کد مطلب : ۴۴۶۸
مديركل هنرهای نمايشی:
تئاتر به محملی برای عرض ارادت به اهلبیت تبدیل شده است
در اين پيام آمده است: «خيمهگاه بر پا شد، اين پنجمين سال است، هر سال بیاختيار برمیگردم به سال اول؛ اينكه چگونه ايده و فكر اوليه به شكل اجرايی رسيد؛ آن روز طرح نخستين را با همكارانم در ميان گذاشتم، همه گفتند چه فكر خوبی! در اين ايام محرم كجا برويم بهتر از خانه خودمان، اينجا در محوطه تئاترشهر خيمهای برپا میكنيم و كاری میكنيم كه سالها بايد میكرديم.»
پارسايی در اين پيام میافزايد: «پس يا حسين گفتيم و كارها مثل برق روبراه شد؛ دوست و همكارم از طبقه دوم تئاترشهر و كنار پنجرهای رو به خيمهگاه ايستاده بود و در سكوتی سنگين بیصدا اشك میريخت، گفتم موضوع چيست؟ گفت هيچگاه طی اين سالهای گذر عمر با اين روشنی حضور آقا را حس نكرده بودم، يقين دارم خودش همه چيز را جور كرد و آبروی ما را خريد؛ بعد گفت ما بالاخره نفهميديم تو حسين هستی يا منصور؟ گفتم: چه فرقی میكند؟ آيا ارادت و عاشقی كافی نيست؟ گفت: كافی است، ولی حسين چيز ديگری است. اين را كه گفت هر دو با هم گريستيم و ده روز اول محرم را با حسی دوگانه ميان شادی و غم سپری كرديم، شادی به خاطر ادای دين هنرمندان عرصه تئاتر به واقعه كربلا در يك حضور جمعی و غم به خاطر ظلمی كه بر صحرای كربلا رفت.»
مديركل هنرهای نمايشی ادامه میدهد: «ديگر همه ما شرطی شديم، هر سال روزها مانده به محرم مقدمات كار شروع میشود و مردم میآيند و از شروع عمليات داربست، برپايی خيمهگاه را نظاره میكنند، بدون اين كه پرسشی در كار باشد. ديگر میدانند اينجا كجاست! قرار است شبها ميهمان مجلسی باشند كه صاحبش حسين است.»
پارسایی می افزاید: «خوشحالم كه اين چنين شد، خوشحالم كه هنرمندان تئاتر محملی يافتند برای ارادت و مردم صحنه را مقدس يافتند برای دلدادگی به ساحت سالار شهيدان. ديگر میدانم سالها بر اين بنيان خواهد بود، شمارههای همايش سراسری آیينهای عاشورايی به اين خاطر است كه گذران سالها را از ياد نبريم. يا اباعبدالله! از ما قبول كن و خيل عظيم مردمی كه به عشق تو میآيند و قطرات اشكشان را همچون مرواريد نثار قدومت میكنند.»