تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵
۰
کد مطلب : ۳۳۱۴۴
گفت و گو با دکتر رجبی دوانی

امام صادق(ع) از یک فرصت تاریخی استفاده کرد

امام صادق(ع) از یک فرصت تاریخی استفاده کرد
آزاده لرستانی: امام صادق(ع) در دوران امامت خود فرصت مناسبی برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی نسبت به سایر امامان داشت و توانست شاگردان بسیاری را در علوم مختلف تربیت کند، خلفای عباسی آزار زیادی را در سال‌های آخر عمر بر رئیس مکتب تشیع وارد کردند و حتی حاکم مدینه خانه ایشان را به آتش کشید. البته ایشان از این توطئه جان سالم به در برد. با وجود کینه عباسیان از محبوبیت امام صادق(ع)، اقبال و علاقه مردم روز به روز به این امام بیشتر می‌شد تا این‌که سرانجام منصور دوانیقی خلیفه عباسی در 25 شوال سال 148 هجری قمری با انگور زهرآلود ایشان را به شهادت رساند، به مناسبت شهادت ششمین ستاره آسمان ولایت و امامت حضرت جعفر صادق(ع) با دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی کارشناس تاریخ اسلام گفت‌وگو کردیم. خواندن این مصاحبه خالی از لطف نیست.

آنچه در میان اعوام مطرح است این است که شرایط سیاسی و اجتماعی دوران امام صادق(ع) نسبت به دیگر ائمه معصومین(ع) مساعدتر بوده است، تربیت شاگردان زیاد در آن دوران را گواهی بر مدعای خویش بر میگزینند، آیا این مورد صحت دارد؟
این تصور به این شدت چندان درست نیست که بگوییم شرایط حضرت(ع) نسبت به سایر امامان خیلی بهتر بوده است، امام صادق(ع) در زمانی به امامت رسید که بنی‌امیه از آن اقتدارِ مطلقی که داشتند خارج می‌شدند، جنگ قدرت بین آنها درگرفته بود و از طرف دیگر هم دعوتگران بنی‌عباس مشغول فعالیت برای به دست گرفتن قدرت بودند، لذا در چنین موقعیتی ضعف امویان و اقدامات عباسیان فضایی را در اختیار امام صادق(ع) قرارداد که آن حضرت(ع) توانست با خیالی نسبتا آسوده وظیفه امامت خود را در قالب نشر معارف اسلام و پاسخگویی به سوالات و مسائل و شبهاتی که از طرف دهریون، مادی‌گراها و ملحدان القاء می‌شد پاسخ دهد و نیاز جامعه را برطرف کند.
می‌شود گفت بعد از مرگ هشام بن عبدالملک در سال 125 که آخرین خلیفه مقتدرِ اموی است حضرت(ع) این فضا را تا سال 132 که بنی‌امیه سقوط می‌کند؛ یعنی هفت سال پایانی بنی‌امیه این فضا را به دست آورد، همچنین چهار سال اول بنی‌عباس هم یعنی از 132 تا 136 که ابوالعباس سفاح اولین خلیفه عباسی روی کار آمده بود، حضرت(ع) آزادی عمل داشت، دلیلش هم این بود که عباسیان شاخه‌ای از بنی‌هاشم بودند و در دعوت خود دم از اهل‌بیت پیغمبر(ص)، شهادت مظلومانه امام حسین(ع)، شهادت زید بن علی فرزند امام سجاد(ع) و یحیی بن زید فرزند او می‌زدند و لذا نمی‌توانستند در آغاز کار بر امام(ع) سخت بگیرند.
علاوه بر اینها هنوز پایه‌های قدرت در عهد اولین خلیفه محکم نشده بود، لذا ابوالعباس سفاح مزاحمتی برای امام صادق(ع) ندارد و ظاهرا اگر چه آنها در کوفه و هاشمیه (پایتخت ابتدایی عباسیان در نزدیکی کوفه) قدرت را در دست داشتند، ولی ظاهرا احترام هم نسبت به امام صادق(ع) گذاشته می‌شده، منتها بعد از مرگ ابوالعباس و روی کار آمدن دومین خلیفه عباسی یعنی برادر او منصور که با توجه به شناختی که از جایگاه و حقیقت امام(ع) داشت از حضرت(ع) احساس خطر کرد و بشدت بر امام صادق(ع) سخت گرفت، بارها حضرت را به مرکز حکومت خود در هاشمیه احضار می‌کرد و یا در کوفه امام را تحت‌نظر قرار می‌داد.
البته در روایات آمده است که امام صادق(ع) از فرصت‌هایی در همین احضارها استفاده
می‌کرد و جویندگان علم را که دور از چشم دستگاه خلافت به محضرِ ایشان می‌آمدند، بهره‌مند می‌کرد. اما در فاصله‌ای کوتاه از آغاز قدرت، منصور روی واقعی خود را کاملا نشان داد، حضرت را بسیار در فشار و سختی قرار داد، دیگر از آن جلسات درس و حلقه‌های بحث خبری نیست.

آیا حضرت براستی 4000 شاگرد داشتند؟
4000 شاگرد این‌طور نبوده که یک دانشگاهی باشد و آنها یکپارچه حضور داشته باشند، خیر! نکته اول این‌که در مجموعِ دوران 34 ساله امامت امام صادق(ع) بالغ بر حدود 4000 نفر گفته شده از محضر حضرت(ع) بهره برده‌اند، نه این‌که این 4000 نفر یکجا آماده در محضر حضرت(ع) باشند و دوم این‌که اکثرِ این 4000 نفر هم شیعه نبودند، شیعه هنوز انتشارِ کامل و کافی پیدا نکرده و بسیاری از اینها اهل تسنن هستند که به دریای بیکران علوم و معارف امام صادق(ع) آشنا هستند و لذا می‌آیند و از محضر حضرت(ع) بهره می‌برند، دلیل این‌که عرض می‌کنم این 4000 شیعه واقعی حضرت نیستند، این است که وقتی حضرت(ع) اندکی آزادی عمل داشت و شاگردان در محضرش بودند، یکی از آنها به حضرت عرض کرد شما با داشتن این یاران و شاگردان چرا قیام نمی‌کنید؟ حضرت(ع) گله گوسفندی را نشان داد فرمود: اگر به شمار اینها من یاور واقعی داشتم قیام می‌کردم و طرف گوسفندان را شمرد، 17 گوسفند بود و لذا اینگونه نبوده است که اگر عده زیادی از محضر حضرت(ع) بهره می‌گرفتند، دلالت بر این بود که حضرت(ع) این مقدار شیعه و یارِ واقعی داشته است.

چرا امام صادق(ع) را رئیس مکتب جعفری می‌شناسیم؟
زیرا چنین فرصتی که در اختیار امام صادق(ع) قرار داشت برای امامان دیگر پدید نیامد و این حضرت بیشترین حجمِ رهنمودها، احادیث و احکام مسائل گوناگون را برای پیروان مکتب اهل بیت(ع) صادر کرد و به یادگار گذاشت. از آنجا که بیشترین حدیث فقهی ما از امام صادق(ع) است، بیشترین حجم احادیث در مباحث معرفتی و اعتقادی و همچنین در مسائل اخلاقی از آن ساحت مقدس صادر شده، مکتب ما را جعفری به نام امام جعفر صادق(ع) می‌شناسند. در حقیقت عصری که آن حضرت(ع) زندگی می‌کرد، زمانی است که در اهل تسنن مکاتب اعتقادی و مکاتب فقهی شکل می‌گیرد، لذا امام(ع) در حقیقت موفق شد فقه شیعه و مباحث معرفتی آنها را مدون کند و از این حیث به نام مقدس آن حضرت شناخته می‌شود.

آیا ایرانی‌ها در این دوره از زمان بروز و ظهور داشتند؟
جزو شاگردان امام صادق(ع) و اصحاب آن حضرت چند نفر ایرانی هم وجود دارد که نام‌هایشان نشان می‌دهد ایرانی هستند، مانند مهران اما من حضور ذهن ندارم آیا احصاء شده که چند نفر بودند و در چه حدی از مقام علمی و تقوایی بودند، من در آن خصوص چیزی ندارم.

اگر بخواهیم امام صادق(ع) را معرفی کنیم و چند ویژگی ایشان را نسبت به سایر ائمه برشماریم، چه می‌فرمایید؟
همان‌طور که عرض شد در عصر امام صادق(ع) یک فضایی محدود پدید آمد که برای سایر ائمه پیش نیامد و آن هم از طرف حضرت نهایت بهره برده شد تا بتواند فقه و کلام اهل بیت(ع) و ارزش‌های اخلاقی خاندان پیغمبر(ص) را بخوبی بنمایاند، لذا مجموعه احادیثی که از آن حضرت به ما رسیده است، بیش از تمام احادیثی است که از سایر امامان به یادگار مانده و این وجه متمایزِ امام‌صادق(ع) نسبت به پدران و فرزندان طیبّین و طاهرینش است.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما