کد مطلب : ۳۲۳۸۰
امام رضا(ع) و عزاداری بر سید الشهداء
کامران شرفشاهی
حضرت ثامنالائمه امام علی بن موسیالرضا(ع) در یکی از دشوارترین برهههای تاریخ اسلام میزیست که فشار و اختناق دستگاه خلافت رژیم ستمپیشة بنیعباس هرگونه حرکتی را به شدت سرکوب و هر اعتراضی را در نطفه خفه میکرد.در چنین شرایط هولناک و پرمخاطرهای امام رضا(ع) با شیوهای شجاعانه و ژرف نگرانه با برپایی مراسم عزاداری حضرت خامس آل عبا امام حسین(ع) نام و یاد آن حضرت و یاران وفادار ایشان را که در واقعة نهضت خونین عاشواری سال شصت و یکم هجری مظلومانه در صحرای کربلا به شهادت رسیدند اما با یزید و دستگاه فاسد بنیامیه بیعت نکردند را زنده نگه میداشتند.دگرگونی احوال امام در ایام محرم، گریستن و بیتابی آن حضرت، برپایی مجالس سوگواری، بیان فضایل و حقانیت حضرت سیدالشهدا(ع)، تأکید بر ستمی که بر خاندان رسول اکرم(ص) پس از آن حضرت روا شد، تکریم قیام سرخ عاشورا و تشریح پیام والای آن حماسه جاودان، نوحهسرایی بر مصایب آلالله، تعظیم مقام شهید و… بیانگر فاجعهای عظیم و بیهمانند بود که همچنان تداوم داشت به عبارت دیگر عزاداری امام رضا(ع) عالیترین و هوشمندانهترین شیوة مبارزة سیاسی بر علیه ظالمان و غاصبان خلافت بود و امام رضا(ع) در این مسیر با دعوت از شاعران متعهد شیعی همانند دعبل خزاعی میکوشیدند تا پیام سرخ رهایی را با زبان شیوا و مؤثر شعر که بالاترین لسان و کارآمدترین رسانة آن روزگار است به جامعه و نسلها و عصرهای بعد منتقل سازند. از این رو با مطالعه احادیث و روایات و اشعار مربوط به آن دوران درمییابیم که عزاداری و گریستن در مکتب نورانی تشیع دارای فلسفهای عمیق و جهادگرانه است.
چه زیباست روایت آیینه در آیینه، و چه شگفت و شورانگیز است روایت نور، آنگاه که سخن از دو خورشید فروزان و بیغروب است، خورشید سرخ کربلا و خورشید پر فروغ خراسان.داغ جانگداز شهادت مظلومانه حضرت سیدالشهداء امام حسین بن علی(ع) و آنچه بر اصحاب و خاندان بزرگوار آن حضرت گذشت، واقعهای است که هرگز از ذهن و ضمیر تاریخ بشریت محو نخواهد شد و گرمای آن خون مقدس که به ناحق بر خاک تشنه و تف دیدة نینوا فرو ریخت تا همیشة تاریخ گرمابخش قلبها ی آزادگان و حق باوران جهان خواهد بود.
در تاریخ حیات بشریت، بیتردید دهم محرم سال شصت و یکم هجری، نقطة عطف بزرگ و سرنوشتسازی است. آنگونه که این روز شگفت و سرشار از حماسه و ایثار همواره مورد یادآوری و تجلیل بوده است و اگرچه در تعظیم این روز بزرگ بسیار سخن گفته شده است، باز هم گفتنیها در این باره پایانی نمیشناسد.
تلاش و تأکید خاندان پاک وحی علیهمالسلام بر زنده نگاهداشتن نام شریف حضرت امام حسین(ع) و نهضت الهی و رهایی بخش آن حضرت، بیانگر واقعیت بزرگیست که همانا ابلاغ پیام قیام سرخ آن حضرت، و رمز ماندگاری و پویایی آیین مبین اسلام است. در واقع حضرت سیدالشهداء(ع) با نهضت سرخ خود این حقیقت را به اثبات رساند که در عرصة جدال همیشه حق با باطل، شکستی وجود ندارد و یگانه راه رهایی ایستادگی در برابر باطل است.
دفاع از حریم مقدس امامت و ولایت و تبیین اهداف والای قیام الهی حضرت سیدالشهدا بلافاصله پس از واقعة عاشورا از سوی حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب کبری(س) و دیگر خاندان آن حضرت آغاز شد و با جدیت تمام و بینظیری تداوم یافت، چنانکه با مطالعه زندگانی پیشوایان مکتب نورانی تشیع این واقعیت به عینه آشکار میشود که تمامی آن بزرگواران با استفاده از تمامی امکانات موجود و به بهترین شکل ممکن سعی در معرفی و ابلاغ پیام سرخ نهضت حسینی و گرامیداشت آن بودهاند. و لذا از همان تاریخ نهضتهای فراوانی در مبارزة با ظلم و جور به وقوع پیوسته که الهام بخش آنها قیام جانانه و جاودانة عاشورا بوده است.
محققان تاریخ بزرگترین علت انقراض حکومت بنیامیه را قیام عاشورا به شمار آوردهاند که مشروعیت این دستگاه را برای همیشه زیر سؤال برد و امویان علیرغم همة تلاشهایشان هرگز نتوانستند در زیر بار این ننگ دامنگیر و رسواگرانه، قد علم کنند.
حکومت بنی عباس اگرچه با داعیة خویشاوندی با پیامبر(ص) قدم به میدان گذاشت، اما در عمل ثابت کرد که در غصب خلافت و رهبری مسلمانان نه تنها دست کمی از امویان ندارد، بلکه برای حفظ مقام و منصب از هیچ جنایتی فروگذار نیست.
جسارتها و گستاخیهای خلفای بنی عباس به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع) و هراسی که از نام آن حضرت و حتی از مزار آن حضرت داشتند و در کتابهای تاریخی به ثبت رسیده است، نشانگر ماهیت پلید آنان و روشنترین دلیل بر بطلان ادعاهای آن بر وابستگی و محبت و خویشاوندی با خاندان رسول اکرم(ص) است.
حضرت امامعلیبن موسیالرضا(ع) در یکی از دشوارترین دورههای تاریخی که همزمان با اوج و اقتدار حکومت بنیعباس است، پرچم پیام سرخ عاشورا را برافراشته نگاهداشته و از هر فرصتی برای یادآوری این حماسه نجاتبخش و پاسداشت آن سود جستند.
امامرضا(ع) از خاندانی برخاسته بود که وارثان اصلی و حقیقی حضرت سیدالشهداء(ع) بودند و نسل به نسل بر آرمان ها و ارزشهای به یادگار مانده از آن حضرت، جانفشانی کرده و در مقابل حکام سیاهکار و ستمپیشه، لحظهای از ایستادگی و مبارزه عقب ننشسته بودند، و اگر سخن از حسین(ع) و راه و رسم او به میان میآوردند؛ این سخن، سرشار از ایمان و اعتقاد بود و سراسر زندگی آنان با این مفهوم عظیم و الهی درهم آمیخته بود. چنان که در روایتی از امامرضا(ع) درخصوص احوال پدر ارجمندشان حضرت امامموسیبن جعفر(ع) نقل شده است:
«چون ماه محرم فرا میرسید، هیچکس پدرم را خندان نمیدید… و چون روز دهم فرا میرسید،آن روز، روز عزاداری و گریه و اندوه او بود.» (وسایل الشیعه ـ ج۱۰ ـ ص۵۰۵)
حضرت ثامنالائمه نیز خود چنین مرامی داشتند، و با فرا رسیدن ماه محرم، احوال آن حضرت به نحو کاملاً آشکاری دگرگون میشد و آثار حزن و اندوه بر سیمای ملکوتی آن حضرت پدیدار میگشت و کسی خنده بر لبان آن حضرت نمیدید.
در روایات آمده است که امام رضا(ع) در ایام ماه محرم، مجلس عزاداری ترتیب داده و از شاعران متعهد دعوت میکردند تا با حضور در این مجالس، اشعار خود در مصائب جد گرامی اش حضرت سیدالشهدا(ع)را قرائت کنند و در غیر اینصورت، آن حضرت خود به ذکر مصیبت پرداخته و ضمن گریستن بر این فاجعه عظمی، دیگران را نیز میگریاندند.
ابن شهر آشوب نقل کرده است که حضرت امامرضا(ع) درخصوص ماه محرم فرمودهاند: «ماه محرم، ماهی است که در دوران جاهلیت، جنگ را در آن حرام میشمردند، اما (پس از اسلام) در این ماه، خون ما را حلال به شمار آوردند، حرمت ما را در هم شکستند، و در این ماه فرزندان و زنان ما را به اسارت درآوردند و خیمههای ما را به آتش کشیدند و هرچه در درون خیمهها بود چپاول کردند، و حرمت پیامبر خدا را درباره ما رعایت ننمودند. روزی که حسین(ع) به شهادت رسید، دیدگان ما مجروح و اشک از چشمهای ما سرازیر شد.» (مناقب آلابی طالب ـ ج۲ ـ ص ۸۹)
حضرت امامرضا (ع) درباره واقعه جانسوز کربلا چنان سخن میگوید که گویی آن حضرت خود درآن واقعه تأثرانگیز حضور داشتهاند و با ذکر عرف عرب درباره حرام بودن جنگ و قتال در این ماه، و یادرآوری نسبت حضرت امام حسین(ع) و خاندان مکرم آن حضرت با پیامبر اکرم(ص) ، به قتل و غارت وحشیانه لشکریان بنیامیه، برخلاف تمام آداب و ا صول رایج اجتماعی اشاره میفرمایند که اوج این جنایت،نشانه عدم رعایت حرمت عترت گرامی پیامبر رحمت(ص) و تیغ کشیدن بر روی سبط آن حضرت است که همگان به مقام و منزلت و محبوبیت او آگاهی داشتند.
امامرضا(ع)، دعبل و مرثیه برای امامحسین(ع):
دعبل بنعلی بن رزین از قبیله مشهور خزاعه بود. او شاعری شجاع و توانا و دلباخته خاندان پاک رسالت بود که دشتوارترین روزگار شعر خود را در خدمت بیان حقایق و دفاع از آلالله قرار داد. چنان که علامه حلی درباره او گفته است: «دعبل در میان عالمیان و متفکرین شیعی به کمال ایمان و علو منزلت و بزرگی شأن اشتهار یافته است.» (خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال ـ ص۷۰)
پس از اینکه حضرت امامرضا(ع) به امر مأمون از مدینه به خراسان آمد و ولایتعهدی او را پذیرفت،دعبل به همراهی ابراهیم بنعباس صولی (شاعر نامدار شیعی) عازم زیارت آن حضرت گردید.
هر دو شاعر در «مرو» به نزد او بار یافتند و دعبل قصیده «تائیه» را در حضور آن حضرت قرائت کرد که بسیار مورد توجه امام قرار گرفت و ایشان را گریان ساخت. امام(ع) دههزار درهم و جبهای از جامههای شخصی خود را به او بخشید. (دانشنامه شعر عاشورایی ـ ج۲ ـ ص۱۰۰)
ابوالفرج اصفهانی در کتاب «الاغانی» به ذکر یکی از مجالس مرثیهسرایی که در پیشگاه حضرت امامرضا(ع) برگزار شده و دعبل خزاعی نیز در آن افتخار حضور و شعرخوانی داشته، پرداخته و چنین آورده است:
«خدمت سرورم امامرضا(ع) رسیدم، دیدم آن حضرت به همراه یارانش غمگین و اندوهناک نشسته است. هنگامی که مشاهده فرمود مرا که به سمت ایشان میآمدم، فرمود: مرحبا به دعبل. آفرین بر کسی که با دست و زبان خود، ما را یاری میرساند. آنگاه آن حضرت من را در کنار خود نشانده و فرمود: ای دعبل! از تو میخواهم شعر بسرایی، به جهت آن که این روزها برای اهل بیت، روزهای غم و اندوه است و برای دشمنان ما، خصوصاً بنیامیه، روزهای شادی و سرور.
ای دعبل! هر آن کس که بر مصیبت ما اشکی بریزد و یا کسی را بگریاند ـ حتی یک نفر را ـ پاداش او با خداوند است.
ای دعبل! هرکس دیدگانش بر مصیبت ما بگرید، همراه با ما و در زمره ما محشور خواهد شد.
ای دعبل! هرکس بر مصیبت جد من حسین(ع) اشک بیفشاند، البته خداوند گناهانش را مورد عفو قرار خواهد داد.
سپس آن حضرت امر فرمود تا بین ما و اهل حرم پردهای برافراشتند و فرمودند که در پس پردهها بنشینند و بر عزا و مصیبت جد خود گریه و ناله سر دهند. و به من نیز امر فرمودند که:
«ای دعبل! بر حسین مرثیهای بخوان. مادامی که تو زندهای، یاور و مدح کننده ما هستی، پس تا جایی که میتوانی،از یاری ما دریغ نکن.»پس در این حال من به گریه افتادم و اشعاری در رثای خاندان نبوت و ماجرای شورا قرائت کردم.(الاغانیـ ج۲۰ـ ص۱۴۸)
این روایت به طور متواتر در کتابهای متعددی مانند «جامع احادیث الشیعه» (ج۱۲ـ ص۵۶۷) نقل شده است و از آنجا که قصاید دعبل بسیار مطول بوده است، غالباً در این روایات به تناسب برخی از ابیات که ـ برخی از محققان آن را بیش ۱۳۰بیت ذکر کردهاند ـ آورده شده است.
دعبل در رثای حضرت سیدالشهداء، قصاید متعددی سروده است که در این مجال، نقل این چکامههای بلند میسر نیست؛ لیکن فرازهایی از اشعار عاشورایی او را مرور خواهیم کرد. یکی از مشهورترین اشعار دعبل، قصیده تاییه است که یاقوت حموی آن را از بهترین نوع شعر و بلندترین نمونه مدایح بر میشمارد که درباره دودمان پیامبر اکرم(ص) سروده شده و برحضرت علی بن موسیالرضا(ع) عرضه شده است.(معجم الادبا ـ ج۴ـ ص۱۹۶)
این قصیده را «مدارس آیات» نیز نام نهادهاند و سبب آن، بیتی است که شاعر در آن چنین سروده است و در برخی منابع بیت مطلع ذکر شده است:
مدارس و آیات خلت من تلاوه
و منزل وحی مقفر العرصات…
یعنی: خانههای اهلبیت، مدارس آیات الهی و منزلگاه وحی است که بیکس مانند بیابان های خشک و خالی مانده است. (عیون اخبارالرضا ـ ج۲ ـ ص۳۱۸)
در روایت است که دعبل، اشعار دردآلود خویش را با صدای بلند میخواند و امام رضا به شدت میگریست تا این که به این بیت رسید:
اری فیاهم فی غیر هم متقسماً
و ایدیهم من فیئهم صفرات
یعنی؛ حقّ ایشان (عترت) را در دستهای خائنان دیگر مشاهده میکنم، در حالی که به تاراج میرود و بین غاصبان بیگانه تقسیم میشود؛در صورتی که دست این مظلومان از حق خود تهی مانده است.
امام رضا(ع) در اینجا به سخن درآمد و فرمود:«راست گفتی ای خزاعی».و دعبل همچنان شعر خود را ادامه داد و به فرازهای عاشورایی دیگری رسید:
… و آل رسولالله تدمی نحورهم
و آل زیاد آمنوا السریات
و آل رسولالله تسبی حریمهم
و آل زیاد ربه الحجلات
اذا و تروا مدوا الی اهل و اتریهم
اکفا عن الاوتار منقبضات
یعنی: سرهای خاندان پیامبر، بریده و خون آلود است و گلههای آل زیاد آسوده میچرند. حرمت حریم پیامبر دریده و اهل حرمش به اسارت درآمده، و آل زیاد حجلههای سرور میآرایند.
فغان و درد، هنگامی که خون بنیهاشم به ناحق ریخته میشود؛ در حالی که دستهای آنان، تهی از حربه و بسته است.
در این هنگام، امام رضا(ع) در حالی که کف دو دستش را میچرخانید و زیر و رو میکرد، فرمود:آرین این چنین است، به راستی که دست های ما بسته است! (عیون اخبارالرضا ـ ج۲ـ ص۶۵۰)
دعبل باز هم ادامه داد:
فیا عین بکیهم و جودی بعبره
فقد آن للتسکاب و الهملات
لقد خفت فی الدنیا و ایام سعیها
و انی لارجو الامن بعد وفات
یعنی: ای دیدگان اشکبار! در اندوه آن عزیزان، اشک ببار که اکنون هنگام آن است که در این ماتم جانکاه سیلاب اشک را روانه کنی. همواره در طول زندگی از هراس دشمنان اهل بیت نیاسودهام، اما امید من این است که پس از مرگ در سایه شفاعت اهل بیت از عذاب در امان
باشم.
در این حالت، امامرضا(ع) رو به دعبل فرمود: خداوند تو را از فزع اکبر که قیامت است در امان دارد. (عیون اخبار الرضا ـ ج۲ ـ ص۶۵۰)
عاشورا از نگاه امامرضا(ع)
حضرت امامرضا از عاشورا به عظمت و شکوهی بیمانند یاد میفرمودند و اجر همدلی و همراهی در این طریق را بیهمانند میدانستند.
اگرچه از هنگام واقعه عاشورا تا روزگار آن حضرت، زمان بسیار زیادی سپری شده بود، اما آن حضرت هرگاه درخصوص مصائب و شدائد این روز سرشار از بلا سخن میگفتند،از کلمه «ما» استفاده میکردند؛ آنگونه که گویی زمانی از این واقعه سپری نشده و آن حضرت نیز در آن واقعه حضور داشته و در آن مصائب شریک و سهیم بوده است.
امامرضا(ع) همانند پیشوایان عالی قدر مکتب تشیع، زندهنگاهداشتن نهضت عاشورا و سوگواری بر حضرت امامحسین را مؤثرترین و عالی ترین روش برای مبارزه با دشمنان اسلام و اهل بیت میدانستند و محبان و شیعیان را به برپایی مجالس ذکر و گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهداء ترغیب میفرمودند.
در روایتی از آن حضرت آمده است: «روز شهادت امامحسین، چشمهای ما را مجروح و اشکهای ما را روان و عزیز ما را ذلیل گردانیدند. پس بر حسین(ع) باید بگریند که اشک ریختن برای او سبب محو گناهان بزرگ است.» (امالی صدوق ـ مجلس ۲۷ ـ ص۱۳۰)
همچنین شیخ صدوق از آن حضرت نقل کرده است: هر کس متذکر مصیبتهای ما اهل بیت شود و گریه کند یا بگریاند، چشم او نگرید در روزی که تمامی چشمها گریان است و کسی که در مجلسی که امر ما زنده شود بنشیند و علوم ما را فرا گیرد و تعلیم دهد، دلش در روزی که تمامی دلها میمیرند، نمیمیرد.
هر کس که روز عاشورا، روز مصیبت و غم و اندوه او باشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد و چشمش را در باغهای بهشت به وجود ما روشن سازد.
هر کس که در روز عاشورا کارهای خود را ترک گوید و شغل خود را واگذارد، خداوند نیازهای دنیوی و اخروی او را برآورده سازد.
هر آن کس که روز عاشورا را روز برکت بنامد و در آن روز در خانه خود، چیزی را ذخیره کند، آن چیز بر او مبارک نباشد.
مرجع : اطلاعات