کد مطلب : ۳۳۲۵۷
شهرام گیل آبادی در گفت و گو با دعبل
در رسانههای دینی با بیسوادی مفرط مواجهیم/ رسانه در تبلیغ دین شکست خورده
دعبل/ رضا دستجردی: کیفیت تبلیغ و ترویج دین در رسانههای دینی در اقبال یا عدم اقبال مخاطب در جامعه متکثر امروزی بسیار تاثیرگذار است. قطع به یقین، برخورداری مبلغ دینی از سواد به روز رسانهای، در کنار آگاهی از ارزشهای فرهنگی و اجتماعی روز جامعه، ضریب توفیق مبلغ در گسترش ارزشهای دینی در جامعه را افزایش میدهد. دکتر شهرام گیلآبادی که خود هم برنامه ساز مذهبی بوده و هم مدیر رسانه ای، در گفتگو با دعبل به بررسی ابعاد گوناگون رسانه دینی و تاثیرگذاری آن بر مخاطب میپردازد.
با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی روز جامعه ایران، چه قالبی از تبلیغ دینی توان بیشتری در جذب مخاطب دارد؟
با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی روز جامعه ایران، چه قالبی از تبلیغ دینی توان بیشتری در جذب مخاطب دارد؟
همانطور که میدانید دین مشتمل بر چهار سطح رفتار، مناسک، دانش و تجربه دینی است، که هر یک از این سطوح لازمه آموزش دین و تشویق و ترویج آن در جامعه است. به باور من، ما بر هر کدام از سطوح دین تاکید بیشتری کنیم از سطح دیگر غافل میشویم و در نتیجه، جامعه را متضرر مینماییم. پس چه مناسکگرا باشیم، چه رفتارگرا، چه دانشگرا و چه تجربهگرا باید بدانیم که هر یک از این سطوح برای ترویج به سطوح دیگر نیز نیاز دارد، بنابراین تجربه دینی در صورتی مفید و مثمر ثمر واقع خواهد شد که در کنار خود، از وجود دانش، رفتار و مناسک دینی نیز بهرهمند گردد. همچنین باید توجه داشت که در صورتی که دین را به شکل اقناعی در آموزش و تبلیغات خود مد نظر قرار ندهیم و بدانسو حرکت نکنیم وارد ورطه سطحینگری و سطحیگرایی خواهیم شد که لطمات آن، جامعه دینی را متضرر خواهد ساخت. به باور من، تبلیغ دین باید به گونهای صورت پذیرد که هم درونگرا بوده و هم سیر حرکت خود را به سوی نیازها و انگیزههای درونی در پیش گیرد، در غیر اینصورت باعث دلزدگی اجتماعی شده و ما را از جامعهمان دور میکند. پس همانگونه که اشاره کردم علاوه بر آنکه لازم است کلیت مدلهای تبلیغ دینی، اقناعی باشد، میبایست جامعه را به سمتی پیش ببرد که نیاز به دین را در هر فضایی احساس کند. نیل به تبیین این نیاز درونی به این نتیجه منجر خواهد شد که علاوه بر اینکه خود مخاطب، یک رسانه خواهد بود، ناخودآگاه در جهت تبلیغ دین نیز حرکت خواهد کرد.
در حقیقت، تبلیغ دین، فضایی سهل و ممتنع است که حتما به فردی دینی برای این مهم نیاز دارد و فرد غیر دینی به هیچ وجه نمیتواند به سمت تبلیغ دین حرکت کند. از طرف دیگر، لازم است مبلغ دینی با سطوح مختلف دین و همچنین تکنیکهای روز رسانهای و تبلیغی آشنا باشد و سطوح ارتباطی را به خوبی بشناسد و از آنها بهره بگیرد. همچنین لازم است امر تبلیغ دین، درونگرا، منطقگرا و منطبق با فلسفهای اصولی باشد که با نیازهای مخاطب گره بخورد، در غیر این صورت همچون بسیاری از برنامهها که به اسم برنامه دینی تهیه و تولید میشوند مخاطب را از دین و رسانه دینی گریزان میکند.
آیا فکر میکنید عدم اقبال امروز به رسانههای مذهبی، نتیجه نارسایی در سطوحی است که تبیین نمودید؟
در حقیقت، تبلیغ دین، فضایی سهل و ممتنع است که حتما به فردی دینی برای این مهم نیاز دارد و فرد غیر دینی به هیچ وجه نمیتواند به سمت تبلیغ دین حرکت کند. از طرف دیگر، لازم است مبلغ دینی با سطوح مختلف دین و همچنین تکنیکهای روز رسانهای و تبلیغی آشنا باشد و سطوح ارتباطی را به خوبی بشناسد و از آنها بهره بگیرد. همچنین لازم است امر تبلیغ دین، درونگرا، منطقگرا و منطبق با فلسفهای اصولی باشد که با نیازهای مخاطب گره بخورد، در غیر این صورت همچون بسیاری از برنامهها که به اسم برنامه دینی تهیه و تولید میشوند مخاطب را از دین و رسانه دینی گریزان میکند.
آیا فکر میکنید عدم اقبال امروز به رسانههای مذهبی، نتیجه نارسایی در سطوحی است که تبیین نمودید؟
من فکر میکنم که ما بر روی مدلهای ارتباط اقناعی و مدلهای رسانهای دین کار جدی و اساسی انجام ندادهایم. همچنین مثل خیلی از علوم که در پیوند با دین، نتیجه ثمربخش دیگری را ایجاد نمودهاند، با رسانه چنین حرکتی نکردهایم. به نظر من، رسانه امروز ما مدل ارتباط دینی را بلد نیست و اهل رسانه بیشتر اقتضایی عمل میکنند تا آنکه بخواهند به موضوع با دید حقیقتگرا نگاه کنند. نبود نگاه حقیقتگرا اساسا باعث میشود که بلد نباشیم دین را تبلیغ کنیم و نگاهمان در رسانه ها به دین آنقدر سطحی باشد که برنامه دینی در حد برنامه تفریحی که صرفا اوقات فراغت مخاطب را پر میکند تنزل پیدا کند. پس نبود برنامههای جدی که اساسا نه فرم طراحی شده منطبق با محتوا دارند و نه از محتوای اساسی برخوردارند تا از آن مجرا، مخاطب را به سمت فضای دینی و جذب مخاطب حرکت دهند برخاسته از عدم کار جدی و اساسی در حوزه رسانههای دینی است که با عدم توفیق در تبلیغ دین تشدید شده است.
مسجد و هیئت هم همین خصوصیات و نارساییها را دارند؟
مسجد و هیئت هم همین خصوصیات و نارساییها را دارند؟
مسجد و هیئت، کارکردهای سنتی خودشان را دارند اما به نظر من نتوانستهاند مدلهای خود را با مقتضیات زمان منطبق کنند. در این میان، هیئت یا مسجدی که توانسته مدل نیاز محور روز را طراحی کند یا آدم موفقی را در خود دارد که موفق شده با سلیقهای متفاوت برنامه اجرا کند، موفقیتهای نسبی کسب میکند اما در کل من فکر میکنم که ما نتوانستهایم مدل ترویج و تبلیغ دین را در فضای رسانهای خود، چه سنتی مثل هیئت و مسجد و چه رسانهای مثل رسانههای صوتی، تصویری، مکتوب و دیجیتال اعمال نماییم، به نظرم ما در تبلیغ دین در رسانه شکست خوردهایم.
موافق هستید که هیئت به عنوان رسانه در طول زمان تغییراتی کرده و از محتوا به سمت فرم و قالب حرکت کرده است؟
موافق هستید که هیئت به عنوان رسانه در طول زمان تغییراتی کرده و از محتوا به سمت فرم و قالب حرکت کرده است؟
هیئت گونهای رسانه است که قرار است از رفتار، مناسک، دانش و تجارب دینی برخوردار باشد، چرا که یادگیری انسانها به سه دسته سمعی، بصری و هیجانی تقسیمبندی میشود. هیئت میتواند همه گونه افراد در قالب سه دسته یادگیری را در خود جای داده و اقناع کند اما امروزه بیشتر شاهد این حقیقت هستیم که برخی هیئات بیشتر به سمت ظاهرگرایی و احساسیبودن میل میکنند، من با گرایشات احساسی در مجالس عزاداری مخالف نیستم، به شرطی که در کنار آن، فلسفه عزاداری برای مخاطب تعریف شود و زیر چتر علما شکل صحیحتری به خود بگیرد اما سیر عزاداری فعلی چنین نیست و هر روز بیش از پیش در حال ورود به فضای حسی و عاطفی است. از طرف دیگر، برخی مداحیها اساسا وهن به ساحت امام حسین (ع) هستند و باعث میشوند خیلی از آنهایی که اهل فکر و تعمقاند از آن فضا فاصله بگیرند. با این وجود، هیئت همچنان کارکرد جدی و اساسی خاص خود را دارد، فقط باید به این مهم توجه داشته باشد که به سمت وهن و حس و عاطفه زیادی حرکت نکند و تلاش کند بیش از پیش زیر چتر علما، در کنار تبیین فلسفی حقایق درونی خود، قدرتمندانه به تهییج احساس و عواطف مخاطب ادامه دهد.
سبکهای مختلف عزاداری که امروزه گاهی اوقات بر خلاف فلسفه حقیقی عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) برگزار میشود نتیجه عدم توجه به ابعاد مورد اشاره است. در نظر داشته باشید قدمای مداحی برای شرکت در آیینهای عزاداری در ابتدا با شعر به مثابه ابزار معرفتافزایی مواجه میشدند و بسیاری از اشعار را حفظ بودند، چون آن را تحلیل و تفسیر میکردند. مجیزگوییهای مختلفی که امروزه از سوی مداحان تازه کار صورت میگیرد، استفاده از ملودیها و موسیقیهای مبتذل در عزاداریها، بهرهگیری از اشعار مبتذل و دمدستی همه نشان از آن دارد که فلسفه عزاداری امام حسین (ع) برای بسیاری از افرادی که وارد این حوزه شدهاند همچنان ناشناخته است.
آیا نارساییها و اشکالاتی که بدان اشاره کردید اقتضای شرایط فرهنگی و اجتماعی روز جامعه ایران است؟
سبکهای مختلف عزاداری که امروزه گاهی اوقات بر خلاف فلسفه حقیقی عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) برگزار میشود نتیجه عدم توجه به ابعاد مورد اشاره است. در نظر داشته باشید قدمای مداحی برای شرکت در آیینهای عزاداری در ابتدا با شعر به مثابه ابزار معرفتافزایی مواجه میشدند و بسیاری از اشعار را حفظ بودند، چون آن را تحلیل و تفسیر میکردند. مجیزگوییهای مختلفی که امروزه از سوی مداحان تازه کار صورت میگیرد، استفاده از ملودیها و موسیقیهای مبتذل در عزاداریها، بهرهگیری از اشعار مبتذل و دمدستی همه نشان از آن دارد که فلسفه عزاداری امام حسین (ع) برای بسیاری از افرادی که وارد این حوزه شدهاند همچنان ناشناخته است.
آیا نارساییها و اشکالاتی که بدان اشاره کردید اقتضای شرایط فرهنگی و اجتماعی روز جامعه ایران است؟
خیر، نتیجه نگاه اقتضایی به عزاداری سید الشهداست. به باور من، موضوعات اساسی وجود دارد که ما نباید نگاه اقتضایی به آن داشته باشیم، مداحی حضرت اباعبدالله یا آلالله، فوتبال نیست که بخواهیم نگاه اقتضایی به آن داشته باشیم، بلکه ملاکهایی حقیقی دارد که میبایست به آن توجه لازم را مبذول داشت. نکته دیگر آنکه ما به عزاداری سید الشهدا به عنوان یک عبادت نگاه نمیکنیم، مثل این است که تعزیه را در سالن تئاتر اجرا کنید، با این کار اساس تعزیه جابجا میشود مداح یا صحنهگردان اول باید بتواند روی خودش تاثیر بگذارد تا بعد روی مردم تاثیرگذار باشد، برخی قدمای مداحی قبل از اینکه زیارت عاشورا بخوانند ابتدا آن را در منزل برای خودشان میخواندند، بعد که روی خودشان تاثیر گذاشت در مجلس برای مردم میخواندند، یعنی تاثیر میپذیرفتند تا بتوانند تاثیر بگذارند، این تاثیر پذیرفتن، اثری مکانیکی نیست، بلکه فرآیندی است که حرکت آن از دل آغاز میشود. نکته حائز اهمیت دیگر این است که پیش از این، مداح خود را به علوم دینی مسلح میکرد و زیر چتر علما رشد و نمو مییافت اما امروز متاسفم که بگویم فضای مداحی جوان ما بیشتر در قهوهخانه میگذرد که تعریضی جدی نسبت به مقام و جایگاه سید الشهداست. جوانانی که امروز به سمت و سوی مداحی گرایش پیدا میکنند پیش از هر چیز باید بدانند که تسلط به علوم دینی میبایست برای آنها اصل باشد، اگر مداح اهل بیت بلد نباشد مقاتل مختلف را بخواند و از تفسیر و تحلیل، روایات مختلف، نگاه روایی، نگاه آیات نسبت به فضای آلالله و امثالهم اطلاعی نداشته باشد چگونه میخواهد معرفتافزایی کند؟ آیا بیاطلاعی مداح از اصولی که میبایست از آنها آگاه باشد برای جامعه شبههبرانگیز نخواهد بود؟ قدما فلسفه عمیقی داشتند و در کنار عاطفه و احساس، فلسفه، منطق و تمثیل را هم میدیدند. خصایصی اکتسابی که زیر چتر علما و همراه با فراگیری دروس علمی و معرفتی کسب میشد، حاج علی آقای انسانی، آقا ماشالله عابدی یا مرحوم حاج علی آقای آهی را در نظر بگیرید، اینها همه عالم دیدهاند، سخن سست و کمپایه را بهراحتی نمیپذیرفتند، خاطرم هست طی گفتوگوهای مکرری که با علی آقای آهی داشتم ایشان هر وقت نکتهای بیان میکردند بعد سریع دنبال سندش میگشتند، بعد مثلا میگفتند ممکن است این حرف مستند باشد اما اسنادش ضعیف است پس مطرح نکنید، این را مقایسه کنید با گریزهای مختلفی که مداحان امروز به فضا و موقعیت حال حاضر مداحی میزنند، بسیاری از این گریزها، حشو و وهن و برای تقریب ذهن به موقعیت مورد نظر مداح است.
رفتارشناسی مداحی در خاطرات به جای مانده در کتب مختلف حضرت امام (ره) در مواجهه با موضوع مداحی و روضه کاملا روشن است، آقای کوثری روضهخوان مشهور حضرت امام (ره) هرگز پای خود را از چارچوبی که از نظر امام (ره) وهن آلالله بود خارج نمیکرد و هر چیزی از زبان ایشان گفته نمیشد اما روضههای بازی که برخی از آنها صرفا زاییده سیر ذهنی و خیالی افراد است را ببینید، ببینید آلالله را به کجا کشاندهاند، ما حق نداریم به چیزهایی که ملزومات آن علم و معرفت است و از آن بی خبریم ورود کنیم، مداحی امروز ما در بسیاری موارد به سمت حکمت، معرفت و اخلاق حرکت نمیکند.
چرا به اهمیت مخاطبشناسی در رسانههای مذهبی کمتر توجه می شود؟
رفتارشناسی مداحی در خاطرات به جای مانده در کتب مختلف حضرت امام (ره) در مواجهه با موضوع مداحی و روضه کاملا روشن است، آقای کوثری روضهخوان مشهور حضرت امام (ره) هرگز پای خود را از چارچوبی که از نظر امام (ره) وهن آلالله بود خارج نمیکرد و هر چیزی از زبان ایشان گفته نمیشد اما روضههای بازی که برخی از آنها صرفا زاییده سیر ذهنی و خیالی افراد است را ببینید، ببینید آلالله را به کجا کشاندهاند، ما حق نداریم به چیزهایی که ملزومات آن علم و معرفت است و از آن بی خبریم ورود کنیم، مداحی امروز ما در بسیاری موارد به سمت حکمت، معرفت و اخلاق حرکت نمیکند.
چرا به اهمیت مخاطبشناسی در رسانههای مذهبی کمتر توجه می شود؟
به نظر من مخاطبشناسی وجود دارد منتها سواد رسانهای در میان اهل رسانه به شدت پایین آمده و مدل رسانهای متناسب با فضای فرهنگی امروز وجود ندارد. وقتی دین ضمیمه رسانه میشود و بر این اساس قرار است رسانه دینی داشته باشیم و پیام دینی منتقل نماییم آن موقع است که ضعفها به شدت عمیق میشوند و بیش از پیش ظهور و بروز پیدا میکنند، چون قرار است همزمان یک نفر رسانه را بداند. دین را بشناسد و بر آن اساس، تلفیق دین و رسانه را در مدل الهی به شکل اقناعی به مردم عرضه کند، آن موقع است که کار سخت میشود و سواد رسانهای اندک ما خودش را به خوبی نشان میدهد. به نظر من، ما همانطور که در فضای مداحی دچار نقصهای جدی هستیم در رسانههای دینی هم با بیسوادی مفرط رسانهای مواجهیم.
به نظر شما توجه به مخاطبشناسی رسانههای مذهبی با نگاه اقتضایی به مقوله دین و رسانه دینی در تناقض نیست؟
به نظر شما توجه به مخاطبشناسی رسانههای مذهبی با نگاه اقتضایی به مقوله دین و رسانه دینی در تناقض نیست؟
خیر، انسانها نیازهایی دارند که یکی از اساسیترین آن نیازها، مقوله دین است. اگر دین نتواند پیوند خود را با نیازهای درونی انسان برقرار کند و مبلغ دینی هم واسطه مناسبی برای برقراری این پیوند نباشد اساسا دین و تبلیغ دینی به مخاطره میافتد و مردم به سمت سکولاریزهشدن میل میکنند. مثل آنهایی که تکلیفشان با خودشان روشن است، تکلیف دین هم با ملاکهای حقیقی خود مشخص است. مثلا دین در تفاسیر تبلیغی و قرآنی، همواره در جهت امتسازی حرکت میکند، حال اگر ما اساس تاکیدمان را بر اساس تفسیر موجود، بر واژگان سیاسی چون ملت بگذاریم نخستین چیزی که در جامعه دینی به وجود میآید افتراق و تکثر است که به هیچوجه به صلاح دین و جامعه دینی نیست، پس یقینا ملاکهای حقیقی وجود دارد که ما را به سوی حقانیت سوق میدهند و از اقتضاییبودن دور میکنند اما از سوی دیگر، انسان نیازهای حقیقی هم دارد که در صورتی که دین به درستی تبلیغ شود میتوانند پاسخ آنها را در دین دریافت کند، پس نیازهای حقیقی و پیوند آن با افراد و فضای درونی آنها، شناسایی این نظام شبکهای حقیقی و همچنین شناسایی ملاکهای حقیقی دین، مجموعه پارادایمهایی هستند که برنامهساز رسانه دینی باید به آن فکر کند و مخاطب خود را برای یک کار جدی انتخاب نماید.
با آنچه گذشت، میتوان امروزه از بحران مخاطب رسانههای مذهبی سخن گفت؟
با آنچه گذشت، میتوان امروزه از بحران مخاطب رسانههای مذهبی سخن گفت؟
ما به سمت انسداد حرکت کردهایم، این انسداد با بهرهگیری از اهل رسانه هوشمند میتواند به فرصت تبدیل شود و با اهل رسانه آموزشندیده فعلی به فروپاشی منجر گردد. ما امروزه رسانههای کوری داریم که با اهداف غیر روشن در فضای دینی در حال حرکتاند. در عین حال خصوصا در رسانههای دینی از سواد رسانهای بسیار محدودی رنج میبریم که این نقصان خصوصا در رسانههای دینی، ما را به سمت نگاه اقتضایی و متاسفانه پروژهمحور نسبت به دین حرکت میدهد که متاسفانه شرایط اسفناکی پدید آورده است. گریزانبودن مردم از برنامههای دینی، تبلیغات بیپایه و بدون مدل و تمهیدات اساسی رسانهای همگی برخاسته از سواد ناکافی رسانهای است.
با روند موجود، امیدی به بهبود شرایط رسانههای دینی وجود دارد؟
با روند موجود، امیدی به بهبود شرایط رسانههای دینی وجود دارد؟
به نظر میرسد هر وقت جلوی ضرر را بگیریم منفعت است. اگر همچون گذشتگان به آموزش و سرمایهگذاری روی برنامهسازها، اهل رسانه و مخاطب توجه کنیم به نتایج مثبتی دست خواهیم یافت. امروز بیش از پیش لازم است دورنگاه خود را درست و منطقی تعریف کنیم و از اقتضاییبودن و گذشتن از فضاهای رنگارنگی که روز به روز پیش چشممان تصویر میشوند دور شویم و قدری با بلندنظری به مسائل نگاه کنیم. فکر میکنم انسانها یک جایی نیاز دارند که به نسبت سرگشتگیهایشان به خودشان بازگردند، اکسیر این سرگشتگی دین است.