کد مطلب : ۳۲۲۶۷
حجتالاسلاموالمسلمین وحید قنبری راد
اینکه میگویند در شکل عزاداری امام حسین دخالت نکنید، دیدگاه اهلبیت نیست
حجتالاسلاموالمسلمین وحید قنبری راد، استاد دارالقرآن آستان قدس رضوی و استاد راهنمای حوزه خواهران، در گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری رضوی، به بررسی عزاداری امام حسین (ع) از منظر فقه پرداخت. وی در این گفتگو، به بحث در رابطه با فقه عزاداری، سبکهای جدید مداحی و لزوم نهی از برخی منکراتی که همراه با مجالس عزاداری رخ میدهد پرداخت.
تدوین کتابی در باب فقه عزاداری را چگونه ارزیابی میکنید؟
قبل از اینکه بخواهیم در خصوص تدوین کتابی در باب فقه عزاداری به مطلبی اشاره کنم، لازم است این مطلب را عرض کنم که اسلام به علت جامعیتی که دارد و در تمام شئون زندگی انسانها واردشده برای هرلحظه از لحظات زندگی دستورالعمل و راهکاری دارد.
از طرفی ما میدانیم که ائمه ما بهعنوان فقها امت پیامبر بهعنوان علمایی که در مسیر تبیین بیانات قرآن قرار دارند، هر عملی را که انجام میدهند بر مبنای فقه و فقاهت و زاویه فقهی است که آنها دارند. در خصوص عزاداری ما شاهد هستیم که از روایات استفاده میشود که در حقیقت بنیانگذار عزاداری اباعبدالله الحسین خود اهلبیت بودند؛ اما در خصوص عزاداری و سوگواری میشود گفت که عزاداری در حقیقت یک واژه آیینی است که ما از سوی بزرگان دین ازجمله معصومان و بهویژه امام حسین انجام میدهیم. البته صراحتاً در قرآن بهعنوان یک واجب دینی اشاره نشده اما این واژه دینی از جانب اهلبیت به آن بهاداده شده و نسبت به آن تذکراتی دادند؛ اما آنچه ما باید توجه داشته باشیم این است که اساس اسلام، حفظ وحدت در بین مسلمین بوده است و مراد از وحدت، اتحاد در عمل و اشتراک در کار و عقیده و فکر است. با توجه به آنچه ما در بحث عزاداری میبینیم، شاهد یک نوع اختلال در عملکرد هستیم؛ یعنی بهجای اینکه ما شاهد باشیم در بحث عزاداری بین شیعیان یک اتحاد و همدلی باشد، قضیه بالعکس است؛ یعنی چنین مباحثی موجب افتراق و بحثوجدل بین شیعیان شده است. ما میبینیم در موضع قمهزنی هرسال باید شاهد بحثوجدل باشیم و بعد در شبکههای مجازی میبینیم عدهای موافقاند، عدهای مخالفاند، عدهای توهین به هم میکنند. درنتیجه، قمهزنی فضایی شده برای اختلاف و ایجاد یک نوع رقابتهایی که مناسب نیست.
به نظر میرسد تألیف و تدوین چنین کتابی، مثل سایر ابواب فقه خیلی ضروری باشد، چون ما میبینیم بزرگان ما در استفتائاتی که به آنها مراجعه میشود، در موضوع عزاداری نکاتی را فرمودند، بعضیها را اجازه دادند، بعضیها را اجازه ندادند، در مورد اشکال متفاوت عزاداری بحث کردهاند. کتابهای متعددی هم نوشتهشده است و فقه پویای شیعه این اقتضا را دارد که بزرگان دین ما به جهت حفظ ملاکات شرعی و اهدافی که در خصوص موضوع عزاداری در جامعه صورت میگیرد برایش یک حدود و ثغوری تعیین کنند و این کار را کردند. ما در بررسی روایات اهلبیت بهخوبی متوجه میشویم که عزاداری در نظر آن بزرگواران یکشکل خاصی از سودمندی هست که دارای اهدافی چون ظلمستیزی و ایجاد محبت بین اهلبیت است تا در سایه آن بشر بهسوی دین و تعالی و اهلبیت متوجه بشود و در مسیر اهداف آن بزرگواران قرار بگیرد.
مثلاً در فوت دیگران، روایاتی داریم که از گریستن و گریبانچاک کردن نهی میکنند، اما در خصوص اباعبدالله الحسین و خود شهید بهویژه استثنائاتی وجود دارد و جواز بر گریستن و گریبانچاک کردن و لطمه زدن، عملی نیکو شمرده است که باید توجه داشته باشیم این اعمال باید طبق یک قواعد و اصولی پیش برود که به موضوع قیام اباعبدالله جهت بدهد و آن را از محور خودش خارج نکند.
پس باید کتابی بهعنوان فقه جامع عزاداری تدوین شود تا در حقیقت موجب شود که عزاداریهایی که انجام میگیرد محور خودش را پیدا کند و این کتاب، یک فرقانی باشد برای تشخیص آن چیزی که عزاداری صحیح هست و آن چیزی که در عزاداری صحیح نیست. لذا نوشتن چنین کتابی، خیلی ضرورت دارد.
سبکهای جدید عزاداری از نگاه فقه ما چگونه است؟
در جواب این سؤال باید به تعریف جامعی از مفهوم عزاداری و فقه مربوط به آن توجه داشت. در حقیقت آنچه از روایات اهلبیت به موضوع عزاداری اشارهکرده است، بیشتر تلاش برای گریستن بر مصیبت اباعبدالله الحسین هست. روایتی که از خود اباعبدالله الحسین نقلشده که انا قتیل العبرات که مرحوم مجلسی رحمتالله علیه، در ادامه روایت نکتهای بیان کرده که «قتيل العبرات العبرة بالفتح الدمعة أو تردد البكاء في الصدر أي القتيل الذي تسكب عليه العبرات كما قال صلوات الله عليه أنا قتيل العبرة لا يذكرني مؤمن إلا استعبر» هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک از چشمانش جاری بشود؛ و گریه مؤمن بر امام حسین گریهای است که از سوز دل است و درک عمق فاجعه است. این نکته خیلی مهم هست.
روایت دیگری هست که از برگزاری مراسم عزای اباعبدالله توسط خود اهلبیت حکایت دارد که اشعاری برای گریاندن مردم در آن مجلس خواندهشده است. روایتی هست در خصوص گریستن و گریاندن و حالت گریه گرفتن که با عنوان تباکی از آن یاد میشود و ازجمله ابیاتی از امام حسین نقلشده است؛ مانند:
شیعتی مهما شربتم عذب ماء فاذکرونی او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی
اینجا حضرت خودشان به گریستن اشاره دارند.
روایت دیگری هست که معروف به روایت ابن شبیب هست که امام رضا علیهالسلام میفرمایند: ای ابن شبیب اگر میخواهی گریه کنی بر امام حسین گریه کن.
در این روایات بیشتر بر اشک و عزاداری اشارهشده است. البته میشود گفت آنچه موجب تعظیم جایگاه اهلبیت و شیعیان بشود و بتواند ظلمستیزی و مظلومیت اهلبیت را به گوش برساند در مفهوم عزاداری قرار میگیرد؛ یعنی هر چه که جایگاه قیام اباعبدالله الحسین و اهلبیت را مطرح کند و شور حسینی ایجاد کند، در مفهوم عزاداری میگنجد؛ اما نکته مهم اینجاست که اهلبیت در خصوص عزاداری به ایجاد فضای گریه و تشویق دیگران به گریستن بر اباعبدالله الحسین تأکید دارد.
روایت دیگری در مورد گریستن بر اباعبدالله الحسین نقلشده است که خداوند آن چشمی را که بر اباعبدالله الحسین گریه کند در قیامت گریان نمیکند.
و همچنین روایات دیگری که در خصوص این موضوع هست بیشتر اشاره به گریستن دارد؛ اما هدفی که از گریستن میشود مطرح کرد، این است که ما امروزه هم میبینیم، بزرگ کردن یک مصیبت در قالب گریه بیشتر ایجاد میشود. ما الآن صحنههایی که از یک سری فجایع در جامعه خودمان حکایت دارد مثلاً وقتی تصویر اشک یک کودکی را در جنایتها یا تصویر گریستن یک عده محروم و بینوا و یک سری دردمند را نشان میدهند خیلی در مردم تأثیر میگذارد و مردم خیلی بهتر میتوانند بفهمند و آن را همراهی کنند.
من در اینجا اشاره کنم به توصیهای که مقام معظم رهبری در جلسهای که با مداحان و مسئولین هیئتها داشتند که ایشان سبکهای جدید عزاداری را مورد نکوهش قرار داده بودند و یک سری بالا پریدنها را موردانتقاد قرار داده بود، در حقیقت آنها را مصداق عزاداری هم ندانستند. فقه هم همین است. چون عزاداری باید مفهوم داشته باشد و هدفی را دنبال بکند. البته فراموش هم نکنیم که آنچه در قالب این عزاداریها برای ما شکل میگیرد ایجاد یک اتحاد و همدلی در موضوع ظلمستیزی است. یک اتحاد و همدلی هست که برای جلوگیری از تجاوز و جنایتی که امروز در جامعه اتفاق میافتد.
ما شاهدیم که درگذشته همین روشها و همین ابتکارات موجب شده بود که شخصیتهای بزرگ جهان مثل ماهاتما گاندی، مثل جواهر لعل نهرو، انقلاب امام حسین در قالب همین گریهها و عزاداریهای مناسب برای آنها منتقل میشود و چنین انقلابهایی، شکل بگیرد؛ و خیلی جالب است مطلبی را من از ماهاتما گاندی میخواندم که بیان کرده بود که من برای بشریت چیزی را به ارمغان نیاوردم و هر چه گرفتم و آوردم درسی بوده که از حسین علیهالسلام است؛ و همینطور مطالب دیگری که ما از شخصیتهای بزرگ جهان میبینیم.
آیا باید از باب نهی از منکر از رواج سبکهای جدید عزاداری ممانعت کنیم یا اصلاً این سبکهای جدید بهطور اساسی و بهطورکلی اصلاً منکر نیست؟
تعظیم شعائر باید بر اساس اتحاد در عمل و محوریت این کار باشد. مثلاً اسلام دستوراتی در خصوص حج تنظیم کرده و در اصطلاح نکاتی را که اسلام روی آن توجه دارد و آن را مصداق شعائر میداند بیان کرده است و از عملهای دیگر نهی شده تا این هماهنگی در عمل بتواند انسان را به یک اتحاد مناسب برساند و افتراقی را ایجاد نکند.
عزاداری برای سالار شهیدان هم در حقیقت تعظیم شعائر است؛ یعنی هر عملی که موجب بزرگ شدن این جایگاه بشود عمل پسندیدهای است؛ بنابراین محور در بحث عزاداری مصداق عزاداری بودن است که هر آنچه را هم که در مصداقش بگنجد لازم است به آن عمل بشود و هر چه که با مصداق عزاداری و تعظیم شعائر تعارض دارد و چهره شیعه و پیروان معصوم را در نزد بیگانگان مورد نکوهش قرار میدهد باید از آن نهی بشود، چراکه خود اهلبیت بهویژه امام صادق علیهالسلام فرمودند که معاشر الشیعه کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا؛ یعنی ای گروه شیعه سعی کنید زینت ما باشید نه اینکه موجب شرمندگی و مایه نکوهش ما باشید که ما را نکوهش بکنند.
بیان مطالبی در مداحیها که اهلبیت را همردیف خدا قرار میدهد و یا عزاداریهایی که با سبکهای جدید است و موجب اختلاط زن و مرد است یا عزاداریهایی که اخیراً میبینیم زنی بیاید در جمع مردان بخواند که مصداق غنا است؛ و یک سری حرکاتی در عزاداریها که فضای روضه، فضای اشک، فضای توجه به مصیبت اهلبیت را از بین ببرد اینها همه مورد نکوهش است و مورد رضایت اهلبیت بهویژه امام زمان نیست. ما بهعنوان یک شیعه وقتی داریم میبینیم یک عملی از مسیر و هدف خودش دارد خارج میشود، لازم است نهی از منکر کنیم. اینکه بعضیها میفرمایند که در کار اهلبیت دخالت نکنید و یا در اصطلاح میگویند در عزاداری امام حسین، در شکل عزاداریاش دخالت نکنید، اینها خودشان دارند در کار امام حسین دخالت میکنند؛ یعنی اصلاً آن چیزی که اینها مطرح میکنند دیدگاه امام حسین و اهلبیت نیست.
علاوه بر این کسانی که میگویند در کار امام حسین و عزاداری امام حسین دخالت نکنید، میگوییم باشد قبول میکنیم؛ اما این کاری که دیگران میکنند واقعاً عزاداری است؟ ما داریم در عزاداری دخالت میکنیم؟ یا نه داریم شکل مناسب به آن میدهیم. بههرحال ضرورت دارد که ما در همه شئون امربهمعروف و نهی از منکر میکنیم، در این قسمت هم این قضیه را حتماً انجام بدهیم و سازش نکنیم. البته لازم است در مورد امربهمعروف و نهی از منکر حتماً اصولش رعایت بشود. اگر در بحث عزاداریها این اصول رعایت نشود، لج و لجبازی ایجاد میکند. این را باید دقت کرد، باظرافت، با ایجاد روشهای جدید، کاری که بزرگان ما در این سالها کردند و میکنند، واقعاً سعی میکنند مجالسی برگزار کنند که پر از محتوا و مطالب باشد، اشعاری خوانده شود که شعرای آیینی به سرودههای بسیار زیبا و مناسب وقایع کربلا، تشویق بشوند، با این روشها میشود جلوی آن سبکها را هم گرفت. ولی حالا اینکه علناً بخواهیم با موضوعی دربیفتیم، ایجاد بحث و تنش بکنیم، این نه مناسب شیعه است و نه فضا را برای عزاداریها مناسب خواهد کرد.
آیا میتوانیم از فقه شیعه یک نوع خاصی از عزاداری را استخراج کنیم؟
عزاداری برای اباعبدالله الحسین و اهلبیت عصمت و طهارت در حقیقت نوعی عبودیت در پیشگاه ذات باریتعالی است؛ یعنی ما در حقیقت با این عرض ارادت به ساحت اهلبیت و بهویژه عزاداری بر اباعبدالله الحسین آن جایگاه عظیمی که خداوند برای اهلبیت تعریف کرده و آن هدف متعالی که در این قیام و با شکلگیری این قیامها وجود دارد، در حقیقت داریم بندگی میکنیم. یک فریضهای را که برای هر شیعهای لازم است در خصوص بزرگداشت جایگاه اهلبیت بهویژه آقا اباعبدالله الحسین داریم انجام میدهیم. پس قطعاً وقتی صحبت از عبودیت و بندگی شد، باید مورد تأیید خدا باشد؛ یعنی ما همیشه در مباحث کلامی وقتی میخواهیم صحبتی از نوع یک عبادتی بکنیم، میگوییم باید حتماً اذن از خدا داشته باشیم و خداوند آن را جهت داده باشد، تعریف کرده باشد. خارج از آن را بزرگان مصداق شرک میدانند، خارج از آن را مصداق بدعت میدانند.
بنابراین وقتی صحبت از عزاداری میکنیم، وقتی صحبت از عبودیت خدا میکنیم در این موضوع عمل باید بر طبق نظرات بزرگان دین صورت بگیرد که میبینیم این استفتائات را هم انجام دادند. ضمن اینکه ما در سیره اهلبیت هم نگاه میکنیم شکل برگزاری مراسمات و عزاداریهایشان معلوم است. عمدتاً سعی کنند در مجالس به بیان حقایق بپردازند و ضمن اینکه سعی کردند با تحریک عواطف این مصیبت را هم بزرگ کنند. مهم این است که ما بتوانیم جایگاه این مصیبت را و عمق این فاجعه را به دنیا معرفی کنیم. اینقدر که ببینیم مثلاً در اربعین شاهدیم مسیحیها میآیند، زرتشتیها میآیند، بودائیها میآیند و در مراسم پیادهروی اربعین شرکت میکنند. این پیادهرویها تأثیر شکل درست و صحیح عزاداریهاست که ما از اهلبیت گرفتیم و در مسیر بندگی خدا به کاربردیم. لازمهاش هم این است که حتماً در سیره اهلبیت در این قضایا تحقیق بشود، این رسالت بزرگ حوزه و دانشگاهیهای ماست که برای حفظ و پاسداشت خون اباعبدالله الحسین این روایات را در اختیار مستمعین و عزاداران قرار بدهند. کتابهایی در این راستا تدوین بشود که بتواند به بحث عزاداری جهت بدهد. چون یکی از بحثهای روز جامعه ما همین بحث عزاداری هست و یکی از بهترین و کاربردیترین سلاح و وسیله برای نسل اسلام امروزه همین رویه است.
اگر ما به آن جهت ندهیم و این را استفسار نکنیم و مطالب اهلبیت را در اختیار دیگران قرار ندادیم شاهد خواهیم بود که یک سری تفکراتی در جامعه میآید که خیلی خطرناک است. بهویژه در بحث آن تفکرات که میگوید: هر جور میخواهی باش، باش ولی ظلمستیز نباش. اینکه خیلی مفهوم ندارد، چون یکجاهایی ما میبینیم که هر جور بودن و ظلمستیز نبودن باهم تعارض دارد. نمیشود گفت هر جوری باش ولی ظلمستیز هم باش. به خاطر اینکه یکجاهایی طرف دارد با روش و تفکرات خودش، با نوع پوشش و سایر امور در جامعه ظلم میکند. بعضیها تفکرات مثلاً مادیگرایی را میآورند. نوع توجه به زندگیهای اشرافی را میآورند اما معتقدند برای امام حسین هم عزاداری کنند، ظلمستیز هم باشند. خب این خودش رواج بدعتها در جامعه است. لذا باید خیلی دقت کرد. احتیاط کرد که به اسم اینکه من به امام حسین ارادت دارم هر کاری را هم بکنم صحیح نیست. چون ما میبینیم که طرف به اطرافیانش و جامعهاش ظلم میکند، قانونشکنی میکند، ولی عزاداری هم میکند. باید عزاداریهای بهگونهای باشد که به مفاهیم قیام امام حسین جایگاه بدهد، فرهنگ اهلبیت را جایگاه بدهد، فقه اهلبیت را جا بیندازد و انشاءالله جلوی این آسیبها گرفته بشود.
تدوین کتابی در باب فقه عزاداری را چگونه ارزیابی میکنید؟
قبل از اینکه بخواهیم در خصوص تدوین کتابی در باب فقه عزاداری به مطلبی اشاره کنم، لازم است این مطلب را عرض کنم که اسلام به علت جامعیتی که دارد و در تمام شئون زندگی انسانها واردشده برای هرلحظه از لحظات زندگی دستورالعمل و راهکاری دارد.
از طرفی ما میدانیم که ائمه ما بهعنوان فقها امت پیامبر بهعنوان علمایی که در مسیر تبیین بیانات قرآن قرار دارند، هر عملی را که انجام میدهند بر مبنای فقه و فقاهت و زاویه فقهی است که آنها دارند. در خصوص عزاداری ما شاهد هستیم که از روایات استفاده میشود که در حقیقت بنیانگذار عزاداری اباعبدالله الحسین خود اهلبیت بودند؛ اما در خصوص عزاداری و سوگواری میشود گفت که عزاداری در حقیقت یک واژه آیینی است که ما از سوی بزرگان دین ازجمله معصومان و بهویژه امام حسین انجام میدهیم. البته صراحتاً در قرآن بهعنوان یک واجب دینی اشاره نشده اما این واژه دینی از جانب اهلبیت به آن بهاداده شده و نسبت به آن تذکراتی دادند؛ اما آنچه ما باید توجه داشته باشیم این است که اساس اسلام، حفظ وحدت در بین مسلمین بوده است و مراد از وحدت، اتحاد در عمل و اشتراک در کار و عقیده و فکر است. با توجه به آنچه ما در بحث عزاداری میبینیم، شاهد یک نوع اختلال در عملکرد هستیم؛ یعنی بهجای اینکه ما شاهد باشیم در بحث عزاداری بین شیعیان یک اتحاد و همدلی باشد، قضیه بالعکس است؛ یعنی چنین مباحثی موجب افتراق و بحثوجدل بین شیعیان شده است. ما میبینیم در موضع قمهزنی هرسال باید شاهد بحثوجدل باشیم و بعد در شبکههای مجازی میبینیم عدهای موافقاند، عدهای مخالفاند، عدهای توهین به هم میکنند. درنتیجه، قمهزنی فضایی شده برای اختلاف و ایجاد یک نوع رقابتهایی که مناسب نیست.
به نظر میرسد تألیف و تدوین چنین کتابی، مثل سایر ابواب فقه خیلی ضروری باشد، چون ما میبینیم بزرگان ما در استفتائاتی که به آنها مراجعه میشود، در موضوع عزاداری نکاتی را فرمودند، بعضیها را اجازه دادند، بعضیها را اجازه ندادند، در مورد اشکال متفاوت عزاداری بحث کردهاند. کتابهای متعددی هم نوشتهشده است و فقه پویای شیعه این اقتضا را دارد که بزرگان دین ما به جهت حفظ ملاکات شرعی و اهدافی که در خصوص موضوع عزاداری در جامعه صورت میگیرد برایش یک حدود و ثغوری تعیین کنند و این کار را کردند. ما در بررسی روایات اهلبیت بهخوبی متوجه میشویم که عزاداری در نظر آن بزرگواران یکشکل خاصی از سودمندی هست که دارای اهدافی چون ظلمستیزی و ایجاد محبت بین اهلبیت است تا در سایه آن بشر بهسوی دین و تعالی و اهلبیت متوجه بشود و در مسیر اهداف آن بزرگواران قرار بگیرد.
مثلاً در فوت دیگران، روایاتی داریم که از گریستن و گریبانچاک کردن نهی میکنند، اما در خصوص اباعبدالله الحسین و خود شهید بهویژه استثنائاتی وجود دارد و جواز بر گریستن و گریبانچاک کردن و لطمه زدن، عملی نیکو شمرده است که باید توجه داشته باشیم این اعمال باید طبق یک قواعد و اصولی پیش برود که به موضوع قیام اباعبدالله جهت بدهد و آن را از محور خودش خارج نکند.
پس باید کتابی بهعنوان فقه جامع عزاداری تدوین شود تا در حقیقت موجب شود که عزاداریهایی که انجام میگیرد محور خودش را پیدا کند و این کتاب، یک فرقانی باشد برای تشخیص آن چیزی که عزاداری صحیح هست و آن چیزی که در عزاداری صحیح نیست. لذا نوشتن چنین کتابی، خیلی ضرورت دارد.
سبکهای جدید عزاداری از نگاه فقه ما چگونه است؟
در جواب این سؤال باید به تعریف جامعی از مفهوم عزاداری و فقه مربوط به آن توجه داشت. در حقیقت آنچه از روایات اهلبیت به موضوع عزاداری اشارهکرده است، بیشتر تلاش برای گریستن بر مصیبت اباعبدالله الحسین هست. روایتی که از خود اباعبدالله الحسین نقلشده که انا قتیل العبرات که مرحوم مجلسی رحمتالله علیه، در ادامه روایت نکتهای بیان کرده که «قتيل العبرات العبرة بالفتح الدمعة أو تردد البكاء في الصدر أي القتيل الذي تسكب عليه العبرات كما قال صلوات الله عليه أنا قتيل العبرة لا يذكرني مؤمن إلا استعبر» هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک از چشمانش جاری بشود؛ و گریه مؤمن بر امام حسین گریهای است که از سوز دل است و درک عمق فاجعه است. این نکته خیلی مهم هست.
روایت دیگری هست که از برگزاری مراسم عزای اباعبدالله توسط خود اهلبیت حکایت دارد که اشعاری برای گریاندن مردم در آن مجلس خواندهشده است. روایتی هست در خصوص گریستن و گریاندن و حالت گریه گرفتن که با عنوان تباکی از آن یاد میشود و ازجمله ابیاتی از امام حسین نقلشده است؛ مانند:
شیعتی مهما شربتم عذب ماء فاذکرونی او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی
اینجا حضرت خودشان به گریستن اشاره دارند.
روایت دیگری هست که معروف به روایت ابن شبیب هست که امام رضا علیهالسلام میفرمایند: ای ابن شبیب اگر میخواهی گریه کنی بر امام حسین گریه کن.
در این روایات بیشتر بر اشک و عزاداری اشارهشده است. البته میشود گفت آنچه موجب تعظیم جایگاه اهلبیت و شیعیان بشود و بتواند ظلمستیزی و مظلومیت اهلبیت را به گوش برساند در مفهوم عزاداری قرار میگیرد؛ یعنی هر چه که جایگاه قیام اباعبدالله الحسین و اهلبیت را مطرح کند و شور حسینی ایجاد کند، در مفهوم عزاداری میگنجد؛ اما نکته مهم اینجاست که اهلبیت در خصوص عزاداری به ایجاد فضای گریه و تشویق دیگران به گریستن بر اباعبدالله الحسین تأکید دارد.
روایت دیگری در مورد گریستن بر اباعبدالله الحسین نقلشده است که خداوند آن چشمی را که بر اباعبدالله الحسین گریه کند در قیامت گریان نمیکند.
و همچنین روایات دیگری که در خصوص این موضوع هست بیشتر اشاره به گریستن دارد؛ اما هدفی که از گریستن میشود مطرح کرد، این است که ما امروزه هم میبینیم، بزرگ کردن یک مصیبت در قالب گریه بیشتر ایجاد میشود. ما الآن صحنههایی که از یک سری فجایع در جامعه خودمان حکایت دارد مثلاً وقتی تصویر اشک یک کودکی را در جنایتها یا تصویر گریستن یک عده محروم و بینوا و یک سری دردمند را نشان میدهند خیلی در مردم تأثیر میگذارد و مردم خیلی بهتر میتوانند بفهمند و آن را همراهی کنند.
من در اینجا اشاره کنم به توصیهای که مقام معظم رهبری در جلسهای که با مداحان و مسئولین هیئتها داشتند که ایشان سبکهای جدید عزاداری را مورد نکوهش قرار داده بودند و یک سری بالا پریدنها را موردانتقاد قرار داده بود، در حقیقت آنها را مصداق عزاداری هم ندانستند. فقه هم همین است. چون عزاداری باید مفهوم داشته باشد و هدفی را دنبال بکند. البته فراموش هم نکنیم که آنچه در قالب این عزاداریها برای ما شکل میگیرد ایجاد یک اتحاد و همدلی در موضوع ظلمستیزی است. یک اتحاد و همدلی هست که برای جلوگیری از تجاوز و جنایتی که امروز در جامعه اتفاق میافتد.
ما شاهدیم که درگذشته همین روشها و همین ابتکارات موجب شده بود که شخصیتهای بزرگ جهان مثل ماهاتما گاندی، مثل جواهر لعل نهرو، انقلاب امام حسین در قالب همین گریهها و عزاداریهای مناسب برای آنها منتقل میشود و چنین انقلابهایی، شکل بگیرد؛ و خیلی جالب است مطلبی را من از ماهاتما گاندی میخواندم که بیان کرده بود که من برای بشریت چیزی را به ارمغان نیاوردم و هر چه گرفتم و آوردم درسی بوده که از حسین علیهالسلام است؛ و همینطور مطالب دیگری که ما از شخصیتهای بزرگ جهان میبینیم.
آیا باید از باب نهی از منکر از رواج سبکهای جدید عزاداری ممانعت کنیم یا اصلاً این سبکهای جدید بهطور اساسی و بهطورکلی اصلاً منکر نیست؟
تعظیم شعائر باید بر اساس اتحاد در عمل و محوریت این کار باشد. مثلاً اسلام دستوراتی در خصوص حج تنظیم کرده و در اصطلاح نکاتی را که اسلام روی آن توجه دارد و آن را مصداق شعائر میداند بیان کرده است و از عملهای دیگر نهی شده تا این هماهنگی در عمل بتواند انسان را به یک اتحاد مناسب برساند و افتراقی را ایجاد نکند.
عزاداری برای سالار شهیدان هم در حقیقت تعظیم شعائر است؛ یعنی هر عملی که موجب بزرگ شدن این جایگاه بشود عمل پسندیدهای است؛ بنابراین محور در بحث عزاداری مصداق عزاداری بودن است که هر آنچه را هم که در مصداقش بگنجد لازم است به آن عمل بشود و هر چه که با مصداق عزاداری و تعظیم شعائر تعارض دارد و چهره شیعه و پیروان معصوم را در نزد بیگانگان مورد نکوهش قرار میدهد باید از آن نهی بشود، چراکه خود اهلبیت بهویژه امام صادق علیهالسلام فرمودند که معاشر الشیعه کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا؛ یعنی ای گروه شیعه سعی کنید زینت ما باشید نه اینکه موجب شرمندگی و مایه نکوهش ما باشید که ما را نکوهش بکنند.
بیان مطالبی در مداحیها که اهلبیت را همردیف خدا قرار میدهد و یا عزاداریهایی که با سبکهای جدید است و موجب اختلاط زن و مرد است یا عزاداریهایی که اخیراً میبینیم زنی بیاید در جمع مردان بخواند که مصداق غنا است؛ و یک سری حرکاتی در عزاداریها که فضای روضه، فضای اشک، فضای توجه به مصیبت اهلبیت را از بین ببرد اینها همه مورد نکوهش است و مورد رضایت اهلبیت بهویژه امام زمان نیست. ما بهعنوان یک شیعه وقتی داریم میبینیم یک عملی از مسیر و هدف خودش دارد خارج میشود، لازم است نهی از منکر کنیم. اینکه بعضیها میفرمایند که در کار اهلبیت دخالت نکنید و یا در اصطلاح میگویند در عزاداری امام حسین، در شکل عزاداریاش دخالت نکنید، اینها خودشان دارند در کار امام حسین دخالت میکنند؛ یعنی اصلاً آن چیزی که اینها مطرح میکنند دیدگاه امام حسین و اهلبیت نیست.
علاوه بر این کسانی که میگویند در کار امام حسین و عزاداری امام حسین دخالت نکنید، میگوییم باشد قبول میکنیم؛ اما این کاری که دیگران میکنند واقعاً عزاداری است؟ ما داریم در عزاداری دخالت میکنیم؟ یا نه داریم شکل مناسب به آن میدهیم. بههرحال ضرورت دارد که ما در همه شئون امربهمعروف و نهی از منکر میکنیم، در این قسمت هم این قضیه را حتماً انجام بدهیم و سازش نکنیم. البته لازم است در مورد امربهمعروف و نهی از منکر حتماً اصولش رعایت بشود. اگر در بحث عزاداریها این اصول رعایت نشود، لج و لجبازی ایجاد میکند. این را باید دقت کرد، باظرافت، با ایجاد روشهای جدید، کاری که بزرگان ما در این سالها کردند و میکنند، واقعاً سعی میکنند مجالسی برگزار کنند که پر از محتوا و مطالب باشد، اشعاری خوانده شود که شعرای آیینی به سرودههای بسیار زیبا و مناسب وقایع کربلا، تشویق بشوند، با این روشها میشود جلوی آن سبکها را هم گرفت. ولی حالا اینکه علناً بخواهیم با موضوعی دربیفتیم، ایجاد بحث و تنش بکنیم، این نه مناسب شیعه است و نه فضا را برای عزاداریها مناسب خواهد کرد.
آیا میتوانیم از فقه شیعه یک نوع خاصی از عزاداری را استخراج کنیم؟
عزاداری برای اباعبدالله الحسین و اهلبیت عصمت و طهارت در حقیقت نوعی عبودیت در پیشگاه ذات باریتعالی است؛ یعنی ما در حقیقت با این عرض ارادت به ساحت اهلبیت و بهویژه عزاداری بر اباعبدالله الحسین آن جایگاه عظیمی که خداوند برای اهلبیت تعریف کرده و آن هدف متعالی که در این قیام و با شکلگیری این قیامها وجود دارد، در حقیقت داریم بندگی میکنیم. یک فریضهای را که برای هر شیعهای لازم است در خصوص بزرگداشت جایگاه اهلبیت بهویژه آقا اباعبدالله الحسین داریم انجام میدهیم. پس قطعاً وقتی صحبت از عبودیت و بندگی شد، باید مورد تأیید خدا باشد؛ یعنی ما همیشه در مباحث کلامی وقتی میخواهیم صحبتی از نوع یک عبادتی بکنیم، میگوییم باید حتماً اذن از خدا داشته باشیم و خداوند آن را جهت داده باشد، تعریف کرده باشد. خارج از آن را بزرگان مصداق شرک میدانند، خارج از آن را مصداق بدعت میدانند.
بنابراین وقتی صحبت از عزاداری میکنیم، وقتی صحبت از عبودیت خدا میکنیم در این موضوع عمل باید بر طبق نظرات بزرگان دین صورت بگیرد که میبینیم این استفتائات را هم انجام دادند. ضمن اینکه ما در سیره اهلبیت هم نگاه میکنیم شکل برگزاری مراسمات و عزاداریهایشان معلوم است. عمدتاً سعی کنند در مجالس به بیان حقایق بپردازند و ضمن اینکه سعی کردند با تحریک عواطف این مصیبت را هم بزرگ کنند. مهم این است که ما بتوانیم جایگاه این مصیبت را و عمق این فاجعه را به دنیا معرفی کنیم. اینقدر که ببینیم مثلاً در اربعین شاهدیم مسیحیها میآیند، زرتشتیها میآیند، بودائیها میآیند و در مراسم پیادهروی اربعین شرکت میکنند. این پیادهرویها تأثیر شکل درست و صحیح عزاداریهاست که ما از اهلبیت گرفتیم و در مسیر بندگی خدا به کاربردیم. لازمهاش هم این است که حتماً در سیره اهلبیت در این قضایا تحقیق بشود، این رسالت بزرگ حوزه و دانشگاهیهای ماست که برای حفظ و پاسداشت خون اباعبدالله الحسین این روایات را در اختیار مستمعین و عزاداران قرار بدهند. کتابهایی در این راستا تدوین بشود که بتواند به بحث عزاداری جهت بدهد. چون یکی از بحثهای روز جامعه ما همین بحث عزاداری هست و یکی از بهترین و کاربردیترین سلاح و وسیله برای نسل اسلام امروزه همین رویه است.
اگر ما به آن جهت ندهیم و این را استفسار نکنیم و مطالب اهلبیت را در اختیار دیگران قرار ندادیم شاهد خواهیم بود که یک سری تفکراتی در جامعه میآید که خیلی خطرناک است. بهویژه در بحث آن تفکرات که میگوید: هر جور میخواهی باش، باش ولی ظلمستیز نباش. اینکه خیلی مفهوم ندارد، چون یکجاهایی ما میبینیم که هر جور بودن و ظلمستیز نبودن باهم تعارض دارد. نمیشود گفت هر جوری باش ولی ظلمستیز هم باش. به خاطر اینکه یکجاهایی طرف دارد با روش و تفکرات خودش، با نوع پوشش و سایر امور در جامعه ظلم میکند. بعضیها تفکرات مثلاً مادیگرایی را میآورند. نوع توجه به زندگیهای اشرافی را میآورند اما معتقدند برای امام حسین هم عزاداری کنند، ظلمستیز هم باشند. خب این خودش رواج بدعتها در جامعه است. لذا باید خیلی دقت کرد. احتیاط کرد که به اسم اینکه من به امام حسین ارادت دارم هر کاری را هم بکنم صحیح نیست. چون ما میبینیم که طرف به اطرافیانش و جامعهاش ظلم میکند، قانونشکنی میکند، ولی عزاداری هم میکند. باید عزاداریهای بهگونهای باشد که به مفاهیم قیام امام حسین جایگاه بدهد، فرهنگ اهلبیت را جایگاه بدهد، فقه اهلبیت را جا بیندازد و انشاءالله جلوی این آسیبها گرفته بشود.
مرجع : خبرگزاری رضوی