کد مطلب : ۳۳۱۴۵
«صادقانهها» رونمایی شد
تحسین «سازگار» از برگزاری شب شعر برای امام صادق(ع) + متن اشعار
عصر شعر امام صادق (ع) همراه با رونمایی از کتاب «صادقانهها» شب گذشته در خانه مهر رضا با حضور شاعران آئینی برگزار شد.
بر اساس این گزارش حجتالاسلام جواد محمدزمانی از شاعران کشورمان اظهار داشت: جایگاه امام صادق (ع) نه فقط در میان ما شیعیان بلکه در میان همه فرق اسلامی و حتی کسانی که پیرو ادیان دیگر بودند، جایگاه رفیعی است.
وی گفت: برخی اسلامپژوهان درباره امام صادق (ع) کتاب و مقالاتی نوشتند و شخصیت علمی ایشان را ستایش کردند.
محمدزمانی با بیان اینکه اهل بیت دو وجه دارند، ابراز داشت: وجه اول ولایت آنهاست که در زیارت جامعه کبیره بارها به آن اشاره شده است و ما باید ولایت آنها را داشته باشیم و به آن هم مباهات کنیم اما جدای ولایت، بحث مرجعیت علمی آنها هم مطرح است. در همان زمان برخی خلفا خودشان به صراحت اعلام میکردند که اگر سؤالی است باید از علیبن ابیطالب پرسید. برخی اذعان کردند که اگر علی نبود ما هلاک میشدیم.
وی ادامه داد: بحث مرجعیت علمی اهل بیت (ع) در زمان امام صادق ظهوری بارز داشت چون فرق اسلامی در پی آن بودند مبانی و کتبی تدوین کنند و عالم داشته باشند و مدعی شوند که مذهب ما در همه زمینهها پاسخگوی نیازهاست. در این عصر امام صادق (ع) و امام باقر (ع) را بازگو کردند و در تاریخ آمده است که حدود 4 هزار شاگرد داشتند که 20 تا 30 نفر آنها شیعه بودند اما باقی در کلاس درس ایشان شرکت میکردند تا از محضر مبارک ایشان بهرهمند شوند. حتی در میان جمع علمای اهل سنت هم حضور داشتد و از امام صادق بهرهمند میشدند زیرا رفتار ایشان به نحوی بود که همه مجذوب ایشان میشدند.
این شاعر در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: حضرت امام صادق (ع) به نحوی رفتار میکرد که اخلاق پیامبرگونه ایشان حتی بزرگان اهل سنت را نیز جذب کرده بود و آنها میگفتند فدایتان شویم. این امر میتواند برای ما درس باشد چرا که اگر امروز بخواهیم مکتب اهل بیت را در جهان گسترش دهیم باید اخلاق و روحیه امام صادق را مدنظر داشته باشیم و با همان سیره افراد را جذب کنیم.
محمدزمانی در ادامه شعری در وصف امام صادق خواند که در ادامه میآید:
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینه که شب پیش صبح صادق داشت
میان حوزه علمیه اختلاف نبود
که بهر رحلتش استاد، میل سابق داشت
و تا همیشه دگر بیمراد میمانند
چهارهزار مریدی که مرد عاشق داشت
محمد رسولی از جمله دیگر شاعرانی بود که اینگونه خواند:
ما بیوجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر شیعه به پا است و عاشق است
از حیث قال باقر و قال صادق است
این گزارش اضافه میکند: حسن صنوبری از شاعران جوان کشورمان هم در این شب شعر اینگونه خواند:
نشسته بر لب ساحل، شکسته زورق عاشق
که راست زهره دریا؟ کجاست باد موافق؟
به موج اشک کی آخر توان اوج رسیدن؟
کجا حریف تو باشد دل شکسته قایق؟
نه فهم رنج تو آسان، نه درک اوج تو ممکن
زبان ناطق الکن، سکوت یکسره ناطق
مگر اذن جنونم دهی، چو جابرجعفی
وگر نه عقل ندارد رهی به سوی حقایق
یکی از پیشکسوتان آئینی که برای تمام ائمه معصومین شعر دارد، استاد غلامرضا سازگار است.
وی در این مراسم با بیان اینکه 77 سال عمر کردم اما برای اولین بار است که میبینم شب و روز شعری برای امام صادق (ع) قرار داده شده ، گفت:امیدوارم این مطلع از شب شعر برای امام صادق آخرین نباشد و همچنان شاهد برپایی شب شعر برای این امام مظلوم باشیم.
وی گفت:از امام صادق (ع) سؤال کردند ما روز قیامت شما را کجا پیدا کنیم که ایشان فرمودند ما شما را پیدا میکنیم؛ انشاالله جزو پیدا شدگان حضرتش باشیم.
سازگار در ادامه اینطور خواند:
ای چراغ دانشت گیتیفروز، تا قیامت پیشتاز علم روز
آخرینش را کتاب ناطقی، اهل بینش را امام صادقی
نورها بخشیده بر کل زمان، همچون قرص آفتاب بر آسمان
***
کاش بودم خاک زیر پای زوار بقیعت
کاش بودم زائری در پشت دیوار بقیعت
کاش سوزن چون چراغی در شب تار بقیعت
کاش میگشتم چو مرغی دور گلزار بقیعت
کاش میشد قسمتم هر سال، دیدار بقیعت
کاش قلبم بود چاه درد و غمهای نهانت
احمد بابایی از شاعران جوان کشورمان با قرائت شعری گفت: بیادبی به روضهخوانی که طی چند روز گذشته را شاهد بودیم در این منظومه مورد اشاره قرار گرفته است. همچنین در ادامه یادی از مظلومین یمن شده است.
من قسم میخورم به «بسم الله»
علم، دور از تو، بذر حرّافی ست
تا قیامت، نجات در صدق است
«قالَ صادق»، برای ما کافی ست
چشم، در راه، ماندهام، یک روز
دل مردم، قلندری بشود
بدمد «صبح صادق» از مشرق
مذهب خلق، جعفری بشود
به شهیدان قسم، به روح امام،
سر به زیر تو سرفراز شده است
عاشق حوزه ام که چشمانش
رو به شیخ الائمه باز شده است
از کرامات فقه میگویند
پیرها را جوان کند این علم
فقه، نسلش به کربلا برسد
«حوزه» را روضه خوان کند این علم
به همین سادگی که میبینی
رونما میدهم حقایق را
بی «اطاعت» نمیتوان فهمید
راز های امام صادق را
جهل با لاف علم، همدست است
بی امام، آبرو، سراب شود
جهل، بالا نشین اگر گردد
خانهی علم هم خراب شود
گرچه هر اصل، یک بدل دارد!
تاج اهل بهشت، عمامه ست
عقل لیلاشناس می داند
هرکه مجنون توست علامه ست
غرضم روضه نیست در این بیت
به همان کشتهای که بی کس بود
جای چندین هزار شاگردت
یک «اباالفضل» داشتی بس بود
گفت رندی که لات ها در جنگ،
ساده دل، فکر چاره می کردند
لیک در بین خوب و بد بودن
علما استخاره می کردند!
از بدِ روزگار، گرم نشد
آبی از یاریِ ریاکاران
آه، شیخ الائمه تنها ماند
بین بسیاریِ ریاکاران
بعد صد سال...، ای که رو کردی
نجف، «آرامگاه مولا» را...!
کاش می گفتی از کجا جوییم
قبر محسن، مزار زهرا را؟
خلق، دانسته یا ندانسته،
خوب و بد، ریزه خوار او هستند
همچو خورشید، آسمانی ها
خاکبوس مزار او هستند
چشمهایت تبسّمی ابریست
از تو آموختیم باران را
حوزهها... روضهها، به اذن الله،
آبرویند قوم سلمان را
چشمهای تو، تورمان کرده ست
اهل نور و تنورمان کرده ست
این روایات صادقُ الوَعدَت
بی قرار ظهورمان کرده ست
ما «ندیده» ، ابابصیر شدیم
عشق آئینه، کورمان کرده ست
یاد شیخ الائمه، داغ بقیع،
خونجگر، ناصبورمان کرده ست
نام حیدر، غرورمان داده
نام زهرا، غیورمان کرده ست
حرم زخمیِ تو مرهم ماست
قبر تو قبله، اشک، زمزم ماست
به رواق غریبهای وطن،
طاق صحن تو، قامت خَم ماست
گره اشک بر ضریح بقیع
مینیاتور طاقت کم ماست
به همان گنبدی که نیست قسم
خون دل، رنگ سرخ پرچم ماست
تا ابد شرمگین فاطمه ایم
بی حرم ماندنت، جهنم ماست
کوریِ چشم هرچه وهابی ست
«یمن»، امروز، مشت محکم ماست
چون شب قدر، ذوالفقار به کف،
صبح صادق، خطِ مقدّم ماست
همه ی راه ها به سوی حسین،
همه ی ماه ها محرّم ماست
هرکه با «حیدر» است، مظلوم است
آه مظلوم، اسم اعظم ماست
«نسل سلمان» ، سپاه عاطفه ایم
غم «نسل اویس» هم، غم ماست
اولین حکم فقه ما این است:
هرکسی با «علی»ست مَحرم ماست
در هجوم شبانهی دوزخ
سفرهدار بهشت، تنها بود
ازدحام و جسارت و آتش
ارثش از روضههای زهرا بود
پیر دارُالسلام را بردند
جان بیت الحرام را بردند
بی عبا، پابرهنه، در کوچه،
پشت مَرکب، «امام» را بردند...!
فکر کن بین بحث فقهیِ او
شاعری ساده دل ز راه رسید
درس، تعطیل شد به امر امام!
نوبت شرح قتلگاه رسید
خواست شاعر که با ادب باشد!
خواست شعری فخیمتر گوید!
پیر ما گفت: بی تکلّف باش،
اشک باید که شعرِتر گوید...
شاعر ساده دل، منم، مردم!
آمدم میهمان او باشم
با همین چند بیت بی نفَسم
نفَسی، روضه خوان او باشم:
پیر دارالسلام را بردند
جان بیت الحرام را بردند
بی عبا، پابرهنه، در کوچه،
پشت مَرکب، امام را بردند...!
«پشت مَرکب» کجا و «پای ستور»!؟
کربلا و مدینه، ریخت به هم
آه، شیخ الائمه! در گودال،
استخوان های سینه ریخت به هم
در خبر آمده است: تشییعش
در هیاهوی عالِمان، سر شد
یادم آمد که در دل گودال،
لاله از نعل تازه، پرپر شد...
در خبر آمده است: لحظه مرگ،
چشم او بر جمال «موسی» بود
یادم آمد مقابل «زینب»
در دل قتلگاه، غوغا بود
در خبر آمده است: بعد از او
جگر خاندانش، آب نشد
سر طفلی، به روی نیزه نرفت
هیچ کس، هیچ کس، «رباب» نشد
هیچ کس چون رباب، درک نکرد
غارت گاهواره ، یعنی چه؟
یکی از حرمله نمیپرسد؟
ذبح یک شیرخواره یعنی چه؟
نیزه از حلق او بزرگ تر است!
گلوی پاره پاره یعنی چه؟
آه... ای «ماه غیرتی»! تو بگو!
«نبش قبرِ» ستاره یعنی چه؟
سیدحمیدرضا برقعی از متولیان برگزاری این مراسم، اظهار داشت: خدا را شاکرم این اتفاق در آستانه شهادت امام صادق (ع) رخ داد و شاهد برپایی شب شعر برای ایشان هستیم. امیدوارم این جلسات ادامه دار باشد و ما امروز هم در قم مراسمی برگزار خواهیم کرد.
برقعی درباره کتاب «صادقانهها» که شامل گزیده اشعار در سوگ و ستایش امام جعفر صادق (ع ) است، گفت: باید برای گردآوری این اثر از محمد غفاری و جواد شرافت تشکر کنم.
این شاعر آئینی در ادامه اینگونه خواند:
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشم اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
سلونی را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش از اصرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران چشمان او آرایه وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده، جناس تام بردارید
به فرزندان اهل خانه جز ایشان، که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چو هارون مکی گام بردارید
روی عن امام جعفر الصادق له الرحمة...
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن، خداجویی است
کفن باید به جای جامه اهرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او گام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سوره انعام بردارید
قاسم صرافان در این مراسم اظهار داشت:ما نظیری برای آقای سازگار نداریم انشاالله آنچه خدا به قلم ایشان عنایت کرده، به دل و قلم ما نیز عنایت کند.
وی ضمن قرائت شعری برای امام صادق (ع) شعری برای امام رضا نیز خواند:
مریض آمده اما شفا نمیخواهد
قسم به جان شما جز شما نمیخواهد
دلیل ناله ما یک نگاه محبوب است
اگر نه درد محبت دوا نمیخواهد
در پایان این مراسم وحید قاسمی از شاعران و مدیحهسرایان کشورمان ابیاتی در توصیف امام صادق (ع) خواند.
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست
غیرمُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
بغضهایم کجا دخیل شوند
پس ضریحت کجاست آقاجان
روضه خوان ها چرا نمی خوانند
گریه ها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش می شد که دانه ای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرف ِ گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند
حیف آن چاهها که حیدر کند
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبت ها
این مدینه چه خوب جبران کرد
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیرمظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهد الصادقی بنا می شد
کاش ایران می آمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطریاس عبایتان را داشت
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دلهای با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیر ِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
کاش ایران می آمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت ازمجلس شرابی نیست
در پایان این مراسم از کتاب «صادقانهها» که حاوی گزیده اشعار در سوگ و ستایش امام جعفرصادق (ع) است با حضور شاعران آئینی و پیشکسوت رونمایی شد.
در این کتاب اشعاری از شاعرانی چون محمدحسین غرویاصفهانی، قاسم رسا، حبیبالله چایچیان، محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، سیدرضا مؤید، محمدجواد غفورزاده، حسین منزوی، محمود ژولیده، مصطفی محدثی خراسانی، مهدی جهاندار، سیدحمیدرضا برقعی، محمدحسین ملکیان، اعظم سعادتمند، نغمه مستشارنظامی، احمد بابایی و... آمده است.
بر اساس این گزارش حجتالاسلام جواد محمدزمانی از شاعران کشورمان اظهار داشت: جایگاه امام صادق (ع) نه فقط در میان ما شیعیان بلکه در میان همه فرق اسلامی و حتی کسانی که پیرو ادیان دیگر بودند، جایگاه رفیعی است.
وی گفت: برخی اسلامپژوهان درباره امام صادق (ع) کتاب و مقالاتی نوشتند و شخصیت علمی ایشان را ستایش کردند.
محمدزمانی با بیان اینکه اهل بیت دو وجه دارند، ابراز داشت: وجه اول ولایت آنهاست که در زیارت جامعه کبیره بارها به آن اشاره شده است و ما باید ولایت آنها را داشته باشیم و به آن هم مباهات کنیم اما جدای ولایت، بحث مرجعیت علمی آنها هم مطرح است. در همان زمان برخی خلفا خودشان به صراحت اعلام میکردند که اگر سؤالی است باید از علیبن ابیطالب پرسید. برخی اذعان کردند که اگر علی نبود ما هلاک میشدیم.
وی ادامه داد: بحث مرجعیت علمی اهل بیت (ع) در زمان امام صادق ظهوری بارز داشت چون فرق اسلامی در پی آن بودند مبانی و کتبی تدوین کنند و عالم داشته باشند و مدعی شوند که مذهب ما در همه زمینهها پاسخگوی نیازهاست. در این عصر امام صادق (ع) و امام باقر (ع) را بازگو کردند و در تاریخ آمده است که حدود 4 هزار شاگرد داشتند که 20 تا 30 نفر آنها شیعه بودند اما باقی در کلاس درس ایشان شرکت میکردند تا از محضر مبارک ایشان بهرهمند شوند. حتی در میان جمع علمای اهل سنت هم حضور داشتد و از امام صادق بهرهمند میشدند زیرا رفتار ایشان به نحوی بود که همه مجذوب ایشان میشدند.
این شاعر در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: حضرت امام صادق (ع) به نحوی رفتار میکرد که اخلاق پیامبرگونه ایشان حتی بزرگان اهل سنت را نیز جذب کرده بود و آنها میگفتند فدایتان شویم. این امر میتواند برای ما درس باشد چرا که اگر امروز بخواهیم مکتب اهل بیت را در جهان گسترش دهیم باید اخلاق و روحیه امام صادق را مدنظر داشته باشیم و با همان سیره افراد را جذب کنیم.
محمدزمانی در ادامه شعری در وصف امام صادق خواند که در ادامه میآید:
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینه که شب پیش صبح صادق داشت
میان حوزه علمیه اختلاف نبود
که بهر رحلتش استاد، میل سابق داشت
و تا همیشه دگر بیمراد میمانند
چهارهزار مریدی که مرد عاشق داشت
محمد رسولی از جمله دیگر شاعرانی بود که اینگونه خواند:
ما بیوجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر شیعه به پا است و عاشق است
از حیث قال باقر و قال صادق است
این گزارش اضافه میکند: حسن صنوبری از شاعران جوان کشورمان هم در این شب شعر اینگونه خواند:
نشسته بر لب ساحل، شکسته زورق عاشق
که راست زهره دریا؟ کجاست باد موافق؟
به موج اشک کی آخر توان اوج رسیدن؟
کجا حریف تو باشد دل شکسته قایق؟
نه فهم رنج تو آسان، نه درک اوج تو ممکن
زبان ناطق الکن، سکوت یکسره ناطق
مگر اذن جنونم دهی، چو جابرجعفی
وگر نه عقل ندارد رهی به سوی حقایق
یکی از پیشکسوتان آئینی که برای تمام ائمه معصومین شعر دارد، استاد غلامرضا سازگار است.
وی در این مراسم با بیان اینکه 77 سال عمر کردم اما برای اولین بار است که میبینم شب و روز شعری برای امام صادق (ع) قرار داده شده ، گفت:امیدوارم این مطلع از شب شعر برای امام صادق آخرین نباشد و همچنان شاهد برپایی شب شعر برای این امام مظلوم باشیم.
وی گفت:از امام صادق (ع) سؤال کردند ما روز قیامت شما را کجا پیدا کنیم که ایشان فرمودند ما شما را پیدا میکنیم؛ انشاالله جزو پیدا شدگان حضرتش باشیم.
سازگار در ادامه اینطور خواند:
ای چراغ دانشت گیتیفروز، تا قیامت پیشتاز علم روز
آخرینش را کتاب ناطقی، اهل بینش را امام صادقی
نورها بخشیده بر کل زمان، همچون قرص آفتاب بر آسمان
***
کاش بودم خاک زیر پای زوار بقیعت
کاش بودم زائری در پشت دیوار بقیعت
کاش سوزن چون چراغی در شب تار بقیعت
کاش میگشتم چو مرغی دور گلزار بقیعت
کاش میشد قسمتم هر سال، دیدار بقیعت
کاش قلبم بود چاه درد و غمهای نهانت
احمد بابایی از شاعران جوان کشورمان با قرائت شعری گفت: بیادبی به روضهخوانی که طی چند روز گذشته را شاهد بودیم در این منظومه مورد اشاره قرار گرفته است. همچنین در ادامه یادی از مظلومین یمن شده است.
من قسم میخورم به «بسم الله»
علم، دور از تو، بذر حرّافی ست
تا قیامت، نجات در صدق است
«قالَ صادق»، برای ما کافی ست
چشم، در راه، ماندهام، یک روز
دل مردم، قلندری بشود
بدمد «صبح صادق» از مشرق
مذهب خلق، جعفری بشود
به شهیدان قسم، به روح امام،
سر به زیر تو سرفراز شده است
عاشق حوزه ام که چشمانش
رو به شیخ الائمه باز شده است
از کرامات فقه میگویند
پیرها را جوان کند این علم
فقه، نسلش به کربلا برسد
«حوزه» را روضه خوان کند این علم
به همین سادگی که میبینی
رونما میدهم حقایق را
بی «اطاعت» نمیتوان فهمید
راز های امام صادق را
جهل با لاف علم، همدست است
بی امام، آبرو، سراب شود
جهل، بالا نشین اگر گردد
خانهی علم هم خراب شود
گرچه هر اصل، یک بدل دارد!
تاج اهل بهشت، عمامه ست
عقل لیلاشناس می داند
هرکه مجنون توست علامه ست
غرضم روضه نیست در این بیت
به همان کشتهای که بی کس بود
جای چندین هزار شاگردت
یک «اباالفضل» داشتی بس بود
گفت رندی که لات ها در جنگ،
ساده دل، فکر چاره می کردند
لیک در بین خوب و بد بودن
علما استخاره می کردند!
از بدِ روزگار، گرم نشد
آبی از یاریِ ریاکاران
آه، شیخ الائمه تنها ماند
بین بسیاریِ ریاکاران
بعد صد سال...، ای که رو کردی
نجف، «آرامگاه مولا» را...!
کاش می گفتی از کجا جوییم
قبر محسن، مزار زهرا را؟
خلق، دانسته یا ندانسته،
خوب و بد، ریزه خوار او هستند
همچو خورشید، آسمانی ها
خاکبوس مزار او هستند
چشمهایت تبسّمی ابریست
از تو آموختیم باران را
حوزهها... روضهها، به اذن الله،
آبرویند قوم سلمان را
چشمهای تو، تورمان کرده ست
اهل نور و تنورمان کرده ست
این روایات صادقُ الوَعدَت
بی قرار ظهورمان کرده ست
ما «ندیده» ، ابابصیر شدیم
عشق آئینه، کورمان کرده ست
یاد شیخ الائمه، داغ بقیع،
خونجگر، ناصبورمان کرده ست
نام حیدر، غرورمان داده
نام زهرا، غیورمان کرده ست
حرم زخمیِ تو مرهم ماست
قبر تو قبله، اشک، زمزم ماست
به رواق غریبهای وطن،
طاق صحن تو، قامت خَم ماست
گره اشک بر ضریح بقیع
مینیاتور طاقت کم ماست
به همان گنبدی که نیست قسم
خون دل، رنگ سرخ پرچم ماست
تا ابد شرمگین فاطمه ایم
بی حرم ماندنت، جهنم ماست
کوریِ چشم هرچه وهابی ست
«یمن»، امروز، مشت محکم ماست
چون شب قدر، ذوالفقار به کف،
صبح صادق، خطِ مقدّم ماست
همه ی راه ها به سوی حسین،
همه ی ماه ها محرّم ماست
هرکه با «حیدر» است، مظلوم است
آه مظلوم، اسم اعظم ماست
«نسل سلمان» ، سپاه عاطفه ایم
غم «نسل اویس» هم، غم ماست
اولین حکم فقه ما این است:
هرکسی با «علی»ست مَحرم ماست
در هجوم شبانهی دوزخ
سفرهدار بهشت، تنها بود
ازدحام و جسارت و آتش
ارثش از روضههای زهرا بود
پیر دارُالسلام را بردند
جان بیت الحرام را بردند
بی عبا، پابرهنه، در کوچه،
پشت مَرکب، «امام» را بردند...!
فکر کن بین بحث فقهیِ او
شاعری ساده دل ز راه رسید
درس، تعطیل شد به امر امام!
نوبت شرح قتلگاه رسید
خواست شاعر که با ادب باشد!
خواست شعری فخیمتر گوید!
پیر ما گفت: بی تکلّف باش،
اشک باید که شعرِتر گوید...
شاعر ساده دل، منم، مردم!
آمدم میهمان او باشم
با همین چند بیت بی نفَسم
نفَسی، روضه خوان او باشم:
پیر دارالسلام را بردند
جان بیت الحرام را بردند
بی عبا، پابرهنه، در کوچه،
پشت مَرکب، امام را بردند...!
«پشت مَرکب» کجا و «پای ستور»!؟
کربلا و مدینه، ریخت به هم
آه، شیخ الائمه! در گودال،
استخوان های سینه ریخت به هم
در خبر آمده است: تشییعش
در هیاهوی عالِمان، سر شد
یادم آمد که در دل گودال،
لاله از نعل تازه، پرپر شد...
در خبر آمده است: لحظه مرگ،
چشم او بر جمال «موسی» بود
یادم آمد مقابل «زینب»
در دل قتلگاه، غوغا بود
در خبر آمده است: بعد از او
جگر خاندانش، آب نشد
سر طفلی، به روی نیزه نرفت
هیچ کس، هیچ کس، «رباب» نشد
هیچ کس چون رباب، درک نکرد
غارت گاهواره ، یعنی چه؟
یکی از حرمله نمیپرسد؟
ذبح یک شیرخواره یعنی چه؟
نیزه از حلق او بزرگ تر است!
گلوی پاره پاره یعنی چه؟
آه... ای «ماه غیرتی»! تو بگو!
«نبش قبرِ» ستاره یعنی چه؟
سیدحمیدرضا برقعی از متولیان برگزاری این مراسم، اظهار داشت: خدا را شاکرم این اتفاق در آستانه شهادت امام صادق (ع) رخ داد و شاهد برپایی شب شعر برای ایشان هستیم. امیدوارم این جلسات ادامه دار باشد و ما امروز هم در قم مراسمی برگزار خواهیم کرد.
برقعی درباره کتاب «صادقانهها» که شامل گزیده اشعار در سوگ و ستایش امام جعفر صادق (ع ) است، گفت: باید برای گردآوری این اثر از محمد غفاری و جواد شرافت تشکر کنم.
این شاعر آئینی در ادامه اینگونه خواند:
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشم اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
سلونی را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش از اصرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران چشمان او آرایه وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده، جناس تام بردارید
به فرزندان اهل خانه جز ایشان، که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چو هارون مکی گام بردارید
روی عن امام جعفر الصادق له الرحمة...
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن، خداجویی است
کفن باید به جای جامه اهرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او گام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سوره انعام بردارید
قاسم صرافان در این مراسم اظهار داشت:ما نظیری برای آقای سازگار نداریم انشاالله آنچه خدا به قلم ایشان عنایت کرده، به دل و قلم ما نیز عنایت کند.
وی ضمن قرائت شعری برای امام صادق (ع) شعری برای امام رضا نیز خواند:
مریض آمده اما شفا نمیخواهد
قسم به جان شما جز شما نمیخواهد
دلیل ناله ما یک نگاه محبوب است
اگر نه درد محبت دوا نمیخواهد
در پایان این مراسم وحید قاسمی از شاعران و مدیحهسرایان کشورمان ابیاتی در توصیف امام صادق (ع) خواند.
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست
غیرمُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
بغضهایم کجا دخیل شوند
پس ضریحت کجاست آقاجان
روضه خوان ها چرا نمی خوانند
گریه ها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش می شد که دانه ای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرف ِ گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند
حیف آن چاهها که حیدر کند
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبت ها
این مدینه چه خوب جبران کرد
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیرمظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهد الصادقی بنا می شد
کاش ایران می آمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطریاس عبایتان را داشت
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دلهای با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیر ِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
کاش ایران می آمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت ازمجلس شرابی نیست
در پایان این مراسم از کتاب «صادقانهها» که حاوی گزیده اشعار در سوگ و ستایش امام جعفرصادق (ع) است با حضور شاعران آئینی و پیشکسوت رونمایی شد.
در این کتاب اشعاری از شاعرانی چون محمدحسین غرویاصفهانی، قاسم رسا، حبیبالله چایچیان، محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، سیدرضا مؤید، محمدجواد غفورزاده، حسین منزوی، محمود ژولیده، مصطفی محدثی خراسانی، مهدی جهاندار، سیدحمیدرضا برقعی، محمدحسین ملکیان، اعظم سعادتمند، نغمه مستشارنظامی، احمد بابایی و... آمده است.
مرجع : فارس