کد مطلب : ۳۴۷۵۴
راهبردهای پیشبردِ تشیع
حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شریعتمداری استاد دانشگاه ادیان در نوشتاری با عنوان«راهبردهای پیشبردِ تشیع» آورده است:
تشیع همچون دیگر مذاهب و قرائت های اسلامی حتما سودای پیشرفت و دغدغه گسترش را در سر دارد. ظرفیت هایی چون محبت اهل بیت علیهم السلام، نهلد بانفوذ مرجعیت و دستاوردهای علمی و عینی چشمگیر در برخی عرصه ها، در گذشته و حال، این شایستگی و فرصت را به شیعه داده است تا عمق و نفوذ بیشتری را در جهان اسلام بیابد و بطلبد و دست کم، پایداری و جلوداری اش را تثبیت کند.
به نظر می رسد که شیعه اگر میل به تثبیت یا بسط نفوذ دارد باید به گونه ای عمل کند که نه تنها مایه تنش، تشنج و تفرق مذهبی نگردد، که موجب انسجام امت اسلامی نیز بشود و چنانکه در خطبه ی غرای حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد النبی آمده، باید به امامتی فرا بخواند که سامان بخش آیین و دین و تامین و تضمینی در برابر تفرق امت باشد( و طاعتنا نظاما للمله و إمامتنا أمانا للفُرقه). در سخنان بلند امام رضا علیه السلام نیز از امامت به عنوان زمام دین و نظم بخش مسلمین یاد شده است(الإمامه زمام الدین و نظام المسلمین).
برای پیشبرد تشیع به دور از تفرق و تشتت، ناگزیر باید در چهار عرصه ی رفتارها، آموزه ها، تبلیغ مذهبی و شعائر، راهبردهای ویژه ای را اتخاذ و دنبال کرد:
۱. رفتارگرایی: اگر بیشتر از شعائر و آموزه ها بر عمل، اعم از عمل منْسَکی و عبادی، عمل اخلاقی و عمل معنوی(سیر و سلوک) تاکید و تمرکز کنیم، که اتفاقا همگی از مشترکات اسلامی هستند، هم تشیع و اهل بیت علیهم السلام را بنام و خوشنام می کنیم(کونوا لنا زیناً و لاتکونوا علینا شیناً) و هم تنشی را بر نمی انگیزانیم. در کنار عمل دینی، توجه به حقوق و اخلاق شهروندی و آزادی های مشروع هم اگر به نام تشیع و در ظل حاکمیت شیعی اتفاق بیفتد، حتما تشیع را پیشتاز خواهد کرد.
شاید تعبیر قرآنیِ”فإستبقوا الخیرات” که پس از بیان تنوع و تکثر شرائع و مناهج انسانی، به پیشی گرفتن در امور پسندیده فرامی خواند، ناظر به همین جایگاه عمل و لزوم رقابت در عمل، به جای رقابت در نظر باشد.
همچنین کاربستِ حداکثری واژه شیعه در روایات اهل بیت علیهم السلام در همین معنای تشیع عملی و سلوکی می تواند نشان دهنده اهمیت و نقش آفرینیِ عمل در قوام و دوام تشیع باشد؛
۲. آموزه ها: آرای کلامی و احکام فقهی ای در شیعه وجود دارند که گرچه اتفاقی نیستند و نیز بسا مقتضای تدقیق علمی نباشند، اما به دلیل جایگاه خاصشان در نزد علما یا توده شیعه به پای تشیع گذاشته می شوند و طبعا تنش زا هستند؛ از این قبیل است، تلقی امامت به معنای شیعی اش به عنوان مرزگذارنده بین کفر، و اسلام و ایمان، و نیز باور به جواز غیبت کردنِ مخالفان مذهبی. طبعا با التزام به این آموزه ها نمی توان وفاق مسلمانان و مقبولیت تشیع را به انتظار نشست؛
۳. تبلیغ و دعوت: در تبلیغ تشیع نیز، برای پرهیز از تنش و با هدف هموار شدن راه پیشرفت، بجاست که اولا، رویکرد ایجابی و تبیین علمی بر رویکرد سلبی و جدلی برتری داده شود. امروزه گفت وگو را در فضایی کاملا علمی و اخلاقی بهترین راهبرد نیل به حقیقت و تفاهم می دانند؛
ثانیا، تبلیغ از راه عمل که توصیه ی اکید ائمه ی اهل بیت علیهم السلام است(کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم)، از مؤثرترین راه های ترویج یک ایده یا سرمشق فکری و مذهبی به شمار می آید؛ به ویژه در دنیای معاصر که انسان ها به دلیل سیطره ی کمیت و عینیت، و نیز به دلیل فراوانیِ راه های عرضه شده که بسیاری از آنها ناتمام یا ناکام هستند، به واقعیات ملموس و زیست شده بیشتر اقبال دارند؛
۴. شعائر: در خصوص آیین های مذهبی، اگر به پیش روندگی تشیع، به دور از تفرقه انگیزی، باور داریم، به نظر می رسد که: اولا، باید مکانت و منزلت ویژه ی شعائر اسلامی، مثل عید رمضان ، عید فطر و عید جمعه را درنظر داشته، بر شعائر اسلامی راجح بدانیم؛
ثانیا، در شعائر شیعی، بر آنهایی تاکید بورزیم که جنبه ی تحریک کنندگی و نفرت پراکنی ندارند؛ ثالثا، برای مناسبات فرح بخش و اعیاد مذهبی جا و مجال لازم را باز نماییم.
مواسم و مراسم مذهبی از مهم ترین فرصت ها برای القای شکوه و جلال یک جامعه، یک نظام سیاسی و یک منظومه ی دینی است و در عین حال، مایه ی انسجام و دل آرام طبقات مختلف اجتماعی است. فاطمیان در حاکمیت ۲۷۰ ساله شان با آیین های مختلف ملی و مذهبی(اعم از اسلامی، شیعی و مسیحی) کمک فراوانی به اعتبار خود و انسجام اجتماعیِ قلمروشان کردند. بنابه نقل ها فقط یک آیین سوگ داشتند که همان عاشورا بود و ۲۸ عید سالانه برگزار می کردند. از این قبیل بود، عید رمضان، عید فطر، عید غدیر، موالید پیامبر و امیرالمؤمنین، حسنین علیهماالسلام، عید نوروز، عید ملی فتح خلیج، اعیاد مسیحیِ یوم الغطاس و عهد الخمیس.
تشیع را می توان در چارچوب های محدود زمانی و مکانی متوقف کرد و از هر نوع تصدی حکومت مشروع و ارتباط با پیروان دیگر مذاهب و ادیان دور نگه داشت و یا می شود حتی به جای تعامل، تقابل را پی گرفت. در این صورت می تواند در همین فضاهای تنگ و محدود باقی بماند و می توانیم بر غلظت تلقی های فرقه ای بیفزاییم و در آتش اختلافات بدمیم، اما اگر به مقتضای میل طبیعی به توسع و گسترش، و بنا به مطلوبیت دینیِ دعوت، حاکمیت و تعامل با دیگر مسلمانان، بخواهیم در عرصه های اسلامی،حاضر و فعال باشیم، می باید به الزاماتی که مستظهر به تعالیم و سیره ی پیشوایان اهل بیت علیهم السلام هستند تن بدهیم. در این صورت، بجا و شایسته است که در رفتارها، فهم و تفسیر برخی آموزه ها، شیوه های تبلیغ و دعوت، و شعائر و آیین های مذهبی مان بازنگری کرده، طرحی نو دراندازیم و صورت بندی جدیدی را سامان دهیم.
تشیع همچون دیگر مذاهب و قرائت های اسلامی حتما سودای پیشرفت و دغدغه گسترش را در سر دارد. ظرفیت هایی چون محبت اهل بیت علیهم السلام، نهلد بانفوذ مرجعیت و دستاوردهای علمی و عینی چشمگیر در برخی عرصه ها، در گذشته و حال، این شایستگی و فرصت را به شیعه داده است تا عمق و نفوذ بیشتری را در جهان اسلام بیابد و بطلبد و دست کم، پایداری و جلوداری اش را تثبیت کند.
به نظر می رسد که شیعه اگر میل به تثبیت یا بسط نفوذ دارد باید به گونه ای عمل کند که نه تنها مایه تنش، تشنج و تفرق مذهبی نگردد، که موجب انسجام امت اسلامی نیز بشود و چنانکه در خطبه ی غرای حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد النبی آمده، باید به امامتی فرا بخواند که سامان بخش آیین و دین و تامین و تضمینی در برابر تفرق امت باشد( و طاعتنا نظاما للمله و إمامتنا أمانا للفُرقه). در سخنان بلند امام رضا علیه السلام نیز از امامت به عنوان زمام دین و نظم بخش مسلمین یاد شده است(الإمامه زمام الدین و نظام المسلمین).
برای پیشبرد تشیع به دور از تفرق و تشتت، ناگزیر باید در چهار عرصه ی رفتارها، آموزه ها، تبلیغ مذهبی و شعائر، راهبردهای ویژه ای را اتخاذ و دنبال کرد:
۱. رفتارگرایی: اگر بیشتر از شعائر و آموزه ها بر عمل، اعم از عمل منْسَکی و عبادی، عمل اخلاقی و عمل معنوی(سیر و سلوک) تاکید و تمرکز کنیم، که اتفاقا همگی از مشترکات اسلامی هستند، هم تشیع و اهل بیت علیهم السلام را بنام و خوشنام می کنیم(کونوا لنا زیناً و لاتکونوا علینا شیناً) و هم تنشی را بر نمی انگیزانیم. در کنار عمل دینی، توجه به حقوق و اخلاق شهروندی و آزادی های مشروع هم اگر به نام تشیع و در ظل حاکمیت شیعی اتفاق بیفتد، حتما تشیع را پیشتاز خواهد کرد.
شاید تعبیر قرآنیِ”فإستبقوا الخیرات” که پس از بیان تنوع و تکثر شرائع و مناهج انسانی، به پیشی گرفتن در امور پسندیده فرامی خواند، ناظر به همین جایگاه عمل و لزوم رقابت در عمل، به جای رقابت در نظر باشد.
همچنین کاربستِ حداکثری واژه شیعه در روایات اهل بیت علیهم السلام در همین معنای تشیع عملی و سلوکی می تواند نشان دهنده اهمیت و نقش آفرینیِ عمل در قوام و دوام تشیع باشد؛
۲. آموزه ها: آرای کلامی و احکام فقهی ای در شیعه وجود دارند که گرچه اتفاقی نیستند و نیز بسا مقتضای تدقیق علمی نباشند، اما به دلیل جایگاه خاصشان در نزد علما یا توده شیعه به پای تشیع گذاشته می شوند و طبعا تنش زا هستند؛ از این قبیل است، تلقی امامت به معنای شیعی اش به عنوان مرزگذارنده بین کفر، و اسلام و ایمان، و نیز باور به جواز غیبت کردنِ مخالفان مذهبی. طبعا با التزام به این آموزه ها نمی توان وفاق مسلمانان و مقبولیت تشیع را به انتظار نشست؛
۳. تبلیغ و دعوت: در تبلیغ تشیع نیز، برای پرهیز از تنش و با هدف هموار شدن راه پیشرفت، بجاست که اولا، رویکرد ایجابی و تبیین علمی بر رویکرد سلبی و جدلی برتری داده شود. امروزه گفت وگو را در فضایی کاملا علمی و اخلاقی بهترین راهبرد نیل به حقیقت و تفاهم می دانند؛
ثانیا، تبلیغ از راه عمل که توصیه ی اکید ائمه ی اهل بیت علیهم السلام است(کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم)، از مؤثرترین راه های ترویج یک ایده یا سرمشق فکری و مذهبی به شمار می آید؛ به ویژه در دنیای معاصر که انسان ها به دلیل سیطره ی کمیت و عینیت، و نیز به دلیل فراوانیِ راه های عرضه شده که بسیاری از آنها ناتمام یا ناکام هستند، به واقعیات ملموس و زیست شده بیشتر اقبال دارند؛
۴. شعائر: در خصوص آیین های مذهبی، اگر به پیش روندگی تشیع، به دور از تفرقه انگیزی، باور داریم، به نظر می رسد که: اولا، باید مکانت و منزلت ویژه ی شعائر اسلامی، مثل عید رمضان ، عید فطر و عید جمعه را درنظر داشته، بر شعائر اسلامی راجح بدانیم؛
ثانیا، در شعائر شیعی، بر آنهایی تاکید بورزیم که جنبه ی تحریک کنندگی و نفرت پراکنی ندارند؛ ثالثا، برای مناسبات فرح بخش و اعیاد مذهبی جا و مجال لازم را باز نماییم.
مواسم و مراسم مذهبی از مهم ترین فرصت ها برای القای شکوه و جلال یک جامعه، یک نظام سیاسی و یک منظومه ی دینی است و در عین حال، مایه ی انسجام و دل آرام طبقات مختلف اجتماعی است. فاطمیان در حاکمیت ۲۷۰ ساله شان با آیین های مختلف ملی و مذهبی(اعم از اسلامی، شیعی و مسیحی) کمک فراوانی به اعتبار خود و انسجام اجتماعیِ قلمروشان کردند. بنابه نقل ها فقط یک آیین سوگ داشتند که همان عاشورا بود و ۲۸ عید سالانه برگزار می کردند. از این قبیل بود، عید رمضان، عید فطر، عید غدیر، موالید پیامبر و امیرالمؤمنین، حسنین علیهماالسلام، عید نوروز، عید ملی فتح خلیج، اعیاد مسیحیِ یوم الغطاس و عهد الخمیس.
تشیع را می توان در چارچوب های محدود زمانی و مکانی متوقف کرد و از هر نوع تصدی حکومت مشروع و ارتباط با پیروان دیگر مذاهب و ادیان دور نگه داشت و یا می شود حتی به جای تعامل، تقابل را پی گرفت. در این صورت می تواند در همین فضاهای تنگ و محدود باقی بماند و می توانیم بر غلظت تلقی های فرقه ای بیفزاییم و در آتش اختلافات بدمیم، اما اگر به مقتضای میل طبیعی به توسع و گسترش، و بنا به مطلوبیت دینیِ دعوت، حاکمیت و تعامل با دیگر مسلمانان، بخواهیم در عرصه های اسلامی،حاضر و فعال باشیم، می باید به الزاماتی که مستظهر به تعالیم و سیره ی پیشوایان اهل بیت علیهم السلام هستند تن بدهیم. در این صورت، بجا و شایسته است که در رفتارها، فهم و تفسیر برخی آموزه ها، شیوه های تبلیغ و دعوت، و شعائر و آیین های مذهبی مان بازنگری کرده، طرحی نو دراندازیم و صورت بندی جدیدی را سامان دهیم.