تاریخ انتشار
شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۶
۰
کد مطلب : ۳۲۲۹۴
حجت‌الاسلام رضا محمدی

کربلا در اربعین به کمال رسید/ فساد و سیاسی و اقتصاد منجر به واقعه عاشورا شد

کربلا در اربعین به کمال رسید/ فساد و سیاسی و اقتصاد منجر به واقعه عاشورا شد
به مناسبت در پیش بودن اربعین حسینی نشستی را با حضور حجت‌الاسلام والمسلین رضا محمدی کارشناس دینی با عنوان «چرایی وقوع کربلا» برگزار کردیم، حجت‌الاسلام محمدی در این گفت‌وگو با اشاره به اینکه ریشه حادثه کربلا را باید بعد از رحلت پیامبر(ص) و حتی قبل‌تر از آن جستجو کرد، نداشتن بینش سیاسی، نقش دست‌های پشت‌پرده در سکولاریزه کردن جامعه نبوی و تغییر ارزش‌ها را عوامل انحطاط،‌ سقوط و تباهی جامعه اسلامی در سال 61 هجری توصیف کرد، قسمت پایانی این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:
 

*در روز عاشورا امام حسین(ع) رو به سپاه دشمن اشاره به این موضوع می‌کنند که شکم‌های آن‌ها از حرام پر شده است به همین دلیل سخنان حضرت(ع) را متوجه نمی‌شوند، ریشه این امر به چه مسأله‌ای باز می‌گردد؟
-این مسأله به انحراف اخلاقی از زمان خلیفه دوم باز می‌گردد، زیرا قوانینی را وضع کرد که در نتیجه آن از لحاظ اقتصادی جامعه کاملاً ظالمانه شد، اختلافات طبقاتی عجیبی در جامعه شکل گرفت که اصلاً قابل تصور نبود، بعضی­ افراد به خاطر برخی رانت‌هایی که از بیت‌المال گرفته بودند، به ثروت‌های بادآورده‌ای دست یافتند، بعضی­ دیگر هم به شدت فقیر شدند، در کربلا بعضی افراد تنها برای چندرغاز بر بدن­‌های شهدا می‌­تاختند تا جایزه بگیرند، در تاریخ وجود دارد عبدالرحمن­ بن عوف وقتی از دنیا رفت، طلاهایش را با تبر خرد می­‌کردند تا میان ورثه تقسیم کنند.

تعیین ضریب‌های جدید برای دریافت بیت‌المال موجب اختلافات طبقاتی شد
*خود خلیفه دوم که ساده زیست بود؟
-در اینجا مشکل، سیاست است، وی در تقسیم‌بندی بیت‌المال ضریب‌های جدیدی را وضع کرد، مثلاً گفت: عرب­‌ها باید از عجم‌ها حقوق بیشتری بگیرند، در میان عرب­‌ها، قریش و در میان قریش کسانی که زودتر مسلمان شدند یا آنهایی که در جنگ بدر بودند، اختلافات این گونه ایجاد شد، در همین جامعه افرادی هم گرسنه ماندند و اختلافات طبقاتی از این زمان شروع شد، در زمان خلیفه سوم، اصلاً قانون کنار رفت و «قانون» حرف خلیفه شد، روش معاویه هم همین بود، ابوذر به او معاویه می‌گفت: این کاخ سبز که ساختی از دو حال خارج نیست یا از پول خودت است که در این صورت مُصرف هستی یا اگر از پول بیت­‌المال ساختی در این صورت هم خائن هستی.
 
پیامبر(ص) در زمان حیاتشان، حکم و فرزندش را از مدینه تبعید کرده بود، زیرا آن‌ها عنصر خطرناک بودند، بنده معتقدم اگر بخواهیم پنج‌ نفر از خیانتکاران در تاریخ نام ببریم، یکی مروان است، مروان کلکسیون خباثت است، در زمانه خلیفه اول، خلیفه سوم به او مراجعه کرد که آنها را برگردان، خلیفه اول گفت: نه! تبعیدی پیامبر(ص) را من برنمی­‌گردام، در زمان خلیفه دوم هم موفق نشد، در زمان خودش، عمویش که حِکم بود مرده بود، مروان را برگرداند، دخترش را به مروان داد، همراه این ازدواج یک میلیون درهم هم از بیت­‌المال به او جایزه داد، مثلاً خلیفه دوم روی چه حسابی به هر کدام از همسران پیامبر 10 هزار درهم به صورت مرتب می­‌داد؟ پول­‌های اینگونه که از بیت­‌المال خرج می­‌شد، نتیجه­‌اش این شد که سیستم اقتصادی که اسلام طراحی کرده بود، کلاً منحرف و اخلاق فاسد شد، جامعه اسلامی به جای اینکه آخرت­‌گرا باشد، دنیاگرا شده بود، یک جمله‌ای امام حسین(ع) می­‌فرماید: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانون»، روز امتحان که شد دیندار کم می­‌شود، چون دنیا جای دین نشسته است.
یک سخنرانی امام حسن­ مجتبی(ع) خطاب به مردم عراق و کوفه دارد که جالب است، ایشان فرمود: زمانی شما دین­تان جلوی دنیایتان بود، یعنی دین مقدم بود، حالا در راه خدا هم می­‌جنگیدیم، اگر به غنیمتی هم رسیدیم که رسیدیم، اگر هم نرسیدیم که هیچ، هدف دفاع از دین بود، اما امروز برعکس شده است، امروز دنیای شما جلوی دین­تان است، این مسأله در زمان امام حسین(ع) به اوج خودش رسید و این یکی از ریشه­‌هایی بود که کربلا را ایجاد کرد.

چیزی که اکنون تکفیری را ساخته، همانی است که کربلا را ساخته است/در تاریخ کربلا مسأله جبرگرایی را خیلی واضح می‌­بینید
*اشاره به بی‌اطلاعی مردم آن زمان کردید، اما نمی‌توان صرف نداشتن اطلاع و آگاهی را بر بی‌بصیرتی حمل کرد، امروز بااین همه حجم اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی و اطلاع رسانی، خیل زیادی از جوانان اروپایی جذب داعش شدند، با این وجود شاید عوامل دیگری وجود داشته که بعد از 50 سال از رحلت پیامبر(ص)، نوه‌اش را به شهادت رساندند؟
-اطلاع‌­رسانی که امروز وجود دارد از دو طرف است، یعنی فقط حقایق به مردم گفته نمی­‌شود، دروغ­ و باطل هم به مردم گفته می­شود، به تفکیر­ی­‌ها چیزهایی گفتند که کارشان صددرصد درست است، به آنها هم اطلاع‌­رسانی کردند منتها اطلاعات غلط، باید توجه داشت این رسانه­‌ها مانند شمشیر دو لبه هستند، هم می‌­توانند حقایق را به مردم برسانند و هم می‌­توانند مردم را از حقایق منحرف کنند، پس اینکه رسانه­‌ها خیلی زیاد و قابل دسترس هستند، درست است. اما منبع این اطلاعات کجا است؟ این یک بحث دیگری است.
 

 
مطلب دوم اینکه چیزی که اکنون تکفیری را ساخته، همانی است که کربلا را ساخته است؛ یعنی همان انحراف در اعتقادات و جبرگرایی که معاویه به صورت رسمی بخشنامه کرد و گفته بود تا می‌­توانید مردم را به جبرگرایی دعوت کنید، در تاریخ کربلا مسأله جبرگرایی را خیلی واضح می‌­بینید، الان مشکل تکفیری­‌ها همان جبرگرایی است.
وقتی اهل­ بیت(ع) را به مجلس یزید آوردند، وی به حضرت زینب(س) چه گفت؟ «کِیف رایتِ الله و اخیک»، کار، کار خداست، همه جنایت‌­هایی که در کربلا رخ داد را خدا انجام داده است، به امام سجاد(ع) می­‌گوید: نامت چیست؟ می­‌فرماید: علی ­بن حسین، می­‌گوید: علی­ بن حسین را خدا در کربلا کشت، یعنی قاتل علی­ اکبر(ع) خدا بود، امام(ع) در پاسخ فرمود: برادری به نام علی داشتم که او را سربازان کشتند، یزید با تشر گفت: نه خدا کشته است، امام فرمود: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الانْفُسَ حِینَ مَوتِهَا»، گفت: اعدامش کنید؟ گردنش را بزنید، وقتی جواب من را می­‌دهد. در مجلس یزید بارها و بارها این را می­‌بینید که اندیشه جبرگرایانه حاکم بر جامعه اسلامی است. امروز هم مشکل جامعه اسلامی همین است، می­‌گویند کار، کار خداست و ما کاره­ای نیستیم و آیاتی هم از قرآن می‌­خوانند.
نکته دوم اینکه به جهان‌بینی آن‌ها باز برمی­‌گردد که برای عقل جایگاهی قائل نیستند، اگر از یک داعشی بپرسید شما که آدم‌ها را زنده زنده می­‌سوزانید؟ انجام این کار را عقل می­‌گوید، علم می­‌گوید یا قرآن؟! می­‌گوید: خلیفه اول این کار را کرده است و من تابع او هستم، پس عقل، علم و قرآن کنار می­‌رود، فقط به خاطر کاری که خلیفه اول کرده است، در حالی که خلیفه اول معصوم نبوده است، خلیفه‌ای که هنگام مرگش این چنین گفته است: «بر چیزی از دنیا افسوس نمی‌خورم، مگر برای سه کار که کرده‌ام و کاش نکرده بودم ... کاش خانه فاطمه (س) را حتی اگر به قصد جنگ بر ضد من بسته بودند، نگشوده بودم و دیگر آنکه کاش فجائه سلمی را نسوزانده بودم، کشته بودم یا آزاد کرده بودم، سوم آنکه کاش در روز سقیفه بنی ساعده  کار خلافت را به گردن یکی از این دو مرد عمر و ابوعبیده افکنده بودم که یکی از آن دو امیر می‌شد و من وزیر»، خودش از سوزاندن پشیمان شده بوده، اما اینها می­‌گویند چون خلیفه این کار را کرده، ما هم انجام می­‌دهیم!
متأسفانه الان در اکثر جامعه اهل سنت اندیشه اشاعره حاکم است، معتزلی که کمی عقل­‌گرا هستند کلاً منزوی شدند، زمانی در زمان مأمون عباسی قدرتی داشتند، چون مأمون از آنها طرفداری می­‌کرد، بخشی از حکومت معتصم طرفدار عقل‌گرایی بودند، ولی الان حاکمیت برای اینها می­‌گویند: ما فلان متن را داریم، ظاهر قرآن این است که اول اطرافیان خودمان را بکشیم و بعد سراغ دیگران برویم، عقل را رها کنید، هر چه می­‌خواهد بگوید! ابتدا اطرافیان خودتان را بکشید، بعد سراغ صهیونیست بروید، چون قرآن اینطوری گفته است! اینکه عقل، علم و سنت پیامبر(ص) را کنار بگذاریم، در واقع اندیشه­‌ای است که نتیجه­‌اش تکفیر، وهابیت و سلفی­‌گری می­‌شود.

پیامبری که در قرآن معرفی می‌شود با پیامبری که ابن هشام ترسیم می‌کند تفاوت دارد
*یکی از گام‌هایی که منتهی به فاجعه عاشورا شد، سکولاریته کردن جامعه اسلامی بود، در این رابطه توضیح می‌دهید؟
-در حکومت اسلامی مشخص شده است که در مقام ثبوت خدا، چه کسی حاکم باشد و شکل حکومت چگونه باشد، حال اگر از این مسیر منحرف شود،‌دیگر حکومت اسلامی نیست و لائیک می‌شود، چون منطبق بر خواست خدا نیست، بعد از رحلت پیامبر(ص)، عظمت و قداست آن حضرت را در حد عرب‌های همان زمان پایین آوردند، آن پیامبری(ص) که قرآن و نهج‌البلاغه معرفی می‌کند با آن پیامبری(ص) که سیره طبری و ابن هشام معرفی می‌کند از زمین تا آسمان متفاوت است، آن پیامبر(ص)، رسول خدا و معصوم است «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» اما در سیره ابن­‌ هشام و طبری یک انسانی مانند دیگران است، این یعنی مسیر منحرف شده است.

کسی که نمی­‌داند پس نمی‌تواند جلودار باشد
*در زمان نزدیک به پیامبر(ص) این تصویرسازی شده بود؟
-بله! بعد از رحلت پیامبر(ص) گفتند، چه تفاوتی دارد، پیامبر(ص) می­‌گوید: حلال، من می­‌گویم: حرام! پیغمبر یکی بود، من هم یکی، او می‌­گوید از این راه بروید، من هم می­‌گویم از آن راه بروید، این یعنی از مسیر منحرف شدن، حجاج ­بن یوسف می‌گفت: عبدالملک مروان مقامش بالاتر از پیغمبر است! چون پیغمبر رسول خدا بود، عبدالملک خلیفه خدا است، این هم از آنجا شروع شد، این عرفی کردن و سکولاریزه کردن چهره پیامبر(ص) فراوان مشاهده می­‌شود. در نامه‌­ای از حضرت علی(ع) که بخش‌هایی از آن توسط سیدرضی در نهج‌البلاغه آمده است، امام(ع) به 28 عوامل انحراف از اسلام اشاره کرده‌ است.
 
این موارد را شما در تاریخ ما فراوان می‌­بینید، در احکام، در مسائل ابتدایی و حتی در مسائل سیاسی موارد فراوانی می‌‌بینیم که اگر مولا نبود و ارشاد سیاسی مولا نبود، جامعه به سمت کجی می‌­رفت. اگر بخواهیم روی اساس انگشت بگذاریم همان انحرافی بود که در اصل امامت پیش آمد که به جای امام معصوم و دارای علم لدنی کسی نشسته است که می­‌گوید من نمی‌‌دانم، از این نمی­‌دانم­‌ها فراوان است، پس کسی که نمی­‌داند پس نمی‌تواند جلودار باشد، اینها در تاریخ وجود دارد.

زیارت اربعین یکی از علامت­‌های شیعه است
*علت تأکید اهل ­بیت(ع) بر اربعین حسینی چیست؟
-اولین نکته اینکه ما فقط اربعین برای سیدالشهدا(ع) داریم، اینکه برای اموات چهلم می‌گیرند، هیچ کدام در اسلام جایگاهی ندارد، شما مجلس ختم بخواهید بروید اشکالی ندارد، اما فقط اربعین سیدالشهدا(ع) داریم، در این زمینه روایت زیاد است، روایت معروفی از امام حسن عسکری(ع) که نشانه مؤمن پنچ تا است، «علاماتُ المؤمنِ خَمس: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، وزیارتُ‌ الأربعینَ والتَّخَتُّم بِالیَمینِ...» که زیارت اربعین یکی از علامت­‌های شیعه محسوب می‌شود و مؤمن هم اینجا به معنی شیعه است.

زیارت اربعین را باید بر اساس مقتضیات امروز ارزیابی کرد/کربلا در اربعین به کمال رسید
*چرا اربعین حسینی(ع) به این شکل درآمد؟
-به چند محور باید دقت کرد، اولاً بعضی اعداد، دو جایگاه دارند، یک جایگاه ریاضی است، 40 یعنی 4 ضربدر 10، یا 1+39 یا 7 یعنی 6+1، اینها جایگاه ریاضی این اعداد است، یک جایگاه دیگری هم دارند، 7 یعنی همه، 7 عالم، 7 اقلیم، 40 یعنی کامل، تمام، هزار یعنی زیاد، حقیقتاً وقتی انسان دقت می‌کند می‌­بیند یک حرکت حساب­‌شده الهی است که همه پیامبران، امامان و خود سیدالشهدا(ع) و اهل بیتش بعد از شهادت او همه با طرح نقشه دقیق حرکت را شروع کردند و به انجام رساندند.
کمال این حرکت در اربعین محقق می­‌شود، یعنی کربلا در اربعین به بار نشست و به کمال رسید، مقدمه­‌اش از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شد، اگر صلح امام حسن مجتبی(ع) نبود، کربلا به این عظمت و شکوه واقع نمی­‌شد، اما چه زمانی تمام شد و به کمال خودش رسید؟ در اربعین بود که رسالت تمام شد، تا روز عاشورا مرحله اول قیام تمام شد، ظهر عاشورا نقش شهدای کربلا تمام شد، یک مرحله دیگری شروع شد که اهمیتش کمتر از مرحله قبلی نبود، یعنی مرحله پیام­‌رسانی اهل­ بیت(ع) که نقشش کمتر از مرحله شهادت شهدای کربلا نبود، واقعاً اگر اهل ­بیت(ع) نقش خوبی را ایفا نمی‌‌کردند، کربلا به بار نمی­‌نشست.
دوم اینکه از لحاظ تاریخی حوادثی در این روز اتفاق افتاده است، یکی آمدن جابر عبدالله انصاری که شخصیت بزرگی است، همچنین آمدن اهل­ بیت(ع) به کربلا در همان سال اول، برگرداندن سرهای شهدا و ملحق کردن به بدن­ها در این روز عواملی است که این روز را یک روز ممتاز در تاریخ کربلا کرده است. مطلب بعدی اینکه امروز پیاده‌­روی اربعین و زیارت اربعین را باید بر اساس مقتضیات امروز ارزیابی کرد و بعد ­ببینیم عجب عظمت و آثاری دارد، قبل از آن هم زیارت بود، اما امروز یک جلوه و جایگاه دیگری پیدا کرده است.

لزوم توجه به سازماندهی بهتر، عالمانه‌­تر و عاقلانه‌تر در پیاده‌روی اربعین
*در پیاده­‌روی اربعین باید به چه اموری توجه شود؟
-به طور کلی فکر می‌­کنم، اگر به این دو کار بیشتر بیشتر توجه شود، نتیجه بهتر خواهد بود، یکی سازماندهی دقیق­‌تری شود تا تبعات و خطرات کمتری داشت باشد، اینکه سازماندهی بهتر، عالمانه‌­تر و عاقلانه‌تر باشد، دوم اینکه تبلیغات بیشتری روی آن انجام شود، الان به شکل سنتی تبلیغ می‌­شود، خبرگزاری­‌ها و رسانه­‌ها می­‌روند مصاحبه می­‌کنند، فیلمبرداری می‌‌کنند، اما روی این قضیه فیلم و سریال ساخته نمی­‌شود، کارهای هنری انجام نمی‌­شود، در این رابطه رمان و کتاب نوشته نمی‌­شود، این امر مستلزم آن است که نشست­­‌های تخصصی باشد، عده‌­ای از کارشناسان دور هم جمع شوند و ببینند از لحاظ هنری، تبلیغی و فرهنگی چه کارهای بهتر و دقیق‌تری می­‌شود انجام شود و در واقع چطور می­‌شود بهره بیشتری از این قضیه برد؟ من فکر می‌­کنم تا الان 30 درصد از ظرفیت­‌ها و پتانسیلی که این قضیه دارد استفاده و بهره‌برداری کردیم.
مرجع : فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما