کد مطلب : ۳۳۴۵۱
حجت الاسلام حسین فتحی
رفتار یا گفتار مندرآوردی مداحان نتایج اسفباری خواهد داشت
حجت الاسلام حسین فتحی، سخنران مذهبی و ذاکر اهل بیت(ع) و همچنین مدیرعامل موسسه هنر و ادبیات هلال می گوید: تاکنون دقت کردهاید که تا چه اندازه مداحان پیشکسوت که دستکم در دههای هفتم و هشتم زندگیاند؛ بیتریبون و خاموشاند؟! تا حالا از خودتان پرسیدهاید که چگونه چنین پیشامدی رخ داده؟ و مقصر کیست؟! باید در این موضوع به تعریف مداحی «اصیل» توجه کنیم. دوربینگریزی و دیدهنشدن، ویژگی اغلب مداحان اصیل بوده است. مداحان اصیل معتقد بودهاند که آنان، جز حلقومی برای تبلیغ موالیشان نبودهاند و به همین دلیل، شایسته نمیدانستند که مداح، تظاهر به اسم و رسم کند و اگر شاگردپروری هم میکردند، هدفشان گسترش فرصت «خدمت» و ترویج «عشق به موالیان»شان بوده است.
او معتقد است که مسایل سیاسی مانند محتواهای دیگر اجتماعی، نیازمند تخصص در تحلیل و موقعیتشناسی در ابرازاند و اگر این دو اصل رعایت نشوند؛ ممکن است تحلیلی سطحی و تفرقهافکنانه، از تریبونی مهم با مخاطب همگانی و در روزی خاص و پرشکوه، چنان آسیبی به عاطفه و وحدت جامعه بزند که تا سالها جبران نشود. مداحی، خودبهخود، انسان نیست که حرکتی یا مفهومی را ترمیم یا تخریب کند. مداحی مجموعهای از بایدها و نبایدهای برآمده از امر ائمه هدا صلواتالله اجمعین و تجربههای مکاشفهشده شخصی مداحان اصیل است. هرجا مداحان از این مسیر تجربهشده فاصله بگیرند و سخنان، رفتار یا گفتار مندرآوردی را جایگزین کنند؛ طبیعی است که مسیر منحرف و نتیجه اسفبار خواهد شد.
مداحی و روضه خوانی از قدیم در فرهنگ ایرانی جریان داشته است. مداحی به عنوان ابزاری برای زنده نگه داشتن قیام امام حسین(ع) مرسوم بوده و مهم ترین اصلی که مداحی را تا به امروز پابرجا کرده، شور و اشتیاق مردم در قشرهای مختلف برای گرامی داشت قیام عاشوراست. اگر ممکن است به عنوان مقدمه توضیحی مختصر در خصوص پیشینه مداحی در ایران و انواع ارتباطاتی که با مردم برقرار می کرده است بفرمایید و اینکه چه شد مداحی به مرور زمان تغییر پیدا کرد و به وضعیت کنونی رسید؟
از دو منظر میشود به پاسخ این پرسش نگاه کرد؛ یکی آغاز شکلگیری مصیبتخوانی برای اهل بیت(ع) و دیگری آغاز «رواج» مداحی. اگر مداحی را «پروراندن صوتی شعرهای مصایب اهل بیت با رعایت آداب خادمی اهل بیت» بدانیم، به تاریخچهای مرکب از «شبیهخوانی» و «هیئتداری» میرسیم. همینجا خوب است یادآوری کنیم که در ابتدا، عنوان «تعزیهداری»، برای برپایی همهگونه محفل سوگواری استفاده شده و آنچه امروز، مصداق عنوان تعزیهداری است، همین شیوه مشهور به «شبیهخوانی» و بازسازی واقعه کربلاست بنابراین، اگر مداحی را براساس محتوا دنبال کنیم، به روز عاشورا و برپایی سوگ شهیدان عاشورا به وسیله خاندان حضرت سیدالشهدا(ع) میرسیم. همان رسمی که بعدها در خاندان اهل بیت رایج شد و هر بار به همراهی حکومتی فرمانروایانی مانند امیر معزالدوله دیلمی، امیرتیمور گورکانی و شاهان صفوی پیوست، بهصورت همگانی برگزار شد و اما اگر مداحی را بهصورت شکلی بررسی کنیم از نظر همراهی شعر و موسیقی برای گریاندن مخاطبان؛ به ترکیبی از رسمهای ایرانیای مانند «سوگ سیاوش» و سوگواریهای شیعی قرنهای سوم تا پنجم هجری میرسیم.
آنچه امروز به عنوان مداحی شناخته میشود؛ اجرای رسمی و ثبتشدهای از رسم خوانش اشعاری ولایی با استفاده از نغمههایی اصیل با فرود به «گریز مصیبت» است. در این شیوه، تأکید و تکیه مداح، بر «گریستن» به عنوان اصلی سفارششده از سوی خاندان اهل بیت، در سوگ حضرت سیدالشهدا(ع) است. آنچه که از روز عاشورا به وسیله خاندان وحی آغاز شد و در مسیر زمان، به مناسبتهای دیگر نیز پیوست. این روش، در کمتر از دویست سال گذشته، با هنرنمایی بزرگان عرصه مداحی، شیوههای جزئیتری را هم تجربه کرده است. امتداد این روش، سبب شد که بعدها، تکیهها و پس از آنها، حسینیهها و سرانجام مسجدهای شیعی نیز پاتوقهای امن و دلپذیری برای برپایی سوگ سالار شهیدان شدند. با ادامه برپایی سوگ سیدالشهدا(ع) در روزهای دیگر سال، آرام آرام، پاتوقها به هویتی خاص و مشترک دست یافتند و عنوان «هیئت» گرفتند. یعنی شمایلی منسجم، برنامهریزی شده و صاحب محتوا.
سینهزنیها، زنجیرزنیها و آنچه که امروز به عنوان پیوستهای شکلیِ آیینهای سوگ و سور مذهبی میبینیم؛ از دل انسجامیافتگی هیئتهای مذهبی زاده شدهاند حتی اثربخشی، بر روزهای تقویم مذهبی نیز اثر گذاشته و برای ایجاد پیوستگیِ خادمی، شهادتها و تولدهای چهارده معصوم نیز بهانهها و بسترهای تعظیم شعائر الهی شدهاند. آنچه که در دو دهه اخیر به عنوان مداحی میشناسیم؛ از یکسو نشانه پویایی هنر مداحی و تأثیرگرفتن از همان عقبه پر از تغییر و نوآوری است و از سوی دیگر، چون محصول دانشآموختگیِ ناقصی از مکتب بزرگان این عرصه بوده، مولودی عجیب الخلقه و ناشناخته مانده است. موجودی که در بسیاری از روشها و منشها، یکسره سبب تغییر کامل ذائقه مخاطبان از اصالت هنر مداحی به اجراهایی پرانرژی اما «سرپایی» و «ناماندگار» شده است. طبیعی است که با گسست نسلیِ پیشآمده، نسل جوان، بیآن که بداند از چه رویگردان شده؛ رو از شیوههای دلچسب و کمآرایه مداحی اصیل گردانده و به جای آن همه گوناگونی در شیوههای مداحی اصیل، دلخوش به تکیه و تکرار سینهزنی و نوحهخوانی است. طبیعی است که شبیه رخدادهای دیگر، امر هیئتداری و مداحی نیز با گستردهشدن فضای مجازی، دچار چالش جدیِ «درگیرشدن مخاطبان با ظاهر امور» شده است.
برخی معتقدند که در مجالس وعظ و خطابه بیشتر این مداحان هستند که نبض مجلس را در دست می گیرند اما در گذشته روحانیون بیشتر در کانون توجه مردم در این گونه مجالس بودند و با ذکر و یاد مصیبت ها و همچنین گوشه هایی از وقایع مربوط به وقایع تاریخی مذهبی برای مردم فرهنگ سازی می کردند اما در مجالس کنونی بیشتر این مداحان هستند که در کانون توجهات قرار گرفته اند. در مواقع محرم و صفر بیشتر اسامی مداحان بر در و دیوار شهر پر می شود. شما با این موضوع که مداحان به مرور جایگزین علما در مجالس وعظ و خطابه شده اند تا چه اندازه موافقید؟
در پاسخ پرسش شما، نباید گرفتار ظاهر مسایل بشویم. تبلیغهای شهری خودبهخود بد و خوب نیستند؛ «ابزار»اند؛ اگر بخواهیم درست تحلیل کنیم باید به اصل مداحی و مداحان سنتی اشاره کنیم. تاکنون دقت کردهاید که تا چه اندازه مداحان پیشکسوت که دستکم در دههای هفتم و هشتم زندگیاند؛ بیتریبون و خاموشاند؟! تا حالا از خودتان پرسیدهاید که چگونه چنین پیشامدی رخ داده؟ و مقصر کیست؟! بخش مهمی از این موضوع، همان نکتهای است که در تعریف مداحی «اصیل»، باید به آن توجه کنیم. دوربینگریزی و دیدهنشدن، ویژگی اغلب مداحان اصیل بوده است. مداحان اصیل معتقد بودهاند که آنان، جز حلقومی برای تبلیغ موالیشان نبودهاند و به همین دلیل، شایسته نمیدانستند که مداح، تظاهر به اسم و رسم کند و اگر شاگردپروری هم میکردند، هدفشان گسترش فرصت «خدمت» و ترویج «عشق به موالیان»شان بوده است. طبیعی است که حتی تا دهه ۷۰ خورشیدی هم اکثر اعلانهای کاغذی هیئتهای مذهبی، بیاسم سخنران و مداح چاپ میشدهاند. طبیعی است که در چنین ساختاری، عنوان «هیئت»، با همان نظم پنهان محتوایی و شکلی، بیشترین توجه را به «معرفت» معطوف کرده باشد و نتیجه چنین دیدگاهی، اولویت «سخنرانی» بر «مداحی» بوده است. به این نکته هم توجه کنیم که در نسلهای پیش، اغلب مداحان نامی، مطالعه جدی در متون ادب و مفاهیم شرع و عرفِ اسلامی داشتهاند و همین نکته، خوانش آنان را همراه با «پند و اندرزهای اخلاقی» کرده است. همان که بزرگانی مانند زندهیادان استادان حاجاحمد شمشیرگران (مشهور به شمشیری)، حاجحسن محمدی دولابی و حاجمحمد ملاعلامه (مشهور به «علامه»)، نمایندگان شاخص آناند.
طبیعی است که هرچه مخاطبان امروزی هیئتهای مذهبی و مسجدها از پیشینه تارخی سنتها فاصله بگیرند، شروع به ابداع جایگزینهای رفتاری و آدابی تازه خواهند کرد که چون مبنایی براساس گذشته ندارند؛ فقط رویکرد امروزی میگیرند و در نهایت، تبدیل به رسمهایی میشوند که ممکن است سبب ویرانی بناهای ساختهشده نسل پیش هم بشوند. مثل مردمی که از شهری به شهری زلزلهزده بروند و چون پیشینه آن شهر را نمیدانند؛ شروع به ساختمانسازیهای مدرنی کنند با نیت خیر و هدف پیشرفت شهر؛ بعد بفهمند که گرانترین بناها را بر خرابههای مشهورترین میراث فرهنگی شهر بنا کردهاند. مداحی امروزی (آنچه محل انتقاد بسیاری از دلسوزان است و جز صدا و ظاهر برپایی محفل، شباهتی به اصالتهای این عرصه ندارد)؛ با رسم پیشینیان، چنین رفتاری میکند.
برخی مداحی را به عنوان صرف به غلیان انداختن احساسات و شور مذهبی در مردم می دانند و گاهی برخی مداحان از خرافه هم برای تحریک احساسات مردم استفاده می کنند. برخی نیز معتقدند که مداحی نباید صرفا اختصاص به احساسات یابد و می تواند در انتقال مفاهیم صحیح از اهل بیت همراه با شور و هیجان به مخاطبان منتقل شود. به نظر شما اصل مداحی کدام یک از دو صورت فوق است؟ چرا برخی مداحان ما به خودشان اجازه می دهند از هرگونه سخنی که سنخیتی ندارند و برخی از آنها مستند هم نیست استفاده کنند.
عیب نیست این که مداحی، شوربخش و احساس برانگیز باشد، ایراد اینجاست که پس از آن و درست در حال آمادگی محض مخاطب برای نشانی راه گرفتن از مداح، ناگهان همهچیز به حال عادی برگردد و با همان شور و احساس، مجلس تمام شود!
مثل این که کسی دیگرانِ خموده را با هزار ترفند دشوار، به هیجان برخاستن وادار کند، اما درست در همان لحظه، لبخندی بزند و بگوید: «بنشینید…»!
پاسخ پرسش شما ساده و کوتاه است: شاگردینکردن و استاد ندیدن (و یا ناقصدیدن). در ساختار «مداحی اصیل»، روش شاگردپروری، براساس «دانش و اخلاق موازی» پیش میرود. مداح اصیل، ابتدا باید خود را به سلوکی مستمر، زیر نظر استادی بسپرد که او نیز دستکم نیمقرن، شاگردی بزرگان را کرده است. کسانی مانند زندهیادان استادان حاجعلی آهی، سیدباقر حسینی قائمی و مرشد حسین قزوینی را ببینید! از یکسو نزد استادان ادب، شعرخوانی و شناخت اصول شعر را میآموختند و از سوی دیگر، نزد بزرگان روحانی زمانشان، مسایل شرعی و اخلاق معنوی را تمرین عینی میکردند چنان که در اغلب کاستهای یادگار قدیمی، نصیحتگویی بزرگان مداحی، از سخنرانی سخنوران، تمیز داده نمیشود مگر که اسم را بشناسید و بدانید که صاحب صدای ناصح، «مداح» بوده است. از همه اینها گذشته، گاه تا سالها مداح جوان، اجازه از استاد نداشت و جز برای خانوادهاش در مکانی دیگر مداحی نمیکرد. نشان این روش را در بزرگان حاضر کسانی مانند استادان سیدمحمد سجاسی موسوی، سیدحسین عرب، سیداحمد هاشمی طباطبایی و حاجذبیحالله ترابی بیابید. در میان نسل جوان مداحان امروز هم کم نیستند مداحانی که شاگردی بزرگان این عرصه را کرده و با اجازه استاد میخوانند؛ اگر سلسله مداحی اصیل، به شیوه شاگردپروریاش ادامه میداد، امروز برای مخاطب حاضر، مقایسهای تلخ پیش میآمد و معلوم میشد که وقتی میگوییم «مداحی اصیل»، منظورمان دقیق چیست؛ اما متأسفانه جز چند جلسه کممخاطب یا غریب در گوشه و کنار تهران و شهرهای بزرگ، اثری از شاگردانگی نسل جوان در محضر بزرگان استخوانخردکرده و راهرفته معنویِ عرصه مداحی نیست. طبیعی است که در چنین احوالی، وقتی عرصههای تبلیغ شهری هم مجال را در اختیار کسی یا کسانی بگذارند که در مرز دهههای دوم و سوم زندگیاند و معلوم است که حداکثر بهرهمندی آنان از استادانشان، به چند سال هم نمیرسد؛ مخاطبان اسیر تبلیغ میشوند و به جای اثرپذیری از بزرگان راستین عرصه مداحی، متأثر از عزیزانی میشوند که خود هنوز به نیمهراه کمال هم نرسیدهاند چه برسد به مرتبه هدایتگری که شأن والایی است و مسئولیتهای بزرگ و هشداردهندهای دارد. میبینیم که گهگاه خبرها، صداها و تصویرهایی هم از نگاه بیرونی جامعه، تمسخر یا دستاویز توهین به هیئتهای مذهبی میشوند نیز متعلق به همین گروهاند.
در مجالس زمانی که روحانی سخنرانی می کند کسی حضور ندارد و زمانی که مداح شروع به مداحی می کند افراد بیشتری در مجلس حضور می یابند و شاید آنطور که باید با روح و هدف قیام امام حسین(ع) و سیره ائمه آشنا نشوند. این مساله چه آسیب هایی به همراه دارد؟
همه پرسش را از مداح و مداحی نباید پرسید؛ بسیاراند محفلهایی که به خاطر آگاهی، خوشسخنی و تواناییهای فطری سخنران، قضیه برعکس میشود و دست بر قضا، هنگام مداحی خلوت میشود! باز ذهن شما و مخاطبان ارجمند را ارجاع میدهیم به کلیدواژه «اصالت» ما در تاریخ سوگواری برای اهل بیت، کژتابیها و ناخوشایندیهایی را میبینیم که اختصاص به زمان خاصی ندارند، اما این نکته مهم را نیز فراموش نکنیم که وقتی کاری براساس اسلوب و شیوه فکر و تجربهشدهای پیش میرود؛ کمتر از شیوههای بیپایه و کممایه، دچار خطا میشود و اگر هم بشود، در چهارچوب کلیِ درست، اشتباهها بهشدت بیرون خواهند زد و همین نکته، سبب اصلاح زودترشان میشود، اما در ساختار اشتباه وقتی همهچیز براساس سلیقه شخصی یا شلوغکاریهای رسانهای تدوین شود؛ همه میتوانند ادعای آغازگری کنند و طبیعی است که معیاری هم برای بررسی درستی و اشتباهی ادعاها نباشد بنابراین، در یک ساختار درست، اگر همهچیز برگرفته از اصالت برپایی مراسم آیینی باشد، در غیاب سخنران، باید مداح چنان دانشآموخته و کاربلد باشد که مجلس را برای درک بهتر پیامهای نهضت حسینی اداره کند کاری که امروز هم بزرگانی مانند استاد حاجیدالله بهتاش و حاجمهدی آصفی به بهترین شیوه میکنند.
فکر می کنید مهم ترین آسیب هایی که مداحی در ایران امروز با آن مواجه است چیست؟ شاهدیم که برخی مواقع از گوشه کنار بعضا صحبت هایی در مورد مداحان به نام طرح می شود که بازتاب های منفی هم در میان برخی مردم دارد. به عنوان مثال استفاده از الفاظ ناصحیح و بعضا نامناسب از سوی یک مداح یا حتی ورود به مجامع سیاسی و اظهار نظرها و جهت گیری های سیاسی و گروهی. فکر می کنید با این اوصاف آیا مداحان مجاز به ورود به عرصه های دیگری غیر از مداحی هستند؟ به تعبیری آیا مداحان مجازند با استفاده از تریبون هایی که در اختیار می گیرند به جهت گیری های سیاسی و اظهار نظرهایی غیر از حوزه خود بپردازند؟
به هر حال همه آدمها میتوانند در کنار هنر شخصیشان، هنری دیگر را نیز بیازمایند؛ همه میتوانند شغلی داشته باشند و شغلی دیگر نیز مشغله آنان شود، اما آنچه در مداحی اصیل تعریف شده، اغلب پیشکسوتان، در کنار مداحی (که آن را خادمی اهل بیت میدانستند و چشمانتظار مواجب و مواهبی از آن نبودند)؛ کسب و کاری جدا نیز داشتهاند. گاه این کسب و کار چنان بود که به میل شخصیشان رایگان مداحی میکردند. کسانی مانند زندهیادان استادان حاجمحمدعلی کَهرُمیان و حاجمحمدعلی چمنی که کارمندان دولت بودند و گاه چنان مداحی و شغلشان شانهبهشانه بوده که مدیریت زمان را از آنان گرفته و آنان را وادار به پذیرفتن هدیههای مردمی کرده است. یادمان نرود که شکل اشتباه برخی از امور، نباید ما را به ساحت گلآلودکردن محتوای آن بکشاند. فراموش نکنیم که از گذشته تاکنون، پرداخت حقالزحمه مداحی، با آدابی همراه بوده است: اولاً مداحان اصیل، مبالغ اهدایی مشهور به «پاکت» را «هدیه» و «برآمده از ساحت اهل بیت» دانسته و از «تعیین پیشمبلغ» و یا «انتقاد از کمی آن» بهشدت پرهیز کردهاند. چنانکه یک بار به عنوان هدیه یک دهه مداحی، پاکتی خالی به زندهیاد استاد حاجمحمد ملاعلامه داده و یک سال تا تکرار همان برنامه صبر کردهاند تا اخلاص او را از سکوتش بیازمایند و باز که از او دعوت به حضور کردهاند؛ پذیرفته و رفته است! پس از آن نیز در پاسخ حیرت برپاکنندگان مراسم، آنان را به الطاف حضرت سیدالشهدا(ع) ارجاع داده و گوشزد کرده که «امامحسین(ع) خودش جبران میکند»
ثانیاً اغلب مداحان اصیل، حضوری چشمگیر در امور خیر داشتهاند که هزینه این حضور، اغلب از همین هدیههای مردم تأمین میشده زیرا معتقد بودند به خاطر وصول این هدایا از مبدأ پاک (اهل بیت)، باید صرف پاکترین مخارج شوند. ثالثاً مداحان اصیل و پیشکسوت، هرگز در قبول یا رد دعوت محافل مذهبی، نگاه یا نیمنگاهی هم به افزونی یا کمی هدیههای پیشگفته نکردهاند البته طبیعی است که در میان همه اسامی، همیشه کسانی بودهاند که خلاف این هم رفتار کردهاند، اما روش غالب، همین بوده و نتیجه این مراقبه مالی، تأثیری بوده که بیجلوههای ویژه در صدا یا اطوار ظاهری، یک راست دل مخاطبان را هدف گرفته و میلرزانده و میلرزاند در نهایت، این نکته را بدانیم که صرف دریافت هدیه، مذموم نیست، اما این که از چه راهی برسد، چگونه دریافت شود و چگونه هزینه شود، سه نکته مهماند که اگر درست بررسی نشوند؛ ذهن ما به بیراهه و قضاوت نادرست کشانده خواهد شد.
درباره سیاسینگری نیز آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودهاند، نصبالعین همه ماست چه در قول و چه در رفتار طبیعی است که مسایل سیاسی نیز مانند محتواهای دیگر اجتماعی، نیازمند تخصص در تحلیل و موقعیتشناسی در ابراز اند. طبیعی است که اگر این دو اصل رعایت نشوند؛ ممکن است تحلیلی سطحی و تفرقهافکنانه، از تریبونی مهم با مخاطب همگانی و در روزی خاص و پرشکوه، چنان آسیبی به عاطفه و وحدت جامعه بزند که تا سالها جبران نشود.
با توجه به اینکه یکی از ابزارهای دینداری، مجالس روضه خوانی است، می توان گفت که مداحی یک نوع دستگاه در هم تنیده است و مستقل از سیستم دینی در جامعه نیست بلکه به نوعی به آن ثبات می دهد؟ این سیستم تا به امروز آسیبی به دینداری مردم وارد کرده است؟
مداحی، خودبهخود، انسان نیست که حرکتی یا مفهومی را ترمیم یا تخریب کند. مداحی مجموعهای از بایدها و نبایدهای برآمده از امر ائمه هدا صلواتالله اجمعین و تجربههای مکاشفهشده شخصی مداحان اصیل است. هرجا مداحان از این مسیر تجربهشده فاصله بگیرند و سخنان، رفتار یا گفتار مندرآوردی را جایگزین کنند؛ طبیعی است که مسیر منحرف و نتیجه اسفبار خواهد شد.
مجالس عزاداری در مقایسه با چند سال قبل وضعیت بهتری پیدا کردند، اما شاهدیم که این حرکت های اصلاحی کُند پیش می روند در صورتی که می توان با برنامه ریزی به سرعت به آنها سامان داد. در بعضی از مداحی ها از سبک هایی استفاده می شود که خیلی مناسب نیست و حتی تعجب برانگیز است. مسوول اصلاح ساختن این مساله چه کسانی هستند و آیا این امکان وجود دارد که در این زمینه فکری اندیشیده شود؟
متأسفانه یکی از مهمترین دشواریها در عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری، پراکندگی نهادهای مردمی و شبهمردمی مداحی است و خوشبختانه به خاطر رشد فضای مجازی و ارتباطات گسترده، پیامرسانیهای محتوایی به مداحان و عرصه مداحی نیز تغییر شکل داده و گسترده شده است. سازمان تبلیغات اسلامی در دهههای اخیر و به خاطر تأکیدهای فراوان مقام معظم رهبری و ترسیمهای دقیقی که از مسیر مداحی شایسته کردهاند؛ در مؤسسه هلال، مبناهای مشخصی را در تقویت بنیه ادبی و محتوایی مداحان اهل بیت، دنبال کرده است. انتشار انبوه تکقطعهها و آلبومهای صوتی و تصویری از شکل تعزیهخوانی تا مداحیهای تکی و گروهی، سبکسازیها و آهنگسازیهای دقیق هنری و استفاده مستمر از مشورت پیشکسوتان مداحی اصیل؛ همه نمونههایی از این تلاش بودهاند. با رجوعی ساده به رادیو اینترنتی هلال و پایگاه اینترنتی مدایح و فضاهای مجازی هلال، متوجه خواهید شد که این مؤسسه به سهم اندکی که دارد وفادار بوده و پیوسته بر همین مدار، کار «تولید اثر» را بر هیاهو مقدم کرده است. دیگران نیز مطابق دغدغههای شخصی و گروهی فعالیتهای شایان توجهی کردهاند که همه درخور ستایشاند، اما متأسفانه به خاطر پراکندهکاریها و موازیسازیها، عرصههایی جدی خالی ماندهاند و در کنارشان، گاه انبوهی از آثار مشابه نیز تولید و عرضه شدهاند.
آسیبی که به بخشی از حوزه های ما به خصوص مداحی سرایت کرده، این است که به مداحی به عنوان یک شغل نگاه می شود. نگاه به مداحی به عنوان یک شغل و تجارت صحیح و مطلوب است؟
وفاداری به سنتها و اصالتهای عرصه مداحی، باورهایی را نیز در دل و جان مداح مینشاند. یکی از این باورهای کاربردی و دقیق، اعتقاد مداحان پیشکسوت به «تأمین همهجانبه از سوی اهل بیت» است اصلی که همواره مداحان را از حرص دنیا برحذر داشته است و این، ربطی به تورم و تغییر زمان و روزگار هم نداشته است. بسیار اند استادانی که امروز زندهاند و با مرور زندگی و مداحی آنان، به مشاغلی ساده اما پربرکت میرسیم که از یکسو محصول اطاعت اوامر الهی در رعایت شرعیات و از سوی دیگر نتیجه روحیه توکل و قناعت آنان است. تجارت و مشاغل دیگر، همه کسب و کار اند و ستایششده است؛ ایراد، جایی است که کسب و کار، با حرص درآمد بیشتر و دنیا طلبی به رابطهگراییهایی برگرفته از دل محافل مذهبی بیانجامد و مداح را بهکل، از روحیه «خدمت خالصانه، صادقانه و عاشقانه» به اهل بیت، منحرف کند و به سوی مسیر بازیگری و تأمین تشریفات دنیا از راه مداحی اهل بیت بکشاند.
او معتقد است که مسایل سیاسی مانند محتواهای دیگر اجتماعی، نیازمند تخصص در تحلیل و موقعیتشناسی در ابرازاند و اگر این دو اصل رعایت نشوند؛ ممکن است تحلیلی سطحی و تفرقهافکنانه، از تریبونی مهم با مخاطب همگانی و در روزی خاص و پرشکوه، چنان آسیبی به عاطفه و وحدت جامعه بزند که تا سالها جبران نشود. مداحی، خودبهخود، انسان نیست که حرکتی یا مفهومی را ترمیم یا تخریب کند. مداحی مجموعهای از بایدها و نبایدهای برآمده از امر ائمه هدا صلواتالله اجمعین و تجربههای مکاشفهشده شخصی مداحان اصیل است. هرجا مداحان از این مسیر تجربهشده فاصله بگیرند و سخنان، رفتار یا گفتار مندرآوردی را جایگزین کنند؛ طبیعی است که مسیر منحرف و نتیجه اسفبار خواهد شد.
مداحی و روضه خوانی از قدیم در فرهنگ ایرانی جریان داشته است. مداحی به عنوان ابزاری برای زنده نگه داشتن قیام امام حسین(ع) مرسوم بوده و مهم ترین اصلی که مداحی را تا به امروز پابرجا کرده، شور و اشتیاق مردم در قشرهای مختلف برای گرامی داشت قیام عاشوراست. اگر ممکن است به عنوان مقدمه توضیحی مختصر در خصوص پیشینه مداحی در ایران و انواع ارتباطاتی که با مردم برقرار می کرده است بفرمایید و اینکه چه شد مداحی به مرور زمان تغییر پیدا کرد و به وضعیت کنونی رسید؟
از دو منظر میشود به پاسخ این پرسش نگاه کرد؛ یکی آغاز شکلگیری مصیبتخوانی برای اهل بیت(ع) و دیگری آغاز «رواج» مداحی. اگر مداحی را «پروراندن صوتی شعرهای مصایب اهل بیت با رعایت آداب خادمی اهل بیت» بدانیم، به تاریخچهای مرکب از «شبیهخوانی» و «هیئتداری» میرسیم. همینجا خوب است یادآوری کنیم که در ابتدا، عنوان «تعزیهداری»، برای برپایی همهگونه محفل سوگواری استفاده شده و آنچه امروز، مصداق عنوان تعزیهداری است، همین شیوه مشهور به «شبیهخوانی» و بازسازی واقعه کربلاست بنابراین، اگر مداحی را براساس محتوا دنبال کنیم، به روز عاشورا و برپایی سوگ شهیدان عاشورا به وسیله خاندان حضرت سیدالشهدا(ع) میرسیم. همان رسمی که بعدها در خاندان اهل بیت رایج شد و هر بار به همراهی حکومتی فرمانروایانی مانند امیر معزالدوله دیلمی، امیرتیمور گورکانی و شاهان صفوی پیوست، بهصورت همگانی برگزار شد و اما اگر مداحی را بهصورت شکلی بررسی کنیم از نظر همراهی شعر و موسیقی برای گریاندن مخاطبان؛ به ترکیبی از رسمهای ایرانیای مانند «سوگ سیاوش» و سوگواریهای شیعی قرنهای سوم تا پنجم هجری میرسیم.
آنچه امروز به عنوان مداحی شناخته میشود؛ اجرای رسمی و ثبتشدهای از رسم خوانش اشعاری ولایی با استفاده از نغمههایی اصیل با فرود به «گریز مصیبت» است. در این شیوه، تأکید و تکیه مداح، بر «گریستن» به عنوان اصلی سفارششده از سوی خاندان اهل بیت، در سوگ حضرت سیدالشهدا(ع) است. آنچه که از روز عاشورا به وسیله خاندان وحی آغاز شد و در مسیر زمان، به مناسبتهای دیگر نیز پیوست. این روش، در کمتر از دویست سال گذشته، با هنرنمایی بزرگان عرصه مداحی، شیوههای جزئیتری را هم تجربه کرده است. امتداد این روش، سبب شد که بعدها، تکیهها و پس از آنها، حسینیهها و سرانجام مسجدهای شیعی نیز پاتوقهای امن و دلپذیری برای برپایی سوگ سالار شهیدان شدند. با ادامه برپایی سوگ سیدالشهدا(ع) در روزهای دیگر سال، آرام آرام، پاتوقها به هویتی خاص و مشترک دست یافتند و عنوان «هیئت» گرفتند. یعنی شمایلی منسجم، برنامهریزی شده و صاحب محتوا.
سینهزنیها، زنجیرزنیها و آنچه که امروز به عنوان پیوستهای شکلیِ آیینهای سوگ و سور مذهبی میبینیم؛ از دل انسجامیافتگی هیئتهای مذهبی زاده شدهاند حتی اثربخشی، بر روزهای تقویم مذهبی نیز اثر گذاشته و برای ایجاد پیوستگیِ خادمی، شهادتها و تولدهای چهارده معصوم نیز بهانهها و بسترهای تعظیم شعائر الهی شدهاند. آنچه که در دو دهه اخیر به عنوان مداحی میشناسیم؛ از یکسو نشانه پویایی هنر مداحی و تأثیرگرفتن از همان عقبه پر از تغییر و نوآوری است و از سوی دیگر، چون محصول دانشآموختگیِ ناقصی از مکتب بزرگان این عرصه بوده، مولودی عجیب الخلقه و ناشناخته مانده است. موجودی که در بسیاری از روشها و منشها، یکسره سبب تغییر کامل ذائقه مخاطبان از اصالت هنر مداحی به اجراهایی پرانرژی اما «سرپایی» و «ناماندگار» شده است. طبیعی است که با گسست نسلیِ پیشآمده، نسل جوان، بیآن که بداند از چه رویگردان شده؛ رو از شیوههای دلچسب و کمآرایه مداحی اصیل گردانده و به جای آن همه گوناگونی در شیوههای مداحی اصیل، دلخوش به تکیه و تکرار سینهزنی و نوحهخوانی است. طبیعی است که شبیه رخدادهای دیگر، امر هیئتداری و مداحی نیز با گستردهشدن فضای مجازی، دچار چالش جدیِ «درگیرشدن مخاطبان با ظاهر امور» شده است.
برخی معتقدند که در مجالس وعظ و خطابه بیشتر این مداحان هستند که نبض مجلس را در دست می گیرند اما در گذشته روحانیون بیشتر در کانون توجه مردم در این گونه مجالس بودند و با ذکر و یاد مصیبت ها و همچنین گوشه هایی از وقایع مربوط به وقایع تاریخی مذهبی برای مردم فرهنگ سازی می کردند اما در مجالس کنونی بیشتر این مداحان هستند که در کانون توجهات قرار گرفته اند. در مواقع محرم و صفر بیشتر اسامی مداحان بر در و دیوار شهر پر می شود. شما با این موضوع که مداحان به مرور جایگزین علما در مجالس وعظ و خطابه شده اند تا چه اندازه موافقید؟
در پاسخ پرسش شما، نباید گرفتار ظاهر مسایل بشویم. تبلیغهای شهری خودبهخود بد و خوب نیستند؛ «ابزار»اند؛ اگر بخواهیم درست تحلیل کنیم باید به اصل مداحی و مداحان سنتی اشاره کنیم. تاکنون دقت کردهاید که تا چه اندازه مداحان پیشکسوت که دستکم در دههای هفتم و هشتم زندگیاند؛ بیتریبون و خاموشاند؟! تا حالا از خودتان پرسیدهاید که چگونه چنین پیشامدی رخ داده؟ و مقصر کیست؟! بخش مهمی از این موضوع، همان نکتهای است که در تعریف مداحی «اصیل»، باید به آن توجه کنیم. دوربینگریزی و دیدهنشدن، ویژگی اغلب مداحان اصیل بوده است. مداحان اصیل معتقد بودهاند که آنان، جز حلقومی برای تبلیغ موالیشان نبودهاند و به همین دلیل، شایسته نمیدانستند که مداح، تظاهر به اسم و رسم کند و اگر شاگردپروری هم میکردند، هدفشان گسترش فرصت «خدمت» و ترویج «عشق به موالیان»شان بوده است. طبیعی است که حتی تا دهه ۷۰ خورشیدی هم اکثر اعلانهای کاغذی هیئتهای مذهبی، بیاسم سخنران و مداح چاپ میشدهاند. طبیعی است که در چنین ساختاری، عنوان «هیئت»، با همان نظم پنهان محتوایی و شکلی، بیشترین توجه را به «معرفت» معطوف کرده باشد و نتیجه چنین دیدگاهی، اولویت «سخنرانی» بر «مداحی» بوده است. به این نکته هم توجه کنیم که در نسلهای پیش، اغلب مداحان نامی، مطالعه جدی در متون ادب و مفاهیم شرع و عرفِ اسلامی داشتهاند و همین نکته، خوانش آنان را همراه با «پند و اندرزهای اخلاقی» کرده است. همان که بزرگانی مانند زندهیادان استادان حاجاحمد شمشیرگران (مشهور به شمشیری)، حاجحسن محمدی دولابی و حاجمحمد ملاعلامه (مشهور به «علامه»)، نمایندگان شاخص آناند.
طبیعی است که هرچه مخاطبان امروزی هیئتهای مذهبی و مسجدها از پیشینه تارخی سنتها فاصله بگیرند، شروع به ابداع جایگزینهای رفتاری و آدابی تازه خواهند کرد که چون مبنایی براساس گذشته ندارند؛ فقط رویکرد امروزی میگیرند و در نهایت، تبدیل به رسمهایی میشوند که ممکن است سبب ویرانی بناهای ساختهشده نسل پیش هم بشوند. مثل مردمی که از شهری به شهری زلزلهزده بروند و چون پیشینه آن شهر را نمیدانند؛ شروع به ساختمانسازیهای مدرنی کنند با نیت خیر و هدف پیشرفت شهر؛ بعد بفهمند که گرانترین بناها را بر خرابههای مشهورترین میراث فرهنگی شهر بنا کردهاند. مداحی امروزی (آنچه محل انتقاد بسیاری از دلسوزان است و جز صدا و ظاهر برپایی محفل، شباهتی به اصالتهای این عرصه ندارد)؛ با رسم پیشینیان، چنین رفتاری میکند.
برخی مداحی را به عنوان صرف به غلیان انداختن احساسات و شور مذهبی در مردم می دانند و گاهی برخی مداحان از خرافه هم برای تحریک احساسات مردم استفاده می کنند. برخی نیز معتقدند که مداحی نباید صرفا اختصاص به احساسات یابد و می تواند در انتقال مفاهیم صحیح از اهل بیت همراه با شور و هیجان به مخاطبان منتقل شود. به نظر شما اصل مداحی کدام یک از دو صورت فوق است؟ چرا برخی مداحان ما به خودشان اجازه می دهند از هرگونه سخنی که سنخیتی ندارند و برخی از آنها مستند هم نیست استفاده کنند.
عیب نیست این که مداحی، شوربخش و احساس برانگیز باشد، ایراد اینجاست که پس از آن و درست در حال آمادگی محض مخاطب برای نشانی راه گرفتن از مداح، ناگهان همهچیز به حال عادی برگردد و با همان شور و احساس، مجلس تمام شود!
مثل این که کسی دیگرانِ خموده را با هزار ترفند دشوار، به هیجان برخاستن وادار کند، اما درست در همان لحظه، لبخندی بزند و بگوید: «بنشینید…»!
پاسخ پرسش شما ساده و کوتاه است: شاگردینکردن و استاد ندیدن (و یا ناقصدیدن). در ساختار «مداحی اصیل»، روش شاگردپروری، براساس «دانش و اخلاق موازی» پیش میرود. مداح اصیل، ابتدا باید خود را به سلوکی مستمر، زیر نظر استادی بسپرد که او نیز دستکم نیمقرن، شاگردی بزرگان را کرده است. کسانی مانند زندهیادان استادان حاجعلی آهی، سیدباقر حسینی قائمی و مرشد حسین قزوینی را ببینید! از یکسو نزد استادان ادب، شعرخوانی و شناخت اصول شعر را میآموختند و از سوی دیگر، نزد بزرگان روحانی زمانشان، مسایل شرعی و اخلاق معنوی را تمرین عینی میکردند چنان که در اغلب کاستهای یادگار قدیمی، نصیحتگویی بزرگان مداحی، از سخنرانی سخنوران، تمیز داده نمیشود مگر که اسم را بشناسید و بدانید که صاحب صدای ناصح، «مداح» بوده است. از همه اینها گذشته، گاه تا سالها مداح جوان، اجازه از استاد نداشت و جز برای خانوادهاش در مکانی دیگر مداحی نمیکرد. نشان این روش را در بزرگان حاضر کسانی مانند استادان سیدمحمد سجاسی موسوی، سیدحسین عرب، سیداحمد هاشمی طباطبایی و حاجذبیحالله ترابی بیابید. در میان نسل جوان مداحان امروز هم کم نیستند مداحانی که شاگردی بزرگان این عرصه را کرده و با اجازه استاد میخوانند؛ اگر سلسله مداحی اصیل، به شیوه شاگردپروریاش ادامه میداد، امروز برای مخاطب حاضر، مقایسهای تلخ پیش میآمد و معلوم میشد که وقتی میگوییم «مداحی اصیل»، منظورمان دقیق چیست؛ اما متأسفانه جز چند جلسه کممخاطب یا غریب در گوشه و کنار تهران و شهرهای بزرگ، اثری از شاگردانگی نسل جوان در محضر بزرگان استخوانخردکرده و راهرفته معنویِ عرصه مداحی نیست. طبیعی است که در چنین احوالی، وقتی عرصههای تبلیغ شهری هم مجال را در اختیار کسی یا کسانی بگذارند که در مرز دهههای دوم و سوم زندگیاند و معلوم است که حداکثر بهرهمندی آنان از استادانشان، به چند سال هم نمیرسد؛ مخاطبان اسیر تبلیغ میشوند و به جای اثرپذیری از بزرگان راستین عرصه مداحی، متأثر از عزیزانی میشوند که خود هنوز به نیمهراه کمال هم نرسیدهاند چه برسد به مرتبه هدایتگری که شأن والایی است و مسئولیتهای بزرگ و هشداردهندهای دارد. میبینیم که گهگاه خبرها، صداها و تصویرهایی هم از نگاه بیرونی جامعه، تمسخر یا دستاویز توهین به هیئتهای مذهبی میشوند نیز متعلق به همین گروهاند.
در مجالس زمانی که روحانی سخنرانی می کند کسی حضور ندارد و زمانی که مداح شروع به مداحی می کند افراد بیشتری در مجلس حضور می یابند و شاید آنطور که باید با روح و هدف قیام امام حسین(ع) و سیره ائمه آشنا نشوند. این مساله چه آسیب هایی به همراه دارد؟
همه پرسش را از مداح و مداحی نباید پرسید؛ بسیاراند محفلهایی که به خاطر آگاهی، خوشسخنی و تواناییهای فطری سخنران، قضیه برعکس میشود و دست بر قضا، هنگام مداحی خلوت میشود! باز ذهن شما و مخاطبان ارجمند را ارجاع میدهیم به کلیدواژه «اصالت» ما در تاریخ سوگواری برای اهل بیت، کژتابیها و ناخوشایندیهایی را میبینیم که اختصاص به زمان خاصی ندارند، اما این نکته مهم را نیز فراموش نکنیم که وقتی کاری براساس اسلوب و شیوه فکر و تجربهشدهای پیش میرود؛ کمتر از شیوههای بیپایه و کممایه، دچار خطا میشود و اگر هم بشود، در چهارچوب کلیِ درست، اشتباهها بهشدت بیرون خواهند زد و همین نکته، سبب اصلاح زودترشان میشود، اما در ساختار اشتباه وقتی همهچیز براساس سلیقه شخصی یا شلوغکاریهای رسانهای تدوین شود؛ همه میتوانند ادعای آغازگری کنند و طبیعی است که معیاری هم برای بررسی درستی و اشتباهی ادعاها نباشد بنابراین، در یک ساختار درست، اگر همهچیز برگرفته از اصالت برپایی مراسم آیینی باشد، در غیاب سخنران، باید مداح چنان دانشآموخته و کاربلد باشد که مجلس را برای درک بهتر پیامهای نهضت حسینی اداره کند کاری که امروز هم بزرگانی مانند استاد حاجیدالله بهتاش و حاجمهدی آصفی به بهترین شیوه میکنند.
فکر می کنید مهم ترین آسیب هایی که مداحی در ایران امروز با آن مواجه است چیست؟ شاهدیم که برخی مواقع از گوشه کنار بعضا صحبت هایی در مورد مداحان به نام طرح می شود که بازتاب های منفی هم در میان برخی مردم دارد. به عنوان مثال استفاده از الفاظ ناصحیح و بعضا نامناسب از سوی یک مداح یا حتی ورود به مجامع سیاسی و اظهار نظرها و جهت گیری های سیاسی و گروهی. فکر می کنید با این اوصاف آیا مداحان مجاز به ورود به عرصه های دیگری غیر از مداحی هستند؟ به تعبیری آیا مداحان مجازند با استفاده از تریبون هایی که در اختیار می گیرند به جهت گیری های سیاسی و اظهار نظرهایی غیر از حوزه خود بپردازند؟
به هر حال همه آدمها میتوانند در کنار هنر شخصیشان، هنری دیگر را نیز بیازمایند؛ همه میتوانند شغلی داشته باشند و شغلی دیگر نیز مشغله آنان شود، اما آنچه در مداحی اصیل تعریف شده، اغلب پیشکسوتان، در کنار مداحی (که آن را خادمی اهل بیت میدانستند و چشمانتظار مواجب و مواهبی از آن نبودند)؛ کسب و کاری جدا نیز داشتهاند. گاه این کسب و کار چنان بود که به میل شخصیشان رایگان مداحی میکردند. کسانی مانند زندهیادان استادان حاجمحمدعلی کَهرُمیان و حاجمحمدعلی چمنی که کارمندان دولت بودند و گاه چنان مداحی و شغلشان شانهبهشانه بوده که مدیریت زمان را از آنان گرفته و آنان را وادار به پذیرفتن هدیههای مردمی کرده است. یادمان نرود که شکل اشتباه برخی از امور، نباید ما را به ساحت گلآلودکردن محتوای آن بکشاند. فراموش نکنیم که از گذشته تاکنون، پرداخت حقالزحمه مداحی، با آدابی همراه بوده است: اولاً مداحان اصیل، مبالغ اهدایی مشهور به «پاکت» را «هدیه» و «برآمده از ساحت اهل بیت» دانسته و از «تعیین پیشمبلغ» و یا «انتقاد از کمی آن» بهشدت پرهیز کردهاند. چنانکه یک بار به عنوان هدیه یک دهه مداحی، پاکتی خالی به زندهیاد استاد حاجمحمد ملاعلامه داده و یک سال تا تکرار همان برنامه صبر کردهاند تا اخلاص او را از سکوتش بیازمایند و باز که از او دعوت به حضور کردهاند؛ پذیرفته و رفته است! پس از آن نیز در پاسخ حیرت برپاکنندگان مراسم، آنان را به الطاف حضرت سیدالشهدا(ع) ارجاع داده و گوشزد کرده که «امامحسین(ع) خودش جبران میکند»
ثانیاً اغلب مداحان اصیل، حضوری چشمگیر در امور خیر داشتهاند که هزینه این حضور، اغلب از همین هدیههای مردم تأمین میشده زیرا معتقد بودند به خاطر وصول این هدایا از مبدأ پاک (اهل بیت)، باید صرف پاکترین مخارج شوند. ثالثاً مداحان اصیل و پیشکسوت، هرگز در قبول یا رد دعوت محافل مذهبی، نگاه یا نیمنگاهی هم به افزونی یا کمی هدیههای پیشگفته نکردهاند البته طبیعی است که در میان همه اسامی، همیشه کسانی بودهاند که خلاف این هم رفتار کردهاند، اما روش غالب، همین بوده و نتیجه این مراقبه مالی، تأثیری بوده که بیجلوههای ویژه در صدا یا اطوار ظاهری، یک راست دل مخاطبان را هدف گرفته و میلرزانده و میلرزاند در نهایت، این نکته را بدانیم که صرف دریافت هدیه، مذموم نیست، اما این که از چه راهی برسد، چگونه دریافت شود و چگونه هزینه شود، سه نکته مهماند که اگر درست بررسی نشوند؛ ذهن ما به بیراهه و قضاوت نادرست کشانده خواهد شد.
درباره سیاسینگری نیز آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودهاند، نصبالعین همه ماست چه در قول و چه در رفتار طبیعی است که مسایل سیاسی نیز مانند محتواهای دیگر اجتماعی، نیازمند تخصص در تحلیل و موقعیتشناسی در ابراز اند. طبیعی است که اگر این دو اصل رعایت نشوند؛ ممکن است تحلیلی سطحی و تفرقهافکنانه، از تریبونی مهم با مخاطب همگانی و در روزی خاص و پرشکوه، چنان آسیبی به عاطفه و وحدت جامعه بزند که تا سالها جبران نشود.
با توجه به اینکه یکی از ابزارهای دینداری، مجالس روضه خوانی است، می توان گفت که مداحی یک نوع دستگاه در هم تنیده است و مستقل از سیستم دینی در جامعه نیست بلکه به نوعی به آن ثبات می دهد؟ این سیستم تا به امروز آسیبی به دینداری مردم وارد کرده است؟
مداحی، خودبهخود، انسان نیست که حرکتی یا مفهومی را ترمیم یا تخریب کند. مداحی مجموعهای از بایدها و نبایدهای برآمده از امر ائمه هدا صلواتالله اجمعین و تجربههای مکاشفهشده شخصی مداحان اصیل است. هرجا مداحان از این مسیر تجربهشده فاصله بگیرند و سخنان، رفتار یا گفتار مندرآوردی را جایگزین کنند؛ طبیعی است که مسیر منحرف و نتیجه اسفبار خواهد شد.
مجالس عزاداری در مقایسه با چند سال قبل وضعیت بهتری پیدا کردند، اما شاهدیم که این حرکت های اصلاحی کُند پیش می روند در صورتی که می توان با برنامه ریزی به سرعت به آنها سامان داد. در بعضی از مداحی ها از سبک هایی استفاده می شود که خیلی مناسب نیست و حتی تعجب برانگیز است. مسوول اصلاح ساختن این مساله چه کسانی هستند و آیا این امکان وجود دارد که در این زمینه فکری اندیشیده شود؟
متأسفانه یکی از مهمترین دشواریها در عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری، پراکندگی نهادهای مردمی و شبهمردمی مداحی است و خوشبختانه به خاطر رشد فضای مجازی و ارتباطات گسترده، پیامرسانیهای محتوایی به مداحان و عرصه مداحی نیز تغییر شکل داده و گسترده شده است. سازمان تبلیغات اسلامی در دهههای اخیر و به خاطر تأکیدهای فراوان مقام معظم رهبری و ترسیمهای دقیقی که از مسیر مداحی شایسته کردهاند؛ در مؤسسه هلال، مبناهای مشخصی را در تقویت بنیه ادبی و محتوایی مداحان اهل بیت، دنبال کرده است. انتشار انبوه تکقطعهها و آلبومهای صوتی و تصویری از شکل تعزیهخوانی تا مداحیهای تکی و گروهی، سبکسازیها و آهنگسازیهای دقیق هنری و استفاده مستمر از مشورت پیشکسوتان مداحی اصیل؛ همه نمونههایی از این تلاش بودهاند. با رجوعی ساده به رادیو اینترنتی هلال و پایگاه اینترنتی مدایح و فضاهای مجازی هلال، متوجه خواهید شد که این مؤسسه به سهم اندکی که دارد وفادار بوده و پیوسته بر همین مدار، کار «تولید اثر» را بر هیاهو مقدم کرده است. دیگران نیز مطابق دغدغههای شخصی و گروهی فعالیتهای شایان توجهی کردهاند که همه درخور ستایشاند، اما متأسفانه به خاطر پراکندهکاریها و موازیسازیها، عرصههایی جدی خالی ماندهاند و در کنارشان، گاه انبوهی از آثار مشابه نیز تولید و عرضه شدهاند.
آسیبی که به بخشی از حوزه های ما به خصوص مداحی سرایت کرده، این است که به مداحی به عنوان یک شغل نگاه می شود. نگاه به مداحی به عنوان یک شغل و تجارت صحیح و مطلوب است؟
وفاداری به سنتها و اصالتهای عرصه مداحی، باورهایی را نیز در دل و جان مداح مینشاند. یکی از این باورهای کاربردی و دقیق، اعتقاد مداحان پیشکسوت به «تأمین همهجانبه از سوی اهل بیت» است اصلی که همواره مداحان را از حرص دنیا برحذر داشته است و این، ربطی به تورم و تغییر زمان و روزگار هم نداشته است. بسیار اند استادانی که امروز زندهاند و با مرور زندگی و مداحی آنان، به مشاغلی ساده اما پربرکت میرسیم که از یکسو محصول اطاعت اوامر الهی در رعایت شرعیات و از سوی دیگر نتیجه روحیه توکل و قناعت آنان است. تجارت و مشاغل دیگر، همه کسب و کار اند و ستایششده است؛ ایراد، جایی است که کسب و کار، با حرص درآمد بیشتر و دنیا طلبی به رابطهگراییهایی برگرفته از دل محافل مذهبی بیانجامد و مداح را بهکل، از روحیه «خدمت خالصانه، صادقانه و عاشقانه» به اهل بیت، منحرف کند و به سوی مسیر بازیگری و تأمین تشریفات دنیا از راه مداحی اهل بیت بکشاند.
مرجع : شفقنا