کد مطلب : ۳۲۶۷۵
واعظی که آیتالله العظمی خوئی پای منبرش اشک میریخت
هفتهنامهی «افق حوزه» در گفتگویی که چندی پیش با حضرت آیتالله سید علی میلانی داشته است، از ایشان پرسیده است:
«به نظر جنابعالی مطالبی که در منابر بیان میشود باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟». پاسخ ایشان به این سوال چنین است:
منبری باید عالم و استاد دیده باشد. در نجف اشرف عالمی که میخواست منبر برود باید اجازه میداشت و هر کسی حق منبر رفتن نداشت. آن منبریهای مشهور افرادی را زیردست خود پرورش میدادند که به آنها مقدمه خوان میگفتند و بعد خود این مقدمه خوانها از منبریهای بزرگ و خطبای معروف میشدند. مثلاً آقای شیخ محمدعلی یعقوبی هم عالم و هم شاعر و هم خطیب بود. همین آقای شیخ عبدالحسین خراسانی واعظ زاده که این اواخر از دنیا رفت، مرد مُلایی بود، در حوزه علمیه، استاد دیده بود. ایشان مقدمهخوان مرحوم پدرش بود. پدرش هم مردی مُلا و عالم و استاد دیده بود.
آقای شیخ محمدعلی خراسانی را من درک کردم. پیر شده بود. وقتی آقای میرزا عبدالهادی شیرازی به رحمت خدا رفت، برای تشییع جنازه به نجف اشرف رفتیم. شب دفن ایشان، همه به منزل میرزا عبدالهادی شیرازی رفتند. خوب یادم هست، آقای خویی نشسته بود، همه بزرگان نشسته بودند، آقای شیخ محمدعلی خراسانی منبر رفت. شروع به موعظه کرد، او به وَعْظ معروف بود، به فرزندش هم میگفتند شیخ عبدالحسین واعظ زاده، چون موعظه میکرد.
بر اثر موعظههای ایشان، علما چنان اشک میریختند، خوب یادم است، قطرههای اشک آقای خویی درشت درشت بود. آن شب هم موعظه کرد، هم روضه خواند. مجلس عجیبی شده بود، آقای حاج شیخ محمدعلی خراسانی، واعظ مراجع بود.
«به نظر جنابعالی مطالبی که در منابر بیان میشود باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟». پاسخ ایشان به این سوال چنین است:
منبری باید عالم و استاد دیده باشد. در نجف اشرف عالمی که میخواست منبر برود باید اجازه میداشت و هر کسی حق منبر رفتن نداشت. آن منبریهای مشهور افرادی را زیردست خود پرورش میدادند که به آنها مقدمه خوان میگفتند و بعد خود این مقدمه خوانها از منبریهای بزرگ و خطبای معروف میشدند. مثلاً آقای شیخ محمدعلی یعقوبی هم عالم و هم شاعر و هم خطیب بود. همین آقای شیخ عبدالحسین خراسانی واعظ زاده که این اواخر از دنیا رفت، مرد مُلایی بود، در حوزه علمیه، استاد دیده بود. ایشان مقدمهخوان مرحوم پدرش بود. پدرش هم مردی مُلا و عالم و استاد دیده بود.
آقای شیخ محمدعلی خراسانی را من درک کردم. پیر شده بود. وقتی آقای میرزا عبدالهادی شیرازی به رحمت خدا رفت، برای تشییع جنازه به نجف اشرف رفتیم. شب دفن ایشان، همه به منزل میرزا عبدالهادی شیرازی رفتند. خوب یادم هست، آقای خویی نشسته بود، همه بزرگان نشسته بودند، آقای شیخ محمدعلی خراسانی منبر رفت. شروع به موعظه کرد، او به وَعْظ معروف بود، به فرزندش هم میگفتند شیخ عبدالحسین واعظ زاده، چون موعظه میکرد.
بر اثر موعظههای ایشان، علما چنان اشک میریختند، خوب یادم است، قطرههای اشک آقای خویی درشت درشت بود. آن شب هم موعظه کرد، هم روضه خواند. مجلس عجیبی شده بود، آقای حاج شیخ محمدعلی خراسانی، واعظ مراجع بود.
مرجع : شفقنا