تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۲۵
۰
کد مطلب : ۳۲۴۰۳

حسان؛ شاعری که عنوانی نداشت

حمید محمدی‌محمدی
حسان؛ شاعری که عنوانی نداشت
چند سال قبل، یکی از خبرنگاران شهرستانی، مصاحبه‌ای با یکی از استادان شعر آیینی برگزار کرده و لقب «پدر شعر آیینی» را برای او برگزیده بود. در مقام تاییدکننده مصاحبه برای انتشار آن روی سایت خبرگزاری، با این سخاوت جاهلانه خبرنگار، مخالفت کردم، اما هنگامی که موضوع پدری آن استاد ارجمند و کوشش‌مدار در شعر آیینی، به جدلی بین من و دبیر گروه خبری آن خبرگزاری تبدیل شد، دست‌ها را بالا بردم و مصاحبه را با همین عنوان منتشر کردم.
چون استدلالم برای کسی خریدار نداشت و حتی یکی ـ دو نفر آن را به مزاح و مطایبه برگزار کردند که اگر فلانی پدر شعر آیینی است، مادرش چه کسی است!
حقیقتش این است که بعضی وقت‌ها ما روزنامه‌نگاران با خاصه‌خرجی‌های عجیب و غریب، منزلت ادبی و اجتماعی افراد را به سادگی جابه‌جا می‌کنیم و بعدها، کسانی هستند که همین عنوان‌بخشی‌های بی‌حساب را تکرار و تقلید کنند. ما با این کار، نه تنها تاریخ ادبیات یک سرزمین را به سادگی هرچه تمام‌تر دست‌کاری می‌کنیم، بلکه فرصت و اجازه دیده شدن به شایستگان را هم از آنان دریغ می‌کنیم.
نگاهی به عناوین مختلفی که طی چند سال اخیر به ویژه بعد از مرگ چهره‌ها و حتی از روز تشییع جنازه آن‌ها سر زبان مردم انداخته‌ایم، نگاه کنید.
حبیب‌الله چایچیان، متخلص به «حسان» پنجشنبه شب در تهران دار‌فانی را وداع گفت و صبح جمعه در کمتر از نیم روز بعد از مرگش، روی‌دست فقط 50 نفر تشییع شد که حتی چند نفر از آ‌ن‌ها برای حضور و غیاب به این مراسم مختصر و حقیرانه آمده بودند؛ اما فرزند رهبر معظم انقلاب، لابد به نمایندگی از پدرش در این برنامه شرکت کرد.
حسان 94 ساله، عنوانی جز «شاعر شعر آمدم ای شاه پناهم بده» یا سراینده «امشب شهادت‌نامه عشاق امضاء می‌شود» نداشت و این عناوین، گویی نارساتر و کم‌ارزش‌تر از آن بود که به شایستگی تا خانه آخرت مشایعت شود!
با این همه، اگر به کارنامه چایچیان نگاه کنیم و بیش از 60 سال حضور او در شعر مذهبی را به نظاره بنشینیم، دستگیرمان می‌شود که او لایق چه عناوینی است که نه در طول زندگی و نه پس از مرگش به دست نیاورده است.
حبیب‌الله چایچیان (حسان) اولین مجموعه شعرهایش را در دهه 1330 شمسی روانه بازار نشر کرده است. «گل‌های پرپر»، «خزان گلریز» و «باغستان عشق» از نخستین کتاب‌های او هستند که در این دهه به چاپ رسیده‌اند. در همین زمان، شاعران بزرگی در کشور ما زیست می‌کرده‌اند که آثار و دیوان‌های آنان نیز در همین دهه منتشر شده‌اند.
در واقع، دهه‌های 30 و 40 دوره رونق کتاب‌های شعر مذهبی و آیینی در ایران است که در این دو دهه، شاعرانی مثل خوشدل تهرانی، علی آهی، قاسم رسا، صابر همدانی، صغیر اصفهانی، محمدعلی تابع، جودی، فؤاد‌‌کرمانی، ریاضی یزدی و ... زیست می‌کرده‌اند که از همان دوران، صاحب القاب و عناوینی بوده‌اند.
مثلاً دکتر قاسم رسا که پزشک بوده و در خراسان طبابت می‌کرده عنوان «ملک‌الشعرای آستان قدس» را به دست آورده بود و خوشدل «سعدی زمان» خوانده می‌شد.
در آن روزگار، به کارگیری ابیاتی آمیخته به واژگان عربی و اصطلاحات ثقیل ادبی در شعر آیینی، شیوه‌ای برای فضل‌نمایی و زورآزمایی شاعران به شمار می‌رفت؛‌ اما اشعار حسان، با وجود آن‌که با علما و اندیشمندانی چون علامه عسکری همنشین و همنفس بود، از چنان سادگی‌ای برخوردار بود که همه‌فهمی آن، موجب می‌شد تا شعر او در جان مخاطب بنشیند.
مثال آوردن از چند جلد کتاب حبیب‌الله چایچیان ـ‌ که «ای اشک‌ها بریزید»  مشهورترین آن‌هاست ـ به جست‌وجو و گشت و گذار نیاز ندارد.
امروز، همه مردمی که با رادیو و تلویزیون سروکار دارند، «آمدم ای شاه پناهم بده»‌ را بارها شنیده‌اند و آن را در حافظه دارند و همه آنان که اهل‌هیات‌اند، غزل مرثیه «امشب شهادت‌نامه عشاق امضاء می‌شود» را در غمناک‌ترین شب عالم ـ شب عاشورا ـ در خاطره‌هایشان جا داده‌اند.
... و نکته غریبانه مرگ حسان این است که اگر محمدعلی کریمخانی، مناجات او با امام رضا ؟ع؟ را نخوانده بود و «آمدم ای شاه پناهم بده» هزاران بار از رسانه‌ها پخش نشده بود، حالا باید برای معرفی او چه می‌گفتیم؟ حتماً باید قدرشناس کریمخانی و صداوسیما باشیم برای درآوردن حسان از غربت و گمنامی! چون مردن شاعر آیینی بی‌عنوان و لقب، دل هیچ کس را به درد نمی‌آورد!
 
مرجع : صبح نو
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما