تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۶
۰
کد مطلب : ۳۵۳۰۸
در دهمین نشست علمی آرمان هیأت مطرح شد:

الگو سازی نهادی، بیت الغزل سیاستگذاری هیأت ها و تشکل های دینی

الگو سازی نهادی، بیت الغزل سیاستگذاری هیأت ها و تشکل های دینی
دکتر رحمانی در ابتدای بحث با اشاره به اینکه دانش سیاست‌گذاری فرهنگی یک دانش نوپا و نوظهور است گفت: «لازم است تجربه‌های زیستة انقلاب اسلامی در این دانش موردکاوی، مدل‌سازی و در نهایت تبدیل دانش ضمنی به دانش مصرح شود.تا با رفع  ضعف و تقویت نقاط قوت، بتوانیم برای  توسعه آنها به سایر حوزه‌ها برنامه‌ریزی کنیم.»

دو آسیب سیاستگذاری: فقدان نگاه ارگانیک به رشد فرهنگی، کمال گرایی منفی

مدیر اندیشکده مرآت در ادامه برخی آسیب های حوزه سیاستگذاری از جمله فقدان نگاه ارگانیک به رشد فرهنگی را بر شمرد و افزود :
«یکی از چالش‌های سیاست‌گذاری‌ چالش کمال‌گرایی منفی است در ادبیات مدیریت می‌گویند: همه چیز یعنی هیچ چیز. متأسفانه نهادهای فرهنگی ما ویژگی‌های آرمان‌گرایانه و واقع‌گرایانه‌ را خلط می کند. بعضاً انتظاراتی که ما به عنوان سیاست‌گذار به مجموعه‌های مردمی خود ابلاغ می‌کنیم این توقع را در حوزة مدیران میانی و مدیران اجرایی و میدان‌داران ما و صاحبان تشکل‌ها ایجاد می‌کند که وقتی می‌توانند موفق شوند، که در همة حوزه‌ها در قلة آن موضوع قرار بگیرند در حالی که امروزه قطعاً آنچه باعث دیده شدن سازمان‌های مترقی در حوزه‌های مختلف شده است، تمایزاتی است که مبتنی بر مزیت‌های رقابتی خود و مزیت‌های نسبی خود طراحی کرده‌اند.»

ضرورت تدوین نقشه پیشرفت برای هیأت و تشکل دینی؛ بهترین راهبرد پیشرفت، الگو سازی است

دکتر رحمانی، تدوین نقشة پیشرفت بومی را برای برنامه‌ریزی عرصه هیئت‌ها و سایر تشکل‌های دینی مبتنی بر اسناد بالادستی ضروری دانست و  بهترین راهبرد برای این پیشرفت را الگو سازی عنوان کرد:
«در بسیاری از نهادهای فرهنگی که بررسی کردیم، مدل‌های الگوسازی‌ای را مدنظر خود قرار می‌دهند اما به دلیل اینکه به منطق صحیحی که باید توجه ‌کنند نمی کنند و این کار،  یک برنامه‌ در کنار سایر برنامه‌ها قرار می‌گیرد، اتفاقی که باید در میدان بیفتد، نمی افتد.»

چرخه الگو سازی، خطی نیست بلکه حلزونی است؛ نمی‌توان همة مجموعه‌ها را به شکل دفعی وارد این چرخة الگوسازی کرد

این فعال حوزه فرهنگی در ادامه، الگوسازی را یک چرخة چند مرحله ای دانست که نه رویکرد خطی بلکه حالتی حلزونی دارد: «این چرخه با نگاه ارگانیک در بستر یک بازة زمانی تاریخی بیان‌گر این هستند که نمی‌شود همة مجموعه‌ها را به شکل دفعی وارد این چرخة الگوسازی کرد. بنابراین الگوی چرخة الگوسازی نهادی را یک حالت حلزونی در نظر می‌گیریم برای اینکه بتوانیم به عنوان یک سیاست‌گذار توسعه دهیم و ویژگی‌‌های مطلوب قله‌هایی را که در حوزة هیئت‌ها و تشکل‌های دینی داریم را در سایر مجموعه‌ها و تشکل‌های نیز انتقال دهیم.در  سه گام اول باید در حد ستادی برنامه‌ریزی کنیم. الگو به مثابه پارادایم،  به مثابه راهبرد و به مثابه ساختار. اینکه بتوانیم چارچوب مفهومی تشکل‌مان را از هیئت و تشکل استاندارد و به صورت واقع‌نگرایانه طراحی کنیم. بایدها و نبایدهایی که از ایجاد یک نهاد هیئت الگو انتظار می‌رود استخراج کنیم. نهایتاً بتوانیم به خرده‌روش‌ها و فنون و تکنیک‌هایی که می‌تواند ما را به سمت ایجاد یک تشکل الگو راهنمایی کند این کار قطعاً یک ادبیات نظری نیاز دارد. لایه‌های بعدی نیز دارد قطعاً ایجاد یک چرخة الگوسازی نهادی نیازمند ساختارگزینی اختصاصی خود است که چون وضعیت ستادی است روی آنها تمرکز نمی‌کنم تا وارد مباحث عملیاتی‌تر شویم.»

قدم اول: شناسایی شبکه هیأت ها و تشکل های دینی
دکتر رحمانی با اشاره به اولین مرحله الگو سازی را به‌گزینی گفت:
«این مرحله در ادبیات ما به عنوان «الگویابی» از آن یاد می‌شود. در مرحلة اول ما باید به دنبال این باشیم که  شبکه‌ای از مجموع هیئت‌ها، تشکلات دینی، فرآیندها و ... که به صورت مستقیم و غیر مستقیم می‌توانند باعث توسعة این نهاد مردم‌پایه شوند را شناسایی کنیم. البته ما هیچ‌گاه قائل به این نیستیم که یک نهاد می‌تواند الگوی تامی باشد، قطعاً ممکن است کمی‌ها و کاستی‌هایی دارند؛ بنابراین در حوزة الگویابی به دنبال به‌گزینی هستیم یعنی بهترین‌هایی که در آن حوزه فعالیت می‌کنند باید شناسایی شوند. همچنینمنظور ما از چرخة الگوسازی یکسان‌سازی و همانند‌سازی مجموعه‌ها به یک معنا نیست بلکه هر مجموعه‌ای مبتنی بر نظام استعدادی و توان منابع انسانی و منابع مالی خود آن مأموریتی که بر عهدة خود دارد به یک معنا کمک کنیم که این امر داوری شود و در بانک‌های ما قرار بگیرد.»

استاندارد سازی به معنای نرمالیزه کردن مجموعه ها نیست
مدیر اندیشکده هیأت، قدم بعدی الگو سازی را  استانداردسازی عنوان کرد و گفت:
«استانداردسازی به معنای نرمالیزه کردن همة مجموعه‌ها نیست. قدم بعد از استناندارد سازی، الگودهی است. مجموعه‌ها باید به حدی برسند که قابلیت تسری ویژگی‌های خود را داشته باشند. یکی از چالش‌های دیگری که ما در حوزة مدیریت تشکل‌های مردمی مواجهیم این است که تلقی آنها بر این است که اگر برون‌دادهای خود را مدل‌سازی و تجربه کنند و در اختیار بقیه قرار دهند یا ممکن است پیامدهای غیر اخلاقی برای آنها داشته باشد شاخص‌هایی همچون ریا و امثالهم. یا ممکن است باعث شود تا افراد دیگر از این کارها کپی‌برداری کنند و احیاناً آن فضای نو بودن آنها را زیر سؤال ببرند. در حالی که هر قدر درفضای رقابت و الگوبرداری توسعه پیدا کند این تعمیق در فضای رقابتی باعث می‌شود مجموعة ما رشد بیشتری پیدا کند و مجموعه‌های مونولوگ و مجموعه‌هایی که انحصارگرایی در داخل خود دارند و ظرفیت کار رقابتی را ندارند آن ظرفیت لازم را برای رشد در بلندمدت نخواهند داشت.»

دکتر رحمانی در بخش پرسش و پاسخ این نشست و در پاسخ به این سوال که «سناریوی مطلوب شما برای کلیت جامعه هیأت و تشکل های دینی چیست و آیا ایده الگو سازی نهادی نسبتی با این سناریوی مطلوب دارد؟» گفت:
«مقام معظم رهبری در حوزة فرهنگ و تعلیم و تربیت نظریه‌ای دارند با عنوان کارخانة انسان‌سازی. ما در اندیشکده مرآت با عنوان «الگوی تربیت اکوسیستمی» با این نظریه مواجه می شویم. از این منظر معتقدیم که مجموعة تشکل‌هایی که بخواهند در این فضا فعالیت یکپارچه‌ای داشته باشند یک نحو ارتباط خاص زیست‌بومی باید با یکدیگر برقرار کنند. در حقیقت نیازمند این هستیم که یک ویژگی جبهه‌ای در حوزة تشکل‌های دینی در کلان خود شکل بگیرد فارغ از اینکه هر تشکل ما مبتنی بر این وضعیت چه مأموریتی را برای خود در نظر گرفته است؛ مثلاً در الگوی کنشگران ما در جدال جبهة حق و باطل،  بخشی از رهبران اجتماعی و فرهیختگان در حوزة کنشگری اجتماعی میان‌دار هستند، شبکه‌های مردمی و نهادهای رسمی و غیر رسمی و در نهایت یک سری تشکل‌های مردمی داریم که در این حوزه فعالیت می‌کنند. تصور کنید در میدان جنگ آن کسی که وظیفة تک‌تیراندازی دارد هیچ وقت کار خود را ثواب نمی‌داند که بگوید که مثلاً الان باید آرپیچی بزنم، بلکه  بر اساس نظام استعدادها و مأموریت‌های فردی خود یک وظیفة اختصاصی در نظر گرفته است اما این وظیفة اختصاصی یک نگاه پازل‌گونه و با یک جهت‌گیری واحدی، نقطة واحدی را با سایر هم‌ ارزان خود در جبهة نبرد آماده می‌کند.»

وی همچنین سیاست‌گذاری فرهنگی در جامعة هیئت و تشکل‌های دینی و اقشار مرتبط را امکان‌پذیر دانست و گفت:
«نکته‌ای که وجود دارد این است که ابزار سیاست‌گذاری ابزاری است که باید بتوانیم به درستی از آن استفاده کنیم. گاهی قوانین و چارچوب‌های قانون‌گذاری یا هنجارسازی‌هایی که در این حوزه انجام می‌دهیم با سیاست‌گذاری خلط‌هایی می‌شود؛ گاهی جنس برخوردهایی که در این حوزه می‌کنیم سیاستی نیست بعضی از زاویه نگاه‌ها و زاویه فرهنگ‌سازی‌ها و گفتمان‌سازی‌ها و قانون‌گذاری‌ها در لایه‌های مربوط به خود که توسط این سازمان‌ها در سنوات گذشته پیاده‌سازی شده است تأثیر خود را در لایه نهاد هیئت و تشکل دینی گذاشته است و این نشان می‌دهد که امکان‌پذیر بودن این حوزه کاملاً ملموس است. اما اینکه چگونه می‌شود این سیاست‌گذاری را به درستی مهیا کرد جزو پیش‌بینی‌هایی است که هم حوزة فرهنگ دارد و هم جزو اقتضائات کنشگران فرهنگی است. نکتة دوم پیچیدگی در اعمال سیاست‌هاست. در دنیا همین چالش وجود دارد. از هر 5 کتابی که برای طراحی سیاست‌های استراتژی نوشته شده است یک کتاب برای اجراسازی آن نوشته شده است. یعنی دانش نظری‌ای که امروز برای لایة سیاست‌گذاری و راهبردنگاری در دنیا وجود دارد یک پنجمش برای اجرا و پیاده‌سازی وجود دارد. این نشان می‌دهد که پیچیدگی‌هایی که در فضای پیاده‌سازی وجود دارد اگر نمره‌دهی کنیم 50 درصد در حوزة طراحی استراتژی و سیاست دچار چالش هستیم و 50 درصد در اجرا و پیاده‌سازی دچار چالش هستیم. هر دو موقعیت را باید توأمان تقویت و دانش نظری آن را تولید کنیم. از سوی دیگر سیاست‌گذاری حاکمیتی به معنای این نیست که از ابزار و امکانات مادی خود استفاده کنیم و یک پدیدة دینی و مذهبی را مداخله قرار دهیم. ادبیات سیاست‌گذاری قوانین و چارچوب‌هایی دارد که در ادبیات دینی ما با رسمیات شناخته شده‌اند و در ادبیات دینی بیان شده که خداوند هیچ مسیری را به جز استفادة از آن استفاده نمی‌کند و آن سنت‌های الهی است. باید سیاست‌هایی را در کشور خودمان اتخاذ کنیم که مبتنی بر آن سنن الهی باشد.

این سلسله‌نشست‌ها با موضوع «سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی در موضوع هیأت و آیین‌های مذهبی» توسط اندیشکده هیأت و آیین های مذهبی برگزار می‌شود.فیلم کامل این نشست را اینجا ببینید.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما