کد مطلب : ۳۴۱۴۱
معرفی کتاب 16/ «عقلانیت در عاشورا»
آیا میتوان با دشمن مذاکره کرد؟
مشخصات کتاب:
عقلانیت در عاشورا
محمد سروش محلاتی
میراث اهل قلم
تهران، 1396
محمد سروش محلاتی متولد سال 1340 در قم و شاگرد درس خارج آیات حائری یزدی، وحید خراسانی و شبیری زنجانی و فلسفه و عرفان آیات حسن زاده آملی و جوادی آملی است. وی مدرس فقه و اصول و مولف کتابهای دین و دولت در اندیشه اسلامی، آزادی عقل و ایمان، اسلام و مقتضیات زمان، نظارت خبرگان نصیحت نخبگان، شهر مردگان و ... است.
گزارشات تاریخی درباره مذاکرات بین امام و ابن سعد چیست؟ این گزارشات تاریخی به لحاظ مبانی کلامی چگونه قابل ارزیابی و تحلیل است؟ چون مسئله مربوط به موضوع امامت است باید روشن شود که متکلمین اسلامی درباره این مذاکرات چه موضعی دارند؟ آیا از نظر آنها قابل قبول است که امام معصوم در برخورد با دشمن وارد مذاکره شود؟ این با مبانی اعتقادی ما سازگار است یا نیست؟ بعد از این نوبت میرسد به تحلیل فقهی، فقیه از آن جهت که به استنباط احکام شرعی میپردازد، درصدد کشف تکلیف است که وظیفه چیست؟ ... حالا فقیه باید مشخص بکند که اگر ما در شرایط امام حسین (ع) قرار بگیریم، آن وقت چه وظیفهای داریم؟ آیا میتوانیم مذاکره کنیم یا نمیتوانیم؟
قضیه کربلا و ماجرای عاشورا، پیامآور ارزشهای فراوانی مانند ایثار، شجاعت، عشق، عزت، مقاومت، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است، ولی پرسش اصلی این است که آیا امام حسین (ع) این ارزشها را در فضای عقلانیت و با اعتنا به ملاکهای خودپسندانه دنبال میکرد و آیا همه این اقدامات حضرت بر اساس این مبنا قابل تحلیل و ارزیابی است؟
پاسح منفی به این پرسش تا جایی که به گذشته مرتبط میشود، مخصوصا وقتی که داوری درباره عمل یک شخصیت معصوم و برتر از خطا و گناه است، پیامد ناروایی ندارد، ولی وقتی که شعاع تاثیر این واقعه در گذشته محدود نمیماند و اثر آن بر نسلهای بعد ظاهر میشود، حذف قید عقلانیت، جهتگیری این ارزشها را دگرگون میسازد و در نتیجه مطرحکردن آنها به معنی دعوت به شیوهها و روشهاییست که پشتوانه منطقی ندارد و چنین تحلیلی میتواند پیامدهای ناگواری به جا گذارد.
مروری بر آرای مختلف در این باره نشان میدهد که برخی معتقدند در این واقعه باید سکوت کرد و وظیفه خویش را از منابع دیگر به دست آورد، و بعضی در حالی که آن را فراتر از عقلانیت میدانند، درسآموزی از آن و مقاومت غیرعقلانی را تجویز و ترغیب میکنند و بالاخره عدهای این حادثه را در همان چارچوب قواعد کلی عقلی و شرعی تحلیل نموده و آن را تجسمی از همان پیامها معرفی مینمایند.
درباره آن پرسش و این آرا تاکنون پژوهشهای مختلفی انجام گرفته و هنوز هم لزوم تحقیق و کاوش بیشتر احساس میشود.
این مجموعه که پیش روی خوانندگان است گفتارهای پراکندهای با گرایش سوم را دنبال میکند و بر ضرورت نقد گرایش دوم اصرار دارد ولی آیا شگفتانگیز نیست در عصری که عصر شکوفایی عقلانیت است، نیاز به چنین نفی و اثباتی احساس شود؟ و شگفتانگیزتر آن که، جامعه مذهبی ما چگونه و چرا به چنین وضعی دچار شده است؟
کتاب حاضر مشتمل بر 12 فصل بدین قرار است: عاشورا جهاد عقلانیت، عزت حکیمانه و عزت سفیهانه، امام حسین (ع) قربانی استبداد دینی، قیام برای جهلزدایی، تقدیم اخلاق انسانی بر جهاد اسلامی، امکان یا امتناع مذاکره با دشمن، خط قرمزهای امام حسین (ع) کجا بود؟، تنازل از فرهنگ عاشورا، صورتگرایی و حقیقتگرایی، تعظیم شعائر، سیاست بنی امیه پس از عاشورا، رمز استقامت زینب (س).
عقلانیت در عاشورا
محمد سروش محلاتی
میراث اهل قلم
تهران، 1396
محمد سروش محلاتی متولد سال 1340 در قم و شاگرد درس خارج آیات حائری یزدی، وحید خراسانی و شبیری زنجانی و فلسفه و عرفان آیات حسن زاده آملی و جوادی آملی است. وی مدرس فقه و اصول و مولف کتابهای دین و دولت در اندیشه اسلامی، آزادی عقل و ایمان، اسلام و مقتضیات زمان، نظارت خبرگان نصیحت نخبگان، شهر مردگان و ... است.
گزارشات تاریخی درباره مذاکرات بین امام و ابن سعد چیست؟ این گزارشات تاریخی به لحاظ مبانی کلامی چگونه قابل ارزیابی و تحلیل است؟ چون مسئله مربوط به موضوع امامت است باید روشن شود که متکلمین اسلامی درباره این مذاکرات چه موضعی دارند؟ آیا از نظر آنها قابل قبول است که امام معصوم در برخورد با دشمن وارد مذاکره شود؟ این با مبانی اعتقادی ما سازگار است یا نیست؟ بعد از این نوبت میرسد به تحلیل فقهی، فقیه از آن جهت که به استنباط احکام شرعی میپردازد، درصدد کشف تکلیف است که وظیفه چیست؟ ... حالا فقیه باید مشخص بکند که اگر ما در شرایط امام حسین (ع) قرار بگیریم، آن وقت چه وظیفهای داریم؟ آیا میتوانیم مذاکره کنیم یا نمیتوانیم؟
قضیه کربلا و ماجرای عاشورا، پیامآور ارزشهای فراوانی مانند ایثار، شجاعت، عشق، عزت، مقاومت، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است، ولی پرسش اصلی این است که آیا امام حسین (ع) این ارزشها را در فضای عقلانیت و با اعتنا به ملاکهای خودپسندانه دنبال میکرد و آیا همه این اقدامات حضرت بر اساس این مبنا قابل تحلیل و ارزیابی است؟
پاسح منفی به این پرسش تا جایی که به گذشته مرتبط میشود، مخصوصا وقتی که داوری درباره عمل یک شخصیت معصوم و برتر از خطا و گناه است، پیامد ناروایی ندارد، ولی وقتی که شعاع تاثیر این واقعه در گذشته محدود نمیماند و اثر آن بر نسلهای بعد ظاهر میشود، حذف قید عقلانیت، جهتگیری این ارزشها را دگرگون میسازد و در نتیجه مطرحکردن آنها به معنی دعوت به شیوهها و روشهاییست که پشتوانه منطقی ندارد و چنین تحلیلی میتواند پیامدهای ناگواری به جا گذارد.
مروری بر آرای مختلف در این باره نشان میدهد که برخی معتقدند در این واقعه باید سکوت کرد و وظیفه خویش را از منابع دیگر به دست آورد، و بعضی در حالی که آن را فراتر از عقلانیت میدانند، درسآموزی از آن و مقاومت غیرعقلانی را تجویز و ترغیب میکنند و بالاخره عدهای این حادثه را در همان چارچوب قواعد کلی عقلی و شرعی تحلیل نموده و آن را تجسمی از همان پیامها معرفی مینمایند.
درباره آن پرسش و این آرا تاکنون پژوهشهای مختلفی انجام گرفته و هنوز هم لزوم تحقیق و کاوش بیشتر احساس میشود.
این مجموعه که پیش روی خوانندگان است گفتارهای پراکندهای با گرایش سوم را دنبال میکند و بر ضرورت نقد گرایش دوم اصرار دارد ولی آیا شگفتانگیز نیست در عصری که عصر شکوفایی عقلانیت است، نیاز به چنین نفی و اثباتی احساس شود؟ و شگفتانگیزتر آن که، جامعه مذهبی ما چگونه و چرا به چنین وضعی دچار شده است؟
کتاب حاضر مشتمل بر 12 فصل بدین قرار است: عاشورا جهاد عقلانیت، عزت حکیمانه و عزت سفیهانه، امام حسین (ع) قربانی استبداد دینی، قیام برای جهلزدایی، تقدیم اخلاق انسانی بر جهاد اسلامی، امکان یا امتناع مذاکره با دشمن، خط قرمزهای امام حسین (ع) کجا بود؟، تنازل از فرهنگ عاشورا، صورتگرایی و حقیقتگرایی، تعظیم شعائر، سیاست بنی امیه پس از عاشورا، رمز استقامت زینب (س).