کد مطلب : ۳۳۶۴۲
حجت الاسلام والمسلمین جوادی آملی
نهضت حسینی را برای شیعیان مصادره نکنیم/ عزت مداری عمده درس انسانی نهضت امام حسین(ع)
رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در سومین نشست از سلسله نشستهای کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران که با عنوان «درسهای انسانی از نهضت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)» ضمن تسلیت ایام شهادت امام سجاد(ع) با اشاره به روایت نورانی از آن حضرت بیان داشت: امام باقر(ع) میفرمایند وقتی هنگام وفات و ارتحال پدرم امام سجاد پیش آمد، پدرم من را به سینه خودشان چسباندند و مطلبی را گفتند که این مطلب از پدرشان حسین بن علی آن هم در آخرین لحظاتی که حضرت عازم میدان بودند بیان شده است، این آخرین گفتگویی است که بین سالار شهیدان حسین بن علی و امام سجاد(علیهما السلام) هست. ترجمه روان این حدیث شریف این است که « بپرهیز و برحذر باش از ظلم نسبت به کسی که هیچ پناهگاهی جز پروردگار عالم برای او نیست» آنچه از رساله حقوق امام سجاد(ع) و نظایر آن در منابع وحیانی ما آمده است اینها مستقیماً اثر حقوقی دارد، اما برخی از مطالباند که اینها مبانی حقوقیاند که حقوقدانان و آشنایان به دانش حقوق میتوانند از این مبانی در گستره مباحث اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن استفاده کنند و آنها را در جایگاه مباحث حقوقی به کار ببرند و این هنر دانشمندان رشته حقوق است که همانطوری که فقها از این روایاتی که مبانی هستند به عنوان عمومات و اطلاقات استفاده میکنند حقوقدانان هم همین طور هستند.
او بیان داشت: این سخن یک درس اساسی و کلی است؛ این یک مبناست البته، این ظلم میتواند ظلم فردی باشد، ظلم اجتماعی باشد، ظلم سیاسی باشد، ظلم اقتصادی باشد آن جامعهای که در یک شرایط سخت اقتصادی هیچ پناهگاهی ندارد جز خدای عالم، اگر یک عدهای بخواهند با احتکار و امثال ذلک این مسائل اقتصادی را بر جامعهای تنگ بگیرند، اینها به شدت مورد تهدید الهیاند، هشداری است که کسانی که ظالماند از تهدید سنگین الهی در امان نیستند.
جوادی آملی تصریح کرد: امروز هم غارتگران فرهنگ و اعتقاد و باور این گونه از مسائل را متأسفانه به تاراج بردند و غارت کردند و ما عقب ماندیم چون غارت فقط غارت اقتصادی و مالی نیست غارتهای فکری و فرهنگی، غارتهایی که در فضای ایمان و باورهایی جامعه انجام میشود اینها به مراتب سنگینتر و دشوارتر است. باورهای یک جامعهای که بر اساس یک نظام معرفتی و دستگاه معرفتی شکل پیدا کرده به هر حال مورد تاخت و تاز است، مورد تاراج و غارت است و به حق این کار را جوامع به اصطلاح پیشرفته و متمدن امروزی انجام میدهند حالا یا خواسته یا ناخواسته، قطعاً عدهای خواسته و با اراده این کار را انجام میدهند. این درسهای انسانی و فضای ذهنی خودمان را نسبت به انسانی بودن یک امری بیشتر با آن ارتباط برقرار کنیم، بعد ببینیم که درسهای انسانی نهضت ابی عبدالله(علیه السلام) برای انسان چیست.
او در ادامه سخنانش به خطراتی که از سوی مکاتب غربی تحت عنوان بحران هویتی برای جوامع انسانی مطرح است اشاره کرده و اظهار داشت: امروزه مکاتب غربی انسان را از درون تهی کردند و یک موجود خنثی و بیخاصیت که در هر زمانی، در هر مکانی بر اساس شرایط فرهنگی و تاریخی این انسان ساخته میشود. انسانها ذاتاً چیزی ندارند هویتی و ذاتی برای انسانها نیست، اگر در یک جامعه ظلمگرا انسان رشد کند میشود ظالم و اگر در یک جامعه عدالتگرا رشد کند میشود عادل، خودش ذاتاً بیرنگ و بیهویت است هویتش را از جوامع و تاریخ و فرهنگ و نظایر آن میگیرد. امروزه یک عده بر اساس چنین نگاهی، چنین باوری مسیر انسانیت را برمیگردانند و قصه بحران هویت هم از همینجا شکل میگیرد. اینها میگویند انسان تمام هویت او از طبیعت گرفته شده است و در طبیعت هم فرو میرود و دیگر هیچ! با این باور و معرفت طبیعی است که انسان هیچ باری ذاتاً بر او نیست، در او نیست او از یک هویتی ورای ماده و طبیعت الهام نمیگیرد. این یک سخن ناصوابی است که بر اساس مکاتب بشری غرب شکل گرفته و این بسیاری از ذهنیتهای جوامع را به خود مشغول کرده، خصوصاً کسانی که یک دلدادگی به آن طرف دارند، اینها در مقابل چنین طوفانهای سهمگین فرهنگی اظهار عجز میکنند و چنین باوری دارند و بر این طبل بیهویتی انسان میکوبند.
این استاد حوزه در ادامه به ضرورت وجود یک نهضت در حوزه انسانشناسی و نقش حوزه علمیه در مقاومسازی این نهضت، تصریح کرد: این نسبت به ما یک غارت و تاراج اعتقادی و فرهنگی محسوب میشود چون ما بر اساس هم منابع وحیانی و هم شواهدی که میتوانیم از درون و بیرون برای خود داشته باشیم هویت انسان را به گونه دیگری میدانیم. در مقابل این حرکتها، یک نهضت و مقاومتی لازم است ما همان طور که در درون کشور با یک مقاومت نظامی و امنیتی توانستیم الحمدلله سر پای خودمان بایستیم و این مقاومت، کشور را در مقابل بسیاری از خطرها بیمه کرده و تضمینی برای امنیت جامعه اسلامی و ایرانی ما هست در فضای فرهنگی و اعتقادی هم بایستی چنین نهضتی را ما داشته باشیم، مخصوصاً حوزههای علمیه از جایگاه منابع وحیانی خودشان با داشتن پژوهشگران و محققان عمیقی که میتوانند در عرصه مباحث علمی ما و با منابع قوی وحیانی ما چنین اموری را تولید کنند انتظار است این مقاومت و این غنیبخشی و تقویت اتفاق بیفتد و ما لازم داریم یک نهضتی را در حوزه انسانشناسی داشته باشیم.
او ادامه داد: انسان ذات دارد، البته انسان ذاتی گسترده، عمیق، فراگیر دارد و چون اینها نتوانستند انسان را از این نظر مورد مطالعه قرار بدهند داوریهای ناصوابی راجع به انسان داشتند، ملاحظه بفرمایید چطور اینجا رسیدند که بگویند انسان بیهویت است یا هویت انسان در تاریخ و فرهنگ و امثال ذلک زاده میشود! ما که برای انسان معتقدیم که انسان ذات دارد یک ذات بیحد و بینهایتی برای اوست این انسان یک چنین گسترهای دارد، بله هر موجودی تعین خاص خودش را دارد هیچ موجودی از قلمرو وجود خودش بیرون نیست، جو نمیتواند گندم شود زغال سنگ نمیتواند طلا شود اما انسان همه چیز میتواند بشود انسان یک هویتی جامع دارد که میتواند به تعبیر حکمای اهل معرفت، که میتواند در این چهارراه بهیمیت و سبوعیت و شیطنت و مَلکی قرار بگیرد، اگر انسان حیثیت خیر و زیبایی و کمال را داشته باشد آن بُعد مَلکی تأمین کننده اوست، اگر انسان آن بُعد بهیمیت و شهوت و غضب را در حقیقت در خودش بخواهد بپروراند، این میشود یک حیوان بالفعل، الآن انسان بالقوّه است و حیوان بالفعل، میتواند این شئون انسانی خودش را به کمال برساند بنابراین این سخن را ما باید بیشتر مورد تحقیق قرار بدهیم که انسان دارای ذات است، هویتی دارد و این هویت هم یک هویت اصیل و ثابتی نیست که از ناحیه حق به انسان داده شده است و اختصاصی هم به انسان ندارد هر موجودی در نظام هستی دارای یک هویتی الهی است و در همان مسیر دارد حرکت میکند.
جوادی آملی با تاکید بر لزوم مقاومت سازی در فضای فکری و فرهنگی جامعه بر اساس منابع وحیانی، بیان داشت: بنابراین همان طوری که در فضای فیزیکی مقاومسازی میکنیم و مقاومت و غنای فیزیکی در فضای مسائل مقاومت اجتماعی یا مقاومت امنیتی ـ نظامی برای ما الآن معنا و قوّت پیدا کرده، ما در فضای فکری و فرهنگی هم بایستی چنین مقاومتی را بر اساس منابع وحیانیمان ایجاد کنیم. ما باید یک مقاومسازی در این فضا داشته باشیم و این یک نهضتی را میخواهد و این کمیسیون و این مجموعه دوستان و محقّقین که در این فضا کار میکنند میتوانند این را به عنوان یک راهبرد برای خودشان در نظر بگیرند که ما بر اساس منابع وحیانی، انسانیت را دارای یک هویت ذاتی میشناسیم و برای او جایگاهی معتقد هستیم. اینها مسائلی نیست که ما بخواهیم به این راحتی در فضای حتی جامعه علمیمان مطرح کنیم اینها برای خواصی است که در حقیقت یک نوع نگاه معرفتی برتر دارند اما ما با اوّلیات از معرفت و اعتقادمان میتوانیم برای انسان چنین هویتی قائل شویم، این را از دست ندهیم. تکیه بنده بر این است که ما برای مسئله انسانیت و انسانشناسی بایستی که یک حرکتی و یا نهضتی را در مقابل انسانشناسی که از غرب آمده و مدلهای بیهویتی، خنثی بودن و بیذات بودن و امثال ذلک در آن کاملاً مشهود است را در مجموعه خودمان تقویت کنیم.
او در پایان سخنانش به بیان سرفصلهایی از درسهایی انسانی نهضت سالار شهیدان(ع) پرداخته و بیان داشت: در پایان فقط چند اشاره به فرمایشات آقا سالار شهیدان حسین بن علی در فضای درسهای انسانی داشته باشیم. این انسان همواره علم را بر جهل مقدم میدارد بالأخره یک پرسش ذاتی است که از همه انسانها در هر کجا در هر زمان و مکان انسان بما هو انسان اگر مورد این سؤال واقع شود که آیا علم بهتر است یا جهل؟ ذاتاً میگوید علم بالاتر است، علم و جهل برای او مساوی نیست. سرفصل دیگر هدایت در مقابل ضلالت است، آیا انسانی که در مسیر است دارد به سمت کمال و سعادت خودش میرود، به سمت مقصد و مقصود خودش میرود که هادی است هدایت یافته است و به اصطلاح ضالّ و گمراه نیست آیا این بهتر است یا یک انسان سرگردانی که نه مقصد را بشناسد نه راه را بشناسد نه مسیر را بداند کدام بهتر است؟ به هر انسانی که در هر جای عالم در هر جای تاریخ زمان و مکان باشد اگر در مقابل این سؤال واقع شود که آیا هدایت برتر است یا ضلالت، میگویند هدایت بالاتر است. فصل سوم فصلی است که سرشماری اگر بخواهیم بکنیم به اصطلاح به عنوان سرفصل، فصل فضیلت و رذیلت در فضای اخلاقی، آیا اخلاق و حُسن خلق بالاتر است یا بداخلاقی؟ آیا رحمت بالاتر است یا خشونت؟ این هم قابل توجه است که یک گرایش ذاتی در انسان وجود دارد که فضایل را در مقابل رذایل ترجیح میدهند، اگر بگویند صداقت بهتر است یا دروغگویی و معاذالله کذب؟ انسان ذاتاً صداقت را میپذیرد. یکی از درسهایی که از نهضت ابی عبدالله میخواهیم بگیریم و درس انسانی است این است که حضرت فرمود: ما اهل بیت اهل خدعه نیستیم. بنابراین سرفصل سومی که ما میتوانیم به عنوان درسهای انسانی از نهضت ابی عبدالله(علیه السلام) بیاموزیم در فضای فضایل و رذایل است، رذیلتها از نهضت ابی عبدالله به دور است دروغ، کذب، اهانت، کمترین اهانتی در فضای نهضت ابی عبدالله وجود ندارد و از آن طرف هر چه بخواهید، گذشت، رحمت، لطف و امثال ذلک. نه تنها برای خود حضرت بلکه همه اصحاب و یاران هم در چنین سطحی این نهضت را اقامه کردند این نهضت، یکی از ویژگیهای ارزشمند آن که مانده است اخلاصش است چرا نهضت مانده؟ چون عنداللهی است، چرا عنداللهی است؟ چون امر مخلصانه است اگر چیزی مخلص نباشد پیش خدا نمیماند. یکی از عمدهترین مسائلی که به عنوان درس انسانی میتوان از این مکتب گرفت عزت مداری است که بسیار پیام ارزشمندی است یک پیام انسانی است یک درس انسانی است که انسانها عزیزانه زیست بکنند، ما بایستی که بر اساس این درسها جهان را متوجه نهضت بکنیم، ما نیاییم نهضت را برای شیعیان مصادرهای کنیم، این سینه زدنها و عَلَم بلند کردنها بسیار خوب است ولی برای ما خوب است جهان اگر بخواهد با چنین مکتبی روبرو بشود این دسته و عَلَم خیلی از اینها زیباتر و کاملتر دارد، اینها که کمال نیست اینها برای ما یک شکوه ظاهری دارد، شور دارد بسیار هم خوب است، اما اگر بخواهیم با جهان سخن بگوییم، باید بگوییم حسین بن علی فرموده است که دستم دست ذلت نیست، پایم پای فرار نیست «هیهات منّا الذلّه» این پیام امام حسین است.
او بیان داشت: این سخن یک درس اساسی و کلی است؛ این یک مبناست البته، این ظلم میتواند ظلم فردی باشد، ظلم اجتماعی باشد، ظلم سیاسی باشد، ظلم اقتصادی باشد آن جامعهای که در یک شرایط سخت اقتصادی هیچ پناهگاهی ندارد جز خدای عالم، اگر یک عدهای بخواهند با احتکار و امثال ذلک این مسائل اقتصادی را بر جامعهای تنگ بگیرند، اینها به شدت مورد تهدید الهیاند، هشداری است که کسانی که ظالماند از تهدید سنگین الهی در امان نیستند.
جوادی آملی تصریح کرد: امروز هم غارتگران فرهنگ و اعتقاد و باور این گونه از مسائل را متأسفانه به تاراج بردند و غارت کردند و ما عقب ماندیم چون غارت فقط غارت اقتصادی و مالی نیست غارتهای فکری و فرهنگی، غارتهایی که در فضای ایمان و باورهایی جامعه انجام میشود اینها به مراتب سنگینتر و دشوارتر است. باورهای یک جامعهای که بر اساس یک نظام معرفتی و دستگاه معرفتی شکل پیدا کرده به هر حال مورد تاخت و تاز است، مورد تاراج و غارت است و به حق این کار را جوامع به اصطلاح پیشرفته و متمدن امروزی انجام میدهند حالا یا خواسته یا ناخواسته، قطعاً عدهای خواسته و با اراده این کار را انجام میدهند. این درسهای انسانی و فضای ذهنی خودمان را نسبت به انسانی بودن یک امری بیشتر با آن ارتباط برقرار کنیم، بعد ببینیم که درسهای انسانی نهضت ابی عبدالله(علیه السلام) برای انسان چیست.
او در ادامه سخنانش به خطراتی که از سوی مکاتب غربی تحت عنوان بحران هویتی برای جوامع انسانی مطرح است اشاره کرده و اظهار داشت: امروزه مکاتب غربی انسان را از درون تهی کردند و یک موجود خنثی و بیخاصیت که در هر زمانی، در هر مکانی بر اساس شرایط فرهنگی و تاریخی این انسان ساخته میشود. انسانها ذاتاً چیزی ندارند هویتی و ذاتی برای انسانها نیست، اگر در یک جامعه ظلمگرا انسان رشد کند میشود ظالم و اگر در یک جامعه عدالتگرا رشد کند میشود عادل، خودش ذاتاً بیرنگ و بیهویت است هویتش را از جوامع و تاریخ و فرهنگ و نظایر آن میگیرد. امروزه یک عده بر اساس چنین نگاهی، چنین باوری مسیر انسانیت را برمیگردانند و قصه بحران هویت هم از همینجا شکل میگیرد. اینها میگویند انسان تمام هویت او از طبیعت گرفته شده است و در طبیعت هم فرو میرود و دیگر هیچ! با این باور و معرفت طبیعی است که انسان هیچ باری ذاتاً بر او نیست، در او نیست او از یک هویتی ورای ماده و طبیعت الهام نمیگیرد. این یک سخن ناصوابی است که بر اساس مکاتب بشری غرب شکل گرفته و این بسیاری از ذهنیتهای جوامع را به خود مشغول کرده، خصوصاً کسانی که یک دلدادگی به آن طرف دارند، اینها در مقابل چنین طوفانهای سهمگین فرهنگی اظهار عجز میکنند و چنین باوری دارند و بر این طبل بیهویتی انسان میکوبند.
این استاد حوزه در ادامه به ضرورت وجود یک نهضت در حوزه انسانشناسی و نقش حوزه علمیه در مقاومسازی این نهضت، تصریح کرد: این نسبت به ما یک غارت و تاراج اعتقادی و فرهنگی محسوب میشود چون ما بر اساس هم منابع وحیانی و هم شواهدی که میتوانیم از درون و بیرون برای خود داشته باشیم هویت انسان را به گونه دیگری میدانیم. در مقابل این حرکتها، یک نهضت و مقاومتی لازم است ما همان طور که در درون کشور با یک مقاومت نظامی و امنیتی توانستیم الحمدلله سر پای خودمان بایستیم و این مقاومت، کشور را در مقابل بسیاری از خطرها بیمه کرده و تضمینی برای امنیت جامعه اسلامی و ایرانی ما هست در فضای فرهنگی و اعتقادی هم بایستی چنین نهضتی را ما داشته باشیم، مخصوصاً حوزههای علمیه از جایگاه منابع وحیانی خودشان با داشتن پژوهشگران و محققان عمیقی که میتوانند در عرصه مباحث علمی ما و با منابع قوی وحیانی ما چنین اموری را تولید کنند انتظار است این مقاومت و این غنیبخشی و تقویت اتفاق بیفتد و ما لازم داریم یک نهضتی را در حوزه انسانشناسی داشته باشیم.
او ادامه داد: انسان ذات دارد، البته انسان ذاتی گسترده، عمیق، فراگیر دارد و چون اینها نتوانستند انسان را از این نظر مورد مطالعه قرار بدهند داوریهای ناصوابی راجع به انسان داشتند، ملاحظه بفرمایید چطور اینجا رسیدند که بگویند انسان بیهویت است یا هویت انسان در تاریخ و فرهنگ و امثال ذلک زاده میشود! ما که برای انسان معتقدیم که انسان ذات دارد یک ذات بیحد و بینهایتی برای اوست این انسان یک چنین گسترهای دارد، بله هر موجودی تعین خاص خودش را دارد هیچ موجودی از قلمرو وجود خودش بیرون نیست، جو نمیتواند گندم شود زغال سنگ نمیتواند طلا شود اما انسان همه چیز میتواند بشود انسان یک هویتی جامع دارد که میتواند به تعبیر حکمای اهل معرفت، که میتواند در این چهارراه بهیمیت و سبوعیت و شیطنت و مَلکی قرار بگیرد، اگر انسان حیثیت خیر و زیبایی و کمال را داشته باشد آن بُعد مَلکی تأمین کننده اوست، اگر انسان آن بُعد بهیمیت و شهوت و غضب را در حقیقت در خودش بخواهد بپروراند، این میشود یک حیوان بالفعل، الآن انسان بالقوّه است و حیوان بالفعل، میتواند این شئون انسانی خودش را به کمال برساند بنابراین این سخن را ما باید بیشتر مورد تحقیق قرار بدهیم که انسان دارای ذات است، هویتی دارد و این هویت هم یک هویت اصیل و ثابتی نیست که از ناحیه حق به انسان داده شده است و اختصاصی هم به انسان ندارد هر موجودی در نظام هستی دارای یک هویتی الهی است و در همان مسیر دارد حرکت میکند.
جوادی آملی با تاکید بر لزوم مقاومت سازی در فضای فکری و فرهنگی جامعه بر اساس منابع وحیانی، بیان داشت: بنابراین همان طوری که در فضای فیزیکی مقاومسازی میکنیم و مقاومت و غنای فیزیکی در فضای مسائل مقاومت اجتماعی یا مقاومت امنیتی ـ نظامی برای ما الآن معنا و قوّت پیدا کرده، ما در فضای فکری و فرهنگی هم بایستی چنین مقاومتی را بر اساس منابع وحیانیمان ایجاد کنیم. ما باید یک مقاومسازی در این فضا داشته باشیم و این یک نهضتی را میخواهد و این کمیسیون و این مجموعه دوستان و محقّقین که در این فضا کار میکنند میتوانند این را به عنوان یک راهبرد برای خودشان در نظر بگیرند که ما بر اساس منابع وحیانی، انسانیت را دارای یک هویت ذاتی میشناسیم و برای او جایگاهی معتقد هستیم. اینها مسائلی نیست که ما بخواهیم به این راحتی در فضای حتی جامعه علمیمان مطرح کنیم اینها برای خواصی است که در حقیقت یک نوع نگاه معرفتی برتر دارند اما ما با اوّلیات از معرفت و اعتقادمان میتوانیم برای انسان چنین هویتی قائل شویم، این را از دست ندهیم. تکیه بنده بر این است که ما برای مسئله انسانیت و انسانشناسی بایستی که یک حرکتی و یا نهضتی را در مقابل انسانشناسی که از غرب آمده و مدلهای بیهویتی، خنثی بودن و بیذات بودن و امثال ذلک در آن کاملاً مشهود است را در مجموعه خودمان تقویت کنیم.
او در پایان سخنانش به بیان سرفصلهایی از درسهایی انسانی نهضت سالار شهیدان(ع) پرداخته و بیان داشت: در پایان فقط چند اشاره به فرمایشات آقا سالار شهیدان حسین بن علی در فضای درسهای انسانی داشته باشیم. این انسان همواره علم را بر جهل مقدم میدارد بالأخره یک پرسش ذاتی است که از همه انسانها در هر کجا در هر زمان و مکان انسان بما هو انسان اگر مورد این سؤال واقع شود که آیا علم بهتر است یا جهل؟ ذاتاً میگوید علم بالاتر است، علم و جهل برای او مساوی نیست. سرفصل دیگر هدایت در مقابل ضلالت است، آیا انسانی که در مسیر است دارد به سمت کمال و سعادت خودش میرود، به سمت مقصد و مقصود خودش میرود که هادی است هدایت یافته است و به اصطلاح ضالّ و گمراه نیست آیا این بهتر است یا یک انسان سرگردانی که نه مقصد را بشناسد نه راه را بشناسد نه مسیر را بداند کدام بهتر است؟ به هر انسانی که در هر جای عالم در هر جای تاریخ زمان و مکان باشد اگر در مقابل این سؤال واقع شود که آیا هدایت برتر است یا ضلالت، میگویند هدایت بالاتر است. فصل سوم فصلی است که سرشماری اگر بخواهیم بکنیم به اصطلاح به عنوان سرفصل، فصل فضیلت و رذیلت در فضای اخلاقی، آیا اخلاق و حُسن خلق بالاتر است یا بداخلاقی؟ آیا رحمت بالاتر است یا خشونت؟ این هم قابل توجه است که یک گرایش ذاتی در انسان وجود دارد که فضایل را در مقابل رذایل ترجیح میدهند، اگر بگویند صداقت بهتر است یا دروغگویی و معاذالله کذب؟ انسان ذاتاً صداقت را میپذیرد. یکی از درسهایی که از نهضت ابی عبدالله میخواهیم بگیریم و درس انسانی است این است که حضرت فرمود: ما اهل بیت اهل خدعه نیستیم. بنابراین سرفصل سومی که ما میتوانیم به عنوان درسهای انسانی از نهضت ابی عبدالله(علیه السلام) بیاموزیم در فضای فضایل و رذایل است، رذیلتها از نهضت ابی عبدالله به دور است دروغ، کذب، اهانت، کمترین اهانتی در فضای نهضت ابی عبدالله وجود ندارد و از آن طرف هر چه بخواهید، گذشت، رحمت، لطف و امثال ذلک. نه تنها برای خود حضرت بلکه همه اصحاب و یاران هم در چنین سطحی این نهضت را اقامه کردند این نهضت، یکی از ویژگیهای ارزشمند آن که مانده است اخلاصش است چرا نهضت مانده؟ چون عنداللهی است، چرا عنداللهی است؟ چون امر مخلصانه است اگر چیزی مخلص نباشد پیش خدا نمیماند. یکی از عمدهترین مسائلی که به عنوان درس انسانی میتوان از این مکتب گرفت عزت مداری است که بسیار پیام ارزشمندی است یک پیام انسانی است یک درس انسانی است که انسانها عزیزانه زیست بکنند، ما بایستی که بر اساس این درسها جهان را متوجه نهضت بکنیم، ما نیاییم نهضت را برای شیعیان مصادرهای کنیم، این سینه زدنها و عَلَم بلند کردنها بسیار خوب است ولی برای ما خوب است جهان اگر بخواهد با چنین مکتبی روبرو بشود این دسته و عَلَم خیلی از اینها زیباتر و کاملتر دارد، اینها که کمال نیست اینها برای ما یک شکوه ظاهری دارد، شور دارد بسیار هم خوب است، اما اگر بخواهیم با جهان سخن بگوییم، باید بگوییم حسین بن علی فرموده است که دستم دست ذلت نیست، پایم پای فرار نیست «هیهات منّا الذلّه» این پیام امام حسین است.
مرجع : شفقنا