کد مطلب : ۳۲۴۵۲
مهمترین اقدامات مهدوی امام عسکری(ع)/ چرا بنی عباس از ابن الرضا واهمه داشت؟
شاید بتوان گفت که هیچ یک از امامان(ع) همانند امام حسن عسکری(ع) در فشار طاغوت های عصر و در زندانها نبوده است، تا آنجا که حتی در زندان جاسوسی را بر او گماشته بودند تا گفتار و رفتار او را گزارش دهد، چنان که ابو جعفر هاشمی میگوید: با چند نفر در زندان بودم، ناگاه امام حسن عسکری(ع) را وارد زندان کردند، در زندان شخصی بود و ادعا میکرد از علویان است، امام(ع) در غیاب او به یارانش فرمود: این مرد از شما نیست از او بر حذر باشید، آنچه گفتهاید در نامهای نوشته و در داخل لباسهایش میباشد تا به خلیفه گزارش دهد. یکی از حاضران لباسهای او را وارسی کرد، همان نامه را یافت که مطالب خطرناکی را در مورد زندانیان نوشته بود. اما دلیل این همه فشار برای چه بود؟ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ اینچنین نوشت:
طاغوتهای بنیعباس از چند جهت درباره امام حسن عسکری(ع) ترس و نگرانی داشتند و حساس بودند:
-گسترش شیعه
جمعیت شیعیان در آن عصر به خصوص در عراق بسیار بود، طاغوتها ترس آن داشتند که آنها قدرت را به دست گیرند و با زعامت و رهبری امام حسن عسکری(ع) تاج و تخت عباسیان را واژگون کنند. شیعیان در این عصر به قدری نیرومند بودند که احمد بن عبید الله ابن خاقان میگوید: جعفر کذاب (برادر امام حسن عسکری(ع) که به دروغ ادعای امامت میکرد) نزد پدرم عبیدالله که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود، آمد و گفت: مقام برادرم را به من بده، در عوض من سالی بیست هزار دینار برای تو میفرستم.
پدرم به او گفت: ای احمق نادان! خلیفه، به روی معتقدین به امامت پدر و برادرت (امام حسن عسکری(ع)) شمشیر کشید، تا آنها را از این اعتقاد برگرداند، نتوانست، بنابراین اگر آنها (شیعیان) امامت تو را قبول دارند نیاز به خلیفه و غیر او نداری و اگر آنها تو را به امامت قبول ندارند، به وسیله ما هرگز نمیتوانی به این مقام برسی. پدرم از آن پس، اصلاً به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر به نزدش بیاید.
-پذیرش رهبری امام از سوی شیعیان
از سوی دیگر باید به این مسأله مهم نیز توجه داشت که شیعیان توجه خاصی به امام حسن عسکری(ع) داشتند و اموال بسیاری به مجضرش میرساندند، تا آنجا که به عنوان مثال، آن حضرت 100 هزار دینار (یعنی صد هزار مثقال طلا) به یکی از نمایندگان مورد اطمینان خود به نام علیبن جعفر همانی داد تا بین مستمندان و شیعیان در مراسم حج تقسیم کنند، بار دیگر 100 هزار دینار برای او فرستاد، بار سوم 30 هزار دینار برای او حواله کرد.
-تلاشهای سیاسی امام(ع)
تلاشهای سیاسی امام حسن عسکری(ع) نامه و پیکهای او، فعالیت شاگردان و نمایندگان او، حوزه علمیه طاغوت برانداز او، گفتار سازنده و حرکتبخش او همه و همه نشان میداد که او نه تنها تسلیم دستگاه طاغوتی بنیعباس نیست، بلکه زمینهسازی فرهنگی و سیاسی عمیق و گستردهای بر ضد آن دستگاه میکند.
-بقیه الله الاعظم(عج) فرزند امام حسن عسکری(ع)
طبق روایات متعدد و متواتر، همه مسلمانان میدانستند که قائم آل محمد(ص) حضرت مهدی(عج) ظهور میکند و واژگونی تاج و تخت شاهان و سلاطین جور در سراسر جهان به دست اوست، از طرفی دریافته بودند که این مصلح جهانی فرزند امام حسن عسکری(ع) است، لذا در مورد آن حضرت، بسیار حساس بودند و احساس خطر میکردند و بر همین اساس حضرت مهدی(عج) از هنگام ولادت (در سال 255) حتی در عصر پدر (تا سال 260 یعنی 5 سال) جز از یاران بسیار مخصوص، مخفی بود.
مرحوم محدث قمی در اینباره مینویسد: سه نفر از خلفای بنی عباس خواستند امام حسن عسکری(ع) را بکشند زیرا به آنها خبر رسیده بود که حضرت مهدی(عج) در صلب اوست، آنها آن حضرت را چندین بار زندانی کردند و نیز روایت شده امام حسن عسکری(ع) هنگام ولادت حضرت مهدی(عج) فرمود: ظالمان پنداشتند که مرا میکشند تا نسل مرا قطع نمایند، آنها قدرت خداوند قادر را چگونه دیدهاند.
این عوامل و نظیر آن، موجب شد که طاغوتیان بنیعباس سختترین فشار و اختناق و سانسور را بر امام حسن عسکری(ع) و یارانش وارد ساختند. امام حسن عسکری(ع) برای حفظ یاران خود، به پنهانکاری و راز پوشی تأکید میکرد، تا آنجا که عثمان بن سعید عمری یار مخصوص آن حضرت و اولین نائب خاص امام مهدی(عج) زیر پوشش روغن فروش مطالب را محرمانه از امام حسن عسکری(ع) به شیعیان و به عکس گزارش میداد، از این رو به او سمّان (روغن فروش) میگفتند.
کوتاه سخن آنکه از بررسی تلاشهای امام حسن عسکری(ع) و یارانش فهمیده میشود که آن بزرگمرد علم و کمال و سیاست، در چند مورد تلاش عمیق و چشمگیری داشته است که عبارتند از:
1ـ تشکیل حوزه علمیه و کوششهای علمی و انقلاب فرهنگی.
2 ـ ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان توسط پیکها و نامهها و تعیین نمایندگان و تلاشهای آنها و ارتباط با آنها.
3 ـ تلاشهای سری و محرمانه سیاسی.
4 ـ پشتیبانی مالی شیعیان از امام و حمایت مالی آن حضرت از مستضعفان، برای حفط کیان تشیع.
5 ـ تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه و روحیه دادن به آنها و سفارش آنها به مقاومت و استقامت در برابر ستمگران.
6ـ استفاده گسترده از آگاهیهای غیبی و قدرتهای ملکوتی و معنوی.
7 ـ آمادهسازی شیعیان برای دوران غیبت.
امام حسن عسکری(ع) در راستای این اصول تا سرحد شهادت ایستادگی کرد و تحت شدیدترین شکنجهها و فشارها در زندانها و خانه و بیرون خانه رسالت خود را به جهانیان ابلاغ فرمود و سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی در سن 28 یا 29 سالگی مسموم و به شهادت رسید.
طاغوتهای بنیعباس از چند جهت درباره امام حسن عسکری(ع) ترس و نگرانی داشتند و حساس بودند:
-گسترش شیعه
جمعیت شیعیان در آن عصر به خصوص در عراق بسیار بود، طاغوتها ترس آن داشتند که آنها قدرت را به دست گیرند و با زعامت و رهبری امام حسن عسکری(ع) تاج و تخت عباسیان را واژگون کنند. شیعیان در این عصر به قدری نیرومند بودند که احمد بن عبید الله ابن خاقان میگوید: جعفر کذاب (برادر امام حسن عسکری(ع) که به دروغ ادعای امامت میکرد) نزد پدرم عبیدالله که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود، آمد و گفت: مقام برادرم را به من بده، در عوض من سالی بیست هزار دینار برای تو میفرستم.
پدرم به او گفت: ای احمق نادان! خلیفه، به روی معتقدین به امامت پدر و برادرت (امام حسن عسکری(ع)) شمشیر کشید، تا آنها را از این اعتقاد برگرداند، نتوانست، بنابراین اگر آنها (شیعیان) امامت تو را قبول دارند نیاز به خلیفه و غیر او نداری و اگر آنها تو را به امامت قبول ندارند، به وسیله ما هرگز نمیتوانی به این مقام برسی. پدرم از آن پس، اصلاً به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر به نزدش بیاید.
-پذیرش رهبری امام از سوی شیعیان
از سوی دیگر باید به این مسأله مهم نیز توجه داشت که شیعیان توجه خاصی به امام حسن عسکری(ع) داشتند و اموال بسیاری به مجضرش میرساندند، تا آنجا که به عنوان مثال، آن حضرت 100 هزار دینار (یعنی صد هزار مثقال طلا) به یکی از نمایندگان مورد اطمینان خود به نام علیبن جعفر همانی داد تا بین مستمندان و شیعیان در مراسم حج تقسیم کنند، بار دیگر 100 هزار دینار برای او فرستاد، بار سوم 30 هزار دینار برای او حواله کرد.
-تلاشهای سیاسی امام(ع)
تلاشهای سیاسی امام حسن عسکری(ع) نامه و پیکهای او، فعالیت شاگردان و نمایندگان او، حوزه علمیه طاغوت برانداز او، گفتار سازنده و حرکتبخش او همه و همه نشان میداد که او نه تنها تسلیم دستگاه طاغوتی بنیعباس نیست، بلکه زمینهسازی فرهنگی و سیاسی عمیق و گستردهای بر ضد آن دستگاه میکند.
-بقیه الله الاعظم(عج) فرزند امام حسن عسکری(ع)
طبق روایات متعدد و متواتر، همه مسلمانان میدانستند که قائم آل محمد(ص) حضرت مهدی(عج) ظهور میکند و واژگونی تاج و تخت شاهان و سلاطین جور در سراسر جهان به دست اوست، از طرفی دریافته بودند که این مصلح جهانی فرزند امام حسن عسکری(ع) است، لذا در مورد آن حضرت، بسیار حساس بودند و احساس خطر میکردند و بر همین اساس حضرت مهدی(عج) از هنگام ولادت (در سال 255) حتی در عصر پدر (تا سال 260 یعنی 5 سال) جز از یاران بسیار مخصوص، مخفی بود.
مرحوم محدث قمی در اینباره مینویسد: سه نفر از خلفای بنی عباس خواستند امام حسن عسکری(ع) را بکشند زیرا به آنها خبر رسیده بود که حضرت مهدی(عج) در صلب اوست، آنها آن حضرت را چندین بار زندانی کردند و نیز روایت شده امام حسن عسکری(ع) هنگام ولادت حضرت مهدی(عج) فرمود: ظالمان پنداشتند که مرا میکشند تا نسل مرا قطع نمایند، آنها قدرت خداوند قادر را چگونه دیدهاند.
این عوامل و نظیر آن، موجب شد که طاغوتیان بنیعباس سختترین فشار و اختناق و سانسور را بر امام حسن عسکری(ع) و یارانش وارد ساختند. امام حسن عسکری(ع) برای حفظ یاران خود، به پنهانکاری و راز پوشی تأکید میکرد، تا آنجا که عثمان بن سعید عمری یار مخصوص آن حضرت و اولین نائب خاص امام مهدی(عج) زیر پوشش روغن فروش مطالب را محرمانه از امام حسن عسکری(ع) به شیعیان و به عکس گزارش میداد، از این رو به او سمّان (روغن فروش) میگفتند.
کوتاه سخن آنکه از بررسی تلاشهای امام حسن عسکری(ع) و یارانش فهمیده میشود که آن بزرگمرد علم و کمال و سیاست، در چند مورد تلاش عمیق و چشمگیری داشته است که عبارتند از:
1ـ تشکیل حوزه علمیه و کوششهای علمی و انقلاب فرهنگی.
2 ـ ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان توسط پیکها و نامهها و تعیین نمایندگان و تلاشهای آنها و ارتباط با آنها.
3 ـ تلاشهای سری و محرمانه سیاسی.
4 ـ پشتیبانی مالی شیعیان از امام و حمایت مالی آن حضرت از مستضعفان، برای حفط کیان تشیع.
5 ـ تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه و روحیه دادن به آنها و سفارش آنها به مقاومت و استقامت در برابر ستمگران.
6ـ استفاده گسترده از آگاهیهای غیبی و قدرتهای ملکوتی و معنوی.
7 ـ آمادهسازی شیعیان برای دوران غیبت.
امام حسن عسکری(ع) در راستای این اصول تا سرحد شهادت ایستادگی کرد و تحت شدیدترین شکنجهها و فشارها در زندانها و خانه و بیرون خانه رسالت خود را به جهانیان ابلاغ فرمود و سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی در سن 28 یا 29 سالگی مسموم و به شهادت رسید.
مرجع : فارس