کد مطلب : ۳۲۲۷۰
نباید واقعیت تاریخی امام حسین (ع) را به نفع یک تفکر، ایدئولوژی یا گروه مصادره کرد
دکتر حسن حضرتی، استاد تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در نشست تخصصی «۱۰ سال معارضه؛ شش ماه مبارزه» در کانون فرهنگی زیتون گفت: تفاوتی میان نگاه و هدف امام حسین علیهالسلام در ۱۰ سال امامت و ۶ ماه پایانی نیست. شخصیت و هدف امام حسین (ع) که در این دورهها عوض نشده است.
وی با بیان اینکه اگر چه یزید تلاش کرد با لابیگریها و فریبکاری بیعت امام حسین (ع) را بگیرد اما امام حسین (ع) نپذیرفتند، افزود: نکته مهم اینجاست اباعبدالله (ع) در طول دوران امامت خویش، نه تنها سکوت نکردند بلکه به تمامی مسائل پیرامون، با تدبیر و مبتنی بر شرایط واکنش مناسب نشان دادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به این که گفته میشود امام حسن (ع) در زمان معاویه سکوت کردند و با بیعتشان، اقدامی بر علیه کارشکنیهای خلافت نکردند، اظهار کرد: این موضوع که ابدا درست نیست و نه تنها امام حسن (ع) بلکه همه امامان ما، به شکل خاص و منحصر به دوران خود، علیه انحرافها و کژیها ایستادند ولی این کار را با راهبرد و استراتژی، متناسب با اولویتها و شرایط انجام دادند.
وی با بیان اینکه متأسفانه شرایط سیاسی هر دوره و وضعیت نگاه ما، به خوانش از دوران مختلف امامان اثرگذار است و به فراخور، هر دوره از امام حسین (ع) و دیگر امامان را از منظر خاصی خوانش کردهایم، گفت: هنوز هم صلح امام حسن (ع) و بیعت امام رضا (ع) واضح و شفاف تبیین نشده و برای ما محل پرسش است. با چنین نگاهی رویدادهای تاریخی را نمیتوان بر مبنای واقعیت تجزیه و تحلیل کرد و با در نظر گرفتن اقتضائات و منافع خود، تا حد ممکن نه تنها ۶ ماه پایانی امامت بلکه دوران ۱۰ ساله امام حسین (ع) را نیز دستخوش تحریف ساختهایم.
حضرتی گفت: شرایط امام حسین (ع) در آن دوران و با توجه به نظام گسترده تبلیغاتی معاویه، بهگونهای نبود که همراهی گروه اجتماعی قوی را با نگاه ایشان همراه کند. امام حسین (ع) را در واقعه عاشورا در مجموع ۷۲ نفر همراهی میکنند که ۲۵ نفر آن از خانواده و اقوام ایشاناند. واقعیت این قیام شفاف و صریح است و جز اینکه امام حسین (ع) نمیخواهد بیعت کند چیز دیگری نیست.
نباید واقعیت تاریخی امام حسین (ع) را به نفع یک تفکر، ایدئولوژی یا گروه مصادره به مطلوب کنیم.
این پژوهشگر تاریخ با تاکید بر اینکه تاریخ را باید آنگونهای که به واقع رخ داده است ببینیم، افزود: تاریخنگاری یک علم است و کسانی که میخواهند در حوزه امام حسین (ع) کاری کنند خواه ناخواه به حوزه این علم وارد میشوند، آنها باید در نظر داشته باشند نگرش ایدئولوژیک به واقعیت تاریخی یا قصهپردازی و تعبیرها به مثابه تاریخ، بدترین نوع تاریخنگاری است. این نوع نگاه، شناخت از حقایق را دچار انحراف میکند. بنابراین علم تاریخنگاری الزاماتی دارد که بدون رعایت این الزامها نمیتوان به یک تاریخ واقعی یا نزدیک به واقع رسید. ما نباید واقعیت تاریخی امام حسین (ع) را به نفع یک تفکر، ایدئولوژی یا گروه مصادره به مطلوب کنیم.
حضرتی در ادامه بیان کرد: تاریخنگاری ویژگیها و شرایط خاصی را داراست که به شدت متأثر از زیستبوم، جهان و شرایط محیطی آن است. هر واقعه تاریخی وابسته به شرایط و محیط خودش است و در عمل تاریخنگار کاملا بیطرف نداریم. باید توجه داشت در این تاریخنگاری تا چه اندازه میخواهیم بر روی جامعه، خواستها و شرایط جامعه خود توجه کنیم یا صرفا به دنبال واقعیت تاریخ هستیم؟ آیا میخواهیم حسین (ع) را بشناسیم یا بر مبنای نیاز جامعه و برای پرسش به پاسخهای زمانه خود به تعریف حسین (ع) بپردازیم؟
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در بسیاری موارد برای پاسخ دادن به پرسشهای جامعه، از تاریخ امام حسین (ع) استفاده و ایشان را برای نیاز جامعه تعریف کردهایم، گفت: این کار مهمترین خطا و بزرگترین آفت تاریخنگاری است و ضمن آنکه از واقع امر فاصله میگیرد، زمینه انحراف و انحطاط را فراهم میکند.
حضرتی یکی از رویکردها به تاریخ امام حسین (ع) و عاشورا را حماسی و انقلابی برشمرد و گفت: در دوران صفویه «ابومسلمنامه» به اوج خود میرسد. ابومسلمنامه در واقع حماسهای است برگرفته از زندگی ابومسلم خراسانی و درگیری با مروان آخرین خلیفه امویان به عنوان نیروی بیگانه و ضد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که به پیروزی ابومسلم و انقراض امویان میانجامد. این حماسه با افسانه بسیار مخلوط شده است و زندگی و زاده شدن و نسب ابومسلم به صورت افسانهای روایت میشود. اما با روی کار آمدن صفویه به مثابه یک حاکمیت حقه و ناجی مردم، حاکمیتی که مدعی است دولت امام زمان (عج) را نمایندگی میکند و همان حکومت ایدهآل و واقعی اسلامی معرفی میشود، میبینیم که «گریهنامهها»، کتب با رویکرد گریه، تشنگی و مظلومانه، عموما با گفتمان غمگنانه رواج مییابد.
جامعه ایران با توجه به حضور در فضای انقلابی، همچنان بر موضوع انقلابیگری و حماسه امام حسین (ع) تأکید دارد.
وی با بیان اینکه پس از روی کار آمدن صفویان رویکرد پرداختن به امام حسین (ع) از حالتی انقلابی به غمگنانه تغییر مییابد، گفت: رویکرد به امام حسین (ع) در این دوره، دیگر رنگ و بویی از انقلاب و حماسه ندارد، چرا که دیگر حماسه و انقلاب هدف نیست انگار اساسا با رسیدن حکومت حقه به مسند قدرت، دیگر نیازی به انقلاب نداریم! حاکمیت حقه روی کار آمده است و ضرورتی برای انقلاب و حماسه وجود ندارد.
حضرتی ادامه داد: یا مثلا در دهه ۵۰ بیشترین رویکرد به امام حسین (ع) مجددا انقلابی است، چون شرایط طوری است که جامعه یک حسین انقلابی میخواهد. در این دوره، کتابهایی چون حماسه حسینی شهید مطهری، حسین وارث آدم مرحوم شریعتی یا شهید جاوید آیتالله صالحی نجفآبادی به چاپ یا انتشار مجدد میرسد.
این استاد دانشگاه گفت: بنابراین، امام حسین (ع) که عوض نشده و تغییری در هدف و رویکردهای ایشان رخ نداده است اما ایشان را به فراخور نیاز و منافع در هر دورهای به شکلی متفاوت تعریف میکنند و به فراخور نیاز، گاهی وی را مصلح و گاهی هم مظلوم تعریف میکنیم.
حضرتی با بیان اینکه چگونگی تصویر ارائه شده از امام حسین (ع) و قیام ایشان، جای بحث جدی دارد، اظهار کرد: هدف امام حسین (ع)، به بیان مطهری امر به معروف و نهی از منکر، به بیان شریعتی شهید شدن و به همین ترتیب موارد مختلفی به عنوان هدف ایشان تعریف میشود. در زمانهایی که فضای انقلابی در جامعه فروکش کرده، بر فضای گریه و اشک و آه تأکید شد، اما جامعه ایران با توجه به حضور در فضای انقلابی، همچنان بر موضوع انقلابیگری و حماسه امام حسین (ع) تأکید دارد.
وی با تأکید بر این که شناخت و تعریف عاشورا باید با یک تاریخنگاری مبتنی بر اسناد متقن صورت بگیرد، گفت: اگر چه ممکن است این واقعنگاری نیز صددرصد مطابق با واقعیت نباشد اما قریب به اتفاق با واقعیت مطابق است. اما رویکردی که از سوی افراد ایدئولوژیک مطرح میشود متاسفانه عموما واقعیت این موضوع را جور دیگر بیان میکند.
در دوره معاویه، امام حسن (ع) نیز همان هدفی را دنبال میکردند که امام حسین (ع) در دوره یزید دنبال تحقق آن بودند. اما تاکتیکها تفاوت داشت.
وی با طرح این پرسش که چرا در هر دورهای به فراخور پرسش جامعه به یک امام خاص پرداخته میشود، گفت: چرا در این دوره اصلا از امام حسن (ع) صحبتی نیست؛ یا به همین ترتیب از امام کاظم (ع)؟ درحالیکه ایشان گامهای مهمی را در گسترش تشکیلات «وکالت» و گماردن افراد نفوذی در تشکیلات سیاسی و حکومتی عباسیان، به عنوان دو اقدام مهم برای حفظ شیعیان از خطر انجام دادند.
وی افزود: در دورهای که بستر را برای کار دیگری نیاز داشتند، مثلا بر موضوع «مداد العلما افضل من دماء الشهدا»، نگاه به امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تأکید میشود. خیلی دور از انصاف است که صرفا به امام حسین (ع) آن هم صرفا یک بعد از زندگی ایشان بپردازیم و آن را بررسی و برجسته کنیم در حالی که هدف و رویکرد امامان ما در مجموع واحد بوده است و مجموع این رویکرد باید مورد توجه قرار بگیرد.
حضرتی با بیان اینکه هدف تمامی امامان ما یک موضوع واحد و اصلاح جامعه است، گفت: هدف به معنای فلسفه است که در تمامی این بزرگان مشترک و واحد بوده و امام رضایی که بیعت را میپذیرد، امام حسینی که قیام میکند یا امام سجادی که دعا میکند، همه و همه به دنبال تحقق هدف اصلاح هستند. ما هدف این امامان را متفاوت نمیدانیم، همانگونه که انبیای الهی به دنبال اصلاح بودند، امامان ما نیز همان مسیر را با شکل و راهبردهای متناسب هر برهه دنبال کردند.
وی با بیان اینکه در خصوص هدف قیام امام حسین (ع) نیز حرفهای مختلفی گفته شده است، اظهار کرد: اغلب آنان با وجود تمام احترامی که برایشان قائلیم، مسیر را اشتباه رفتند. عمل به تکلیف، امر به معروف و نهی از منکر و یا شهادت به عنوان هدف از سوی بزرگان بیان شده است، در حالی که اینها ابزاری برای اصلاح جامعه هستند. جنگ هم همینطور است و شهید شدن هدف نیست. ما در جنگ به دنبال هدفی مقدس هستیم که اگر در آن راه شهید هم شویم ارزشمند است.
حضرتی ادامه داد: در دوره معاویه، امام حسن (ع) نیز همان هدفی را دنبال میکردند که امام حسین (ع) در دوره یزید دنبال تحقق آن بودند. اما تاکتیکها تفاوت داشت. معاویه، فردی فریبکار و سیاستمدار است که اتفاقا در فریب و همراهی افکار عمومی هم موفق عمل میکند. در آن دوره تنها کسی است که خلیفهالله خطاب میشود. بنابراین اساسا گفتمان دیگری طرح شده است و معاویه میخواهد این باور را در جامعه جا بیندازد که نماینده بر حق خدا روی زمین است و به صورت مستقیم و بدون هیچ واسطهای، خلیفه خداست.
وی با بیان اینکه معاویه با این کار تلاش میکند عملا نبوت پیامبر را دور بزند و حرف خود را آنطور که میخواهد مطرح کند، اظهار کرد: بدیهی است وقتی پیامبر (ص) را در این ساز و کار کنار گذاشته است، به نوه او نیز تهمت خارجی بزند. حجاجبنثقفی از میان علما رأی جمع میکند و میپرسد از میان نبیالله و خلیفهالله کدام یک شأن و مقام بالاتری دارد؟ همه علما به اتفاق طومار را مبنی بر بالاتر بودن مقام خلیفهالله امضا کردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به تسلط معاویه بر فضا که در چنین شرایطی امکان قیام سیف وجود ندارد، گفت: اما شرایط در دوره خلافت یزید فرق میکند. یزید فردی شرابخوار و میمونباز است و حتی ظواهر دین را رعایت نمیکند. بر همین اساس، مبارزه امام حسین (ع) نیز آشکارتر میشود و شکل رادیکالتری به خود میگیرد. زیرا حاکمیت قصد دارد همهچیز را نفی کند و اسلامی وارونه ارائه دهد. کاری که با معاویه آغاز شد و یزید ادامه داد. به همین خاطر هر چه کردند امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرد. معاویه، حکومتی را بهدست یزید سپرد که معارض نداشت و بدون چالش بود. اما یزید شخصیتی نداشت که بتواند در ادامه راه موفق باشد.
بد نیست نگاه نواندیشان اهل سنت را بدانیم بهطوریکه برخی معتقدند یزید و معاویه لعین هستند و حتی عاشورا را روز رستگاری اسلام میدانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با تأکید بر اینکه باید امام حسین (ع) تاریخی را از میان شواهد، قراین و اسناد جستوجو کنیم، گفت: حتی بر اساس قضاوت عقل نیز شهادت نمیتواند هدف غایی امام حسین (ع) باشد، بلکه وسیلهای بود برای تحقق آرمان اصلاحگری. در مورد اینکه برخی از بزرگان، شهادت را هدف امام حسین (ع) بیان کردهاند، خودشان باید پاسخ بدهند اما عقل میگوید هیچکدام از موارد یادشده هدف نیست.
حضرتی، یکی از دلایل موفقیت واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) را توانمندی این حرکت در بازتولید خود در دوران مختلف به مثابه یک فرآیند و فراتر از یک رویداد دانست و گفت: در مورد میزان موفقیت امام حسین (ع) نیز بستگی دارد که موفقیت را چه تعریف کنیم. برخی از رویدادهای تاریخی خودشان را در تاریخ بازتولید میکنند. عاشورا بهطور مکرر در تاریخ بازتولید شده است و جوامع بر حسب منافعشان و پرسشهایی که دارند به این واقعه رجوع و آن را بازتولید میکنند. عاشورا اما یک رویداد نیست بلکه یک فرآیند است که در تاریخ خود را بازتولید میکند.
وی افزود: در مقابل میبینیم که بسیاری از وقایع، جریانها، افراد و تفکرها در حد یک رویداد باقی ماندند و نتوانستند در طول دوران گوناگون تاریخی بازتولید کنند. بنابراین از تاریخ حذف شدند یا در حد همان رویداد باقی ماندند. ما رفتار امامان را نباید بر اساس گفتمان سیاسی هر دوره تحلیل کنیم، یا اینکه چند سال، چه قدر و بر چه پهنهای حکومت کردند ملاک موفقیت آنان نیست. مثلا عثمانیها بیش از ۶۵۰ سال حکومت کردند اما اکنون جز اندک نشانههایی در حد و اندازه یک رویداد از آنان باقی نمانده است. اما امامان با صلح، جنگ، قیام، بیعت، دعایشان و علمشان چیزی را دنبال کردند که آنان را ماندگار کرد که جز اسلام واقعی نیست.
حضرتی گفت: من عاشق امام حسین (ع) هستم و معتقدم اگر اعتقادی به اسلام وجود دارد، به مدد کار بزرگ ایشان است و گامی که ایشان برداشت ملاکی به دست ما داد تا بتوان میزان نزدیکی به اسلام واقعی و حقیقت را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. توجه به فضای تبلیغاتی سو در آن دوره نیز اهمیت چنین کاری را دو صد چندان میکند. نباید افراد مخالف اسلام را به دید افرادی حقیر که به خاطر منافع خرد خودشان دست به جنایتهایی مثل قتل امام علی (ع) در محراب مسجد بزنند، بنگریم. چرا که این افراد زیر فشار شدید تبلیغاتی و ترویجی که معاویه مبدع آن بود قرار داشتند و اگر امام حسین (ع) و دیگر امامان ما در مقابل این جریان نمیایستادند، معلوم نبود چه سرنوشتی داشتیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: جامعه امروزی هر چه جلوتر میرود بیشتر از قبل به درک حقیقت مسیری که توسط امام حسین (ع) آغاز شد، میرسد. بد نیست نگاه نواندیشان اهل سنت را بدانیم بهطوریکه برخی معتقدند یزید و معاویه لعین هستند و حتی عاشورا را روز رستگاری اسلام میدانند. نباید فراموش کنیم این حرفهای مسلمان نواندیش اهل سنت است، اهل سنتی که تندروهایش معتقدند کشته شدن در کربلا سزای کار حسین (ع) بود. این آگاهی و اصلاح، ناشی از عمق تأثیر عاشورا و کار امام حسین (ع) است که باید به مثابه میراثی گرانسنگ حفظ شود.
وی با بیان اینکه اگر چه یزید تلاش کرد با لابیگریها و فریبکاری بیعت امام حسین (ع) را بگیرد اما امام حسین (ع) نپذیرفتند، افزود: نکته مهم اینجاست اباعبدالله (ع) در طول دوران امامت خویش، نه تنها سکوت نکردند بلکه به تمامی مسائل پیرامون، با تدبیر و مبتنی بر شرایط واکنش مناسب نشان دادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به این که گفته میشود امام حسن (ع) در زمان معاویه سکوت کردند و با بیعتشان، اقدامی بر علیه کارشکنیهای خلافت نکردند، اظهار کرد: این موضوع که ابدا درست نیست و نه تنها امام حسن (ع) بلکه همه امامان ما، به شکل خاص و منحصر به دوران خود، علیه انحرافها و کژیها ایستادند ولی این کار را با راهبرد و استراتژی، متناسب با اولویتها و شرایط انجام دادند.
وی با بیان اینکه متأسفانه شرایط سیاسی هر دوره و وضعیت نگاه ما، به خوانش از دوران مختلف امامان اثرگذار است و به فراخور، هر دوره از امام حسین (ع) و دیگر امامان را از منظر خاصی خوانش کردهایم، گفت: هنوز هم صلح امام حسن (ع) و بیعت امام رضا (ع) واضح و شفاف تبیین نشده و برای ما محل پرسش است. با چنین نگاهی رویدادهای تاریخی را نمیتوان بر مبنای واقعیت تجزیه و تحلیل کرد و با در نظر گرفتن اقتضائات و منافع خود، تا حد ممکن نه تنها ۶ ماه پایانی امامت بلکه دوران ۱۰ ساله امام حسین (ع) را نیز دستخوش تحریف ساختهایم.
حضرتی گفت: شرایط امام حسین (ع) در آن دوران و با توجه به نظام گسترده تبلیغاتی معاویه، بهگونهای نبود که همراهی گروه اجتماعی قوی را با نگاه ایشان همراه کند. امام حسین (ع) را در واقعه عاشورا در مجموع ۷۲ نفر همراهی میکنند که ۲۵ نفر آن از خانواده و اقوام ایشاناند. واقعیت این قیام شفاف و صریح است و جز اینکه امام حسین (ع) نمیخواهد بیعت کند چیز دیگری نیست.
نباید واقعیت تاریخی امام حسین (ع) را به نفع یک تفکر، ایدئولوژی یا گروه مصادره به مطلوب کنیم.
این پژوهشگر تاریخ با تاکید بر اینکه تاریخ را باید آنگونهای که به واقع رخ داده است ببینیم، افزود: تاریخنگاری یک علم است و کسانی که میخواهند در حوزه امام حسین (ع) کاری کنند خواه ناخواه به حوزه این علم وارد میشوند، آنها باید در نظر داشته باشند نگرش ایدئولوژیک به واقعیت تاریخی یا قصهپردازی و تعبیرها به مثابه تاریخ، بدترین نوع تاریخنگاری است. این نوع نگاه، شناخت از حقایق را دچار انحراف میکند. بنابراین علم تاریخنگاری الزاماتی دارد که بدون رعایت این الزامها نمیتوان به یک تاریخ واقعی یا نزدیک به واقع رسید. ما نباید واقعیت تاریخی امام حسین (ع) را به نفع یک تفکر، ایدئولوژی یا گروه مصادره به مطلوب کنیم.
حضرتی در ادامه بیان کرد: تاریخنگاری ویژگیها و شرایط خاصی را داراست که به شدت متأثر از زیستبوم، جهان و شرایط محیطی آن است. هر واقعه تاریخی وابسته به شرایط و محیط خودش است و در عمل تاریخنگار کاملا بیطرف نداریم. باید توجه داشت در این تاریخنگاری تا چه اندازه میخواهیم بر روی جامعه، خواستها و شرایط جامعه خود توجه کنیم یا صرفا به دنبال واقعیت تاریخ هستیم؟ آیا میخواهیم حسین (ع) را بشناسیم یا بر مبنای نیاز جامعه و برای پرسش به پاسخهای زمانه خود به تعریف حسین (ع) بپردازیم؟
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در بسیاری موارد برای پاسخ دادن به پرسشهای جامعه، از تاریخ امام حسین (ع) استفاده و ایشان را برای نیاز جامعه تعریف کردهایم، گفت: این کار مهمترین خطا و بزرگترین آفت تاریخنگاری است و ضمن آنکه از واقع امر فاصله میگیرد، زمینه انحراف و انحطاط را فراهم میکند.
حضرتی یکی از رویکردها به تاریخ امام حسین (ع) و عاشورا را حماسی و انقلابی برشمرد و گفت: در دوران صفویه «ابومسلمنامه» به اوج خود میرسد. ابومسلمنامه در واقع حماسهای است برگرفته از زندگی ابومسلم خراسانی و درگیری با مروان آخرین خلیفه امویان به عنوان نیروی بیگانه و ضد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که به پیروزی ابومسلم و انقراض امویان میانجامد. این حماسه با افسانه بسیار مخلوط شده است و زندگی و زاده شدن و نسب ابومسلم به صورت افسانهای روایت میشود. اما با روی کار آمدن صفویه به مثابه یک حاکمیت حقه و ناجی مردم، حاکمیتی که مدعی است دولت امام زمان (عج) را نمایندگی میکند و همان حکومت ایدهآل و واقعی اسلامی معرفی میشود، میبینیم که «گریهنامهها»، کتب با رویکرد گریه، تشنگی و مظلومانه، عموما با گفتمان غمگنانه رواج مییابد.
جامعه ایران با توجه به حضور در فضای انقلابی، همچنان بر موضوع انقلابیگری و حماسه امام حسین (ع) تأکید دارد.
وی با بیان اینکه پس از روی کار آمدن صفویان رویکرد پرداختن به امام حسین (ع) از حالتی انقلابی به غمگنانه تغییر مییابد، گفت: رویکرد به امام حسین (ع) در این دوره، دیگر رنگ و بویی از انقلاب و حماسه ندارد، چرا که دیگر حماسه و انقلاب هدف نیست انگار اساسا با رسیدن حکومت حقه به مسند قدرت، دیگر نیازی به انقلاب نداریم! حاکمیت حقه روی کار آمده است و ضرورتی برای انقلاب و حماسه وجود ندارد.
حضرتی ادامه داد: یا مثلا در دهه ۵۰ بیشترین رویکرد به امام حسین (ع) مجددا انقلابی است، چون شرایط طوری است که جامعه یک حسین انقلابی میخواهد. در این دوره، کتابهایی چون حماسه حسینی شهید مطهری، حسین وارث آدم مرحوم شریعتی یا شهید جاوید آیتالله صالحی نجفآبادی به چاپ یا انتشار مجدد میرسد.
این استاد دانشگاه گفت: بنابراین، امام حسین (ع) که عوض نشده و تغییری در هدف و رویکردهای ایشان رخ نداده است اما ایشان را به فراخور نیاز و منافع در هر دورهای به شکلی متفاوت تعریف میکنند و به فراخور نیاز، گاهی وی را مصلح و گاهی هم مظلوم تعریف میکنیم.
حضرتی با بیان اینکه چگونگی تصویر ارائه شده از امام حسین (ع) و قیام ایشان، جای بحث جدی دارد، اظهار کرد: هدف امام حسین (ع)، به بیان مطهری امر به معروف و نهی از منکر، به بیان شریعتی شهید شدن و به همین ترتیب موارد مختلفی به عنوان هدف ایشان تعریف میشود. در زمانهایی که فضای انقلابی در جامعه فروکش کرده، بر فضای گریه و اشک و آه تأکید شد، اما جامعه ایران با توجه به حضور در فضای انقلابی، همچنان بر موضوع انقلابیگری و حماسه امام حسین (ع) تأکید دارد.
وی با تأکید بر این که شناخت و تعریف عاشورا باید با یک تاریخنگاری مبتنی بر اسناد متقن صورت بگیرد، گفت: اگر چه ممکن است این واقعنگاری نیز صددرصد مطابق با واقعیت نباشد اما قریب به اتفاق با واقعیت مطابق است. اما رویکردی که از سوی افراد ایدئولوژیک مطرح میشود متاسفانه عموما واقعیت این موضوع را جور دیگر بیان میکند.
در دوره معاویه، امام حسن (ع) نیز همان هدفی را دنبال میکردند که امام حسین (ع) در دوره یزید دنبال تحقق آن بودند. اما تاکتیکها تفاوت داشت.
وی با طرح این پرسش که چرا در هر دورهای به فراخور پرسش جامعه به یک امام خاص پرداخته میشود، گفت: چرا در این دوره اصلا از امام حسن (ع) صحبتی نیست؛ یا به همین ترتیب از امام کاظم (ع)؟ درحالیکه ایشان گامهای مهمی را در گسترش تشکیلات «وکالت» و گماردن افراد نفوذی در تشکیلات سیاسی و حکومتی عباسیان، به عنوان دو اقدام مهم برای حفظ شیعیان از خطر انجام دادند.
وی افزود: در دورهای که بستر را برای کار دیگری نیاز داشتند، مثلا بر موضوع «مداد العلما افضل من دماء الشهدا»، نگاه به امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تأکید میشود. خیلی دور از انصاف است که صرفا به امام حسین (ع) آن هم صرفا یک بعد از زندگی ایشان بپردازیم و آن را بررسی و برجسته کنیم در حالی که هدف و رویکرد امامان ما در مجموع واحد بوده است و مجموع این رویکرد باید مورد توجه قرار بگیرد.
حضرتی با بیان اینکه هدف تمامی امامان ما یک موضوع واحد و اصلاح جامعه است، گفت: هدف به معنای فلسفه است که در تمامی این بزرگان مشترک و واحد بوده و امام رضایی که بیعت را میپذیرد، امام حسینی که قیام میکند یا امام سجادی که دعا میکند، همه و همه به دنبال تحقق هدف اصلاح هستند. ما هدف این امامان را متفاوت نمیدانیم، همانگونه که انبیای الهی به دنبال اصلاح بودند، امامان ما نیز همان مسیر را با شکل و راهبردهای متناسب هر برهه دنبال کردند.
وی با بیان اینکه در خصوص هدف قیام امام حسین (ع) نیز حرفهای مختلفی گفته شده است، اظهار کرد: اغلب آنان با وجود تمام احترامی که برایشان قائلیم، مسیر را اشتباه رفتند. عمل به تکلیف، امر به معروف و نهی از منکر و یا شهادت به عنوان هدف از سوی بزرگان بیان شده است، در حالی که اینها ابزاری برای اصلاح جامعه هستند. جنگ هم همینطور است و شهید شدن هدف نیست. ما در جنگ به دنبال هدفی مقدس هستیم که اگر در آن راه شهید هم شویم ارزشمند است.
حضرتی ادامه داد: در دوره معاویه، امام حسن (ع) نیز همان هدفی را دنبال میکردند که امام حسین (ع) در دوره یزید دنبال تحقق آن بودند. اما تاکتیکها تفاوت داشت. معاویه، فردی فریبکار و سیاستمدار است که اتفاقا در فریب و همراهی افکار عمومی هم موفق عمل میکند. در آن دوره تنها کسی است که خلیفهالله خطاب میشود. بنابراین اساسا گفتمان دیگری طرح شده است و معاویه میخواهد این باور را در جامعه جا بیندازد که نماینده بر حق خدا روی زمین است و به صورت مستقیم و بدون هیچ واسطهای، خلیفه خداست.
وی با بیان اینکه معاویه با این کار تلاش میکند عملا نبوت پیامبر را دور بزند و حرف خود را آنطور که میخواهد مطرح کند، اظهار کرد: بدیهی است وقتی پیامبر (ص) را در این ساز و کار کنار گذاشته است، به نوه او نیز تهمت خارجی بزند. حجاجبنثقفی از میان علما رأی جمع میکند و میپرسد از میان نبیالله و خلیفهالله کدام یک شأن و مقام بالاتری دارد؟ همه علما به اتفاق طومار را مبنی بر بالاتر بودن مقام خلیفهالله امضا کردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به تسلط معاویه بر فضا که در چنین شرایطی امکان قیام سیف وجود ندارد، گفت: اما شرایط در دوره خلافت یزید فرق میکند. یزید فردی شرابخوار و میمونباز است و حتی ظواهر دین را رعایت نمیکند. بر همین اساس، مبارزه امام حسین (ع) نیز آشکارتر میشود و شکل رادیکالتری به خود میگیرد. زیرا حاکمیت قصد دارد همهچیز را نفی کند و اسلامی وارونه ارائه دهد. کاری که با معاویه آغاز شد و یزید ادامه داد. به همین خاطر هر چه کردند امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرد. معاویه، حکومتی را بهدست یزید سپرد که معارض نداشت و بدون چالش بود. اما یزید شخصیتی نداشت که بتواند در ادامه راه موفق باشد.
بد نیست نگاه نواندیشان اهل سنت را بدانیم بهطوریکه برخی معتقدند یزید و معاویه لعین هستند و حتی عاشورا را روز رستگاری اسلام میدانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با تأکید بر اینکه باید امام حسین (ع) تاریخی را از میان شواهد، قراین و اسناد جستوجو کنیم، گفت: حتی بر اساس قضاوت عقل نیز شهادت نمیتواند هدف غایی امام حسین (ع) باشد، بلکه وسیلهای بود برای تحقق آرمان اصلاحگری. در مورد اینکه برخی از بزرگان، شهادت را هدف امام حسین (ع) بیان کردهاند، خودشان باید پاسخ بدهند اما عقل میگوید هیچکدام از موارد یادشده هدف نیست.
حضرتی، یکی از دلایل موفقیت واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) را توانمندی این حرکت در بازتولید خود در دوران مختلف به مثابه یک فرآیند و فراتر از یک رویداد دانست و گفت: در مورد میزان موفقیت امام حسین (ع) نیز بستگی دارد که موفقیت را چه تعریف کنیم. برخی از رویدادهای تاریخی خودشان را در تاریخ بازتولید میکنند. عاشورا بهطور مکرر در تاریخ بازتولید شده است و جوامع بر حسب منافعشان و پرسشهایی که دارند به این واقعه رجوع و آن را بازتولید میکنند. عاشورا اما یک رویداد نیست بلکه یک فرآیند است که در تاریخ خود را بازتولید میکند.
وی افزود: در مقابل میبینیم که بسیاری از وقایع، جریانها، افراد و تفکرها در حد یک رویداد باقی ماندند و نتوانستند در طول دوران گوناگون تاریخی بازتولید کنند. بنابراین از تاریخ حذف شدند یا در حد همان رویداد باقی ماندند. ما رفتار امامان را نباید بر اساس گفتمان سیاسی هر دوره تحلیل کنیم، یا اینکه چند سال، چه قدر و بر چه پهنهای حکومت کردند ملاک موفقیت آنان نیست. مثلا عثمانیها بیش از ۶۵۰ سال حکومت کردند اما اکنون جز اندک نشانههایی در حد و اندازه یک رویداد از آنان باقی نمانده است. اما امامان با صلح، جنگ، قیام، بیعت، دعایشان و علمشان چیزی را دنبال کردند که آنان را ماندگار کرد که جز اسلام واقعی نیست.
حضرتی گفت: من عاشق امام حسین (ع) هستم و معتقدم اگر اعتقادی به اسلام وجود دارد، به مدد کار بزرگ ایشان است و گامی که ایشان برداشت ملاکی به دست ما داد تا بتوان میزان نزدیکی به اسلام واقعی و حقیقت را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. توجه به فضای تبلیغاتی سو در آن دوره نیز اهمیت چنین کاری را دو صد چندان میکند. نباید افراد مخالف اسلام را به دید افرادی حقیر که به خاطر منافع خرد خودشان دست به جنایتهایی مثل قتل امام علی (ع) در محراب مسجد بزنند، بنگریم. چرا که این افراد زیر فشار شدید تبلیغاتی و ترویجی که معاویه مبدع آن بود قرار داشتند و اگر امام حسین (ع) و دیگر امامان ما در مقابل این جریان نمیایستادند، معلوم نبود چه سرنوشتی داشتیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: جامعه امروزی هر چه جلوتر میرود بیشتر از قبل به درک حقیقت مسیری که توسط امام حسین (ع) آغاز شد، میرسد. بد نیست نگاه نواندیشان اهل سنت را بدانیم بهطوریکه برخی معتقدند یزید و معاویه لعین هستند و حتی عاشورا را روز رستگاری اسلام میدانند. نباید فراموش کنیم این حرفهای مسلمان نواندیش اهل سنت است، اهل سنتی که تندروهایش معتقدند کشته شدن در کربلا سزای کار حسین (ع) بود. این آگاهی و اصلاح، ناشی از عمق تأثیر عاشورا و کار امام حسین (ع) است که باید به مثابه میراثی گرانسنگ حفظ شود.
مرجع : کرب و بلا