تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۶
۰
کد مطلب : ۳۳۴۸۰

پرهیز از سرودن غزل مرثیه های «مکشوف»

پرهیز از سرودن غزل مرثیه های «مکشوف»
رضا اسماعیلی: تامل در این نکته از آن جهت مهم است که توصیف مو به مو و جز به جز حوادث  روزعاشورا و نحوه شهادت اباعبدالله و یاران وفادارش و همچنین مصائب تلخی که بر اهل بیت آن حضرت وارد شده است در قالب شعر و نوحه، در بسیاری از موارد حکم «روضه مکشوف» را پیدا می کند که اگر توانایی پرداخت هنرمندانه و عزّت مدارانه آنها را در خود نمی بینیم، نگفتن آنها مقرون به صواب تر است. چرا که بیان این وقایع و مظالم دلخراش با لهجه الکن و بیان غیر هنری حاصلي جز تنزل شأن آن امام همام و وهن اهل بیت(ع) ندارد.
     نکته دیگر این که وقتی در مورد یک مسئله دینی بین مورخان و محدثان شیعی اختلاف نظر وجود دارد - به حُکم عقل و دین - مقرون به صواب آن است که نه بر انکار آن پای بفشاریم، و نه به دنبال  تبلیغ آن باشیم – بخصوص در شعر آیینی که در روز و روزگار ما یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین تریبون های معرفی شیعه است – مگر آن که در پرتو حجتی روشن به یقین برسیم.

تماشای کربلا، در قاب سرخ عشق و حماسه
    
رسالت شاعر اصیل آیینی این است که از نگاه حسین(ع) و زینب(س) کربلا را ببیند و عاشورا را همچون حضرت زینب که فرمود «ما رایت الا جمیلا» در قاب سرخ عشق و عرفان و حماسه به تماشا بگذارد. ولی متاسفانه ما در شعر آیینی گاهی به خاطر جذابیت تصویری بعضی از روایت های غیر مستند و به قصد ایجاد شور و هیجان کاذب، با واگویه و بازنشر آنها، ناخودآگاه در مسیر خواست یزید – لعنت الله علیه - حرکت می کنیم و با چشم یزید به تماشای کربلا می نشینیم و در این میدان افتخار و عزت، چیزی جز خون و آتش و تیر و سرنیزه و خنجر نمی بینیم. واقعیت این است که با بزرگ نمایی مظالم و فجایعی که در روز عاشورا به دست یزید و ابن زیاد و عمر سعد رقم خورد، تصویری سیاه، خشن و دل آزار از کربلا ارائه می دهیم‌ که این تصویر غبار گرفته و مجعول شایسته اسلام و مسلمانی نیست. این یعنی ارائه «تصویر شکست» به جای «تصویر پیروزی» از کربلا و حماسه حسینی، یعنی شاعر در بیان واقعه فقط و فقط نقطه های منفی و سیاه را ببیند و به تصویر بکشد. صحنه هایی چون: سرهای برآمده بر نیزه، گودال قتلگاه، تنور، خیمه های آتش گرفته، سیلی خوردن کودکان و اسیران و ... این کربلا، پیش و بیش از آن که کربلای حسینی و زینبی باشد، کربلای یزیدی است. دقیقا همان چیزی که یزید می خواهد: «معرفی واقعه کربلا به عنوان یک شکست بزرگ»، اینجاست که با کمال تاسف باید گفت: «باعث رونق کفر است، مسلمانی ما !»
     استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری نیز که حضرت امام خمینی(ره) در ستایش از شخصیت علمی ایشان فرمود:«آثارى كه از او هست - آثار قلمی و زبانی - بی‌‏استثناء همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بی‌‏استثناء آثارش خوب است»، با اعتراض به تحریف حماسه حسینی می گوید:
     «چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایت هاى کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن على از آن جنبه‏اى که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایى که به نام حسین بن على مى ‏دهیم و مى ‏نویسیم، از صفحه‏ تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانى این داستان را کمتر مطالعه مى ‏کنیم، درحالى که جنبه حماسى این داستان صد برابر بر جنبه جنایى آن مى ‏چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکى آن خیلى مى‏ چربد.»
(حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج17، ص30)

     اگر ما نیز همچون استاد مطهری درد دین داشته باشیم، به حکم غیرت دینی و مرام مسلمانی هرگز به خود اجازه نخواهیم داد که از «عاشورا» - این مینیاتور باشکوه الهی - فقط صحنه های سیاه را به تماشا بگذاریم. به قول زنده یاد سید حسن حسینی «مشت در نمای درشت»! چون ما بر این اعتقاد و باوریم که قیام کربلا  پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر بود.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما