کد مطلب : ۳۳۲۳۴
حج ابراهیمی در میانه عبادت و سیاست
میدرضا شریعتمداری
سال هاست که در خصوص برخی از عبادات و مناسک، مثل حج و نماز جمعه می شنویم که عبادی سیاسی هستند. این واژه نوساخته را شاید برخی نپسندند، اما مهم تر از ساختِ لفظیِ این واژه، محتوایی است که در آن نهفته و به ما القا کرده است.
در اینکه درونمایه پیام دینْ توحید و خدامحوری است و خصیصه کانونی همه تعالیم و رفتارهایی که در دین مورد توجه قرار می گیرد، معناداری و معناگراییِ آنها به معنای تقرب به آن حقیقت متعالی است، تردیدی نیست، اما حتما میان دستورات و آموزه های دینی از این جهت که به خلوت ذهن و دل، مربوط می شوند یا به رفتارهای جوارحی و در میان این رفتارها، کدامیک فردی و کدامیک جمعی هستند، تفاوت هایی وجود دارد.
اینکه مثلا خدا را تشبیهی بشناسیم و بپرستیم یا تنزیهی، روی آوردی است که کاملا از سنخ عقد القلب است یا حداکثر در نوع یا کیفیت عمل ما تاثیرگذار است و نیز اینکه باید از عجب و خودشیفتگی بپرهیزیم یا طهارت و نجاست را رعایت کنیم یا به نوافل یومیه، پایبند باشیم،هیچکدام از اینها پیوند روشنی با نمادها و نمودهای عینی و اجتماعی ندارند. اما زمانی که نماز جماعت را مورد توجه قرار می دهیم، می بینیم که در آن، جمع بودن جایگاه درخوری دارد و نمی توان آن را به صرف رابطه ای بین بنده و خدا تحدید و تعبیر کرد. این نمود و نماد عینی و تظاهرات اجتماعی را در نماز جمعه آشکارتر می بینیم. در این مورد، کمی به عرصه های سیاسی هم نزدیک می شویم، آنگاه که به تجمعی گسترده تر و متمرکزتر از یک نمازجماعت معمولی توجه می شود و از امام جمعه خواسته می شود که سلاح بر دست بگیرد و به مسائل روز جامعه بپردازد.
اما زمانی که حج را با تعالیم و مضامینش مورد وارسی قرار می دهیم، در می یابیم که فراتر از خصیصه معنوی و عبادی اش، از تظاهرات عینی و جمعی ای برخوردار است که هرگز یک حاجّ نمی تواند فارغ دلانه در عالم خویشتن غرقه شود و از این بعد جمعی و از اختلاط با دیگران چشم بپوشد و از شهود “منافع لهم” دست بشوید. این همدلی و همرنگی در کنار توجه به منافع مسلمانان، آنگاه که قرار است رسالت برائت از مشرکان را نیز به دوش بکشد، حتما به حج جنبه و خصیصه ای می بخشد، متمایز با یک عبادت فاقد جنبه جمعی یا یک عبادت جمعیِ فاقد سوگیری سیاسی.
بنابراین کاملا موجه است که حج، این جمعی ترین و این بزرگ ترین تجمع عبادیِ اسلام را منسکی عبادی سیاسی بدانیم، اما آنچه نباید مغفول بماند این است که:
۱. در تفکر و تلقی اسلامی، همه کنش ها، به ویژه اعمال عبادی ولو جنبه های به اصطلاح، “یلی الخلقی” هم داشته باشند، حتما باید تحت الشعاع جنبه اصلی، یعنی عبادی بودن باشند. به عبارت دیگر، همان جمعی یا سیاسی بودن باید در خدمت معنویت و خداجویی قرار بگیرد و هرگز نباید برتری جویی های قومی یا حتی مذهبی و طائفی سائقه ی یک عمل عبادی بشود. از این منظر، هر اقدامی که “لله” و در راستای منافع عمومیِ همه مسلمانان نباشد و بر فضیلت و معنویت خودِ کنشگر و دیگر مسلمانان نیفزاید، هیچ ارزشی ندارد و اخلال در فریضه خواهد بود؛
۲. سیاسی بودن یک عبادت یا هر کنشی که قرار است همزمان دینی یا معنوی هم باشد، هرگز به معنای تبعیت از اهداف و تصمیمات سیاسی یک کشور یا بلوک سیاسی نیست. سیاسی بودن در این مقوله ها، یعنی اهتمام به امور مسلمین، تصمیم گیری برای مصالح عمومی مسلمانان، حمایت از مظلومان و محرومان جهان اسلام، جبهه گیری در برابر دشمنان کیان اسلامی و کوشش برای اصلاح میان مسلمانان متنازع و درگیر، نه کوشش برای پیشبردِ سیاست یک کشور در برابر دیگر کشورها.
انتظار می رود که مسلمانان در سپهر حج از دغدغه های بومی و محلیِ خود فارغ شوند و به مصالح والاتر بیندیشند. در حجِ پیش رو، می زیبد که کشورهای اسلامی منازعات داخلیِ خود را فروبگذارند و به جای تخاصمِ اهل النار و به جای پناه بردن به این یا آن کشور بیگانه، برای مشکلات و منازعات فیمابین چاره جویی کنند. ما در مقام یاری برادران که شامل همه اهل قبله و همه مومنان( ولو طائفه ای از آنها بر دیگری بغی کرده باشد) می شود، باید به مظلوم و ظالم کمک کنیم(أنصر أخاک ظالما أو مظلوما). یاری مظلوم به رهانیدن وی از دست ستمگر است و یاری ظالم به بیرون کشاندن وی از این تیه ضلالت و جنایت است. ما اگر می بینیم که یک کشور اسلامی در باتلاقی که خودش با زیاده طلبی و بی تدبیری اش فراهم آورده گرفتار شده است، به جای آنکه بر او بخندیم و طعن بزنیم یا منتظر فلاکت بیش تر او و طبعا مرارت بیشتر مظلومان باشیم، باید برویم و دست او را بگیریم و به گونه ای که از این بی آبروتر نشود، پایش را از آن باتلاق بیرون بکشیم و به رنج و محنت برادران مسلمانِ مظلوم پایان بدهیم.
در پایان، باید سپاسگزار همه دولت هایی باشیم که به رغم همه منازعات منطقه ای شان، دامان حج تمتع را از این تخاصم برکشیدند و همگی برای برگزاری هرچه بهترِ حج از هیچ کوششی فروگذار نشدند و نمی شوند. امید می رود که از این فرصت، استفاده بهینه شود و دیپلماسی مذهبی در خدمت اهداف و مصالح اسلامی قرار بگیرد و هر کدام از ملت ها و دولت ها به جای پیشبرد منافع سیاسیِ خاصِ خود، به مصالح عمومی مسلمانان بیندیشند و مثلا معضل سوریه را به جای ژنو و مسکو در مکه و مدینه حل کنند و فاجعه یمن را به جای واسطه ها و پایتخت های غربی، با همت و نگاه اسلامی به پایان برسانند!
و ماذلک على ألله بعزیز