تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۴
۰
کد مطلب : ۳۴۷۴۱
به مناسبت درگذشت یک عاشورا پژوه

یادداشت استاد رسول جعفریان/ محمد جواد صاحبی که بود؟

یادداشت استاد رسول جعفریان/ محمد جواد صاحبی که بود؟
استاد محمد جواد صاحبی شامگاه سه‌شنبه ۲۳ بهمن دار فانی را وداع گفت. استاد صاحبی از استادان برجسته حوزه و دانشگاه و شاگرد درس فلسفۀ اساتیدی چون آیت‌الله حسن‌زاده آملی و مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی بود. دبیری شورای دین‌پژوهان کشور، تأسیس نشریه کیهان اندیشه، تدریس در دانشگاه تربیت‌معلم تهران و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، بخشی از سوابق و فعالیت‌های فرهنگی و علمی محمدجواد صاحبی است. پیکر آن مرحوم، صبح دیروز در مراسمی با اقامه نماز توسط آیت‌الله سبحانی در قم تشییع شد. رسول جعفریان از دوستان و همراهان مرحوم صاحبی، طی یادداشتی به مناسبت درگذشت این استاد ارجمند، یاد او را گرامی داشته است.

یادداشت رسول جعفریان در ادامه می‌آید:

چهره‌ای مؤثر در تاریخ تحولات فکری قم و نماینده نسلی ویژه در انقلاب
شب (شامگاه ۲۴ بهمن ماه ۹۷) خبر درگذشت دوست دیرین، جناب آقای محمدجواد صاحبی را شنیدم.
نخستین بار در سال ۶۱ ایشان را در مرکز تحقیقاتی سپاه دیدم که مقالاتی درباره جنبش‌های اسلامی برای مجله پیام انقلاب می‌نوشتند. همان ساختمانی که آقای گنجی و باقی و شماری دیگر هم در آن بودند و هر کدام در بخش‌هایی مشغول به کار بودند. آقای صاحبی، سرگرم کار خود بود و به سبک نوشته‌ها و ادبیات سیاسی مذهبی همان زمان، در هر شماره مجله «پیام انقلاب» مقالاتی می‌نوشت. در آن وقت، این بنده خدا هم سرگرم نوشتن درباره جنگ‌های صدر اسلام بود که خیلی زود رها کرد.
ادامه آشنایی ما در جریان مجله کیهان اندیشه بود که از سال ۶۴ فعالیتش را آغاز کرد. آن زمان، دو مجله دیگر هم در قم بود. یکی مجله حوزه (انتشار از سال ۶۱)، و دیگری نور علم (انتشار از ۶۲ تا ۷۳ ) در قم بود که در همه زمینه‌ها فعال بودند، و البته گرایش‌های متفاوتی داشتند. کیهان اندیشه سومین بود که با همکاری موسسه کیهان و گویا زمان مرحوم آقای شاهچراغی که رفاقتی با آقای صاحبی داشتند، پدید آمد. لابد آقای صاحبی، خودش این‌ها را در خاطراتش که مرکز اسناد سال ۹۲ چاپ کرده، و نامش در کشاکش فرهنگ و سیاست است، نوشته‌اند. این سه نشریه، سه گوشه چهار راه فاطمی بود که این چهار راه، تا حالا هم نقش فرهنگی خود را حفظ کرده است.
انتشار کیهان اندیشه با مدیریت مرحوم آقای صاحبی، سال‌ها ادامه داشت و بنده هم در شمار زیادی از آن‌ها مقالاتی داشتم. فکر می‌کنم از سالهای ۶۷ به بعد. ویژه‌نامه طبری را هم همان وقت با کمک ایشان در سال ۶۸ در آوردیم و خاطرم هست که شب رحلت امام، از مصاحبه با مرحوم آقای عسکری از تهران برمی‌گشتیم. کیهان اندیشه پایگاهی هم برای مقالات آقای جناتی و آقای عابدی‌شاهرودی، همشهری‌های خود آقای صاحبی بود. دیدگاه‌های اصلاحی آقای جناتی که گاهی از سوی آقای استادی نقد هم می‌شد، آن‌جا انتشار یافت.
آن وقت‌ها، بنده بیشتر روزها به دفتر کیهان اندیشه سر می‌زدم همین طور که سری هم به آقای سیدمحمدباقر خسروشاهی در مجله نور علم می‌زدم که سهم اصلی را در آن داشت. مجله حوزه هم، بیش از همه متکی به تلاش آقای مهدوی‌راد و دوستانشان امثال آقای ایزدپناه بود و بیشتر «اخوان الصفایی» اداره می‌شد و نام نویسندگان در مجله نمی‌آمد. آن وقت، در ساختمان کیهان در قم، آقا مصطفی فیاض‌بخش بود که کتاب‌فروشی را اداره می‌کردند و هم دوستان دیگر در خود نشریه از جمله آقای شوندی که حالا همکار ما در کتابخانه تاریخ است، آن‌جا بودند. آقای بدیعی و رباطی هم در آنجا بودند. گشت و گذارهای تفریحی هم بود و گاهی سرکی به باغ آقای دکتر هادی انصاری در تاج خاتون می‌زدیم. عکس‌های یادگاری هم از آن تفریح‌ها در اختیار هست. این‌ها همه اوائل دهه هفتاد بود.
به تدریج بین آقای صاحبی و موسسه کیهان اختلافاتی افتاد و کیهان اندیشه تعطیل شد. انتشار آن از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۸ منتشر شد. اما نکته دیگر این بود که به تدریج، فلسفه وجودی آن نشریات از بین رفت، چون نسل جدیدی از نشریات در حال تولد بود که البته و معمولا این قبیل تولدها، ناقص‌الخلقه هم هست. آقای صاحبی در حوزه‌های دیگری به فعالیت‌های خود ادامه داد که متاسفانه توفیق ارتباط کم‌تر بود و گهگاهی در کتابخانه تاریخ یا جاهای دیگر ایشان را زیارت می‌کردم. آخرین بار، چند ماه قبل، همراه دوست ارجمند جناب آقای معراجی به دیدنشان رفتم.
آقای صاحبی سعه‌صدر خوبی داشت و مقالات نقد و ایراد را می‌گذاشت. خودش هم گاهی نقد می‌نوشت. بار اول که مقاله «مرجئه» من چاپ شد، خودش در شماره بعدی آن را نقد کرد.
آقای صاحبی، نماینده یک نسل ویژه‌ای در انقلاب است که اولا تعلق خاطر به جنبش جهانی اسلامی دارد و علاقه‌مند به سیدجمال و جریان‌های اخوانی است. نه این که بگویم مثل آن‌ها فکر می‌کند؛ اما به هر حال در دل جریان بیداری اسلامی جهان اسلامی است که پیش از انقلاب در ایران پدید آمد و رنگ انقلاب، همان است. ثانیاً نوعی آزادی‌خواهی فکری و رفتاری داشت؛ یعنی چپ نبود؛ از چپ‌های تند که در فکر و عمل، عرصه را بر دیگران تنگ می‌کردند.
ایشان باور به نوعی اسلام سیاسی داشت و سعی می‌کرد، رفتارهای سیاسی و انقلابی را از دل اسلام استخراج کند. علاقه‌مند به شناخت اندیشه‌های متفکران معاصر اسلامی بود و در این زمینه، سال‌ها مطالعه کرد و کاری که در باره نهضت‌های اسلامی داشت، ادامه کار مرحوم مطهری و همین کار، کارهای متنوع آقای خسروشاهی، کاری خوب و قابل استفاده است. تحریر نهایی آن کتاب، یکی از آخرین کارهای ایشان بود که پیش از چاپ فرستاد تا اگر ملاحظه‌ای هست به ایشان منتقل کنم. این اخلاق ایشان هم خوب بود که کارها را قبل از چاپ به افرادی از دوستان می‌سپرد تا نظر دهند.
مسلما جدای از کار کیهان اندیشه که در تاریخ تحولات فکری قم اثری ماندگار است، کارهای خود ایشان هم نشان از ویژگی‌های دوره‌ای از تفکر اسلامی ـ انقلابی در دوره معاصر است. اصلاح‌گری و باور به آن، جزو مؤلفه‌های اصلی نگاه ایشان به میراث اسلامی بود؛ امری که در دوره اخیر، و به قصد احیای عظمت اسلامی گذشته و برای ترسیم یک افق روشن‌تر در دنیای اسلام، مورد توجه بسیاری بوده است.
علاقه همزمان ایشان به مطهری و شریعتی هم، نشان از نوع نگاه خود وی در ایجاد نوعی صورت‌بندی برای تحولات اسلام انقلابی زیر سایه حرکت اصلاحی، داشت. خدایش رحمت کند که عمرش را تلف نکرد و یکسره کوشید.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما