کد مطلب : ۳۲۹۳۶
ماجرای علاقه گردشگران اسپانیایی به پرچم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)
سربازی امام زمان (عج) عنوانی که با کلمه طلبه یا دوران طلبگی مطرح و رسیدن به این مقام و یک ارزش و شایستگی خاصی نیاز دارد که نصیب هر بندهای نمیشود و این نشان قرب الهی بر روی شانههای عدهای اندک از بندگان خداوند نقش میبندند.
پس از اینکه شخص به عنوان یک طلبه معرفی شد میبایست به دریافت و علم آموزی مسائل مختلف دینی بپردازد و پس از چند سال این علوم را به درستی و به صورت کامل به مردم ارائه کند، به نوعی که خود را راهنمایی دقیق و قطب نمایی در راه به سعادت رسیدن مردم میبیند.
طلاب علوم دینی در ایام علم آموزی در جهت کسب تواناییهای کامل به تبلیغ نیز میپردازند که اغلب آنها اعزام به مناطق محروم و دور افتاده را برای رسیدن به اهداف عالی خود انتخاب میکنند تا بتوانند افرادی که نسبت به مردم شهر از امکانات دور هستند را نسبت به برخی از مسائل دینی آگاه سازند.
در این سالها علما و مراجع عظام تقلید بر مسئله تبلیغ دین در کشورهای خارجی و فراگیری زبانهای بین المللی تأکیدات فراوانی داشتند و باید دانست که هم اکنون دنیا تشنه قرآن کریم، سیره زندگی اهل بیت (ع) و اسلام است و اگر شخصی بتواند مسائل دینی را به شکلی به آنها ارائه کند که مورد پسند و قابل فهم برای آنها باشد، میتواند راهی در جهت جذبشان به اسلام باشد.
زبان مهمترین ابزار انسانها از زمان آفرینش تا ابد برای ارتباط با همنوع است بنابراین در حال حاضر یادگیری زبانهای بین المللی برای طلاب، مُبلغان و کسانی که دغدغه خدمت به دین و گام برداشتن در راه اعتلا و نشر آموزهای اسلام را دارند امری ضروری است.
در همین راستا روحانیون و طلاب بسیاری در سطح کشور نسبت به این مسئله دغدغه پیدا کردند و تلاشهای خود را نسبت به نشر آموزههای دینی و اسلامی به کار گرفتند، در استان دارالعباده یزد نیز روحانیون و طلاب هم اکنون با یادگیری زبانهای خارجی مثل انگلیسی، اسپانیولی، فرانسوی و غیره در این زمینه فعالیتهای چشمگیر و مؤثری داشتند که برای اطلاع از فعالیتهای این افرادی که واژه "آتش به اختیار " را به خوبی معنا کردند با حجت الاسلام علیرضا میرعلی یکی از فعالان این عرصه در استان یزد به گفتوگو نشستیم و وی از فعالیتهایش در طول سالهای اخیر مطالبی بیان کرد.
چه سالی وارد حوزه علمیه شدید؟ و دروس حوزوی را در چه مدارسی سپری کردید؟
در سال 1374 با شرکت در آزمون کنکور برای ورود به دانشگاه قبول شدم و سپس برای ورود به حوزه علمیه و سربازی امام زمان (عج) آزمون دادم که با توفیق الهی توانستم در ضمن تحصیل در دانشگاه به تحصیل علوم دینی نیز بپردازم.
دو سال ابتدایی تحصیل دروس حوزوی را در مدرسه علمیه امام خمینی (ره) و دو سال بعد را در مدرسه علمیه شفیعیه گذراندم و بعد از آن به مدرسه مصلی یزد و سپس به مدرسه علمیه ستیه قم که جایگاه عبادت حضرت معصومه (س) بود برای ادامه تحصیل دروس حوزوی رفتم.
پس از گذراندن این مراحل به سطوح عالی حوزه وارد شدم و در کنار درس خارج، به یادگیری زبان اسپانیولی در کلاسهای مکالمه زبان در موسسه اندیشه شرق مشغول شدم و پس از چند سال با عنایت خداوند متعال و امام زمان (عج) توانایی سخنرانی به زبان اسپانیایی را به دست آوردم و برای ایجاد مهارت بیشتر در سخنرانی به زبان اسپانیولی، توضیح المسائل حضرت امام را تمرین میکردم.
تبلیغ علوم دینی را از چه زمانی آغاز و در این ایام با چه مسائلی روبه رو بودید؟
در بدو ورود به قم از طرف دفتر تبلیغات اسلامی برای تبلیغ به روستاهای محروم استانهای مختلف مانند یزد، هرمزگان، شیراز و سیستان و بلوچستان و مناطق محروم اهل تسنن اعزام میشدیم.
از دفتر آیتالله فاضل لنکرانی در شهر بندرلنگه، قرار بود طلابی به مناطق اهل سنت اعزام شوند و یکی از طلبهها با مشکلی روبه رو شد و نتوانست بیاید و من را جای این طلبه به روستایی اعزام کردند که همگی این روستا سنی و فقط سه خانواده از این روستا شیعه بودند.
با توجه به حساسیتهایی که در مناطق اهل سنت وجود دارد نیاز داشتم تا نسبت به این مناطق و مسائلی که شاید روزی مشکلی ایجاد کند نیاز به راهنمایی داشتم، به همین خاطر نزد امام جمعه بندرلنگه رفتم و ایشان من را نسبت به حال و هوای فعالیتهای تبلیغی در این مناطق آشنا کرد و توصیه کردند که در مناطق اهل سنت، بیشتر از فضائل اهل بیت (ع) برایشان صحبت و از بیان مسائلی که موجب اختلاف بین شیعه و سنی میشود پرهیز کنید و من نیز به نصیحتشان گوش کردم و سعی داشتم تا همین روش را در ایام تبلیغ خود بکار بگیرم.
پس از مشورت با امام جمعه بندرلنگه برای ده روز اول ماه محرم به یکی از مناطق که به یک امام جماعت نیاز داشتند اعزام شدم. نکته جالب در این زمان این بود که در ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) اهل تسنن نیز مانند شیعیان در مراسمات نوحه خوانی و روضه خوانی شرکت میکردند و با توجه به اینکه من یک روحانی شیعه بودم هیچ مشکلی نداشتند و بهخوبی از سخنرانیها و عزاداریها استقبال میکردند.
من در این ایام تلاش میکردم که صحبتهایم طوری نباشد که موجب ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی شود و همچنین سخنانی را به زبان بیاورم که هم شیعیان و هم اهل تسنن از آن استقبال کنند که بحمدالله با یاری خداوند این روزها بدون حتی یک بازخورد منفی به پایان رسید.
چه شد که برای تبلیغ به استان یزد بازگشتید و آیا در این ایام اتفاق جالبی هم رخ داد که مورد توجه شما قرار گیرد؟
بله پس از گذشت ایام تبلیغ از طرف اداره کل اوقاف به مدت یکسال به استان یزد اعزام و در ایام نوروز در طرح آرامش بهاری در سال 95 در حسینیه امیر چخماق یزد به امر مشاوره مشغول شدم.
در آن سال سپاه یزد در کنار قبور شهدای گمنام امیر چخماق زندگی نامه شهدا را در یک مکان به نام "کافه شهدا " به مردمی که برای خوردن چای به آنجا میرفتند ارائه میکرد و عزیزانی از بسیج و سپاه بودند که خاطرات شهدای هشت سال جنگ تحمیلی را برای مردم بیان میکردند و من نیز به آنجا رفتم و وقتی مشاهده کردم که این مسئله مورد توجه توریستها و گردشگران قرار گرفته، میکروفن را گرفتم و به زبان اسپانیولی به آنها خوشامد گفتم.
بعد از اینکه برنامههای "کافه شهدا " و بخشی از زندگی نامه شهدا و علت پایداری این عزیزان در راهشان را به زبان اسپانیولی برای آنها گفتم مشاهده کردم که عدهای در کنار امیر چخماق ایستاده و در حال تشویق هستند که این مسئله سبب تعجب من شد چون از ظاهر این افراد مشخص نبود که گردشگران داخلی هستند یا خارجی.
در آن لحظه یکی از دوستانم که در کنار من نشسته بود به من گفت که حاج آقا اینها از گفتههای شما خوششان آمد، دوباره تکرار کن که من دوباره تکرار کردم و بعد از اتمام گفتهها به جمعشان رفتم و اولین سؤالی که پرسیدند این بود که آیا تو از روی متن بازخوانی میکنی؟ گفتم نه من این زبان را در قم یاد گرفتم.
هنگامی که صحبتهای من را شنیدند بسیار خوششان آمد و فهمیدم مخاطبین زبان اسپانیولی در اروپا چقدر زیاد هستند و تا قبل از آن در این فکر بودم که فقط آمریکای لاتین زبان اسپانیولی بلد هستند اما در حالی که متوجه شدم ایتالیاییها، فرانسویها و پرتغالیها نیز میتوانند زبان اسپانیولی صحبت کنند و زبانشان به هم نزدیک است، آن زمان بود که به خود گفتم چرا نباید تبلیغ دین را سرلوحه کار خود قرار دهم و در راستای تبلیغ آموزههای اسلام پیش بروم.
چطور که برای تبلیغ آموزههای دینی برای گردشگران خارجی مسمم تر شدید؟
من طبق آیه 6 سوره توبه که خداوند میفرماید:" وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ: و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان چرا که آنان قومى نادانند " و برخی از فقها همین آیه را دلیل گرفتند که مشرکین هم میتوانند به مسجد وارد شوند و اشکالی ندارد.
من نیز همین مسئله را دلیل گرفتم که آنها وارد مسجد میشوند که بتوانند کلام خداوند را بشنوند و من که زبان آنها را بلد هستم چرا نباید کلام خدا را برایشان بازگو کنم.
در گذشته هم در موسسه که در حال یادگیری زبان بودم آیات قرآن را به زبان اسپانیولی حفظ میکردم و در بیان احکام هم توانایی کسب کرده بودم و از آیات قرآن برای بیان مسائل مختلفی مثل دروغگویی و شیطان صفتی دولت آمریکا استفاده میکردم، چون آنها هم نسبت به رفتارهای آمریکاییها با مردم جهان روی خوش نشان نمیدهند و از این کارها متنفر هستند و به خوبی از صحبتها و آیاتی که برایشان میخواندم استقبال میکردند.
پس از اینکه تصمیمم برای فعالیت در عرصه تبلیغ آموزههای دینی به گردشگران و توریستهای خارجی حتمی شد به مسجد امیر چخماق رفتم.
از چه زمانی عزمتان برای فعالیتهای مسمتر در عرصه تبلیغ علوم دینی برای گردشگران خارجی بیشتر شد؟
یکی از روزها که برای نماز خواندن پشت سر آیتالله علاقه بند به مسجد امیر چخماق رفته بودم یکی از دوستان طلبه سید در کنار من نشست و من پس از اتمام نماز نزد آیتالله علاقه بند رفتم و به ایشان گفتم که حاج آقا من مسئول حوزههای علمیه خارج از کشور هستم دعایمان کنید، دیدم که آیتالله خطاب به طلبه سید گفت: قدر خود را بدانید و من به حال شما غبطه میخورم و شما با رفتار و اعمال خود طوری عمل کنید که اینها جذب اسلام، قرآن و تشیع شوند. پس از شنیدن صحبتهای آیتالله علاقه بند انگیزهام برای فعالیت در عرصه تبلیغ دوچندان شد.
نوروز سال 95 در مسجد جامع یزد استقرار یافتم و در این ایام با توریستها و گردشگران بسیاری هم صحبت میشدم که در یکی از روزها سخنی از یک توریست شنیدم که چشم من را نسبت به بسیاری از مسائل بازتر کرد. در این ایام گردشگران زیادی برای عکس گرفتن پیشقدم میشدند که به یکی از آنها گفتم که چرا میخواهید با من عکس بیندازید؟ که آن جوان فرانسوی پاسخ داد: تا به حال روحانی واقعی ندیدم و از اعمال و رفتار شما بسیار خوشم آمد.
علت این حرف جوان خارجی هم این بود که در خارج از کشور، روحانیون را افرادی خشن و غیرواقعی جلوه میدهند و زمانی که آنها نحوهی رفتار ما را میدیدند متوجه اشتباهاتشان میشدند.
دیدگاه توریستها و گردشگران خارجی نسبت به فعالیتهای شما چگونه بود؟
من در زمان صحبتهای خودم ابتدا سعی میکنم که چهره واقعی اسلام را به آنها نشان دهم چون آنقدر نگاهشان به روحانیت اشتباه و تبلیغات دشمن علیه این قشر بسیار زیاد است که فکر میکنند روحانیون زیر لباسهای بلند خود بمب مخفی کردند.
ترس گردشگران از روحانیون را زمانی فهمیدم که یکی از طلاب در مسجد جامع برای کودکان برنامه اجرا میکرد و در همان زمان یک بادکنک ترکید و همه گردشگرانی که در حال تماشای این برنامه بودند، ترسیدند و من در همان لحظه با خنده گفتم که نترسید این بمب نیست بادکنک است و آن چیزی که در خارج از کشور نسبت به ما میگویند و ما را تروریست میخوانند، اشتباه است.
پس از آن صحنه، با گردشگران هم صحبت شدم و میگفتند که در کشورهای خارجی تبلیغات بسیار زیادی علیه روحانیت، تشیع و اسلام است ولی وقتی به کشور ایران وارد میشویم درک میکنیم که مردم این کشور بسیار مهربان هستند و تبلیغاتی که بر علیه ایرانیها میشود، همگی کذب و دروغ است و حتی آنقدر جذب رفتار و کردار ایرانیها و مهمان نوازیشان میشوند که چند نفر آنها میگفتند که ما عاشق ایران هستیم.
نظر گردشگران نسبت به ایرانیها مثبت بود یا منفی؟
به نوعی مثبت، زیرا در یکی از مسافرتهایی که برای انجام کاری به تهران میرفتم، در قطار مسافری از فرانسه بود که نمیتوانست کوپه خود را پیدا کند و با مسئول قطار نیز صحبت میکرد و هیچ کس متوجه نمیشد که منظور این شخص چیست، من جلو رفتم و مکان استقرارش را نشانش دادم و بعد از آن در سالن پذیرایی قطار نزدیک به یک ساعت با هم صحبت کردیم و در کنار ما نیز یک دانشجو از دانشگاه صنعتی امیر کبیر حضور داشت.
دانشجوی ایرانی در بین صحبتهای خود گفت که خارج از کشور پیشرفتهای خوبی داشتند اما جوان فرانسوی گفت که نه اینطور نیست بلکه ما از نظر فرهنگ در حال تنزل هستیم و این در حالی است که ایرانیها روزبهروز در حال پیشرفت در عرصههای فرهنگی هستند.
اما دانشجوی ایرانی راضی نشد و به من گفت که ازش بپرس زمانیکه در کشور شما فردی آشغالی را روی زمین بیندازد جریمه میشود یا خیر؟ توریست فرانسوی گفت بله جریمه میکنند ولی تهران شما بسیار تمیز و پاکیزهتر از پاریس است و در کشور ما جریمه میکنند و اینقدر کثیف است ولی کشور ما جریمه نمیکنند و تمیز است.
تنها مشکلی که توریست فرانسوی از ایران و ایرانیها گفت این بود که میگفت رانندگی ایرانیها خیلی مشکل دارد که اگر این را اصلاح کنند از هیچ نظری مشکل ندارد و نسبت به کشورهای دیگر بسیار بهتر و امنتر است.
در این سالها که در زمینه تبلیغ دین مشغول هستید به صحنه جالب که نظر شما را به خود جلب کند برخورد کردید؟
بله، ایام ماه محرم بود با سه نفر از جوانان اسپانیایی از 21 تا 23 سال داشتند و پرچم اباعبدالله الحسین و حضرت ابوالفضل العباس را در دستشان بود هم صحبت شدم و گفتم که چرا این پرچمها را گرفتید؟ گفتند که ما این پرچمها را به عنوان یادگاری گرفتیم و میخواهیم با خودمان به کشورمان ببریم.
زمانی که این صحبت را از آنها شنیدم گفتم که میخواهید قرآن را برایتان بخوانم که پس از رضایت آنها، قرآنی را به زبان اسپانیولی داشتم و به مدت یک تا دو ساعت سوره انسان را برایشان تلاوت کردم و به آنها تأکید کردم که هر زمان وقت آزاد داشتید این سوره را به دقت بخوانید.
در مدت زمانیکه برای آنها قرآن میخواندم در نگاهشان اثر خستگی نمیدیدم و این مسئله برایم جالب بود که از این خبر میداد که جهان تشنه اهل بیت (ع)، اسلام و قرآن است و اگر کسی باشد که برایشان قرآن بخواند و در مورد آن توضیح بدهد حتماً با جان و دل گوش میکنند.
دوستانتان گفتند که شما چند سال پیش پیوند کلیه داشتید، آیا در این سالها با وجود این مسئله با مشکلی روبه رو نشدید؟
نه پیوند کلیه من در سال 1392 انجام گرفت و در این سالها آنقدر ذوق و شوق تبلیغ دین اسلام را برای گردشگران داشتم که هیچگاه این مشکل من را در این مسیر متوقف نکرد و تلاشم در این راه این است، اگر حتی یک نفر با صحبتهای من به اسلام روی آورد و به تحقیق در مورد اسلام بپردازد، این مسئله برای دنیا و آخرت من کافی است.
در زمان صحبت با گردشگران خارجی، چه روشی را انتخاب میکنید که اثرگذار باشد؟
در زمان صحبت با گردشگران ابتدا جرقه ذهنی را با بیان اسم برایشان شروع میکنم به طوری که آنها اولین سؤالی که میپرسند این است که نام شما چیست؟ من هم نامم را میگویم که علیرضا هستم، علی نام امام اول شیعیان و رضا هم نام امام هشتم شیعیان است. با این روش صحبتهای خودم را در مورد اهل بیت (ع)، اسلام و قرآن آغاز میکنم.
در ابتدایی که با گردشگران صحبت میکنم تلاشم این نیست که آنها را سریع به سمت مسلمان شدن سوق دهم بلکه در ابتدا باید بازتابهای منفی دشمن را از اسلام و قرآن پاک کنم و با اخلاق و رفتار میتوان آنها را به سمت اسلام تشویق کرد.
حقیقتاً در این سالهای فعالیت تبلیغی متوجه شدم که دنیا نیازمند اسلام، اهل بیت (ع) و قرآن کریم است و طلاب حوزههای علمیه اگر بخواهند که جهان را از گمراهی نجات دهند باید در این مسیر گام بردارند و نسبت به بازتاب آموزههای دینی به جوامع بین المللی دغدغه مند باشند.
روحانیون و طلاب متأسفانه انگیزه زیادی برای یادگیری زبانهای بین المللی و فعالیت در این زمینه ندارند در حالی مردم دنیا و جهان بسیار زیاد به اسلام ناب، حقایق اسلام و قرآن نیازمند هستند و علاقه آنها مخصوصاً به قرآن بسیار زیاد است که امیدواریم این انگیزه در طلاب ایجاد شود و آنها نیز در جهت آگاه سازی مردم دنیا تلاش کنند.
پس از اینکه شخص به عنوان یک طلبه معرفی شد میبایست به دریافت و علم آموزی مسائل مختلف دینی بپردازد و پس از چند سال این علوم را به درستی و به صورت کامل به مردم ارائه کند، به نوعی که خود را راهنمایی دقیق و قطب نمایی در راه به سعادت رسیدن مردم میبیند.
طلاب علوم دینی در ایام علم آموزی در جهت کسب تواناییهای کامل به تبلیغ نیز میپردازند که اغلب آنها اعزام به مناطق محروم و دور افتاده را برای رسیدن به اهداف عالی خود انتخاب میکنند تا بتوانند افرادی که نسبت به مردم شهر از امکانات دور هستند را نسبت به برخی از مسائل دینی آگاه سازند.
در این سالها علما و مراجع عظام تقلید بر مسئله تبلیغ دین در کشورهای خارجی و فراگیری زبانهای بین المللی تأکیدات فراوانی داشتند و باید دانست که هم اکنون دنیا تشنه قرآن کریم، سیره زندگی اهل بیت (ع) و اسلام است و اگر شخصی بتواند مسائل دینی را به شکلی به آنها ارائه کند که مورد پسند و قابل فهم برای آنها باشد، میتواند راهی در جهت جذبشان به اسلام باشد.
زبان مهمترین ابزار انسانها از زمان آفرینش تا ابد برای ارتباط با همنوع است بنابراین در حال حاضر یادگیری زبانهای بین المللی برای طلاب، مُبلغان و کسانی که دغدغه خدمت به دین و گام برداشتن در راه اعتلا و نشر آموزهای اسلام را دارند امری ضروری است.
در همین راستا روحانیون و طلاب بسیاری در سطح کشور نسبت به این مسئله دغدغه پیدا کردند و تلاشهای خود را نسبت به نشر آموزههای دینی و اسلامی به کار گرفتند، در استان دارالعباده یزد نیز روحانیون و طلاب هم اکنون با یادگیری زبانهای خارجی مثل انگلیسی، اسپانیولی، فرانسوی و غیره در این زمینه فعالیتهای چشمگیر و مؤثری داشتند که برای اطلاع از فعالیتهای این افرادی که واژه "آتش به اختیار " را به خوبی معنا کردند با حجت الاسلام علیرضا میرعلی یکی از فعالان این عرصه در استان یزد به گفتوگو نشستیم و وی از فعالیتهایش در طول سالهای اخیر مطالبی بیان کرد.
چه سالی وارد حوزه علمیه شدید؟ و دروس حوزوی را در چه مدارسی سپری کردید؟
در سال 1374 با شرکت در آزمون کنکور برای ورود به دانشگاه قبول شدم و سپس برای ورود به حوزه علمیه و سربازی امام زمان (عج) آزمون دادم که با توفیق الهی توانستم در ضمن تحصیل در دانشگاه به تحصیل علوم دینی نیز بپردازم.
دو سال ابتدایی تحصیل دروس حوزوی را در مدرسه علمیه امام خمینی (ره) و دو سال بعد را در مدرسه علمیه شفیعیه گذراندم و بعد از آن به مدرسه مصلی یزد و سپس به مدرسه علمیه ستیه قم که جایگاه عبادت حضرت معصومه (س) بود برای ادامه تحصیل دروس حوزوی رفتم.
پس از گذراندن این مراحل به سطوح عالی حوزه وارد شدم و در کنار درس خارج، به یادگیری زبان اسپانیولی در کلاسهای مکالمه زبان در موسسه اندیشه شرق مشغول شدم و پس از چند سال با عنایت خداوند متعال و امام زمان (عج) توانایی سخنرانی به زبان اسپانیایی را به دست آوردم و برای ایجاد مهارت بیشتر در سخنرانی به زبان اسپانیولی، توضیح المسائل حضرت امام را تمرین میکردم.
تبلیغ علوم دینی را از چه زمانی آغاز و در این ایام با چه مسائلی روبه رو بودید؟
در بدو ورود به قم از طرف دفتر تبلیغات اسلامی برای تبلیغ به روستاهای محروم استانهای مختلف مانند یزد، هرمزگان، شیراز و سیستان و بلوچستان و مناطق محروم اهل تسنن اعزام میشدیم.
از دفتر آیتالله فاضل لنکرانی در شهر بندرلنگه، قرار بود طلابی به مناطق اهل سنت اعزام شوند و یکی از طلبهها با مشکلی روبه رو شد و نتوانست بیاید و من را جای این طلبه به روستایی اعزام کردند که همگی این روستا سنی و فقط سه خانواده از این روستا شیعه بودند.
با توجه به حساسیتهایی که در مناطق اهل سنت وجود دارد نیاز داشتم تا نسبت به این مناطق و مسائلی که شاید روزی مشکلی ایجاد کند نیاز به راهنمایی داشتم، به همین خاطر نزد امام جمعه بندرلنگه رفتم و ایشان من را نسبت به حال و هوای فعالیتهای تبلیغی در این مناطق آشنا کرد و توصیه کردند که در مناطق اهل سنت، بیشتر از فضائل اهل بیت (ع) برایشان صحبت و از بیان مسائلی که موجب اختلاف بین شیعه و سنی میشود پرهیز کنید و من نیز به نصیحتشان گوش کردم و سعی داشتم تا همین روش را در ایام تبلیغ خود بکار بگیرم.
پس از مشورت با امام جمعه بندرلنگه برای ده روز اول ماه محرم به یکی از مناطق که به یک امام جماعت نیاز داشتند اعزام شدم. نکته جالب در این زمان این بود که در ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) اهل تسنن نیز مانند شیعیان در مراسمات نوحه خوانی و روضه خوانی شرکت میکردند و با توجه به اینکه من یک روحانی شیعه بودم هیچ مشکلی نداشتند و بهخوبی از سخنرانیها و عزاداریها استقبال میکردند.
من در این ایام تلاش میکردم که صحبتهایم طوری نباشد که موجب ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی شود و همچنین سخنانی را به زبان بیاورم که هم شیعیان و هم اهل تسنن از آن استقبال کنند که بحمدالله با یاری خداوند این روزها بدون حتی یک بازخورد منفی به پایان رسید.
چه شد که برای تبلیغ به استان یزد بازگشتید و آیا در این ایام اتفاق جالبی هم رخ داد که مورد توجه شما قرار گیرد؟
بله پس از گذشت ایام تبلیغ از طرف اداره کل اوقاف به مدت یکسال به استان یزد اعزام و در ایام نوروز در طرح آرامش بهاری در سال 95 در حسینیه امیر چخماق یزد به امر مشاوره مشغول شدم.
در آن سال سپاه یزد در کنار قبور شهدای گمنام امیر چخماق زندگی نامه شهدا را در یک مکان به نام "کافه شهدا " به مردمی که برای خوردن چای به آنجا میرفتند ارائه میکرد و عزیزانی از بسیج و سپاه بودند که خاطرات شهدای هشت سال جنگ تحمیلی را برای مردم بیان میکردند و من نیز به آنجا رفتم و وقتی مشاهده کردم که این مسئله مورد توجه توریستها و گردشگران قرار گرفته، میکروفن را گرفتم و به زبان اسپانیولی به آنها خوشامد گفتم.
بعد از اینکه برنامههای "کافه شهدا " و بخشی از زندگی نامه شهدا و علت پایداری این عزیزان در راهشان را به زبان اسپانیولی برای آنها گفتم مشاهده کردم که عدهای در کنار امیر چخماق ایستاده و در حال تشویق هستند که این مسئله سبب تعجب من شد چون از ظاهر این افراد مشخص نبود که گردشگران داخلی هستند یا خارجی.
در آن لحظه یکی از دوستانم که در کنار من نشسته بود به من گفت که حاج آقا اینها از گفتههای شما خوششان آمد، دوباره تکرار کن که من دوباره تکرار کردم و بعد از اتمام گفتهها به جمعشان رفتم و اولین سؤالی که پرسیدند این بود که آیا تو از روی متن بازخوانی میکنی؟ گفتم نه من این زبان را در قم یاد گرفتم.
هنگامی که صحبتهای من را شنیدند بسیار خوششان آمد و فهمیدم مخاطبین زبان اسپانیولی در اروپا چقدر زیاد هستند و تا قبل از آن در این فکر بودم که فقط آمریکای لاتین زبان اسپانیولی بلد هستند اما در حالی که متوجه شدم ایتالیاییها، فرانسویها و پرتغالیها نیز میتوانند زبان اسپانیولی صحبت کنند و زبانشان به هم نزدیک است، آن زمان بود که به خود گفتم چرا نباید تبلیغ دین را سرلوحه کار خود قرار دهم و در راستای تبلیغ آموزههای اسلام پیش بروم.
چطور که برای تبلیغ آموزههای دینی برای گردشگران خارجی مسمم تر شدید؟
من طبق آیه 6 سوره توبه که خداوند میفرماید:" وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ: و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان چرا که آنان قومى نادانند " و برخی از فقها همین آیه را دلیل گرفتند که مشرکین هم میتوانند به مسجد وارد شوند و اشکالی ندارد.
من نیز همین مسئله را دلیل گرفتم که آنها وارد مسجد میشوند که بتوانند کلام خداوند را بشنوند و من که زبان آنها را بلد هستم چرا نباید کلام خدا را برایشان بازگو کنم.
در گذشته هم در موسسه که در حال یادگیری زبان بودم آیات قرآن را به زبان اسپانیولی حفظ میکردم و در بیان احکام هم توانایی کسب کرده بودم و از آیات قرآن برای بیان مسائل مختلفی مثل دروغگویی و شیطان صفتی دولت آمریکا استفاده میکردم، چون آنها هم نسبت به رفتارهای آمریکاییها با مردم جهان روی خوش نشان نمیدهند و از این کارها متنفر هستند و به خوبی از صحبتها و آیاتی که برایشان میخواندم استقبال میکردند.
پس از اینکه تصمیمم برای فعالیت در عرصه تبلیغ آموزههای دینی به گردشگران و توریستهای خارجی حتمی شد به مسجد امیر چخماق رفتم.
از چه زمانی عزمتان برای فعالیتهای مسمتر در عرصه تبلیغ علوم دینی برای گردشگران خارجی بیشتر شد؟
یکی از روزها که برای نماز خواندن پشت سر آیتالله علاقه بند به مسجد امیر چخماق رفته بودم یکی از دوستان طلبه سید در کنار من نشست و من پس از اتمام نماز نزد آیتالله علاقه بند رفتم و به ایشان گفتم که حاج آقا من مسئول حوزههای علمیه خارج از کشور هستم دعایمان کنید، دیدم که آیتالله خطاب به طلبه سید گفت: قدر خود را بدانید و من به حال شما غبطه میخورم و شما با رفتار و اعمال خود طوری عمل کنید که اینها جذب اسلام، قرآن و تشیع شوند. پس از شنیدن صحبتهای آیتالله علاقه بند انگیزهام برای فعالیت در عرصه تبلیغ دوچندان شد.
نوروز سال 95 در مسجد جامع یزد استقرار یافتم و در این ایام با توریستها و گردشگران بسیاری هم صحبت میشدم که در یکی از روزها سخنی از یک توریست شنیدم که چشم من را نسبت به بسیاری از مسائل بازتر کرد. در این ایام گردشگران زیادی برای عکس گرفتن پیشقدم میشدند که به یکی از آنها گفتم که چرا میخواهید با من عکس بیندازید؟ که آن جوان فرانسوی پاسخ داد: تا به حال روحانی واقعی ندیدم و از اعمال و رفتار شما بسیار خوشم آمد.
علت این حرف جوان خارجی هم این بود که در خارج از کشور، روحانیون را افرادی خشن و غیرواقعی جلوه میدهند و زمانی که آنها نحوهی رفتار ما را میدیدند متوجه اشتباهاتشان میشدند.
دیدگاه توریستها و گردشگران خارجی نسبت به فعالیتهای شما چگونه بود؟
من در زمان صحبتهای خودم ابتدا سعی میکنم که چهره واقعی اسلام را به آنها نشان دهم چون آنقدر نگاهشان به روحانیت اشتباه و تبلیغات دشمن علیه این قشر بسیار زیاد است که فکر میکنند روحانیون زیر لباسهای بلند خود بمب مخفی کردند.
ترس گردشگران از روحانیون را زمانی فهمیدم که یکی از طلاب در مسجد جامع برای کودکان برنامه اجرا میکرد و در همان زمان یک بادکنک ترکید و همه گردشگرانی که در حال تماشای این برنامه بودند، ترسیدند و من در همان لحظه با خنده گفتم که نترسید این بمب نیست بادکنک است و آن چیزی که در خارج از کشور نسبت به ما میگویند و ما را تروریست میخوانند، اشتباه است.
پس از آن صحنه، با گردشگران هم صحبت شدم و میگفتند که در کشورهای خارجی تبلیغات بسیار زیادی علیه روحانیت، تشیع و اسلام است ولی وقتی به کشور ایران وارد میشویم درک میکنیم که مردم این کشور بسیار مهربان هستند و تبلیغاتی که بر علیه ایرانیها میشود، همگی کذب و دروغ است و حتی آنقدر جذب رفتار و کردار ایرانیها و مهمان نوازیشان میشوند که چند نفر آنها میگفتند که ما عاشق ایران هستیم.
نظر گردشگران نسبت به ایرانیها مثبت بود یا منفی؟
به نوعی مثبت، زیرا در یکی از مسافرتهایی که برای انجام کاری به تهران میرفتم، در قطار مسافری از فرانسه بود که نمیتوانست کوپه خود را پیدا کند و با مسئول قطار نیز صحبت میکرد و هیچ کس متوجه نمیشد که منظور این شخص چیست، من جلو رفتم و مکان استقرارش را نشانش دادم و بعد از آن در سالن پذیرایی قطار نزدیک به یک ساعت با هم صحبت کردیم و در کنار ما نیز یک دانشجو از دانشگاه صنعتی امیر کبیر حضور داشت.
دانشجوی ایرانی در بین صحبتهای خود گفت که خارج از کشور پیشرفتهای خوبی داشتند اما جوان فرانسوی گفت که نه اینطور نیست بلکه ما از نظر فرهنگ در حال تنزل هستیم و این در حالی است که ایرانیها روزبهروز در حال پیشرفت در عرصههای فرهنگی هستند.
اما دانشجوی ایرانی راضی نشد و به من گفت که ازش بپرس زمانیکه در کشور شما فردی آشغالی را روی زمین بیندازد جریمه میشود یا خیر؟ توریست فرانسوی گفت بله جریمه میکنند ولی تهران شما بسیار تمیز و پاکیزهتر از پاریس است و در کشور ما جریمه میکنند و اینقدر کثیف است ولی کشور ما جریمه نمیکنند و تمیز است.
تنها مشکلی که توریست فرانسوی از ایران و ایرانیها گفت این بود که میگفت رانندگی ایرانیها خیلی مشکل دارد که اگر این را اصلاح کنند از هیچ نظری مشکل ندارد و نسبت به کشورهای دیگر بسیار بهتر و امنتر است.
در این سالها که در زمینه تبلیغ دین مشغول هستید به صحنه جالب که نظر شما را به خود جلب کند برخورد کردید؟
بله، ایام ماه محرم بود با سه نفر از جوانان اسپانیایی از 21 تا 23 سال داشتند و پرچم اباعبدالله الحسین و حضرت ابوالفضل العباس را در دستشان بود هم صحبت شدم و گفتم که چرا این پرچمها را گرفتید؟ گفتند که ما این پرچمها را به عنوان یادگاری گرفتیم و میخواهیم با خودمان به کشورمان ببریم.
زمانی که این صحبت را از آنها شنیدم گفتم که میخواهید قرآن را برایتان بخوانم که پس از رضایت آنها، قرآنی را به زبان اسپانیولی داشتم و به مدت یک تا دو ساعت سوره انسان را برایشان تلاوت کردم و به آنها تأکید کردم که هر زمان وقت آزاد داشتید این سوره را به دقت بخوانید.
در مدت زمانیکه برای آنها قرآن میخواندم در نگاهشان اثر خستگی نمیدیدم و این مسئله برایم جالب بود که از این خبر میداد که جهان تشنه اهل بیت (ع)، اسلام و قرآن است و اگر کسی باشد که برایشان قرآن بخواند و در مورد آن توضیح بدهد حتماً با جان و دل گوش میکنند.
دوستانتان گفتند که شما چند سال پیش پیوند کلیه داشتید، آیا در این سالها با وجود این مسئله با مشکلی روبه رو نشدید؟
نه پیوند کلیه من در سال 1392 انجام گرفت و در این سالها آنقدر ذوق و شوق تبلیغ دین اسلام را برای گردشگران داشتم که هیچگاه این مشکل من را در این مسیر متوقف نکرد و تلاشم در این راه این است، اگر حتی یک نفر با صحبتهای من به اسلام روی آورد و به تحقیق در مورد اسلام بپردازد، این مسئله برای دنیا و آخرت من کافی است.
در زمان صحبت با گردشگران خارجی، چه روشی را انتخاب میکنید که اثرگذار باشد؟
در زمان صحبت با گردشگران ابتدا جرقه ذهنی را با بیان اسم برایشان شروع میکنم به طوری که آنها اولین سؤالی که میپرسند این است که نام شما چیست؟ من هم نامم را میگویم که علیرضا هستم، علی نام امام اول شیعیان و رضا هم نام امام هشتم شیعیان است. با این روش صحبتهای خودم را در مورد اهل بیت (ع)، اسلام و قرآن آغاز میکنم.
در ابتدایی که با گردشگران صحبت میکنم تلاشم این نیست که آنها را سریع به سمت مسلمان شدن سوق دهم بلکه در ابتدا باید بازتابهای منفی دشمن را از اسلام و قرآن پاک کنم و با اخلاق و رفتار میتوان آنها را به سمت اسلام تشویق کرد.
حقیقتاً در این سالهای فعالیت تبلیغی متوجه شدم که دنیا نیازمند اسلام، اهل بیت (ع) و قرآن کریم است و طلاب حوزههای علمیه اگر بخواهند که جهان را از گمراهی نجات دهند باید در این مسیر گام بردارند و نسبت به بازتاب آموزههای دینی به جوامع بین المللی دغدغه مند باشند.
روحانیون و طلاب متأسفانه انگیزه زیادی برای یادگیری زبانهای بین المللی و فعالیت در این زمینه ندارند در حالی مردم دنیا و جهان بسیار زیاد به اسلام ناب، حقایق اسلام و قرآن نیازمند هستند و علاقه آنها مخصوصاً به قرآن بسیار زیاد است که امیدواریم این انگیزه در طلاب ایجاد شود و آنها نیز در جهت آگاه سازی مردم دنیا تلاش کنند.
مرجع : تسنیم