کد مطلب : ۳۲۹۰۲
استادم میگفت: مبادا امام حسین(ع) را به پول بفروشی/ مجلس شبهای رمضان مسجد ارگ چگونه پا گرفت؟
جوانان دهه 60 و رزمندگان دفاع مقدس نجوای دلنشین دعای کمیلش را در جمع رزمندگان حاضر در مناطق عملیاتی و پادگان دوکوهه به خوبی به یاد دارند. از ابتدای دهه 70 نیز با پایان دفاع مقدس و حضور ذاکران جبههدیده در حسینیهها و مساجد شهرها، نام حاج منصور ارضی در کنار ذاکران شاخص درخشید و از دهه 80 تاکنون در مسجد ارک و در حسینیه صنف لباسفروشان، محافل ماه مبارک رمضان و هفتگی شیفتگان و دلدادگان مکتب اهل بیت (ع) را پای روضههایش میکشاند.
لحن و صدای منحصربفرد حاج منصور و «الهی العفو» گفتنهای او در سحرگاه ماه ضیافت را همه میشناسند. همچنین شاگردان و تربیتشدگان مکتب مداحی او، اکنون در شمار پرآوازهترین ذاکران کشور هستند.
حاج منصور ارضی در گفتوگویی مشروح و اختصاصی در استودیوی فارس از زمان کودکیاش و مجالس روضهاش برای ما گفت که پس از انتشار این گفتوگو، فیلم آن نیز منتشر میشود.
از کودکی شیفته حضور در میان شبزندهداران بودم
*در شبهای دو دهه محرم و صفر و شبهای ماه مبارک رمضان با نوای گرم و عاشقانهای که شما برای مردم جاری کردید، چه دستاوردهایی برای مخاطبان فراهم شده است؟
ـ سؤال عمیق و سنگینی مطرح کردید. ولی در چند جمله عرض کنم؛ وقتی انسان به مناجات با پروردگار مینشیند، خداوند او را آماده میکند. چون همیشه آن طرف توفیق است و ما واقعاً بیشتر وقتها با غفلت آمدهایم و او ما را بیدار کرده است. مثلاً همین طور بیمقدمه و بدون آمادگی به هر جایی وارد شدهایم، ولی عنایت حق، یار ما بوده است. نکته مهمش این است که ما معلمان بزرگی در رشته مناجات داشتیم که مرحوم حاج سیدعلی میرهادی و عموی اینجانب (حاج حسین ارضی) از جمله آنها هستند. زمان طاغوت و حکومت نظامی ما به مسجد شبزندهداران (امینالدوله) میرفتیم که مرحوم حقشناس آنجا نماز میخواندند و شبهای احیا را ایشان برگزار میکردند، ولی غیر از سه شب احیاء بقیه را حاج سیدعلی میرهادی بودند. خدا همه آنها را رحمت کند. غیر از اینکه از کودکی در طول سال دعای کمیل میرفتیم، دوست داشتم کنار عمویم و دیگر شب زندهداران باشم؛ کسانی که احساس میکردم واقعاً با امام زمان (عج) گفتوگو و مناجات میکردند، یعنی تنها نجوا نمیکردند و این ارتباط یک طرفه نبود.
از سال 41 تا کنون هنوز در نازیآباد زندگی میکنم
ولی در مورد مسجد ارک.... یکی دو سال زمان موشکباران در مسجد پاچنار بودیم. شبی موشک زدند. آمدیم و برنامه را در مسجد ارک برگزار کردیم. مردم هم آمدند. خیلی از هیأتها هم تعطیل کردند و نظرشان این بود که نباید زیر موشکباران و حملات دشمن، مردم را در معرض خطر قرار دهیم. غیر از یکی ـ دو جا که من خدمت آقاسیدعلی میرهادی عرض کردم لازم است برای بقای روضهها و مناجاتها، مجالسی در تهران برقرار بماند.
سال 67 تمام شد و آخرین موشک را نزدیک خانه ما در نازیآباد زدند. البته از سال 41 تاکنون ر نازیآباد زندگی میکنم. من به آقای میرهادی خیلی ارادت داشتم. گفتم: آقا شما امسال برنامهتان را تعطیل کردید؟ گفت: حقیقت و اصلش این بود که من خواب دیدم بلندگو جلوی من است، اما آن را از مقابل من برداشتند و گفتند: برنامه شما تمام شده است، فهمیدم آخرین سال است و من دیگر نمیتوانم برنامه داشته باشم. گفتم: إنشاءالله زنده باشید و عمر شما طولانی باشد، یک چیزی به من بگویید، میخواهم راه شما را ادامه دهم. از آنجا یکی آقا ماشاءالله عابدی و یکی هم برنامه ما شروع شد. در حالی که ما قبلا در ماه رمضان هیچ برنامه و هیئتی برگزار نمیکردیم. ایشان گفت: «ودوامَ فی الاتصالِ بخدمتک»، بلند شد و رفت. گفتم: آقا صبر کنید. این را برای من بگویید. گفت: اگر خدمتگزارید، متصل باشید و دوام داشته باشید. از خدا بخواهید و خودتان هم همت کنید. آن قشنگ است، وگرنه یک سال برنامه داشته باشید، یک سال برنامه نداشته باشید، به درد نمیخورد.
ماجرای روضه جانسوز حضرت زهرا (س) و گریه بیامان پا منبریها
آن دیگر برای من درس شد. آن جمله قسمتی از جملات دعای کمیل است که منتسب به امیرالمؤمنین (ع) یا حضرت خضر (ع) است. این اصل موضوع ما بوده. بقیه برنامههای شبهای مسجد ارک، شبهای واقعاً عرشی بوده و چه کسانی میآمدند و توبه میکردند و چه کسانی که بنده خوب خدا بودند و ارتقاء پیدا میکردند. نمیشود گفت کدام شبها! آنچه که برای خودم داغ و ارزشمند بود، همه شبها بود. نمیتوانم تفکیک کنم که یکی استثنایی بود. البته یک شب من ناراحت بودم و روضه حضرت زهرا (س) خواندم. حدود 7، 8 نفر طوری گریه کردند و ضجه زدند که آمبولانس آمد، آنها را برد؛ بس که حالشان بد شد. تا ساعتها مردم آنجا بودند و همه گریه میکردند. نمیدانم آن شب چه خبر بود!
ویژگی مداح برتر از دیدگاه حاج منصور از دوری از دنیا تا عمل به توصیهها
*اگر بخوانید یک مداح جوان و آیندهدار نام ببرید و بگویید این مداح چند سال بعد سرآمد مداحان کشور است یا میتوانیم بگوییم یکی از بهترین و مخلصترین ذاکران سیدالشهدا (ع) در سالهای آینده است، شما از چه کسی میتوانید نام ببرید؟
ـ این نمیشود! چون درسهایی که علما و مراجع ما بالاخص حضرت امام و آقا به ما دادهاند، اینگونه نبوده که مشخص کنند. البته حضرت امام (ره) اشارهای به رهبری آقا کردهاند، اما اینگونه نبود که بخواهند تعیین کنند. سؤال را عوض کنیم و بگوییم این مداح چه شرایطی باید داشته باشد؟ این خیلی مهم است. آنچه را که برای بنده خدا قرار دادم که در ردیف این جمله دعای حضرت صاحب (عج) که اولش ما میگوییم «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّه» تا آخر، این رشته کار و زندگیاش باید بشود؛ نه در حاشیه. این اصل است. اگر اینطوری جلو آمد و بینیاز از دنیا شد، نمیخواهم بگویم در فقر زندگی کند، آن مشکلی که ما الان داریم روی آوردن به دنیا است، داشتن دنیا نه، «اَخرجت حُبَ الدُنیا لِقَلبی»، این باید خوراک روزانهاش باشد و حب دنیا در وجودش نباشد.
بعد از اینها، علومی است که یک مداح باید یاد بگیرد. اکنون کلاسهایی داریم و یک سری کتابها را بعضی علما و روحانیون در نوشتن و پدید آمدنش کمک کردند که به درد مداحان میخورد. دو سالی طول کشید تا حدود 3، 4 جلد برای همه موضوعاتی که به فکر ما میرسید، نوشته شد. آن که واقعاً میخواهد به جایی برسد، اول باید در نظر داشته باشد که بنده خدا باشد؛ بعد نوکری در این خانه را. ستایشگری یا مداحی، ضعیفترین کاری است که از یک نوکر بر میآید.نوکر، غیر از کلام اربابش اصلاً حرفی نمیزند. اگر کسی میخواهد شرایطی پیدا کند، این دعا را باید عملی انجام دهد. اگر به آن رسید، نتیجه میگیرد، اما اگر نه، عیوبی که آقا برای مسئولان میگویند که برای خودشان و جامعهشان دردسر شده است یا خدایی نکرده برای علما میگویند و توصیه میکنند، درباره او هم مصداق پیدا میکند. اگر پشت سر کار یک مداح و ذاکر، خدا نباشد، نتیجه، اشرافیگری است؛ یعنی انسان را مایل به دنیا میکند. به قول استاد ما، خدایناکرده مداح، امام حسین (ع) را به پول میفروشد. البته من همیشه گفتهام که این کار، خیلی هم عیبی ندارد! دنیایش را میگذراند. اما او باید بداند که این ماجرا، بعد هم دارد.
استادم میگفت تا آخر عمرت کاری کن امام حسین (ع) را به پول نفروشی
* سال گذشته بحثهای جدیای در فضای اجتماعی کشور به وجود آمد و آن این بود که بعضی مداحان در شهرستانها پاکتهای نجومی و رقمهای آنچنانی گرفتهاند که این موضوع شما را مقداری ناراحت کرده بود و حتی تذکر داده بودید. آیا میتوانیم این افراد را هم در سلک مداحی قلمداد کنیم؟
ـ شما در این مؤسسه و سازمانتان، روی تذکرات و تنبیهات و تشویقها کنترل دارید و کارنامه هر فرد را در جایی محفوظ نگه میدارید. در مداحی اینطوری نیست. قرار بوده دنیا به ما فروخته شود که آخرت ما تضمین شود. زمین را دادند که مزرعه آخرت کنیم، اما عدهای هستند که کار دیگری روی این زمین انجام میدهند. وقتی به شما شهرت دادند که خرج خدا شود، یعنی به قول جامعه کبیره «إلَى اللّهِ تَدْعُون وَ عَلَیْهِ تَدُلُّون» باید مردم را به الیالله دعوت کنیم. در حالی که شهرت را خرج خودمان میکنیم. وقتی تقاضا زیاد شد، دنیاگراها قیمت را بالا میبرند. به عبارتی جنسی که با قیمت ارزان خریدند، الان گران میفروشند!
آدمی را سراغ دارم که جنس را با همان قیمتی که خریده میفروشد، میگوید ما هر وقت گران خریدیم گران میفروشیم. اهل بیت علیهمالسلام ما را به ارزانی وارد این حیطه کردهاند و در آخرت، گران ما را میخرند. بندگی ما را آنها نشان میدهند، ولی ما دوباره خودمان را به خلق خدا میفروشیم.در حالی که خدا اعلام میکند من خالق شما هستم و روزیتان را میدهم. من مشتری شما هستم. آن وقت، ما مشتریمان را شیطان یا دنیا قرار میدهیم یا اشرافیگری میکنیم. بعضیها هم به قول شما پاکت نجومی میگیرند که البته خیلی از آنها برای من ثابت نشده است، ولی من تذکراً به بعضی از آنها عرض کردم و بعضی از آنها را خواستم که بعضی از آنها اصلاً نیامدند. به هر حال به من هم گفتند که فلانی در فلان شهر این مبلغ را گرفته. ته و توی قضیه را که در آوردیم، دیدیم آن شخصی که پول داده، برای اینکه کارخانهاش بچرخد و توفیق بیشتری در دنیا داشته باشد، این کار را کرده است!
واقعاً میگویم بیشتر عزیزان و نوکران خالصی که میشناسم و کم هم نیستند، در مضیقه مالی هستند، ولی مردانه دارند زندگی میکنند. بعضی هم هستند که به دنیا گرایش پیدا میکنند. در مسئولان هم این مشکل هست. نه تنها اشرافیگری که دروغ هم در آنها بیداد میکند. اصلا عدهای هستند که با دروغ دارند زندگیشان را میگذرانند و خورد و خوراکشان دروغگویی است.
خدا باید از همه ما ذاکران و مداحان قبول کند. پول نمیگیریم؛ چون استادی داشتیم که میگفت تا آخر عمرت کاری کن امام حسین را به پول نفروشی. این از بیادبی من است که میگویم امام حسین (ع) توانایی دارد تو را تأمین کند.
امام حسین (ع) یعنی خط انقلاب، انقلاب یعنی امام حسین (ع)
*در همه طیفها و مشاغل یک نفر رأس مجموعه است. در حالی که مداحان، تشکلها و جریانهای مختلفی دارند، ولی هیچ کس نیست که حرف آخر را بزند. به نظر شما، رئیس مداحها کیست؟
ـ خود خدا و امام حسین (ع)! در شبهای ماه رمضان در لیلةالقدر چه میخوانیم؟ اولین کسی که اهل بیت (ع) را مدح کرده، خود خداست. ما یکی ـ دو بار چیزی تحت عنوان چارت یا تشکیلات درست کردیم و پیشنویسی خدمت آقا دادیم، اما هنوز ایشان کسی را قابل ندانستهاند که مسئول شود. در مسیر پیشکسوتان از ما پیرتر بوده و هستند؛ مانند مرحوم آقای آهی و آقای سازگار که بزرگ ما هستند. اینها حرف رهبری را هم گوش میکنند و در خط انقلاب هم هستند. امام حسین (ع) یعنی خط انقلاب، انقلاب یعنی امام حسین (ع)، ولی واقعاً اینجا که رئیسی باشد و تشکیلاتی به وجود بیاید، فکر میکنم دولتی شود. این نظر هیچ کدام از بزرگان ما نیست.
روضه حضرت رقیه (س) را میخوانم، چون داغش را دیدهام
*خودتان به چه روضهای علاقهمندید؟
ـ اگر همه عالم به من بگویند این روضهها را بخوان و بعد بگویند روضه خودت را بخوان، من روضه حضرت رقیه (س) را میخوانم؛ چون خودم داغش را دیدهام. یعنی مسیرش را رفتهام و میدانم چه خبر است. اینقدر در جبههها و جاهای دیگر گفتند و با مزاح و شوخی و انتقاد به این موضوع پرداختند که عاقبت من یک شب خواب دیدم که ما اصلاً درست گفتیم؟ در خواب دیدم در آسمان نوشتم «فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیبا». واقعا هول قیامت بچههای کوچک را پیر میکند، این است که وقتی سر بریده را برای حضرت رقیه (س) آوردند، او به یکباره پیر شد. آن خواب را که دیدم دیگر یقینم هزار برابر شد.
لحن و صدای منحصربفرد حاج منصور و «الهی العفو» گفتنهای او در سحرگاه ماه ضیافت را همه میشناسند. همچنین شاگردان و تربیتشدگان مکتب مداحی او، اکنون در شمار پرآوازهترین ذاکران کشور هستند.
حاج منصور ارضی در گفتوگویی مشروح و اختصاصی در استودیوی فارس از زمان کودکیاش و مجالس روضهاش برای ما گفت که پس از انتشار این گفتوگو، فیلم آن نیز منتشر میشود.
از کودکی شیفته حضور در میان شبزندهداران بودم
*در شبهای دو دهه محرم و صفر و شبهای ماه مبارک رمضان با نوای گرم و عاشقانهای که شما برای مردم جاری کردید، چه دستاوردهایی برای مخاطبان فراهم شده است؟
ـ سؤال عمیق و سنگینی مطرح کردید. ولی در چند جمله عرض کنم؛ وقتی انسان به مناجات با پروردگار مینشیند، خداوند او را آماده میکند. چون همیشه آن طرف توفیق است و ما واقعاً بیشتر وقتها با غفلت آمدهایم و او ما را بیدار کرده است. مثلاً همین طور بیمقدمه و بدون آمادگی به هر جایی وارد شدهایم، ولی عنایت حق، یار ما بوده است. نکته مهمش این است که ما معلمان بزرگی در رشته مناجات داشتیم که مرحوم حاج سیدعلی میرهادی و عموی اینجانب (حاج حسین ارضی) از جمله آنها هستند. زمان طاغوت و حکومت نظامی ما به مسجد شبزندهداران (امینالدوله) میرفتیم که مرحوم حقشناس آنجا نماز میخواندند و شبهای احیا را ایشان برگزار میکردند، ولی غیر از سه شب احیاء بقیه را حاج سیدعلی میرهادی بودند. خدا همه آنها را رحمت کند. غیر از اینکه از کودکی در طول سال دعای کمیل میرفتیم، دوست داشتم کنار عمویم و دیگر شب زندهداران باشم؛ کسانی که احساس میکردم واقعاً با امام زمان (عج) گفتوگو و مناجات میکردند، یعنی تنها نجوا نمیکردند و این ارتباط یک طرفه نبود.
از سال 41 تا کنون هنوز در نازیآباد زندگی میکنم
ولی در مورد مسجد ارک.... یکی دو سال زمان موشکباران در مسجد پاچنار بودیم. شبی موشک زدند. آمدیم و برنامه را در مسجد ارک برگزار کردیم. مردم هم آمدند. خیلی از هیأتها هم تعطیل کردند و نظرشان این بود که نباید زیر موشکباران و حملات دشمن، مردم را در معرض خطر قرار دهیم. غیر از یکی ـ دو جا که من خدمت آقاسیدعلی میرهادی عرض کردم لازم است برای بقای روضهها و مناجاتها، مجالسی در تهران برقرار بماند.
سال 67 تمام شد و آخرین موشک را نزدیک خانه ما در نازیآباد زدند. البته از سال 41 تاکنون ر نازیآباد زندگی میکنم. من به آقای میرهادی خیلی ارادت داشتم. گفتم: آقا شما امسال برنامهتان را تعطیل کردید؟ گفت: حقیقت و اصلش این بود که من خواب دیدم بلندگو جلوی من است، اما آن را از مقابل من برداشتند و گفتند: برنامه شما تمام شده است، فهمیدم آخرین سال است و من دیگر نمیتوانم برنامه داشته باشم. گفتم: إنشاءالله زنده باشید و عمر شما طولانی باشد، یک چیزی به من بگویید، میخواهم راه شما را ادامه دهم. از آنجا یکی آقا ماشاءالله عابدی و یکی هم برنامه ما شروع شد. در حالی که ما قبلا در ماه رمضان هیچ برنامه و هیئتی برگزار نمیکردیم. ایشان گفت: «ودوامَ فی الاتصالِ بخدمتک»، بلند شد و رفت. گفتم: آقا صبر کنید. این را برای من بگویید. گفت: اگر خدمتگزارید، متصل باشید و دوام داشته باشید. از خدا بخواهید و خودتان هم همت کنید. آن قشنگ است، وگرنه یک سال برنامه داشته باشید، یک سال برنامه نداشته باشید، به درد نمیخورد.
ماجرای روضه جانسوز حضرت زهرا (س) و گریه بیامان پا منبریها
آن دیگر برای من درس شد. آن جمله قسمتی از جملات دعای کمیل است که منتسب به امیرالمؤمنین (ع) یا حضرت خضر (ع) است. این اصل موضوع ما بوده. بقیه برنامههای شبهای مسجد ارک، شبهای واقعاً عرشی بوده و چه کسانی میآمدند و توبه میکردند و چه کسانی که بنده خوب خدا بودند و ارتقاء پیدا میکردند. نمیشود گفت کدام شبها! آنچه که برای خودم داغ و ارزشمند بود، همه شبها بود. نمیتوانم تفکیک کنم که یکی استثنایی بود. البته یک شب من ناراحت بودم و روضه حضرت زهرا (س) خواندم. حدود 7، 8 نفر طوری گریه کردند و ضجه زدند که آمبولانس آمد، آنها را برد؛ بس که حالشان بد شد. تا ساعتها مردم آنجا بودند و همه گریه میکردند. نمیدانم آن شب چه خبر بود!
ویژگی مداح برتر از دیدگاه حاج منصور از دوری از دنیا تا عمل به توصیهها
*اگر بخوانید یک مداح جوان و آیندهدار نام ببرید و بگویید این مداح چند سال بعد سرآمد مداحان کشور است یا میتوانیم بگوییم یکی از بهترین و مخلصترین ذاکران سیدالشهدا (ع) در سالهای آینده است، شما از چه کسی میتوانید نام ببرید؟
ـ این نمیشود! چون درسهایی که علما و مراجع ما بالاخص حضرت امام و آقا به ما دادهاند، اینگونه نبوده که مشخص کنند. البته حضرت امام (ره) اشارهای به رهبری آقا کردهاند، اما اینگونه نبود که بخواهند تعیین کنند. سؤال را عوض کنیم و بگوییم این مداح چه شرایطی باید داشته باشد؟ این خیلی مهم است. آنچه را که برای بنده خدا قرار دادم که در ردیف این جمله دعای حضرت صاحب (عج) که اولش ما میگوییم «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّه» تا آخر، این رشته کار و زندگیاش باید بشود؛ نه در حاشیه. این اصل است. اگر اینطوری جلو آمد و بینیاز از دنیا شد، نمیخواهم بگویم در فقر زندگی کند، آن مشکلی که ما الان داریم روی آوردن به دنیا است، داشتن دنیا نه، «اَخرجت حُبَ الدُنیا لِقَلبی»، این باید خوراک روزانهاش باشد و حب دنیا در وجودش نباشد.
بعد از اینها، علومی است که یک مداح باید یاد بگیرد. اکنون کلاسهایی داریم و یک سری کتابها را بعضی علما و روحانیون در نوشتن و پدید آمدنش کمک کردند که به درد مداحان میخورد. دو سالی طول کشید تا حدود 3، 4 جلد برای همه موضوعاتی که به فکر ما میرسید، نوشته شد. آن که واقعاً میخواهد به جایی برسد، اول باید در نظر داشته باشد که بنده خدا باشد؛ بعد نوکری در این خانه را. ستایشگری یا مداحی، ضعیفترین کاری است که از یک نوکر بر میآید.نوکر، غیر از کلام اربابش اصلاً حرفی نمیزند. اگر کسی میخواهد شرایطی پیدا کند، این دعا را باید عملی انجام دهد. اگر به آن رسید، نتیجه میگیرد، اما اگر نه، عیوبی که آقا برای مسئولان میگویند که برای خودشان و جامعهشان دردسر شده است یا خدایی نکرده برای علما میگویند و توصیه میکنند، درباره او هم مصداق پیدا میکند. اگر پشت سر کار یک مداح و ذاکر، خدا نباشد، نتیجه، اشرافیگری است؛ یعنی انسان را مایل به دنیا میکند. به قول استاد ما، خدایناکرده مداح، امام حسین (ع) را به پول میفروشد. البته من همیشه گفتهام که این کار، خیلی هم عیبی ندارد! دنیایش را میگذراند. اما او باید بداند که این ماجرا، بعد هم دارد.
استادم میگفت تا آخر عمرت کاری کن امام حسین (ع) را به پول نفروشی
* سال گذشته بحثهای جدیای در فضای اجتماعی کشور به وجود آمد و آن این بود که بعضی مداحان در شهرستانها پاکتهای نجومی و رقمهای آنچنانی گرفتهاند که این موضوع شما را مقداری ناراحت کرده بود و حتی تذکر داده بودید. آیا میتوانیم این افراد را هم در سلک مداحی قلمداد کنیم؟
ـ شما در این مؤسسه و سازمانتان، روی تذکرات و تنبیهات و تشویقها کنترل دارید و کارنامه هر فرد را در جایی محفوظ نگه میدارید. در مداحی اینطوری نیست. قرار بوده دنیا به ما فروخته شود که آخرت ما تضمین شود. زمین را دادند که مزرعه آخرت کنیم، اما عدهای هستند که کار دیگری روی این زمین انجام میدهند. وقتی به شما شهرت دادند که خرج خدا شود، یعنی به قول جامعه کبیره «إلَى اللّهِ تَدْعُون وَ عَلَیْهِ تَدُلُّون» باید مردم را به الیالله دعوت کنیم. در حالی که شهرت را خرج خودمان میکنیم. وقتی تقاضا زیاد شد، دنیاگراها قیمت را بالا میبرند. به عبارتی جنسی که با قیمت ارزان خریدند، الان گران میفروشند!
آدمی را سراغ دارم که جنس را با همان قیمتی که خریده میفروشد، میگوید ما هر وقت گران خریدیم گران میفروشیم. اهل بیت علیهمالسلام ما را به ارزانی وارد این حیطه کردهاند و در آخرت، گران ما را میخرند. بندگی ما را آنها نشان میدهند، ولی ما دوباره خودمان را به خلق خدا میفروشیم.در حالی که خدا اعلام میکند من خالق شما هستم و روزیتان را میدهم. من مشتری شما هستم. آن وقت، ما مشتریمان را شیطان یا دنیا قرار میدهیم یا اشرافیگری میکنیم. بعضیها هم به قول شما پاکت نجومی میگیرند که البته خیلی از آنها برای من ثابت نشده است، ولی من تذکراً به بعضی از آنها عرض کردم و بعضی از آنها را خواستم که بعضی از آنها اصلاً نیامدند. به هر حال به من هم گفتند که فلانی در فلان شهر این مبلغ را گرفته. ته و توی قضیه را که در آوردیم، دیدیم آن شخصی که پول داده، برای اینکه کارخانهاش بچرخد و توفیق بیشتری در دنیا داشته باشد، این کار را کرده است!
واقعاً میگویم بیشتر عزیزان و نوکران خالصی که میشناسم و کم هم نیستند، در مضیقه مالی هستند، ولی مردانه دارند زندگی میکنند. بعضی هم هستند که به دنیا گرایش پیدا میکنند. در مسئولان هم این مشکل هست. نه تنها اشرافیگری که دروغ هم در آنها بیداد میکند. اصلا عدهای هستند که با دروغ دارند زندگیشان را میگذرانند و خورد و خوراکشان دروغگویی است.
خدا باید از همه ما ذاکران و مداحان قبول کند. پول نمیگیریم؛ چون استادی داشتیم که میگفت تا آخر عمرت کاری کن امام حسین را به پول نفروشی. این از بیادبی من است که میگویم امام حسین (ع) توانایی دارد تو را تأمین کند.
امام حسین (ع) یعنی خط انقلاب، انقلاب یعنی امام حسین (ع)
*در همه طیفها و مشاغل یک نفر رأس مجموعه است. در حالی که مداحان، تشکلها و جریانهای مختلفی دارند، ولی هیچ کس نیست که حرف آخر را بزند. به نظر شما، رئیس مداحها کیست؟
ـ خود خدا و امام حسین (ع)! در شبهای ماه رمضان در لیلةالقدر چه میخوانیم؟ اولین کسی که اهل بیت (ع) را مدح کرده، خود خداست. ما یکی ـ دو بار چیزی تحت عنوان چارت یا تشکیلات درست کردیم و پیشنویسی خدمت آقا دادیم، اما هنوز ایشان کسی را قابل ندانستهاند که مسئول شود. در مسیر پیشکسوتان از ما پیرتر بوده و هستند؛ مانند مرحوم آقای آهی و آقای سازگار که بزرگ ما هستند. اینها حرف رهبری را هم گوش میکنند و در خط انقلاب هم هستند. امام حسین (ع) یعنی خط انقلاب، انقلاب یعنی امام حسین (ع)، ولی واقعاً اینجا که رئیسی باشد و تشکیلاتی به وجود بیاید، فکر میکنم دولتی شود. این نظر هیچ کدام از بزرگان ما نیست.
روضه حضرت رقیه (س) را میخوانم، چون داغش را دیدهام
*خودتان به چه روضهای علاقهمندید؟
ـ اگر همه عالم به من بگویند این روضهها را بخوان و بعد بگویند روضه خودت را بخوان، من روضه حضرت رقیه (س) را میخوانم؛ چون خودم داغش را دیدهام. یعنی مسیرش را رفتهام و میدانم چه خبر است. اینقدر در جبههها و جاهای دیگر گفتند و با مزاح و شوخی و انتقاد به این موضوع پرداختند که عاقبت من یک شب خواب دیدم که ما اصلاً درست گفتیم؟ در خواب دیدم در آسمان نوشتم «فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیبا». واقعا هول قیامت بچههای کوچک را پیر میکند، این است که وقتی سر بریده را برای حضرت رقیه (س) آوردند، او به یکباره پیر شد. آن خواب را که دیدم دیگر یقینم هزار برابر شد.