کد مطلب : ۳۲۳۱۲
سید جواد میری: راهپیمایی اربعین موجب خودآگاهی تشیع می شود/دوری ازروایت پوپولیستی
انتخاب موضوع، بررسی و تحلیل یک پدیده از مسائل مهم در حوزه جامعه شناسی به شمار می آید؛ در این میان یکی از مشکلاتی که پیش می آید این است که گاهی برخی از پدیده ها از چشم جامعه شناسان دور می ماند و به آنها پرداخته نمی شود، به نظر می رسد تحلیل جامعه شناختی پدیده راهپیمایی اربعین جزو این دسته از پدیده هاست که تا به حال به ابعاد جامعه شناختی آن با وجود عظمت و بزرگی اش کمتر توجه شده است. برای بحث در این باره به سراغ سید جواد میری، جامعه شناس ، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفتیم وبا او در این باره گفتگو کردیم.
*در ابتدای بحث ،اگر بخواهیم ماهیت انسانی و مذهبی راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم به چه نکاتی می شود اشاره کرد به طور کلی چه تعریفی می توان ارائه داد؟ و از چه ابعادی می توان به اربعین نگریست؟
از دید یکی از پژوهشگران آلمانی، وقتی می خواهیم در مورد ذکر مصیبت عاشورا صحبت کنیم در جوامع شیعه واسلام ، یکی از کارکرد های بزرگ آن این بود که جامعه را در طبقات مختلف درگیر این می کند که تا فرد بتواند به تطهیر برسد و پاک شود. یک فرصت هایی در جامعه ایجاد می شود که انرژی های منفی را که افراد در طی سال ها دریافت کردند و دچار افسردگی هایی شدند، مورد تطهیر قرار دهند.
زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند
اگر این ها را مقدمه بدانیم و به اربعین به این دید نگاه کنیم ، اربعین یکی از شیوه ها و پدیده های دینی است که این امکان را به جامعه می دهد که بتواند خود را متوجه اماکن مقدس بکند تا به صورت اخلاقی و معنوی در یک حالت تطهیر قرار گیرد.
این امر فقط برای شیعیان نیست ، در ادیانی مانند یهود و مسیحیت با شدت های مختلف مشاهده می شود. حال این عمل را به دور از مسائل دینی و روانشناختی ، در سطح کلان مورد برسی قرار می دهیم. آیا ما اساسا چنین رویکردی را می توانیم داشته باشیم؟ زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند.
مشاهده می شود که بعد ازسرنگونی حزب بعث و آزاد سازی عتبات یک ابعاد جدیدی را در جهان اسلام و در معادلات جهانی و کشورهای شیعی ایجاد شده است که از تمام مناطق شیعی با وجود تکنولوژی ها ، یک فضای جدید ایجاد شده که مناسک شیعی فقط برای ایران نیست یعنی از جنوب مدیترانه تا خود لبنان و دیگر مناطق جهان یک سری اتفاقات رخ داده که در این ۱۵ سال اخیر ، زیارت اربعین یک شدت بیشتری پیدا کرده است.
پدیده اربعین را اگر بخواهیم درک کنیم، نباید آن را به عنوان یک امر واحد مشاهده کنیم. در مطالعات ادیان غرب وقتی داریم در مورد پدیده های دینی سخن می گوییم، اساسا یک مفهومی را بیان می کنیم، نه فقط در غرب بلکه در کل علوم انسانی و اجتماعی، که مشخصا در مطالعات ادیان به آن پرداخته می شود. در مطالعات ادیان یک مفهومی وجود دارد که ما از آن استفاده می کنیم. این مفهوم را نظریه پردازان در حوزه مطالعات تطبیقی ادیان، مفهوم سازی می کنند و این مفهوم، همان زیارت و زائر می باشد.
زیارت و زائر از توریست جداست. مفهوم زیارت و زائر را در حوزه علوم اجتماعی مفهوم سازی می کنند که اساسا زائر چه کسی است؟ و زیارت چیست؟ و این پدیده فقط مخصوص دین اسلام نیست.ما یک پدیده ای داریم به عنوان پدیده دینی که این پدیده صورت های متفاوتی دارد. به طور مثال در اسلام، مسیحیت و دیگر ادیان، یکی از پدیده هایی را که جامعه شناسان امروز روی آن بحث می کنند، پدیده جنبش های دینی معاصر است.
این جنبش ها در جهان مدرن ایجاد شده است. بعد ها هم ممکن است با نمونه های کلاسیک، رابطه داشته باشند. به طور مثال هارکریشنا ، ممکن است از درون جریان های دینی ادیان هندویی آمده باشد ولی با آن جریان اصلی رابطه ای نداشته و حتی زاویه داشته باشد. این ها را هم مورد مطالعه قرار می دهیم.
*به لحاظ فرهنگی چگونه می توان راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم؟ چه اثرات فرهنگی می توان بریا آن قائل شد؟
جریان شناسان و دین شناسان به این نتیجه رسیده اند که زیارت یک پدیده دینی است. این پدیده معمولا یک سفر و جست و جویی را در بر دارد که این عمل دو اهمیت ویژه دارد.اهمیت اخلاقی و اهمیت معنوی.زائر وقتی حرکت می کند این دو امر در او تربیت می شود و جالب توجه این است که زائر وقتی این مسیر را طی می کند،در پایان راه او یک مکان و حرم مقدس وجود دارد. این مکان مقدس برای فردی است که درون آن دین حضور دارد.
به طور مثال رود خانه گنگ ممکن است برای مسلمانان هیچ اهمیتی نداشته باشد، ولی برای یک هندو و بودایی که می رود به این مکان، مقدس است. و برای کسی که بودایی تبت است و می خواهد به معبد لهاسا در تبت برود، از هزار کیلومتر ممکن است پیاده روی را شروع کند و در صد کیلومتر آخر هر یک متر بر زمین سجده کند و این عمل را تا رسیدن به آن مکان مقدس ادامه دهد.
پس یک زائر مقصدی را میرود که در آن یک مکان یا حرم مقدسی وجود دارد. این سفر و زیارت به گونه ای بنیان های دینی و نظام دینی آن فرد را تقویت می کند که در بسیاری از ادیان مختلف از جمله اسلام و شیعه داستان هایی در این حوزه نقل شده است.
این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد
به طور مثال فردی میرود به مشهد یا کربلا ، در آن جا نذری را انجام می دهد ودر همان حال خوابی می بیند یا اینکه اتفاقی در بیداری برای او رخ می دهد، این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد.
اگر کسی مادرش سرطان داشته باشد و نذری کند و به کاظمین یا سامرا رود و به دعا و نیایش بپردازد و خدا را به آن معصومین قسم دهد که مادرش سلامت شود، و در بازگشت از سفر مشاهده کند مادرش شفا پیدا کرده، این در دستگاه معنایی و باور های او به گونه ای تشدید می شود و تقویت و استحکام پیدا می کند.
در پیاده روی اربعین ما این امر را یک پدیده واحد مشاهده نمی کنیم. این پدیده های دینی که ذیل مفهوم زائر و زیارت قرار می گیرد را باید به چشم یک مقوله دید. حال اگر در ذیل این مقوله قرار دادیم می فهمیم که در ابتدا این پدیده یک پدیده دینی است و این پدیده دینی مختص مسلمانان نیست ، بلکه پدیده ای است که در ادیان، اعصار و بستر های مختلف خود را نشان خواهد داد.وقتی این موضوع را به چشم یک معقوله مشاهده کردیم می توانیم روی آن بحث وگفت و گو کنیم.
*پدیده اربعین توسط رسانههای خارجی نادیده گرفته میشود. این به نظر میرسد که پدیده اربعین علیرغم اینکه یک جهت گیری انقلابی دارد ولی در عمل یک پدیده آرامی است و این به نوعی میتواند آن اسلام ناب را به منصه ظهور برساند که همین رسانه غربی به آن نمیپردازند اما مثلا اگر یک اتفاقی مثل موضوع قمهزنی را شما میبینید که به خاطر اینکه چهره زشت و خشنی از تشیع نشان دهد، رسانه غربی خوب به این مسئله میپردازند و بر روی آن تکیه میکنند. توضیح خود را در این خصوص مطرح کنید که پیام اربعین چطور میتواند انتقال پیدا کند؟
رسانه های گروهی در قالب یک قدرت و بازی قدرت فعالیت می کنند. رسانه به این معنا نیست که به ما حقایق را نشان بدهد. هیچ یک از رسانه ها این عمل را انجام نمی دهند. اگر رسانه ای فقط به حقایق بپردازد، منجر به مرگ خود می شود
اینکه غرب چرا موضوع اربعین را مورد نمایش قرار می دهد یاخیر، بر می گردد به رسانه های گروهی. این رسانه های گروهی در قالب یک قدرت و بازی قدرت فعالیت می کنند. رسانه به این معنا نیست که به ما حقایق را نشان بدهد.هیچ یک از رسانه ها این عمل را انجام نمی دهند.اگر رسانه ای فقط به حقایق بپردازد، منجر به مرگ خود می شود.رسانه اساسا معادلات قدرت را به گونه ای هیچ کس متوجه حقایق نشود، باز نمایی می کند.
در این باره شما مشاهده می کنید که یک واقعه در کشور سوریه رخ می دهد، رسانه ترکیه به مسئله می پردازد، از طرفی رسانه ایران و روسیه به مسئله ای دیگر می پردازد و رسانه ایالات متحده امریکا به گونه ای مغایر با رسانه های دیگر حقایق را بازنمایی می کنند. حال کدام رسانه حقایق را درست انتقال داده؟
درباره این موضوع می توان گفت که اصلا قرار نیست حقیقتی بیان شود. در بهترین حالت می توان بیان کرد که هر رسانه از دید خود حقایق را بیان می کند.هیچ یک از رسانه ها نمی خواهند و نمی توانند که واقعیت را به صورت صحیح انتقال دهند.چون برای جامعه خود یک روایت را می سازند و می خواهند آن را توجیه کنند. بهترین روایت هم آن است که قابل پذیرش تر باشد و غیر مستقیم المان های سیاسی خود را به بینندگان و مخاطبین نشان دهند.
اینکه امریکا و غرب موضوعی مانند قمه زنی را نمایش می دهند به گونه ای که ژئوپلتیک شیعه به رهبری ایران دارد در منطقه غرب آسیا و در جهان اسلام چنان قدرتی پیدا می کند که می توان این منطقه را پوشش دهد و منافع امریکا و اروپا را به چالش بکشد، این رسانه ها هرگز این گونه بیان نمی کنند. ولی برای مخاطبان خود باید نمایش دهند که شیعه به سر خود قمه می زند، حال با دشمنان خود که ما هستیم چه خواهد کرد؟!
اگر از مسئله پوپولیستی و رسانه ای عبور کنیم ، با توجه به اینکه بنده مطالعات ادیان را در سوئد انجام دادم و در ایران مشاهده نمی کنم که کسی به این گونه در مورد عاشورا و اربعین مطالعات را به صورت تطبیقی و در دل جوامع شیعی انجام دهد.
ما در مورد مراسمات عاشورا و اربعین ، این موضوع را از جنبه ایرانی آن درک می کنیم . حال با حضور رسانه ها درک می کنیم که عاشورا فقط برای کشور ایران و شهر تهران نیست. همین مراسمات را در کشور ها و شهر های دیگر با سبک ها و فرهنگ های متفاوت نیز مشاهده می کنیم.
ما در مورد چگونگی برگزاری ای مراسم در هر کشور و شهری بحثی نداریم. در مطالعات ادیان، دین شناسان حتی همان قمه زنی را به عنوان یک عمل وحشیانه قلم داد نمی کنند. در علوم انسانی این بحث تا قبل از سال ۱۹۸۰ میلادی ، رویکرد ها و شیوه های مطالعات این بود که موضوع مورد تحقیق به عنوان یک شی دیده می شد. و شی که از خود فهمی ندارد، پس ما به آن شی حقیقت می بخشیم . می توان گفت که نگاه سوژه به شی قالب بود. اگر هم در مورد مسئله عاشورا و قمه زنی تحقیقی انجام می گرفت، در قبل از سال ۱۹۸۰ میلادی شاید یک عمل وحشیانه بیان می شد. ولی بعد از این سال رویکرد های تفسیری و سوژه به سوژه مورد نظر قرار گرفت.
جالب این است که در مطالعات ادیان وقتی در مورد عاشورا بحثی انجام می گرفت، در کشوری مانند هند یا پاکستان ، شیعیان را نشان می دهند که در عاشورا قمه به سر می زنند به گونه ای که متوجه چیزی شوند.در این مطالعات از تعبیر به خلسه رفتن استفاده می شود. و در روانشناسی دین می گفتند که حالات چشمان فرد را مشاهده کنید ، این حالات نشان می دهد که او در حالت طبیعی نیست . حال اینکه عدم هوشیاری او بر اثر مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی نیست بلکه بر اثر ایمان در یک حالت خلسه قرار گرفته است و وقتی قمه می زند و خون هم جاری می شود اصلا متوجه این امر نمی شود.
وقتی ما در مورد مسائل علمی صحبت می کنیم، از روایت های پوپولیستی و رسانه ای باید دوری کنیم و رویکرد هایی که در جامعه شناسی ، مردم شناسی و دین شناسی وجود دارد، باید مد نظر قرار گیرد.
*چرا جامعه شناسی ما به اربعین نمی پردازد و مسئله آن نیست؟ به نظر میرسد که نظرات جامعه شناسی خیلی هم توان تحلیل را نداشته باشند اینکه به آن پرداخته نشده ناظر به این موضوع نیست؟
بحثی در جامعه ایران بعد از شهادت شهید محسن حججی راه افتاد و از قضا یکی از جامعه شناسان و مردم شناسان ایرانی به این موضوع پرداخت. اساسا جامعه شناسی و علوم اجتماعی در ایران به خواب رفته است و جامعه شناسی نمی تواند به این مو ضوعات در کشور بپردازد. همچنین عده ای از جامعه شناسان گفتند که پدیده هایی از جمله شهادت شهید حججی رخ داده و هیچ یک از جامعه شناسان به این موضوع مهم نپرداخته است.
در مورد مرحوم پاشایی دیده شد که تمام جامعه شناسان آمدند و در مورد این مرحوم صحبت کردند و از طرفی عده ای هم آمدند و گفتند که جامعه شناسی به خواب رفته است و اساسا جامعه شناسی غربی بوده و نمی تواند کاری را پیش ببرد. در مورد مرحوم پاشایی ما در پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، مراسمی با حضور افرادی از حوزه و دانشگاه وحضور بنده به عنوان یک جامعه شناس ، ایجاد شدتحلیل هایی در مورد مسئله پاشایی بعد از مرگ او انجام دادیم.
در مورد راهپیمایی اربعین در همین پژوهشکده سال های گذشته جلسه ای تنطیم کردیم و با حضور دوستان فعال در این عرصه به تجزیه و تحلیل این مسئله پرداختیم.این که ما بگوییم اساسا هیچ کاری از طرف جامعه شناسان انجام نگرفته و از همین موضوع نتیجه بگیریم که جامعه شناسی مرده است ، از دید بنده این نوع نگرش، نگرشی پوپولیستی است. یعنی ما به جای اینکه پدیده را تشریح کنیم، سعی در ایجاد یک تحلیل اشتباه داریم.
*در ابتدای بحث ،اگر بخواهیم ماهیت انسانی و مذهبی راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم به چه نکاتی می شود اشاره کرد به طور کلی چه تعریفی می توان ارائه داد؟ و از چه ابعادی می توان به اربعین نگریست؟
از دید یکی از پژوهشگران آلمانی، وقتی می خواهیم در مورد ذکر مصیبت عاشورا صحبت کنیم در جوامع شیعه واسلام ، یکی از کارکرد های بزرگ آن این بود که جامعه را در طبقات مختلف درگیر این می کند که تا فرد بتواند به تطهیر برسد و پاک شود. یک فرصت هایی در جامعه ایجاد می شود که انرژی های منفی را که افراد در طی سال ها دریافت کردند و دچار افسردگی هایی شدند، مورد تطهیر قرار دهند.
زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند
اگر این ها را مقدمه بدانیم و به اربعین به این دید نگاه کنیم ، اربعین یکی از شیوه ها و پدیده های دینی است که این امکان را به جامعه می دهد که بتواند خود را متوجه اماکن مقدس بکند تا به صورت اخلاقی و معنوی در یک حالت تطهیر قرار گیرد.
این امر فقط برای شیعیان نیست ، در ادیانی مانند یهود و مسیحیت با شدت های مختلف مشاهده می شود. حال این عمل را به دور از مسائل دینی و روانشناختی ، در سطح کلان مورد برسی قرار می دهیم. آیا ما اساسا چنین رویکردی را می توانیم داشته باشیم؟ زیارت و راهپیمایی اربعین یک فضایی را ایجاد می کند که جامعه اسلامی به صورت کلان و جامعه شیعه به طور ویژه دچار یک خود آگاهی می شود که هویتی را نشان می دهد و این هویت می تواند در معادلات قدرت نقش آفرینی کند.
مشاهده می شود که بعد ازسرنگونی حزب بعث و آزاد سازی عتبات یک ابعاد جدیدی را در جهان اسلام و در معادلات جهانی و کشورهای شیعی ایجاد شده است که از تمام مناطق شیعی با وجود تکنولوژی ها ، یک فضای جدید ایجاد شده که مناسک شیعی فقط برای ایران نیست یعنی از جنوب مدیترانه تا خود لبنان و دیگر مناطق جهان یک سری اتفاقات رخ داده که در این ۱۵ سال اخیر ، زیارت اربعین یک شدت بیشتری پیدا کرده است.
پدیده اربعین را اگر بخواهیم درک کنیم، نباید آن را به عنوان یک امر واحد مشاهده کنیم. در مطالعات ادیان غرب وقتی داریم در مورد پدیده های دینی سخن می گوییم، اساسا یک مفهومی را بیان می کنیم، نه فقط در غرب بلکه در کل علوم انسانی و اجتماعی، که مشخصا در مطالعات ادیان به آن پرداخته می شود. در مطالعات ادیان یک مفهومی وجود دارد که ما از آن استفاده می کنیم. این مفهوم را نظریه پردازان در حوزه مطالعات تطبیقی ادیان، مفهوم سازی می کنند و این مفهوم، همان زیارت و زائر می باشد.
زیارت و زائر از توریست جداست. مفهوم زیارت و زائر را در حوزه علوم اجتماعی مفهوم سازی می کنند که اساسا زائر چه کسی است؟ و زیارت چیست؟ و این پدیده فقط مخصوص دین اسلام نیست.ما یک پدیده ای داریم به عنوان پدیده دینی که این پدیده صورت های متفاوتی دارد. به طور مثال در اسلام، مسیحیت و دیگر ادیان، یکی از پدیده هایی را که جامعه شناسان امروز روی آن بحث می کنند، پدیده جنبش های دینی معاصر است.
این جنبش ها در جهان مدرن ایجاد شده است. بعد ها هم ممکن است با نمونه های کلاسیک، رابطه داشته باشند. به طور مثال هارکریشنا ، ممکن است از درون جریان های دینی ادیان هندویی آمده باشد ولی با آن جریان اصلی رابطه ای نداشته و حتی زاویه داشته باشد. این ها را هم مورد مطالعه قرار می دهیم.
*به لحاظ فرهنگی چگونه می توان راهپیمایی اربعین را تحلیل کنیم؟ چه اثرات فرهنگی می توان بریا آن قائل شد؟
جریان شناسان و دین شناسان به این نتیجه رسیده اند که زیارت یک پدیده دینی است. این پدیده معمولا یک سفر و جست و جویی را در بر دارد که این عمل دو اهمیت ویژه دارد.اهمیت اخلاقی و اهمیت معنوی.زائر وقتی حرکت می کند این دو امر در او تربیت می شود و جالب توجه این است که زائر وقتی این مسیر را طی می کند،در پایان راه او یک مکان و حرم مقدس وجود دارد. این مکان مقدس برای فردی است که درون آن دین حضور دارد.
به طور مثال رود خانه گنگ ممکن است برای مسلمانان هیچ اهمیتی نداشته باشد، ولی برای یک هندو و بودایی که می رود به این مکان، مقدس است. و برای کسی که بودایی تبت است و می خواهد به معبد لهاسا در تبت برود، از هزار کیلومتر ممکن است پیاده روی را شروع کند و در صد کیلومتر آخر هر یک متر بر زمین سجده کند و این عمل را تا رسیدن به آن مکان مقدس ادامه دهد.
پس یک زائر مقصدی را میرود که در آن یک مکان یا حرم مقدسی وجود دارد. این سفر و زیارت به گونه ای بنیان های دینی و نظام دینی آن فرد را تقویت می کند که در بسیاری از ادیان مختلف از جمله اسلام و شیعه داستان هایی در این حوزه نقل شده است.
این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد
به طور مثال فردی میرود به مشهد یا کربلا ، در آن جا نذری را انجام می دهد ودر همان حال خوابی می بیند یا اینکه اتفاقی در بیداری برای او رخ می دهد، این سفر و زیارت فقط جا به جا شدن از یک مکان به مکان دیگر نیست. بلکه تغییر و تحول روحانی در وجود زائر اتفاق می افتد.
اگر کسی مادرش سرطان داشته باشد و نذری کند و به کاظمین یا سامرا رود و به دعا و نیایش بپردازد و خدا را به آن معصومین قسم دهد که مادرش سلامت شود، و در بازگشت از سفر مشاهده کند مادرش شفا پیدا کرده، این در دستگاه معنایی و باور های او به گونه ای تشدید می شود و تقویت و استحکام پیدا می کند.
در پیاده روی اربعین ما این امر را یک پدیده واحد مشاهده نمی کنیم. این پدیده های دینی که ذیل مفهوم زائر و زیارت قرار می گیرد را باید به چشم یک مقوله دید. حال اگر در ذیل این مقوله قرار دادیم می فهمیم که در ابتدا این پدیده یک پدیده دینی است و این پدیده دینی مختص مسلمانان نیست ، بلکه پدیده ای است که در ادیان، اعصار و بستر های مختلف خود را نشان خواهد داد.وقتی این موضوع را به چشم یک معقوله مشاهده کردیم می توانیم روی آن بحث وگفت و گو کنیم.
*پدیده اربعین توسط رسانههای خارجی نادیده گرفته میشود. این به نظر میرسد که پدیده اربعین علیرغم اینکه یک جهت گیری انقلابی دارد ولی در عمل یک پدیده آرامی است و این به نوعی میتواند آن اسلام ناب را به منصه ظهور برساند که همین رسانه غربی به آن نمیپردازند اما مثلا اگر یک اتفاقی مثل موضوع قمهزنی را شما میبینید که به خاطر اینکه چهره زشت و خشنی از تشیع نشان دهد، رسانه غربی خوب به این مسئله میپردازند و بر روی آن تکیه میکنند. توضیح خود را در این خصوص مطرح کنید که پیام اربعین چطور میتواند انتقال پیدا کند؟
رسانه های گروهی در قالب یک قدرت و بازی قدرت فعالیت می کنند. رسانه به این معنا نیست که به ما حقایق را نشان بدهد. هیچ یک از رسانه ها این عمل را انجام نمی دهند. اگر رسانه ای فقط به حقایق بپردازد، منجر به مرگ خود می شود
اینکه غرب چرا موضوع اربعین را مورد نمایش قرار می دهد یاخیر، بر می گردد به رسانه های گروهی. این رسانه های گروهی در قالب یک قدرت و بازی قدرت فعالیت می کنند. رسانه به این معنا نیست که به ما حقایق را نشان بدهد.هیچ یک از رسانه ها این عمل را انجام نمی دهند.اگر رسانه ای فقط به حقایق بپردازد، منجر به مرگ خود می شود.رسانه اساسا معادلات قدرت را به گونه ای هیچ کس متوجه حقایق نشود، باز نمایی می کند.
در این باره شما مشاهده می کنید که یک واقعه در کشور سوریه رخ می دهد، رسانه ترکیه به مسئله می پردازد، از طرفی رسانه ایران و روسیه به مسئله ای دیگر می پردازد و رسانه ایالات متحده امریکا به گونه ای مغایر با رسانه های دیگر حقایق را بازنمایی می کنند. حال کدام رسانه حقایق را درست انتقال داده؟
درباره این موضوع می توان گفت که اصلا قرار نیست حقیقتی بیان شود. در بهترین حالت می توان بیان کرد که هر رسانه از دید خود حقایق را بیان می کند.هیچ یک از رسانه ها نمی خواهند و نمی توانند که واقعیت را به صورت صحیح انتقال دهند.چون برای جامعه خود یک روایت را می سازند و می خواهند آن را توجیه کنند. بهترین روایت هم آن است که قابل پذیرش تر باشد و غیر مستقیم المان های سیاسی خود را به بینندگان و مخاطبین نشان دهند.
اینکه امریکا و غرب موضوعی مانند قمه زنی را نمایش می دهند به گونه ای که ژئوپلتیک شیعه به رهبری ایران دارد در منطقه غرب آسیا و در جهان اسلام چنان قدرتی پیدا می کند که می توان این منطقه را پوشش دهد و منافع امریکا و اروپا را به چالش بکشد، این رسانه ها هرگز این گونه بیان نمی کنند. ولی برای مخاطبان خود باید نمایش دهند که شیعه به سر خود قمه می زند، حال با دشمنان خود که ما هستیم چه خواهد کرد؟!
اگر از مسئله پوپولیستی و رسانه ای عبور کنیم ، با توجه به اینکه بنده مطالعات ادیان را در سوئد انجام دادم و در ایران مشاهده نمی کنم که کسی به این گونه در مورد عاشورا و اربعین مطالعات را به صورت تطبیقی و در دل جوامع شیعی انجام دهد.
ما در مورد مراسمات عاشورا و اربعین ، این موضوع را از جنبه ایرانی آن درک می کنیم . حال با حضور رسانه ها درک می کنیم که عاشورا فقط برای کشور ایران و شهر تهران نیست. همین مراسمات را در کشور ها و شهر های دیگر با سبک ها و فرهنگ های متفاوت نیز مشاهده می کنیم.
ما در مورد چگونگی برگزاری ای مراسم در هر کشور و شهری بحثی نداریم. در مطالعات ادیان، دین شناسان حتی همان قمه زنی را به عنوان یک عمل وحشیانه قلم داد نمی کنند. در علوم انسانی این بحث تا قبل از سال ۱۹۸۰ میلادی ، رویکرد ها و شیوه های مطالعات این بود که موضوع مورد تحقیق به عنوان یک شی دیده می شد. و شی که از خود فهمی ندارد، پس ما به آن شی حقیقت می بخشیم . می توان گفت که نگاه سوژه به شی قالب بود. اگر هم در مورد مسئله عاشورا و قمه زنی تحقیقی انجام می گرفت، در قبل از سال ۱۹۸۰ میلادی شاید یک عمل وحشیانه بیان می شد. ولی بعد از این سال رویکرد های تفسیری و سوژه به سوژه مورد نظر قرار گرفت.
جالب این است که در مطالعات ادیان وقتی در مورد عاشورا بحثی انجام می گرفت، در کشوری مانند هند یا پاکستان ، شیعیان را نشان می دهند که در عاشورا قمه به سر می زنند به گونه ای که متوجه چیزی شوند.در این مطالعات از تعبیر به خلسه رفتن استفاده می شود. و در روانشناسی دین می گفتند که حالات چشمان فرد را مشاهده کنید ، این حالات نشان می دهد که او در حالت طبیعی نیست . حال اینکه عدم هوشیاری او بر اثر مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی نیست بلکه بر اثر ایمان در یک حالت خلسه قرار گرفته است و وقتی قمه می زند و خون هم جاری می شود اصلا متوجه این امر نمی شود.
وقتی ما در مورد مسائل علمی صحبت می کنیم، از روایت های پوپولیستی و رسانه ای باید دوری کنیم و رویکرد هایی که در جامعه شناسی ، مردم شناسی و دین شناسی وجود دارد، باید مد نظر قرار گیرد.
*چرا جامعه شناسی ما به اربعین نمی پردازد و مسئله آن نیست؟ به نظر میرسد که نظرات جامعه شناسی خیلی هم توان تحلیل را نداشته باشند اینکه به آن پرداخته نشده ناظر به این موضوع نیست؟
بحثی در جامعه ایران بعد از شهادت شهید محسن حججی راه افتاد و از قضا یکی از جامعه شناسان و مردم شناسان ایرانی به این موضوع پرداخت. اساسا جامعه شناسی و علوم اجتماعی در ایران به خواب رفته است و جامعه شناسی نمی تواند به این مو ضوعات در کشور بپردازد. همچنین عده ای از جامعه شناسان گفتند که پدیده هایی از جمله شهادت شهید حججی رخ داده و هیچ یک از جامعه شناسان به این موضوع مهم نپرداخته است.
در مورد مرحوم پاشایی دیده شد که تمام جامعه شناسان آمدند و در مورد این مرحوم صحبت کردند و از طرفی عده ای هم آمدند و گفتند که جامعه شناسی به خواب رفته است و اساسا جامعه شناسی غربی بوده و نمی تواند کاری را پیش ببرد. در مورد مرحوم پاشایی ما در پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، مراسمی با حضور افرادی از حوزه و دانشگاه وحضور بنده به عنوان یک جامعه شناس ، ایجاد شدتحلیل هایی در مورد مسئله پاشایی بعد از مرگ او انجام دادیم.
در مورد راهپیمایی اربعین در همین پژوهشکده سال های گذشته جلسه ای تنطیم کردیم و با حضور دوستان فعال در این عرصه به تجزیه و تحلیل این مسئله پرداختیم.این که ما بگوییم اساسا هیچ کاری از طرف جامعه شناسان انجام نگرفته و از همین موضوع نتیجه بگیریم که جامعه شناسی مرده است ، از دید بنده این نوع نگرش، نگرشی پوپولیستی است. یعنی ما به جای اینکه پدیده را تشریح کنیم، سعی در ایجاد یک تحلیل اشتباه داریم.
مرجع : مهر