کد مطلب : ۳۲۵۳۲
پژوهش؛ چاهی که آب ندارد ولی نان دارد!
مصطفی قناعتگر
نقل است که صدر اعظم یکی از شاهان قاجار، علاقهی زیادی به حفر چاه آب داشت و مقنیهای فراوانی را به این کار گمارده بود. روزی هنگام سرکشی به یکی از پروژههای مذکور، مقنی به اوگفت: این حفر ما به آب نرسیده و نخواهد رسید و جز هدر رفت انرژی ما، سودی ندارد. صدر اعظم گفت: شما حفر کنید. این گفتگو سه روز متوالی اتفاق افتاد. روز سوم صدر اعظم به مقنی گفت: شما دغدغهی رسیدن به آب را از سر بیرون کن. این چاه برای ما آب نداشته باشد، برای شما که نان دارد.
گزافه نیست اگر بگوییم بسیاری از مراکز متولی پژوهش چه در حوزه و چه در دانشگاه، در جایگاه صدراعظم داستان ما هستند و پژوهشگران، در جایگاه مقنی داستان.
پژوهش را مگر نمیگوییم باید مساله محور باشد؟ مگر قبول نداریم که باید مشکلی را پاسخ دهد و دردی را دوا کند؟ اگر این است پس"بررسی آراء اعتقادی زمخشری در تفسیر کشاف" پژوهش نیست؛ زیرا دردی را نه از زندگی مردم دوا میکند و نه معضلی از معضلات علمی را حل میکند. معلوم نیست چرا برای یک پژوهشگر یا یک متولی پژوهشی باید چنین سوال و سوالاتی از این دست ایجاد شود. مثلا موضوعی که تا به حال کار نشده باشد، الزاما موضوع خوبی برای پژوهش است؟
پژوهشگر دغدغهمند، به امید این که دردی از دردها را دوا و مشکلی از مشکلات را حل کند، به دنبال دست و پا کردن موضوعی میگردد که توسط متولیان مراکز پژوهشی تایید شود؛ بعد میبیند موضوعش اگر نوین باشد و گونهای از پیچیدگی را بازگو کند، موضوع خوبی است؛ حتی اگر هیچ معضلی از معضلات سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی یا اعتقادی یا فقهی را درصدد پاسخ نباشد. همین مقدار که «دهن پُرکنش» خوب باشد و آقایان صاحب نشریه و مجله بپسند و چاپ کنند خوب است دیگر. پژوهشگر هم وقتی میبیند که نام و نانش از این طریق است که تامین است، دغدغههای پاک ابتدای مسیر را فراموش میکند و زبان حالش این میشود که "برای کسی آب نداشته باشد، برای من که نان دارد"!
بودجههای پژوهشی ابتدا باید در مسیر شناسایی پرسشها و معضلات حل نشده گسیل داده شوند که اگر این خشت اولِ کار کج نهاده شود یا اصلا نهاده نشود، یا پژوهشی نخواهیم داشت یا بنای آن تا ثریا کج میرود. سپس اولویت بندی آنها بر پایهی شاخصهای مربوطه در دستور کار قرار گیرد. سپس با تشکیل تیمهای قوی پژوهشی و انجام کار تحقیقاتی، وارد متن شویم و در نهایت با وارد کردن خروجی پژوهش در شبکههای توزیع گوناگون، زمینهی بهره مندی مردم و مجریان ذیربط را فراهم کنیم.
باور کنید حالِ پژوهش بد است وقتی که از واقعیت جدا افتاده است. در حسرت پژوهشیم وقتی پژوهشگر به دنبال مدرک تحصیلی است و علم لا ینفع خویش را متراکم میکند و نشر میدهد.
در چنین فضایی، آیندهی پژوهش اصلا روشن نیست و باید پرسید: آیا پژوهشی که به آب برسد ممکن است؟
گزافه نیست اگر بگوییم بسیاری از مراکز متولی پژوهش چه در حوزه و چه در دانشگاه، در جایگاه صدراعظم داستان ما هستند و پژوهشگران، در جایگاه مقنی داستان.
پژوهش را مگر نمیگوییم باید مساله محور باشد؟ مگر قبول نداریم که باید مشکلی را پاسخ دهد و دردی را دوا کند؟ اگر این است پس"بررسی آراء اعتقادی زمخشری در تفسیر کشاف" پژوهش نیست؛ زیرا دردی را نه از زندگی مردم دوا میکند و نه معضلی از معضلات علمی را حل میکند. معلوم نیست چرا برای یک پژوهشگر یا یک متولی پژوهشی باید چنین سوال و سوالاتی از این دست ایجاد شود. مثلا موضوعی که تا به حال کار نشده باشد، الزاما موضوع خوبی برای پژوهش است؟
پژوهشگر دغدغهمند، به امید این که دردی از دردها را دوا و مشکلی از مشکلات را حل کند، به دنبال دست و پا کردن موضوعی میگردد که توسط متولیان مراکز پژوهشی تایید شود؛ بعد میبیند موضوعش اگر نوین باشد و گونهای از پیچیدگی را بازگو کند، موضوع خوبی است؛ حتی اگر هیچ معضلی از معضلات سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی یا اعتقادی یا فقهی را درصدد پاسخ نباشد. همین مقدار که «دهن پُرکنش» خوب باشد و آقایان صاحب نشریه و مجله بپسند و چاپ کنند خوب است دیگر. پژوهشگر هم وقتی میبیند که نام و نانش از این طریق است که تامین است، دغدغههای پاک ابتدای مسیر را فراموش میکند و زبان حالش این میشود که "برای کسی آب نداشته باشد، برای من که نان دارد"!
بودجههای پژوهشی ابتدا باید در مسیر شناسایی پرسشها و معضلات حل نشده گسیل داده شوند که اگر این خشت اولِ کار کج نهاده شود یا اصلا نهاده نشود، یا پژوهشی نخواهیم داشت یا بنای آن تا ثریا کج میرود. سپس اولویت بندی آنها بر پایهی شاخصهای مربوطه در دستور کار قرار گیرد. سپس با تشکیل تیمهای قوی پژوهشی و انجام کار تحقیقاتی، وارد متن شویم و در نهایت با وارد کردن خروجی پژوهش در شبکههای توزیع گوناگون، زمینهی بهره مندی مردم و مجریان ذیربط را فراهم کنیم.
باور کنید حالِ پژوهش بد است وقتی که از واقعیت جدا افتاده است. در حسرت پژوهشیم وقتی پژوهشگر به دنبال مدرک تحصیلی است و علم لا ینفع خویش را متراکم میکند و نشر میدهد.
در چنین فضایی، آیندهی پژوهش اصلا روشن نیست و باید پرسید: آیا پژوهشی که به آب برسد ممکن است؟