کد مطلب : ۳۴۲۵۳
در «آیین گفتوگو»ی بنیاد دعبل مطرح شد
انتقاد از تلویزیون به دلیل ستارهسازی از مداحان/ نقد نباید ذبح استعداد کند
نشست ماهانه آیین گفتگو با حضور محمود تاری مداح و شاعر آیینی و عباس دلجو، پژوهشگر حوزه مداحی و با موضوع «نقد آسیبشناسی مداحی» در بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.
تاری: نباید آسیبها را نادیده گرفت
محمود تاری در این نشست گفت: قبل از اینکه به آسیبشناسی مداحی بپردازیم، باید ببینیم نقاط قوت مداحی کجاست و چه مواقعی مداحی در اوج خود هست. این موارد باید بررسی شود چون انصاف به ما میگوید قبل از آسیبشناسی مداحی باید به مداحی اصیل بپردازیم و ببینیم جایگاه و موقعیت مداحی کجاست. آنهایی که غرضورز نیستند این نقاط مثبت را میدانند. در حقیقت، مداح اول خود خداست، خداوند آیاتی درباره امامان و معصومین در قرآن با موضوع مدح و منقبت اهل بیت (ع) و بزرگی خاندان اهل بیت آورده و آنها را به مسلمانان گوشزد کرده است، مداح بعدی جبرئیل و سپس خود پیغمبر (ص) است، تعریفی که پیغمبر (ص) از دخترش فاطمه زهرا (س)، خاندانش و امیر المومنین (ع) دارد خود مداحی است. یکی از مدحهای معروف از امام زینالعابدین (ع) در مدح حضرت عباس (ع) است که خداوند مقامی به عمویم عباس داد که شهدا به آن غبطه میخورند. پس مداح یک واژه مقدس است، حال ممکن است برخی وارد آن حوزه شده و در آن چالش ایجاد کرده باشند، نباید اینطور باشد که بخواهیم به یک مفهوم نورانی و عالی هجوم ببریم و آن را تخریب کنیم، چون ما خلفهای صالحی در بین مداحان داشتیم که معتقد و معتمد بودند. کسانی را داشتیم که مردم پشت سرشان نماز میخواندند، الان هم هستند، تعدادی حوزه رفتند و با اشراف به موضوعات دینی در جامعه حضور یافتند. پس به نظر من قبل از آسیبشناسی مداحی لازم است تعریف جامعی از مداح و مدح و منقبت داشته باشیم تا خدای نکرده تنها به آسیبها نگاه نکنیم.
تاری در ادامه حرفهایش گفت: اما در خصوص بحث آسیبها باید ببینیم این موارد از کی شروع شدهاند. اول اینکه آسیبها چند گونهاند، گاهی وقتها آسیبها دینی هستند و توسط شخصی که آشنایی با دین و احکام دینی ندارد ایجاد میشود. مطالبی میگوید و کارهایی میکند که چالشزاست. مثلا هستند کسانی که ممکن است مقتلسازی کنند، البته شاید نیت بدی نداشته باشند، تنها مشکلشان نداشتن علم این کار است، مطالبی میگویند که سند ندارد و چالش ایجاد میکند. مشکل بعد آسیبهای ادبی است. خیلیها به عنوان شاعر یا نوحهسرا و سرودگو مطالبی را میگویند که با اصل دین مغایرت دارد. اما ملاک همه ما در عصر حاضر، صحبتهای مقام معظم رهبری است. چون خیلیها هجمه میکنند که واکنش ها نیز در مقابل آن متفاوت است، برخی میگویند سکوت کنیم، برخی میگویند یک طرفه به قاضی برویم، برخی هم میگویند مداحی قوتهای زیادی دارد و اصلا لازم نیست وارد آسیبهای آن شویم، ولی بنده معتقدم اگر در یک بدن سالم و سلامت زخم و غدهای ایجاد شود باید آن را مداوا کنیم، اگر آن را ندیده بگیریم باعث صدمات بیشتری خواهد شد. هر کسی نمیتواند این حوزه را آسیبشناسی کند و باید به عالم آن رجوع کرد.
این مداح با سابقه با اشاره به برخی آسیبها افزود: من روی این موضع پافشاری میکنم که کسانی امروز وارد جرگه مداحی شدهاند که دوره این کار را ندیدهاند و میکروفون خیلی راحت بدستشان رسیده است. کسانی هم هستند که شاید دنبال نام و شهرت آمدهاند، بعد آسیبهایی ایجاد میکنند و کنار میروند، اما این آسیبها در اجتماع میماند و در باور و دین مردم رسوخ میکند. کسی هم جوابگو نیست. امروز خود مردم قاضی خوبی شدهاند، مداحیها را گوش میکنند و به برخی نگاه مثبت دارند و به برخی نگاه منفی. ولی به نظر من اگر قرار به آسیبشناسی است باید آسیبهای ۲۰ سال اخیر را بررسی و مطالعه کنیم که چه کسانی، چگونه و چرا به این حوزه آسیب رساندهاند. من معتقدم باید نقاط قوت و ضعف را تفکیک کرد، باید در مورد آن بحث شود و جلوی آسیبها را گرفت. به همین خاطر است که امروز جامعه ما نگاه مثبتی به حوزه مداحی ندارد، چون آنهایی که برجسته و برند هستند خود بیش از همه آسیب رساندهاند.
دلجو: نقد کار هر کسی نیست
عباس دلجو، پژوهشگر حوزه مداحی در این نشست گفت: اصل نقد و فرهنگ نقد، موضوعی قدیمی و یکی از دستاوردهای تاریخ بشری است که از زمان افلاطون و ارسطو در خصوص آن بحث شده است. در فلسفه نوین، معنای نقد را رشتهای علمی یا کوششی موثر یا سازمانیافته برای افزایش شناخت مناسب، اصلاح اطلاعات و تجربیات و تجزیه و تحلیلها معنا کردهاند. ما لازم است نخست مقدمه آسیبشناسی را مطرح کنیم، فکر میکنم در دل این مقدمه، همه سوالاتی که دارید پاسخ داده میشود.
وی ادامه داد: اولین نکته درجه ارزشمندی و اهمیت چیزی است که قابلیت و ضرورت نقد دارد. ما باید ببینیم اصلا لازم است مداحی نقد شود یا چقدر در تاثیر اجتماعی، علمی یا فرهنگی ارزشمند است. نکته دوم اینکه همه ما یک سری عقاید، باورها و تجربیات داریم که دوست داریم نقد را با آن بسنجیم، آیا اینها کافی است یا میتواند ما را به یک نتیجهگیری صحیح برساند؟ مسلما نه، چون آمیخته به سلیقهها، عقیدهها و اطلاعات شخصی ماست، آیا علم و تجربیات ما کافی است یا خیر، همین هم باعث شده که تعصب با نقد آمیخته شود، نکتهای که به جامعه ما آسیب میزند و هر کسی به خودش اجازه میدهد که نقد و صحبت و دفاع کند، فکر میکند نظر، اطلاعات و تجربیاتش کافی یا صحیح است در حالی که هنر نقد آموزش لازم دارد.
این پژوهشگر اضافه کرد: نقاد باید دوره ببیند و اصول، انواع، زمینهها، پیامدها و نتایج نقد را یاد بگیرد. ما چنین کارشناسی که این دورهها را گذراندهاند، داریم، ولی انگشتشمارند. نقد ما زمانی مخرب است که افرادی که به اصول و علم نقد آشنا نیستند با نظرات شخصی خودشان وارد عرصه نقد شوند؛ موضوعی که آسیبها و ضررهای زیادی به شخص و خود آن موضوع وارد میکند که بعضا هم قابل جبران نیست، تخریب شخصیتها و قداست موضوع است. در حقیقت شخص نقاد با جهالت علمی خود ناخواسته در این موضوع آسیب وارد میکند.
وی گفت: نکته بعدی این است که برای نقد اصول و منطقی قرار دادهاند که حتما باید این معیارها در آن لحاظ شود و کار علمی باشد. نقد افکار باشد نه نقد افراد. نقد افراد کار ما نیست، چون شخص با یافتهها و باورهای خودش زندگی میکند و آن موضوع موضوع اخلاق و تربیت است که ما نمیتوانیم وارد آن شویم ولی نقد افکار موضوعی علمی است. نقد یافتههای علمی در فرهنگ و علم واقعی است. اخلاق نقد هم مهم است. شرایطی که برای یک نقاد وجود دارد اگر ریشه در حسادتها و رقابتهای ناصحیح داشته باشد که معمولا دارد، خود به دور از اخلاق و آداب نقد است.
دلجو خاطرنشان کرد: من فکر میکنم یکی از معضلات آسیبشناسی ما اخلاق است. باید اخلاق و آداب نقد وجود داشته باشد، ولی هر کس به خودش اجازه میدهد شخصیت یا کتابی را نقد کند. من یک روز در بحث شعر آیینی عنوان کردم که اثبات اینکه شعر ولایی شعر تخیلی نیست محال است، چون احادیث موید به روحالقدس است، کسی در درون خود الهاماتی دریافته و برای اهل بیت شعر گفته چه کسی میخواهد او را نقد کند، چه کسی جرات این کار را دارد. در نقد علمی و ادبی هم نمیتوان این کار را کرد. پس نقد کجاها وارد است؟ به جاهایی که ساخته و پرداخته بشر و صناعت علمی و فرهنگی است. من همین را نمونه قرار میدهم، مداحی یکی از موهبتهای الهی است، کسی که میخواهد نقادی را نقد کند باید شخصیت والایی در مقام معرفت و در مقام علم باشد. هر کسی نمیتواند وارد این حوزه شود.
وی اضافه کرد: کسی که میخواهد یک مرجع را نقد کند باید فوق یک مرجع باشد، فرد با یک شاخه علمی نمیتواند در خصوص اجتهاد نظر بدهد. مشکل ما در جامعه، آزادی در نظر دادن و اظهار نظر است، هر کس به خودش اجازه میدهد در هر زمینهای اظهار نظر کند، در حالی که ما باید نظام نقد داشته باشیم که آموزش دیده باشد و انواع نقد در آن مشخص شود. یکی دیگر از نکات مهم، انواع نقد است. اصول و موازین و پیش درآمدهای نقد علمی جداست، مداحی هم انواع نقد دارد، نقد جامعهشناسی، نقد روانشناسی، نقد فرهنگی، نقد علمی، نقد تاریخی و ... همه اینها نقدهایی هستند که باید در مدح و مرثیه لحاظ شود. ما لازم است اول اینها را لحاظ کنیم، بعد بگوییم مداحی را چه کسی و از چه دیدی نقد میکند، از لحاظ احساسی، فلسفی و ... لذا یک نوع نیست، شما میفرمایید نقد آسیبشناسی مداحی، ولی ما باید انواع آن را مطرح کنیم، ببینیم چه نوع نقدی بر مداحی وارد است، در نقد علمی چه نقدی باید بکنیم، در نقد تاریخی چه نوع نقدی، در نقد جامعهشناسی چطور، ولی معمولا خلط مبحث میکنیم و تا بحث از آسیبشناسی میشود میگوییم مداحان در جامعه افراد خوشایندی نیستند، خب این یک نقد جامعهشناسی است، ولی نقدی مهم است که کارشناسانه و در جهت اصلاح و تاثیر تربیتی در جامعه باشد. موضوع مداحی موضوع مهمی است، در آن احساس هست، تخیل هست، جامعهشناسی و روانشناسی است، کفایت نمیکند که ما بحث آسیبشناسی مداحی را با یک موضوع پیش ببریم، ناقص میشود، علم و تحلیل ناقص خطر دارد. انسان باید نتیجه هر موضوعی را با تحقیق اعلام کند، نه بدون آن. مقدمه من برای نقد، ضرورت تحقیق و پژوهش نقد در حوزه مدح و مرثیه است، یعنی پژوهشگران و کارشناسان در انواع نقد ورود پیدا کنند. مرحوم ملا آقای دربندی مقتل مینویسد، شهید مطهری کتاب او را زیر سوال میبرد، بعد میبینیم که این کتاب ذوقی و عرفانی است، آیا باید عرفان را با فلسفه و موازین تاریخی نقد کرد؟ این میشود که چهره ملا آقای دربندی به عنوان تحریفگر و دروغگو مشهور میشود، در حالی که منظور شهید مطهری این نبود، نظر ایشان در نقد تاریخی به ملا آقای دربندی اشکال وارد کرد ولی جامعه ما چون اصول نقد را بلد نیست و هنر نقد را نیاموخته از این موضوعات سو استفاده کرد. مشکل جامعه ما این است که عدهای نقد را با حمله و هجوم و تخریب اشتباه گرفتهاند، این به خاطر ندانستن اصول نقد است.
وی گفت: امروز خود آسیبشناسی یک آسیب است. من مجموعه مقالات و کتابهایی که در بحث آسیبشناسی نوشته شده را به قدر بضاعت مطالعه کردهام، هیچ کدام بر اساس موازین، معیارها و اصول نقد و نقادی نوشته نشده است. به همین خاطر نقدها شخصی، احساسی و تخیلی است، گاهی آمیخته به حسادت و رقابت شخص نقاد است، و نقد را هم با این کارش زیر سوال میبرد که هر کس در جامعه نقد کرد سریعا یک چهره مخرب و مغرض معرفی شود و اگر هم کسی نپذیرفت آن فرد منزوی شود. به گمان من نهادهایی هستند که به این موضوع نمیپردازند و اجازه میدهند که هر کسی صحبت کند. فرهنگسازی نقد کار بنیادها و مراکز فرهنگی است. باید در جامعه مداحی فرهنگسازی شود، با سخنرانی، جزوه، کتاب. پس هر کسی حق ندارد وارد حوزه نقد شود، حتی استاد مسلم شعر یا تاریخ باید افراد آموزشدیده باشند، چون علم نقد علمی است که در فلسفه نوین تدریس میشود، یک رشته دانشگاهی است، کسی که حافظ را نقد میکند باید از حافظ بالاتر باشد، چون حافظ الهامات خودش را به سخن درآورده، مگر تو در آن جایگاه هستی که الهامات یک شخص را نقد کنی، فلذا در بحث محیالدین عربی و دیگران هم این مشکل را داریم که گذشتگان ما را میکوبند، الان هم مولوی و دیگران را میکوبند. ما میگوییم میتوانیم اینها را نقد دینی و مذهبی کنیم اما نمیتوانیم اینها را نقد ادبی کنیم، چون مفاخر ادبی ما هستند، فلذا میبینیم که یک نفر میگوید مولوی لعنه الله علیه، یکی شرح بر آن مینویسد، استاد جعفری میگوید همین مولوی برای عرفان ما کافیست. این موضوعات به خاطر آشفتگی عرصه نقد است. امروزه ما به جایگاهی رسیدهایم که هنر نقد و نقادی هم باید آموزش داده شود، هم آموخته شود و هر کسی هم وارد این عرصه نشود. مقدمهای که بر آسیبشناسی مداحی وارد است از خود ماست. به نظر من اولین کسی که به حوزه مداحی آسیب زده مراکزی هستند که میدانستند باید فرهنگسازی کنند که هر کسی دهان به نقد باز نکند. موضوع نقد مقدستر از خود نقد است و آبروی موضوع نقادی مهمتر و مقدستر از خود نقد میباشد، نقد باید جاهایی خصوصی باشد، یک جاهایی عمومی، آن هم نه اینکه هر کسی نقد کند، چون نتیجه نقد هم یکی از نکات مهم است. یک وقت هست که ما فرهنگ نقد را پیاده و لحاظ میکنیم ولی نتیجه نقد را نمیبینیم، آیا در این صورت نقد ما موثر خواهد بود؟ آیا نقد ما قابل پذیرش هست؟ اگر نباشد همان فرد را مخالف و معاند و حتی منزوی میکند، حتی شاید ذبح استعداد کند، از آن طرف هم خود موضوع را بیآبرو کند. به نظر من بحث مداحی به قدری آبرومند است که کسی باید در حوزه مدح و مرثیه سخن بگوید که آبروی خودش لا اقل همطراز موضوع مدح و مرثیه باشد. فلذا یک نقاد ناآگاه میتواند به بدنه آبرو و قداست یک موضوع دینی لطمه وارد کند و ضررهای جبرانپذیری را در آینده وارد آورد.
تاری: در نقد نباید کوتاه بیاییم
تاری در دنباله بحث گفت: آقای دلجو گفتند آسیبشناسی باید آسیبشناسی افکار باشد نه افراد ولی این آسیبها را چه کسانی به وجود آوردهاند؟ ما باید قبل از افکار به افراد بپردازیم، من فکر میکنم افراد هستند که افکار را میسازند. ما زمانی نقد میکنیم که آسیبها رسیده است، اما اینکه خود را سانسور کنیم یا چیزی را نقد کنم آیا از حسادت من است یا واقعا دلم برای این حوزه میسوزد؟ مثلا فلان مرجع بزرگوار در مورد بهمان آسیب نظری میدهد بعد به او اعتراض میکنند، آیا این مرجع تقلید به آن مداح حسادت کرده که این موضوع را گفته است؟ نه ایشان در جایگاهی قرار دارد که مرشد راه است، بزرگ دین است، پس نمیتواند حسادت کرده باشد بلکه آسیبها را میشناسد و تذکر میدهد، در زمینه نقد هم عرض کردم. شهید مطهری که تحریفات عاشورا را مینویسد میبیند که مطالبی را وارد دین و تاریخ کردهاند که وجود نداشته است. مثلا ۳۰ سال پیش فردی مسئلهای ایجاد کرد که هنوز ادامه دارد، ایشان یک کتابی نوشته که دشمن روی آن سرمایهگذاری کرده است، بالاخره یک کسی باید پیدا شود که بگوید این مطلبی که ایشان نوشته این قسمتهایش صحت تاریخی ندارد و بعد چند جلد کتاب تاریخی معرفی میکند که از نقطه نظر تاریخی حائز اهمیت است. گاهی من در محفلی سخن میگویم و تعداد کثیری با گفته من به خطا و بیراهه میروند، کسی باید باشد که حفظ اسلام برایش مهمتر از آبروی یک نفر باشد، اینجا باید یک نفر پیدا شود توضیح دهد که این شعر یا متن سندیت و پایههای علمی ندارد. نمونهها در مورد اشعار بیسند و غلط زیاد است، این ریشه در بیسوادی کسانی دارد که وارد عرصه نقد شدهاند. لذا باید اول شخص را که باعث آسیب شده یافت، اول باید مجرم را یافت، ولی مجرم را آزاد گذاشتهایم. اگر کسی که میکروفون دین را در دست دارد مداحی سادهاش را انجام دهد و برود مشکلی نیست، ولی حکم میکند، میگوید نظر تو مهم نیست، در حالی که نظر اصلی را فقها و مجتهدان میدهند. مباحث علمی خوب است ولی بحث من این است آنهایی که مشکلساز و آسیبزا هستند کدامشان حاضر و تابعاند که علمی نقد شوند؟ یکی از آسیبهای ما این است که کسی در مجالس ما این آسیبها را نمیگوید و گردانندگان این مراسمها نیز این چیزها را نمیپذیرند ولی لازم است نقادی مرتب صورت گیرد تا فرهنگسازی شود، در حالی که ما کوتاه آمدهایم. آنقدر نگفتیم که این آسیبها ایجاد شد تا به این تحریفات رسیدیم، کسی هم چیزی نگفته بعد گردآوری و کتاب شده و برای همه در دسترس است، چون سینه به سینه میگردد. اگر قرار باشد به دلایل مختلف همه جا کوتاه بیاییم تاثیری نخواهیم دید. بنده چندی پیش در شبکههای اجتماعی مشاهده کردم که چقدر مداحیهای غلط وجود دارد و خوانده میشود، کسی هم جلویشان را نمیگیرد، دشمن هم همین را میخواهد، دشمن روی مداحیهای غلط مانور میدهد، بالاخره باید یکجایی باشد که به مداح یا شاعر بگوید کار تو غلط و اشتباه است.
دلجو: ۱۱۸ مداحان راهاندازی شود
ما منکر این نیستیم که نقد باید وجود داشته باشد، ما میگوییم یک سیستم سازمانیافته صلاحیتدار آگاه و آموخته این کار را بکند. ما یک آزمایشگاه شخصیت لازم داریم، یک پژوهشگاه محتوا و اندیشه در حوزه نقد، وظیفه آزمایشگاه شخصیت شناخت همان حسادتها، رقابتها و غرضهاست. در بحث اندیشهها و محتوای حوزه مدح و مرثیه نیز یک پژوهشگاه نیاز داریم، ولی این شدنی نیست، ما چطور یک سیستم پلیس داریم، مگر نقد بر آن وارد نیست؟ مگر بر خود نقد نقد وارد نیست؟ آقا آسیبها را معرفی کرده، چه کسی میخواهد اینها را تشریح کند؟ چه کسی باید بنشیند کار اجتهادی صورت دهد؟ خطاشناسی کار کیست؟ این سیستم سازمانیافته با موازین علمی میخواهد. سیستمی مثل شما باید این کار را بکند و بگوید اگر شما معتقد به ولایت و شرعیات هستید این کار قوانینی دارد که باید آن را بپذیرید. اما چه چیزی باعث شده که کسی نتواند جلوی افراد آسیبزا را بگیرد؟ من فکر میکنم که ما میتوانیم این شرایط را کنترل کنیم. منکر فرهنگسازی نشوید، نگویید راه بنبست است، ما نمیگوییم پلیس تحکمی برخورد کند، ما میگوییم این افراد دشمن نیستند، مگر اینکه دشمن اینها را تطمیع یا تهدید کرده باشد که محدود هستند اما عموم اینهایی که خطا میکنند عوامل و دلالی دارند که باید آنها را شناسایی کنیم. میتوانیم با یک کار سازمانیافته تمام فرهنگسازیهای لازم را ایجاد کنیم، چرا فلان شخص را در صدا و سیما پخش میکنند؟ چه کسی تصمیم میگیرد که فلانی به تلویزیون بیاید؟ آنجا رابطه حاکم است، تصمیم میگیرند که فلان کس را ستاره کنند قبل از اینکه وی را در آزمایشگاه شخصیت برده باشند، این اشکال به تشکلهای مداحی هم برمیگردد، اولین آسیب را خود مراکز مداحی ایجاد کردهاند که به رسالت خودشان عمل نکردهاند. هیئت رزمندگان تاثیر میگذارد و میتواند یک نفر را بالا ببرد یا زمین بزند، از جهت مثبت و منفی و از جهات مختلف. برخیها هم هستند که هیچ حرفی گوش نمیکنند چون منافع مادی و مالی دارند، چون اگر حرف شما را گوش کند دیگر به او یک میلیارد پول نمیدهند. ما اینها را باید پیشبینی کنیم. عرض من این بود که نقد باید روشمندانه باشد. من لازم میدانم کارشناسان بنشینند و در مورد تکتک آسیبهایی که آقا فرموده از لحاظ علمی تحلیل کنند. ما میتوانیم جلوی نقدهایی را که گاهی برای مداحی ضرر هم دارد بگیریم و برای آن افراد که استعداد نقد دارند یک دوره آموزش تخصصی و تحلیلی بگذاریم و به آنها آموزش بدهیم. من سالها پیش درخواست کردم که یک بخش مثل ۱۱۸ درست کنید که کارشناسانی بگذارید پشت میز، به آنها حقوق بدهید که مداحان از او بپرسند آقا من این روضه را بخوانم؟ من دسترسی به منبع و استاد ندارم، این روضه درست است که آن را بخوانم؟ استاد هم پشت تلفن حقوق میگیرد و جواب میدهد. در غیر این صورت اساتید را پیدا نمیکنید، حال هم ندارند جواب بدهند، حوصله ندارند، منافعی هم ندارند، ولی وقتی حقوق بگیرد مجبور است جواب دهد. ما پیشزمینهها را ایجاد نکردهایم بعد میآییم و نقد میکنیم. ما اول باید خدمات بدهیم بعد ببینیم چه بازتابی دارد، همین کار را هم نکردهایم. متاسفانه ما تفکیک نمیکنیم و خدمات نمیدهیم، میگذاریم آسیب برسد بعد آسیبشناسی میکنیم. آیا مهستان قابل کنترل نیست؟ بله هست، جزوهها را میشود کنترل کرد، مجوزها و کارتهای مداحی قابل کنترل هست.
تاری: باید آتش به اختیار عمل کنیم
محمود تاری در ادامه این بحث اظهار داشت: حرفهای آقای دلجو صحیح است اما جماعتی که ما با آنها روبرو هستیم پای این حرف ها نمینشینند. بعضیها هم ممکن است بگویند این کارها عبث است، در این جلسهها هم نمیآیند چون اسم و رسم دارند. رهبر ما فرمود آتش به اختیار. اگر مبحث آتش به اختیار را عملی کنیم فکر کنم مسائل حل شود و هر جا دیدیم آسیبی دارد ایجاد میشود با فرد صحبت کنیم و بگوییم فلان خطا را کردهای، بدون اینکه به کسی توهین کرده باشیم. اما اگر حرف پیچید و بین هزار نفر پخش شد باید هزار نفر را روشن کنیم، مشکل اینجاست. من فکر میکنم آتش به اختیار بهترین روش ممکن است. گاهی ضرورت ایجاب میکند که ما به فوریت وارد شویم و مسئله را توضیح دهیم. امروزه برخی مداحان حتی در عمرشان یک کتاب هم نمیخوانند و عوامفریبی میکنند. به نظر من صدا و سیما میتواند مرجعی باشد که جایگاه فرهنگسازی و نقد را در بحث دین و شعر و مداحی ایجاد کند. مشکل ما این است که ۸۰۰ نفر دانشآموز در مسابقات مداحی فرهنگسرای اندیشه شرکت میکنند ولی همهشان از یک مداح تقلید میکنند و ابداعی از خودشان ندارند، بعد یک عده بیسواد نشستهاند و مداحان آسیبزا را تشویق میکنند.
تاری: نباید آسیبها را نادیده گرفت
محمود تاری در این نشست گفت: قبل از اینکه به آسیبشناسی مداحی بپردازیم، باید ببینیم نقاط قوت مداحی کجاست و چه مواقعی مداحی در اوج خود هست. این موارد باید بررسی شود چون انصاف به ما میگوید قبل از آسیبشناسی مداحی باید به مداحی اصیل بپردازیم و ببینیم جایگاه و موقعیت مداحی کجاست. آنهایی که غرضورز نیستند این نقاط مثبت را میدانند. در حقیقت، مداح اول خود خداست، خداوند آیاتی درباره امامان و معصومین در قرآن با موضوع مدح و منقبت اهل بیت (ع) و بزرگی خاندان اهل بیت آورده و آنها را به مسلمانان گوشزد کرده است، مداح بعدی جبرئیل و سپس خود پیغمبر (ص) است، تعریفی که پیغمبر (ص) از دخترش فاطمه زهرا (س)، خاندانش و امیر المومنین (ع) دارد خود مداحی است. یکی از مدحهای معروف از امام زینالعابدین (ع) در مدح حضرت عباس (ع) است که خداوند مقامی به عمویم عباس داد که شهدا به آن غبطه میخورند. پس مداح یک واژه مقدس است، حال ممکن است برخی وارد آن حوزه شده و در آن چالش ایجاد کرده باشند، نباید اینطور باشد که بخواهیم به یک مفهوم نورانی و عالی هجوم ببریم و آن را تخریب کنیم، چون ما خلفهای صالحی در بین مداحان داشتیم که معتقد و معتمد بودند. کسانی را داشتیم که مردم پشت سرشان نماز میخواندند، الان هم هستند، تعدادی حوزه رفتند و با اشراف به موضوعات دینی در جامعه حضور یافتند. پس به نظر من قبل از آسیبشناسی مداحی لازم است تعریف جامعی از مداح و مدح و منقبت داشته باشیم تا خدای نکرده تنها به آسیبها نگاه نکنیم.
تاری در ادامه حرفهایش گفت: اما در خصوص بحث آسیبها باید ببینیم این موارد از کی شروع شدهاند. اول اینکه آسیبها چند گونهاند، گاهی وقتها آسیبها دینی هستند و توسط شخصی که آشنایی با دین و احکام دینی ندارد ایجاد میشود. مطالبی میگوید و کارهایی میکند که چالشزاست. مثلا هستند کسانی که ممکن است مقتلسازی کنند، البته شاید نیت بدی نداشته باشند، تنها مشکلشان نداشتن علم این کار است، مطالبی میگویند که سند ندارد و چالش ایجاد میکند. مشکل بعد آسیبهای ادبی است. خیلیها به عنوان شاعر یا نوحهسرا و سرودگو مطالبی را میگویند که با اصل دین مغایرت دارد. اما ملاک همه ما در عصر حاضر، صحبتهای مقام معظم رهبری است. چون خیلیها هجمه میکنند که واکنش ها نیز در مقابل آن متفاوت است، برخی میگویند سکوت کنیم، برخی میگویند یک طرفه به قاضی برویم، برخی هم میگویند مداحی قوتهای زیادی دارد و اصلا لازم نیست وارد آسیبهای آن شویم، ولی بنده معتقدم اگر در یک بدن سالم و سلامت زخم و غدهای ایجاد شود باید آن را مداوا کنیم، اگر آن را ندیده بگیریم باعث صدمات بیشتری خواهد شد. هر کسی نمیتواند این حوزه را آسیبشناسی کند و باید به عالم آن رجوع کرد.
این مداح با سابقه با اشاره به برخی آسیبها افزود: من روی این موضع پافشاری میکنم که کسانی امروز وارد جرگه مداحی شدهاند که دوره این کار را ندیدهاند و میکروفون خیلی راحت بدستشان رسیده است. کسانی هم هستند که شاید دنبال نام و شهرت آمدهاند، بعد آسیبهایی ایجاد میکنند و کنار میروند، اما این آسیبها در اجتماع میماند و در باور و دین مردم رسوخ میکند. کسی هم جوابگو نیست. امروز خود مردم قاضی خوبی شدهاند، مداحیها را گوش میکنند و به برخی نگاه مثبت دارند و به برخی نگاه منفی. ولی به نظر من اگر قرار به آسیبشناسی است باید آسیبهای ۲۰ سال اخیر را بررسی و مطالعه کنیم که چه کسانی، چگونه و چرا به این حوزه آسیب رساندهاند. من معتقدم باید نقاط قوت و ضعف را تفکیک کرد، باید در مورد آن بحث شود و جلوی آسیبها را گرفت. به همین خاطر است که امروز جامعه ما نگاه مثبتی به حوزه مداحی ندارد، چون آنهایی که برجسته و برند هستند خود بیش از همه آسیب رساندهاند.
دلجو: نقد کار هر کسی نیست
عباس دلجو، پژوهشگر حوزه مداحی در این نشست گفت: اصل نقد و فرهنگ نقد، موضوعی قدیمی و یکی از دستاوردهای تاریخ بشری است که از زمان افلاطون و ارسطو در خصوص آن بحث شده است. در فلسفه نوین، معنای نقد را رشتهای علمی یا کوششی موثر یا سازمانیافته برای افزایش شناخت مناسب، اصلاح اطلاعات و تجربیات و تجزیه و تحلیلها معنا کردهاند. ما لازم است نخست مقدمه آسیبشناسی را مطرح کنیم، فکر میکنم در دل این مقدمه، همه سوالاتی که دارید پاسخ داده میشود.
وی ادامه داد: اولین نکته درجه ارزشمندی و اهمیت چیزی است که قابلیت و ضرورت نقد دارد. ما باید ببینیم اصلا لازم است مداحی نقد شود یا چقدر در تاثیر اجتماعی، علمی یا فرهنگی ارزشمند است. نکته دوم اینکه همه ما یک سری عقاید، باورها و تجربیات داریم که دوست داریم نقد را با آن بسنجیم، آیا اینها کافی است یا میتواند ما را به یک نتیجهگیری صحیح برساند؟ مسلما نه، چون آمیخته به سلیقهها، عقیدهها و اطلاعات شخصی ماست، آیا علم و تجربیات ما کافی است یا خیر، همین هم باعث شده که تعصب با نقد آمیخته شود، نکتهای که به جامعه ما آسیب میزند و هر کسی به خودش اجازه میدهد که نقد و صحبت و دفاع کند، فکر میکند نظر، اطلاعات و تجربیاتش کافی یا صحیح است در حالی که هنر نقد آموزش لازم دارد.
این پژوهشگر اضافه کرد: نقاد باید دوره ببیند و اصول، انواع، زمینهها، پیامدها و نتایج نقد را یاد بگیرد. ما چنین کارشناسی که این دورهها را گذراندهاند، داریم، ولی انگشتشمارند. نقد ما زمانی مخرب است که افرادی که به اصول و علم نقد آشنا نیستند با نظرات شخصی خودشان وارد عرصه نقد شوند؛ موضوعی که آسیبها و ضررهای زیادی به شخص و خود آن موضوع وارد میکند که بعضا هم قابل جبران نیست، تخریب شخصیتها و قداست موضوع است. در حقیقت شخص نقاد با جهالت علمی خود ناخواسته در این موضوع آسیب وارد میکند.
وی گفت: نکته بعدی این است که برای نقد اصول و منطقی قرار دادهاند که حتما باید این معیارها در آن لحاظ شود و کار علمی باشد. نقد افکار باشد نه نقد افراد. نقد افراد کار ما نیست، چون شخص با یافتهها و باورهای خودش زندگی میکند و آن موضوع موضوع اخلاق و تربیت است که ما نمیتوانیم وارد آن شویم ولی نقد افکار موضوعی علمی است. نقد یافتههای علمی در فرهنگ و علم واقعی است. اخلاق نقد هم مهم است. شرایطی که برای یک نقاد وجود دارد اگر ریشه در حسادتها و رقابتهای ناصحیح داشته باشد که معمولا دارد، خود به دور از اخلاق و آداب نقد است.
دلجو خاطرنشان کرد: من فکر میکنم یکی از معضلات آسیبشناسی ما اخلاق است. باید اخلاق و آداب نقد وجود داشته باشد، ولی هر کس به خودش اجازه میدهد شخصیت یا کتابی را نقد کند. من یک روز در بحث شعر آیینی عنوان کردم که اثبات اینکه شعر ولایی شعر تخیلی نیست محال است، چون احادیث موید به روحالقدس است، کسی در درون خود الهاماتی دریافته و برای اهل بیت شعر گفته چه کسی میخواهد او را نقد کند، چه کسی جرات این کار را دارد. در نقد علمی و ادبی هم نمیتوان این کار را کرد. پس نقد کجاها وارد است؟ به جاهایی که ساخته و پرداخته بشر و صناعت علمی و فرهنگی است. من همین را نمونه قرار میدهم، مداحی یکی از موهبتهای الهی است، کسی که میخواهد نقادی را نقد کند باید شخصیت والایی در مقام معرفت و در مقام علم باشد. هر کسی نمیتواند وارد این حوزه شود.
وی اضافه کرد: کسی که میخواهد یک مرجع را نقد کند باید فوق یک مرجع باشد، فرد با یک شاخه علمی نمیتواند در خصوص اجتهاد نظر بدهد. مشکل ما در جامعه، آزادی در نظر دادن و اظهار نظر است، هر کس به خودش اجازه میدهد در هر زمینهای اظهار نظر کند، در حالی که ما باید نظام نقد داشته باشیم که آموزش دیده باشد و انواع نقد در آن مشخص شود. یکی دیگر از نکات مهم، انواع نقد است. اصول و موازین و پیش درآمدهای نقد علمی جداست، مداحی هم انواع نقد دارد، نقد جامعهشناسی، نقد روانشناسی، نقد فرهنگی، نقد علمی، نقد تاریخی و ... همه اینها نقدهایی هستند که باید در مدح و مرثیه لحاظ شود. ما لازم است اول اینها را لحاظ کنیم، بعد بگوییم مداحی را چه کسی و از چه دیدی نقد میکند، از لحاظ احساسی، فلسفی و ... لذا یک نوع نیست، شما میفرمایید نقد آسیبشناسی مداحی، ولی ما باید انواع آن را مطرح کنیم، ببینیم چه نوع نقدی بر مداحی وارد است، در نقد علمی چه نقدی باید بکنیم، در نقد تاریخی چه نوع نقدی، در نقد جامعهشناسی چطور، ولی معمولا خلط مبحث میکنیم و تا بحث از آسیبشناسی میشود میگوییم مداحان در جامعه افراد خوشایندی نیستند، خب این یک نقد جامعهشناسی است، ولی نقدی مهم است که کارشناسانه و در جهت اصلاح و تاثیر تربیتی در جامعه باشد. موضوع مداحی موضوع مهمی است، در آن احساس هست، تخیل هست، جامعهشناسی و روانشناسی است، کفایت نمیکند که ما بحث آسیبشناسی مداحی را با یک موضوع پیش ببریم، ناقص میشود، علم و تحلیل ناقص خطر دارد. انسان باید نتیجه هر موضوعی را با تحقیق اعلام کند، نه بدون آن. مقدمه من برای نقد، ضرورت تحقیق و پژوهش نقد در حوزه مدح و مرثیه است، یعنی پژوهشگران و کارشناسان در انواع نقد ورود پیدا کنند. مرحوم ملا آقای دربندی مقتل مینویسد، شهید مطهری کتاب او را زیر سوال میبرد، بعد میبینیم که این کتاب ذوقی و عرفانی است، آیا باید عرفان را با فلسفه و موازین تاریخی نقد کرد؟ این میشود که چهره ملا آقای دربندی به عنوان تحریفگر و دروغگو مشهور میشود، در حالی که منظور شهید مطهری این نبود، نظر ایشان در نقد تاریخی به ملا آقای دربندی اشکال وارد کرد ولی جامعه ما چون اصول نقد را بلد نیست و هنر نقد را نیاموخته از این موضوعات سو استفاده کرد. مشکل جامعه ما این است که عدهای نقد را با حمله و هجوم و تخریب اشتباه گرفتهاند، این به خاطر ندانستن اصول نقد است.
وی گفت: امروز خود آسیبشناسی یک آسیب است. من مجموعه مقالات و کتابهایی که در بحث آسیبشناسی نوشته شده را به قدر بضاعت مطالعه کردهام، هیچ کدام بر اساس موازین، معیارها و اصول نقد و نقادی نوشته نشده است. به همین خاطر نقدها شخصی، احساسی و تخیلی است، گاهی آمیخته به حسادت و رقابت شخص نقاد است، و نقد را هم با این کارش زیر سوال میبرد که هر کس در جامعه نقد کرد سریعا یک چهره مخرب و مغرض معرفی شود و اگر هم کسی نپذیرفت آن فرد منزوی شود. به گمان من نهادهایی هستند که به این موضوع نمیپردازند و اجازه میدهند که هر کسی صحبت کند. فرهنگسازی نقد کار بنیادها و مراکز فرهنگی است. باید در جامعه مداحی فرهنگسازی شود، با سخنرانی، جزوه، کتاب. پس هر کسی حق ندارد وارد حوزه نقد شود، حتی استاد مسلم شعر یا تاریخ باید افراد آموزشدیده باشند، چون علم نقد علمی است که در فلسفه نوین تدریس میشود، یک رشته دانشگاهی است، کسی که حافظ را نقد میکند باید از حافظ بالاتر باشد، چون حافظ الهامات خودش را به سخن درآورده، مگر تو در آن جایگاه هستی که الهامات یک شخص را نقد کنی، فلذا در بحث محیالدین عربی و دیگران هم این مشکل را داریم که گذشتگان ما را میکوبند، الان هم مولوی و دیگران را میکوبند. ما میگوییم میتوانیم اینها را نقد دینی و مذهبی کنیم اما نمیتوانیم اینها را نقد ادبی کنیم، چون مفاخر ادبی ما هستند، فلذا میبینیم که یک نفر میگوید مولوی لعنه الله علیه، یکی شرح بر آن مینویسد، استاد جعفری میگوید همین مولوی برای عرفان ما کافیست. این موضوعات به خاطر آشفتگی عرصه نقد است. امروزه ما به جایگاهی رسیدهایم که هنر نقد و نقادی هم باید آموزش داده شود، هم آموخته شود و هر کسی هم وارد این عرصه نشود. مقدمهای که بر آسیبشناسی مداحی وارد است از خود ماست. به نظر من اولین کسی که به حوزه مداحی آسیب زده مراکزی هستند که میدانستند باید فرهنگسازی کنند که هر کسی دهان به نقد باز نکند. موضوع نقد مقدستر از خود نقد است و آبروی موضوع نقادی مهمتر و مقدستر از خود نقد میباشد، نقد باید جاهایی خصوصی باشد، یک جاهایی عمومی، آن هم نه اینکه هر کسی نقد کند، چون نتیجه نقد هم یکی از نکات مهم است. یک وقت هست که ما فرهنگ نقد را پیاده و لحاظ میکنیم ولی نتیجه نقد را نمیبینیم، آیا در این صورت نقد ما موثر خواهد بود؟ آیا نقد ما قابل پذیرش هست؟ اگر نباشد همان فرد را مخالف و معاند و حتی منزوی میکند، حتی شاید ذبح استعداد کند، از آن طرف هم خود موضوع را بیآبرو کند. به نظر من بحث مداحی به قدری آبرومند است که کسی باید در حوزه مدح و مرثیه سخن بگوید که آبروی خودش لا اقل همطراز موضوع مدح و مرثیه باشد. فلذا یک نقاد ناآگاه میتواند به بدنه آبرو و قداست یک موضوع دینی لطمه وارد کند و ضررهای جبرانپذیری را در آینده وارد آورد.
تاری: در نقد نباید کوتاه بیاییم
تاری در دنباله بحث گفت: آقای دلجو گفتند آسیبشناسی باید آسیبشناسی افکار باشد نه افراد ولی این آسیبها را چه کسانی به وجود آوردهاند؟ ما باید قبل از افکار به افراد بپردازیم، من فکر میکنم افراد هستند که افکار را میسازند. ما زمانی نقد میکنیم که آسیبها رسیده است، اما اینکه خود را سانسور کنیم یا چیزی را نقد کنم آیا از حسادت من است یا واقعا دلم برای این حوزه میسوزد؟ مثلا فلان مرجع بزرگوار در مورد بهمان آسیب نظری میدهد بعد به او اعتراض میکنند، آیا این مرجع تقلید به آن مداح حسادت کرده که این موضوع را گفته است؟ نه ایشان در جایگاهی قرار دارد که مرشد راه است، بزرگ دین است، پس نمیتواند حسادت کرده باشد بلکه آسیبها را میشناسد و تذکر میدهد، در زمینه نقد هم عرض کردم. شهید مطهری که تحریفات عاشورا را مینویسد میبیند که مطالبی را وارد دین و تاریخ کردهاند که وجود نداشته است. مثلا ۳۰ سال پیش فردی مسئلهای ایجاد کرد که هنوز ادامه دارد، ایشان یک کتابی نوشته که دشمن روی آن سرمایهگذاری کرده است، بالاخره یک کسی باید پیدا شود که بگوید این مطلبی که ایشان نوشته این قسمتهایش صحت تاریخی ندارد و بعد چند جلد کتاب تاریخی معرفی میکند که از نقطه نظر تاریخی حائز اهمیت است. گاهی من در محفلی سخن میگویم و تعداد کثیری با گفته من به خطا و بیراهه میروند، کسی باید باشد که حفظ اسلام برایش مهمتر از آبروی یک نفر باشد، اینجا باید یک نفر پیدا شود توضیح دهد که این شعر یا متن سندیت و پایههای علمی ندارد. نمونهها در مورد اشعار بیسند و غلط زیاد است، این ریشه در بیسوادی کسانی دارد که وارد عرصه نقد شدهاند. لذا باید اول شخص را که باعث آسیب شده یافت، اول باید مجرم را یافت، ولی مجرم را آزاد گذاشتهایم. اگر کسی که میکروفون دین را در دست دارد مداحی سادهاش را انجام دهد و برود مشکلی نیست، ولی حکم میکند، میگوید نظر تو مهم نیست، در حالی که نظر اصلی را فقها و مجتهدان میدهند. مباحث علمی خوب است ولی بحث من این است آنهایی که مشکلساز و آسیبزا هستند کدامشان حاضر و تابعاند که علمی نقد شوند؟ یکی از آسیبهای ما این است که کسی در مجالس ما این آسیبها را نمیگوید و گردانندگان این مراسمها نیز این چیزها را نمیپذیرند ولی لازم است نقادی مرتب صورت گیرد تا فرهنگسازی شود، در حالی که ما کوتاه آمدهایم. آنقدر نگفتیم که این آسیبها ایجاد شد تا به این تحریفات رسیدیم، کسی هم چیزی نگفته بعد گردآوری و کتاب شده و برای همه در دسترس است، چون سینه به سینه میگردد. اگر قرار باشد به دلایل مختلف همه جا کوتاه بیاییم تاثیری نخواهیم دید. بنده چندی پیش در شبکههای اجتماعی مشاهده کردم که چقدر مداحیهای غلط وجود دارد و خوانده میشود، کسی هم جلویشان را نمیگیرد، دشمن هم همین را میخواهد، دشمن روی مداحیهای غلط مانور میدهد، بالاخره باید یکجایی باشد که به مداح یا شاعر بگوید کار تو غلط و اشتباه است.
دلجو: ۱۱۸ مداحان راهاندازی شود
ما منکر این نیستیم که نقد باید وجود داشته باشد، ما میگوییم یک سیستم سازمانیافته صلاحیتدار آگاه و آموخته این کار را بکند. ما یک آزمایشگاه شخصیت لازم داریم، یک پژوهشگاه محتوا و اندیشه در حوزه نقد، وظیفه آزمایشگاه شخصیت شناخت همان حسادتها، رقابتها و غرضهاست. در بحث اندیشهها و محتوای حوزه مدح و مرثیه نیز یک پژوهشگاه نیاز داریم، ولی این شدنی نیست، ما چطور یک سیستم پلیس داریم، مگر نقد بر آن وارد نیست؟ مگر بر خود نقد نقد وارد نیست؟ آقا آسیبها را معرفی کرده، چه کسی میخواهد اینها را تشریح کند؟ چه کسی باید بنشیند کار اجتهادی صورت دهد؟ خطاشناسی کار کیست؟ این سیستم سازمانیافته با موازین علمی میخواهد. سیستمی مثل شما باید این کار را بکند و بگوید اگر شما معتقد به ولایت و شرعیات هستید این کار قوانینی دارد که باید آن را بپذیرید. اما چه چیزی باعث شده که کسی نتواند جلوی افراد آسیبزا را بگیرد؟ من فکر میکنم که ما میتوانیم این شرایط را کنترل کنیم. منکر فرهنگسازی نشوید، نگویید راه بنبست است، ما نمیگوییم پلیس تحکمی برخورد کند، ما میگوییم این افراد دشمن نیستند، مگر اینکه دشمن اینها را تطمیع یا تهدید کرده باشد که محدود هستند اما عموم اینهایی که خطا میکنند عوامل و دلالی دارند که باید آنها را شناسایی کنیم. میتوانیم با یک کار سازمانیافته تمام فرهنگسازیهای لازم را ایجاد کنیم، چرا فلان شخص را در صدا و سیما پخش میکنند؟ چه کسی تصمیم میگیرد که فلانی به تلویزیون بیاید؟ آنجا رابطه حاکم است، تصمیم میگیرند که فلان کس را ستاره کنند قبل از اینکه وی را در آزمایشگاه شخصیت برده باشند، این اشکال به تشکلهای مداحی هم برمیگردد، اولین آسیب را خود مراکز مداحی ایجاد کردهاند که به رسالت خودشان عمل نکردهاند. هیئت رزمندگان تاثیر میگذارد و میتواند یک نفر را بالا ببرد یا زمین بزند، از جهت مثبت و منفی و از جهات مختلف. برخیها هم هستند که هیچ حرفی گوش نمیکنند چون منافع مادی و مالی دارند، چون اگر حرف شما را گوش کند دیگر به او یک میلیارد پول نمیدهند. ما اینها را باید پیشبینی کنیم. عرض من این بود که نقد باید روشمندانه باشد. من لازم میدانم کارشناسان بنشینند و در مورد تکتک آسیبهایی که آقا فرموده از لحاظ علمی تحلیل کنند. ما میتوانیم جلوی نقدهایی را که گاهی برای مداحی ضرر هم دارد بگیریم و برای آن افراد که استعداد نقد دارند یک دوره آموزش تخصصی و تحلیلی بگذاریم و به آنها آموزش بدهیم. من سالها پیش درخواست کردم که یک بخش مثل ۱۱۸ درست کنید که کارشناسانی بگذارید پشت میز، به آنها حقوق بدهید که مداحان از او بپرسند آقا من این روضه را بخوانم؟ من دسترسی به منبع و استاد ندارم، این روضه درست است که آن را بخوانم؟ استاد هم پشت تلفن حقوق میگیرد و جواب میدهد. در غیر این صورت اساتید را پیدا نمیکنید، حال هم ندارند جواب بدهند، حوصله ندارند، منافعی هم ندارند، ولی وقتی حقوق بگیرد مجبور است جواب دهد. ما پیشزمینهها را ایجاد نکردهایم بعد میآییم و نقد میکنیم. ما اول باید خدمات بدهیم بعد ببینیم چه بازتابی دارد، همین کار را هم نکردهایم. متاسفانه ما تفکیک نمیکنیم و خدمات نمیدهیم، میگذاریم آسیب برسد بعد آسیبشناسی میکنیم. آیا مهستان قابل کنترل نیست؟ بله هست، جزوهها را میشود کنترل کرد، مجوزها و کارتهای مداحی قابل کنترل هست.
تاری: باید آتش به اختیار عمل کنیم
محمود تاری در ادامه این بحث اظهار داشت: حرفهای آقای دلجو صحیح است اما جماعتی که ما با آنها روبرو هستیم پای این حرف ها نمینشینند. بعضیها هم ممکن است بگویند این کارها عبث است، در این جلسهها هم نمیآیند چون اسم و رسم دارند. رهبر ما فرمود آتش به اختیار. اگر مبحث آتش به اختیار را عملی کنیم فکر کنم مسائل حل شود و هر جا دیدیم آسیبی دارد ایجاد میشود با فرد صحبت کنیم و بگوییم فلان خطا را کردهای، بدون اینکه به کسی توهین کرده باشیم. اما اگر حرف پیچید و بین هزار نفر پخش شد باید هزار نفر را روشن کنیم، مشکل اینجاست. من فکر میکنم آتش به اختیار بهترین روش ممکن است. گاهی ضرورت ایجاب میکند که ما به فوریت وارد شویم و مسئله را توضیح دهیم. امروزه برخی مداحان حتی در عمرشان یک کتاب هم نمیخوانند و عوامفریبی میکنند. به نظر من صدا و سیما میتواند مرجعی باشد که جایگاه فرهنگسازی و نقد را در بحث دین و شعر و مداحی ایجاد کند. مشکل ما این است که ۸۰۰ نفر دانشآموز در مسابقات مداحی فرهنگسرای اندیشه شرکت میکنند ولی همهشان از یک مداح تقلید میکنند و ابداعی از خودشان ندارند، بعد یک عده بیسواد نشستهاند و مداحان آسیبزا را تشویق میکنند.