کد مطلب : ۳۳۹۸۱
معرفی کتاب 14/ «مهاجر راه اصلاح»
سیری در زندگینامه امام حسین (ع) و فرهنگواره پیرامون وی
مشخصات کتاب:
مهاجر راه اصلاح
سیری در زندگینامه امام حسین (ع) و فرهنگواره پیرامون وی
مهدی کمپانی زارع
نشر نگاه معاصر
چاپ اول، 1396
مهاجر راه اصلاح
سیری در زندگینامه امام حسین (ع) و فرهنگواره پیرامون وی
مهدی کمپانی زارع
نشر نگاه معاصر
چاپ اول، 1396
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی / که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیب افتد / دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
مولف مقدمه اثر خود را اینگونه آغاز میکند:
هر سال محرم که میرسد خود را در خیل جمعیت، حیران میبینم. وقتی به خود میآیم که مرا چه شده و چرا چنین آشفته و شیفتهام، یادم میآید که دیری است سینهام شرحه شرحه محبت انسانی است که حتی در خاطرههای کودکیام، حضوری گرم و پر رنگ دارد و هر بار که نامش میآید، اگر نگریم، دست کم گرمای اشک را در خود احساس میکنم. از تاملکردن در حیرت و شیفتگیام، طرفی نمیبندم، از این رو در اشک و گرمای وجودش مینگرم، شاید از این طریق بتوانم به یاد آورم که چرا رازناک به او عشق میورزم. خوب که به مواضع گریستنم مینگرم، میبینم هر بار که میگریم، حتی در سالهای پختگی نزدیک به چهل سالگی، گریههایم همه از عظمت اوست. میبینم که او عصاره پیوند خاندان نبوت و ولایت است و محبوب پیامبرم و جگرگوشه برادر و دختر پیامبرم است. برادرش کریمی چون حسن است و خواهرش عقیلهای چون زینب. میبینم پیامبرم از فرط محبت و حرمت به او، بارها وی را بر دوش خویش سوار کرده و سیر آفاق و انفس داده است. همان دوشی که علی یک بار و شاید دو بار بر روی آن ایستاد و خود را در مرتفعترین نقطه جهان احساس کرد.
میبینم که این محبوب بارها و بارها در کودکی بر این اوج نشسته و در جدول مهر نبوت، نشان مهر خدا و رسولش را دیده است. میبینم در کودکی بر دو خلیفه نخست فریاد میزند و از آنان میخواهد که منبر رسول خدا را به اهلش بسپارند و بیراهه نروند. میبینم که ابوذر را هنگام رفتن به ربذه یاری میکند و به او دلداری میدهد. میبینم که در سالهای خلافت پدرش، در رکاب پدر سکوت پیشه کرده و به پدر و امام خویش خدمت میکند و او را در احقاق حق خلق یاری میرساند. میبینم با ادب تمام در محضر برادرش حسن حاضر میشود در هیچ کاری از او پیشی نمیگیرد و عهدهای برادر را پیمانهای خویش میداند. میبینم که وقتی زمان امامتش سر میرسد با حلم بسیار ادامه پیمان برادر را با معاویه سپری میکند و حتی با چون معاویهای که خود نماد پیمانشکنی است، سخنی از عهدشکنی و بد عهدی نمیگوید. میبینم وقتی که یزید از او بیعت میخواهد، از میدان خشونت به خانه امن الهی هجرت میکند تا اصلاح کار امت نماید و همه کار میکند تا در مکه و کربلا خونی ریخته نشود، اما با ناجوانمردی خونش را میریزند و او را شرحه شرحه میکنند. میبینم در همه این روزگاران خوش و ناخوش جز به خشنودی خداوند نمینگرد و محبوبی جز حق تعالی ندارد. دستهایش را در عرفات میبینم و عشقش را در دعای عرفه میخوانم و شرح اخلاق نیکویش را در کتابها میبینم و مقام والایش را از عارفان میشنوم و همه آنچه را در هزاران کس به اندک میبینم، در او مجموع و متعالی مشاهده میکنم. وقتی میبینم از سخاوت غلامش نسبت به سگی میگرید و یا کنیزی را به خاطر دادن گلی، آزاد میکند و دشنامگو به خود و خاندانش را خدمت میکند، در مییابم که بهرههای بزرگی از اخلاق و شفقت در اوست و من گریان این همه زیبایی و شگفتی روحانیام. در عجبم از کسانی که چون اویی را میدیدند و به جای گریهکردن، از عظمتش و میل به تخلق به اخلاقش، خونش را ریختند و بدنش را لگدکوب اسبان نمودند.
حال که دانستهام برای عظمت روحی او و پیوندش با روحانیان میگریم، در مییابم «این محبت همه نتیجه دانش اوست» و میکوشم در لابلای منابع نشان از او بجویم و هرچه را میجویم برای دیگران نیز بیان کنم. حسین را سالها پیش از کربلا دوست دارم و جست و جو میکنم و از این رو گام به گام با او در عمر شریفش همراه میشوم و نشان میدهم چنین شخص عظیمی در همه جا عظمت روحی و اخلاقی و دینی خود را نشان داده است.
این کتاب مختصر، شرح زندگی و سخنان مردی است از جنس اخلاق و محبت و شفقت. این کتاب میکوشد به اختصار تصویر امامی نیکو سیرت را به تصویر بکشد که قرنها جان و دل شیعیان و اهل حقیقت و محبت را معطوف و متوجه خود نموده است. هر فصل این کتاب میتواند تا حجمی پیشروی کند که کتابی مستقل و مجزا باشد، اما سعی نگارنده این سطور آن بوده که مختصر و مفید سخن بگوید و خوانندگان را با کثرت نقلها و تحلیلها سرگردان و خسته نکند. تحلیلها نیز در راستای منابع تاریخی و روایی ارائه شدهاند و به هیچ روی قصد آن نداشتهایم که سلایق و آرزوهای خود را در میان آوریم.
این کتاب نیز همان راه دو کتاب پیشین نگارنده درباره امام اول و دوم شیعیان یعنی ترازوی احدخود و کریم آل محمد را میرود. در ابتدا با مراجعه به منابع متعدد دست اول کوشیدهام زندگی امام حسین را از تولد تا شهادت تصویر کنم. در فصولی به اخلاق و بندگی عارفانهاش پرداختهام و در فصلی به مواجهه عارفان با او و شهادتش مشغول شدهام و در فصولی به تحلیل حرکتش از مدینه تا کربلا قلم گرداندهام و معنای اصلاح را از طریق امر به معروف و نهی از منکر کاویدهام و در همه این فصول در پی آن بودهام که سخن و سیره او را در میان بیاورم و نه میلها و آرزوهای خودم را.
کتاب حاضر مشتمل بر هفت بخش و از این قرار است: زندگینامه امام حسین (ع)، اخلاق حسینی، بندگی عارفانه به روایت امام حسین (ع)، بررسی تحلیلهای مختلف از واقعه عاشورا، اصلاح از طریق امر به معروف و نهی از منکر، مواجهه عارفان مسلمان با حسین بن علی (ع)، و ضمیمه؛ مقالهای درباره بدا.
هر سال محرم که میرسد خود را در خیل جمعیت، حیران میبینم. وقتی به خود میآیم که مرا چه شده و چرا چنین آشفته و شیفتهام، یادم میآید که دیری است سینهام شرحه شرحه محبت انسانی است که حتی در خاطرههای کودکیام، حضوری گرم و پر رنگ دارد و هر بار که نامش میآید، اگر نگریم، دست کم گرمای اشک را در خود احساس میکنم. از تاملکردن در حیرت و شیفتگیام، طرفی نمیبندم، از این رو در اشک و گرمای وجودش مینگرم، شاید از این طریق بتوانم به یاد آورم که چرا رازناک به او عشق میورزم. خوب که به مواضع گریستنم مینگرم، میبینم هر بار که میگریم، حتی در سالهای پختگی نزدیک به چهل سالگی، گریههایم همه از عظمت اوست. میبینم که او عصاره پیوند خاندان نبوت و ولایت است و محبوب پیامبرم و جگرگوشه برادر و دختر پیامبرم است. برادرش کریمی چون حسن است و خواهرش عقیلهای چون زینب. میبینم پیامبرم از فرط محبت و حرمت به او، بارها وی را بر دوش خویش سوار کرده و سیر آفاق و انفس داده است. همان دوشی که علی یک بار و شاید دو بار بر روی آن ایستاد و خود را در مرتفعترین نقطه جهان احساس کرد.
میبینم که این محبوب بارها و بارها در کودکی بر این اوج نشسته و در جدول مهر نبوت، نشان مهر خدا و رسولش را دیده است. میبینم در کودکی بر دو خلیفه نخست فریاد میزند و از آنان میخواهد که منبر رسول خدا را به اهلش بسپارند و بیراهه نروند. میبینم که ابوذر را هنگام رفتن به ربذه یاری میکند و به او دلداری میدهد. میبینم که در سالهای خلافت پدرش، در رکاب پدر سکوت پیشه کرده و به پدر و امام خویش خدمت میکند و او را در احقاق حق خلق یاری میرساند. میبینم با ادب تمام در محضر برادرش حسن حاضر میشود در هیچ کاری از او پیشی نمیگیرد و عهدهای برادر را پیمانهای خویش میداند. میبینم که وقتی زمان امامتش سر میرسد با حلم بسیار ادامه پیمان برادر را با معاویه سپری میکند و حتی با چون معاویهای که خود نماد پیمانشکنی است، سخنی از عهدشکنی و بد عهدی نمیگوید. میبینم وقتی که یزید از او بیعت میخواهد، از میدان خشونت به خانه امن الهی هجرت میکند تا اصلاح کار امت نماید و همه کار میکند تا در مکه و کربلا خونی ریخته نشود، اما با ناجوانمردی خونش را میریزند و او را شرحه شرحه میکنند. میبینم در همه این روزگاران خوش و ناخوش جز به خشنودی خداوند نمینگرد و محبوبی جز حق تعالی ندارد. دستهایش را در عرفات میبینم و عشقش را در دعای عرفه میخوانم و شرح اخلاق نیکویش را در کتابها میبینم و مقام والایش را از عارفان میشنوم و همه آنچه را در هزاران کس به اندک میبینم، در او مجموع و متعالی مشاهده میکنم. وقتی میبینم از سخاوت غلامش نسبت به سگی میگرید و یا کنیزی را به خاطر دادن گلی، آزاد میکند و دشنامگو به خود و خاندانش را خدمت میکند، در مییابم که بهرههای بزرگی از اخلاق و شفقت در اوست و من گریان این همه زیبایی و شگفتی روحانیام. در عجبم از کسانی که چون اویی را میدیدند و به جای گریهکردن، از عظمتش و میل به تخلق به اخلاقش، خونش را ریختند و بدنش را لگدکوب اسبان نمودند.
حال که دانستهام برای عظمت روحی او و پیوندش با روحانیان میگریم، در مییابم «این محبت همه نتیجه دانش اوست» و میکوشم در لابلای منابع نشان از او بجویم و هرچه را میجویم برای دیگران نیز بیان کنم. حسین را سالها پیش از کربلا دوست دارم و جست و جو میکنم و از این رو گام به گام با او در عمر شریفش همراه میشوم و نشان میدهم چنین شخص عظیمی در همه جا عظمت روحی و اخلاقی و دینی خود را نشان داده است.
این کتاب مختصر، شرح زندگی و سخنان مردی است از جنس اخلاق و محبت و شفقت. این کتاب میکوشد به اختصار تصویر امامی نیکو سیرت را به تصویر بکشد که قرنها جان و دل شیعیان و اهل حقیقت و محبت را معطوف و متوجه خود نموده است. هر فصل این کتاب میتواند تا حجمی پیشروی کند که کتابی مستقل و مجزا باشد، اما سعی نگارنده این سطور آن بوده که مختصر و مفید سخن بگوید و خوانندگان را با کثرت نقلها و تحلیلها سرگردان و خسته نکند. تحلیلها نیز در راستای منابع تاریخی و روایی ارائه شدهاند و به هیچ روی قصد آن نداشتهایم که سلایق و آرزوهای خود را در میان آوریم.
این کتاب نیز همان راه دو کتاب پیشین نگارنده درباره امام اول و دوم شیعیان یعنی ترازوی احدخود و کریم آل محمد را میرود. در ابتدا با مراجعه به منابع متعدد دست اول کوشیدهام زندگی امام حسین را از تولد تا شهادت تصویر کنم. در فصولی به اخلاق و بندگی عارفانهاش پرداختهام و در فصلی به مواجهه عارفان با او و شهادتش مشغول شدهام و در فصولی به تحلیل حرکتش از مدینه تا کربلا قلم گرداندهام و معنای اصلاح را از طریق امر به معروف و نهی از منکر کاویدهام و در همه این فصول در پی آن بودهام که سخن و سیره او را در میان بیاورم و نه میلها و آرزوهای خودم را.
کتاب حاضر مشتمل بر هفت بخش و از این قرار است: زندگینامه امام حسین (ع)، اخلاق حسینی، بندگی عارفانه به روایت امام حسین (ع)، بررسی تحلیلهای مختلف از واقعه عاشورا، اصلاح از طریق امر به معروف و نهی از منکر، مواجهه عارفان مسلمان با حسین بن علی (ع)، و ضمیمه؛ مقالهای درباره بدا.