ببینیم با چه خوانشی می‌توانستیم چنین بسیج عمومی را بین جوانان به وجود آوریم که هزاران کیلومتر آن طرف‌تر به عشق حمایت از عدالت، مظلومان و بزرگان ما این‌طور جانفشانی کنند.  پشت‌سر این اتفاق، امنیتی شگرف برای جامعه ایرانی به وجود می‌آید. کافی است به همین منطقه پرآشوب خودمان نگاه کنیم تا دریابیم با ثبات‌ترین امنیت و دموکراسی را داریم. البته مشکلات و نواقصی هم وجود دارد که باید برطرف شود اما در عین حال موفقیت‌های فراوانی را دراین عرصه با الهام از فرهنگ عاشورایی به دست آورده‌ایم.  ما در بحث مدافعان حرم می‌بینیم موضوعی که می‌توانست به یک واگرایی ملی تبدیل شود با خوانشی جدید از حماسه عاشورا حل و فصل شد. مدافعان حرم نشان دادند که فاصله‌ای میان آرمانگرایی و واقع‌گرایی ما وجود ندارد بلکه می‌توان میان این دو پیوند زد.  هر آنچه رهبران ما دلبستگی بیشتری به فرهنگ عاشورایی داشته باشند می‌توانند به نحو بهتری منافع ما را تامین کنند و شاید حسن مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همین موضوع باشد. امروز در رهبری جامعه و دکترینی که برای اداره جامعه دارند همین قضیه مهم است که بهترین خوانش را از فرهنگ عاشورایی داشته باشند.  بنابر همین است که هنگامی که با خطر مهمی مانند جریان تکفیر مواجه می‌شویم که موجودیت منافع ملی ما را تهدید می‌کند، می‌توانند با تکیه بر آموزه‌های عاشورایی مفهوم جدیدی خلق کنند تا از طریق آن هم گستره عظیم آرمان‌ها و هم منافع ملی را پاسداری کنند.
مرجع : فرهیختگان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما