کد مطلب : ۳۲۴۳۳
چه کسی متولی امنیت روانی زائران و مجاوران حرم رضوی است؟
حسین ادبی/ مدرس و پژوهشگر حوزه علمیه خراسان
امنیت روانی یکی از مهمترین مؤلفه های زندگی اجتماعی است. چیزی که اگر وجود نداشته باشد، مشکلات فراوانی را در جامعه ایجاد میکند. در شهرهای بزرگ همچون مشهد که میزبان زائران و مسافران بسیاری در طول سال است، امنیت اجتماعی اهمیت بالاتری پیدا میکند و به تناسب مرکزیت شهر مشهد برای حضور اقشار مختلف محبان اهل بیت از شهرها و کشورهای دیگر، زمینه به خطر افتادن و تهدید امنیت روانی نیز بیشتر از دیگر شهرهاست. وجود فرهنگهای متنوع در میان زئران، شیوههای تعامل و تضارب متفاوتی را رقم میزند؛ به گونهای که گاه همین تنوع باعث بروز تنش میشود. گذشته از عامل تنوع فرهنگی که عاملی بزرگ است، شهر مشهد به عنوان بستر میزبانی این طیف متفاوت، باید از ابعاد مختلف، عوامل گسترش امنیت اجتماعی را فراهم آورد. از جمله عوامل تهدید امنیت روانی، عدم انتظام اقتصادی شهر، عدم انتظام اداری و عدم کیفیت پاسخگویی به ارباب رجوع، عدم توجه به کالبد فیزیکال شهر، عدم توجه به فعالیتهای گروههای تنشآفرین و ... است.
آنچه در این مقال مورد توجه است، هویت کالبدی شهر به ویژه در اطراف حرم مطهر رضوی است. زائران امام رضا علیهالسلام از شهرهای مختلف به این شهر سفر میکنند تا امام رئوف را زیارت کرده و درون متلاطم و ناآرام خود را آرام کنند. بنابراین انتظار دارند قبل از زیارت با بعد از زیارتشان کاملاً متفاوت باشد. تصور کنید شما زائر امام رضا هستید و از محل اقامت خود به سمت حرم حرکت کردهاید تا امام رضا علیهالسلام را زیارت کنید. وقتی وارد خیابانهای منتهی به حرم امام رضا علیهالسلام میشوید، با ساختمانهای افراشته و بلندمرتبهای مواجه میشوید که در دوطرف خیابان قد کشیدهاند و احساس خفگی و تنگنا را به شما منتقل میکنند. ساختمانهایی که نه از زیبایی ظاهری بهرهای بردهاند و نه تناسبی با معماری اصیل ایرانی اسلامی دارند.
از ساختمانها که بگذریم، با خیابانهایی روبرو میشوید که پیادهرویی تنگ و پرتراکم دارد. خیابانهایی که با همه تنگنای عرضی که دارند، خط ویژه اتوبوسهای تندرو در دل آنها تعبیه شده است. خط ویژهای که محل عبور اتومبیلهای شخصی را به قدری تنگ کرده که هیچ رانندهای نیست که با روانی آسوده وارد این خیابانها شود و با عصبانیت و خُلقی تنگ از آن خارج نشود.
در چنین شرایطی، وقتی زائر اولین زیارت خود را پس از ورود به مشهد انجام داد، برای بار دوم رغبت کمتری به زیارت دارد و ترجیح میدهد برای آرامش بیشتر، باقی زمان سفر خود را در تفریحگاهها بگذراند و به آنهاپناه ببرد. اینگونه است که هویت زائران امام رضا علیهالسلام به دلیل عدم مدیریت صحیح کالبد خیابانهای منتهی به حرم، به هویت مسافر و گردشگر تغییر مییابد. آرام آرام، این رویه در سفر مسافران به مشهد جا میافتد که فقط یک یا دوبار به زیارت بروند و سپس به تفریح بپردازند. رویهای که پس از مدتی، هویت زائر را با خطر نابودی و انزوا روبرو خواهد کرد. اگر این روند ادامه داشته باشد، در دهه پیش رو، دیگر نباید انتظار وجود مسافری به نام زائر را داشت، بلکه گردشگران در کنار تفریحات خود و سر زدن به پارکهای آبی و ... و همچنین پس از بازارگردی در بازارهای شهر مشهد، اگر معنویت و تقید دینیای برایشان مانده باشد، در نهایت برای خالی نبودن عریضه به زیارت نیز خواهند پرداخت.
این شیوه مدیریت کالبدی، گریبان مجاوران را نیز خواهد گرفت. کسبه و بازاریان خیابانهای منتهی به حرم نیز از فشار بالا و تراکم بی موردی که برایشان به وجود آمده در عذابند. آنها این تراکم را نه مناسب کاسبی خود که مانع کسب میدانند. تنگنای به وجود آمده، خُلق و خوی آنها را نیز تنگ میکند و تعاملات اجتماعی آنها با مشتری در محیط بیرون و همچنین با خانواده در درون خانه را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
رفتارهای عصبی و بدون پشتوانه منطقی، رفتارهای خودخواهانه و بر پایه منافع شخصی، ترویج فردگرایی و عدم توجه به ظرفیتهای اجتماعی، زیر سؤال رفتن اخلاق اجتماعی، فروپاشی حرکتهای هویتزای اجتماعی همگی آثار به خطر افتادن امنیت روانی است. تأمین امنیت شهر به عهده هر نهاد و ارگانی که باشد، نباید کمکاری در آن به بهای از بین رفتن هویت زائر و زیارت تمام شود.
اگر بخواهیم شهر مشهد، به عنوان دومین کلان شهر مذهبی جهان، جایگاه معنوی و آرامشبخش خود را حفظ کرده و الگوی معنویت اجتماعی برای دیگر شهرها باشد، باید در ساختار مدیریت شهری، به امنیت روانی و شاخههای آن توجه ویژه داشته باشیم. شورای اسلامی شهر مشهد و شهرداری و نهادهای فرهنگی تأثیرگذار همچون آستان قدس رضوی در این زمینه وظایف سنگینی را به عهده دارند که کوتاهی در آن به هیچ عنوان قابل چشمپوشی نیست. استفاده از بودجه زیارت در انسجام بخشی به هویت زائر و زیارت باید از اولویتهای مدیریتی در این شهر باشد. بودجهای که به دلایل گوناگون، سالهاست تنها اندکی از آن جذب میشود و مابقی به خزانه دولت بازمیگردد.
باید از این بودجه و ظرفیتهای دیگر در جهت بهینه سازی هویت کالبدی شهر زیارتی مشهد استفاده کرد. البته این مشکل تنها گریبان مشهد را نگرفته و شهرهایی همچون قم و شیراز هم کمابیش با این مشکل مواجهند.
عدم توجه به این مقوله قطعاً مردم را امامان معصوم علیهمالسلام که پناهگاه مردم در ناملایمات زندگی امروز هستند، دور خواهد نمود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، به راحتی نمی توان مردم را به هویت زائر بازگرداند.
آنچه در این مقال مورد توجه است، هویت کالبدی شهر به ویژه در اطراف حرم مطهر رضوی است. زائران امام رضا علیهالسلام از شهرهای مختلف به این شهر سفر میکنند تا امام رئوف را زیارت کرده و درون متلاطم و ناآرام خود را آرام کنند. بنابراین انتظار دارند قبل از زیارت با بعد از زیارتشان کاملاً متفاوت باشد. تصور کنید شما زائر امام رضا هستید و از محل اقامت خود به سمت حرم حرکت کردهاید تا امام رضا علیهالسلام را زیارت کنید. وقتی وارد خیابانهای منتهی به حرم امام رضا علیهالسلام میشوید، با ساختمانهای افراشته و بلندمرتبهای مواجه میشوید که در دوطرف خیابان قد کشیدهاند و احساس خفگی و تنگنا را به شما منتقل میکنند. ساختمانهایی که نه از زیبایی ظاهری بهرهای بردهاند و نه تناسبی با معماری اصیل ایرانی اسلامی دارند.
از ساختمانها که بگذریم، با خیابانهایی روبرو میشوید که پیادهرویی تنگ و پرتراکم دارد. خیابانهایی که با همه تنگنای عرضی که دارند، خط ویژه اتوبوسهای تندرو در دل آنها تعبیه شده است. خط ویژهای که محل عبور اتومبیلهای شخصی را به قدری تنگ کرده که هیچ رانندهای نیست که با روانی آسوده وارد این خیابانها شود و با عصبانیت و خُلقی تنگ از آن خارج نشود.
در چنین شرایطی، وقتی زائر اولین زیارت خود را پس از ورود به مشهد انجام داد، برای بار دوم رغبت کمتری به زیارت دارد و ترجیح میدهد برای آرامش بیشتر، باقی زمان سفر خود را در تفریحگاهها بگذراند و به آنهاپناه ببرد. اینگونه است که هویت زائران امام رضا علیهالسلام به دلیل عدم مدیریت صحیح کالبد خیابانهای منتهی به حرم، به هویت مسافر و گردشگر تغییر مییابد. آرام آرام، این رویه در سفر مسافران به مشهد جا میافتد که فقط یک یا دوبار به زیارت بروند و سپس به تفریح بپردازند. رویهای که پس از مدتی، هویت زائر را با خطر نابودی و انزوا روبرو خواهد کرد. اگر این روند ادامه داشته باشد، در دهه پیش رو، دیگر نباید انتظار وجود مسافری به نام زائر را داشت، بلکه گردشگران در کنار تفریحات خود و سر زدن به پارکهای آبی و ... و همچنین پس از بازارگردی در بازارهای شهر مشهد، اگر معنویت و تقید دینیای برایشان مانده باشد، در نهایت برای خالی نبودن عریضه به زیارت نیز خواهند پرداخت.
این شیوه مدیریت کالبدی، گریبان مجاوران را نیز خواهد گرفت. کسبه و بازاریان خیابانهای منتهی به حرم نیز از فشار بالا و تراکم بی موردی که برایشان به وجود آمده در عذابند. آنها این تراکم را نه مناسب کاسبی خود که مانع کسب میدانند. تنگنای به وجود آمده، خُلق و خوی آنها را نیز تنگ میکند و تعاملات اجتماعی آنها با مشتری در محیط بیرون و همچنین با خانواده در درون خانه را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
رفتارهای عصبی و بدون پشتوانه منطقی، رفتارهای خودخواهانه و بر پایه منافع شخصی، ترویج فردگرایی و عدم توجه به ظرفیتهای اجتماعی، زیر سؤال رفتن اخلاق اجتماعی، فروپاشی حرکتهای هویتزای اجتماعی همگی آثار به خطر افتادن امنیت روانی است. تأمین امنیت شهر به عهده هر نهاد و ارگانی که باشد، نباید کمکاری در آن به بهای از بین رفتن هویت زائر و زیارت تمام شود.
اگر بخواهیم شهر مشهد، به عنوان دومین کلان شهر مذهبی جهان، جایگاه معنوی و آرامشبخش خود را حفظ کرده و الگوی معنویت اجتماعی برای دیگر شهرها باشد، باید در ساختار مدیریت شهری، به امنیت روانی و شاخههای آن توجه ویژه داشته باشیم. شورای اسلامی شهر مشهد و شهرداری و نهادهای فرهنگی تأثیرگذار همچون آستان قدس رضوی در این زمینه وظایف سنگینی را به عهده دارند که کوتاهی در آن به هیچ عنوان قابل چشمپوشی نیست. استفاده از بودجه زیارت در انسجام بخشی به هویت زائر و زیارت باید از اولویتهای مدیریتی در این شهر باشد. بودجهای که به دلایل گوناگون، سالهاست تنها اندکی از آن جذب میشود و مابقی به خزانه دولت بازمیگردد.
باید از این بودجه و ظرفیتهای دیگر در جهت بهینه سازی هویت کالبدی شهر زیارتی مشهد استفاده کرد. البته این مشکل تنها گریبان مشهد را نگرفته و شهرهایی همچون قم و شیراز هم کمابیش با این مشکل مواجهند.
عدم توجه به این مقوله قطعاً مردم را امامان معصوم علیهمالسلام که پناهگاه مردم در ناملایمات زندگی امروز هستند، دور خواهد نمود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، به راحتی نمی توان مردم را به هویت زائر بازگرداند.