کد مطلب : ۳۲۷۱۰
ماجرای تبعید حضرت زینب (س) به فسطاط مصر
تا مدتها فضا به گونهای نبود که کسی بتواند فجایع کربلا را فاش کند و اجازه نقل داشته باشد تا اینکه عبداللهبنحنظله غسیل الملائکه - میدانیم که پدر این فرد از صحابه و یاران شهید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و پیامبر (ص) در حق ایشان گفت که میبینم ملائکه او را در آسمانها غسل میدهند - بعد از جریان کربلا به ذهنش رسید که بلند شوم و با پسرانم - او ده پسر داشت - به دمشق بروم تا ببینم سخن حسین (ع) در مقام خودداری از بیعت با یزید صحت دارد؟ میدانید که امام حسین (ع) پیش از واقعه کربلا صراحتا اعلام میکند که یزید، شخص فاسد فاجری است که شرب خمر علنی دارد و علنا مرتکب معصیت میشود و وقتی فضا را در آنجا دید بر او کاملا آشکار شد آنچه از امام حسین (ع) درباره یزید نقل شده با آنچه که میبیند کاملا مطابقت دارد. یزید بیپروا احکام دین را زیر سوال میبرد و شارب و ملعن به فسق و فجور است و کار به جایی میرسد که عبدالله هدایای یزید را نمیپذیرد و وقتی به مدینه میرسد علیه یزید قیام میکند. در آن زمان حضرت زینب سلام الله علیها که فضا را مساعد میبیند شروع میکند به بازگویی فجایع کربلا و حاکم مدینه نامهای به یزید میفرستد که حضرت زینب (س) همزمان با قیام به گفتن فجایع کربلا روی آورده است و به این صورت او مامور میشود که حضرت زینب (س) را به مصر تبعید کند. خب البته در آن زمان قاهره در کار نبود و حضرت به شهری به نام فسطاط که در نزدیکی قاهره امروز قرار دارد تبعید میشوند. البته حاکم آن شهر چون آخر عمری میخواسته جانمازی هم آب بکشد لذا بر خلاف تصور استقبال خوبی از حضرت میکند و ایشان را در منزل خود جای میدهد. حضرت زینب (س) ۹ ماه در آن جا بودند که بیمار میشوند و در نیمه ماه رجب سال ۶۲ ه.ق رحلت میکنند و بنا به وصیت خودشان در همان شهر فسطاط و در حجره خودشان که محل عبادت و نیایشهایشان بوده به خاک سپرده میشوند.
آنچه در ادامه میآید گفتوگو با حجتالاسلام محمدهادی یوسفی غروی، تحلیلگر تاریخ اسلام است.
متاسفانه ما حیات طیبه حضرت زینب (س) را فقط معطوف به بعد از واقعه عاشورا میکنیم در حالی که این گونه نیست. در این مجال به چه جنبههایی از حیات مبارک حضرت میشود اشاره کرد؟
جملهای که راجع به مقام علمی و تعلیمی و آموزگاری حضرت زینب (س) به دست ما رسیده از شخصی نقل شده است به نام نحوی مازنی که از قدمای نحویان کوفه بود. از زبان او نقل شده که ما همسایه امیرالمومنین (ع) بودیم و وقتی که امیرالمومنین (ع) از مدینه به بصره برای جنگ جمل رفته بودند، میدانید که امام در بصره پیروز شدند اما در این سفر خانواده را همراه خود نبرده بودند و بدون خانواده به کوفه وارد میشوند اما بعد کسانی را میفرستند تا خانواده را از مدینه به کوفه بیاورند، در آن زمان هم حضرت زینب سلام الله علیها با همسرشان که پسر عمویشان بود به نام عبدالله جعفر طیار در مدینه زندگی میکردند و به همراه خانواده و در رکاب امیرالمومنین (ع) از مدینه به کوفه آمدند. آن زمان که خانواده امیرالمومنین (ع) به کوفه آمده بودند زنان کوفه برای پرسیدن مسایل خود به منزل امام علی (ع) و بانوی این خانواده حضرت زینب (س) مراجعه میکردند و حضرت زینب (س) پاسخگوی مسایل این بانوان بوده و از طرف دیگر جلسات تفسیر قرآن داشتهاند. او در این باره میگوید در این چهار پنج سالی که خانواده امیرالمومنین (ع) در کوفه بودند - چون میدانید که بعد از آن سالها، وقتی امام علی (ع) به شهادت میرسد و آن صلح به امام حسن (ع) تحمیل میشود کل خانواده از کوفه به مدینه باز میگردند - ما قد و قامت حضرت زینب (س) را ندیدیم. معلوم میشود که این طور نبوده که حضرت مدام بیرون بروند و در میان مردم به حشر و نشر بپردازند.
نکته دیگر اینکه حضرت زینب (س) خطبه مشهور حضرت زهرا (س) را که در مسجد پیامبر ایراد میشود حدود یک هفته بعد از رحلت پیامبر (ص) که حضرت در جمع مهاجر و انصار و خلیفه اول این خطبه را ایراد میکند و معروف میشود به خطبه فدکیه - البته فدک نشانهای و بهانهای از اصل امر خلافت و امامت بوده، فدک آن وقت رمز و نشانهای از اصل مساله است و متن خطبه مشتمل بر مسایلی است که نشان میدهد که غرض دادخواهی بر سر یک باغ یا زمین نیست - خب آنچه گفته شده یکی از نقلکنندگان این خطبه حضرت زینب (س) بوده است.
در آن زمان حضرت زینب (س) چند سال داشتند؟
آن زمان حضرت زینب (س) پنج ساله بودند و برخی در این باره تشکیک کردهاند که چطور یک کودک پنج ساله میتواند کل این خطبه را حفظ کند و بعد برای راویان نقل کند. برخی گفتهاند که این غیر طبیعی است که کسی در این سن این خطبه را دریافت و برای راویان نقل کند.
نکته دیگر اینکه تا مدتها فضا به گونهای نبود که کسی بتواند فجایع کربلا را فاش کند و اجازه نقل داشته باشد تا اینکه عبداللهبنحنظله غسیل الملائکه - میدانیم که پدر این فرد از صحابه و یاران شهید پیامبر (ص) بود و پیامبر در حق ایشان گفت که میبینم ملائکه او را در آسمانها غسل میدهند - بعد از جریان کربلا به ذهنش رسید که بلند شوم و با پسرانم - او ده پسر داشت - به دمشق بروم تا ببینم سخن حسین (ع) در مقام خودداری از بیعت با یزید صحت دارد؟ میدانید که امام حسین (ع) پیش از واقعه کربلا صراحتا اعلام میکند که یزید، شخص فاسد فاجری است که شرب خمر علنی دارد و علنا مرتکب معصیت میشود و وقتی فضا را در آن جا دید بر او کاملا آشکار شد آنچه از امام حسین (ع) درباره یزید نقل شده با آنچه که میبیند کاملا مطابقت دارد؛ یزید بیپروا احکام دین را زیر سوال میبرد و شارب و ملعن به فسق و فجور است و کار به جایی میرسد که عبدالله هدایای یزید را نمیپذیرد و وقتی به مدینه میرسد علیه یزید قیام میکند. خب در آن زمان حضرت زینب (س) که فضا را مساعد میبیند شروع میکند به بازگویی فجایع کربلا و حاکم مدینه نامهای به یزید میفرستد که حضرت زینب (س) همزمان با قیام به گفتن فجایع کربلا روی آورده است و به این صورت او مامور میشود که حضرت زینب (س) را به مصر تبعید کند. خب البته در آن زمان قاهره در کار نبود و حضرت به شهری به نام فسطاط که در نزدیکی قاهره امروز قرار دارد تبعید میشوند. البته حاکم آن شهر چون آخر عمری میخواسته جانمازی هم آب بکشد لذا بر خلاف تصور، استقبال خوبی از حضرت میکند و ایشان را در منزل خود جای میدهد. حضرت زینب (س) ۹ ماه در آن جا بودند که بیمار میشوند و در نیمه ماه رجب سال ۶۲ ه.ق رحلت میکنند و بنا به وصیت خودشان در همان شهر فسطاط و در حجره خودشان که محل عبادت و نیایشهایشان بوده به خاک سپرده میشوند.
پس اینکه ما امروز دمشق را به عنوان مدفن حضرت میدانیم چه میشود؟
آنچه که بنده بیان کردم روایت تاریخی و مستند در این باره بود اما توجه کنید که آنچه امروز در دمشق وجود دارد به هر حال به نام و یاد آن حضرت است و نباید از این حرفها این طور استنباط شود که ما میخواهیم در این باره جسارت به خرج دهیم. همین که آن بنا به نام و یاد حضرت زینب (س) است و دوستداران اهلبیت (ع) به این وسیله ارادت خود را نشان میدهند باارزش است.
شاید این پرسش هم به ذهن مخاطبان برسد که اساسا چرا نام حضرت، زینب بود و آیا این قول مشهور که زینب به معنای زینت پدر و زیب اب است قول درستی است؟
اول این را بگویم که چون در افواه مشهور است که میگویند زینب کبری برخی از این صفت چنین برداشت میکنند که حضرت زینب (س) بزرگ تر از امکلثوم بودهاند در حالی که در کتابهای تراجم صحابه - شرح حال صحابه پیامبر (ص) - آمده است که زینب دختر دوم امیرالمومنین (ع) بعد از حسنین (ع) بودند. حالا اینکه چرا نام این دو دختر امیرالمومنین، زینب و امکلثوم گذاشته شد میدانیم که پیامبر (ص) چهار دختر به نامهای زینب و امکلثوم و رقیه و فاطمه داشتند که فاطمه کوچکترین دختر پیامبر بود و حضرت فاطمه (س) وقتی دو خواهر خود را از دست داده بودند نام آنها را بر روی دختران خود میگذارند. اینکه به قول شما برخی زینب را زینت پدر و زینت اب میگویند اینها ریشهای ندارد، اینکه گفته میشود پیامبر (ص) به پیشنهاد جبرئیل اسم حضرت را زینب گذاشتند مبنایی ندارد و پیش از حضرت زینب این نام، نام دختر پیامبر و دختر حمزه سیدالشهدا بوده است و در زمان عرب، زینب نام درخت زیبایی در بیابان بوده که عرب این نام را برای دختران برگزیده بود.
آنچه در ادامه میآید گفتوگو با حجتالاسلام محمدهادی یوسفی غروی، تحلیلگر تاریخ اسلام است.
متاسفانه ما حیات طیبه حضرت زینب (س) را فقط معطوف به بعد از واقعه عاشورا میکنیم در حالی که این گونه نیست. در این مجال به چه جنبههایی از حیات مبارک حضرت میشود اشاره کرد؟
جملهای که راجع به مقام علمی و تعلیمی و آموزگاری حضرت زینب (س) به دست ما رسیده از شخصی نقل شده است به نام نحوی مازنی که از قدمای نحویان کوفه بود. از زبان او نقل شده که ما همسایه امیرالمومنین (ع) بودیم و وقتی که امیرالمومنین (ع) از مدینه به بصره برای جنگ جمل رفته بودند، میدانید که امام در بصره پیروز شدند اما در این سفر خانواده را همراه خود نبرده بودند و بدون خانواده به کوفه وارد میشوند اما بعد کسانی را میفرستند تا خانواده را از مدینه به کوفه بیاورند، در آن زمان هم حضرت زینب سلام الله علیها با همسرشان که پسر عمویشان بود به نام عبدالله جعفر طیار در مدینه زندگی میکردند و به همراه خانواده و در رکاب امیرالمومنین (ع) از مدینه به کوفه آمدند. آن زمان که خانواده امیرالمومنین (ع) به کوفه آمده بودند زنان کوفه برای پرسیدن مسایل خود به منزل امام علی (ع) و بانوی این خانواده حضرت زینب (س) مراجعه میکردند و حضرت زینب (س) پاسخگوی مسایل این بانوان بوده و از طرف دیگر جلسات تفسیر قرآن داشتهاند. او در این باره میگوید در این چهار پنج سالی که خانواده امیرالمومنین (ع) در کوفه بودند - چون میدانید که بعد از آن سالها، وقتی امام علی (ع) به شهادت میرسد و آن صلح به امام حسن (ع) تحمیل میشود کل خانواده از کوفه به مدینه باز میگردند - ما قد و قامت حضرت زینب (س) را ندیدیم. معلوم میشود که این طور نبوده که حضرت مدام بیرون بروند و در میان مردم به حشر و نشر بپردازند.
نکته دیگر اینکه حضرت زینب (س) خطبه مشهور حضرت زهرا (س) را که در مسجد پیامبر ایراد میشود حدود یک هفته بعد از رحلت پیامبر (ص) که حضرت در جمع مهاجر و انصار و خلیفه اول این خطبه را ایراد میکند و معروف میشود به خطبه فدکیه - البته فدک نشانهای و بهانهای از اصل امر خلافت و امامت بوده، فدک آن وقت رمز و نشانهای از اصل مساله است و متن خطبه مشتمل بر مسایلی است که نشان میدهد که غرض دادخواهی بر سر یک باغ یا زمین نیست - خب آنچه گفته شده یکی از نقلکنندگان این خطبه حضرت زینب (س) بوده است.
در آن زمان حضرت زینب (س) چند سال داشتند؟
آن زمان حضرت زینب (س) پنج ساله بودند و برخی در این باره تشکیک کردهاند که چطور یک کودک پنج ساله میتواند کل این خطبه را حفظ کند و بعد برای راویان نقل کند. برخی گفتهاند که این غیر طبیعی است که کسی در این سن این خطبه را دریافت و برای راویان نقل کند.
نکته دیگر اینکه تا مدتها فضا به گونهای نبود که کسی بتواند فجایع کربلا را فاش کند و اجازه نقل داشته باشد تا اینکه عبداللهبنحنظله غسیل الملائکه - میدانیم که پدر این فرد از صحابه و یاران شهید پیامبر (ص) بود و پیامبر در حق ایشان گفت که میبینم ملائکه او را در آسمانها غسل میدهند - بعد از جریان کربلا به ذهنش رسید که بلند شوم و با پسرانم - او ده پسر داشت - به دمشق بروم تا ببینم سخن حسین (ع) در مقام خودداری از بیعت با یزید صحت دارد؟ میدانید که امام حسین (ع) پیش از واقعه کربلا صراحتا اعلام میکند که یزید، شخص فاسد فاجری است که شرب خمر علنی دارد و علنا مرتکب معصیت میشود و وقتی فضا را در آن جا دید بر او کاملا آشکار شد آنچه از امام حسین (ع) درباره یزید نقل شده با آنچه که میبیند کاملا مطابقت دارد؛ یزید بیپروا احکام دین را زیر سوال میبرد و شارب و ملعن به فسق و فجور است و کار به جایی میرسد که عبدالله هدایای یزید را نمیپذیرد و وقتی به مدینه میرسد علیه یزید قیام میکند. خب در آن زمان حضرت زینب (س) که فضا را مساعد میبیند شروع میکند به بازگویی فجایع کربلا و حاکم مدینه نامهای به یزید میفرستد که حضرت زینب (س) همزمان با قیام به گفتن فجایع کربلا روی آورده است و به این صورت او مامور میشود که حضرت زینب (س) را به مصر تبعید کند. خب البته در آن زمان قاهره در کار نبود و حضرت به شهری به نام فسطاط که در نزدیکی قاهره امروز قرار دارد تبعید میشوند. البته حاکم آن شهر چون آخر عمری میخواسته جانمازی هم آب بکشد لذا بر خلاف تصور، استقبال خوبی از حضرت میکند و ایشان را در منزل خود جای میدهد. حضرت زینب (س) ۹ ماه در آن جا بودند که بیمار میشوند و در نیمه ماه رجب سال ۶۲ ه.ق رحلت میکنند و بنا به وصیت خودشان در همان شهر فسطاط و در حجره خودشان که محل عبادت و نیایشهایشان بوده به خاک سپرده میشوند.
پس اینکه ما امروز دمشق را به عنوان مدفن حضرت میدانیم چه میشود؟
آنچه که بنده بیان کردم روایت تاریخی و مستند در این باره بود اما توجه کنید که آنچه امروز در دمشق وجود دارد به هر حال به نام و یاد آن حضرت است و نباید از این حرفها این طور استنباط شود که ما میخواهیم در این باره جسارت به خرج دهیم. همین که آن بنا به نام و یاد حضرت زینب (س) است و دوستداران اهلبیت (ع) به این وسیله ارادت خود را نشان میدهند باارزش است.
شاید این پرسش هم به ذهن مخاطبان برسد که اساسا چرا نام حضرت، زینب بود و آیا این قول مشهور که زینب به معنای زینت پدر و زیب اب است قول درستی است؟
اول این را بگویم که چون در افواه مشهور است که میگویند زینب کبری برخی از این صفت چنین برداشت میکنند که حضرت زینب (س) بزرگ تر از امکلثوم بودهاند در حالی که در کتابهای تراجم صحابه - شرح حال صحابه پیامبر (ص) - آمده است که زینب دختر دوم امیرالمومنین (ع) بعد از حسنین (ع) بودند. حالا اینکه چرا نام این دو دختر امیرالمومنین، زینب و امکلثوم گذاشته شد میدانیم که پیامبر (ص) چهار دختر به نامهای زینب و امکلثوم و رقیه و فاطمه داشتند که فاطمه کوچکترین دختر پیامبر بود و حضرت فاطمه (س) وقتی دو خواهر خود را از دست داده بودند نام آنها را بر روی دختران خود میگذارند. اینکه به قول شما برخی زینب را زینت پدر و زینت اب میگویند اینها ریشهای ندارد، اینکه گفته میشود پیامبر (ص) به پیشنهاد جبرئیل اسم حضرت را زینب گذاشتند مبنایی ندارد و پیش از حضرت زینب این نام، نام دختر پیامبر و دختر حمزه سیدالشهدا بوده است و در زمان عرب، زینب نام درخت زیبایی در بیابان بوده که عرب این نام را برای دختران برگزیده بود.
مرجع : کرب و بلا