تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۰
۰
کد مطلب : ۳۲۷۵۱

چگونگی تحول ابژه های عزاداری

دکتر مهری بهار
چگونگی تحول ابژه های عزاداری
آنچه برای من دغدغه بود موضوع نسل و ابژه های عزاداری است و تغییر ساختار صوری عزاداری از خلال ابژه های عزاداری موضوع مورد علاقه من است و در پی مطرح کردن این سوال بودم که آیا ابژه ها و مطالعه ابژه ها می توانند موضوعی برای تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی محسوب شود و آیا ابژه ها می توانند زمینه ای برای تغییر مراسم عزاداری فراهم کنند . بحث را با این سوال شروع می کنم و مسئله من در این بحث این است که چگونه مراسم عزاداری تغییر می کنند و این تغییر آن چگونه از خلال ابژه ها قابل مطالعه است. ادعایی که دارم این است که مراسم عزاداری در حال تغییر است و این تغییر از منظر ساختاری است و نه محتوایی؛ اگر چه این ساختار متفاوت عزاداری، کماکان تأثیر خودش را بر محتوای عزاداری خواهد گذاشت. اولا بحث ابژه ها و مطالعه ابژه ها موضوع گسترده ای است که هم جامعه شناسان و هم مردم شناسان و مطالعات فرهنگی ها به آن می پردازند.
من در باب مطالعه ابژه ها باربط ترین حوزه ها را مردم شناسی می دانم که مردم شناسی از آن نظر که به مطالعه فرهنگ مادی و فرهنگ فرامادی و معنوی می پردازد. در حقیقت یک مردم شناس به آثار و ساخته دست انسان و آن چیزی که صنایع دست انسان است می پردازد و از خلال آن و فرهنگ معنوی آن، آن قوم یا مردم را مطالعه می کند؛ این ابژه ها از منظر مراسم عزاداری به حوزه مردم شناسی خیلی ربط پیدا می کند. مارسل موس بیانی دارد که می گوید:
انسان با دستهایش و با انگشتهایش فکر می کند برای همین است که آنچیزی که می سازد در حقیقت فرهنگ است و این فرهنگ به تبع بر صورت فرهنگ و محتوای فرهنگ تأثیر می گذارد برای همین است که من از منظر مردم شناسی به این موضوع می توانم بپردازم به این دلیل که ابژه ها، صورت مادی فرهنگ می شوند و ادعای دیگر من در مورد تحول ابژه ها از منظر مردم شناسی دارم این است که جامعه ما، جامعه ای که مراسم در آن شکل می گیرد یک جامعه ی در حال تغییر است و و جامعه ای که در حال تغییر است در حقیقت این تغییرات را در مراسم خودش به تبع می پذیرد.
یعنی اگر ما جامعه ایران را یک جامعه مدرن فرض کنیم یک جامعه در حال تغییر است و ایستایی و ثبات را نمی تواند بپذیرد بحث جامعه مدرن به تبع این تغییرات را برای خودش ایجاد می کند بحث دیگر بحث نسل است که در جامعه ایرانی ما با یک تغییر نسلی- نمی گویم شکاف نسلی- بلکه با یک تفاوت نسلی رو به رو هستیم برای همین است که اگر نسل را به قول بالس به مطالعه ابژه های نسلی بپردازیم که این ابژه های نسلی به تبع در شرایطی که این نسل میاید و می رود و تغییر می کند بپذیریم و آن فضایی که تحت عنوان ذهنیت نسلی شکل می گیرد این ذهنیت نسلی در حقیقت به تبع برای خودش یک ابژه هایی می آورد این است که ابژه هایی که نسل انقلاب برای خودش تعریف می کند که از طریق این ابژه ها به یک هویتی می رسد مطمئناً با ابژه هایی که بعد از جنگ وجود دارد فرق می کند برای همین است که اگر بپذیریم که نسل در حال تغییر است به تبع، آن مراسمی که به عنوان مراسم عزاداری در این نسل شکل گرفته و عامل اجرای آن خواهد بود به تبع، این تأثیر خودش را می گذارد و ابژه های نسلی متفاوت از نسل قبلی می شود اگر مثلا شما ابژه های جنگ را در نظر بگیرید مثل شعارهای انقلابی مثل متون حماسی مثل پرچم های انقلابی، به تبع این در مراسم بعد از جنگ یک مفهوم دیگری پیدا می کند برای این است که از خلال نسل و آن ذهنیت نسلی و آن ابژه های نسلی، می شود این تحول ابژه ها را مطالعه کرد.
بعد بحث تکنولوژی، رسانه، تلفیق رسانه مدرن و رسانه سنتی که در جامعه ایرانی، هنر انقلاب اسلامی، تلفیق این دو و استفاده از این دو رسانه سنتی مثل منبر و رسانه مدرن مثل کاست، فکس و چیزهای دیگری که در آن راستا به خدمت گمارده شده اند کمک کردند به اینکه این ابژه ها را در حقیقت ابژه های متفاوت و یا ابژه های جدیدی وارد حوزه مراسم شود. از آنجایی که من این قسمت ابژه ها را که چگونه می توانند در مراسم عزاداری مؤثر واقع شوند را شاید بهترین کسی که می توانم نمونه بیاورم فاستر است که کتابی دارد تحت عنوان جوامع سنتی و تغییرات فنی که فاستر در آنجا می گوید که اگر شرایط تغییر و در حقیقت فراگشت تغییر را می خواهید مطالعه کنید باید به دو تا زمینه توجه کنید:
1-شرایط مناسب و موافق این تغییر است که این شرایط را در جامعه ایرانی من می توانم همان نسل را بگویم جامعه مدرن ایرانی را بگویم و رسانه ها را که به عنوان نمونه در اینجا فرض کردم. دومین فراگشت این تغییر، افراد هستند که این افراد در مراسم، همان عزاداران هستند، عزادارانی که در نسل های بعدی، نسل به نسل که عوض می شود، نسل جوان می آید جوانی که تنوع را می پذیرد هیجان را ی پذیرد، به جای تعمق دوست دارد هیجان داشته باشد حرکت داشته باشد، زیبایی را دوست دارد و شاید دکور و چیدمان ابژه ها را دوست دارد این است که به امر زیبایی بیش از آنچیزی که هست توجه می کند. و همینطور مدرن یعنی چه؟ این تغییرات را که از منظر فاستر گفتم شاید نمونه خوبی باشد می توانیم دنبال کنیم که وقتی در مراسم عزاداری این دوتا فراگشت در حقیقت فراگشت تغییر ایجاد می شود به تبع مراسم، خودش دچار یک تغییراتی خواهد شد. حالا وجود این دوتا شرایط در جامعه ایرانی کمک می کند به ما که ابژه ها هرچند در مراسم باشند- هرچند را به خاطر این به کار می برم که در مراسم سعی می شود که با آن چیزهایی که تغییر ایجاد می شود یا آن چیزهایی که جدید است تعریف می شود با آنها به نحوی ممانعت و مخالفت شود به همین دلیل می گویم که وجود این ابژه ها هرچند در مراسمی که در آن صلابت و استواری و ثبات وجود دارد در آنجا باعث می شود که مراسم تغییر کند. برگردم به بحث اولم که گفتم ربط ابژه ها : 1-از منظر مردم شناسی قابل بحث است. بحث دوم که باز ربط پیدا می کند به یک حوزه دیگر، مطالعات فرهنگی است یعنی مطالعه ابژه ها از منظر مطالعات فرهنگی قابل اهمیت است به دلیل اینکه حوزه مطالعات فرهنگی را وقتی که مطالعه می کنید یه جورایی در آن ساختار شکنی می بینید به بیانی در آن ایستایی وجود ندارد تغییر بیشتر مدنظر است مطالعات فرهنگی خیلی متصل است به زندگی و تجربه زندگی روزمره است مطالعات فرهنگی در آن مقاومت، نزاع و مذاکره است برای این است که اگر می بینید که مراسم عزاداری هرچند با تبلیغ با آگهی، قبل از مراسم عنوان می شود که مراسم باید شکل سنتی پیدا کند می بینید که به تبع هرچه که پیشتر و بیشتر جلو می رویم یه جورایی به زندگی روزمره مردم با تجربه زیسته مردم گره می خورد و در حقیقت توجه به یک جوانانی که قبلاً نمود خیلی خاصی نداشتند و در حاشیه بودند ولی اینها آمدند در بطن هرچند در مراسم خیابانی باشند هرچند که مقاومت شود در مقابل این نوع عزاداری ها ولی در هر صورت این مراسم انجام می شود. در حقیقت من خلاصه کنم بحثم را می خواهم بگویم که تغییر ساختار که ساختار عزاداری باشد بر محتوای آن تأثیرگذار است نمونه اش اهمیت مداحان است که الان به جای آنکه وعاظ، سخنوران و سخنرانان در محور عزاداری قرار می‌گیرند و یک جورایی مداح محوری است؛ تغییر دیگرش توجه به شور است تا به شعور به آگاهی، صدا به جای متن، روزمره شدن به جای سنتهای دیرپای مراسم، تفریحی و شکل کارناوالی پیدا کردن مراسم، حرکت به جای نشستن و تعمق.
به تبع این مواردی را که خدمتتان عرض کردم یک آسیبهایی به وجود می آورد که این آسیبهایش را در حقیقت آن کسانی که می خواهند مراسم عزاداری را آسیب شناسی کنند برای آنها قابل تأمل است. ولی من به عنوان اینکه در حقیقت سخنم را به پایان می برم یک آسیبهای محتوایی را ذکر می کنم که فقط به عنوان نمونه ذکر می کنم مثلاً متن است که این متنی که الان شما در عزاداری می بینید متنی است که بیشتر توجه می شود به ذلت ائمه تا به شهامت و شجاعت ائمه، در آن غلو و دروغ زیاد دیده می شود شکل موسیقی فقط اکتفا می شود به مداح یعنی شکل موسیقی از ان شکل شور و چهارگاه و ردیفهایی که برای مراسم استفاده می شود تغییر پیدا می کند، عنصر سازمان در مراسم که خیلی اهمیت دارد این دچار یک مقدار دگرگونی می شود سازمانی که در آن هنجارشکنی مکانی صورت می گیرد یعنی اینکه اگر ما مراسم را به این دلیل مراسم است و به این دلیل مقدس است که زمان و مکان در آن مهم است در مراسم جدید یک جورایی هنجار شکنی مکانی به وجود می آید نمونه اش حسینیه های موقتی است که پارکینگها خرابه ها و جاهایی که در سطح شهر شما می بینید ولی اینها کارکرد مقدس پیدا می کنند به صورت موقتی یعنی اینها از شکل سنتی مساجد، حسینیه ها، تکایای ثابت تبدیل می شوند به تکایای موقت که در آن تقدسش فقط گره خورده تا ده روز نه بیش و بعد از آن دوباره آن مکان تبدیل می شود به یک مکان غیر مقدس.
هنجارشکنی در زمان اتفاق می افتد که مراسم از ده روز ماه محرم تبدیل می شود به چندین روز قبل از ماه و به چندین روز بعد از دهه محرم. این است که روزها می آید و می گذرد ولی ما آن تقدس زمانی را فراموش می کنیم فراموش می کنیم که وقتی پرچم ها سر ظهر عاشورا قرار است که به حالت افقی قرار بگیرد به معنای پایان مراسم همچنان در روزهای دیگر تداوم پیدا می کند و این تداوم در حقیقت هنجارشکنی می کند از آن ده روز محرم و اتفاقی که می افتد این است که دیگر، مراسم از مخاطبی که به حالت گزینشی رفتنش به یک مراسم را انتخاب می کند از آن بیرون می آید، مخاطب گره می خورد به یک صنایع فرهنگی و کالاهای فرهنگی که به صورت کاست در می آید و این کاست در حقیقت تحولی که ایجاد می کند این است که از شکل تک جنسیتی در می آوردیعنی اگر قرار باشد که مراسم، مراسم فقط مردانه باشد و مخاطبانش فقط مردان باشند مخاطبانش، مخاطبانی بدون توجه به جنسیت خاصی می باشند در هر صورت نتیجه میگیرم که هر نسلی برای خودش یک ابژه هایی دارد ابژه هر نسل در مراسم عزاداری در حال تغییر است ابژه هایی می توانند باقی بمانند که به ابژه های فرانسلی تبدیل شوند مثل ابژه پرچم.
تغییر ابژه ها بر ساختار عزاداری تغییر ایجاد می کند و ما برای مطالعه ابژه ها باید فضای نسلی، ذهنیت نسلی، ابژه های نسلی آنها را که در همگی در حال تغییر هستند را باید مورد مطالعه قرار دهیم و آخرین سخنم اینکه اگر اتفاقی و تغییری در ابژه ها صورت می گیرد انتظار نباید داشته باشیم که این تغییر، یک شبه باشد بلکه به صورت تدریجی این اتفاق می افتد.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما