کد مطلب : ۳۲۳۰۵
خطر در کمین رسانه شیعی
حجت الاسلام مهراب صادقنیا
عزاداری و سوگ دینی یکی از مهمترین مؤلفههای هویت شیعه در دنیای معاصر است. بدون تردید هیچ مذهبی به اندازه ی تشیع دارای سوگ دینی و نیز آئینهای سوگواری نیست. در سال مناسبتهای زیاد و البته رو به افزایشی هست که سبب میشود میلیونها انسان در سراسر جهان از ایران و عراق و لبنان و سوریه و بحرین گرفته تا هند و پاکستان و حتی کشورهای اروپایی، اجتماعات شورانگیز عزاداری برپا کنند و هویت دینی خود را بازسازی کرده و نمایش دهند. امروزه سوگ شیعی با کارکردهای ویژه اش یک رسانهی بی مانند به شمار می آید. نظام ارزشی و نیز اخلاقی شیعی و آموزههای مبنایی شیعه با همین رسانه نسل به نسل منتقل شده و اسباب پیوستگی عمیق شیعیان را فراهم آورده. مشارکت در این سوگ راهی است برای انتقال آموزههای مذهبی و نیز همانند شدن افراد.
نظام الگودار فرهنگی تشیع بر محور عزاداری و آئینهای سوگواری، با برانگیختن احساسات و عواطف انسانی، ضمن برقراری تعامل و گرد هم آوردن افراد و گروهها، سبب نوعی جامعهپذیری و پیوند میان نسلی شده است.
آئینهای عزاداری شیعیان همواره از عناصر و مؤلفه هایی بهره برده است. از نظر تاریخی، شعرخوانی و مدّاحی، همواره بخش جدایی ناپذیر این آئینها بوده است. شاعران و مدّاحانی که با تصویرسازی مصیبتهای جانکاهی که تاریخ تشیع آنها را روایت میکند، کوشیدهاند بر ابعاد عاطفی و نیز تشدید احساس غم و هیجان سوگواری بیافزایند و کِشش این مراسمها را افزایش دهند. صدای خوش و موسیقی کلام شاعران و مدّاحان کارکردهای عزاداری را بیشتر کرده است. نوحه و شعرخوانی مداحان در این مراسمها تأثر و اندوه مشارکت کنندگان در مراسم عزاداری را برانگیخته و زمینه انتقال مفاهیم و آموزههای مذهبی را فراهمتر کرده است.
عناصر سوگ شیعی
سوگواریهای شیعی همواره از سه عنصر مهم «اعتراض»، «شور و حماسه»، و «گریه و اشک» برخوردار بودهاند. روح اعتراض موجود در عزاداری برای امامان معصوم و بویژه عزاداریهای عاشورا، خود را در راهپیمایی عزاداران نشان میداد. تاریخ سوگ شیعی نشان میدهد همواره در پس اشک و آه شعیان، اعتراض به عوامل پیدایش این رخداد وجود داشته است. شیعیان در عزاداریهای خود همواره از کسانی که این مصیبتها را به خاندان رسول خدا تحمیل کرده اند بیزاری جسته و به آنها اعتراض کرده اند. از این نظر عزاداریهای عاشورا روحیه ی انقلابیگری و خلق حماسه و مبارزه را در میان شیعیان افزایش میداد. شور و حماسه، به عنوان دومین عنصر عزاداریهای شیعی، زمینه را برای تجلیل از شکوه و عظمت مصائب و نیز فضایل حضرات معصومین علیهم السلام فراهم می آورده است.
سوگ شیعی هیچ گاه به معنای عجز و لابه و ناله از سر بیچارگی و استیصال نبوده است. شیعیان همواره از حماسههای با شکوه بزرگان خود سخن گفته اند. عنصر سوم و همیشه حاضر در سوگ شیعی گریاندن و گریستن است. به قول استروثمان «سوگ شیعی کسانی را به خود جذب کرده است که آماده گریستن برای ماتم امامان خود باشند.»
اگر چه این سه عنصر هرگز به مثابه سه بخش تفکیک شده و از هم متمایز در سوگ شیعی نیستند؛ بلکه یک کیفیتاند که در همه ی ارکان عزاداری دینی شیعی وجود داشتهاند. به این معنا که هر بخشی از عزاداری و هر کنشی در این آئینها، باید این سه کیفیت را در خود داشته باشد؛ با این حال، مدّاحان بیشتر در بعد عاطفی و گریاندن و اشک و آه مشارکت کنندگان نقش ایفا کرده اند. نقش آنان ضمنی و در بردارندهی عناصر اعتراض و حماسه و معطوف به گریاندن مردم بوده است.
سوگ دینی و نه سوگ عرفی
نکتهی مهم در این میان این است که سوگ شیعی با عناصر یاد شده و همهی کنشگرانش یک امر قدسی و دینی بوده است. عزاداریهای شیعی محلی برای افزایش و تراکم اخلاق و ارزشهای دینی بودهاند. مشارکت کنندگان در این عزاداریها با قصد قربت و البته با هدف نزدیک شدن به امور قدسی و مشخصاً با هدف نزدیک شدن به خدا به عزاداری آمده و می آیند. عزاداران شیعی با این عمل نوعی احساس تطهیر و نزدیکی به خدا داشته اند. این امر برای آنان نوعی کامیابی، امیدواری، و نشاط ناشی از رستگاری به همراه داشته است. از همین روی است که شاعر، مدّاح، سخنران، تعزیهخوانی و حتی آبدارچی مراسمهای مذهبی شیعیان برای مردم دارای احترام و ارزش معنوی بوده و انتظار می رفته که اخلاقیتر از دیگران رفتار و زندگی کنند.
شیعیان در این مراسم نذری داده و برای استجابت حاجات خود به علم و کتل این عزاداریها دخیل میبستهاند.
دینی بودن سوگ شیعی میتواند معنا و یا نتیجهی دیگری نیز داشته باشد. وقتی عزاداری شیعیان امری مقدس و دینی باشد، لازم است که توسط نهاد دین مدیریت شود. و به همین دلیل است که مدیریت و برنامهریزی عزاداری شیعیان همواره با اشراف علمای دین بوده است. شعر و نوحه و متن مرثیهای که خوانده میشد و سخنران و مدّاح همواره با نظر علمای دین گزینش شده و به کار گرفته میشدهاند. حضور روحانیت در این مراسم همواره ضامن دو چیز بوده است: نخست حفظ کیفیتهای سه گانهی پیش گفته و دوم: حفظ وجه دینی بودن و وجه اخلاقی بودن این سوگواریها. روحانیان برای تأکید بر ارزشها و نظام باور داشتی شیعی بر منبر میشده و سخنرانی میکردند و در انتهای منبر آنان مدّاحان شعری خوانده و مرثیهای میگفتند. این تصویر و مدل، نشان میداد که مدّاحی یک بخش ضمنی از سوگ شیعی و یک کنش دینی است که تنها در پیوند با روحانیت و علمای دین معنا دارد.
تحولات سوگ معاصر شیعی
تحولات عزاداری در روزگار ما بسیار پرشتاب است. جهان پیچیده و شبک های، تغییر نظامهای ارزشی از سنتی به مدرن، و تحولات جمعیتی و اجتماعی سبب شده تغییرات زیادی در ساحتهای مختلف دینداری و از جمله عزاداری پدید آید. در خصوص مدّاحی میتوان به این موارد اشاره کرد:
مدّاحی به مثابه کنشی فرهنگی
تأکید بیش از اندازه بر ابعاد عاطفی عزاداری و نیز فاصله گرفتن از نظام اخلاقی و ارزشی و اعتقادی سبب شده است تا نقش روحانیان روز به روز در آئینهای عزاداری رو به کاستی برود.
در نظر برخی از هیئتها و مشارکت کنندگان در عزاداریها، روحانیان چونان سابق مشروعیّت بخش عزاداریها نیستند.
مدیریت این هیئتها کمتر احساس می کنند باید با علمای دین در این زمینه مشورت کنند. و حتی گاه که مراجع محترم تقلید شیعه از باب احساس مسئولیت دینی، نکاتی را متذکر میشوند، گوش شنوایی برای این مواعظ نیست. به بیان سادهتر مدح و مدّاحی کاسهی خود را از علما سوا کرده و به مثابه یک رفتار فرهنگی به عزاداری نگاه میکند. تفاوت اصلی کنشهای فرهنگی، به نسبت کنشهای دینی، سیالیت آنهاست. در کنش های فرهنگی رفتار اصیل از غیر اصیل تفکیکپذیر نیست. یعنی می توان تصور کرد هر روز و هر سال سبک و معنایی تازه از عزاداری پدید بیاید.
مدّاحی به مثابه صنعت
در مدل عزاداری سنتی شیعی معنویت و ارزشهای اخلاقی از اصالت اولیه برخوردار بود. مدّاحها با قصد قربت و با نیت مشارک در یک امر قدسی و به منظور دست یابی به احساس کامیابی و نشاط دینی شعر میخواندند. با این حال، جهان صنعتی امروز خیلی از سنتهای پیشین را دستخوش تغییر کرده است. امروزه مدّاحی یک حرفه است و مدّاحان یک صنف اجتماعی. البته هنوز هم در میان مادحین اهلبیت کم نیستند کسانی که قداست سوگ شیعی را پاس داشته و شعر ناب خود را به منظور کسب رضایت خدا و مشارکت در امری الهی میخوانند؛ ولی درآمدهای زیاد و نیز نرخهایی که گاه اسباب شگفتی و نگرانی است، و روابط پیچیدهای که در این زمینه شکل گرفته است نشان میدهد مدّاحی در مسیر دور شدن از کنش دینی و تبدیل شدن به یک صنعت است. تغییرات اجتماعی و اقتصادی و نیز مدرن شدن و نوآوریهای تکنولوژیک در این زمینه از بافت دینی مدّاحی فاصله گرفته است. صنعتی شدن مدّاحی این پدیده را بیشتر محصولانسان و خلاقیّتهای او کرده است تا بتواند از این راه درآمد بیشتری کسب کند.
مدّاحی به مثابه یک هنر
مدّاحی هیچ وقت از هنر خالی نبوده است. البته هنری که همیشه خود را تابعی از اهداف عالی عزاداری و در خدمت دین میدانسته. مدّاحان هیچ وقت به بهانه ی داشتن هنر آواز و یا موسیقی در این عرصه فعال نبودهاند. آنها همواره به عنوان کسانی که از فلسفه و اهداف عزاداری آگاهی دارند و تا اندازهی زیادی از محتوای دین مطلع هستند در این عرصه فعال بوده اند. با این حال، صنعتی شدن مدّاحی سبب شده که هنر و خلاقیتهای هنری در این عرصه اهمیت بیشتر پیدا بکند. همین که بتوان موسیقی را شناخت و صدایی خوش داشت، امکان حضور در این عرصه را فراهم آورده است.
خلاصه اینکه مسیر سوگ شیعی نگران کننده است. ابعاد عاطفی این سوگ بر منطق و حماسه و ابعاد انقلابی و حماسی آن پیشی جسته است. کارکرد تعلیمی، اخلاقی، نظمبخشی، و کنترلی رسانهی شیعه رو به کاهش است. یادم هست سال 1372 و در خطبه ی نماز جمعه قم، آیتالله جوادی آملی (حفظه الله) خطاب به روحانیان میگفتند که اجازه ندهید که نقش روحانیان در عزاداریهای شیعه کم رنگ شود و مدّاحی جای سخنرانی را بگیرد. امروزه گویا آنچه بزرگان حوزه از آن بیم داشته اند رو به رخداد است. سوگ شیعی که بخش مهمی در هویت شیعیان است، از مرجعیتهای دینی فاصله گرفته و به چشم یک رخداد فرهنگی نگریسته میشود. عرفی شدگی و غیردینی شدن میتواند رسانهی تاریخی شیعه را تهدید کند.