کد مطلب : ۳۳۴۲۵
گفتوگو با صادق کرمیار درباره رمان نامیرا که درباره عاشوراست
اماننامهای در کار نیست
کمتر از ده روز دیگر محرم شروع میشود.محلهها و کوچهها و خیابانها کم کم دارند برای ایام سوگواری امام حسین (ع) آماده میشوند.بعد از گذشت چندین قرن هنوز واقعه عاشورا تازه تازه است.انگار هر سال با نزدیک شدن به محرم هزاران سوال به ذهن مردم هجوم میآورد که چرا امام حسین(ع) پا به صحرای کربلا گذاشت، چرا خیانت دید، چرا آنگونه مظلوم شهید شد؟ آن واقعه بزرگ قرار بود چه ردی از خود در تاریخ بگذارد و به چندین و چند نسل چه حرفی را منتقل کند؟ حالا چه بخواهیم و چه نخواهند تاسوعا، عاشورا، اربعین و همه روزهای محرم و صفر میتوانند گشایشی باشند برای روزهایی که سختشدهاند. صادق کرمیار نویسنده رمان نامیرا که درباره واقعه عاشوراست درباره تاثیر فرهنگ عاشورا نظرات متفاوتی دارد.او معتقد است باید درباره این اتفاق عظیم اندیشه و از دریچه عقل و منطق به آن نگاه کرد و راز و رمز آن را پیدا کرد چرا که سالار شهیدان کاملا از روی عقلانیت وارد صحرای کربلا شد و کاملا به این مسأله واقف بود که قرار است چه اتفاقاتی برای او و یارانش رخ دهد.حرکت امام حسین(ع) از مکه به سمت کربلا کاملا هوشمندانه بود و این بخشی است که از آن غفلت شده و باید درباره آن تحقیق شده و برای مردم بازگو شود.با کرمیار همصحبت شدیم تا از صحبتهای او استفاده کرده و دلمان را برای ورود به محرم آماده کنیم.
شما نویسنده کتاب نامیرا هستید و حتما درباره امام حسین (ع) و واقعه عاشورا زیاد تحقیق کردید، به نظر شما چرا اتفاقی که سال 60 هجری در کربلا رخ داد، کهنه نمیشود؟
شهادت امام حسین (ع) آنقدر عمیق است که میتوان از آن به عنوان مصیبتی که به بشریت و انسانیت وارد شده یاد کرد، نه مصیبتی که به تشیع یا حتی اسلام وارد شده است. درک این مصیبت بسیار عمیق است و برای شناخت آن باید دلایل وقوع این مصیبت را ریشهیابی کرد.زمانی که به تاریخ مراجعه میکنیم فقط ائمه هستند که دلایل واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش را بازگو کردهاند.اما بقیه بیشتر روی مصیبتخوانی و برانگیختن احساسات مردم تمرکز کردهاند و شاید به همین دلیل است که هنوز بعد از گذشت چندین قرن ما هنوز دلایل اتفاق عاشورا را نمیدانیم.
این درحالی است که سید الشهدا (ع) دقیقا از زمانی که به سمت کوفه حرکت کرد، عاقبت کار خود را میدانست به همین دلیل با چیدمانی کاملا هوشمندانه و دقیق به راه افتاد، میدانست که چه کسانی را با خود همراه کند، چه کسانی را در مدینه بگذارد، میدانست که حضرت زینب (س) باید با او همراه شود.حرکت ایشان کاملا عقلانی و بر مبنای تفکر پیامبر (ص) بود.
همه جزئیات این حرکت باید تحلیل شود اما متاسفانه گروهی که میخواستند قیام عاشورا را به حاشیه ببرند، تلاش کردند آن را تحریف کنند، این گروه دشمنان امام حسین (ع) بوده و هستند.
البته دوستان نادان سیدالشهدا (ع) هم برای اینکه مصیبت شهادت امام حسین(ع) تازه بماند، آن را به طریقی دیگر تحریف کردند و همه اینها باعث شد تا اصل اتفاق عاشورا تقریبا در سایه بماند.
اگر تاریخ را مطالعه کنیم بیشترکسانی که تصمیم داشتهاند فلسفه حرکت امام حسین (ع) را تبین کنند به نوعی گرفتار شدهاند، حتی ائمه و معصومین.
در طول تاریخ از گذشته تا امروز در هیاتها ذکر مصیبت امام حسین (ع) و یارانش شده و عاشقان ایشان بر این مصیبت اشک ریختهاند اما به نظرم مداحان علاوه بر برانگیختن احساسات مردم باید اهداف امام شهید(ع) را تبیین کنند. مردم را باید نسبت به حرکت سالار شهیدان به تعقل و فکر واداشت.
میتوان گفت جهل یکی از دلایلی است که واقعه عاشورا را رقم زد،جهل همیشه بوده و هست و باز هم باعث اتفاقاتی میشود که به مصیبت ختم خواهد شد، چگونه میتوان میزان جهل و نداشتن آگاهی را کمتر کرد؟
بشر تا زمانی که هست، جهل هم هست. جهل از بین نمیرود، همانگونه که تا بشر هست، دانایی و مقاومت و تسلیم در برابر شیاطین هم هست. اینها ویژگیهای انسان است و از بین نمیرود اما میتوان کفه آنها را سبک و سنگین کرد.بعضی از سخنرانیهایی که میشود دانش و آگاهی کاملی درباره امام حسین(ع) و حادثه کربلا ندارند و گاهی حتی نمیدانند درباره چه اتفاق بزرگی صحبت میکنند.البته این را هم بگویم مداحان و روضهخوانان تلاش میکنند مصیبت کربلا را زنده نگهدارند و دین خود را به امام حسین (ع) ادا کنند و اجر آنها را صاحب عاشورا حتما خواهد داد اما روی سخن من با عالمانی است که باید فلسفه عاشورا را برای مردم تبین کنند.
در این میان نویسندهها چه وظیفهای دارند؟ نویسندگانی که بههرحال بخشی از عقلا و اندیشمندان جامعه هستند؟
نویسنده خوب که بتواند درباره امام حسین(ع) مطلب و کتاب بنویسد کم داریم، فقط چند نویسنده کاربلد هستند که میتوانند وارد این حوزه شوند، اما آنها هم که مدام نمیتوانند درباره این موضوع بنویسند.یک نویسنده یکبار یا دوبار میتواند درباره امام حسین (ع) بنویسد. مگر ما چند نویسنده مثل سید مهدی شجاعی، علی موذنی ، مجید قیصری وحسین سناپور داریم؟ نویسندههای خوبی که داریم واقعا با سختی مینویسند و با دشواری کتابهایشان را چاپ میکنند.یک نویسنده با همه مشکلاتی که وجود دارد، کتابی مینویسد و بعد در تیراژ نهایتا دوهزار تا منتشر میشود که اصلا پاسخگوی تلاش و زحمت او نیست. این را هم بگویم که با سازمان و تشکیلات نمیتوان نویسندهسازی کرد.بودجههای کلان را نباید هزینه آدمهایی کرد که قطعا نویسنده نخواهند شد.واقعیت این است که نویسندههای خوب از امکاناتی که حقشان است محروم میشوند.
نویسندههایی که به عشق اباعبدا...(ع) مینویسند توقعی از کسی ندارند، مثلا سید مهدی شجاعی کتاب سقای آب و ادب را به عشق امام حسین (ع) نوشت، انتظار تشویق و قدردانی نداشت اما باید از نویسندههای کاربلد و جدی حمایت کرد تا آنها بتوانند به نوشتن ادامه دهند و حداقل این است که جلوی کار آنها را نگرفت.حداقل جلوی روی آنها حرفی نزنند و پشت سرشان حرف دیگر.متاسفانه این روش مدیریت اشتباه فرهنگی در کشور ما بوده و هست.
نوشتن درباره امام حسین (ع) توفیقی میخواهد که شاید نصیب هر کسی نشود.
بله ! همانطور که امام رضا (ع) گاهی ما را برای زیارت میطلبد و ما راهی مشهد میشویم،گاهی هم امام حسین (ع) نویسندهای را میطلبد و این توفیق را به او میدهد که درباره او بنویسد.این به آن معنا نیست که امام حسین(ع) زیر بار منت نویسنده یا شاعر میرود.هیچکدام از ائمه نیازی به شاعران و نویسندگان و ... ندارند بلکه این ما هستیم که برای همیشه زیر بار منت ائمه هستیم که مجالی به ما دادهاند درباره آن عزیزان بنویسیم.
با همه اینها خوش به حالتان چون به نظر میرسد با کتاب نامیرا تا آخر عمر در سیطره امامحسین (ع) قرار گرفتهاید و وصل هستید؟
نه ! اینجور هم نیست که نویسنده یا شاعری با یک کتاب یا یک شعر برای همیشه مصون و در امان باشد ! نه خداوند و نه امامان (ع) تعهدی ندادهاند که اگر قلمی زدی برای همیشه مصون هستی ! انسان امکان دارد 90سال در زهد و تقوا زندگی کند اما دم مرگ کافر از دنیا برود و انسانی دیگر عمری با گناه زندگی کند اما زمان مرگ، مومن به دیدار خداوند برود.
انسان قابل پیشبینی نیست و فقط خداوند است که میداند عاقبت انسانها چه میشود. اگر کتاب نامیرا را نوشتهام تعهدی بر این نیست که همیشه در مصونیت باشم اما باور دارم جاهایی که پایم را کج میگذارم، اخطارهایی داده میشود که مراقب باش.همین اخطارها بزرگترین نعمتی است که به یک انسان داده میشود...
شما نویسنده کتاب نامیرا هستید و حتما درباره امام حسین (ع) و واقعه عاشورا زیاد تحقیق کردید، به نظر شما چرا اتفاقی که سال 60 هجری در کربلا رخ داد، کهنه نمیشود؟
شهادت امام حسین (ع) آنقدر عمیق است که میتوان از آن به عنوان مصیبتی که به بشریت و انسانیت وارد شده یاد کرد، نه مصیبتی که به تشیع یا حتی اسلام وارد شده است. درک این مصیبت بسیار عمیق است و برای شناخت آن باید دلایل وقوع این مصیبت را ریشهیابی کرد.زمانی که به تاریخ مراجعه میکنیم فقط ائمه هستند که دلایل واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش را بازگو کردهاند.اما بقیه بیشتر روی مصیبتخوانی و برانگیختن احساسات مردم تمرکز کردهاند و شاید به همین دلیل است که هنوز بعد از گذشت چندین قرن ما هنوز دلایل اتفاق عاشورا را نمیدانیم.
این درحالی است که سید الشهدا (ع) دقیقا از زمانی که به سمت کوفه حرکت کرد، عاقبت کار خود را میدانست به همین دلیل با چیدمانی کاملا هوشمندانه و دقیق به راه افتاد، میدانست که چه کسانی را با خود همراه کند، چه کسانی را در مدینه بگذارد، میدانست که حضرت زینب (س) باید با او همراه شود.حرکت ایشان کاملا عقلانی و بر مبنای تفکر پیامبر (ص) بود.
همه جزئیات این حرکت باید تحلیل شود اما متاسفانه گروهی که میخواستند قیام عاشورا را به حاشیه ببرند، تلاش کردند آن را تحریف کنند، این گروه دشمنان امام حسین (ع) بوده و هستند.
البته دوستان نادان سیدالشهدا (ع) هم برای اینکه مصیبت شهادت امام حسین(ع) تازه بماند، آن را به طریقی دیگر تحریف کردند و همه اینها باعث شد تا اصل اتفاق عاشورا تقریبا در سایه بماند.
اگر تاریخ را مطالعه کنیم بیشترکسانی که تصمیم داشتهاند فلسفه حرکت امام حسین (ع) را تبین کنند به نوعی گرفتار شدهاند، حتی ائمه و معصومین.
در طول تاریخ از گذشته تا امروز در هیاتها ذکر مصیبت امام حسین (ع) و یارانش شده و عاشقان ایشان بر این مصیبت اشک ریختهاند اما به نظرم مداحان علاوه بر برانگیختن احساسات مردم باید اهداف امام شهید(ع) را تبیین کنند. مردم را باید نسبت به حرکت سالار شهیدان به تعقل و فکر واداشت.
میتوان گفت جهل یکی از دلایلی است که واقعه عاشورا را رقم زد،جهل همیشه بوده و هست و باز هم باعث اتفاقاتی میشود که به مصیبت ختم خواهد شد، چگونه میتوان میزان جهل و نداشتن آگاهی را کمتر کرد؟
بشر تا زمانی که هست، جهل هم هست. جهل از بین نمیرود، همانگونه که تا بشر هست، دانایی و مقاومت و تسلیم در برابر شیاطین هم هست. اینها ویژگیهای انسان است و از بین نمیرود اما میتوان کفه آنها را سبک و سنگین کرد.بعضی از سخنرانیهایی که میشود دانش و آگاهی کاملی درباره امام حسین(ع) و حادثه کربلا ندارند و گاهی حتی نمیدانند درباره چه اتفاق بزرگی صحبت میکنند.البته این را هم بگویم مداحان و روضهخوانان تلاش میکنند مصیبت کربلا را زنده نگهدارند و دین خود را به امام حسین (ع) ادا کنند و اجر آنها را صاحب عاشورا حتما خواهد داد اما روی سخن من با عالمانی است که باید فلسفه عاشورا را برای مردم تبین کنند.
در این میان نویسندهها چه وظیفهای دارند؟ نویسندگانی که بههرحال بخشی از عقلا و اندیشمندان جامعه هستند؟
نویسنده خوب که بتواند درباره امام حسین(ع) مطلب و کتاب بنویسد کم داریم، فقط چند نویسنده کاربلد هستند که میتوانند وارد این حوزه شوند، اما آنها هم که مدام نمیتوانند درباره این موضوع بنویسند.یک نویسنده یکبار یا دوبار میتواند درباره امام حسین (ع) بنویسد. مگر ما چند نویسنده مثل سید مهدی شجاعی، علی موذنی ، مجید قیصری وحسین سناپور داریم؟ نویسندههای خوبی که داریم واقعا با سختی مینویسند و با دشواری کتابهایشان را چاپ میکنند.یک نویسنده با همه مشکلاتی که وجود دارد، کتابی مینویسد و بعد در تیراژ نهایتا دوهزار تا منتشر میشود که اصلا پاسخگوی تلاش و زحمت او نیست. این را هم بگویم که با سازمان و تشکیلات نمیتوان نویسندهسازی کرد.بودجههای کلان را نباید هزینه آدمهایی کرد که قطعا نویسنده نخواهند شد.واقعیت این است که نویسندههای خوب از امکاناتی که حقشان است محروم میشوند.
نویسندههایی که به عشق اباعبدا...(ع) مینویسند توقعی از کسی ندارند، مثلا سید مهدی شجاعی کتاب سقای آب و ادب را به عشق امام حسین (ع) نوشت، انتظار تشویق و قدردانی نداشت اما باید از نویسندههای کاربلد و جدی حمایت کرد تا آنها بتوانند به نوشتن ادامه دهند و حداقل این است که جلوی کار آنها را نگرفت.حداقل جلوی روی آنها حرفی نزنند و پشت سرشان حرف دیگر.متاسفانه این روش مدیریت اشتباه فرهنگی در کشور ما بوده و هست.
نوشتن درباره امام حسین (ع) توفیقی میخواهد که شاید نصیب هر کسی نشود.
بله ! همانطور که امام رضا (ع) گاهی ما را برای زیارت میطلبد و ما راهی مشهد میشویم،گاهی هم امام حسین (ع) نویسندهای را میطلبد و این توفیق را به او میدهد که درباره او بنویسد.این به آن معنا نیست که امام حسین(ع) زیر بار منت نویسنده یا شاعر میرود.هیچکدام از ائمه نیازی به شاعران و نویسندگان و ... ندارند بلکه این ما هستیم که برای همیشه زیر بار منت ائمه هستیم که مجالی به ما دادهاند درباره آن عزیزان بنویسیم.
با همه اینها خوش به حالتان چون به نظر میرسد با کتاب نامیرا تا آخر عمر در سیطره امامحسین (ع) قرار گرفتهاید و وصل هستید؟
نه ! اینجور هم نیست که نویسنده یا شاعری با یک کتاب یا یک شعر برای همیشه مصون و در امان باشد ! نه خداوند و نه امامان (ع) تعهدی ندادهاند که اگر قلمی زدی برای همیشه مصون هستی ! انسان امکان دارد 90سال در زهد و تقوا زندگی کند اما دم مرگ کافر از دنیا برود و انسانی دیگر عمری با گناه زندگی کند اما زمان مرگ، مومن به دیدار خداوند برود.
انسان قابل پیشبینی نیست و فقط خداوند است که میداند عاقبت انسانها چه میشود. اگر کتاب نامیرا را نوشتهام تعهدی بر این نیست که همیشه در مصونیت باشم اما باور دارم جاهایی که پایم را کج میگذارم، اخطارهایی داده میشود که مراقب باش.همین اخطارها بزرگترین نعمتی است که به یک انسان داده میشود...
مرجع : جام جم