کد مطلب : ۹۵۶۰
نقدی بر نمایش «مجلس شبیه در ذکر محرمنامه مرارت پرزاد بانوی غدیر»
وقایع صدر اسلام از زبان بازیساز ایرانی
این بهانه خوبی بود که مخاطب برای دیدن این نمایش انگیزههای کافی داشته باشد، اما حاصل این اجرا و آنچه در مقابل دیدگان مخاطب خلق شد، مجموعهای ناهمگون بود که انتظار مخاطبی را که شصت دقیقه در تاریکی تماشاخانه مهر به تماشای این کار نشست، برآورده نکرد.
خراط زاده با وام گرفتن از الگوهای متداول و شیوه نمایش ایرانی و آنچه پیش از این بسیار دیده بودیم، روایت تازهای را ساخته بود که در ابتدا امید بسیاری ایجاد کرد و ما منتظر دیدن تصاویری بودیم که از وقایع مشهور تاریخ اسلام درقالب نمایش پیش رویمان بگذارد، حالا فارغ از اینکه سندیت تاریخی سرگذشت مردی وقایع نگار و کاتب (بهرام مروی) که برای ثبت تاریخ اسلام و عرب به همراه زنی بازیساز به مدینه رفتهاند، کجاست و بماند به چه ترتیب و بر چه اساس تاریخی، قاضی شهر مدینه زن بازیساز را محکوم به مرگ میکند، آنگاه به حکم شرع به او فرصت میدهد تا آرزویی کند پیش از مرگ، و زن میخواهد در مقابل چشم خلایق بازیای بسازد و از عدل علی(ع) بگوید و باز بماند و بماند... چرا که دنیای نمایش با رعایت قواعدی این امکان را برای نمایشگر فراهم میکند.
اما نکته اینجاست فرصتی که به پرزاد، زن بازیساز، داده میشود تا بازی بسازد از آنچه از اسلام دیده و فهمیده است، منجر به روایت معمول وقایع تاریخی اسلام میشود و ما چیزی از بازیسازی، تصویری خلاقه، زیباییهای بصری نمیبینیم هیچ، بلکه شیرینی وقایع تاریخ اسلام نیز به واسطه نقل رگباری زبانی پرطمطراغ از دست میرود.
راه رفتنها و آمد و شدها، نشستنها وبرخاستنهای بیدلیل و نازیبا، گروه بازیگرانی که در یک دستی کارشان فاصلهای ژرف دیده میشود، بیان ضعیف برخی، تحول شتابزده جلاد، اضافه بودن حضور نگهبان گوژپشت، سرنوشت نامعلوم همسر پرزاد که معلوم نیست چرا آورده میشود، سپس آزاد میشود و تنها بهانهای است که بخشی از ماجرا روایت شود، انگیزه درونی قاضی و ضرورتی که او را وادار میکند تا فرصتهای پی در پی به زن محکوم به مرگ بدهد تا او روایتهای جدید خود را نقل کند با وجود انزجاری فراوان از آنچه زن میگوید و ... همه و همه مواردی هستند که از این کار، نمایشی سست میسازند که فرصت لذت جویی را از بیننده میگیرد، ما که وقایع غدیر، عدل علی (ع)، جور ابوسفیان و جملگی وقایع صدر اسلام را به هزار زبان شنیدهایم ، پس وظیفه نمایش چیست؟
جمله آخر اینکه اینگونه نمایشها را با دکور و لباس و موسیقی مناسبتر و بازیهای یک دستتر از این، در صحنههای تئاتر و برخی نمایشهای تلویزیونی دهه شصت بسیار دیده بودیم و دیگر تئاتر امروز ما مناسب اینگونه اجراها نیست.
مرجع : حوزه هنری