تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۵
۰
کد مطلب : ۳۳۸۴۰
ویژگی های زنان عاشورایی در گفت وگو با حجت الاسلام صابری تولایی

به فرزندانمان به جای نفرین و بغض، عشق یاد بدهیم

به فرزندانمان به جای نفرین و بغض، عشق یاد بدهیم
زن زهیر بن قین بجلی با تشویق شوهر خویش به پیوستن به امام حسین (ع) نام خود را در تاریخ پر افتخار برای همیشه ثبت کرد. وقتی فرستاده امام  نزد زهیر آمد و او را خواست همسر زهیر یعنی دلهم دختر عمرو به زهیر که ابتدا نمی خواست نزد حسین (ع) بیاید گفت: سبحان الله چه مانعی دارد که نزد وی شرفیاب شوی و سخن او را بشنوی و باز آیی؟ (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج ۵،  ص ۳۹۶) زهیر تحت تاثیر سخنان همسرش نزد امام حسین آمد و آن تحول روحی در او ایجاد شد و سپس از یاران با وفای امام حسین (ع) شد و در کربلا به شهادت رسید.
از شیرزنان دیگری که در تشویق همسر و فرزند خود برای جنگیدن در رکاب امام حسین (ع) نقش داشت ام وهب بود. عبدالله بن عمیر کلبی  تصمیم گرفت در کربلا به امام حسین (ع) بپیوندد و وقتی این امر را به همسرش گفت ام وهب گفت: چه فکر خوبی کردی مرا هم با خود ببر. زن و مرد شبانه از کوفه بیرون آدند و شب هفتم محرم وارد کربلا شدند. ( طبری، پیشین، ص ۴۲۹)
ام وهب پس از شهادت شوهرش خود را به معرکه رساند و به پاک کردن خون از چهره او پرداخت . شمر غلام خود را فرستاد، آن غلام  با گرزی که بر سر آن بانوی رشید کوبید او را شهید کرد. (ابن اثیر، ج ۱۱، ص ۱۷۹)
ام وهب فرزند خویش را نیز تشویق به جانبازی و فداکاری در راه حسین (ع) کرد. او پس از مقداری جنگیدن  نزد مادرش برگشت و گفت: آیا راضی شدی؟ ام وهب گفت: وقتی از تو راضی می شوم که در رکاب حسین (ع) به شهادت برسی. او دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. (ابن اعثم کوفی،الفتوح، ج ۵، ص ۱۰۴)

شفقنا با حجت الاسلام احمد صابری تولایی عضو اصلی جامعه مبلغین کشور، درباره زنان عاشورایی و نقش آنان در کربلا به گفتگو پرداخته که در ادامه می خوانید:

چرا زنان در واقعه کربلا حضور داشتند؟
چندین نفر از اباعبدالله سوال کردند و حتی ایشان را از اصل رفتن به کربلا منع کردند. بعد از اینکه دیدند امام حسین (ع) عزمشان برای رفتن جزم است پیشنهاد دادند که حداقل خانوده را با خودتان نبرید. امام فرمود: «  خداوند دوست دارد من را شهید و خانواده ام را اسیر ببیند». امام به معتقدین و کسانی که او را دوست داشتند پاسخ می داد که خدا اینگونه می خواهد و ما برای حفظ اهداف رسالت و ولایت باید هزینه کنیم که هزینه اش شهادت من و اسارت فرزندانم است. یعنی این همه مشقت، سختی و گرفتاری برای به دست آوردن یک دستاورد بزرگ است، برای حفظ دستاورد ۲۳ سال رسالت حضرت رسول (ص) و همه زحمات مادرشان زهرا (س)، پدرشان علی (ع) و برادرشان امام حسن (ع) است.

نقش زنان در واقعه کربلا را تبیین کنید.
وقتی امام به کربلا رسیدند مسئولیت ها را تقسیم کردند. نقش آرامش بخشی و ایجاد انگیزه در مردان بر عهده زنان بود. علی بن مظاهر برادر حبیب بن مظاهر تازه ازدواج کرده بود و نو عروسی داشت و با همسرش به کربلا رفته بود، همسر او از کسانی بود که برای اینکه  علی بن مظاهر با امام حسین (ع) بماند در همسرش انگیزه ایجاد می کرد یا همسر زهیر یکی از کسانی است که باعث شد زهیرکربلایی شود. بنابراین انگیزه بخشی به مردها، تقویت مقاومت مردها برای با امام ماندن و آرامش بخشی به مردان از جمله نقش ها زنان در کربلا بود ضمن اینکه امورات معمول یک کاروان از جمله آشپزی و  همچنین مدیریت بچه ها را نیز بر عهده داشتند.

حضور زنان در کربلا و اسارتشان، چقدر تکمیل کننده قیام امام حسین (ع) محسوب می شود؟ چرا؟
اسارت حدود ۸۴ زن و فرزندی که در مسیر ادامه رسالت امام حسین (ع) قدم برداشتند غیر قابل انکار است. در کوفه و به ویژه شام کاروان با یک عده ای از افراد که عقلانیتشان ضربه دیده بود مواجه بود. کانال ورود تاثیرگذاری بر افراد یا عقل است یا احساس؛ عقل این دسته از افراد بسته شده بود، مال حرام، قساوت قلب و تبلیغات شدید دشمن  باعث شده بود که آنها پر از شبهه باشند و امام حسین (ع) و اهل بیتش را خارجی و شورشگر بدانند. طبیعتا در چنین فضایی نمی شد از راه استدلال وارد شد چون زمینه برای استدلال، سخنرانی یا بحث کردن وجود نداشت. همه کانال های تاثیرگذاری بر عقلانیت این مردم بسته شده بود و فرصتی هم برای تبیین در اختیار اهل بیت قرار نمی گرفت؛ بنابراین اگر زنان نبودند کانال احساس نیز تاثرگذار نبود. وقتی از زنان و بچه ها صحبت به میان می آید حتی اگر مقصر هم باشند اولین حسی که به مخاطب منتقل می شود مظلومیت است. لذا وقتی مردم با کانال احساس درگیر می شدند اهل بیت امام حسین (ع) فرصت پیدا می کردند تا سخنرانی کنند. اگر در یک جلسه ای مردی به صحبت بپردازد شاید کسی توجه نکند ولی وقتی یک دختر بچه شروع به صحبت کند همه نظرات جلب می شود. در چنین حالتی فرصت سازی می شود یعنی با کمک احساس می شود به عقلانیت ورود پیدا کرد. حضرت زینب (س)، سکینه (س) و ام کلثوم (س) خطبه خواندند و با مردم حرف زدند. سخنرانی ها هم اتفاقا احساسی بوده است. خودشان را معرفی کرده و از مظلومیت خود و عظمت اباعبدالله می گفتند. بنابراین حضور زنان  و بچه ها در کربلا نقش مستقیمی در پوشش دهی هدف امام حسین (ع) داشته است. آنها به دنبال این بودند که مردم را بیدار کنند و مردم با سخنرانی های اباعبدالله بیدار نمی شدند لذا باید زینب کبری، حضرت ام کلثوم و سایرین این زمینه را آماده می کردند. حتی در مجلس یزید قبل از سخنرانی امام سجاد (ع) یکی از دختران امام حسین (ع) شروع به صحبت کرد تا همه جمعیت ساکت شدند سپس حضرت سجاد شروع به سخنرانی کردند. یعنی در آنجا نیز بسترساز تحریک احساسات مخاطب زنان و بچه ها هستند که اگر آنها نبودند این فرصت ها در اختیار امام سجاد (ع) قرار نمی گرفت، مظلومیت منتقل نمی شد و تحول در کوفه و شام شکل نمی گرفت.
این تحول به گونه ای بود که یزید خود برای امام حسین (ع) مراسم عزاداری برپا و از  به شهادت رساندن ایشان اظهار پشیمانی کرد و تقصیر را به گردن ابن زیاد انداخت؛ این به خاطر جَوِّ سنگینی بود که زنان و بچه ها در آن جا ایجاد کرده بودند. پس حضور زنان در کربلا ادامه راه اباعبدالله بود. اگر نگوییم زبان و بیان امام سجاد و حضرت زینب، ام کلثوم و سکینه (س) بران تر از شمشیر  قمر بنی هاشم در کربلا بود یقینا به همان اندازه اثرگذار بود.

ویژگی های زنان عاشورایی چیست؟
بیش از ۴۰ ویژگی در این زنان وجود داشت اما من به مهمترین هایشان اشاره می کنم. اولین ویژگی شان عشق  بود. آنچه که انسان ها را به حرکت در می آورد حُبّ و عشق است. آنها عاشق بودند، عاشق محور که امام حسین (ع) بود. عشق به اباعبدالله در آنها دغدغه ایجاد کرده بود. دومین ویژگی شان  دغدغه دین، رسالت و هدایت بود، یعنی چون عاشق امام حسین (ع) بودند هر چه برای ایشان مهم بود برای آنها نیز مهم بود. عشق به امام دغدغه های امام را برای ما نیز زنده می کند. اگر ما عاشق امام زمان (عج) باشیم دغدغه های امام برای ما هم دغدغه می شود. دیگر اینکه در این مسیر تمام سختی ها را  به جان خریده بودند و پذیرفته بودند که برای یک کار بزرگ باید بزرگ باشند لذا سومین ویژگی همت بلندشان بود. چهارمین ویژگی نیز این بود که صبر و تحملشان را متناسب با هدف گذاری شان بالا بردند. پنجم اینکه دشمن شناس بودند و می دانستند که در مقابلشان کسانی ایستاده اند که دشمن اند بنابراین هیچ وقت به دشمن اعتماد نمی کردند و به آنها پناه نمی بردند. ویژگی بعدی شان اطاعت از امام بود، آنها هیچ کدام سرخود عمل نمی کردند و همه  کارهایشان طبق دستور امام بود. در یک جامعه اگر ولایتمداری نباشد سنگ روی سنگ بند نمی شود.

در واقعه پر از ایثار و استقامت عاشورا، همیشه نام مردان دلاور عاشورایی بر زبان ها بوده، در حالی که از شیر زنان عرصه عشق و شهادت کمتر نامی برده شده است. به نظر شما چرا اینگونه است؟
وقتی خورشید می درخشد ماه دیده نمی شود و زمانی که چراغی روشن می شود نور شمع تلألویی ندارد؛ تا زمانی که شخصی مثل اباعبدالله (ع) باشد حضرت ابوالفضل (ع)  نیز دیده نمی شود. ولی چون نقش آفرینی کسانی که در بطن جنگ حضور داشتند بسیار جدی بود و آنقدر این واقعه عظیم است که پیرامونش را تحت الشعاع قرار داده؛ حتی حادثه کربلا  امام حسن (ع) را نیز تحت الشعاع قرار داده است. در دوران اسارت به شدت بحث زنان مطرح است و هیچ کسی تا کنون یک کتاب درباره حوادث بعد از اباعبدالله (ع) ننوشته که از نقش آفرینی زنان خصوصا زینب (س) و ویژگی ها و حماسه هایش نگفته باشد.
آری، تا زمانی که از کربلا سخن می گوییم بعد از کربلا دیده نمی شود ولی وقتی وارد دوران بعد از کربلا می شویم زنان در متن  قضیه قرار می گیرند. هیچ کتاب، سخنرانی و محصول فرهنگی را نمی بینیم که با تمرکز بر بعد از عاشورا نوشته و گفته شده باشد ولی توجهی به زنان نکرده باشد، لذا زنان دیده شده اند اما اینکه کمتر به آنها پرداخته شده است برای این است که  حضرت زینب (س) بعد از عاشورا یک سال و نیم بیشتر زنده نماندند و همچنین تاریخ بعد از کربلا کم به دست ما رسیده و بسیاری از حماسه ها به دست ما نرسیده است بنابراین مقداری نیز به خاطر ضعف و فقر در منابع است. بعد از کربلا درباره ام کلثوم یا سایر زنان اصحاب نمی شنویم چون درباره شان نقل نشده است و اگر هم شده زیر نورانیت حماسه حضرت زینب (س) کم فروغ دیده شده اند.

در جامعه امروز چگونه می توانیم همانند زنان عاشورایی باشیم؟
زنان عاشورایی در خانواده های حسینی تربیت می شوند. زمانی که پدر و مادر دغدغه های بسیار سخیف و سطح پایین دارند  چگونه انتظار داشته باشیم که فرزندان همت های بلندی داشته باشند. همت ها را پدر و مادر باید در خانواده شکل دهند. محبت و عشق در خانواده شکل می گیرد. در خانواده های ما که تجارت اتفاق می افتد یعنی پدر و مادر به یکدیگر خدمتی ارائه نمی کنند مگر اینکه خدمت بگیرند و هیچ قدمی در یک خانواده برداشته نمی شود مگر اینکه ما به ازایی داشته باشد، بچه ها یاد می گیرند که حتی محبت هایشان را بفروشند. یعنی اگر پدر  را می بوسند در ازای خواستن یک چیزی است. وقتی در خانه تجارت را به فرزندان یاد می دهیم نه محبت را و دغدغه های بسیار دنیایی و مادی را به آنها انتقال می دهیم و همت های مان به شدت زمینی و سطح پایین است و از طرفی دیگر آنقدر امکانات فراوان و رفاه طلبی را در زندگی زیاد می کنیم، بچه کم و امکانات زیاد او را لوس، رفاه طلب، غیرمقاوم و غیر صبور بار می آورد. برای همین در خانواده های راحت طلب، دارای همت های پایین و تاجر صفت نمی توانیم عاشورایی تربیت کنیم.  
پدر و مادرها، معلمان، مربیان و مسئولان باید به سمتی حرکت کنند که عشق به خوبی ها و ارزش ها و محبت را بدون چشم داشتی به بچه ها آموزش داده و منتقل کنند. برای اینکه فرزند نماز بخواند  نباید به او پول دهیم، برای اینکه به والدینش احترام بگذارد نباید تشویق های مادی را مطرح کنیم. تشویق های مادی فرزندان و جامعه ما را عاشورایی تربیت نمی کند و زنان ما عاشورایی نخواهند شد. باید آن ویژگی هایی که پیش تر بیان کردم در جامعه و خانواده ما بیشتر مورد توجه قرار گیرد و نهادینه شود.  وقتی در یک خانواده حرف رهبری حجت باشد بچه ها ولایتمداری یاد می گیرند. وقتی به دخترم بگویم اگر یک بدحجاب دیدی برایش دعا کن که در مسیر قرار گیرد یعنی نفرین و بغض را به او یاد نمی دهم و یاد می دهم که او پرچمی به نام چادر در دستش گرفته که با رفتار و اعمالش باید آن پرچم را تبلیغ کند و با محبت آنها را جذب کند. وقتی کارمان را با عشق  و محبت جلو می بریم و فرزندانمان را دلسوز برای کسانی که در مسیر نیستند قرار می دهیم بچه ها یاد می گیرند و به تدریج جامعه حسینی و زنان عاشورایی تربیت خواهیم کرد.
 
 
مرجع : شفقنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما