کد مطلب : ۳۲۵۰۷
گفتاری از آیتالله عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین
باب عاشورا باز نیست
ترجمه سیدحسین مرکبی
میدانیم که باب نماز بر روی هرگونه نوآوری، افزایش یا کاهشی نسبت به حالت شرعی خود بسته است. همه عبادتها این گونهاند. رفتار با این عبادتها محکوم به ضوابط، قیود خاص و عام شرعی است که امکان خروج از آنها وجود ندارد.
احیای عاشورا تجسم احیای دین و ذکر اهلبیت(ع) است؛ چه، درون ذکر آن و خود ذکر آن، ذکر دین است. با این اوصاف آیا باب عاشورا کاملاً باز است که هر چه میخواهیم و هر چه به ذهن مان میرسد بدون قید و شرط به آن بیافزاییم؟ سپس ادعا کنیم هرچه را وارد احیای عاشورا کردهایم، شعائر است و بر تمسک به آن اصرار بورزیم و به اندازه اصول شرعی به آن وزن بدهیم؟ برادران مومنم، قطعاً این طور نیست و اگرنه از مرزهای دین خارج شدهایم و پس از مدتی خود را در برابر دین بیگانهای مییابیم که خواستهها، کاستیها، تعصبها و جهالتهای زیادی از جانب ما وارد آن شده است. همچنین پس از مدتی به خود میآییم و میبینیم در حال نبرد به خاطر این دین جعلی هستیم میکشیم و کشته میشویم! آیا این چیزی جز یک منکر عظیم است؟ احیای عاشورا همچون بیان واقعیتهای انقلاب حسین(ع) و ارزش عظیم آن در احیای دین، روشهای منصوص خود را دارد، از جمله ناله بر دردهای او و گریه ایمانی بر مصیبت وی، همچنین روشهای مباحی دارد که حرام یا مکروه نیستند و از شبهه دور هستند و موجب وهن مذهب نیستند یا آسیبهایی که مورد رضایت شریعت نباشد برای فرد عزادار در پی ندارد. این روشهای مباح هیچگاه عنوان شعائر به خود نمیگیرند. اینها روشهای مباحی برای احیای عاشورا هستند که ما یک، دو، سه یا چند سال آنها را انجام دادهایم. اما آیا این موضوع، آن کار را تبدیل به یک آیین دینی میکند؟ نه، مباح میماند و هیچ گاه عنوان شعائر به خود نمیگیرند. مثلاً اگر وسایل نقاشی حلال معینی در شرایط خاصی برای احیای یاد دین و اهلبیت(ع) و خدمت شایسته به انقلاب طف به کار گرفته شد، این وسیله و محصول آن به یک وسیله مقدس و ثابت در دین تبدیل نمیشود. فرض کنید یک نقاشی را در عزاداری عاشورا استفاده کردهایم و تاثیر مثبتش را نیز گذاشته است و نقاشی حلال هم بوده، اما آیا این باعث میشود این روش یا نقاشی کردن تبدیل به یک شیوه مقدس شود؟ آیا همین نقاشی که در این موقعیت کشیده شده است، یک آیین دینی است؟ نه. این وسیله و محصول آن به یک وسیله مقدس و ثابت در دین تبدیل نمیشود و این کارها آن را ذیل عنوان شعائر در نمیآورد. در غیر این صورت فردا اگر کسی این کار را نکرد میگوییم چرا از دین خدا دست برداشت.
آنچه از جانب اهلبیت رسالت قطعی و یقینی است این است که خواستهاند ما مردان شایستهای باشیم که در راه خدا فداکاری میکنند و دین خود را از ایشان(ع) میگیرند و از فرمانهایشان اطاعت میکنند و نمیگذارند امرونهی خودشان خارج از امرونهی الهی و برخاسته از چیزی جز رضایت الهی باشد. آنها ما را گربه، سگ یا الاغ خود نمیخواهند.
آیا علی بن ابی طالب(ع) میخواهد ما سگ او باشیم؟ گربه باشیم؟ الاغ باشیم؟ نه، حاشا. اگر کسی در هنگام حیات معصوم(ع) به در خانه ایشان میرفت و برای اظهار خاکساری نسبت به امام(ع) مثل سگ مینشست و پارس میکرد و زوزه میکشید، فکر میکنید امام چه رفتاری با او میکرد؟ نسبت به او سکوت میکرد؟ نسبت به کارش سکوت میکرد؟ از او تشکر میکرد؟ او با طرد و خشم امام مواجه میشد، همان گونه که ائمه با اهل غلو نسبت به خودشان شدیدتر از این رفتارها را انجام دادند.
آیا امامی از اهلبیت(ع) راضی میشود کسانی برای بزرگداشت امام و اظهار اطاعت و روحیه فداکاری، بر روی شکم و سینه به در خانه وی بروند و از بدن ایشان خون جاری شود؟ آیا راضی میشوند شیعه آنها هنگام زیارت ایشان که به نزد خدا شتافتهاند، در گردنش زنجیر سگ بیاندازد؟ اما ما امروز همه این کارها را انجام میدهیم و آنها را شعائر میشماریم و سخاوتمندانه صفت شرعی بودن، محبوب بودن و استحباب را هم به این کارها تقدیم میکنیم! این یک جنایت بزرگ علیه دین است. اهلبیت(ع) چه زمانی راضی شدهاند زنانشان در صحنههای جالب توجه، تماشاگه مردان باشند و از آنها عکس گرفته شود و در دسترس همه گذاشته شود تا از این موضوع درباره زنان شیعیانشان راضی باشند؟ آیا اهلبیت(ع) که بر شرافت و حرمت زنان خود اصرار دارند اما خوشحال میشوند زنان شیعیانشان خود را در معرض هتک شرافت و حرمت قرار دهند؟ و به نام عزاداری برای حسین(ع) از خانه خارج شوند و تماشاگه مردان و در معرض نگاههای جستجوگر و لذتجوی آنان قرار گیرند؟ نه. همچنین اهلبیت راضی نیستند قداست قرآن کریم خدشهدار شود و بخشی از سخنان مخلوقان به عنوان آیه آن تلقی گردد و با غنا خوانده شود و عزاداران آن را درحال حرکات بیضابطه تکرار کنند. ولایت اهلبیت(ع) عبارت است از علاقه به آنان، خشم از دشمنان ایشان، پذیرفتن فرمان الهی و رها کردن نهی الهی و انتخاب اهلبیت به عنوان راه دریافت امر و نهی الهی.
احیای عاشورا تجسم احیای دین و ذکر اهلبیت(ع) است؛ چه، درون ذکر آن و خود ذکر آن، ذکر دین است. با این اوصاف آیا باب عاشورا کاملاً باز است که هر چه میخواهیم و هر چه به ذهن مان میرسد بدون قید و شرط به آن بیافزاییم؟ سپس ادعا کنیم هرچه را وارد احیای عاشورا کردهایم، شعائر است و بر تمسک به آن اصرار بورزیم و به اندازه اصول شرعی به آن وزن بدهیم؟ برادران مومنم، قطعاً این طور نیست و اگرنه از مرزهای دین خارج شدهایم و پس از مدتی خود را در برابر دین بیگانهای مییابیم که خواستهها، کاستیها، تعصبها و جهالتهای زیادی از جانب ما وارد آن شده است. همچنین پس از مدتی به خود میآییم و میبینیم در حال نبرد به خاطر این دین جعلی هستیم میکشیم و کشته میشویم! آیا این چیزی جز یک منکر عظیم است؟ احیای عاشورا همچون بیان واقعیتهای انقلاب حسین(ع) و ارزش عظیم آن در احیای دین، روشهای منصوص خود را دارد، از جمله ناله بر دردهای او و گریه ایمانی بر مصیبت وی، همچنین روشهای مباحی دارد که حرام یا مکروه نیستند و از شبهه دور هستند و موجب وهن مذهب نیستند یا آسیبهایی که مورد رضایت شریعت نباشد برای فرد عزادار در پی ندارد. این روشهای مباح هیچگاه عنوان شعائر به خود نمیگیرند. اینها روشهای مباحی برای احیای عاشورا هستند که ما یک، دو، سه یا چند سال آنها را انجام دادهایم. اما آیا این موضوع، آن کار را تبدیل به یک آیین دینی میکند؟ نه، مباح میماند و هیچ گاه عنوان شعائر به خود نمیگیرند. مثلاً اگر وسایل نقاشی حلال معینی در شرایط خاصی برای احیای یاد دین و اهلبیت(ع) و خدمت شایسته به انقلاب طف به کار گرفته شد، این وسیله و محصول آن به یک وسیله مقدس و ثابت در دین تبدیل نمیشود. فرض کنید یک نقاشی را در عزاداری عاشورا استفاده کردهایم و تاثیر مثبتش را نیز گذاشته است و نقاشی حلال هم بوده، اما آیا این باعث میشود این روش یا نقاشی کردن تبدیل به یک شیوه مقدس شود؟ آیا همین نقاشی که در این موقعیت کشیده شده است، یک آیین دینی است؟ نه. این وسیله و محصول آن به یک وسیله مقدس و ثابت در دین تبدیل نمیشود و این کارها آن را ذیل عنوان شعائر در نمیآورد. در غیر این صورت فردا اگر کسی این کار را نکرد میگوییم چرا از دین خدا دست برداشت.
آنچه از جانب اهلبیت رسالت قطعی و یقینی است این است که خواستهاند ما مردان شایستهای باشیم که در راه خدا فداکاری میکنند و دین خود را از ایشان(ع) میگیرند و از فرمانهایشان اطاعت میکنند و نمیگذارند امرونهی خودشان خارج از امرونهی الهی و برخاسته از چیزی جز رضایت الهی باشد. آنها ما را گربه، سگ یا الاغ خود نمیخواهند.
آیا علی بن ابی طالب(ع) میخواهد ما سگ او باشیم؟ گربه باشیم؟ الاغ باشیم؟ نه، حاشا. اگر کسی در هنگام حیات معصوم(ع) به در خانه ایشان میرفت و برای اظهار خاکساری نسبت به امام(ع) مثل سگ مینشست و پارس میکرد و زوزه میکشید، فکر میکنید امام چه رفتاری با او میکرد؟ نسبت به او سکوت میکرد؟ نسبت به کارش سکوت میکرد؟ از او تشکر میکرد؟ او با طرد و خشم امام مواجه میشد، همان گونه که ائمه با اهل غلو نسبت به خودشان شدیدتر از این رفتارها را انجام دادند.
آیا امامی از اهلبیت(ع) راضی میشود کسانی برای بزرگداشت امام و اظهار اطاعت و روحیه فداکاری، بر روی شکم و سینه به در خانه وی بروند و از بدن ایشان خون جاری شود؟ آیا راضی میشوند شیعه آنها هنگام زیارت ایشان که به نزد خدا شتافتهاند، در گردنش زنجیر سگ بیاندازد؟ اما ما امروز همه این کارها را انجام میدهیم و آنها را شعائر میشماریم و سخاوتمندانه صفت شرعی بودن، محبوب بودن و استحباب را هم به این کارها تقدیم میکنیم! این یک جنایت بزرگ علیه دین است. اهلبیت(ع) چه زمانی راضی شدهاند زنانشان در صحنههای جالب توجه، تماشاگه مردان باشند و از آنها عکس گرفته شود و در دسترس همه گذاشته شود تا از این موضوع درباره زنان شیعیانشان راضی باشند؟ آیا اهلبیت(ع) که بر شرافت و حرمت زنان خود اصرار دارند اما خوشحال میشوند زنان شیعیانشان خود را در معرض هتک شرافت و حرمت قرار دهند؟ و به نام عزاداری برای حسین(ع) از خانه خارج شوند و تماشاگه مردان و در معرض نگاههای جستجوگر و لذتجوی آنان قرار گیرند؟ نه. همچنین اهلبیت راضی نیستند قداست قرآن کریم خدشهدار شود و بخشی از سخنان مخلوقان به عنوان آیه آن تلقی گردد و با غنا خوانده شود و عزاداران آن را درحال حرکات بیضابطه تکرار کنند. ولایت اهلبیت(ع) عبارت است از علاقه به آنان، خشم از دشمنان ایشان، پذیرفتن فرمان الهی و رها کردن نهی الهی و انتخاب اهلبیت به عنوان راه دریافت امر و نهی الهی.
مرجع : خیمه 124