تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۴
۰
کد مطلب : ۳۲۲۵۱

تابوي نقدناپذيري شعر آييني

رضا اسماعیلی/ شاعر
تابوي نقدناپذيري شعر آييني
«همه فنون هنر را نقادي جلا و صيقل ‌مي‌دهد و بالا ‌مي‌برد. خصوصيات مثبت را برجسته ‌مي‌کند و کساني که در ابتدا در برخورد ‌نمي‌ توانند به آن فنون دست پيدا کنند، آن خصوصيات را ‌مي‌شناسند، و عيوب و ضعف‌ها را نيز مشخص ‌مي‌کند و لازم است که اين نقد انجام بگيرد.» (بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با شاعران، رمضان 1386)
شعر آييني، در هاله اي از تقدّس!
متاسفانه امروز بعضي با اين استدلال که بدون اذن و عنايت اهل بيت(ع) و روح القدس نمي توان به حريم شعر آييني پا نهاد و در مدح و منقبت آنان شعر گفت، شعر آييني را در هاله اي از تقدس پيچيده اند و به هيچکس اجازه ورود به حوزه نقد و آسيب شناسي آن را نمي دهند.
به خاطر همين فضاي بسته و سنگين، کار به جايي رسيده که حتي طرح مباحث ساده «واژه شناسي شعر آييني» براي دلسوزان و دغدغه مندان اين عرصه، دشوار و دردسرساز شده است. تا جايي که استاد ارجمند محمد علي مجاهدي، به عنوان پدر شعر آييني انقلاب، در مصاحبه با خبرگزاري ها علناً از حاکميت اين فضاي بسته غيرعلمي، شکوه و شکايت مي کند و مسئولين امر و عالمان ديني را به چاره انديشي فرا مي خواند.
وي در پاسخ به اين سؤال که چرا چاپ کتاب
آسيب شناسي شعر آييني شما - عليرغم آماده بودن - تا کنون به تعويق افتاده است، دردمندانه مي گويد:«آنچه که انتشار اين اثر را به تعويق انداخت، نگاه‌هايي است که در اين زمينه وجود دارد. مسير، يک مسير پر سر و صدايي است. دست روي هر شعري مي‌گذارم، صداي عده‌اي به اعتراض بلند مي‌شود. هنوز کتاب چاپ نشده، جبهه‌گيري‌ها شروع شده است!»، و اين براي جامعه ديني ما مصيبت بزرگي است.
براي مثال، بسيار ديده ام که اهل ادب در جلسات غير رسمي و خصوصي، به ورود بسياري از انحرافات و کژتابي هاي مضموني و اعتقادي به حوزه شعر آييني - از جمله خطاب «ارباب» به امام حسين – معترف و معترض اند، ولي وقتي از آنها مي خواهي اعتراض خود را به صورت صريح و علني بيان کنند، سکوتي معنادار مي کنند و با زبان بي زباني مي گويند:
گفت آن يار کز او گشت سر دار بلند
جرمش اين بود که اسرار هويدا مي‌کرد
واقعيت امر نيز چيزي جز اين نيست. يعني به محض ورود به حوزه پر خوف و خطر آسيب شناسي شعر آييني، گوينده؛ مظلومانه از سوي کساني که خود را مسلمان تر از رهبر معظم انقلاب، عالمان ديني و پيشکسوتان شعر آييني مي دانند مورد تکفير قرار مي گيرد و سنگ باران هجمه ها و تهمت هاي سنگين و گوناگون مي شود، تهمت هايي از قبيل: وهابي، بي سواد، دشمن دين، مخالف عزاي حسيني،مخالف گريه بر مصيبت کربلا و...! با اين هجمه و هزينه سنگين، جاي تعجب نيست که اين عرصه از حضور دلسوزان و دغدغه مندان
خالي است و همه منتظرند تا «دستي از غيب برون آيد و کاري بکند»!
«امين» شعر انقلاب، و شعر آييني
علي رغم چنين تصوري، «امين» شعر انقلاب، اين گونه ادبي را از نقد بي نياز نمي دانند و همواره در خط مقدم اين جبهه به روشنگري پرداخته و بر اين نکته تاکيد کرده اند که در برابر بيان مطالب انحرافي و خرافي که باعث مخدوش شدن چهره اسلام و وهن خاندان رسالت مي شود، نبايد ساکت،
بي تفاوت و منفعل بود و با مواخذه و تذکر به شاعر و مداح، بايد از تکرار چنين مسائلي پيشگيري کرد. تا آنجا که به ياد دارم، در ديدارهاي سالانه، هرگاه در حضور ايشان شعر يا مرثيه اي خوانده شده که با روح دين و آيين در تقابل بوده، بدون هيچ ملاحظه اي به شاعر و مداح آن تذکر داده و خواستار اصلاح شعر يا مرثيه شده اند.
ايشان در مقام مرجعي صاحب فتوا و عالمي روشن انديش و بصير، طرح مسائل غلط و خلاف آموزه هاي ديني و قرآني را در شعر آييني جايز نمي دانند و بر اين دقيقه پاي مي فشارند که شعر اصيل ديني بايد«متکي و مستند به معارف حقه‌ الهيه» باشد. توصيه هنوز و هميشه ايشان، حفظ ميراث عاشورا و فرهنگ انسان ساز حسيني از دستبرد تحريفات و خرافات است:
«مدح و مصيبت ائمه(عليهم‌السلام)بخش مهمي از شعر ديني است، اما در اين بخش بايد سخنان معقول، منطقي و برخاسته از نگاه و سليقه‌ درست به‌ کار برده شود و از برداشت‌هاي عاميانه و سطحي، و بيان مسائل جعلي و توهمي پرهيز شود.»(فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با شاعران آييني، پنج شنبه 5 اسفند 1395)
داستان پيامبر(ص) و حسان بن ثابت
با همه اين تاکيدات، بايد صادقانه بپذيريم که آستانه «نقدپذيري» ما در حوزه شعر آييني، هنوز بسيار پايين است و علاوه بر «نقدناپذيري»، گاهي در دامن زدن به اين آفت ها و آسيب ها لجاجت هم مي کنيم. براي مثال بعضي از دوستان با استناد به اين حديث امام صادق(ع) که مي فرمايد:«کسي براي ما (اهل بيت) شعر نمي‌گويد، مگر اين که خدا او را به روح القدس ياري دهد.»؛همه شعرهاي آييني را – به صورت مطلق - مصداق اين حديث مي دانند.
ايشان ولي از اين نکته غافل اند که ياري و تأييد روح القدس تا زماني است که شاعر اهل بيت(ع) در مسير تبليغ و ترويج آموزه هاي اصيل ديني و قرآني و پاسداري از سنت و سيره نبوي و عدالت علوي گام بردارد. يعني اين «ياري و تأييد» مشروط به گام برداشتن در صراط مستقيم «حق» است، نه دائم و هميشگي.
مصداق بارز آن در تاريخ اسلام نيز«حسان بن ثابت» است که پس از ورود پيامبر اکرم(ص) به مدينه، به دعوت پيامبر لبيک گفت و ايمان آورد و شعرش را در خدمت اسلام قرار داد. پيامبر مکرم اسلام نيز خطاب به او فرمود:«اي حسان! تا وقتي که از ما دفاع کني، مؤيد به تائيدات روح القدس خواهي بود.» زيرا حسان بعد از رحلت پيامبر(ص) و پس از به خلافت رسيدن علي(ع)، از بيعت با آن حضرت امتناع ورزيد و از مسير همراهي با حق و ولايت منحرف شد.
با عنايت به داستان«حسان»، معلوم مي شود که هر شعري که موضوع ديني داشت، مورد تأييد خاندان رسالت نيست. شعر بايد علاوه بر موضوع، «موضع ديني» هم داشته باشد. چه بسيار شعرهايي که پيشاني نوشت ديني دارند، ولي سرنوشت ديني، نه. موضوع حسيني دارند، ولي موضع حسيني، نه!
بنابراين، تأييد روح القدس، مشروط به قرار گرفتن شاعر آييني در مدار يکتاپرستي، حق طلبي، ظلم ستيزي وعدالت خواهي است. شعرهايي از اين جنس الهام روح القدس و مورد تأييد اهل بيت اند، ولي يقيناً شعر فريادگر«لااله الا زينب»، الهام شيطان است و هرگز مُهر تأييد روح القدس بر پيشاني اش نخواهد خورد.
بگذاريد خدا کار خودش را بکند!
براي رشد و ارتقاي کيفي شعر آييني، بايد تابوي «نقدناپذيري» آن را شکست. چرا که شعر آييني نيز همچون همه گونه هاي ادبي، براي باروري و بالندگي بيشتر نيازمند نقد و آسيب شناسي است. اتفاقاً در اين عرصه، بيش از ساير عرصه ها نياز به مراقبه و محاسبه و مؤاخذه داريم. چون ممدوح ما بزرگان ديني هستند و غفلت از نقد و آسيب شناسي، باعث فرو افتادن شاعر در چاه و چاله «وهن» اهل بيت(ع) مي شود. اما متأسفانه بسياري با تقدس بخشيدن به شعر آييني، ورود به عرصه نقد و آسيب شناسي اين گونه ادبي را «گناه کبيره» مي شمارند و مي گويند خداوند خودش حافظ دين و آيينش هست و نيازي به دلسوزي امثال من و شما ندارد،«بگذاريد خدا کار خودش را بکند!» اصلاح دين به من و شما چه ربطي دارد؟!
با چنين منطقي، ديگر نيازي به آمدن 124 هزار پيامبر براي هدايت انسان نبود. اگر چنين حرفي درست باشد، بايد از اين به بعد کرکر?«امر به معروف و نهي از منکر» را نيز پايين بکشيم و فارغ از درد دين، سرگرم کار و زندگي خودمان باشيم. ولي اين چنين نيست و اسلام مسلمان مسئول مي خواهد و مسئوليت پذيري جزو ذات دينداري و مسلماني است.
تقدّمِ «تعهد ادبي» بر«تعهد ديني»
متأسفانه در حوزه نقد و آسيب شناسي شعر آييني و هيأت؛ جامعه ادبي ما نيز موضعي کاملاً انفعالي و بي تفاوت به خود گرفته است. از دلايل ديگر اين بي تفاوتي، تقدم «تعهد ادبي» بر «تعهد ديني» است. به اين معنا که شاعران و اديبان ما پيش و بيش از «تعهد ديني»، به «تعهد ادبي» خود مي انديشند. يعني به نوعي حساب «شاعر بودن» را از «ديندار بودن» جدا کرده و بيشتر به دنبال اين هستند که «شاعر خوبي» باشند.
شايد پيش خود چنين مي انديشند که رابطه آنان با دين و خدا يک رابطه کاملاً شخصي و خصوصي است که نبايد به حوزه شعر و ادبيات کشيده شود. به خاطر همين ذهنيت، کار اصلي خود را گفتن و انتشار شعر مي دانند و بس. به زعم من، شعر آييني ما چوب اين سکوت و بي تفاوتي ها را مي خورد که علي رغم پيشرفت ها و جهش هاي قابل تأمل تکنيکي و ساختاري که مورد تاييد و تاکيد مقام معظم رهبري است، روز به روز شاهد افزايش آسيب هاي مضموني و محتوايي در اين عرصه هستيم. تا جايي که در سال هاي اخير، رهبر معظم انقلاب با احساس خطر از فرو افتادن شعر آييني در دامچاله هاي «تحريف و خرافات»، و به نيت سر به راه کردن اين قافله، شخصاً به حوزه آسيب شناسي شعر آييني ورود پيدا کرده اند.
در حالي که اين وظيفه و رسالت ذاتي جامعه شاعران و ذاکران اصيل آييني است که با حرکت هاي انقلابي، جهادي و خودجوش، مانع منحرف شدن قافله شعر آييني از صراط مستقيم توحيد و رستگاري شوند و يقين داشته باشند که تلاش دغدغه مندانه و دلسوزانه آنها مورد تأييد امين شعر انقلاب قرار خواهد گرفت.
اجازه بدهيد به عنوان جمع بندي و نتيجه گيري، فرازي ديگر از بيانات رهبر اديب و فرزانه انقلاب را - که بزرگترين پرچمدار آسيب شناسي شعر ديني و آييني روزگار ماست – تقديم شما خوبان کنم و با همين فراز رشته کلام را کوتاه:
«...اينها وظيفه همه کساني است که امام حسين عليه السّلام را الگو مي‏دانند. خوشبختانه ملت ما همه نسبت به حسين‏بن‏علي عليه السّلام خاضع اند و آن بزرگوار را بزرگ مي‏شمارند. حتي خيلي از غير مسلمان ها اين گونه‏اند.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار پاسداران انقلاب اسلامي به مناسبت روز پاسدار در تاريخ 24 آذر 1375)

 
مرجع : اطلاعات
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما