کد مطلب : ۳۲۴۴۶
دکتر اسماعیل امینی: موسیقی مداحی شاعرم کرد / شعر آیینی با شعر هیئتی تفاوت دارد
بین شـاعری که تحصیلات آکادمیک ادبیات داشـته باشـد بـا شـاعری که صرفـا از سـر علاقه و طبـع شـعری ذوق و اسـتعداد خـود را کشـف کرده باشـد تفـاوت زیـادی وجود دارد و آن اسـتفاده درسـت از علائم شـعری از جمله عروض و قافیه اسـت؛ خواه این شـعر کلاسیک باشـد خواه آیینی. اسـماعیل امینـی از جمله شـاعران عصـر حاضر اسـت که در بیشـتر حوزه هـای شـعری فعالیـت دارد که یکـی از آنها حـوزه شـعر آیینـی اسـت امـا تفاوتش بـا برخی شـاعران به واسـطه مـدرک دکترا در رشـته زبـان و ادبیات فارسـی و وسـواس خـاص روی اشـعار اوسـت. همین مسـئله موجب شـد در گفت وگـو بـا او، از دیدگاهـش نسـبت بـه شـعر، دسـته بندی شـعر و نحوه ورود به دنیای ادبیات مطلع شویم.
علاقه مندی به شعر
مهمتریـن عاملـی کـه در سـوق دادن مـن بـه دنیـای شـعر تأثیرگذار بـود، شـنیدن نوحه هـا و نواهایی بـود کـه در ایام محـرم و عـزاداری یا حتـی مولودی هـا می شـنیدم. در واقـع به واسـطه بافت نسـبتا مذهبی محلـه و خانـواده ، از دوران بچگـی همراه پـدرم به هیئت های عـزاداری می رفتـم و شـنیدن نوحه هـا و مداحی هـا بـرای مـن به گونـه ای دیگر بـود چراکـه از موسـیقی و ضرباهنگ مداحی هـا لذت می بـردم و برایم دلنشـین بود. همین موسیقی و نظم شعرها باعث شـد از مداحی هایی که می شـنیدم تقلیـد کنـم و از دوران راهنمایی روی همان موسـیقی مداحی هـا هـم بـه فارسـی و هـم به ترکـی شـعر می گفتـم. بعدها که جلوتـر رفتـم و در ایـن ماجـرا دقیق تـر شـدم ، متوجـه شـدم کـه این موسـیقی درواقع همان ارکان شـعر اسـت. علاوه بر اینهـا در خانه آثار مولوی، سـعدی، حافظ و شاهنامه فردوسـی را می خواندم. خواندن آثار این هـا ذهـن مرا برای سـرودن شـعر تقویـت می کرد.
تحت تاثیر محافل مذهبی
کسـی که در محافـل مذهبـی رفـت و آمـد دارد، طبیعتا تحـت تأثیر شـنیده های آن محافل قـرار میگیرد و درواقع چیزهایی را که شـنیده بـه زبان شـعر درمی آورد. رفـت و آمد در محافل مذهبی باعث شـد در زمینه شـعر آیینی فعال باشـم. تعـداد قابل توجهی غـزل و مثنوی هم در زمینـه اشـعار آیینی سـروده ام. در همه سـبک ها کار کـرده ام به جز شعر سـپید و بی وزن.
تفاوت آیینی با هیئتی
تفاوت شـعر آیینی با شـعر هیئتی در مخاطب فرضی آنهاسـت. به این معنـا که مخاطب شـعر هیئت قـرار اسـت این شـعر را بشـنود و از آن لـذت ببرد. قرار نیسـت مخاطـب دارای درک و شـعور آکادمیک باشـد و زیبایی هـای شـعر را از هـر بعـدی بشناسـد بلکـه شـعر زبانی سـاده را می طلبـد کـه در ذهـن مخاطـب حاضـر در محفـل تأثیر بگـذارد. از ایـن رو نمی تـوان این دو شـاخه از شـعر را هم تـراز هم دانسـت چراکه شـاعر آیینـی وقتـی اشـعار خـود را بـرای چـاپ در قالب کتـاب آماده می کنـد، مخاطبـش اهـل ادبیـات است کـه این کتـاب را می خـرد و مطالعـه می کنـد و از ظرافتهای شـعری آگاه اسـت.
کوشش یا جوشش؛ مسئله این است
این که عده ای می گویند شـعر اساسـا حاصل جوشش اسـت، از نظر من اعتبار علمی ندارد. شـعر هم مانند هر چیز دیگری ممکن اسـت جرقه موضوعش با جوشـش و الهام زده شـود اما بدون کوشش ممکن نیست بـه نتیجـه برسـد. به عنـوان مثـال یـک نقـاش نمی تواند بـدون اینکه تلاشی داشـته باشـد قلم را بگیرد و بدون فکر قلـم را روی بوم حرکت دهـد و در نهایـت یـک شـاهکار خلق کند. بـه اعتقاد من ایـن حرفها اعتبـار علمـی ندارنـد چراکه اگـر اینگونه بـود باید تمامی شـاعران به هر زبانی می توانسـتند شـعر بگویند. بـه عبارت دیگر صـورت هنر، نیاز به دانش، تجربـه و تمرین دارد .
سعدی را خیلی می پسندم
ایران از جمله کشـورهایی اسـت که از نظر ادبیات و شعر فرهنگ بسیار غنی ای دارد. با سـعدی ارتباط قوی تری دارم و اشـعار او را می پسـندم و بـه راحتی با آنها ارتباط برقرار می کنم. درواقع سـعدی نمونه برجسـته شـعر روان فارسی اسـت. اشـعار مولوی هم از نظر محتوایی بی نظیرند از بیـن شـاعران معاصـر نیـز می توانـم بـه زنده یـاد قیصـر امین پـور، سیدحسـن حسینی، موسـوی گرمارودی و مشفق کاشـانی اشاره کنم.
توفیقی مستمر هـر سـال شـاعران دو جلسـه بـا مقـام معظـم رهبـری برگزار می کنند. اولین جلسـه به جلسـه شـاعران در شـب میلاد امام حسـن مجتبی(ع) برمی گـردد کـه 20 سـال اسـت دارد برگـزار می شـود. توفیـق ایـن را داشـته ام کـه از همان ابتـدا در تمـام سـالها در ایـن جلسـات حضور داشـته باشـم و در بعضـی سـال ها شـعرخوانی هم کرده ام. جلسـه دوم جلسـه شـاعران آیینی و مداحـان بـا حضـرت آقاسـت که چند سـالی توفیـق حضـور در ایـن جلسـات را داشـته ام.
شعری که دکتر اسماعیل امینی امسال در حضور رهبر معظم انقلاب خواند:
در میان لرزه های شک صلابت یقین
آن عمود آفرینش جهان عماد دین
آن که فقر خاک ها به یمن خاکساری اش
از خجستگی گذشت از آسمان هفتمین
آسمان جا گرفته در زمین؛ ابوتراب
فخر می کند به نام او بر آسمان زمین
قدر لحظه های او فراتر از هزار ماه
آن هزار ماه فتنه های خفته در کمین
ماه های شادخواری هزار و یک شبی
ماه های مردهای سنگ داغ بر جبین
مردهای مرده ریگ جاهلیت سیاه
مردهای تنگ همّت فراخ آستین
::
وای من چگونه این چکامه را به سر برم؟
یا علی امیر خطبه های جاری متین!
یا علی مدد! کلام تو شفای جان ماست
یا علی! حضور تو ظهور مصحف مبین
ما مکرر آمدیم و سائلانه این چنین
ای غدیر رحمت خدا امیرمؤمنین!
ما مکرریم و شرمسار این غدیر نو
ما مکرریم و سائل عنایتی نوین
سائلان بر آستان لطف تو مکررند
ای نهاده بر کف نیاز سائلان نگین!
ما شبانه های فقر کوچه های کوفه ایم
شوق و انتظار را در اشک هایمان ببین
ای فراتر آن چنان که رفته تا فراز عرش!
ای فروتن آن چنان که با یتیم همنشین!
یا علی! پس از تو قرن ها یتیم مانده اند
یا علی پناه ما هماره مهربان ترین!
یا علی! شگفت آشنا حماسه ای عجیب
تا ابد حماسه ها به ذکر یا علی عجین
ای تمامت وجود تو حماسه ای شگرف!
وِی بدایت ظهور تو کلام آخرین!
ای امام مانده در میان شیعه هم غریب!
باد تا ابد قرون به نام نامی ات قرین!
علاقه مندی به شعر
مهمتریـن عاملـی کـه در سـوق دادن مـن بـه دنیـای شـعر تأثیرگذار بـود، شـنیدن نوحه هـا و نواهایی بـود کـه در ایام محـرم و عـزاداری یا حتـی مولودی هـا می شـنیدم. در واقـع به واسـطه بافت نسـبتا مذهبی محلـه و خانـواده ، از دوران بچگـی همراه پـدرم به هیئت های عـزاداری می رفتـم و شـنیدن نوحه هـا و مداحی هـا بـرای مـن به گونـه ای دیگر بـود چراکـه از موسـیقی و ضرباهنگ مداحی هـا لذت می بـردم و برایم دلنشـین بود. همین موسیقی و نظم شعرها باعث شـد از مداحی هایی که می شـنیدم تقلیـد کنـم و از دوران راهنمایی روی همان موسـیقی مداحی هـا هـم بـه فارسـی و هـم به ترکـی شـعر می گفتـم. بعدها که جلوتـر رفتـم و در ایـن ماجـرا دقیق تـر شـدم ، متوجـه شـدم کـه این موسـیقی درواقع همان ارکان شـعر اسـت. علاوه بر اینهـا در خانه آثار مولوی، سـعدی، حافظ و شاهنامه فردوسـی را می خواندم. خواندن آثار این هـا ذهـن مرا برای سـرودن شـعر تقویـت می کرد.
تحت تاثیر محافل مذهبی
کسـی که در محافـل مذهبـی رفـت و آمـد دارد، طبیعتا تحـت تأثیر شـنیده های آن محافل قـرار میگیرد و درواقع چیزهایی را که شـنیده بـه زبان شـعر درمی آورد. رفـت و آمد در محافل مذهبی باعث شـد در زمینه شـعر آیینی فعال باشـم. تعـداد قابل توجهی غـزل و مثنوی هم در زمینـه اشـعار آیینی سـروده ام. در همه سـبک ها کار کـرده ام به جز شعر سـپید و بی وزن.
تفاوت آیینی با هیئتی
تفاوت شـعر آیینی با شـعر هیئتی در مخاطب فرضی آنهاسـت. به این معنـا که مخاطب شـعر هیئت قـرار اسـت این شـعر را بشـنود و از آن لـذت ببرد. قرار نیسـت مخاطـب دارای درک و شـعور آکادمیک باشـد و زیبایی هـای شـعر را از هـر بعـدی بشناسـد بلکـه شـعر زبانی سـاده را می طلبـد کـه در ذهـن مخاطـب حاضـر در محفـل تأثیر بگـذارد. از ایـن رو نمی تـوان این دو شـاخه از شـعر را هم تـراز هم دانسـت چراکه شـاعر آیینـی وقتـی اشـعار خـود را بـرای چـاپ در قالب کتـاب آماده می کنـد، مخاطبـش اهـل ادبیـات است کـه این کتـاب را می خـرد و مطالعـه می کنـد و از ظرافتهای شـعری آگاه اسـت.
کوشش یا جوشش؛ مسئله این است
این که عده ای می گویند شـعر اساسـا حاصل جوشش اسـت، از نظر من اعتبار علمی ندارد. شـعر هم مانند هر چیز دیگری ممکن اسـت جرقه موضوعش با جوشـش و الهام زده شـود اما بدون کوشش ممکن نیست بـه نتیجـه برسـد. به عنـوان مثـال یـک نقـاش نمی تواند بـدون اینکه تلاشی داشـته باشـد قلم را بگیرد و بدون فکر قلـم را روی بوم حرکت دهـد و در نهایـت یـک شـاهکار خلق کند. بـه اعتقاد من ایـن حرفها اعتبـار علمـی ندارنـد چراکه اگـر اینگونه بـود باید تمامی شـاعران به هر زبانی می توانسـتند شـعر بگویند. بـه عبارت دیگر صـورت هنر، نیاز به دانش، تجربـه و تمرین دارد .
سعدی را خیلی می پسندم
ایران از جمله کشـورهایی اسـت که از نظر ادبیات و شعر فرهنگ بسیار غنی ای دارد. با سـعدی ارتباط قوی تری دارم و اشـعار او را می پسـندم و بـه راحتی با آنها ارتباط برقرار می کنم. درواقع سـعدی نمونه برجسـته شـعر روان فارسی اسـت. اشـعار مولوی هم از نظر محتوایی بی نظیرند از بیـن شـاعران معاصـر نیـز می توانـم بـه زنده یـاد قیصـر امین پـور، سیدحسـن حسینی، موسـوی گرمارودی و مشفق کاشـانی اشاره کنم.
توفیقی مستمر هـر سـال شـاعران دو جلسـه بـا مقـام معظـم رهبـری برگزار می کنند. اولین جلسـه به جلسـه شـاعران در شـب میلاد امام حسـن مجتبی(ع) برمی گـردد کـه 20 سـال اسـت دارد برگـزار می شـود. توفیـق ایـن را داشـته ام کـه از همان ابتـدا در تمـام سـالها در ایـن جلسـات حضور داشـته باشـم و در بعضـی سـال ها شـعرخوانی هم کرده ام. جلسـه دوم جلسـه شـاعران آیینی و مداحـان بـا حضـرت آقاسـت که چند سـالی توفیـق حضـور در ایـن جلسـات را داشـته ام.
شعری که دکتر اسماعیل امینی امسال در حضور رهبر معظم انقلاب خواند:
در میان لرزه های شک صلابت یقین
آن عمود آفرینش جهان عماد دین
آن که فقر خاک ها به یمن خاکساری اش
از خجستگی گذشت از آسمان هفتمین
آسمان جا گرفته در زمین؛ ابوتراب
فخر می کند به نام او بر آسمان زمین
قدر لحظه های او فراتر از هزار ماه
آن هزار ماه فتنه های خفته در کمین
ماه های شادخواری هزار و یک شبی
ماه های مردهای سنگ داغ بر جبین
مردهای مرده ریگ جاهلیت سیاه
مردهای تنگ همّت فراخ آستین
::
وای من چگونه این چکامه را به سر برم؟
یا علی امیر خطبه های جاری متین!
یا علی مدد! کلام تو شفای جان ماست
یا علی! حضور تو ظهور مصحف مبین
ما مکرر آمدیم و سائلانه این چنین
ای غدیر رحمت خدا امیرمؤمنین!
ما مکرریم و شرمسار این غدیر نو
ما مکرریم و سائل عنایتی نوین
سائلان بر آستان لطف تو مکررند
ای نهاده بر کف نیاز سائلان نگین!
ما شبانه های فقر کوچه های کوفه ایم
شوق و انتظار را در اشک هایمان ببین
ای فراتر آن چنان که رفته تا فراز عرش!
ای فروتن آن چنان که با یتیم همنشین!
یا علی! پس از تو قرن ها یتیم مانده اند
یا علی پناه ما هماره مهربان ترین!
یا علی! شگفت آشنا حماسه ای عجیب
تا ابد حماسه ها به ذکر یا علی عجین
ای تمامت وجود تو حماسه ای شگرف!
وِی بدایت ظهور تو کلام آخرین!
ای امام مانده در میان شیعه هم غریب!
باد تا ابد قرون به نام نامی ات قرین!
مرجع : ویژه نامه چهارده