تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۸
۰
کد مطلب : ۳۲۷۳۰

محمدرضا طالقاني: اخلاص و صمیمیت هیئت های قدیم بیشتر بود / امام رضا (ع) آبرویم را خرید

محمدرضا طالقاني: اخلاص و صمیمیت هیئت های قدیم بیشتر بود / امام رضا (ع) آبرویم را خرید
هنوز مرام پهلواني نمرده است، هرچند دنيازدگي و شهرت و ثروت، معيارها را عوض كرده، اما هنوز هستند پهلوان‌هاي سينه‌سوخته‌اي كه دلشان مي‌سوزد براي جوانان اين مرز و بوم. براي همان روزها كه مردانگي در ورزش حرف اول را مي‌زد! محمدرضا طالقاني، پيرمرد دوست‌داشتني اهالي كشتي، يكي از همان يادگارهاي دوران خوش پهلواني است. با اين‌كه حالا همه او را با عنوان «رئيس سابق فدراسيون كشتي» صدا مي‌زنند و چند سالي مي‌شود كه از دنياي پرهياهوي ورزش فاصله گرفته، اما هنوز پرمشغله است، مشغله‌هايي در حد و اندازه انسانيت و نوعدوستي! مشغله‌هاي هرماهه كه بوي روضه و هيئت و نذري و توسل مي‌دهد. يادگاري از سال‌هاي دور، عشقي كه از همان بچگي در محمدرضا طالقاني وجود داشته و رشد كرده و برگ و بر داده و حالا ثمره‌اش همين استقبال مردمي از هيئت‌ها و مراسم‌ ماهانه خانه محمدرضا طالقاني است. براي اين‌كه بدانيم اين مراسم‌ها و توسل‌ها از كجا شروع شده، با اين چهره نام‌آشناي كشتي، گفت‌وگو كرديم.  

* چندسالی است كه از مسئوليت‌هاي ورزشي فاصله گرفته‌ايد، اوضاع چگونه مي‌گذرد؟
با اين كه ديگر در ورزش سمت و مسئوليت خاصي ندارم، اما خودم را كاملا بازنشسته نكرده‌ام. فعاليت‌هاي اجتماعي و خيرخواهانه را ادامه مي‌دهم. با خيريه‌ها و مراكز مختلف بهزيستي همكاري دارم و همچنين سفير سلامت انجمن‌هاي بيماري‌هاي خاص هستم. همه كارها را با عشق و علاقه انجام مي‌دهم. بي‌هيچ منت و درخواستي. از اين روزها راضي‌ام. آرامش مي‌گيرم. خدا را شكر مي‌كنم كه مي‌توانم قدمي بردارم، هرچند كوچك باشد.

*يكي از فعاليت‌هايي كه از قديم هميشه در منزلتان انجام مي‌داديد، برگزاري هيئت ماهانه بود، يك‌جور روضه خانگي. اين هيئت و روضه، داستانش چه بود و از كجا شروع شد؟
در هر ماه قمري، روز سيزدهم هيئت را برگزار مي‌كنيم. اين روضه قديمي را از زماني كه كوچك بودم و در خانه پدري زندگي مي‌كرديم، به ياد دارم. من بودم و خواهر و برادرها و روضه‌اي كه باني‌اش پدر و مادرم بودند و پدرم هم اين روضه خانوادگی را به دستور از پدرش ادامه داده بود. وقتي من سي‌وهفت، هشت ساله بودم، پدرم يك روز به من گفت كه ديگر خودش توان ندارد، هيئت خانگي را ادامه دهد و حالا كه خواهر‌ها و برادرها همه ازدواج كرده و سروسامان گرفته‌اند و دست تنها شده، دوست دارد، من خودم اين برنامه را هر ماه در منزلمان برگزار كنم و اول هم با تعداد كمي شروع شد. فضا كاملا خانوادگي بود، بعد فاميل‌ها و بستگان و همسايه‌ها اضافه شدند، حالا هم كه يك مراسم مردمي است، هر ماه تعداد بسيار زيادي از مردم، مهمان خوان كرم اميرالمومنين و بچه‌هايش هستند. افتخار مي‌كنم كه هر ماه دو ساعت، منزل ما وقف اهل‌بيت(عليهم‌السلام) مي‌شود، اين ارثيه از هزاران ميليارد براي من باارزش‌تر است.

*چرا روز سيزدهم ماه قمري را انتخاب كرديد؟
راستش اول سيزدهم نبود، من حدود بيست سال پيش در يكي از سفرهايم به مكه مكرمه، روبه‌روي خانه خدا، مقابل ركن يماني، از خداوند و اميرالمونين اجازه گرفتم كه اين هيئت را روز سيزدهم رجب، همزمان با تولد مولا، برگزار كنم. چون خرافاتي وارد مملكتمان شده كه روز سيزدهم را نحس مي‌دانند و من به عشق اميرالمومنين(علیه‌السلام)، به‌خصوص در اين روز مي‌خواستم برنامه ذكر اهل‌بيت(علیهم‌السلام) را در منزلمان برقرار كنم، كه از ماه رجب به بعد، هميشه اين روضه در سيزدهم ماه قمري برگزار مي‌شود.

*آيا غير از روضه ماهانه در ايامي مثل محرم و صفر و ايام فاطميه هم هيئت برگزار مي‌شود؟
بله! ما در هيئت بازار تمام ايام محرم و 9 روز ماه صفر را برنامه داريم، صبح و ظهر و شب! خودم معمولا ايام محرم آنجا هستم، اما به هيئت ديگر هم سر مي‌زنم. 30 روز ماه رمضان هم بساط افطاري برقرار است.

*كمي از  هيئت‌تان مي‌گوييد؛ اين‌كه مردم چقدر مشاركت مي‌كنند و خودتان چه كارهايي انجام مي‌دهيد؟
قبلا خودمان همه كارها را انجام مي‌داديم، اما چند سالي است كه مردم از صفر تا صد كارها را برعهده مي‌گيرند، نذري‌هايشان را به هيئت مي‌آورند و پخش مي‌كنند. هر كس چيزي همراه خودش مي‌آورد. يكي نان مي‌دهد، ديگري شام، آن يكي شيريني مي‌خرد و... حتي چاي و قند و استكان و نعلبكي هيئت را هم مردم نذر مي‌كنند. گاهي اوقات مثلا مي‌گوييم، امشب مي‌خواهيم خودمان فلان كار را انجام دهيم، اما باز چند نفر مسئوليت كارها را برعهده مي‌گيرند و اجازه نمي‌دهند كاري روي زمين بماند. نذرهايشان قبول مي‌شود و اصرار دارند، در كارها سهيم شوند.

*هيئت‌تان فقط مراسم عزاداري و روضه است، يا كارهاي ديگري هم در آن انجام مي‌شود؟
اصلش ذكر و ياد اهل‌بيت(عليهم‌السلام) است، اما به لطف پروردگار و عنايت 14 معصوم، خيرها و باني‌هاي نيكوكار هيئت، از كار مردم هم گره‌گشايي مي‌كنند. اگر كسي گرفتار باشد، مشكلش با كمك هيئتي‌ها حل مي‌شود. اين كار بركت همان هيئت است.

*چه كساني در هيئت رفت و آمد مي‌كنند؛ ورزشي‌ها؟ آدم‌هاي عادي؟ مهمانان خاص و...؟
اينجا همه مهمان اميرالمومنين(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(علیهاالسلام) و بچه‌هايشان هستند، كسي ويژه و خاص نيست! همه مي‌آيند و كنار هم مي‌نشينند. همه قابل احترامند، چون مهر عزادار سيدالشهدا(علیه‌السلام) به پيشاني‌شان خورده. چون مريد مولا علي(علیه‌السلام) هستند، ما هم وظيفه‌اي جز خدمتگزاري به اين مهمانان نداريم و به اين كار افتخار مي‌كنيم. يكي از دوستان كه از همسايگان ما هم هستند، يك روز به من گفت كه قبلا تصورش نسبت به اين هيئت جور ديگري بوده اما يك‌بار مي‌بيند كه رفتگري مي‌آيد داخل هيئت و بچه‌ها او را كنار يكي از سرداران و صاحب‌منصبان مي‌نشانند و همان اندازه به او احترام مي‌گذارند و به هر دو هم غذا مي‌دهند. و از اين كار خوشش آمده بود. اينجا مهمان سفارش شده و مكان خصوصي براي پذيرايي از افراد نورچشمي نداريم! همه در كنار هم هستند. البته دلم مي‌خواهد مكان هيئت را توسعه بدهم، اگر خدا ياري كند، در اين فكر هستم كه بتوانم مكاني دست و پا كنم كه هم حسينيه داشته باشيم و هم موزه ورزشي و هم كتابخانه. اميدوارم بتوانم در آينده چنين كاري انجام دهم.

*شما در محله‌هاي قديمي تهران بزرگ شديد، روزهاي قبل از انقلاب را لمس كرده‌ايد، آن زمان هم بچه هيئتي بوديد، به نظرتان ويژگي هيئت‌هاي آن زمان چه بود؟ يا با مراسم‌ حالا چه فرقي دارند؟
هر مجلسي كه خالصانه باشد، اهل‌بيت(علیهم‌السلام) به آن نظر مي‌كنند، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب ندارد. فقط اين را مي‌گويم كه انگار قديم‌ها صميميت و خلوص بيشتري در مجالس اهل‌بيت(عليهم‌السلام) وجود داشت. الان آسيب‌هايي وارد هيئت‌ها شده است. بعضي‌ها دنبال ديده شدن هستند؛ ريا و تظاهر، كارشان را آلوده مي‌كند. نبايد دنبال آن باشيم كه خودمان را نشان بدهيم.

*شما در ماجراي جام آريامهر، ورزشكاري پيشرو بوديد كه با كشتي نگرفتن اعتراض خودتان را به رژيم نشان داديد، چقدر فضاي هيئت‌ها و جلسات مذهبي كه از دوران كودكي با آنها مانوس بوده‌ايد، در روشنگري و بينش شما نسبت به اتفاقات سياسي آن دوره نقش داشت؟
ما بچه هيئتي بوديم و هستيم. يادم هست، وقتي بچه بودم به عشق نان و پنير هيئت امام حسين(علیه‌السلام)، از خواب بيدار مي‌شدم. پدرم در محله پاچنار زندگي مي‌كرد كه خيلي از بازاري‌ها و كسبه آنجا با رژيم مشكل داشتند و خانه‌مان حكم لانه زنبور را داشت. جلساتي هم با چهار نفر از كسبه آن موقع برگزار مي‌كرد و من از طريق همين هيئت‌ها و جلسات فهميدم كه مردم رژيم را نمي‌خواهند. ذكر امام حسين(علیه‌السلام)، ما را بيدار مي‌كرد و به ما جرئت مي‌داد. سال 57 بود و من 24 ساله بودم وقتي اوضاع را ديدم و به اين باور رسيدم كه ديگر مردم حكومت را نمي‌خواهند، در مسابقات كشتي جام آريامهر شركت نكردم. در اردوي ما 47 كشتي‌گير بود كه وقتي آ‌ها فهميدند، من چرا كشتي نمي‌گيرم، 37 نفرشان براي همراهي با اين حركت در مسابقات شركت نكردند. خبر به گوش حاج مهدي عراقي رسيده بود. ايشان هم‌محله‌اي ما بود و در هيئتي كه خودشان اداره مي‌كرد، با لبخند گفت: «پهلوان! كاري كردي كارستان!» بعد هم از من خواستند كه همراهشان به پاريس بروم. من با جان و دل قبول كردم كه همراهي‌شان كنم، اما وقتي شب به خانه برگشتم، ماموران ساواك به خانه ما آمدند و من را به جرم اين كه كشتي شاه را به هم ريخته بودم، سه هفته در كلانتري بازداشت كردند. وقتي آزاد شدم، به پاريس رفتم و شهيد مطهري به من گفت كه تو هم بايد محافظ حضرت امام(ره)، باشي! آقاي رفيقدوست اين مسئوليت را داشتند كه از جان ايشان محافظت كنند، گفتند تو هم بايد در كنار ايشان قرار بگيري. تمام اين اتفاقات به‌خاطر همان برنامه‌ها و جلسات هيئت بود. همين منبرها و روضه‌ها و ذكر نام و ياد اهل‌بيت(عليهم‌السلام) كه هميشه در برابر ظلم ايستادگي مي‌كردند، ذهن ما را آگاه مي‌كرد.

*خاطره‌اي از هيئت و نذرهاي مردمي برايمان مي‌گوييد؟
همه لحظاتي كه در اينجا هستيم و به مهمانان اهل‌بيت(عليهم‌السلام) خدمت مي‌كنيم، برايمان خاطره است. اما به لطف اين دور هم جمع شدن‌ها و ذكر مولا اميرالمومنين(علیه‌السلام) و فرزندانشان، مردم نسبت به هم مهربان‌تر مي‌شوند. از كار هم گره‌كشايي مي‌كنند. مثلا در همين هيئت، جواني كه در آستانه اعدام بود و پول ديه مقتول را نداشت، با كمك خيران و نيكوكاران هيئتي، دوباره به زندگي برگشت! اهل‌بيت(علیهم‌السلام) هم هميشه بر مجالس خودشان نظر دارند. مهم نيست آن مجلس را چه كسي برگزار كند. يادم هست، 15 سال پيش در ميرداماد ساكن بوديم و هيئت ماهانه را برگزار مي‌كرديم و در آشپزخانه مشغول پخت غذا بوديم و دختري چهار، پنج ساله آمد داخل آشپزخانه و رو به من گفت با پدر و مادرم آمده‌ام اينجا كه شفا بگيرم. با حرف‌هايش، اشكم بند نمي‌آمد و دستش را گرفتم و با هم رفتيم داخل هيئت، به مهمانان گفتم اين دختر آمده تا شفا بگيرد، با توسل به حضرت رقيه، شفايش را بخواهيد. آن روز گذشت و سه سال بعد دوباره دخترك مرا در جايي اتفاقي ديد و صدايم كرد و ماجرايش را تعريف كرد و گفت كه از آن شب سلامتي‌اش را كاملا به دست آورده. يا در اتفاقي ديگر سال‌ها قبل وقتي پدرم هنوز در قيد حيات بود، يك روز سيني نان و پنير و سبزي هيئت را بيرون هيئت گذاشته بوديم، خانمي با اكراه به هيئت و نان و پنيرها نگاه مي‌كرد، پدرم به او تعارف كرد و گفت نذري حضرت رقيه(علیهاالسلام) است. آن خانم اصلا نمي‌دانست حضرت رقيه چه كسي است و فقط با اكراه نان و پنير را گرفت و رفت. سال بعد خودش براي هيئت سبزي آورد. مقيم كانادا بود، اما به بركت حضرت رقيه(علیهاالسلام)، مشكلش رفع شده بود و حالا چند سال است كه خودش تمام سبزي‌هاي هيئت را تقبل كرده و نذري مي‌دهد.



همه زندگی ام از عنایت اهل بیت (ع) است
پیشکسوت کشتی کشور  موفقیت هایشان را مدیون  اهل بیت( ع) وهيئتي بودن  می داند  می گوید:«هرچه به دست آوردم به‌خاطر عنايت اهل‌بيت(عليهم‌السلام) است. سالي كه در مسابقات جام جهاني آمريكا شركت كرده بودم، با تيم‌هاي كانادا، آمريكا، شوروي و مجارستان هم‌گروه بوديم، شرايط طوري بود كه اگر حريف را مي‌بردم، تيم كشتي ايران در مسابقات، دوم مي‌شد و اگر مي‌باختم سوم مي‌شديم، من با حريف كانادايي مسابقه مي‌دادم و عقب بودم، اميدي به پيروزي نداشتم كه در تايم دوم كشتي، مربي به من گفت چه كار مي‌كني؟ اگر ببازي تيم سوم مي‌شود. من همان جا به امام رضا(علیه‌السلام)، توسل كردم و از ايشان مدد خواستم، وقتي به روي تشك رفتم، با اين كه هم خسته بودم و هم از حريف امتيازاتم كمتر بود، انگار نيروي به من كمك كرد، تا بتوانم خودم را پيدا كنم. كشتي باخته را بردم و امام رضا(علیه‌السلام)، آبرويم را خريد. از آن سال به بعد هميشه خودم را شب شهادت امام رضا(علیه‌السلام)، به مشهد مي‌رسانم تا به ايشان عرض ارادت كنم. از اين دست اتفاقات و معجزه‌ها كه به مدد اهل‌بيت(عليهم‌السلام) رخ مي‌دهد، در زندگي حرفه‌اي و شخصي ورزشكاران زياد اتفاق مي‌افتد.»
طالقانی به برکت   ائمه معصومین (ع) در زندگی اشاره می کند و می گوید:« من به كشورهاي زيادي سفر كردم، مكاتب مختلفي را هم ديده‌ام. اما به جرئت مي‌گويم، هيچ جا جز در خانه 14 معصوم(عليهم‌السلام) خبري نيست! مولا علي(علیه‌السلام)، سخني دارد كه مي‌فرمايد، اگر دنبال محبوبيت هستي، بي‌نيازي را انتخاب كن! كسي كه دستش جلوي فلان وزير و فلان وكيل و مسئول دراز باشد، عزتش را از دست مي‌دهد. كسي كه بخواهد از طريق چاپلوسي يا دنباله‌روي از اين و آن، به جايي برسد، به هيچ كجا راه پيدا نمي‌كند. فقط هرچه مي‌خواهند بايد از خدا و 14 معصوم بخواهند، چون همه چيز دست خدا و بنده‌هاي برگزيده‌اش است.»
 
مرجع : چهارده
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما