کد مطلب : ۳۳۹۵۳
سخنانی از شهید سید محمد باقر صدر درباره دوره امامت امام رضا(ع)
گستردگی جایگاه مردمی شخص امام رضا/ گذرگاهی تاریخی در زندگی امامان
شهید آیت الله سید محمد باقر صدر در سخنانی که در کتاب «امامان اهل بیت» منتشر شده، به امام رضا(ع) پرداخته و دوران او را گذرگاهی تاریخی در زندگی امامان شمرده است، یعنی امام رضا(ع) سرآغاز مرحله سوم از مراحلی است که تاریخ زندگی امامان بر اساس آن بخش بندی شده است.
شهید صدر سه مرحله زندگی امامان را به ترتیب زیر عنوان کرده است: مرحله مصون سازی اسلام در برابر کژروی، مرحله ارائه چهارچوب تقصیلی ویژه شیعیان و مرحله آمادهسازی برای به دست گرفتن زمام حکومت.
او سپس دوره امام رضا(ع) را در مرحله سوم جای داده و در این باره به تفصیل شرح میدهد. این بخش از نوشته شهید صدر را در ادامه میخوانید.
۱- گستردگی مردمی مکتب امام علی و آغاز انقلاب ها به نام ایشان
در دوره امام هشتم حضرت رضا ع چندین انقلاب به رهبری کسانی از خاندان امام علی ع و شاگردان مکتب ایشان در جریان بوده است. این رهبران، جهان اسلام را از کوفه و بصره گرفته تا مکه و مدینه و تا یمن فرا گرفته بودند. به هر کجا می رفتی، رهبری را می دیدی که به نام امام علی ع حکومت می کرد و با خود شعارهای امام علی ع را داشت.
گرچه بغداد هنوز زیر فرمان خلافت عباسی باقی مانده بود، اما در محاصره این جنبشها قرار داشت. از مهمترین این جنبشها، جنبشی آن بزرگ مرد، محمد بن ابراهیم طباطبا بود. او از مدینه به کوفه رفت و در کوفه اعلان حکومت کرد و شعار زمینه سازی را سر داد که همه انقلابیون خاندان محمد ص سر می دادند؛ یعنی: «البیعة للرضا علیه السلام من آل محمد صلی الله علیه و آله » بیعت با برگزیده از خاندان محمد ص.
این شعار از ویژگی های انقلابیون خاندان محمد ص بود. بیعت با یک نفر به عنوان بیعت با خود او، از آن پس بیعت به معنای کلی تبدیل شد؛ یعنی از وقتی زید بن علی انقلاب کرد و انقلابیونی از خاندان وی و از خاندان امام حسن ع راه وی را پی گرفتند. شعاری که آنان سر می دادند، بیعت با برگزیده از آل محمد ص بود تا شعارشان با درونمایه آرمان اسلام هماهنگ باشد، بدون آن که بخواهند نمایانگر واقعی آن آرمان را در هر برهه زیر فشار بگذارند. بنابراین اشعار آنان به این گونه مطرح شد.
روایتی از امام باقر ع هست -نمی دانم صحیح است یا نه- که ایشان فرموده: در سال دویست هجری شخصی بر منبرکوفه خواهد ایستاد که خداوند نزد فرشتگان آسمان به او مباهات می کند. شخصی که در این روایت منظور است -اگر صحیح باشد- همین محمد بن ابراهیم است. محمد بن ابراهیم از مدینه خارج شد و در راه کوفه از کربلا گذاشت. تربت مرقد حسین ع را بوسید و با وی عهد بست که خط ایشان را پی گیرد و از خون ایشان و شعارهای ایشان یاری بگیرد. سپس به کوفه رفت و در آنجا شعارهای خود و بیعت با برگزیده از آل محمد ص را بر این اساس اعلان کرد که حکم از برای کتاب خدا و سنت رسول خدا و سیره امام علی ع است.
هدفم این است که برای رشد پشتوانه و پایگاهی که مکتب امام علی ع در اختیار داشت، گواه بیاورم. این رشد فزاینده را می توان از طریق واکنشهای جهان اسلام به این انقلابها شناخت. واکنشی که انقلاب محمد بن ابراهیم در پی داشت این بود که کوفه برای چهار سال با او ماند و در برابر لشکرکشی های عباسیان یکی پس از دیگری ایستادگی کرد و لشکریان آنها را شکست داد. این کوفه همان کوفه ای است که به حسین ع خیانت کرد، همان کوفه ای است که زید را با شماری از یارانش واگذاشت. همین کوفه صد و پنجاه سال پس از شهادت امام حسین ع و کمتر از صد سال پس از واقعه زید، ایستاد تا از کسی دیگری که در خط امام حسین ع و خط زید حرکت کرد دفاع کند؛ چهار سال ایستاد و دفاع کرد. این همراهی دلیلی است بر رشد پایگاه مردمی.
۲- گستردگی جایگاه مردمی شخص امام رضا(ع)
الف - وقتی فضل بن سهل فرستادگان خود را سوی کوفه راهی کرد تا برای ولیعهدی علی بن موسی، امام رضا(ع) بیعت بگیرند، کوفه سر باز زد و گفتند: ما با علی بن موسی برای ولیعهدی بیعت نمی کنیم، ما با ایشان برای خلافت بیعت می کنیم، وگرنه برای ولیعهدی بیعت نخواهیم کرد.
این نهایت شور و حرارت در خط مکتب امام علی عل بوده است. آنان نمی پذیرفته اند که با امام رضا برای ولیعهدی بیعت کنند، بلکه می خواسته اند با ایشان به عنوان خلیفه بیعت کنند.
نمونه های دیگری نیز از رشد این پایگاههای مردمی در دست است:
ب - مثلاً آنجا که خواهیم دید مأمون در دشواریهایی که دولت وی را تهدید میکند، به امام رضا ع پناه می آورد. از جمله یک بار مأمون به ایشان عرض کرد: شیعیان شما در یک جایی علیه ما شورش کردهاند، آیا نامهای به آنان مینویسید؟ اگر بنویسید قبول میکنند، به آنان بنویسید از بلوا علیه ما دست بردارند! بار دیگر وقتی بود که فضل بن سهل ترور شد و مردم شنیدند که او ترور شده. چون اهالی خراسان ترور وی را به دست مأمون دانستند، انبوهی از مردم به پا خاستند و بر در کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند. مأمون از در پشتی خارج شد و به خانه امام -که در همسایگی وی بود- رفت و به ایشان پناه برد. آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد.
این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت می کرد و در واقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری می کرد، در همان سرزمین، پشتوانه مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانه علمی و فکری ایشان و پیشوایی علمی و فکری ایشان که خود نمونههای بسیاری از آن سراغ دارید.
ج - همچنین از آن جمله است داستانی که همه شما با آن آشنایید، داستان گذار ایشان از نیشابور و پیشی گرفتن دانشمندان برای بهرهگیری از ایشان. همه اینها ثابت میکند که پایگاه مردمی مکتب امام -از سویه علمی و اجتماعی- به چه درجه بالایی از فراز و رشد رسیده بوده است.
امام رضا علیه السلام و بنیانگذاری سیاست ارتباط با پایگاههای مردمی
در این مرحله امام رضا(ع) زمام امامت و مسئولیت را به دست گرفت. چنین مینماید که وقتی امام رضا(ع) زمام مسئولیت و امامت را در چنین مرحلهای به دست گرفت، به فعالیتی پرداخت که برای شیعیان عادی نبود؛ به همین خاطر از سوی شیعه یا اعتراضهایی روبه رو شد:
الف - جمعی از شیعیان خدمت ایشان رسیدند و عرضی کردند: چه میکنید؟ مخالفت خود را آشکار کردهاید، از تیغ هارون الرشید خون میچکد مگر از اونمیترسید؟
ب - یاران دیگری نیز نزد ایشان آمدند و عرضی کردند: «شما با کارهایی که میکنید خود را به هلاکت میاندازید.»
ج - کسان دیگری به ایشان عرضی میکردند: «ای کاش شما نیز همچون پدر و جدتان دم فرو می بستید.»
د- برخی افراد نزد ایشان آمدند و عرضی کردند: «از تقیه رو گرداندهاید؟ تقیه آیین جعفر بن محمد صادق ع است»
و حرفهایی از این دست. روایات این چنین میگویند. اما آنها به خودی خود گویای آن نیستند که امام رضا ع چه میکرده که آنان را چنین برمیانگیخته است. با این وجود روایات دیگری در دست است که این مساله را روشن میکنند:
ارتباط امام رضا با پایگاههای مردمی در بصره
روایات دیگری می گویند: امام رضا ع وقتی پس از درگذشت پدر ارجمند خود زمام مسئولیت را به دست گرفت، به گردشی در جهان اسلام پرداخت. ایشان از مدینه به بصره آمد و با پایگاههای مردمی خود در بصره گرد آمد. پیش از آن کسی را با این پیام به بصره فرستاد که: منتظر باشید؛ ظرف سه روز آینده امام رضا ع خواهد آمد. سپس امام پس از سه روز به بصره آمد، در حالی که شیعیان کاملاً آماده بودند تا از ایشان استقبال کنند و گرد ایشان جمع آیند و مقدم ایشان را گرامی بدارند. ایشان با آنان گرد آمد و حجت امامت خویش را بر آنان عرضه داشت. سپس به آنان فرمود: از من بپرسید. و به این ترتیب با آنان درباره سویههای گوناگون شناخت اسلامی به پرسش و پاسخ نشست. سپس از آنان خواست تا بقیه طایفهها را نیز گرد آورند. آنان چنین کردند و بقیه دانشمندانی که در علم کلام مناظرهگر بودند، از میان غیر مسلمانان نزد ایشان گرد آوردند. ایشان در بصره چندین نشست با آنان برگزار کرد و آنان را مبهوت کرد و بر فضا چیره شد.
ارتباط امام رضا(ع) با پایگاههای مردمی در کوفه
پس از آن امام کسی دیگری را به کوفه فرستاد و فرمود: اهل کوفه را باخبر سازید که همین روزها به کوفه خواهم آمد. بعد به کوفه سفر کرد و در آنجا نیز مستقیماً حجت امامت خود پس از پدر ارجمندش را عرضه داشت و سپس به گفتوگوهایی پردامنه و پرسش و پاسخهایی گوناگون و مختلف نشست.
ایشان همچنین با جدالیون و متکلمین و یهودیان و مسیحیان نیز ارتباط برقرار کرد؛ گروههایی که در آن زمان سرآغاز خطری فکری بر جهان اسلام را شکل می دادند؛ زیرا جنبش ترجمه و جدل کلامی در آن دوره جهان اسلام را به خود جذب کرده بود. از این رو امام رضا برای این جریان اهمیت بسیار زیادی قائل بود.
امام رضا(ع) پیچی تاریخی در زندگی امامان
پدران امام رضا ع به چنین فعالیت آشکار و مورد توجهی نمیپرداختند. پدران امام رضا خود به سفر نمیرفتند تا با پایگاههای مردمیشان ارتباط مستقیم برقرار کنند و به طور مستقیم امامت خود را نزد آنان استوار نمایند. آنان به این شکل گسترده اقدام به برقراری ارتباط با پایگاههای مردمی خود نمیکردند. این در واقع از نمودهای طبیعت این مرحله بوده است. طبیعت این مرحله و طبیعت گستردگی این پایگاهها و افزایش نفوذ روحی و فکری و اجتماعی امام در جان مسلمانان فعالیتی این چنین را از سوی امام رضا اقتضا میکرده است. اما از آنجا که یاران امام موسی بن جعفر ع نتوانستند پیوند این دگرگونی شکلی در رفتار امام رضا ع - نسبت به رفتار پدرانش- را با کنشی عینی مرحله درک کنند، از این سویه به ایشان اعتراضی می کردند.
گسترش پایگاههای مردمی: زمینه ساز حکومت مرسوم، نه مطلوب
بنابراین امام رضا ع از همان آغاز به دست گرفتن زمام مسئولیت، نظر به افزایش پایگاههای مردمی، بر اساس ویژگیهای این مرحله عمل کرد. اما باید دانست رشد این پایگاههای مردمی حقیقتاً به این معنا نبوده که مرحله عمل امام مرحله به دست گرفتن زمام حکومت بوده است. با وجود این رشد فزاینده در پایگاههای مردمی، امام -و هر کسی که به شرایط عینی ژرف مینگریسته – می دانست که امام در سطح به دست گرفتن زمام حکومت نیست؛ زیرا حکومتی که امام میخواست به دست گیرد، با حکومتی که به پایگاههای مردمی این چنین نیاز داشت، متفاوت بود. یعنی پایگاههای مردمی موجود در جهان اسلام شرایط را آماده میساخته اند تا امام زمام حکومت را هم تراز با حکومت هر رهبر دیگر به دست گیرد.
برای امام رضا ع امکان پذیر بود که حکومت را به شیوه منصور یا به شیوه ابوسرایا یا به شیوه امین و مأمون به دست گیرد. این امکان وجود داشته است؛ زیرا پایگاههای انبوهی در میان بودهاند که میتوانستهاند با سپاهی بزرگ ایشان را یاری کنند و همچنین با اموال بسیار به ایشان کمک رسانند. اما چنین پایگاههایی برای حکومتی که امام رضا ع میخواست، بنیانی شایسته نبودند؛ زیرا این پایگاهها با مکتب امام علی ع یک ارتباط فکری کلی و مبهم و یک ارتباط عاطفی و هیجانی نیرومند داشتند. این هیجان هر دم از سویی با خون پاک جاری در میدان جهاد شعله ور می شد و از سوی دیگر با ستم ستمگران و جبروت حاکمانی که به حق امت تجاوز کرده بودند و حرمتش را شکسته بودند و کرامتش را بر باد داده بودند، زبانه می کشید.
ارتباط این پایگاهها با مکتب امام ع در چنین سطحی بوده است. این سطح از ارتباط میتوانست زمینه را برای یک حکومت پابرجا و نیرومند و مقتدر فراهم کند، هم چنان که برای حکومت عباسیان کرد. زمینه حکومت عباسیان را همین پایگاهها و امثال آنها فراهم ساختند. اما این پایگاهها با چنین وضعیتی نمیتوانستند زمینه حکومت امام علی ع را که برنامه فرزندان ایشان بود، فراهم کنند.
از این رو میبینیم انقلابهای دیگری که به دست مسلمانان مخلص امام علی ع پا می گرفت، بسیاری از اوقات در درون پایگاههای مردمی خود دچار تناقض های داخلی می شد و گاه گاه به کژرویهایی در میافتاد. این بدان خاطر بود که آن پایگاهها از برنامه آگاه نبودند. هیجان داشتند اما آگاه نبودند. هیجان، زیربنایی راستین برای اسلام نیست. بلکه بنای راستین برای اسلام بر مبنای آگاهی گذاشته می شود.
شهید صدر سه مرحله زندگی امامان را به ترتیب زیر عنوان کرده است: مرحله مصون سازی اسلام در برابر کژروی، مرحله ارائه چهارچوب تقصیلی ویژه شیعیان و مرحله آمادهسازی برای به دست گرفتن زمام حکومت.
او سپس دوره امام رضا(ع) را در مرحله سوم جای داده و در این باره به تفصیل شرح میدهد. این بخش از نوشته شهید صدر را در ادامه میخوانید.
۱- گستردگی مردمی مکتب امام علی و آغاز انقلاب ها به نام ایشان
در دوره امام هشتم حضرت رضا ع چندین انقلاب به رهبری کسانی از خاندان امام علی ع و شاگردان مکتب ایشان در جریان بوده است. این رهبران، جهان اسلام را از کوفه و بصره گرفته تا مکه و مدینه و تا یمن فرا گرفته بودند. به هر کجا می رفتی، رهبری را می دیدی که به نام امام علی ع حکومت می کرد و با خود شعارهای امام علی ع را داشت.
گرچه بغداد هنوز زیر فرمان خلافت عباسی باقی مانده بود، اما در محاصره این جنبشها قرار داشت. از مهمترین این جنبشها، جنبشی آن بزرگ مرد، محمد بن ابراهیم طباطبا بود. او از مدینه به کوفه رفت و در کوفه اعلان حکومت کرد و شعار زمینه سازی را سر داد که همه انقلابیون خاندان محمد ص سر می دادند؛ یعنی: «البیعة للرضا علیه السلام من آل محمد صلی الله علیه و آله » بیعت با برگزیده از خاندان محمد ص.
این شعار از ویژگی های انقلابیون خاندان محمد ص بود. بیعت با یک نفر به عنوان بیعت با خود او، از آن پس بیعت به معنای کلی تبدیل شد؛ یعنی از وقتی زید بن علی انقلاب کرد و انقلابیونی از خاندان وی و از خاندان امام حسن ع راه وی را پی گرفتند. شعاری که آنان سر می دادند، بیعت با برگزیده از آل محمد ص بود تا شعارشان با درونمایه آرمان اسلام هماهنگ باشد، بدون آن که بخواهند نمایانگر واقعی آن آرمان را در هر برهه زیر فشار بگذارند. بنابراین اشعار آنان به این گونه مطرح شد.
روایتی از امام باقر ع هست -نمی دانم صحیح است یا نه- که ایشان فرموده: در سال دویست هجری شخصی بر منبرکوفه خواهد ایستاد که خداوند نزد فرشتگان آسمان به او مباهات می کند. شخصی که در این روایت منظور است -اگر صحیح باشد- همین محمد بن ابراهیم است. محمد بن ابراهیم از مدینه خارج شد و در راه کوفه از کربلا گذاشت. تربت مرقد حسین ع را بوسید و با وی عهد بست که خط ایشان را پی گیرد و از خون ایشان و شعارهای ایشان یاری بگیرد. سپس به کوفه رفت و در آنجا شعارهای خود و بیعت با برگزیده از آل محمد ص را بر این اساس اعلان کرد که حکم از برای کتاب خدا و سنت رسول خدا و سیره امام علی ع است.
هدفم این است که برای رشد پشتوانه و پایگاهی که مکتب امام علی ع در اختیار داشت، گواه بیاورم. این رشد فزاینده را می توان از طریق واکنشهای جهان اسلام به این انقلابها شناخت. واکنشی که انقلاب محمد بن ابراهیم در پی داشت این بود که کوفه برای چهار سال با او ماند و در برابر لشکرکشی های عباسیان یکی پس از دیگری ایستادگی کرد و لشکریان آنها را شکست داد. این کوفه همان کوفه ای است که به حسین ع خیانت کرد، همان کوفه ای است که زید را با شماری از یارانش واگذاشت. همین کوفه صد و پنجاه سال پس از شهادت امام حسین ع و کمتر از صد سال پس از واقعه زید، ایستاد تا از کسی دیگری که در خط امام حسین ع و خط زید حرکت کرد دفاع کند؛ چهار سال ایستاد و دفاع کرد. این همراهی دلیلی است بر رشد پایگاه مردمی.
۲- گستردگی جایگاه مردمی شخص امام رضا(ع)
الف - وقتی فضل بن سهل فرستادگان خود را سوی کوفه راهی کرد تا برای ولیعهدی علی بن موسی، امام رضا(ع) بیعت بگیرند، کوفه سر باز زد و گفتند: ما با علی بن موسی برای ولیعهدی بیعت نمی کنیم، ما با ایشان برای خلافت بیعت می کنیم، وگرنه برای ولیعهدی بیعت نخواهیم کرد.
این نهایت شور و حرارت در خط مکتب امام علی عل بوده است. آنان نمی پذیرفته اند که با امام رضا برای ولیعهدی بیعت کنند، بلکه می خواسته اند با ایشان به عنوان خلیفه بیعت کنند.
نمونه های دیگری نیز از رشد این پایگاههای مردمی در دست است:
ب - مثلاً آنجا که خواهیم دید مأمون در دشواریهایی که دولت وی را تهدید میکند، به امام رضا ع پناه می آورد. از جمله یک بار مأمون به ایشان عرض کرد: شیعیان شما در یک جایی علیه ما شورش کردهاند، آیا نامهای به آنان مینویسید؟ اگر بنویسید قبول میکنند، به آنان بنویسید از بلوا علیه ما دست بردارند! بار دیگر وقتی بود که فضل بن سهل ترور شد و مردم شنیدند که او ترور شده. چون اهالی خراسان ترور وی را به دست مأمون دانستند، انبوهی از مردم به پا خاستند و بر در کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند. مأمون از در پشتی خارج شد و به خانه امام -که در همسایگی وی بود- رفت و به ایشان پناه برد. آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد.
این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت می کرد و در واقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری می کرد، در همان سرزمین، پشتوانه مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانه علمی و فکری ایشان و پیشوایی علمی و فکری ایشان که خود نمونههای بسیاری از آن سراغ دارید.
ج - همچنین از آن جمله است داستانی که همه شما با آن آشنایید، داستان گذار ایشان از نیشابور و پیشی گرفتن دانشمندان برای بهرهگیری از ایشان. همه اینها ثابت میکند که پایگاه مردمی مکتب امام -از سویه علمی و اجتماعی- به چه درجه بالایی از فراز و رشد رسیده بوده است.
امام رضا علیه السلام و بنیانگذاری سیاست ارتباط با پایگاههای مردمی
در این مرحله امام رضا(ع) زمام امامت و مسئولیت را به دست گرفت. چنین مینماید که وقتی امام رضا(ع) زمام مسئولیت و امامت را در چنین مرحلهای به دست گرفت، به فعالیتی پرداخت که برای شیعیان عادی نبود؛ به همین خاطر از سوی شیعه یا اعتراضهایی روبه رو شد:
الف - جمعی از شیعیان خدمت ایشان رسیدند و عرضی کردند: چه میکنید؟ مخالفت خود را آشکار کردهاید، از تیغ هارون الرشید خون میچکد مگر از اونمیترسید؟
ب - یاران دیگری نیز نزد ایشان آمدند و عرضی کردند: «شما با کارهایی که میکنید خود را به هلاکت میاندازید.»
ج - کسان دیگری به ایشان عرضی میکردند: «ای کاش شما نیز همچون پدر و جدتان دم فرو می بستید.»
د- برخی افراد نزد ایشان آمدند و عرضی کردند: «از تقیه رو گرداندهاید؟ تقیه آیین جعفر بن محمد صادق ع است»
و حرفهایی از این دست. روایات این چنین میگویند. اما آنها به خودی خود گویای آن نیستند که امام رضا ع چه میکرده که آنان را چنین برمیانگیخته است. با این وجود روایات دیگری در دست است که این مساله را روشن میکنند:
ارتباط امام رضا با پایگاههای مردمی در بصره
روایات دیگری می گویند: امام رضا ع وقتی پس از درگذشت پدر ارجمند خود زمام مسئولیت را به دست گرفت، به گردشی در جهان اسلام پرداخت. ایشان از مدینه به بصره آمد و با پایگاههای مردمی خود در بصره گرد آمد. پیش از آن کسی را با این پیام به بصره فرستاد که: منتظر باشید؛ ظرف سه روز آینده امام رضا ع خواهد آمد. سپس امام پس از سه روز به بصره آمد، در حالی که شیعیان کاملاً آماده بودند تا از ایشان استقبال کنند و گرد ایشان جمع آیند و مقدم ایشان را گرامی بدارند. ایشان با آنان گرد آمد و حجت امامت خویش را بر آنان عرضه داشت. سپس به آنان فرمود: از من بپرسید. و به این ترتیب با آنان درباره سویههای گوناگون شناخت اسلامی به پرسش و پاسخ نشست. سپس از آنان خواست تا بقیه طایفهها را نیز گرد آورند. آنان چنین کردند و بقیه دانشمندانی که در علم کلام مناظرهگر بودند، از میان غیر مسلمانان نزد ایشان گرد آوردند. ایشان در بصره چندین نشست با آنان برگزار کرد و آنان را مبهوت کرد و بر فضا چیره شد.
ارتباط امام رضا(ع) با پایگاههای مردمی در کوفه
پس از آن امام کسی دیگری را به کوفه فرستاد و فرمود: اهل کوفه را باخبر سازید که همین روزها به کوفه خواهم آمد. بعد به کوفه سفر کرد و در آنجا نیز مستقیماً حجت امامت خود پس از پدر ارجمندش را عرضه داشت و سپس به گفتوگوهایی پردامنه و پرسش و پاسخهایی گوناگون و مختلف نشست.
ایشان همچنین با جدالیون و متکلمین و یهودیان و مسیحیان نیز ارتباط برقرار کرد؛ گروههایی که در آن زمان سرآغاز خطری فکری بر جهان اسلام را شکل می دادند؛ زیرا جنبش ترجمه و جدل کلامی در آن دوره جهان اسلام را به خود جذب کرده بود. از این رو امام رضا برای این جریان اهمیت بسیار زیادی قائل بود.
امام رضا(ع) پیچی تاریخی در زندگی امامان
پدران امام رضا ع به چنین فعالیت آشکار و مورد توجهی نمیپرداختند. پدران امام رضا خود به سفر نمیرفتند تا با پایگاههای مردمیشان ارتباط مستقیم برقرار کنند و به طور مستقیم امامت خود را نزد آنان استوار نمایند. آنان به این شکل گسترده اقدام به برقراری ارتباط با پایگاههای مردمی خود نمیکردند. این در واقع از نمودهای طبیعت این مرحله بوده است. طبیعت این مرحله و طبیعت گستردگی این پایگاهها و افزایش نفوذ روحی و فکری و اجتماعی امام در جان مسلمانان فعالیتی این چنین را از سوی امام رضا اقتضا میکرده است. اما از آنجا که یاران امام موسی بن جعفر ع نتوانستند پیوند این دگرگونی شکلی در رفتار امام رضا ع - نسبت به رفتار پدرانش- را با کنشی عینی مرحله درک کنند، از این سویه به ایشان اعتراضی می کردند.
گسترش پایگاههای مردمی: زمینه ساز حکومت مرسوم، نه مطلوب
بنابراین امام رضا ع از همان آغاز به دست گرفتن زمام مسئولیت، نظر به افزایش پایگاههای مردمی، بر اساس ویژگیهای این مرحله عمل کرد. اما باید دانست رشد این پایگاههای مردمی حقیقتاً به این معنا نبوده که مرحله عمل امام مرحله به دست گرفتن زمام حکومت بوده است. با وجود این رشد فزاینده در پایگاههای مردمی، امام -و هر کسی که به شرایط عینی ژرف مینگریسته – می دانست که امام در سطح به دست گرفتن زمام حکومت نیست؛ زیرا حکومتی که امام میخواست به دست گیرد، با حکومتی که به پایگاههای مردمی این چنین نیاز داشت، متفاوت بود. یعنی پایگاههای مردمی موجود در جهان اسلام شرایط را آماده میساخته اند تا امام زمام حکومت را هم تراز با حکومت هر رهبر دیگر به دست گیرد.
برای امام رضا ع امکان پذیر بود که حکومت را به شیوه منصور یا به شیوه ابوسرایا یا به شیوه امین و مأمون به دست گیرد. این امکان وجود داشته است؛ زیرا پایگاههای انبوهی در میان بودهاند که میتوانستهاند با سپاهی بزرگ ایشان را یاری کنند و همچنین با اموال بسیار به ایشان کمک رسانند. اما چنین پایگاههایی برای حکومتی که امام رضا ع میخواست، بنیانی شایسته نبودند؛ زیرا این پایگاهها با مکتب امام علی ع یک ارتباط فکری کلی و مبهم و یک ارتباط عاطفی و هیجانی نیرومند داشتند. این هیجان هر دم از سویی با خون پاک جاری در میدان جهاد شعله ور می شد و از سوی دیگر با ستم ستمگران و جبروت حاکمانی که به حق امت تجاوز کرده بودند و حرمتش را شکسته بودند و کرامتش را بر باد داده بودند، زبانه می کشید.
ارتباط این پایگاهها با مکتب امام ع در چنین سطحی بوده است. این سطح از ارتباط میتوانست زمینه را برای یک حکومت پابرجا و نیرومند و مقتدر فراهم کند، هم چنان که برای حکومت عباسیان کرد. زمینه حکومت عباسیان را همین پایگاهها و امثال آنها فراهم ساختند. اما این پایگاهها با چنین وضعیتی نمیتوانستند زمینه حکومت امام علی ع را که برنامه فرزندان ایشان بود، فراهم کنند.
از این رو میبینیم انقلابهای دیگری که به دست مسلمانان مخلص امام علی ع پا می گرفت، بسیاری از اوقات در درون پایگاههای مردمی خود دچار تناقض های داخلی می شد و گاه گاه به کژرویهایی در میافتاد. این بدان خاطر بود که آن پایگاهها از برنامه آگاه نبودند. هیجان داشتند اما آگاه نبودند. هیجان، زیربنایی راستین برای اسلام نیست. بلکه بنای راستین برای اسلام بر مبنای آگاهی گذاشته می شود.
مرجع : مهر