کد مطلب : ۳۳۴۵۴
ناگفتههای مصطفی محسنزاده نوحهخوان یزدی
مداح هیئت کوچهبیوک یزد: اللهالله را صدای آمریکا پخش کرد و دردسر شد
یزد چهار هیأت بنام دارد که بچه هیأتیها هر چهار هیأت را خوب میشناسند؛ «باغ گندم»، «بعثت»، «شیخ داد» و «کوچه بیوک». چهار هیأتی که برای نوحهخوانی از ملودی غیرتکراری و تا حدی برای خوانش از ردیف آوازی ایرانی بهره میبرند. «اللهالله» هم نام نوحهای از هیأت عزاداری کوچه بیوک یزد است که فیلم آن بارها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته است. در این تکه فیلم دو نوحهخوان یزدی در میان هیأتی بزرگ با یکدیگر همآوا میخوانند: «الله الله، فریاد از جور زمان/ الله الله، فریاد از اهرمنان»، «الله الله کو صبح فتح و ظفر/ الله الله کِی میآید پایان رنج بشر». این اثر که سال ٩٣ منتشر شد، پس از پرداختن به واقعه عاشورا و مفاهیمی همچون امید و رهایی، بشارت ظهور منجی را میدهد. لغات و مضامین به کار برده در اثر متفاوت با اشعار رایجی است که اغلب در مراسم سوگواری ماه محرم خوانده میشود، به همین دلیل هم بازنشر این اثر با قضاوتهای بسیاری از سوی کاربران فضای مجازی همراه شد. کاربران با هشتگهایی همچون «نوحهخوانی متفاوت یزدیها» «نوحه سیاسی» و «مداحی متفاوت»، الله الله را به یکی از داغترین کلیدواژههای محرم تبدیل کردند. تفاوت در مضامین شعری باعث شده عدهای این شکل از نوحهسرایی را کنایهای سیاسی تلقی کنند. اما این تمام ماجرای کوچه بیوک و نوحه «الله الله» نیست. سال ٩٤ این نوحه در رسانههای مختلف نیز بازنشر و با این اتفاق قضاوتها و حساسیتها نسبت به این هیأت و این نوحهخوانی بیشتر از گذشته میشود. حالا دیگر این تکه فیلم کوتاه وجه مشترک بسیاری از صفحات شبکههای اجتماعی در ایام محرم است؛ یک وجه مشترک با قضاوتهای متفاوت. دیگر قضاوتکنندهها حتی در مواردی دو نوحهخوان این اثر و متولیان هیأت کوچه بیوک را با عناوینی همچون مداح منتقد نظام و هیأت سیاسی مورد اتهام قرار میدهند و شایعات و شنیدههایی درباره حاشیههای اشعار متفاوت و گاهی کنایهدار خواندهشده در مراسم عزاداری کوچه بیوک مطرح میکنند. اتهامات و شایعاتی که برای متوالیان هیأتکوچه بیوک دردسرساز هم شده، اما اصل ماجرا چیز دیگری است، بیشک بهترین مفسر این اثر؛ «مصطفی محسنزاده» یکی از نوحهخوانهای این اثر است. او در گفتوگو خود با «شهروند» درباره شایعاتی که در فضاهای مجازی درباره آنان و نوحههای متفاوتشان وجود دارد، به ما پاسخ داده است.
«مصطفی محسنزاده» یک نوحهخوان متفاوت. این گزاره را قبول دارید؟
به نسبت نوحههايي كه امروز عموم هيأتها از لحاظ محتوا اجرا ميكنند که مضمون آنان سوگ و ماتم است و درونمايهاي صرفا عاطفي يا حماسي يا تركيبي از اين دو دارد، بله، اما با توجه به تاريخ شعر شيعي و هدف اين حركت عظيم تاريخي «نه»، چراكه مضامين نوحههاي ما و برخی از هيأتهاي يزدي، همگام و همصداي هدف اصلي اين جريان است.
صریحتر پرسشم را مطرح کنم، چرا دوست دارید متفاوت باشید؟
شیعه در طول تاریخ همیشه در موضع منتقد حکومت قرار گرفته و جانمایه شعر شیعی از آغاز حقطلبی و دادخواهی بوده، شعر شیعی حامل فریاد است؛ فریادی بر سر جور حکام اموی و عباسی و ... . شاعران بزرگ به گفته خودشان: چوبهدارشان را با خود حمل میکردند (دعبل). نگاهی به شعر دعبل خزاعي وکُمِیْت؛ فریادهای حُجر بن عدی میان خطبههای حاکم کوفه و نماینده خلیفه و پاسخ به لاطائلات و تحریف حقیقت، مواجهه سخنوران و محبان علی در حضور معاویه، همه و همه الگو و نمونه این مدعاست و متاسفانه امروز آنقدر از اين مفاهيم فاصله گرفتهايم كه نوحهمان «متفاوت» انگاشته ميشود.
دلیل این نگاه كه نوحه بايد عاطفي باشد به نظر شما چیست؟
این نگاه در دوره حکومت صفوی با توجه به شرایط آن دوره شکل گرفت. شعر محتشم کاشانی را هم میتوان سرآغاز چنین نگاهی عنوان کرد، البته نگاه درست و بجایی است که موردنياز جامعه هم هست، اما کافی نیست.
تاکیدی بر واژه نوحهخوان دارید. تعمدی است؟
بله، در يزد بين نوحهخوان و مداح تفاوتي اساسي وجود دارد و دو تخصص مجزاست.
مداح: با آن پيشينهاي كه ميشناسيد روضه ميخواند و روايتگر تاريخ زندگي اهل بيت است و گاها نوحه هم چاشني كار او است. اما نوحهخوان مانند يك تصنيفخوان اثري ملوديك را كه داراي ضرباهنگ مشخص و مضاميني شاعرانه است، با فرمي بديع همراه با جمعيتي همنوا به اجرا درميآورد.
به عقیده شما در نوحهخوانیها بر چه موضوعاتی باید تاکید شود؟
باید دید امام حسین (ع) يا امام زمان (ع) اگر امروز در میان ما بودند، چه میگفتند. باور ما بر این است که واقعه کربلا و خطبههای حضرتزینب(س) و امامسجاد(ع) هیچگاه تازگیخود را از دست نمیدهد. هنر هم اين است كه ما چگونه اين حقايق را بازگو كنيم، تا برای جامعه امروزمان کاربردي داشته باشد.
وقتی به داستان عاشورا نگاه میکنیم، در آن پیامهایي بینالمللی بارز است و نهتنها براي جامعه آن روز و مسلمانان، بلكه براي همه دورانها و همه انسانهاست، پیامهايي مانند يادآوري کرامت انسان، امر به معروف و نهی از منکر، حرکت برای حق، زیر بار ظلم نرفتن، مبارزه با جهل و در نهايت بیداري انسان. این مضامین را باید در عزاداریها گفت. من وقتی امروز میخواهم نوحهای بخوانم، باید ببینم مولا و مقتدايمان اباعبدالله چه گفتند و چه كردند. ما بلندگوهای مکتب عاشورا هستیم، ما پیامرسانان این واقعهایم، باید بدانیم از این بلندگو چه باید گفت؟ آيا فقط بگوييم امام را در کربلا با لب تشنه شهيد كردند؟ شیعیان در بسیاری از هیأتها در ادوار مختلف تاریخ این را گفتهاند، باید هم گفت، این پیام مظلومیت امام و شهدای کربلاست. اما آیا همین قدر کافی است یا باید بیش از این گفت؟
به قول استاد شهابالدين موسوي (شاعر ارجمند هيأت ما و چند هيأت ديگر): بگو به خنجرها امام عاشورا هنوز عطش دارد؟ قسم به معجرها هنوز از آن صحرا شراره ميبارد.
من خودم دوست دارم از امام حسینی حرف بزنم که هر کس، فارغ از هر دین و مذهبی شنید، عاشق و شیفته آن حضرت شود. ما چنین امامی داریم، چرا از او حرف نزنیم؟ در طول تاریخ در دنیا آزادیخواهان و عدالتخواهان بسیار بودهاند، مثلا چهگوارا که همه او را بهعنوان یک چریک آزادیخواه در جهان میشناسند. خُب چرا فردی مانند امام حسين(ع) که از هر لحاظ، شخصیتی فراتر از این الگوهاست را به دنیا معرفی نکنیم؟ انساني با آن سجاياي اخلاقي، با آن همه رحم و شفقت براي هدايت مردم كه در راه عقیده خود اينچنین جانفشانی كرد. شما از خصوصیات و شخصیت و رفتار امام هر کجا حرف بزنید، همه متعجب و مسحور میشوند. ما باید این وجه از نگاه و کلام امامحسین(ع) را به گوش جهانیان برسانیم. هدف ما این است که نوحهمان شکلی داشته باشد که دیگران را جذب کند. این نگاه را برمبنای جهانبینی و جهانشمولی مذهب شیعه انتخاب کردیم، ما بر این باوریم که پیرو مکتبی هستیم که پیام آن درمان درد بشریت است. با همین باور این حرکت تبلیغی را آغاز کردیم، به نظر من امروز وظیفه هر هیأتی است که این وجه از دین را تبلیغ کند.
بین بهره از مضامین سیاسی و رفتار سیاسی تفاوت وجود دارد، آقای «محسنزاده» رفتار سیاسی هم دارد؟
من همیشه تمام تلاشم این بوده که به هیچ جریان سیاسی وابسته نباشم، چه از لحاظ کلامی و چه رفتاری. بهطورکلی هم، آدم سیاسی به معنای امروزی نیستم و مسائل سیاسی و جناحی را دنبال نمیکنم.
پس هشتگ مداح اصلاحطلب را قبول ندارید؟
اگر بگویند محسنزاده اصلاحطلب است، میگویم بله، مگر ميشود انسان باشي و اهل اصلاح و صلح و صلاح نباشي و اگر هم بگويند اصولگراست باز هم ميگويم بله، چراكه مبناي انديشه ديني ما داراي اصل و اصالت است، بنده فارغ از تعاریف امروز یک اصولگرای اصلاحطلب هستم.
اما ببینید، وقتی حرفی گفته میشود آن هم از جنس هنر و با اقبال مردم مواجه ميشود، همه آن را در تقسیمبندیهای زمانی خود قرار میدهند. شاید اگر همان حرف را ٣٠سال پیش میگفتید در جناح دیگری قرار میگرفتید. اگر ما جریان سیاسی کشور را به چپ و راست تبدیل کنیم، هر دو جناح دوست دارند تمام آثار هنری و مذهبی را متعلق به خودشان بنامند، چون فکر میکنند تمام حق نزد آنهاست و اين داستان هميشگي تاريخ است. ولي حرف ما فارغ از مسائل روزمان نیست، ما نوحه در بستر زمانی خودمان میخوانیم و دوست داريم از حقيقت بگوييم و در آن حرف دل مردم را هم بزنیم، چون براي مردم ميخوانيم. شعر ما هم برگرفته از پیامهای مکتب عاشوراست.
مداح منتقد، این یکی دیگر از هشتگها در معرفی شما بود!
نميدانم منظور از منتقد در اينجا چيست! چون نقد، بالذات بايد نيتي سازنده داشته باشد، تا اگر نقصي هم هست، برطرف كند و اين مقبول و ممدوح است. اما با نيت تخريب ديگر نقد نيست و نامي ديگر دارد. مضامين نوحهها اگر اشارهاي به مسائل روز دارد، همه از سر دلسوزي و نياز انسان امروز به جامعهاي متعالي و فارغ از هر گونه دشمني است. دين و تمام مبلغان ديني در هر لباس آرزويشان نيل به مدينه فاضله است.
این عناوین با توجه به مضامین اشعاری است که میخوانید...
مخالفم، ما برای تمام خطهای شعری که میخوانیم، پشتوانه حدیثی و روایی و تاريخي داريم. پيشنهاد ميكنم دوستانی که شاید احیانا دایه دلسوزتر از مادر میشوند؛ كتاب درسهاي عاشوراي رهبري را تورق كنند. متاسفانه گاهی در اين ميان سوءبرداشتها و تنگنظريها اين موج را ايجاد ميكند.
یکی از توصیههای رهبر انقلاب و مراجع تقلید در شیوه عزاداری، بهرهمندی از واژگان و القاب صحیح و دوری از بیان کلمات و مضامین ناصحیح است، به نظر میرسد در یزد به این نکته توجه بسیاری میشود.
بله. در کشور شیوههای مختلف عزاداری وجود دارد. در یزد عزاداری به شکل خاص خود برگزار میشود، ما در اين شیوه به آهنگسازی توجه بیشتری میکنیم؛ متاسفانه این شیوه عزاداریها که مورد انتقاد هم قرار گرفته، بیشتر در هیأتهای جدیدالتاسیس دیده میشود كه ما آن را درست يا غلط شيوه تهراني ميناميم. ما در یزد به غير از ملودیهاي بدیع و بدون تکرار و نوآوري در فرم، ادبيات فاخر عاشورايي داريم كه زبانزد كشور است!
مورد بازخواست هم قرار گرفتهاید؟
بله. بايد عرض كنم هميشه یک حركت نوگرايانه مخصوصا در هنر و آن هم در بستر مذهب در نگاه آنان كه از هنر بيبهرهاند و نگاهي بسته دارند، با كج فهمي و مخالفت مواجه ميشود و ما هم از اين قاعده مستثني نبوديم، اما در جلساتي که با آقايان داشتیم و شعرها را توضيح داديم، همه به این نتیجه رسیدند که ما هیچ غرضی نداشتهایم و اين مطلب را سابقه ما هم مهر تاييد ميزد. البته تنگنظریها باعث مانعتراشیها در روند كار هيأت شد و امروز متاسفانه همين نگاهِ بهزعم خود دلسوزانه، اما در حقيقت ناآگاهانه در كار هيأت كوچه بيوك اختلال ايجاد كرد و امناي هيأت راهي جز استعفا نديدند و قهرا نوحهخواني بنده هم در اين هيأت حداقل براي امسال پايان پذيرفت. لازم به ذكر است كه مسئولان مربوطه با ما برخوردي بسيار دوستانه و كارشناسانه داشتهاند و در ياري ما از هيچ كمكي فروگذاری نكردند كه جاي تقدير و تشكر دارد.
در مورد الله الله حرف بزنیم...
من سال ٩٣ کار الله الله را به آهنگسازي و همخواني آقای سروش رحمانی و شعر آقاي محمدعلي كريمي اجرا كردم. اما سال بعد یعنی سال ٩٤ کار الله الله از صدای آمریکا پخش شد و پس از این پخش بود که قضاوتها بالا گرفت و گفتند حتما حرفي ضدنظام مطرح شده که این شبکه آن را پخش کرده! در صورتي كه برخلاف تمام نوحههايي كه تا آن روز خوانده شده بود، اين نوحه خدا را مخاطب قرار داده و از صلح و دوستي و عشق و پايان جنگ و خونريزي و در نهايت امام زمان(عج) سخن داشت. اما مورد بيمهري برخي افراد قرار گرفت و جالب اينكه در مقابل مورد استقبال قاطبه مردم شهر و كشورمان و همينطور همميهنان خارج از كشور كه بعضا صبغهاي ديني نداشتند، قرار گرفت و اين مقبوليت هنوز هم ادامه دارد. به نظرم نوحه بايد اين فراگيري و جامعيت مفهوم را داشته باشد تا مرز دلها را بپيمايد و مردم را به محبت و يكدلي دعوت كند و اين يعني حركتي
اهل بيتي.
کوتاه با مصطفی محسنزاده، نوحهخوان متفاوت یزدی
کربلا؛ داستان هر روز تاریخ
متولد چه سالی هستید؟
١٣٦٠.
از چه سالی نوحهخوانی را شروع کردید؟
نوحهخوانی را از سال ٧٢ در هيأت كوي سعدي شروع کردم، البته کار آواز و موسیقی را پیش از این سن آغاز کرده بودم.
در میزان درآمد مداحان و نوحهخوانها همیشه شایعاتی مطرح بوده، حاضر هستید شفاف در مورد میزان دارایی شخصیتان صحبت کنید؟
تمام دارایی من یک خودروی ال٩٠ است، مجردم و خانه شخصی هم ندارم.
شغل مصطفی محسنزاده؟
کار اصلی من اجراي موسیقی در گروه راز و گروه دفنوازان هويار است و آهنگسازی نوحه براي هيأتها هم انجام ميدهم و گاهي به درخواست دوستان شعر نوحه هم ميگويم.
در مورد این چند کلمه نظرتان را کوتاه بگویید...
امام موسی صدر:
مگر میشود این میزان از زيبایي را در یک جمله کوتاه تعریف کرد!؟
استاد شجریان:
صداي ماندگار لحظههاي افطار.
کربلا:
داستان هر روز تاريخ.
محتشم کاشانی:
شعر «باز این چه شورش است» تعبیر درستي است از هر روز عاشورا.
سه نکته در مورد هیأتهای مذهبی شهر یزد
هیأت کوچه بیوک یکی از قدیمیترین هیأتهای شهر یزد است. هیأتی در محله قدیمی کوچه بیوک. نام این محله برگرفته از نام یکی از بزرگان یزد به نام «بیوک» است. با توجه به گزارشهای مورخان محلی یزد احتمالا این محله در قرن هشتم تشکیل شده است.
شیوه سوگواری هم در شهر منحصربهفرد است. نخلبرداری و سبک خاص نوحهخوانی و سینهزنی عزاداران یزدی از جمله آیینها و ویژگیهای هیأتهای یزدی است؛ جایی که مرحوم حجتالاسلام «محمدتقی فلسفی» به آن لقب «حسینیه ایران» را داده بود.
سال ١٣٩٣ در پیامی رهبر معظم انقلاب از یکی از هیأتهای شهر یزد یعنی «باغ گندم» به دلیل نحوه و شیوه عزاداری تقدیر کردند. مقام معظم رهبری این هیأت را «هم به لحاظ سینهزنی، هم از لحاظ مداحی و هم از لحاظ دعاهایی که کردید» خیلی خوب توصیف کرده و از آنان تشکر کردند. پیامی که سبب شد نام این هیأت بیش از پیش در گزارشهای رسانهای و گفتوگوها به چشم بیاید و به عنوان هیأتی شاخص و ممتاز معرفی شود.
«مصطفی محسنزاده» یک نوحهخوان متفاوت. این گزاره را قبول دارید؟
به نسبت نوحههايي كه امروز عموم هيأتها از لحاظ محتوا اجرا ميكنند که مضمون آنان سوگ و ماتم است و درونمايهاي صرفا عاطفي يا حماسي يا تركيبي از اين دو دارد، بله، اما با توجه به تاريخ شعر شيعي و هدف اين حركت عظيم تاريخي «نه»، چراكه مضامين نوحههاي ما و برخی از هيأتهاي يزدي، همگام و همصداي هدف اصلي اين جريان است.
صریحتر پرسشم را مطرح کنم، چرا دوست دارید متفاوت باشید؟
شیعه در طول تاریخ همیشه در موضع منتقد حکومت قرار گرفته و جانمایه شعر شیعی از آغاز حقطلبی و دادخواهی بوده، شعر شیعی حامل فریاد است؛ فریادی بر سر جور حکام اموی و عباسی و ... . شاعران بزرگ به گفته خودشان: چوبهدارشان را با خود حمل میکردند (دعبل). نگاهی به شعر دعبل خزاعي وکُمِیْت؛ فریادهای حُجر بن عدی میان خطبههای حاکم کوفه و نماینده خلیفه و پاسخ به لاطائلات و تحریف حقیقت، مواجهه سخنوران و محبان علی در حضور معاویه، همه و همه الگو و نمونه این مدعاست و متاسفانه امروز آنقدر از اين مفاهيم فاصله گرفتهايم كه نوحهمان «متفاوت» انگاشته ميشود.
دلیل این نگاه كه نوحه بايد عاطفي باشد به نظر شما چیست؟
این نگاه در دوره حکومت صفوی با توجه به شرایط آن دوره شکل گرفت. شعر محتشم کاشانی را هم میتوان سرآغاز چنین نگاهی عنوان کرد، البته نگاه درست و بجایی است که موردنياز جامعه هم هست، اما کافی نیست.
تاکیدی بر واژه نوحهخوان دارید. تعمدی است؟
بله، در يزد بين نوحهخوان و مداح تفاوتي اساسي وجود دارد و دو تخصص مجزاست.
مداح: با آن پيشينهاي كه ميشناسيد روضه ميخواند و روايتگر تاريخ زندگي اهل بيت است و گاها نوحه هم چاشني كار او است. اما نوحهخوان مانند يك تصنيفخوان اثري ملوديك را كه داراي ضرباهنگ مشخص و مضاميني شاعرانه است، با فرمي بديع همراه با جمعيتي همنوا به اجرا درميآورد.
به عقیده شما در نوحهخوانیها بر چه موضوعاتی باید تاکید شود؟
باید دید امام حسین (ع) يا امام زمان (ع) اگر امروز در میان ما بودند، چه میگفتند. باور ما بر این است که واقعه کربلا و خطبههای حضرتزینب(س) و امامسجاد(ع) هیچگاه تازگیخود را از دست نمیدهد. هنر هم اين است كه ما چگونه اين حقايق را بازگو كنيم، تا برای جامعه امروزمان کاربردي داشته باشد.
وقتی به داستان عاشورا نگاه میکنیم، در آن پیامهایي بینالمللی بارز است و نهتنها براي جامعه آن روز و مسلمانان، بلكه براي همه دورانها و همه انسانهاست، پیامهايي مانند يادآوري کرامت انسان، امر به معروف و نهی از منکر، حرکت برای حق، زیر بار ظلم نرفتن، مبارزه با جهل و در نهايت بیداري انسان. این مضامین را باید در عزاداریها گفت. من وقتی امروز میخواهم نوحهای بخوانم، باید ببینم مولا و مقتدايمان اباعبدالله چه گفتند و چه كردند. ما بلندگوهای مکتب عاشورا هستیم، ما پیامرسانان این واقعهایم، باید بدانیم از این بلندگو چه باید گفت؟ آيا فقط بگوييم امام را در کربلا با لب تشنه شهيد كردند؟ شیعیان در بسیاری از هیأتها در ادوار مختلف تاریخ این را گفتهاند، باید هم گفت، این پیام مظلومیت امام و شهدای کربلاست. اما آیا همین قدر کافی است یا باید بیش از این گفت؟
به قول استاد شهابالدين موسوي (شاعر ارجمند هيأت ما و چند هيأت ديگر): بگو به خنجرها امام عاشورا هنوز عطش دارد؟ قسم به معجرها هنوز از آن صحرا شراره ميبارد.
من خودم دوست دارم از امام حسینی حرف بزنم که هر کس، فارغ از هر دین و مذهبی شنید، عاشق و شیفته آن حضرت شود. ما چنین امامی داریم، چرا از او حرف نزنیم؟ در طول تاریخ در دنیا آزادیخواهان و عدالتخواهان بسیار بودهاند، مثلا چهگوارا که همه او را بهعنوان یک چریک آزادیخواه در جهان میشناسند. خُب چرا فردی مانند امام حسين(ع) که از هر لحاظ، شخصیتی فراتر از این الگوهاست را به دنیا معرفی نکنیم؟ انساني با آن سجاياي اخلاقي، با آن همه رحم و شفقت براي هدايت مردم كه در راه عقیده خود اينچنین جانفشانی كرد. شما از خصوصیات و شخصیت و رفتار امام هر کجا حرف بزنید، همه متعجب و مسحور میشوند. ما باید این وجه از نگاه و کلام امامحسین(ع) را به گوش جهانیان برسانیم. هدف ما این است که نوحهمان شکلی داشته باشد که دیگران را جذب کند. این نگاه را برمبنای جهانبینی و جهانشمولی مذهب شیعه انتخاب کردیم، ما بر این باوریم که پیرو مکتبی هستیم که پیام آن درمان درد بشریت است. با همین باور این حرکت تبلیغی را آغاز کردیم، به نظر من امروز وظیفه هر هیأتی است که این وجه از دین را تبلیغ کند.
بین بهره از مضامین سیاسی و رفتار سیاسی تفاوت وجود دارد، آقای «محسنزاده» رفتار سیاسی هم دارد؟
من همیشه تمام تلاشم این بوده که به هیچ جریان سیاسی وابسته نباشم، چه از لحاظ کلامی و چه رفتاری. بهطورکلی هم، آدم سیاسی به معنای امروزی نیستم و مسائل سیاسی و جناحی را دنبال نمیکنم.
پس هشتگ مداح اصلاحطلب را قبول ندارید؟
اگر بگویند محسنزاده اصلاحطلب است، میگویم بله، مگر ميشود انسان باشي و اهل اصلاح و صلح و صلاح نباشي و اگر هم بگويند اصولگراست باز هم ميگويم بله، چراكه مبناي انديشه ديني ما داراي اصل و اصالت است، بنده فارغ از تعاریف امروز یک اصولگرای اصلاحطلب هستم.
اما ببینید، وقتی حرفی گفته میشود آن هم از جنس هنر و با اقبال مردم مواجه ميشود، همه آن را در تقسیمبندیهای زمانی خود قرار میدهند. شاید اگر همان حرف را ٣٠سال پیش میگفتید در جناح دیگری قرار میگرفتید. اگر ما جریان سیاسی کشور را به چپ و راست تبدیل کنیم، هر دو جناح دوست دارند تمام آثار هنری و مذهبی را متعلق به خودشان بنامند، چون فکر میکنند تمام حق نزد آنهاست و اين داستان هميشگي تاريخ است. ولي حرف ما فارغ از مسائل روزمان نیست، ما نوحه در بستر زمانی خودمان میخوانیم و دوست داريم از حقيقت بگوييم و در آن حرف دل مردم را هم بزنیم، چون براي مردم ميخوانيم. شعر ما هم برگرفته از پیامهای مکتب عاشوراست.
مداح منتقد، این یکی دیگر از هشتگها در معرفی شما بود!
نميدانم منظور از منتقد در اينجا چيست! چون نقد، بالذات بايد نيتي سازنده داشته باشد، تا اگر نقصي هم هست، برطرف كند و اين مقبول و ممدوح است. اما با نيت تخريب ديگر نقد نيست و نامي ديگر دارد. مضامين نوحهها اگر اشارهاي به مسائل روز دارد، همه از سر دلسوزي و نياز انسان امروز به جامعهاي متعالي و فارغ از هر گونه دشمني است. دين و تمام مبلغان ديني در هر لباس آرزويشان نيل به مدينه فاضله است.
این عناوین با توجه به مضامین اشعاری است که میخوانید...
مخالفم، ما برای تمام خطهای شعری که میخوانیم، پشتوانه حدیثی و روایی و تاريخي داريم. پيشنهاد ميكنم دوستانی که شاید احیانا دایه دلسوزتر از مادر میشوند؛ كتاب درسهاي عاشوراي رهبري را تورق كنند. متاسفانه گاهی در اين ميان سوءبرداشتها و تنگنظريها اين موج را ايجاد ميكند.
یکی از توصیههای رهبر انقلاب و مراجع تقلید در شیوه عزاداری، بهرهمندی از واژگان و القاب صحیح و دوری از بیان کلمات و مضامین ناصحیح است، به نظر میرسد در یزد به این نکته توجه بسیاری میشود.
بله. در کشور شیوههای مختلف عزاداری وجود دارد. در یزد عزاداری به شکل خاص خود برگزار میشود، ما در اين شیوه به آهنگسازی توجه بیشتری میکنیم؛ متاسفانه این شیوه عزاداریها که مورد انتقاد هم قرار گرفته، بیشتر در هیأتهای جدیدالتاسیس دیده میشود كه ما آن را درست يا غلط شيوه تهراني ميناميم. ما در یزد به غير از ملودیهاي بدیع و بدون تکرار و نوآوري در فرم، ادبيات فاخر عاشورايي داريم كه زبانزد كشور است!
مورد بازخواست هم قرار گرفتهاید؟
بله. بايد عرض كنم هميشه یک حركت نوگرايانه مخصوصا در هنر و آن هم در بستر مذهب در نگاه آنان كه از هنر بيبهرهاند و نگاهي بسته دارند، با كج فهمي و مخالفت مواجه ميشود و ما هم از اين قاعده مستثني نبوديم، اما در جلساتي که با آقايان داشتیم و شعرها را توضيح داديم، همه به این نتیجه رسیدند که ما هیچ غرضی نداشتهایم و اين مطلب را سابقه ما هم مهر تاييد ميزد. البته تنگنظریها باعث مانعتراشیها در روند كار هيأت شد و امروز متاسفانه همين نگاهِ بهزعم خود دلسوزانه، اما در حقيقت ناآگاهانه در كار هيأت كوچه بيوك اختلال ايجاد كرد و امناي هيأت راهي جز استعفا نديدند و قهرا نوحهخواني بنده هم در اين هيأت حداقل براي امسال پايان پذيرفت. لازم به ذكر است كه مسئولان مربوطه با ما برخوردي بسيار دوستانه و كارشناسانه داشتهاند و در ياري ما از هيچ كمكي فروگذاری نكردند كه جاي تقدير و تشكر دارد.
در مورد الله الله حرف بزنیم...
من سال ٩٣ کار الله الله را به آهنگسازي و همخواني آقای سروش رحمانی و شعر آقاي محمدعلي كريمي اجرا كردم. اما سال بعد یعنی سال ٩٤ کار الله الله از صدای آمریکا پخش شد و پس از این پخش بود که قضاوتها بالا گرفت و گفتند حتما حرفي ضدنظام مطرح شده که این شبکه آن را پخش کرده! در صورتي كه برخلاف تمام نوحههايي كه تا آن روز خوانده شده بود، اين نوحه خدا را مخاطب قرار داده و از صلح و دوستي و عشق و پايان جنگ و خونريزي و در نهايت امام زمان(عج) سخن داشت. اما مورد بيمهري برخي افراد قرار گرفت و جالب اينكه در مقابل مورد استقبال قاطبه مردم شهر و كشورمان و همينطور همميهنان خارج از كشور كه بعضا صبغهاي ديني نداشتند، قرار گرفت و اين مقبوليت هنوز هم ادامه دارد. به نظرم نوحه بايد اين فراگيري و جامعيت مفهوم را داشته باشد تا مرز دلها را بپيمايد و مردم را به محبت و يكدلي دعوت كند و اين يعني حركتي
اهل بيتي.
کوتاه با مصطفی محسنزاده، نوحهخوان متفاوت یزدی
کربلا؛ داستان هر روز تاریخ
متولد چه سالی هستید؟
١٣٦٠.
از چه سالی نوحهخوانی را شروع کردید؟
نوحهخوانی را از سال ٧٢ در هيأت كوي سعدي شروع کردم، البته کار آواز و موسیقی را پیش از این سن آغاز کرده بودم.
در میزان درآمد مداحان و نوحهخوانها همیشه شایعاتی مطرح بوده، حاضر هستید شفاف در مورد میزان دارایی شخصیتان صحبت کنید؟
تمام دارایی من یک خودروی ال٩٠ است، مجردم و خانه شخصی هم ندارم.
شغل مصطفی محسنزاده؟
کار اصلی من اجراي موسیقی در گروه راز و گروه دفنوازان هويار است و آهنگسازی نوحه براي هيأتها هم انجام ميدهم و گاهي به درخواست دوستان شعر نوحه هم ميگويم.
در مورد این چند کلمه نظرتان را کوتاه بگویید...
امام موسی صدر:
مگر میشود این میزان از زيبایي را در یک جمله کوتاه تعریف کرد!؟
استاد شجریان:
صداي ماندگار لحظههاي افطار.
کربلا:
داستان هر روز تاريخ.
محتشم کاشانی:
شعر «باز این چه شورش است» تعبیر درستي است از هر روز عاشورا.
سه نکته در مورد هیأتهای مذهبی شهر یزد
هیأت کوچه بیوک یکی از قدیمیترین هیأتهای شهر یزد است. هیأتی در محله قدیمی کوچه بیوک. نام این محله برگرفته از نام یکی از بزرگان یزد به نام «بیوک» است. با توجه به گزارشهای مورخان محلی یزد احتمالا این محله در قرن هشتم تشکیل شده است.
شیوه سوگواری هم در شهر منحصربهفرد است. نخلبرداری و سبک خاص نوحهخوانی و سینهزنی عزاداران یزدی از جمله آیینها و ویژگیهای هیأتهای یزدی است؛ جایی که مرحوم حجتالاسلام «محمدتقی فلسفی» به آن لقب «حسینیه ایران» را داده بود.
سال ١٣٩٣ در پیامی رهبر معظم انقلاب از یکی از هیأتهای شهر یزد یعنی «باغ گندم» به دلیل نحوه و شیوه عزاداری تقدیر کردند. مقام معظم رهبری این هیأت را «هم به لحاظ سینهزنی، هم از لحاظ مداحی و هم از لحاظ دعاهایی که کردید» خیلی خوب توصیف کرده و از آنان تشکر کردند. پیامی که سبب شد نام این هیأت بیش از پیش در گزارشهای رسانهای و گفتوگوها به چشم بیاید و به عنوان هیأتی شاخص و ممتاز معرفی شود.