تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۶
۰
کد مطلب : ۳۲۶۷۲

مرتبت وجودی زن در عرفان اسلامی/ زن مظهر جمال، لطف و محبت الهی است

مرتبت وجودی زن در عرفان اسلامی/ زن مظهر جمال، لطف و محبت الهی است
عبداله صلواتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران به مناسبت روز زن نوشته است:

در تفکر غربی مفاهیم دوگانه و متقابلی درباره زن و مرد وجود دارد؛ این دوگانه ­ها از طرفی محصول سیاست و فرهنگ جامعه هستند و از طرف دیگر، جهت­ گیری جامعه و ایماژهای زیستن و مدیریت و فرهنگ و هنر و حقوق و در یک نگاه همه شئون زندگی را در چنبره خویش دارند. این دوگانه ها عبارتند از: سوژه/ ابژه؛  فعال/ منفعل؛ فرهنگ، جامعه/ طبیعت؛ عمومی/ خصوصی؛ انسان/ حیوان؛ کلی و جهان شمول/ خاص؛ عقلی/ عاطفه؛ سیاست، حقوق، اخلاق/ شخصی، خانوادگی، زیست­ شناختی؛ منطق/ شهود؛ حضور/ غیبت؛ خودیت، موجود/ غیریت، ناموجود؛ روشن/ تاریک؛ استقلال/ وابستگی؛ خیر/ شر.
بسته به اینکه کدام طرف این دوگانه­ ها غلبه پیدا کند یا بسته به اینکه این دوگانه ها در حالت تعادل و تعامل باشند یا در حال ستیز، سرنوشت زنان و مردان و در کل، سرنوشت جامعه و مسیر حرکتش متفاوت می ­شود. فمینیست­ها اما به لحاظ تاریخی معتقدند: در این دوگانه ها معمولا طرف مردانه جنبه مثبت ­تری یافته و طرف زنانه به نوان امر طفیلی و تابع معرفی شده است و این سبب ظلم ها و ناعدالتی ­های گسترده ­ای در قبال زنان شده است.
غالباً از میان این دوگانه ­ها طرف مغلوب، یعنی طبیعت، خاص، عاطفه، غیریت، تاریک، شهود، شخصی، حیوان، ابژه، شر، و منفعل از آن زن تلقی می­ شود و طرف غالب از آن مرد است. (رک: بیسلی، چیستی فمینیسم، ص ۳۲-۳۴)
در عرفان اسلامی هم برخی از طرف­های مغلوب چون طبیعت، عاطفه، و منفعل به زن اختصاص می ­یابد. حال پرسش این است که آیا اسناد این مفاهیم به زن نشان از رتبت پایین زن در نگاه عرفان اسلامی دارد؟ و قبل­ تر از آن این پرسش مطرح است که زن در آثار عرفانی به ویژه مکتب ابن عربی و نظرگاه علامه حسن زاده آملی چه جایگاه وجودی ­ای دارد؟
در سخنان صوفیه توصیه می­ شود که: زن را باید به مثابه امانت الهی و با نگاه شفقت دید نه با نگاه شهوت. (رازی، جواهر التصوف، ص۱۷۰؛ سلمی، جوامع آداب الصوفیة، ص ۲۱۱؛ خرکوشی، تهذیب الاسرار فی أصول التصوف، ص۳۸۲) و یکی از راه های نگاه انسانی به زن، پیشنهاد ابن عربی است. او در نظریه علم الاسمای خویش، زن را مظهر جمال و لطف و آینه محبت الهی می­ داند.
در عرفان ابن عربی، زن و مرد در اصل انسانیت مشترک ­اند و زن بودن و مرد بودن امور عارضی و بیرون از ذات انسانیت است. بنابراین، چنین نیست که مردان به حسب انسانیت بالاتر از زنان باشند. (ابن عربی، الفتوحات المکیة؛ ج‏۳ ؛ ص۸۷؛ جهانگیری، زن در عرفان ابن عربی در حدود شریعت، ص ۶)
از نظر ابن عربی، مقام و منزلت کمالی­ ای وجود ندارد مگر اینکه زن می ­تواند بدان دست یابد و صفتی نیست در مردان مگر آنکه زنان به آن دسترسی دارند (=و ما من صفه للرجال إلا و للنساء فیها مشرب) زنان می ­توانند به مقام های رفیعی چون ولایت، نبوت تعریف (نه نبوت تشریعی)، و قطبیت دست یابند. (همان، ج‏۱ ؛ ص۴۴۷؛ ج‏۲، ص: ۳۵؛ ج۳، ص ۸۹) فقط مردان می ­توانند به رسالت و بعثت برسند اما زنان به این دو امر دسترسی ندارند. (همان، ج‏۳، ص ۸۸)
علامه حسن زاده آملی، نسبت زن‏ و مرد را نسبت زمین به آسمان می ­داند و بر این اساس، زن را در وجود متأخر از مرد تلقی می ­کند. (حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۶۱۰- ۶۱۱) اما این به معنای، موقعیت وجودی پایین ­تر زن در نسبت با مرد نیست. بنابر آنکه او کمالات انسانی را در ارتباط با نفس ناطقه می ­داند نه خصوصیتی با نام زن یا مرد. ایشان موافق با ابن عربی، نبوت مقامی را مختص مردان نمی­ داند و معتقد است: «صاحب نبوت انبائی خواه زن باشد و خواه مرد به جایی می رسد که مکاشفات و مشاهدات آنسویی و مصاحبات با ارواج و مکالمات با موجودات غیبی و تشرف به حضور انسان های ملکوتی از سفرای الهی و غیرهم، به او روی می آورد،» (همو،  فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، بخش۱۷)
استاد حسن زاده آملی در موضعی، تصریح می‌کند که قله انسانی یعنی انسان کامل هم در انحصار مرد نیست و زن هم می­ تواند انسان کامل باشد؛ چنان­که حضرت فاطمه (س) از مصادیق اتم انسان کامل بوده است و «انسان کامل، خواه مرد، خواه زن، میوه درخت وجود است یعنی انسان کامل غایت دو حرکت ایجادی و وجودی است. پس راز مطلق آفرینش بلکه راز ویژه آفرینش‏ انسان پیدایش این میوه از درخت وجود است. پس، زن‏ کارگاه صنع الهی است. پس غرض از آفرینش انسان و مطلق آفرینش آن است که حق که واجد کمالات ذاتی ازلی و ابدی است، به کمال اسمائی که متوقف بر ظهور است تجلی کند. پس زن‏ مانند شجره طیبه‏ ای است که ریشه آن محکم و شاخه ‏های آن در آسمان است در همه اوقات به اذن پروردگارش میوه می ‏دهد (همان، ص ۶۶۶- ۶۶۵ )
او با استناد به روایتی از امام صادق(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) را لیله قدر معرفی می ­کند؛ لیله قدری که از هزار شب بهتر است.  (همو، هزار و یک کلمه، ج‏۳، ص: ۴۴؛ همو،  فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، بخش ۱۳)
همچنین، او با مؤلفه عرفانی حضرت فاطمه (س) به مثابه نفس کل به تحلیل کنیه «ام ابیها» پرداخته و می‌نویسد: «چون عقل کل، پدر است و نفس کل، مادر و موجودات از آن دو ظهور یافتند، و مادر انوار و فضایل، فاطمه، عقیله رسالت و مظهر نفس کلیّه بر وجه اتم است. پس بنابراین تفسیر انفسی قویم از روایت، آن جناب مادر پدری است
اما پاسخ­های اجمالی به دو پرسش در آغاز این یادداشت:
یکم. زن به مثابه طبیعت، زن به مثابه زمین، زن به مثابه امر منفعل، و زن به مثابه نفس نه عقل در کلمات ابن عربی و شارحان او وجود دارد، اما گفتنی است: طبیعت، انفعال، و زمین در شبکه زبانی ابن عربی و علامه حسن زاده یکسره متفاوت از معنای این واژگان در شبکه زبانی فمینیسم است.
دوم. مراد ابن عربی و شارحان او از طبیعت، نفس رحمانی است (ابن عربی، فصوص الحکم، ج‏۱، ص۲۱۹)؛ نفس رحمانی­ای که همه پدیده ­های امکانی از دامن او نشو و نما می یابند و منظور از انفعال، نه ظلم ­پذیر و تابع که به معنای مظهریت لطف و مهر است و این مهر و لطف هم در تعارض با عقلانیت و تمدن و سیاست نیست. بنابرآنکه ابن عربی تصریح می­ کند: هیچ کمالی نیست که دور از دسترس زن باشد و معنای زمین بودن زن، نه موقعیت پایین دست داشتن او که به معنای آن است که زن‏ کارگاه صنع الهی است و زن‏ مانند شجره طیبه‏ ای است که ریشه آن محکم و شاخه‏ های آن در آسمان است در همه اوقات به اذن پروردگارش میوه می ‏دهد و مراد از نفس در شبکه زبانی، نفس کل در برابر عقل کل است و زن به مظهر نفس کل است.
سوم. از نظر ابن عربی و علامه حسن زاده آملی، مقام و منزلت کمالی ­ای وجود ندارد، مگر اینکه زن می­ تواند بدان دست یابد و صفتی نیست در مردان مگر آنکه زنان به آن دسترسی دارند، مگر رسالت و بعثت.
چهارم. به لحاظ مقام تعریف و مقام تحقق، انسان کامل منحصر به مرد نیست و زن هم می­ تواند انسان کامل باشد.
پنجم. زن در فضای عرفانی انسانی بی ­هویت یا با هویت سرگشته و دنباله ­رو نیست، بلکه هویتی الهی و اثربخش دارد و حتی می­ تواند به درجه­ ای دست یابد که مادر فضایل و کمالات و منتهای آمال دیگر انسانها در ساحت امکانی گردد.
ششم. ابن عربی از مقامات عالی زنان و مرتبت وجودی­ شان سخنان ارزشمندی دارد، اما علامه حسن زاده به عنوان عارفی شیعی در این فقره گامی جلوتر نهاده و حضرت فاطمه (س) را به عنوان انسان کامل معرفی می ­کند و حضرت فاطمه(س) را واجد همه ویژگی‌­ها و کمالات انسان کامل می­‌داند. این گام رو به جلوی علامه حسن زاده آملی، قله انسانیت را برای زن نه فقط به عنوان امر ممکن یا ایده ­آل و قابل دسترسی که به عنوان امر محقق معرفی می­ کند. او نشان می ­دهد که رسیدن به قله انسانیت هم ممکن است و هم وجود مقدس حضرت فاطمه(س) بدان دست یافته است و به همین دلیل این وجود نازنین عالی­ ترین اسوه برای زنان است.
هفتم. بنابر نگاه عرفانی در سنت شیعی حضرت فاطمه (س) مادر فضایل و کمالات است. بنابراین از منظر وجودی یاد شده فضایل و کمالات رنگ و بو و رگ و ریشه فاطمی دارند.
منابع و مآخذ:
بیسلی، کریس، چیستی فمینیسم، ترجمه محمدرضا زمردی، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۹.
جهانگیری، محسن، «مقام زن در عرفان ابن عربی در حدود شریعت»، فلسفه، پاییز و زمستان ۱۳۸۱ - شماره ۶ و ۷ (از صفحه ۵ تا ۲۰)
الخرکوشی، ابو سعد عبد الملک بن محمد ، تهذیب الاسرار فی اصول التصوف، دارالکتب العلمیه ، بیروت، چاپ: اول، ۱۴۲۷ ق.
حسن زاده آملی، حسن ، فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، بی­تا. {کتاب دیجیتالی از کتابخانه اینترنتی تبیان مشتمل بر ۲۱ صفحه که در مقاله از هر صفحه به بخش یاد شده با آدرس: http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/۱۰۲۵۸۹/۱۹#۰}
‏همو، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم‏، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۸.
همو، هزار و یک کلمه‏، بوستان کتاب، قم‏، ۱۳۸۱.
الرازی، ابوزکریا یحیی بن معاذ، جواهر التصوف، چاپ سعید هارون عاشور، مکتبه الآداب‏، قاهره‏، ۱۴۲۳ ق‏.
ابو عبدالرحمن محمد بن الحسین السلمی، جوامع آداب الصوفیه در: تسعه کتب فی اصول التصوف و الزهد،  الناشر للطباعه و النشر و التوزیع و الاعلان،، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق
محیی الدین بن عربی، تنبیهات علی علو الحقیقه المحمدیه العلیه در: مجموعه رسائل ابن عربی(ثلاث مجلدات)، ۳جلد، دار المحجه البیضاء، بیروت، چاپ: اول، ۱۴۲۱ ق
همو، العبادله در: مجموعه رسائل ابن عربی(ثلاث مجلدات)، ۳جلد، دار المحجه البیضاء، بیروت، چاپ: اول، ۱۴۲۱ ق.
همو، فصوص الحکم، دار إحیاء الکتب العربیة، قاهره، چاپ: اول، ۱۹۴۶ م.
همو، الفتوحات المکیه (اربع مجلدات)، ۴جلد، دار الصادر، بیروت، چاپ: اول، بی­تا.
همو،  کتاب المعرفة، دار التکوین للطباعه و النشر، دمشق، چاپ: اول، ۲۰۰۳ م.
مرجع : مهر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما