تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۳۱
۱
کد مطلب : ۳۴۶۳۹
مینا شیرخان؛ شاعر آیینی

خانم‌های شاعر در نوحه‌سرایی مظلوم واقع شده‌اند

خانم‌های شاعر در نوحه‌سرایی مظلوم واقع شده‌اند
شعر آیینی از گونه‌‌های شعری‌ست که از بعد انقلاب اسلامی به رشد و شکوفایی خاصی رسیده است. در این سال‌ها علاوه بر رشد کیفی و کمی سروده‌‌ها، تربیت چهره‌های جدید و استعدادهای جوان از دیگر ویژگی‌های شعر آیینی در سه دهه اخیر است. در سال‌های اخیر حوزه شعر آیینی در خود چهره‌های جدیدی دیده است که در فضای جدید شعر تمرین می‌کنند که از میان این اسامی، شاعرانی هم هستند که می‌توان آینده سروده‌های ولایی را روشن‌تر و پربارتر دید.
یکی از این شاعران مینا شیرخان است که برگزیده کنگره ملی فاطمی و برگزیده کنگره ملی تو بودی و خورشید نبود ( شعر حضرت زینب) و کنگره ملی شعر کوتاه در زمینه شعر و برگزیده نثر در جشنواره دانشجویی و شایسته تقدیر در بخش سفرنامه اربعین در سوگواره بین‌المللی عبرات است که به مناسبت ایام فاطمیه با این شاعر جوان به گفت و گو نشسته ایم در ادامه مشروح آن را می خوانید:

*علاقه شما به نوشتن و به شکل تخصصی، شعر از کجا آغاز شد؟
پدربزرگم شاعر و قصه‌گو بودند و بسیار اهل خواندن. همیشه حلقه قصه‌گویی‌شان برای بچه‌ها و نوه‌ها برپا بود. انس عجیبی با دیوان حافظ داشتند و هر زمان که ایشان را می‌دیدم، دیوان حافظ در دستشان بود. آخرین تصویری که از ایشان در ذهن دارم این است که برای دیدنشان به بیمارستان رفتم که از دنیا رفته بودند و تختشان خالی بود اما روی میز کوچک کنار تختشان، دیوان حافظ ‌ایشان قرار داشت. پدرم و عموهایم قلم بسیار خوبی دارند. همیشه گفته‌ام اولین استاد نویسندگی من پدرم بوده که در دوران کودکی با حوصله کنارم می‌نشست و با هم تمرین انشاء‌نویسی می‌کردیم. کتاب بهترین دوست من بوده و آنقدر به نوشتن علاقه داشتم که در همان کودکی در جایی یادداشت کردم که «شغل اصلی من نوشتن است و هر کاری که بخواهم انجام دهم کنار آن انجام می‌دهم».
در دوران دبستان داستان‌های کوتاه می‌نوشتم. در کارتون «زنان کوچک» شخصیتی به نام کتی بود که نویسنده بود. من هم دفتری درست مثل دفتر کتی با صفحاتی کاهی و بزرگ داشتم که در آن می‌نوشتم. در امتحانات دوران راهنمایی که معمولا سه موضوع انشاء می‌دادند و می‌گفتند راجع‌به یکی از آنها بنویسید، من راجع‌به هر سه تا موضوع انشاء می‌نوشتم و لطیف‌ترینش را برای خودم برمی‌داشتم و دو تای دیگر را به دوستانم که انشاء ضعیفی داشتند، می‌دادم. برایم جالب است که مادرم نیز در دوران تحصیلش همین کار را می‌کرده است.
در حوزه شعر شاید اولین تجربه من به ترانه‌نویسی برمی‌گردد. یک سررسید دارم که مربوط می‌شود به سال 74 که 8 ساله بودم. آنجا چند ترانه نوشته‌ام، یعنی روی ملودیِ ترانه‌هایی که شب‌ها داخل ماشین پدرم می‌شنیدم، کلام جدید می‌گذاشتم. الان که آنها را می‌خوانم می‌بینم که مثلا در ترانه هفت هشت مصرعی شاید یک مصرع پیدا نمی‌شود که مشکل وزنی داشته باشد و انگار به شکل سماعی وزن را می‌شناختم. در دوران دانشجویی در دانشگاه کلاس‌های نویسندگی خلاق برگزار شد و طبق برآوردی که در پایان دوره انجام شد، به هیئت تحریریه نشریاتی راه یافتم و از آنجا بود که کم‌کم مطالبم به شکل رسمی چاپ شد.
در دانشگاه دبیر سرویس ادبی نشریه دانشجویی جوانه و بعد از آن دبیر سرویس ادبی نشریه شمیم یاس شدم که مختص بانوان بود و دبیر سرویس شعر آن نشریه خانم سقلاطونی بودند. به دلیل اینکه رشته تحصیلی من الهیات بود و تجربه همکاری با نشریات را داشتم، وارد بخش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری‌ها شدم و با فارس و مهر و میزان و سایت موسسه تاریخ تطبیقی و... همکاری کردم.
در همین مسیر در سال 91 مصاحبه‌ای درباره شعر آیینی با آقای برقعی انجام دادم که انتشارش بازتاب خوبی داشت و به خاطرش تشویق شدم. آقای برقعی در جریان مصاحبه و خواندن نثرهای منتشرشده من، لطف داشتند و تعبیرِ داشتنِ نگاه شاعرانه را بکار بردند و پیشنهاد دادند تا وارد دنیای شعر شوم و خاطرم هست که گفتند کسی که این موهبت در وجودش هست، اگر به دنیای شعر پا نگذارد رد احسان کرده و اینجا بود که جرقه دوباره‌ای از شعر در وجود من زده شد و به جلسات شعر آقای شرافت رفتم و از اینکه صرفا مخاطب شعر باشم، فاصله گرفتم.

*خانم شیرخان از محافل ادبی قم هم برایمان بگویید.
در ابتدا با جلسات شعر آقای شرافت در موسسه فرهنگی اقالیم احساس شروع کردم و در نهایت دوره‌های تکمیلی را همان‌جا گذراندم و در همان سال‌ها به شکل تفننی به جلسات شعرخوانی انجمن ادبی قم می‌رفتم. بعد از آن با حوزه هنری و جلسات استاد حسینی برای بانوان آشنا شدم و همچنین از جلسات حلقه ادبی پنجره استفاده کردم و توفیق شعرخوانی در محضر استاد مجاهدی و نقد شعرهایم توسط ایشان را داشتم، ولی در حال حاضر به دلیل مشغله‌های زیاد خیلی نمی‌توانم در جلسات شعر شرکت کنم. در تهران هم جلساتی را شرکت کردم مثل جلسات حوزه هنری و شهرستان ادب و جزء دوره پنجم آفتابگردان‌های موسسه شهرستان ادب هستم.

 *درمورد شهرستان ادب بگویید.
شهرستان ادب خیلی موسسه خوبی است و دوره آفتابگردان‌های این موسسه واقعا شاعرپرور است، یعنی این اردوها در سراسر کشور صرفا یک دورهمی شاعرانه نیست و اینطور نبود که به تفنن بگذرد. ما صبح زود و راس ساعت باید سر کلاس حاضر می‌شدیم و گاهی جلسات تا آخر شب طول می‌کشید و اوایل این قانون‌مداری برایمان سخت بود اما این دوره‌ها شاعران را با اساتیدی بی‌نظیر و حجم روشنی از شعر مواجه می‌کند که لذتش محال است فراموش شود. بنظرم حسن شهرستان ادب همانطور که از اسمش پیداست، این است که اساتید و شاعران از هر طیف و فرهنگ و استانی آنجا را اداره می‌کنند و اعضای شرکت‌کننده هم همینطور از همه کشور هستند و این خیلی کمک می‌کند تا نگاهشان به شعر تک‌بعدی نباشد.

*از دیدارتان در جمع شاعران با مقام معظم رهبری بگویید.
توفیق داشتم تا در 5 اسفند 95 در دیدار شاعران آیینی با حضرت آقا حضور داشته باشم و شیرین‌ترین لحظه‌های شاعرانگی را تجربه کنم و غافلگیری آن دیدار و خاطرات جالب و زیبایی که برایم رقم خورد، تا همیشه برق به چشمها و لبخند به لبهایم می‌آورد.

*قسمت نشد که شعر بخوانید؟
خیر

*شعر آیینی می گویید یا عاشقانه؟
هردو و معتقدم شعر روزی است مثل هر چیز دیگری و واژه‌ها در تعاریف و ساحات مختلف، روزیِ شاعر می‌شوند.

*نظرتان در مورد اینکه شاعر باید فقط ترانه یا عاشقانه یا مذهبی بگوید، چیست؟
با اینکه عقیده دارم شعر آیینی بهترین موهبت برای
شاعر است، ولی به نظرم شاعر نباید خودش را در قید و بند این مسائل بگذارد و رها بودن در شعر خیلی به شاعر کمک می‌کند تا در همان زمینه‌ای که می‌خواهد موفق‌تر قدم بردارد. ما داشتیم شاعرانی را که اصرار داشتند فقط آیینی بگویند و درجا می‌زدند و اساتید به آنها گفتند که یک سال اصلا آیینی نگو و وقتی آزاد می‌گفت آن رهایی و جسارتی که پیدا می‌کرد تا در شعر آزاد حرفش را بزند، باعث می‌شد قوی‌تر و با اندوخته‌ای بهتر سراغ شعر آیینی بیاید.
قبلا هم در مصاحبه‌ای گفتم که شعر آیینی گفتن واقعا توفیق است و هر شعری به جز شعر آیینی گستره شعر آیینی خیلی وسیع است، برای خود من یک تمرین است تا مرا به آن هدف دلخواه نهایی‌ام که شعر آیینی است، برساند؛ ولی نه هر شعر آیینی‌ بلکه شعر آیینی که از روی جهان‌بینی بیاید و رد پای خود شاعر در آن باشد. این قضیه برایم خیلی مهم است و فکر می‌کنم گمشده امروز شاعران ما و آن حلقه مفقوده این است که شاعران، خودشان نیستند. هر هنرمند و شاعری در این جهان جای پای خودش را دارد که متاسفانه گاهی این جای پا خالی می‌ماند. شاعران باید قدما را زندگی کنند و معاصرین را دریابند که بدانند کجا ایستاده‌اند ولی در نهایت، خودشان باشند و هر کسی جای پای خودش را پیدا کند. وقتی شاعر پایش را در جای پای شاعر دیگری می‌گذارد، از خود او ردی باقی نخواهد ماند.

*محدودیت خانم‌ها در حوزه شعر که شاید الآن کمتر شده باشد، مانع از پیشرفتشان می‌شود یا نه؟ فضای شعر آیینی را چطور می‌بینید و چقدر به خانم‌ها میدان داده شده که بیایند در این حوزه کار کنند و خودشان را نشان بدهند؟
محدودیت‌هایی برای بانوان شاعر هست که نمی‌توانیم بگوییم مانع پیشرفتشان نمی‌شود. من از سن خیلی کم در محیط فرهنگی جامعه فعال بودم و زود وارد فضای خبرنگاری و نشریات و رسانه شدم و با اساتید و آدم‌های مختلف سروکار داشتم و محدودیت‌ها را درک کرده‌ام. بعدها که وارد فضای شعر شدم این موضوع را خیلی بیشتر حس کردم که یکسری رفتارها و حواشی برای خانم‌های شاعر چه بخواهند و چه نخواهند محدودیت ایجاد می‌کند، ولی معتقدم این باعث نمی‌شود که کسی خانه‌نشین شود. بله مشکلات رفت و آمد برای خانم‌ها بیشتر است؛ مثلا وقتی یک شاعر آقا برای شعرخوانی به شبکه‌ها و شهرستان‌های مختلف دعوت می‌شود، مستقل تصمیم می‌گیرد ولی برخی از شاعران خانم این استقلال را ندارند و با اینکه شاعرهای خوبی هستند، کم دیده می‌شوند. به هر حال دست آقایان در این عرصه‌ها و به خصوص شعر هیئت بازتر است. برخی شاعران خوب خانم حتی وارد فضای مجازی نمی‌شوند تا احتمالا از حواشی بعد از آن در امان باشند و در نهایت باعث می‌شوند جامعه شعرشان را نشنود. من این را قبول ندارم و بنظرم هر کس اگر خودش را درست بشناسد و درست رفتار کند، دچار مشکل نخواهد شد. با توجه به تمام سختی‌ها و استخوان خورد کردن‌هایی که این مسیر سخت دارد، همچنان می‌گویم هر کسی جای پایش خالی است و باید خودش جای پای خودش را پر کند.

*درباره فضای مجازی و باتوجه به نکته‌ای که در موردش گفتید، به نظر من اینکه شاعر بیاید در این فضا کار کند حرکت خوبی است ولی یکسری مطالبی را می‌بینیم که در این فضا منتشر می‌شود که اصلا از لحاظ ادبی نمی‌شود به آن گفت شعر و طرف اسم خودش را هم می‌گذارد شاعر و با میزان لایک باورش می‌شود که شعرش خیلی خوب بوده است. این هم یک آسیب و ضعف است. نظر شما چیست؟
درست است، همان طور که یک جاهایی فضای مجازی برای مطرح شدن و ارتباط‌گیری با دیگر شاعران به شاعر کمک کرده، به همان اندازه هم شاهد و دچار آسیب‌هایش هستیم. متاسفانه می‌شود گفت که فضای مجازی چیزی از شعر باقی نگذاشته و این خیلی بد است. متاسفانه بخشی از مردم و نسل امروز خیلی شاعرشناس نیستند و مطالب سبک‌تر و ساده‌تر را بیشتر دوست دارند و لایک می‌کنند. برای خود من هیچ وقت میزان لایک مطرح نبوده و نخواهد بود و اگر دستم برسد این امکان را از شبکه‌های اجتماعی حذف می‌کنم تا همه مطالب و آثار در کنار هم و یک‌جور دیده شوند و حضرت آقا هم در دیداری که داشتند، تکلیف لایک را روشن کردند.
 
آسیب دیگر این فضا برای شعر این است که شاعرها را فوق‌العاده تنبل کرده که همیشه همه چیز در دسترس است. قدیمی‌ها تعریف می‌کردند که اگر یک کتاب را می‌خواستند باید 5-6 ماه انتظار می‌کشیدند تا از یک شهری توسط دوست و آشنایی آن هم برای امانت به دستشان برسد. آن انتظار چقدر شیرین  بود و آن کتاب را با چه ولعی می‌خواندند. گویا واژه‌ها حک می‌شد در وجودشان. دوربینی هم برای ثبت آن نداشتند و مطالب را حفظ می‌کردند و به همین خاطر پدربزرگ‌های ما حافظه سرشاری داشتند؛ ولی ما از صبح که بیدار می‌شویم، شبکه‌های اجتماعی مختلف غذای آماده جلویمان می‌گذارند و انقدر سیر می‌شویم که نگاه به شعرها نمی‌کنیم و در بمباران اطلاعاتی شعر هستیم.

*طبق دسته بندی‌هایی که می‌شود در حوزه شعر آیینی انجام داد، مثلا شعر علوی، شعر فاطمی و شعر رضوی و ... فکر می‌کنید در بخش شعر فاطمی، آقایان موفق‌تر بودند یا خانم‌ها و اینکه خانم‌ها توانستند آن رسالت اصلی خودشان را منتقل کنند؟ و در موضوع حضرت زهرا (س) بیشتر به مرثیه پرداخته شده و آیا فقط باید به مرثیه پرداخته بشود یا نه خود سبک زندگی حضرت زهرا (س) هم باید مورد توجه قرار گیرد؟ ارزیابی شما چیست؟
در زمینه شعر فاطمی فراتر از مسئله شعر آقایان یا شعر بانوان، کلا کم‌کاری وجود دارد و این حوزه خیلی جای کار دارد؛ اما به نظر من اشعاری که توسط خانم‌ها نه تنها در حوزه فاطمی بلکه در وصف حضرت زینب (س) و حضرت معصومه (س) و سایر علیا مخدرات سروده می‌شود، به دلیل نگاه لطیف عاطفی و زنانه‌ای که پشت این اشعار است؛ رنگ و بوی خاصی دارد.
در شعر فاطمی خیلی از شخصیت حضرت زهرا (س) دور ماندیم و یک دلیلش این است که گاهی شاعرها از دوران خودشان فراتر نمی‌روند. ما در امروز زندگی می‌کنیم اما بد نیست به هزار سال قبل سفر کنیم. این روزها که به مدد تکنولوژی دسترسی ما حتی به منابع دست اول آسان شده است؛ فقط شاعر زمان خود نباشیم کمی عقب‌تر و جلوتر را هم ببینیم و تا جایی که می‌شود بخوانیم. از منابع دست اول هم بخوانیم و به شنیده‌ها اکتفا نکنیم چون گاهی شعرها برای انسان‌ها سندیت پیدا می‌کنند. ما معمولا چیز زیادی از زندگی حضرت و سبک آن، از خطبه‌هایی که خواندند و نقل‌هایی که برجا مانده، نمی‌دانیم
و فقط می‌خواهیم شعر بگوییم. چهارتا شعر فاطمی می‌خوانیم و می‌خواهیم پنجمین شعر را ما بگوییم. در بهترین حالت می‌شویم آن چهارتا شاعر قبلی که صرفا کمی از احساسات شعرمان شبیه خودمان است. باید بپذیریم از هر نسل نام چند شاعر بیشتر باقی نمی‌ماند و بقیه از بین می‌روند، چون تکرار همان چند شاعر خوب هستند.

*شما برگزیده گنگره شعر فاطمی هم هستید.
بله، برگزیده شدنم در سال 94 در کنگره ملی شعر فاطمی، قدم خوبی بود برای اینکه این حوزه را جدی بگیرم و اگر شعر هم نگویم حداقل به آن فکر کنم.
در مطالعاتی که داشتم، نکاتی توجهم را جلب کرد. نکته اول اینکه از بین تمام حوزه‌های شعر آیینی؛ ( مناجات، نبوی، علوی، فاطمی، عاشورایی، رضوی، مهدوی و ...)، شعر فاطمی و شعر عاشورایی پیوند خیلی زیادی با شعر مهدوی دارد و این اشعار معمولا با مسئله انتظار به پایان‌بندی می‌رسند. بنظرم دلیلش این است که آنقدر عمق آلام در این دو واقعه زیاد است که ناخودآگاه یک شاعر شیعه به دنبال منتقم می‌گردد. همه معصومین به شهادت رسیدند و این موضوع بسیار دردناک است اما در جریاناتی که منجربه شهادت حضرت زهرا (س) شد و همچنین در واقعه عاشورا آنقدر عمق آلام زیاد است و این فجایا پررنگند که ما را به مسئله انتظار پیوند می‌دهند. در این دو حوزه شعریست که مهدویت و ظهور منتقم تا این حد نمود دارد. انگار دو داستان تمام نشده داریم که منتظر نقطه‌ای برای پایان آن هستیم.
 
نکته دوم این است که مسئله‌ دیگری که شعر فاطمی را به شعر مهدوی پیوند می‌دهد، پنهان بودن مزار حضرت فاطمه (س) است و اینکه همه ما منتظر هستیم تا امام زمان (عج) بیایند و مزار مادرشان را به ما نشان بدهند. البته یک شیرینی که دارد این است که این ارتباط دو سویه است، یعنی اینطور نیست که فقط از شعر فاطمی به شعر مهدوی برسیم؛ بلکه از شعر مهدوی نیز به شعر فاطمی می‌رسیم. وقتی در مورد امام زمان (عج) هم شعر می‌گوییم، معمولا به قبر بی‌نشان حضرت مادر می‌رسیم و برای امام عصرمان از انتظار خود برای لحظه موعود می‌گوییم.

*تا حالا از شعر شما در جایی استفاده کردند؟
بله. به شکل جزئی‌تر نوحه می‌نویسم و مادحین می‌خوانند. ترانه هم می‌نویسم.

*فرق ترانه و نوحه با شعر چیست؟ چرا خانم‌ها خیلی دراین حوزه وارد نشدند؟
ترانه و نوحه معمولا برای خوانده شدن نوشته می‌شوند و به خاطر فلکلور بودن، جای خود را در جامعه باز می‌کنند. اتفاقا من در مورد نوحه خیلی حرف دارم چون خانم‌ها در نوحه‌سرایی خیلی مظلوم واقع شدند. اول اینکه رابطه ما با مادحین تقریبا قطع است و نه اینکه بخواهیم و نشود که خیلی وقت‌ها خود بانوان شاعر نمی‌خواهند که این رابطه مستقیم باشد. دوم اینکه دست بانوان از جلساتی که برای آقایان در زمینه شعر هیئت برگزار می‌شود، کوتاه است. بعد از سال‌ها توسط شهرستان ادب اردویی برای شاعران نوحه‌سرا در مشهد برگزار شد که توفیق حضور نداشتم ولی آنطور که پیگیر بودم، جلسات کاربردی برای بانوان بوده است. جز این در این شش سال نشنیدم جلسه‌ یا دوره و اردویی به شکل تخصصی روی نوحه بانوان کار کند. می‌شود حتی این دوره‌ها به صورت مجازی باشد و شاعران و اساتید و مادحین در کنار هم کار کنند و کار را رد و بدل کنند تا به نقطه اشتراک مثبتی برسند. خیلی‌ها واهمه دارند که وارد این حوزه شوند و یا شاید وارد شدند وحواشی موجب شده تا پا پس بکشند. هر دلیلی که دارد، ضربه آن را خانم‌ها می‌خورند. فضای نوحه خیلی جای کار دارد و این را وقتی شاعر آماده می‌شود برای نوشتن بیشتر درک می‌کند. من خودم قبل از نوشتن نوحه گوش می‌کنم. خصوصا که ما قبل از ورود به محرم و صفر می نویسم و هنوز در فضای محرم نیستیم و باید این آمادگی ذهنی و قلبی حاصل شود. وقتی نوحه گوش می‌کنم، متوجه ضعف اغلب نوحه‌ها می‌شوم. گاهی سبک و صدا عالیست و صوت با سیستم حرفه‌ای و فوق‌العاده ضبط شده اما متاسفانه نوحه ضعیف است.
 
*چند نفر نوحه سرای خانم اطراف خود سراغ دارید؟
نوحه‌سرای خانم کم نداریم. ما تقریبا یک گروه 40 نفره هستیم که بیشتر اعضای آفتابگردان‌ها هستیم و به شکل کارگروهی و سفارشی و از طریق اساتید واسطه، نوحه می‌نویسیم و علاوه بر آن این نوحه‌ها در پایگاه مجازی شور شاعران حسینی برای استفاده مادحین منتشر می‌شوند.

*بیشتر نوحه‌نویسان این گروه در قم مستقر هستند؟
از جاهای مختلف کشور هستند. چند روز مانده به محرم سفارش کار می‌گیریم و در شبکه‌های اجتماعی به چند گروه تقسیم می‌شویم و شروع می‌کنیم به نوشتن.

*شما چندتا نوحه گفتید؟
تقریبا سه سالی است که نوحه کار می‌کنم. نوحه‌های جمعی خیلی زیاد کار کردم و کمتر به شکل انفرادی نوشتم. من در زمینه نوحه و ترانه، به بداهه نویسی گروهی علاقه دارم و معمولا در کارهای گروهی یا دو نفره بیشتر استارتم زده می‌شود.

*اکثرا گروهی می‌نویسند.
بله. نوحه‌سرایی همانطور که روان و راحت به نظر می‌رسد، به دلیل وسعت اندوهی که به قلب و قلم شاعر می‌آورد، سنگین است و درست است که روی سبک می‌گویی و جلو می‌روی اما اگر بخواهی از دلت بربیاید تا بردل بنشیند شاعر را آب می‌کند.  

*تصمیمی برای انتشار کتاب دارید؟
فعلا خیلی زود است. دوست دارم زمانی کتاب چاپ کنم که بعد از آن پشیمان نشوم. این نظر من هست ولی برخی می‌گویند باید کتاب را چاپ کرد تا بشود مقایسه کرد و گفت شاعر در سال 93 این بوده و در سال 97 به اینجا رسیده و این روند شاعر و پختگی شخصیت و شعرش را نشان می‌دهد و بد هم نیست، ولی کلا در این قضیه زیاد اهل ریسک نیستم و در پیج شخصی خودم هم حتی زمانی‌که پرکارم کمتر منتشر می‌کنم. دوست دارم وقتی کار را می‌فرستم بیرون شسته و رفته باشد. خصوصا به شکل کتاب چون کاری که چاپ می‌شود دیگر نمی‌شود از خانه مردم جمع و ویرایش کرد.

*در این چند سالی که وارد این حوزه شدید قطعا کراماتی دیدید اگر صلاح می دانید بفرمایید.
همیشه و همه جا می‌گویم که من از خودم هیچ چیز ندارم و هر چه هست لطف خدای من و کرامت اهل بیت (ع) هست و تنها دعایم این است که نظر لطفشان را برندارند. از اهل کرامت چیزی جز کرامت نمی‌شود انتظار داشت و زندگی و هستی من سرشار از این کرامات است. حتی هر شعر جدیدی در این فضا را صله شعر قبلی می‌دانم. شاید توفیق خادمی آستان حضرت معصومه (س) و امام رئوف (ع) نیز، صله‌ای باشد که برای واژه‌های کوچکم در مدحشان گرفته‌ام و کرامتشان به من چشمه همیشه جاریست که پایان ندارد.
 
مرجع : تسنیم
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما