کد مطلب : ۳۶۳۹۷
نشست نقد و بررسی کتاب مهدی(ع) فقرا برگزار شد
در ابتدای این نشست بهرامی طی سخنانی در معرفی اثر خود گفت: در واقع این اثر پایان نامه کارشناسی ارشد بنده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود که با راهنمایی دکتر سوسن شریعتی انجام و دفاع شد و بعد از چند سال با مقدمه ایشان به زیور طبع آراسته شد.
وی افزود: مهمترین پرسش های این کتاب این است که فقر چه تاثیری بر نگرش افراد به انتظار دارد و انتظار، چه نقشی در زندگی فقرا ایفا می کند؟ آیا می توان گفت فقرا به واقع منتظر ظهور مهدی علیه السلام هستند؟ تصور آنها نسبت به مهدی علیه السلام و اتوپیایی که با آمدن او محقق خواهد شد چیست؟ ضمنا انتظار برای فقرا بیشتر با نقش مثبت و سازنده آن شناخته شده است یا با نقش منفی و محافظه کارانه آن؟
این پژوهشگر در ادامه سخنانش اظهار کرد: پرسش دیگر این است که سطح اطلاعات و شناخت آنان از مهدی موعود چقدر است؟ این اطلاعات چگونه به دست آمده و به عبارت دیگر، منبع شناخت آنان چیست؟ تلقی آنان از انتظار تا چه حد نزدیک به گفتمان مذهبی رسمی است و تا چه حد به گفتمان نواندیشی دینی و تا چه میزان برخاسته از نگرش توده ای و عامیانه؟ در نهایت اینکه انتظار در زندگی فقرا چه نمود عینی ای دارد؟ کدام مناسک و آیین های مذهبی در خصوص انتظار ظهور مهدی علیه السلام بیشتر در بین آنها رایج است و تا چه حد، فعالیت های اجتماعی به مثابه انتظار در میانشان وجود دارد؟
بهرامی بیان کرد: برای پاسخ به این سؤال به سراغ کسانی رفتم که بیش از بقیه تحت شرایط فقر هستند یا به عبارتی دیگر فقیرترین فقرا هستند. فقیرترین فقرا، کسانی هستند که حالا با استفاده از نظریهی سرمایههای بوردیو آنها را شناسایی کردم، آنها کسانی هستند که از سه سرمایه اصلی محرومند؛ سرمایه اقتصادی در مرحله اول، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی، یعنی هم به لحاظ درآمد و دارایی وضعیت سخت و مشکلات زیادی دارند. دوم اینکه از لحاظ سطح تحصیلات و دانش در سطح پایینی هستند. فقیرترین فقرا در واقع طردشدهترین افراد جامعه هستند، یعنی کسانی که از جامعه کاملاً دورافتادند ،طردشدند، منزوی هستند و به شکلی می توان گفت دورانداخته شدند.
این پژوهشگر بیان کرد: بحث اول در مورد خود مسئله فقرشان، بود یعنی اینکه سؤالم این بود که دیدشان نسبت به فقرشان چیست؟، آیا فقر در در زندگی آنها یک حادثه بوده یعنی در اثر یک اتفاق روی داده یا اینکه سرنوشت آنها این بوده یعنی نسلاندر نسل فقیر بودن و الان هم سرنوشت خودشان را جز این نمیبینند. همچنین در مورد امیدشان به آینده سؤال کردم، اینکه آینده را چطور میبینند در سطوح مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و در نهایت اینکه نگاهشان و شناختشان نسبت به امام زمان(عج) از چه منابعی به دست آمده است؟، اصلاً چه شناختی نسبت به امام زمان دارند و انتظارشان نسبت به ایشان را چگونه می توان تعریف کرد یعنی آیا آنها هم مثل بقیه معتقدند که امام زمان قرار است بیاید تا عدالت را در جامعه برقرار کند، تا فقر را از بین ببرد، تا ساختار قدرت را به نحوی تغییر بدهد تا آنها دیگر این حد مظلوم و دورافتاده نباشند تااز این وضعیتی که در آن هستند خارج شوند و یا نه انتظارشان به گونهی دیگری هست.
وی تأکید کرد: نتیجه ای که حاصل شد این بود که این افراد به خاطر وضعیتی که در آن هستند، نسبت به آینده به شدت ناامیدند یعنی حتی نسبت به فردای خودشان ناامیدند. آنها دائماً در تقلا و کشمکش و جنگ با زندگی هستند، لذا برایشان اصلاً مهم نیست که در آینده نامعلومی که قرار است امام زمان بیاید آنها کجا هستند، تقریباً می توانم بگویم هیچ کدام تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودند، یعنی گفتند مثلاً ما دیگر اصلاً آن موقع زنده نیستیم یا هیچ وقت بهش فکر نکرده بودند.
نویسنده کتاب مهدی(ع) فقرا در ادامه سخنانش بیان کرد:اصل تئوری من در این کتاب مبتنی بر گزینه انتظار شریعتی است که می گوید ما دو نوع انتظار داریم: انتظار مثبت و انتظار منفی. انتظار مثبت آن انتظاری است که باعث تغییر وضع موجود می شود،که در واقع نوعی اعتراض به وضع موجود است و در افراد باعث ایجاد انگیزه برای حرکت به سمت تغییر می شود.انتظار منفی هم انتظاری است که همه چیز را به آیندهای حواله می دهد که معلوم نیست کی بیاد و این عقیده باعث می شود که افراد در همان وضعیت باقی بمانند. بنابراین انتظار فقرا، انتظار منفی هست، اما اینکه بگوییم آنها منتظر مهدی نیستند نه! این طور نیست. در واقع میتونیم بگوییم انتظار متفاوتی دارند، انتظار آنها از مهدی با توجه به اینکه عقیده بسیار شدیدی داشتند یعنی کاملاً قبول داشتند و به آن باور داشتند این بود که در حال حاضر و در شرایطی که الان در آن به سر میبرند به آنها کمک کند، خواستههایشان را برآورده کند، به نیازهایشان پاسخ دهد. در واقع این اعتقاد را داشتند که برای حل مشکلاتشان میتوانند به امام زمان توسل کنند، میتوانند از ایشان حاجت بخواهند بعضیهایشان به حاجتهایی که میخواستند رسیدند.
وی گفت: بنده متوجه شدم زندگی فقرا، زندگی اینجا و اکنون هست یعنی در لحظه و در این مکان زندگی میکنند و افقی در آینده برایشان چندان وجود ندارد ، مهدی اونها هم مهدی اینجا و اکنون هست و به این ترتیب وضعیت اقتصادی و اجتماعیای که در آن به سر میبرند به این شکل میتواند روی نگرش آنها نسبت به انتظار تأثیر بگذارد.
ما شاهد شبیهسازی مهدی و مسیح هستیم
در ادامه این نشست دکتر امین به ارائه سخن پرداخت و ضمن بیان این نکته که با موضوعی که نویسنده، انتخاب و سعی کرده آن را بر مبنای نظریه یا نظریات مختلفی ثابت کند همدلم، اما انتقاداتی دارم؛ از جمله اینکه چرا فرضیه از ابتدا به میدان تحمیل شده است؟ این نکته هم در مقدمه سرکار خانم دکتر شریعتی میبینیم هم درآمدی که خود نگارنده به این کتاب داشته است.
وی افزود: در مقدمه کتاب اصطلاحی داریم امید به مثابه ریسمان، برای سقوط نکردن نه برای بالا رفتن. از دستگاههای الهیاتی یا نتایج الهیات مسیحیت و یهود برای توضیح منظور خودشان استفاده می کندند،اما به طور خاص ما شاهد شبیهسازی مهدی و مسیح هستیم و توضیح می دهند همان طور که مسیح فقرا قراره بیاد و چهرهی سیاه فقر را از بین ببرد، احتمالاً حالا با خوانشی که نویسنده داشتند یا شریعتی به طور خاص داشته مهدی هم مثل مسیحای قرار است بیاید و این چهره فقر را مخصوصاً برای فرودستان جامعه برای مستضعفانُ فقرا تا آنها را به چهره دیگری تبدیل کند که البته فکر می کنم این نگاه هم متضمن تعبیر ناکافی و ناقص از مفهوم عدالت هست.
این پژوهشگر در ادامه سخنانش تصریح کرد: احساس می کنم در دو مقدمهای که کتاب داردایده اصلی و تحلیل نهایی مطرح شده است و آن هم این هست که گرچه فقرا همچنان منتظر موعودهستند، موعود شیعی هستند اما این انتظارشان برای بهبود وضع موجود نیست، بلکه برای حفظ وضع موجود است، به نوعی اگر با نگاه شریعتی بخوایم نگاه کنیم، شریعتی این دوگانهها را در کنار هم قرار می دهد و سرکار خانم بهرامی اشاره کردند که سؤال اصلی شان این بوده که چگونه می توان در وضعیت فقر زندگی کرد؟ و برای پاسخ پیشدستانه به این پرسش، پای دین را به میدان کشیدند و گفتند احتمالاً دین این امکان رو به ما می دهد.
وی بیان کرد: اشکال یا نکته کار این هست که به طور خاص فرضیه مؤلف یا فرضیه شریعتی که الهیات رهایی بخش است، به کار سلطه پیدا کرده و به نوعی حاکم شده است، در حالی که آنچه که واقعاً در جامعه میبینیم البته باید پژوهشهای دقیقتری انجام شود. در بعد داخلی انتظار را در برابر استبداد تعریف میکند کاری که کمابیش شریعتی انجام داد و تلاش کرد با فراخوان کردن مفاهیم شیعی من جمله انتظار، جماعتی را آماده مقابله با استبداد کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: نگاه دیگری هم وجود دارد که بیشتر معطوف به عرصه جهانی و مشخصاً استکبار را مخاطب منجی می داند و منتظر هست که امام زمان بیاد تا جنگ جهانی با استکبار را انجام دهد. خوانش دیگری هم وجود دارد که مغفول واقع می شود که تفسیری فرافرقهای و تفسیر جهانی مبتنی بر صلح است، یعنی اگر تفسیر دوم، تفسیر سیاسی عمدتاً مبتنی بر مفهوم عدالت اجتماعی و عدالت جهانی است که اتفاقا اینکه بین دستگاههای الهیاتی، اسلام و یهودیت و مسیحیت مشترک است. تفسیر مبارزه با استکبار هم می تواند تفسیر چپ باشد. تفسیر سوم هم یک تفسیر لیبرال هست که به دنبال فراهم کردن رفاه است.
میان جامعه آماری تفاوت زیادی وجود دارد
در ادامه نشست دکتر رحمانی هم گفت: من کتاب را خوندم واقعاً نکات جالبی داشت. از شما تشکر می کنم. کتاب روان و خواندنی و مسئله اش شفاف است، اما اگر من می خواستم این کتاب را بنویسم به این نکات توجه می کردم. مسئله بر سر این است که اولاً که از لحاظ طرح مسئله، خوب است و دقیقاً مشخص کرده که این ایده مذهبی در میان فقرا چگونه فهمیده می شود.
رحمانی اذعان کرد: نکته دوم اینکه جامعه آماری مورد نظر یعنی بین کارتن خوابها و خانمهای سرپرست خانوار تفاوت زیادی از نظر فقر وجود دارد. نکته سوم اینکه شما نشان می دهید که مهدی در دین فقرا کجاست؟ ببینید اول باید استدلال میکردید که اولاً دین فقرا چیست؟ نکات ظریفی در کتاب می گویید که خودتان درآوردید ولی از آن به راحتی می گذرید، در صورتی که مهم هستند، مثلا می گویید گاهی اوقات مهدی را به مثابه یک عقل شبه خدا می فهمند یا یک نیروی ماورائی که دیگر مهدی نیست یعنی به شکلی یک الهه ست، یک سهمی از خداست، در نتیجه می خواهند به خدا پناه ببرند به او پناه میبرند، لذا به نظر من اینکه این عقیده کجای دین اینهاست چندان بحث نشده است.
پاسخ بهرامی به انتقادات
بهرامی در پایان این نشست در پاسخ به نکات ارائه شده، گفت: وقتی می خواستم پایان نامه کارشناسی ارشدم را به صورت کتاب منتشر کنم متوجه بسیاری از خطاهایی بودم که وجود دارد منتهی اگر میخواستم همه این معایب را برطرف می کردم و همه انتقادهای شما را می گنجاندم یک اثر خیلی مفصل و حجیمی می شد، حداقل در آن موقعیت در توان من نبود ولی شاید بتوانم در آینده این خلأها را جبران کنم.