کد مطلب : ۳۶۱۵۸
گزارشی از یک ایستگاه صلواتی محیط زیستی؛
هیأتها، بهترین ظرفیت برای فرهنگسازی درباره محیط زیست
هیأتهای عزاداری و اجتماعات مذهبی به خصوص در محرم و صفر زمینه بسیار خوبی برای ارتباط گرفتن با عموم مردم و فرهنگسازی در مسائل مختلف است. میثم مرادی فعال محیط زیستی شهر اندیمشک و مدیر انجمن «حامیان طبیعت زاگرس» این ظرفیت مهم اجتماعی را به خوبی شناخته و چندسالی است که با برقراری یک ایستگاه محیط زیستی در اندیمشک سعی میکند درباره اهمیت محیط زیست فرهنگسازی کند. مجله مهر امروز پای صحبتهای میثم مرادی نشسته تا ظرفیتهای هیأتهای عزاداری برای توجه به مسائل محیط زیستی و فرهنگی را بررسی کند.
تأسیس انجمن حامیان طبیعت زاگرس و شروع فعالیتهای محیط زیستی در اندیمشک
من خودم همیشه آدمی هستم که وقتی بیرون میشوم، طبیعت یا جامعه، به محیط پیرامونیام توجه میکنم. همیشه اینطوری هستم که اگر دوربینی هم همراهم نداشته باشم، با چشمم عکاسی میکنم و صحنههای زیبا و زشت را در ذهنم تحلیل و بررسی میکنم. برای همین سعی میکنم نسبت به اتفاقات مختلف بدون واکنش نباشم. از طرفی به خاطر حضور در انجمن حامیان طبیعت زاگرس دغدغههای محیط زیستی هم دارم و جزو اصول من هستند. سال ۹۵ بود که جوانان شهرمان صحبت کردیم و گفتیم که باید در مسائل محیط زیستی فعال بشویم. آنجا بود که انجمن حامیان طبیعت زاگرس را تأسیس کردیم و توانستیم هم اساتید دانشگاه را جذب کنیم، هم نخبگان و هم جوانان شهر را. از سال ۹۵ فعالیتهای خیلی زیادی داشتیم که بازتاب خیلی خوبی هم داشتهاند. همیشه سعی کردیم در فرهنگسازی و ارتباط با مردم ایدههای نو داشته باشیم.
فرهنگسازی برای محیط زیست را باید از سنین کم شروع کرد
یک بخش از کار ما فعالیت در جمع کردن زبالهها در سطح شهر و طبیعت بود. وقتی مردم فعالیت ما را میدیدند به ما میپیوستند و خودشان هم به ما کمک میکردند. کار دیگر ما فعالیت در مدارس و محیطهای آموزشی بود که با جدیت زیادی آن را انجام میدادیم. همیشه اعتقاد ما این است که فرهنگسازی درباره محیط زیست را باید از سنین کم شروع کرد. کارگاههای آموزشی برگزار میکردیم و با بچهها درباره اهمیت محیط زیست صحبت میکردیم. یک بخش دیگر از کار ما هم درختکاری بود. با مردم درباره اهمیت درخت و درختکاری صحبت میکردیم و به آنها آموزش میدادیم که درختها را با چه شرایطی و کجا بکارند و چطور به آنها رسیدگی کنند. یک قسمت دیگر از فعالیتها ما پیگیری مشکلات محیط زیستی در استان خوزستان بود. هر جایی که مشکلی بود ما با قاطعیت وارد میشدیم و عکسالعمل نشان میدادیم. بخش دیگر برگزاری سمینارها و همایشهای تخصصی در بحثهای محیط زیستی و گردشگری بود. قبل از اینکه ما شروع به فعالیت کنیم اصلاً کسی وارد بحثهای محیط زیستی نمیشد. با همین فعالیتها مردم در بسیاری مسائل آگاه شدند و خودشان به یاری ما آمدند. حالا اگر تخلفی در طبیعت ببینند یا خودشان وارد عمل میشوند یا کلیپ میگیرند و ما میتوانیم از مراجع رسمی آن را دنبال کنیم. خوشبختانه با همین فعالیتها مردم ما خودشان مطالبهگر شدهاند و ما اثرات این اتفاق را در شهر میبینیم.
معرفی جاذبههای گردشگری و میراث ناملموس اندیمشک
یکی دیگر از کارهای ما معرفی زیباییها و طبیعت بکر اندیمشک است. خیلی از مردم نمیدانستند شهر ما اینهمه ظرفیت گردشگری دارد. البته مدل فعالیت ما این نبود که در فضای مجازی آدرس بدهیم و از فردا همه مردم بریزند توی آن منطقه. ما به صورت مدیریت شده و حول محور گروههای گردشگری و تورهای حرفهای و تخصصی جاذبههای اندیمشک را معرفی کردیم. درواقع مردم و گردشگران را به لیدرها و مردم محلی معرفی میکردیم و میگفتیم مدیریت این کار با شما. این کار هم باعث اشتغالزایی میشود هم با مراقبت گروههای مردمی و تورلیدرها بحثهای فرهنگی انجام میشود و هم گردشگری شهر رونق میگیرد. یک بحث دیگر هم توجه به میراث ناملموس اندیمشک بود که ما سعی کردیم آنها را معرفی کنیم. مثلاً یکی از آنها اَنارتکانی بود که تنها درآمد بخشی از عشایر ماست. برنامهای گذاشتیم و رسم و رسوم اَنارتکانی را به مردم نشان دادیم. صداوسیما هم آمد و از این اتفاق گزارش تهیه کرد. غذاهای محلی و صنایع دستی هم همچنین. الآن خیلی از گردشگرانی که به اندیمشک میآیند دوست دارند غذاهای محلی اینجا را نوش جان کنند.
زبالههای ایستگاههای صلواتی و شروع به فعالیت در محرم و صفر
محرم اندیمشک جنب و جوش خیلی زیادی دارد و مردم به دستهها و هیأتها میروند و عزاداری میکنند. کودکان و جوانها و پیرها توی خیابانها و هیأتها هستند و میتوان با آنها ارتباط گرفت. چیزی که من را تشویق به فعالیتهای محیط زیستی در محرم کرد، دیدن زبالههایی بود که جلوی ایستگاههای شربت و چای و غذا توی خیابان رها شده بودند. این زبالهها چهره شهر را زشت کرده بود و کسی هم به آنها توجه نمیکرد. این اتفاق از این جهت بد بود که این زبالهها در شأن یک اجتماع مذهبی نبود. البته باید قبول کنیم که کسی هم به مردم ما آموزش نداده است که در چنین گردهماییهایی چطور رفتار کنند. درواقع هیچکس به این مردم نگفته بود که شما میتوانید این زباله را توی سطل زباله بیندازید یا همراه با خودتان ببرید. ما وقتی این صحنهها را دیدیم متوجه شدیم درباره این مسأله فرهنگسازی نشده است. فقط هم منحصر به شهر ما نیست، در همه شهرها اینطوری است. همان زمان بعضی شبکههای ضدایرانی کلیپها و برنامههایی پخش میکردند و روی همین زبالهها در محرم و صفر زوم میکردند. من خیلی تأسف خوردم که هنوز نتوانستهایم برای این قضیه کاری انجام بدهیم. با بچهها صحبت کردیم و بنا شد که فعالیتهایی در محرم و صفر در زمینه محیط زیست و فرهنگسازی داشته باشیم.
اجتماعات مذهبی بهترین فرصت برای فرهنگسازی است
وقتی محرم شد دیدیم ظرفیت خوبی برای کار وجود دارد. من همیشه گفتم چنین اجتماعاتی یک ظرفیت مناسب برای فرهنگسازی است، چرا که ما هیچوقت این تعدا از مردم را یکجا نمیبینیم. بنابراین یک با کمک یکی از هیأتها یک ایستگاه محیط زیستی دایر کردیم. ما یک انجمن مردمنهاد هستیم و تمامی هزینههایمان به صورت مردمی و از جیب خودمان است. بچههایی که کار میکنند یا دانشجو هستند، پول میگذارند و ما فعالیت میکنیم. سال اول پلاکاردهای محیط زیستی تهیه کردیم و آنها را در معرض دید مردم قرار دادیم. یکسری شعارهای محیط زیستی نوشته بودیم تا مردم آنها را بخوانند؛ مثلاً نوشته بودیم به احترام محرم نباید زبالهها را روی زمین بریزیم و اینها. فعالیت دیگرمان پاکبانی در خیابانها بود؛ کیسه زباله گرفته بودیم و زبالهی ایستگاهها و هیأتها را جمع میکردیم. مثلاً یک نفر لیوانش را روی زمین میانداخت و ما جلوی پاش خم میشدیم و آن را جمع میکردیم. با این اتفاق خود طرف با احساس شرمندگی، یا معذرتخواهی میکرد یا خودش به کمک ما میآمد. این را هم بگویم که در سال اول از نگاههای مردم خیلی تحت فشار بودیم. به هرحال کار نویی بود. میتوانستیم همانجا جا بزنیم و بگوییم مردم استقبال نکردند، ولی ناامید نشدیم و فعالیتهای خودمان را ادامه دادیم. زمانی که دیدم خبرگزاریهای داخلی کار ما را پوشش دادند و دیگران هم آن را دیدند، متوجه شدند که فعالیت ما کار خوبی بوده است. رسانه اینقدر میتواند به فرهنگسازی کمک کند. خلاصه مردم از ما تقدیر و تشکر کردند و دیدیم حالا دیگران هم با ما همدل شدهاند.
نذر نهال، در ایستگاه صلواتی انجمن حامیان طبیعت زاگرس
سال دوم آمدیم و فعالیتها را ادامه دادیم. گفتیم مشکل ما تولید زباله است. به مردم پیشنهاد دادیم در کنار نذر غذا و شربت و چای به نذرهای ماندگار هم توجه کنند. نذری که هم به محیط زیست کمک کند و هم به جامعه. گفتیم بچهها بیاییم و در سال دوم نهال درخت نذر بدهیم. هزینهاش مقداری بالا بود، برای همین تصمیم گرفتیم فقط در یک شب این کار را انجام بدهیم. پول جمع کردیم و توانستیم ۲۰۰ تا نهال تهیه کنیم. زمانی که نهالها را گرفتیم، دیدیم بهتر است اینها را در چهار شب توزیع کنیم؛ هرشب ۵۰ تا نهال. دلیلش هم این بود که بتوانیم در طی چهار شب فرهنگسازی کنیم و بحثمان را به خوبی به مردم منتقل کنیم. جالب اینکه همان شب اول آنقدر استقبال خوب بودند که تمام نهالهای ما تمام شد! مردم خیلی خوششان آمده بود. اولاً نگاهها به ما دیگر تحقیرآمیز و همراه با متلک نبود، چون مردم سال گذشته کار ما را دیده بودند، دوماً خودشان هم به کمک ما آمده بودند. مثلاً پیرزنی بود که پلاستیک زباله از من گرفته بود و پاکبانی انجام میداد. با نذر نهال هم افراد بیشتری با ما ارتباط گرفتند.
با نذر نهال، حتی شبکههای خارجی هم مجبور به تحسین ما شدند
این را هم بگویم که ما نهال را همینطوری به مردم نمیدادیم.؛ با آنها صحبت میکردیم و میگفتیم این نذر نذر مردم است و دست شما امانت است و شما باید تعهد بدهید که این نهال را به خوبی بزرگ کنید. با این شروط نهالها را به مردم میدادیم و به آنها آموزش میدادیم که چطور آن را بکارند و چطور مراقبت کنند. روز اول نهالهای ما تمام شد و ما دیگر پولی نداشتم. از طرفی مردم خیلی استقبال کرده بودند و میخواستند در روز دوم از ما نهال بگیرند. من احساس شرمندگی کرده بودم. همان شبی که نهالها تمام شد، یک معجزه اتفاق افتاد. یک نفر آمده بود، با بچهها صحبت کرده بود و به آنها گفته بود چرا نهالهای مثمر تهیه نمیکنید؟ بعد شماره خودش را داده بود تا ما با او تماس بگیریم. اولش با خودم گفتم حتماً این آدم نهالستان دارد و میخواهد نهالهایش را به ما بفروشد، ما هم که پول نداریم. هرطور بود در نهایت تماس گرفتم. ایشان به من گفت مرحوم پسرم خیلی توی محرم و صفر فعال بوده و من میخواهم به نیت او کمک کنم. با خودم گفتم الآن پنجاه تا نهال به ما میدهد، ولی ۸۰۰ تا نهال از ایشان گرفتیم! نهالهای مثمر مثل توت و انجیر و کُنار و اینها که به آب و هوای اندیمشک هم مقاوم باشند. خلاصه ۸۰۰ تا نهال گرفتیم و توانستیم فعالیت ایستگاه را به خوبی ادامه بدهیم. در فضای مجازی هم اطلاعرسانی کردیم و بازخوردهای خوبی گرفتیم. شبکههای خارج از کشور هم به جای اینکه تحقیرآمیز درباره مراسمات مذهبی نگاه کنند، مجبور شدند که از ما تعریف کنند.
نذر کتاب؛ در کنار غذای جسم به غذای روح هم توجه کنیم
سال بعد هم نذر نهال را ادامه دادیم و با همکاری نهالستانها ۸۰۰ تا نهال را تبدیل به ۲ هزار تا نهال کردیم. استقبال مردم خیلی زیاده شده بود. حتی بعضی افراد که نذر داشتند و میخواستند کمکی انجام بدهند، نذرشان را برای درختکاری تقدیم میکردند. ضمن اینکه دیگر فعالیتهای ایستگاه مانند ارتباط با مردم و پاکبانی و … هم کماکان ادامه داشت. ضمن اینکه یکی دیگر از کارهای ما نذر کتاب بود. ما معتقدیم همانطور که نذری غذای جسم است، کتاب هم غذای روح است. همین کتاب خواندن کمک میکند که طرف آگاهتر شود و در آینده بهتر زندگی کند. متأسفانه سال ۹۹ و ۱۴۰۰ به خاطر کرونا فعالیت ما لغو شد. امسال هم به صورت محدود همان فعالیتها را داریم ولی نذر نهال نه. دلیلاش این است که الآن در اندیمشک هوا بسیار بسیار گرم است و دمای هوا گاهاً تا ۷۰ درجه هم میرسد. برای همین کاشت نهال ممکن نیست، وگرنه اگر به کسانی که سالهای قبل در نذر نهال به ما کمک میکردند فراخوان بدهیم باز هم نهال اهدا میکنند. منتها به خاطر گرمای هوا و اینکه الآن فصل درختکاری اندیمشک نیست، نمیتوان نذر نهال را انجام داد.
کاش در هر هیأتی یک نفر مسئول فرهنگسازی باشد
همانطور که توی هیئتها یک نفر مسئول سیستم صوتی، یک نفر مسئول چای و … است، چرا ما نتوانیم یک نفر را مسئول فرهنگسازی درباره محیط زیست و بهداشت و سلامت افراد کنیم؟ اگر هر هیأتی مواظب زباله و پسماند تولیدی خودش باشد، اتفاقات خوبی میافتد و فرهنگسازی خوبی در سایر زمینهها رقم میخورد. ما میتوانیم نذر فرهنگی و نذر اجتماعی و نذر سلامت را در کنار نذر غذا معرفی کنیم. خوبیاش این است که با این کار ممکن است کسی که معمولاً در نذر غذا مشارکت ندارد، به خاطر علاقهمندی که به این بحثها دارد، در نذر مربوط به سلامت یا بهداشت یا محیط زیست شرکت کند. این کار کمک میکند که میزان نذرها بیشتر شود، نه کمتر. امیدوارم هیأتها که ظرفیت بسیار خوبی برای انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دارند از این ظرفیت استفاده کنند.
تأسیس انجمن حامیان طبیعت زاگرس و شروع فعالیتهای محیط زیستی در اندیمشک
من خودم همیشه آدمی هستم که وقتی بیرون میشوم، طبیعت یا جامعه، به محیط پیرامونیام توجه میکنم. همیشه اینطوری هستم که اگر دوربینی هم همراهم نداشته باشم، با چشمم عکاسی میکنم و صحنههای زیبا و زشت را در ذهنم تحلیل و بررسی میکنم. برای همین سعی میکنم نسبت به اتفاقات مختلف بدون واکنش نباشم. از طرفی به خاطر حضور در انجمن حامیان طبیعت زاگرس دغدغههای محیط زیستی هم دارم و جزو اصول من هستند. سال ۹۵ بود که جوانان شهرمان صحبت کردیم و گفتیم که باید در مسائل محیط زیستی فعال بشویم. آنجا بود که انجمن حامیان طبیعت زاگرس را تأسیس کردیم و توانستیم هم اساتید دانشگاه را جذب کنیم، هم نخبگان و هم جوانان شهر را. از سال ۹۵ فعالیتهای خیلی زیادی داشتیم که بازتاب خیلی خوبی هم داشتهاند. همیشه سعی کردیم در فرهنگسازی و ارتباط با مردم ایدههای نو داشته باشیم.
فرهنگسازی برای محیط زیست را باید از سنین کم شروع کرد
یک بخش از کار ما فعالیت در جمع کردن زبالهها در سطح شهر و طبیعت بود. وقتی مردم فعالیت ما را میدیدند به ما میپیوستند و خودشان هم به ما کمک میکردند. کار دیگر ما فعالیت در مدارس و محیطهای آموزشی بود که با جدیت زیادی آن را انجام میدادیم. همیشه اعتقاد ما این است که فرهنگسازی درباره محیط زیست را باید از سنین کم شروع کرد. کارگاههای آموزشی برگزار میکردیم و با بچهها درباره اهمیت محیط زیست صحبت میکردیم. یک بخش دیگر از کار ما هم درختکاری بود. با مردم درباره اهمیت درخت و درختکاری صحبت میکردیم و به آنها آموزش میدادیم که درختها را با چه شرایطی و کجا بکارند و چطور به آنها رسیدگی کنند. یک قسمت دیگر از فعالیتها ما پیگیری مشکلات محیط زیستی در استان خوزستان بود. هر جایی که مشکلی بود ما با قاطعیت وارد میشدیم و عکسالعمل نشان میدادیم. بخش دیگر برگزاری سمینارها و همایشهای تخصصی در بحثهای محیط زیستی و گردشگری بود. قبل از اینکه ما شروع به فعالیت کنیم اصلاً کسی وارد بحثهای محیط زیستی نمیشد. با همین فعالیتها مردم در بسیاری مسائل آگاه شدند و خودشان به یاری ما آمدند. حالا اگر تخلفی در طبیعت ببینند یا خودشان وارد عمل میشوند یا کلیپ میگیرند و ما میتوانیم از مراجع رسمی آن را دنبال کنیم. خوشبختانه با همین فعالیتها مردم ما خودشان مطالبهگر شدهاند و ما اثرات این اتفاق را در شهر میبینیم.
معرفی جاذبههای گردشگری و میراث ناملموس اندیمشک
یکی دیگر از کارهای ما معرفی زیباییها و طبیعت بکر اندیمشک است. خیلی از مردم نمیدانستند شهر ما اینهمه ظرفیت گردشگری دارد. البته مدل فعالیت ما این نبود که در فضای مجازی آدرس بدهیم و از فردا همه مردم بریزند توی آن منطقه. ما به صورت مدیریت شده و حول محور گروههای گردشگری و تورهای حرفهای و تخصصی جاذبههای اندیمشک را معرفی کردیم. درواقع مردم و گردشگران را به لیدرها و مردم محلی معرفی میکردیم و میگفتیم مدیریت این کار با شما. این کار هم باعث اشتغالزایی میشود هم با مراقبت گروههای مردمی و تورلیدرها بحثهای فرهنگی انجام میشود و هم گردشگری شهر رونق میگیرد. یک بحث دیگر هم توجه به میراث ناملموس اندیمشک بود که ما سعی کردیم آنها را معرفی کنیم. مثلاً یکی از آنها اَنارتکانی بود که تنها درآمد بخشی از عشایر ماست. برنامهای گذاشتیم و رسم و رسوم اَنارتکانی را به مردم نشان دادیم. صداوسیما هم آمد و از این اتفاق گزارش تهیه کرد. غذاهای محلی و صنایع دستی هم همچنین. الآن خیلی از گردشگرانی که به اندیمشک میآیند دوست دارند غذاهای محلی اینجا را نوش جان کنند.
زبالههای ایستگاههای صلواتی و شروع به فعالیت در محرم و صفر
محرم اندیمشک جنب و جوش خیلی زیادی دارد و مردم به دستهها و هیأتها میروند و عزاداری میکنند. کودکان و جوانها و پیرها توی خیابانها و هیأتها هستند و میتوان با آنها ارتباط گرفت. چیزی که من را تشویق به فعالیتهای محیط زیستی در محرم کرد، دیدن زبالههایی بود که جلوی ایستگاههای شربت و چای و غذا توی خیابان رها شده بودند. این زبالهها چهره شهر را زشت کرده بود و کسی هم به آنها توجه نمیکرد. این اتفاق از این جهت بد بود که این زبالهها در شأن یک اجتماع مذهبی نبود. البته باید قبول کنیم که کسی هم به مردم ما آموزش نداده است که در چنین گردهماییهایی چطور رفتار کنند. درواقع هیچکس به این مردم نگفته بود که شما میتوانید این زباله را توی سطل زباله بیندازید یا همراه با خودتان ببرید. ما وقتی این صحنهها را دیدیم متوجه شدیم درباره این مسأله فرهنگسازی نشده است. فقط هم منحصر به شهر ما نیست، در همه شهرها اینطوری است. همان زمان بعضی شبکههای ضدایرانی کلیپها و برنامههایی پخش میکردند و روی همین زبالهها در محرم و صفر زوم میکردند. من خیلی تأسف خوردم که هنوز نتوانستهایم برای این قضیه کاری انجام بدهیم. با بچهها صحبت کردیم و بنا شد که فعالیتهایی در محرم و صفر در زمینه محیط زیست و فرهنگسازی داشته باشیم.
اجتماعات مذهبی بهترین فرصت برای فرهنگسازی است
وقتی محرم شد دیدیم ظرفیت خوبی برای کار وجود دارد. من همیشه گفتم چنین اجتماعاتی یک ظرفیت مناسب برای فرهنگسازی است، چرا که ما هیچوقت این تعدا از مردم را یکجا نمیبینیم. بنابراین یک با کمک یکی از هیأتها یک ایستگاه محیط زیستی دایر کردیم. ما یک انجمن مردمنهاد هستیم و تمامی هزینههایمان به صورت مردمی و از جیب خودمان است. بچههایی که کار میکنند یا دانشجو هستند، پول میگذارند و ما فعالیت میکنیم. سال اول پلاکاردهای محیط زیستی تهیه کردیم و آنها را در معرض دید مردم قرار دادیم. یکسری شعارهای محیط زیستی نوشته بودیم تا مردم آنها را بخوانند؛ مثلاً نوشته بودیم به احترام محرم نباید زبالهها را روی زمین بریزیم و اینها. فعالیت دیگرمان پاکبانی در خیابانها بود؛ کیسه زباله گرفته بودیم و زبالهی ایستگاهها و هیأتها را جمع میکردیم. مثلاً یک نفر لیوانش را روی زمین میانداخت و ما جلوی پاش خم میشدیم و آن را جمع میکردیم. با این اتفاق خود طرف با احساس شرمندگی، یا معذرتخواهی میکرد یا خودش به کمک ما میآمد. این را هم بگویم که در سال اول از نگاههای مردم خیلی تحت فشار بودیم. به هرحال کار نویی بود. میتوانستیم همانجا جا بزنیم و بگوییم مردم استقبال نکردند، ولی ناامید نشدیم و فعالیتهای خودمان را ادامه دادیم. زمانی که دیدم خبرگزاریهای داخلی کار ما را پوشش دادند و دیگران هم آن را دیدند، متوجه شدند که فعالیت ما کار خوبی بوده است. رسانه اینقدر میتواند به فرهنگسازی کمک کند. خلاصه مردم از ما تقدیر و تشکر کردند و دیدیم حالا دیگران هم با ما همدل شدهاند.
نذر نهال، در ایستگاه صلواتی انجمن حامیان طبیعت زاگرس
سال دوم آمدیم و فعالیتها را ادامه دادیم. گفتیم مشکل ما تولید زباله است. به مردم پیشنهاد دادیم در کنار نذر غذا و شربت و چای به نذرهای ماندگار هم توجه کنند. نذری که هم به محیط زیست کمک کند و هم به جامعه. گفتیم بچهها بیاییم و در سال دوم نهال درخت نذر بدهیم. هزینهاش مقداری بالا بود، برای همین تصمیم گرفتیم فقط در یک شب این کار را انجام بدهیم. پول جمع کردیم و توانستیم ۲۰۰ تا نهال تهیه کنیم. زمانی که نهالها را گرفتیم، دیدیم بهتر است اینها را در چهار شب توزیع کنیم؛ هرشب ۵۰ تا نهال. دلیلش هم این بود که بتوانیم در طی چهار شب فرهنگسازی کنیم و بحثمان را به خوبی به مردم منتقل کنیم. جالب اینکه همان شب اول آنقدر استقبال خوب بودند که تمام نهالهای ما تمام شد! مردم خیلی خوششان آمده بود. اولاً نگاهها به ما دیگر تحقیرآمیز و همراه با متلک نبود، چون مردم سال گذشته کار ما را دیده بودند، دوماً خودشان هم به کمک ما آمده بودند. مثلاً پیرزنی بود که پلاستیک زباله از من گرفته بود و پاکبانی انجام میداد. با نذر نهال هم افراد بیشتری با ما ارتباط گرفتند.
با نذر نهال، حتی شبکههای خارجی هم مجبور به تحسین ما شدند
این را هم بگویم که ما نهال را همینطوری به مردم نمیدادیم.؛ با آنها صحبت میکردیم و میگفتیم این نذر نذر مردم است و دست شما امانت است و شما باید تعهد بدهید که این نهال را به خوبی بزرگ کنید. با این شروط نهالها را به مردم میدادیم و به آنها آموزش میدادیم که چطور آن را بکارند و چطور مراقبت کنند. روز اول نهالهای ما تمام شد و ما دیگر پولی نداشتم. از طرفی مردم خیلی استقبال کرده بودند و میخواستند در روز دوم از ما نهال بگیرند. من احساس شرمندگی کرده بودم. همان شبی که نهالها تمام شد، یک معجزه اتفاق افتاد. یک نفر آمده بود، با بچهها صحبت کرده بود و به آنها گفته بود چرا نهالهای مثمر تهیه نمیکنید؟ بعد شماره خودش را داده بود تا ما با او تماس بگیریم. اولش با خودم گفتم حتماً این آدم نهالستان دارد و میخواهد نهالهایش را به ما بفروشد، ما هم که پول نداریم. هرطور بود در نهایت تماس گرفتم. ایشان به من گفت مرحوم پسرم خیلی توی محرم و صفر فعال بوده و من میخواهم به نیت او کمک کنم. با خودم گفتم الآن پنجاه تا نهال به ما میدهد، ولی ۸۰۰ تا نهال از ایشان گرفتیم! نهالهای مثمر مثل توت و انجیر و کُنار و اینها که به آب و هوای اندیمشک هم مقاوم باشند. خلاصه ۸۰۰ تا نهال گرفتیم و توانستیم فعالیت ایستگاه را به خوبی ادامه بدهیم. در فضای مجازی هم اطلاعرسانی کردیم و بازخوردهای خوبی گرفتیم. شبکههای خارج از کشور هم به جای اینکه تحقیرآمیز درباره مراسمات مذهبی نگاه کنند، مجبور شدند که از ما تعریف کنند.
نذر کتاب؛ در کنار غذای جسم به غذای روح هم توجه کنیم
سال بعد هم نذر نهال را ادامه دادیم و با همکاری نهالستانها ۸۰۰ تا نهال را تبدیل به ۲ هزار تا نهال کردیم. استقبال مردم خیلی زیاده شده بود. حتی بعضی افراد که نذر داشتند و میخواستند کمکی انجام بدهند، نذرشان را برای درختکاری تقدیم میکردند. ضمن اینکه دیگر فعالیتهای ایستگاه مانند ارتباط با مردم و پاکبانی و … هم کماکان ادامه داشت. ضمن اینکه یکی دیگر از کارهای ما نذر کتاب بود. ما معتقدیم همانطور که نذری غذای جسم است، کتاب هم غذای روح است. همین کتاب خواندن کمک میکند که طرف آگاهتر شود و در آینده بهتر زندگی کند. متأسفانه سال ۹۹ و ۱۴۰۰ به خاطر کرونا فعالیت ما لغو شد. امسال هم به صورت محدود همان فعالیتها را داریم ولی نذر نهال نه. دلیلاش این است که الآن در اندیمشک هوا بسیار بسیار گرم است و دمای هوا گاهاً تا ۷۰ درجه هم میرسد. برای همین کاشت نهال ممکن نیست، وگرنه اگر به کسانی که سالهای قبل در نذر نهال به ما کمک میکردند فراخوان بدهیم باز هم نهال اهدا میکنند. منتها به خاطر گرمای هوا و اینکه الآن فصل درختکاری اندیمشک نیست، نمیتوان نذر نهال را انجام داد.
کاش در هر هیأتی یک نفر مسئول فرهنگسازی باشد
همانطور که توی هیئتها یک نفر مسئول سیستم صوتی، یک نفر مسئول چای و … است، چرا ما نتوانیم یک نفر را مسئول فرهنگسازی درباره محیط زیست و بهداشت و سلامت افراد کنیم؟ اگر هر هیأتی مواظب زباله و پسماند تولیدی خودش باشد، اتفاقات خوبی میافتد و فرهنگسازی خوبی در سایر زمینهها رقم میخورد. ما میتوانیم نذر فرهنگی و نذر اجتماعی و نذر سلامت را در کنار نذر غذا معرفی کنیم. خوبیاش این است که با این کار ممکن است کسی که معمولاً در نذر غذا مشارکت ندارد، به خاطر علاقهمندی که به این بحثها دارد، در نذر مربوط به سلامت یا بهداشت یا محیط زیست شرکت کند. این کار کمک میکند که میزان نذرها بیشتر شود، نه کمتر. امیدوارم هیأتها که ظرفیت بسیار خوبی برای انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دارند از این ظرفیت استفاده کنند.
مرجع : خبرگزاری مهر