کد مطلب : ۸۰۴۳
هنردینی
درباره كاشيكاري
اين هنر و صنعت از گذشته بسيار دور در نتيجه مهارت، ذوق و سليقه كاشيساز در مقام شيئي تركيبي متجلي شده، بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار يا موزاييك ساز با كاربرد و تركيب رنگهاي گوناگون و يا در كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگهاي رنگين و بر طبق نقشهاي از قبل طرح شده، به اشكالي متفاوت و موزون از تزيينات بنا دست يافته است.
طرحهاي ساده هندسي، خط منحني، نيم دايره، مثلث، و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي آنها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافتههاي دورههاي قديميتر جاي دارند، كه به مرور نقشهاي متنوع هندسي، گل و برگ، گياه و حيوانات كه با الهام و تأثيرپذيري از طبيعت شكل گرفتهاند پديدار ميشوند و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترين موضوع مورد توجه است.
اين نكته را بايد يادآور شد كه مراد كاشي گر و كاشي ساز از خلق چنين آثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي، مايه اصلي كارش بوده است.
مخصوصاً اگر به ياد آوريم كه هنرهاي كاربردي بيشتر جنبه كاربرد مادي دارد، حال آن كه خلق آثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان است، همچنان كه «پوپ» پس از ديدن كاشي كاري مسجد شيخ لطف الله در «بررسي هنر ايران» مينويسد: «خلق چنين آثار هنري جز از راه ايمان به خدا و مذهب نميتواند به وجود آيد.»
هنر موزاييك سازي و كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشياء و رنگهاست، كه بيننده را به تحسين ذوق و سليقه و اعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديدههاي مختلف وادار ميسازد. تزيينات كاشي بر روي ستونهاي معبدالعبيد در بينالنهرين باقي مانده از سالهاي نيمه دوم هزاره دوم ق.م. نشانگر اولين كاربرد هنركاشيكاري در معماري است.
اين شيوه تزييني كه با تركيب سنگهايي الوان و قرار دادن آنها در كنار يكديگر و با نظم و تزييني خاص هم چنين با استفاده از اشياء رنگين مانند صدف، استخوان و ... ترتيب يافته، بيشتر شبيه به شيوه موزاييك سازي است تا كاشي كاري، كه به هر حال اولين تلفيق اشياء الوان تزييني است كه با نقوش مختلف هندسي زينتبخش نماي بنا شده، و پايهاي جهت تداوم هنر كاشي كاري به خصوص نوع معرق آن در آينده شده است. هم چنين اولين تزيينات آجرهاي لعابدار و منقوش نيز بر ديوارههاي كاخهاي آشور و بابل به كار گرفته شده است.
نمونهاي از اين نوع كاشيهاي لعابدار مصور به نقش حيوانات خيالي مانند «سيمرغ» و يا «گريفن» داراي شاخ گاو، سر و پاي شير و چنگال پرندگان نيز طي حفريات چندي به دست آمده است. قطعاتي از قسمتهاي مختلف كاشيكاري متنوع زمان هخامنشيان در حال حاضر در مجموعه موزه لوور و ساير موزههاي معروف جهان قرار دارد.
با وجود توسعه فن لعاب دهي به علت ناشناخته ماندن معماري دوره اشكاني در ايران، گمان ميرود در اين دوره هنرمندان استفاده چنداني از لعاب براي پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشي ديواري را براي تزيين بناها ترجيح دادهاند. ديوار نگارههاي كاخ آشور و كوه خواجه سيستان يادآور اهميت و رونق نقاشي ديواري در اين دوره است.
در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي، هنر موازييك سازي نيز متداول شد. مخصوصاً پوشش دو ايوان شرقي و غربي بيشابور ازموزاييك به رنگهاي گوناگون وتزيينات گل و گياه و نقوشي از اشكال پرندگان و انسان را دربرميگيرد.
كيفيت نقوش موزاييكهاي مكشوفه در بيشابور، گوياي ادامه سبك و روش هنري است كه در دوره اسلامي به شيوه معرق در كاشيسازي و كاشيكاري تجلي کرده است. رنگ آميزيهاي متناسب، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگيهاي كاشيكاريهاي اين دوره است.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشيكاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي شد. يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدسترين بناي مذهبي يعني قبةالصخره به تاريخ قرن اول هجري ميتوان مشاهده كرد.
از اوايل دوره اسلامي، كاشي كاران و كاشي سازان ايراني مانند ديگر هنرمندان ايراني پيشقدم بوده و طبق گفته مورخين اسلامي شيوههاي گوناگون هنر كاشيكاري را با خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده- يعني اسپانيا- نيز بردهاند.
هنرمندان ايراني از تركيب كاشيهايی با رنگهاي مختلف به شيوه موزاييك، نوع كاشيهاي «معرق» را به وجود آوردند و خشتهاي كاشيهاي ساده و يكرنگ دوره قبل از اسلام را به رنگهاي متنوع آميخته و نوع كاشي «هفت رنگ» را ساختند. همچنين ازتركيب كاشيهاي ساده با تلفيق آجر و گچ، نوع كاشيهاي «معقلي» را پديد آوردند و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را ميتوان مشاهده كرد كه با يكي از روشهاي سه گانه فوق و يا كاشيهاي گوناگون رنگين تزيين نشده باشد.
مرجع : سایت فرهنگ انقلاب اسلامی